0

دين و عدالت اجتماعي

 
salarezeynab
salarezeynab
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6597
محل سکونت : تهران

دين و عدالت اجتماعي

دين و عدالت اجتماعي


پرسش :

عدالت اجتماعي در حكومت علوي به چه معناست؟


پاسخ :

تبيين عدالت اجتماعي در حكومت علوي نياز به فرصت بيشتري دارد، امّا در اين جا در حد پاسخ به يك سؤال ابتدا عدل را تعريف و سپس عدالت اجتماعي در حكومت علوي را به تصوير خواهيم كشيد!
از ديدگاه امام علي ـ عليه السّلام ـ عدل پايه و زيربنائي است كه پايداري جهان به آن بستگي دارد «العدل اساس به قوام العالم»[1] اين عدل و عدالت به معناي قانونمندي و نظم و برقراري تعادل و توازن و قرار گرفتن هر پديده در جاي مناسب كيان و هستي خويش است: «العدل يضع الأمور مواضعها».[2] اين انديشه والا برگرفته از وحي است كه فرمود: «و السماء رفعها و وضع الميزان»[3] (آسمان را افراشته داشت و در آن ميزان نهاد).
براساس رابطه تكوين با تشريع، آن حضرت عدل در نظام تشريع را چنين تعريف مي كند: «أَن العدل ميزان الله الذي وضعه للخلق و نصبه لأقامة الحق فلا تخالفه في ميزانه: «عدالت ميزان خدايي است و در كار مردمان نهاد، براي اقامه حق، با ميزان الهي مخالفت نكنيد.» از قانونمندي هاي نظام آفرينش اطاعت كنيد، چون عدل عامل برپائي و استواري انسان ها است «جعل الله سبحانه، العدل قواما للأنام»،[4] در يك جمله عدل مايه زندگي است: «العدل حياة».[5]
در پرتو يك چنين معنايي از عدالت علوي است كه عدالت فراگير و جهاني تجلي مي يابد كه فرمود: «درباره مردمان و شهرها از خدا بپرهيزيد كه شما مسئول هستيد حتي درباره آبادي ها و حيوانات».[6] بنابراين عدالت از ديدگاه امام علي ـ عليه السّلام ـ يا عدالت در حكومت علوي معناي عام و گسترده دارد، كه نابساماني زيستي همه انسان ها را برطرف مي سازد و زندگي مناسب رشد و شكوفايي همه افراد را فراهم مي آورد. به تعبير استاد شهيد مطهري (ره): «عدالت اجتماعي عبارتست از ايجاد شرايط براي همه به طور يكسان و رفع موانع براي همه به طور يكسان».[7] و برپايي دولت عدل از واجبات است «دولة العادل من الواجيات».[8]
آنچه را علي درباره عدالت گفت، با تمام وجود به آن عمل كرد. رفتار عادلانه او ناشي از بينش وسيعي بود كه آن حضرت از ضرورت اجراي عدالت (فردي و اجتماعي) داشت:
پس از تعريف عدل و عدالت از ديدگاه امام علي، اينك به نمونه هاي از عدالت اجتماعي در حكومت علوي اشاره مي كنيم:
1. امّا اجراي قانون در حكومت علوي:
اولين چيزي كه در حكومت علوي الگوي عدالت اجتماعي است، اجراي قانون به طور مساوي است از ديدگاه امام علي همه در برابر قانون مساوي هستند، و هدف او از اجراي قانون جز عدالت و رضاي الهي چيز ديگر نيست.
حلبي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل مي كنند كه اميرالمؤمنين به عمر خطاب فرمود: «اگر سه چيز را حفظ و به آن عمل كني تو را بي نياز مي سازد، عمر گفت آن ها چيست؟ آن حضرت فرمود: «اقامه حدود الهي بر دور و نزديك (خويشاوندان و غير آن ها)، قضاوت و حكومت مطابق كتاب خدا در حال رضا و غضب و تقسيم به عدالت بين سفيد پوست و سياه پوست.» عمر گفت: به خدا قسم كوتاه و رسا گفتي».[9]
آن حضرت در نامه هايي كه براي استاندارانش نوشته است، مراتب عدالت در اجراي قانون را توصيه كرده است.[10] و از برخورد آن حضرت با استاندارانش از جمله پسر عمويش ابن عباس كه قانون شكني كرده، كاملاً استفاده مي شود كه همه براي آن حضرت در برابر قانون مساوي هستند.
2. عدالت در رعايت حقوق مردم
همان گونه كه قوام و پايداري يك نظام اجتماعي بستگي به اجراي قانون و عدالت دارد، رضايت ملت نيز بستگي به احترام حقوق همه شهروندان و رعايت عدالت اجتماعي دارد. امام علي در اين زمينه فرمود: «خداوند براي من نه موجب اين كه ولي امر شما هستم حقي بر شما قرار داده است و براي شما نيز بر من به همان اندازه حقي است كه از من بر شما؛ همانا حق براي گفتن وسيع ترين ميدان ها و براي عمل تنگ ترين ميدان ها است...»[11] در جاي ديگر به مردم خود توصيه مي كند «با من آن گونه كه با جباران و ستمگران سخن مي گوييد، سخن نگوئيد،... و هيچ گاه از سخن حق يا نظر عادلانه خودداري نكنيد».[12]
به فرماندارانش نيز توصيه مي كرد: «به عدل و انصاف رفتار كنيد، به مردم درباره خودتان حق بدهيد، با حوصله باشيد، در برآوردن نيازهاي مردم بي حوصله نشويد كه شما خزانