0

لالایی های کودکان

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

لالایی های کودکان

لالایی کن بخواب خوابت قشنگه

 

 

بی شک همه ما وقتی بچه بودیم مادرهایمان برایما لالایی خواندد..لالایی هایی که هنوز هم به یاد داریم و همیشه با به یاد آوردنش نوعی خوشحالی ذات نصیب ما می شود..

مادران ما ناخودآگاه برای ما لالایی می خواندد،بدون اینکه از وزن و قافیه چیزی بدانند اما همان اندازه که نوعی آهنگ درونی هدایتشان می کرد کافی بود..

در واقع لالایی ها آغاز گر ادبیات زنانه بوده اند که در پای گاهواره بچه هایشان شروع کرده اند و این زبان نسل به نسل انتقال یافته و همه ما بدون شک در مورد آن چیز هایی می دانیم..مادران ما با خواندن لالایی گاهی برای ما سربلندی آرزو می کردند و گاهی سلامتی و بعضی اوقات هم همراه لالایی ها خودشان را فدای ما می کردند!!

رابطه لالایی بین مادر و کودک نوعی احساس به وجود می آورد که باعث می شود هر دو آرام باشند و کودک بدون اینکه گریه کند به صدای مادرش گوش دهد و همراه لالایی خوابش ببرد!

ننوها را می بندند. چنانکه یک لالایی ملایری هم می گوید :

لالالالا کنم ایواره وختی         للوته بونم، شاخ درختی

که در مجموع یعنی غروب هنگام، تو را لالایی می گویم و للویت (= نانو = ننو) را بر شاخه ی درختی می بندم.(ترانه و ترانه سرایی، ص ۱۸۶)
برای بستن ننو در اتاق معمولا دو میخ طویله ی بزرگ به دو زاویه ی روبروی هم، به دیوار اتاق می کوبند و گهواره را که معمولا از جنس چرم یا پارچه ی سختی است، با طناب های محکم عَلـَم می کنند. وسعت تاب این گاهواره بسیار زیاد است، یعنی با یک تکان دست، از این سوی اتاق تا آن سوی دیگر تاب برمی دارد و گاه صدای تاب گهواره و حتا صدای کلیک میخ طویله با زمزمه ی لالایی می آمیزد، که حال و هوای خوشی بوجود می آورد.

در واقع نوع لالایی در همه جای ایران متفاوت است و مادران طبق عادات و رسوم خودشان برای کودکانشان لالایی می خوانند..لالایی که شعر از آن مادر است و آهنگش نصیب کودک می شود! در واقع در لالایی مادر آنچه را از دل خود احساس می کند به زبان می آورد و در آن لحظه جز خودش و کودکش و گهواره به هیچ چیز دیگر نمی اندیشد..مادر در هنگام لالایی کردن برای کودکش از وضیعت خود و پدرش حرف می زند و با او درد و دل می کند!!لالایی نوعی ترانه سرایی زنانه است و فقط یک مادر می تواند آن را بسراید و برای کودکش بگوید.

 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 25 تیر 1390  4:00 PM
تشکرات از این پست
nabeghe0912 hamid_h aminziarati ali_81 rashon nazarianali zahra_53 farshad42 siryahya shayesteh2000
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان

بطور کلی لالایی ها را می توان به شیوه ی زیر دسته بندی کرد :

۱- لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش تندرست بماند و او را به مقدسات می سپارد :

لالالالا که لالات می کنم من       نگا (=نگاه ) بر قدوبالات می کنم من
لالالالا که لالات بی بلا باد
        نگهدار  شب  و  روزت  خدا  باد  !

 

لالاییت می کنم خوابت نمیاد            بزرگت کردم و یادت نمیاد
بزرگت کردم و تا زنده باشی
          غلام حضرت معصومه باشی

 

۲- لالایی هایی که مادر آرزو می کند، کودکش بزرگ شود، به ملا برود، و با سواد شود :

لالالالا عزیز ترمه پوشم            کجا بردی کلید عقل و هوشم
لالالالا که لالات بی بلا باد
        خودت ملا، قلمدونت طلا باد !

 

لالالالا عزیز الله      قلم دس ( دست) گیر، برو ملا      بخوون جزو کلام الله

۳ - لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش به ثمر برسد :

لای لای دییم یاتونجه           گؤ زلرم آی باتونچه
لالایی می گویم تا به خواب روی
   ادامه می دهم تا ماه فرو رود
سانه رم الدوز لری
              سن حاصله یتوننچه
و ستاره ها را می شمارم
     تا تو بزرگ شوی و به ثمر برسی

 

۴- لالایی هایی که مادر در آنها به کودک می گوید که با وجود او دیگر بی کس و تنها نیست :

الا لا لا تو را دارم               چرا از بی کسی نالم ؟
الا لالا زر در گوش
              ببر بازار مرا بفروش
به یک من آرد و سی سیر گوش ( گوشت)

 

لالالالاگل آلاله رنگم             لالالالا رفیق روز تنگم
لالالالا کنم، خووت کنم مو
        علی بووم و بیارت کنم مو
( خوابت کنم من)
               ( علی گویم و بیدارت کنم من)

 

۵ - لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش چه دختر و چه پسر بزرگ شود و همسر بگیرد و او عروسی اش را ببیند :

لایلاسی درین بالا          یو خو سو شیرین بالا
( کودک نازم که لالایت سنگین است
       خوابت شیرین است)
تانریدان عهد یم بودو
       تو یو نو گؤ روم بالا
( با خدا عهد کرده ام که
      عروسی تو را ببینم)

 

نمونه ی دیگر :

قیزیم بویوک اولرسن    بیرگون اره گیدرسن
دخترم روزی بزرگ خواهی شد
       به خانه ی شوهر خواهی رفت
الله خوشبخت ایله سین
    بیرگون ننه ایله سین
خدا تو را خوشبخت کند !
         که روزی مادر خواهی شد

 

گاه در این دسته از لالایی ها رگه هایی از حسرت و رشک ورزی به چشم می خورد :

گل سرخ منی زنده بمونی           ز عشقت می کنم من باغبونی
تو که تا غنچه ای بویی نداری
       همین که گل شدی از دیگرونی

 

۶ -لالایی هایی که مادر آرزو می کند هنگامی که کودکش بزرگ شد قدرشناس زحمات او باشد :

لای لای د یم آد یوه      تاری یتسون داد یوه
لالایی گفتم به نام تو
      خداوند یاور و داد رس تو باشد
بویو ک اولسان بیرگون سن
   منی سالگین یاد یوه
روزی که بزرگ شدی
    زحمات مرا به یاد آوری

 

اما خود پیشاپیش می داند که کودک فراموش خواهد کرد :

لالاییت می کنم با دس ( دست) پیری         که دسّ مادر پیرت بگیری
لالاییت می کنم خوابت نمیاد
                    بزرگت می کنم یادت نمیاد

 

۷- لالایی هایی که مادر در آنها از نحسی کودک و از اینکه چرا نمی خوابد گلایه می کند. این لالایی ها گاه لحنی ملامت بار و گاه عصبی و گاه طنز آمیز دارد :

لالالالا گلم باشی               تو درمون دلم باشی
بمونی مونسم باشی
           بخوابی از سرم واشی

 

نمونه ی دیگر :

لالالالا گل پسته            شدم از گریه هات خسته

 

نمونه ی دیگر :

لالالالا گل زیره            چرا خوابت نمی گیره ؟
به حق سوره ی یاسین
        بیا یه خو تو را گیره
بیاید خواب و تو را فرا گیره

 

 

« لالایی کن بخواب خوابت قشنگ

گل مهتاب شبات هزار تا رنگه

یه وقت بیدار نشی از خواب قصه

یه وقت پا نزاری تو شهر غصه

لالایی کن مامان چشماش بیداره

مثل هر شب لولو پشت دیواره

دیگه بادکنک تو نخ نداره

نمی رسه به ابر پاره پاره»

 

گاهی در این دسته از لالایی ها، مادر پای «لولو» را هم به میان می کشد و از او کمک می گیرد. روانشناسی این دسته از لالایی ها بسیار جالب است، چون مادر با شگردی که به کار می گیرد، لولو را از بچه می ترساند، نه بچه را از لولو ! و در ضمن یک اعتماد به نفس لفظی هم به کودک می دهد. مثلا می گوید :

« لولو برو ! بچه ی ما خوب است. می خوابد.» یا « تو از جان این بچه چه می خواهی ؟ این بچه پدر دارد و دو شمشیر بر کمر دارد.» و خلاصه چنین است و چنان :

لالالالالالالایی            برو لولوی صحرایی
برو لولو سیاهی تو
     برو سگ، بی حیایی تو
که رود من پدر داره
      دوخنجر بر کمر داره
دو خنجر بر کمر هچّی
     دو قرآن در بغل داره

نمونه ی دیگر :

برو لولوی صحرایی            تو از بچه چه می خواهی ؟
که این بچه پدر داره
               که خنجر بر کمر داره

نمونه ی دیگر :

لالالالا گل چایی             لولو ! از ما چه می خواهی؟
که این بچه پدر داره
             که خنجر بر کار داره

نمونه ی دیگر :

برو لولوی صحرایی         تو از روُدم چه می خواهی؟
که رود من پدر داره
            کلام  الله  به  بر  داره

8- در دسته ی دیگری از لالایی ها مادر افزون بر آنکه کودک را با کلام ناز و نوازش می کند، لالایی را به نام او مُهر می زند : 

 

لالالالا گلم باشی         انیس و مونسم باشی
بیارین تشت و آفتابه
     بشورین روی شهزاده
که شاهزاده خداداده
      همون اسمش خداداده

 

نمونه ی دیگر، ترجمه ی یک لالایی ترکمنی :

اسم پسر من آمان است
کوه های بلند را مه فرا می گیرد
انگشتری یارش
همیشه در انگشتش است
بچه ی من داماد می شود
در هر دستش یک انار نگه می دارد
وقتی که در جشن ها می گردد
دختر ها به او چشم می دوزند

۹- دسته ای از لالایی ها واگویه ی داستان کوتاهی است، از این رو طولانی تر از یک لالایی کوتاه چهار خطی است :

لالالالا گل نسری (= نسرین) / کوچه م (به کوچه ام) کـَردی درو بسّی (= بستی) / منم رفتم به خاک بازی / دو تا هندو مرا دیدن / مرا بردن به هندسون / به سد نازی بزرگم کرد / به سد عشقی عروسم کرد / پسر دارم ملک جمشید / دختر دارم ملک خورشید / ملک جمشید به شکاره / ملک خورشید به گهواره / به گهواره ش سه مرواری (مروارید) / کمربندی طلا کاری / بیا دایه، برو دایه / بیار این تشت و آفتابه / بشور این روی مهپاره / که مهپاره خداداده

این لالایی توسط شاعر معاصر منصور اوجی به این صورت هم ضبط شده است :

سر چشمه ز او (= آب) رفتم / سبو دادم به خو (= خواب) رفتم / دو تا ترکی ز ترکسون (= ترکستان) / مرا بردن به هندسون (=هندوستان) / بزرگ کردن به سد نازی / شوور (= شوهر) دادن به سد جازی (= جهازی) / لالالالا بابا منصور /  دعای مادرم راسون (= برسان) / دو تا گرجی خدا داده / ملک منصور به خو رفته / ملک محمود کتو (= کتاب، اشاره به مکتب) رفته / بیارین تشت و آفتابه / بشورین روی مهپاره

 

گاهی این لالایی های داستان گونه ای، زمینه ی مذهبی دارند :

لالالالا ی لالایی / شبی رفتم به دریایی / درآوردم سه تا ماهی / یکی اکبر، یکی اصغر / یکی داماد پیغمبر / که پیغمبر دعا می کرد / علی ذکر خدا می کرد / علی کنده در خیبر / به حکم خالق اکبر

۱۰- بسیاری از لالایی ها از نظر جامعه شناسی ارزشی ویژه دارند. مثلا در بیشتر لالایی ها مادر ضمن نوازش کودک و مانند کردن او به همه ی گل ها حتا گل قالی !- به این اشاره دارد که پدر کودک بیرون از خانه است :

لالالالا گل قالی         بابات رفته که جاش خالی
لالالالا گل زیره
         بابات  رفته  زنی  گیره

لالالالا گل نازی         بابات رفته به سربازی
لالالالا گل نعنا
           بابات رفته شدم تنها
لالالالا گل پسته
         بابات رفته کمر بسته
لالالالا گل خاشخاش
    بابات رفته خدا همراش
لالالالا گل پسته
         بابات بار سفر بسته
لالالالا گل کیشمیش
    بابات رفته مکن تشویش

یا در این لالایی که مادر شادمانی خود را از آمدن مرد خانه به کودک ابلاغ می کند :

لالالا گل سوسن       بابات اومد چش ام (= چشمم) روشن

این لالایی ها افزون بر آن که به پیوندهای عاطفی میان زن و شوهر اشاره می کنند، نشانگر بافت خانوادگی و چگونگی وظایف پدر و مادر در آن زمان ها هم هستند؛ اینکه پدر برای فراهم آوردن هزینه ی زندگی باید بیرون از خانه باشد و مادر مسوول امور داخل خانه و به ثمر رساندن کودکان است.

-۱۱ بعضی از لالایی ها بی آنکه عمدی در آن به کار رفته باشد اشاره ی واضح به روابط بازرگانی دوره ی خود دارد :

لالا لالا ملوس ململ       که گهوارت چوب صندل
لحافت چیت هندستون
      که بالشتت پَر سیستون
لالا ای باد تابستون
        نظر کن سوی هندستون
بگو بابا عزیز من
     برای رودم کتون (= کتان) بستون

دکتر باستانی پاریزی در مورد این لالایی کرمانی می گوید :

«این ترانه، اشاره ی جالبی دارد به کالایی که از سیستان به کرمان آمده و آن پر قوست. سیستان به علت وجود هیرمند و دریاچه ی هامون، مرکز تجمع قو و مرغابی و پرندگان دیگر دریایی بود و سال ها مردم سیستان علاوه بر حصیر بافی از جگن، کالای عمده ای را که صادر می کردند پر بود و این پر از طریق راه میان بُر میان سیستان و خبیص (شهداد کنونی) حمل می شد.»

-۱۲ بعضی از لالایی ها به موقعیت جغرافیایی شهر و خانه ی کودک اشاره می کند. مانند لالایی زیر از اورازان که نکته ای فلسفی را نیز در خود پنهان دارد و مادر ضمن خواندن آن به کودک هشدار می دهد که عمر به شتاب آب روان می گذرد :

بکن لالا ، بکن جون دل مو (= من)          شمال باغ ملا، منزل مو
شمال باغ ملا نخلسونن(= نخلستان است)
   که عمر آدمی آب روو نن (= روان است)

(همان جا ص. ۱۸۴)

۱۳- در بعضی از لالایی ها که از مفهوم عمیق و زیبایی سرشارند، مادر آنگونه با کودک گهواره ای خود درد دل می کند و از غم ها و نگرانی های خود به او می گوید که انگار با یک آدم بزرگ روبروست. مانند لالایی زیر که نشانگر آن است که پدر مرده و فرزند روی دست مادر مانده. در این لالایی مادر از اندوه این عشق از دست رفته و از تنهایی ناگزیرش برای کودک شِکوه می کند. این لالایی با تمامی لطافتی که دارد بیانگر یک زندگی به بن بست رسیده است :

گلم از دس (= دست) برفت و خار مونده      به من جبر و جفا بسیار مونده
به دستم مونده طفل شیرخواری
                 مرا این یادگار از یار مونده

یا این لالایی دیگر که از بی وفایی ها و تنگناها حکایت دارد :

لالالالا عزیزم ، کبک مستم       میون (= میان) هرچه بود دل بر تو بستم
لالالالا که بابات رفته اما
                من بیچاره پابند تو هستم

-۱۴ بسیاری از لالایی های کردی، بلوچی، آذری و دیگر نقاط ایران به سبب گویش محلی خود نگهدارنده ی زبان سرزمین خود هستند و واژگان و اصطلاحاتی که در آنها به کار رفته قابل درنگ است. این لالایی ها اگر با گویش خود خوانده شوند حال و هوای پر شوری به دست می دهند و برگردان آنها نیز تا حد گیج کننده ای زیباست از قبیل این لالایی بلوچی که تکرار ترجیع بند « در خواب خوش فرو روی» آن را دلنشین تر می کند :

لولی لول دیان لعل ءَ را          (من فرزند همانند) لعل خود را  لالایی می دهم
لکّ مراد کسان سالءَ را
         (چون برای او) صدها هزار آرزو دارم ، و (او هنوز) کودک است
لولی لول دیان تراوشین واب
      تو را لالایی می دهم (تا) در خواب خوش فرو روی
وشّین واب منی دراهین جان
      خواب خوش (ببینی و) جان سالم من (فدای تو باد !) ای همه ی وجودم

لولی لول دیان تراوشین واب        تو را لالایی می دهم (تا) در خواب خوش فرو روی
لکّ مراد کسان سالءَ را
          (چون برای او) صدها هزار آرزو دارم، و (او هنوز) کودک است
دردپین شکر گال ءَ را
              (لعل من) دهان دُر گونه دارد و سخنانی شکر وار دارد
لکّ مراد کسان سالءَ را
           (چون برای او) صدها هزار آرزو دارم، و (او هنوز) کودک است
وش بواین ز باد مالءَ را
           (لعل من) مثل زباد بوی خوش می دهد
بچّ گون خدایی دادان
               فرزندم هدیه ی خداوند است
من اچ خالقءَ لولو کون
           و من از خداوند تنها خواهان اوهستم

یا ترجمه ی این لالایی بسیار زیبای ترکی که معنایش درنگ می طلبد :

از سر و صدای لالایی من
مردم از خانه ها گریزانند
هر روز یک آجر می افتد
از سرای عمر من

در لالایی خصلتی است که آن را تنها روان زنانه دریافت می کند. مادر لالایی را از خود آغاز می کند و در آن لحظه به جز کودک و گهواره و حال دل خویش به چیز دیگر نمی اندیشد. او روایت دل خود را می خواند ممکن است این روایت قصه ی جامعه باشد، ممکن است نباشد. حتا اگر هم باشد این مادر نیست که آن را به جامعه تعمیم می دهد، بلکه خود لالایی است که قصه ی دیگران هم می شود. از این رو بسیاری از شاعران مرد که سعی کرده اند، لالایی بسرایند، در این زمینه موفق نبوده اند چرا که لالایی را از اجتماع آغاز کرده اند یا به زبان ساده تر لالایی را دستاویز گفته های اجتماعی خود کرده اند که از خصلت این ترانه های ساده بیرون است.
در میان لالایی های سروده شده توسط شاعران مرد که حضور این خصلت را دریافته اند، می توان تنها به لالایی دکتر «قدمعلی سرامی» شاعر معاصر اشاره کرد که از احساسی شگفت انگیز برخوردار است. دریغمان می آید که از کنار این لالایی ناخوانده بگذریم پس نوشتار را با یادآوری بخشی کوتاهی از آن به پایان می بریم :

سوزنم شعاع خورشید و
نَخَم رشته ی بارون
از حریر صبح روشن
می دوزم پیرهن الوون
واسه تو بچه ی شیطون
لالالالا
لالالالا
پیشونیت آینه ی روشن
دوتا چشمات،
دو تا شمعدون
بسه مهتاب تو ایوون
دیگه چشمات و بخو ابون
لالالالا
لالالالا



 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
شنبه 25 تیر 1390  4:04 PM
تشکرات از این پست
magam4u ali_81 rozella rashon danger zahra_53 shayesteh2000
mardedarya405
mardedarya405
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1390 
تعداد پست ها : 662
محل سکونت : سیستان وبلوچستان

پاسخ به:لالایی های کودکان

 دستت درد نكنه خيلي وقت بود منتظر يك لالايي خوب بودم

یک شنبه 26 تیر 1390  11:07 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43 rashon zahra_53 shayesteh2000
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

پاسخ به:لالایی های کودکان

خیلی قشنگ بود  مثل یک مقاله ارزش داشت.

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

چهارشنبه 19 مرداد 1390  6:44 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43 rashon zahra_53 shayesteh2000
iraj_b
iraj_b
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 102
محل سکونت : تهران

پاسخ به:لالایی های کودکان

آواز و  سرود هاي قشنگي بود با تشكر از گرد آورنده آن.

جمعه 11 شهریور 1390  12:28 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43 rashon zahra_53 shayesteh2000
magam4u
magam4u
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : آذر 1388 
تعداد پست ها : 976
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان

 فوق العاده بود ... من چند وقت بود دنبال يه سري لالايي مي گشتن كه به لطف دوستان همين جا پيدا كردم ... ممنون

از شما دوستانِ عزیزم در راسخون استدعا دارم ، این اشعار رو بخونید و پخش کنید ، ان شاءالله در ثوابش شریک باشید

 

روزهٔ کودکانه . نماز کودکانه . قرآنِ کودکانه
 

وبلاگ مجموعه اشعار بنده حقیر :

http://delsoroodeha.rasekhoonblog.com

شنبه 19 شهریور 1390  11:20 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43 rashon zahra_53 shayesteh2000
m860014950
m860014950
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : شهریور 1390 
تعداد پست ها : 25
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان

لالايي ميخونم خوابشن نمياد

بزرگش مي كنم يادش نمي ياد

یک شنبه 8 آبان 1390  1:17 PM
تشکرات از این پست
ali_81 mohammad_43 rashon shayesteh2000
saeid63
saeid63
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1146
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان : لالایی تابستانی

 

 

 

لالایی تابستانی

 

لالا لالا گل پونه

 

گل زیبای بابونه

 

بپوش از برگ گل پیرهن

 

هواگرمه تابستونه

 


لالالالاشب تیره

 

بخواب گلبرگ من!دیره

 

تموم ماهیا خوابن

 

چرا خوابت نمی گیره؟

 

 

لالا مهتاب ازاون بالا

 

تورومی بینه وحالا

 

می گه این بچه ی شیطون

 

نگرده پس چرا لالا؟

 


می ره می تابه اون دو را

 

به روی تپه ماهو را

 

به روی گل که خوابیده

 

کنار بچه زنبورا

 


لالالالاخبر لالا

 

شده فصل سفر لالا

 

یکی رفت و یکی اومد

 

لالاچشما به درلالا

 


لالالالاخبراومد

 

پرنده از سفر اومد

 

یکی بال وپرش واشد

 

یکی بی بال و پر اومد

 

 

 

  راسخون هر روز بهتر از دیروز

 

 

چهارشنبه 8 شهریور 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
ali_81 mohammad_43 rozella zahra_53 shayesteh2000
saeid63
saeid63
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1146
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان : لالایی تابستانی

 

 

 

 

لالادنیا گذرگاهه

 

گذرگاهی که کوتاهه

 

یکی رفته یکی مونده

 

یکی الان تو راهه

 


لالالالاگل پونه

 

که دنیا یک خیابونه

 

یکی رفت و یکی اومد

 

چرا؟هیچ کس نمی دونه!

 


لالالالاگل تازه

 

که شبها چشم تو بازه

 

ببین دنیا پر از رنگه

 

ببین دنیا پر از رازه

 


یه جا مهتابی و روشن

 

یه جا تاریک و بی روزن

 

یه جا صحرا و خارستون

 

یه جا باغ و یه جا گلشن

 

  راسخون هر روز بهتر از دیروز

 

 

چهارشنبه 8 شهریور 1391  3:50 PM
تشکرات از این پست
ali_81 mohammad_43 rozella rashon hos126 zahra_53 shayesteh2000
saeid63
saeid63
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1146
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان : لالایی تابستانی

 

 



لالاصحرا پر از رنگه

 

دهان چشمه ها تنگه

 

نگاه آسمون صافه

 

دل کوهها پر از سنگه

 


لالاکه چشم تو نازه

 

دهان درّه ها بازه

 

ببین از خستگی انگار

 

کشیدن باز خمیازه

 


لالا شب توی باغ اومد

 

باهاش صد تا چراغ اومد

 

حریر خواب هم کم کم

 

به روی چشم زاغ اومد

 


ستاره می زنه سوسو

 

می خوابه بچه ی راسو

 

می خوابن کفشدوزکها

 

می خوابه موشی ترسو

 


لالا کن درّه می خوابه

 

کنارش برّه می خوابه

 

گل من شب پره پیشت

 

می آد یک ذرّه می خوابه

 


لالا کن شیر می خوابه

 

گوزن پیر می خوابه

 

میون درّه ی ساکت

 

گل انجیر می خوابه

 

 

 

  راسخون هر روز بهتر از دیروز

 

 

چهارشنبه 8 شهریور 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
ali_81 mohammad_43 rozella rashon zahra_53 shayesteh2000
saeid63
saeid63
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1146
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان : لالایی تابستانی

 

 


لالالالالالالایی

 

چراغ خونه ی مایی

 

دیگه از شب نمی ترسم

 

تو مهتابی تو زیبایی

 


تو این جایی لالالایی

 

گل مایی لالالایی

 

بمونی تا ابد پیشم

 

نری جایی لالالایی

 


لالادنیا پر از رنگه

 

یه جا صلحه یه جا جنگه

 

لالاهرجا که آشوبه

 

دلا غمگینه و تنگه

 


لالا دنیا پر از نوره

 

پر از عشقه پراز شوره

 

ولی گاهی تو می بینی

 

دلا از همدیگه دوره

 

 

 

  راسخون هر روز بهتر از دیروز

 

 

چهارشنبه 8 شهریور 1391  3:51 PM
تشکرات از این پست
ali_81 mohammad_43 rozella rashon zahra_53 shayesteh2000
saeid63
saeid63
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1146
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان

 


لالا لالاشب تاره

 

درخت سیب بیداره

 

لپ سیبا همه سرخه

 

درخت انگار تب داره!

 


لالالالاگل سنبل

 

نشسته توی ایوون گل

 

هواگرمه که این طوری

 

عرق کرده تن بلبل

 


لالالالاگل گندم

 

لالاخوابن همه مردم

 

نترس ازشهر خواب امشب

 

کسی اونجا نمی شه گم

 


لالالالاگل صدپر

 

گل نیلوفر مادر

 

بخواب آروم که می خنده

 

شب زیبای شهریور

 

 

  راسخون هر روز بهتر از دیروز

 

 

چهارشنبه 8 شهریور 1391  3:52 PM
تشکرات از این پست
ali_81 mohammad_43 rozella zahra_53
mohammadhoseinshokri
mohammadhoseinshokri
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 561
محل سکونت : قزوین

پاسخ به:لالایی های کودکان

والا وقتي ما بچه بوديم كسي برامون لالايي نمي خوند . با زور و كتك مي خوابيديم

heartwink

پنج شنبه 16 شهریور 1391  12:54 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43 shayesteh2000
mamadreza74
mamadreza74
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 4202
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان

لالایی های کرمان

لالایی ها لالالا گل پونه
گدا امد در خونه
یه نان دادم بدش اومد
دونان دادم خوشش اومد
خودش رفت و سگش اومد
لالالا گل خشخاش
بابا رفته خدا همراش
لالالا گل فندق
مامان رفته سر صندوق
لالالا گل زیره چرا خوابت نمی گیره
بخواب ای نازنین من مامان قربون تو میره

الالالا که لالاتم
اسیر قد و بالاتم
الالالا گل زردم
به قربوت تو می گردم
الالالا گل سوسن
سرت خم کن لبت بوسم
الالالا حبیب من
به دردی طبیب من

برگرفته از کتاب لالایی های ایران

دیروز ما زندگی را به بازی گرفتیم

                                      امروز او مارا ......

                                                       فردا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 4 مهر 1391  2:28 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43 Leila1382 ali_81 shayesteh2000
mamadreza74
mamadreza74
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : دی 1390 
تعداد پست ها : 4202
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:لالایی های کودکان

لالایی بیرجندی

لالایی ها

الالالا، گل آلو،
دوخوشو سیب زرد آلو.
الالالا، گلم باشی،
بخوابی بلبلم باشی،
تسلای دلم باشی.
الالالا گلم دخو، گلم بیدار،
گلم هیچ وقت نشه بیمار.
الالالا لالاش می یاد،
صدای کفش آقاش می یاد،
آقاش رفته زن گیره،
کنیز صد تومن گیره.
الالالا تو را دارم، چرا از بی کسی نالم.
الالالا زر در گوش،
ببر بازار مرا بفروش،
بیک من آرد و سی سیر گوش
الالالا گل زیره
چرا خوابت نمی گیره
بحق سوره یاسین
بییایه خوتو را گیره

دیروز ما زندگی را به بازی گرفتیم

                                      امروز او مارا ......

                                                       فردا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سه شنبه 4 مهر 1391  2:28 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43 ali_81 shayesteh2000
دسترسی سریع به انجمن ها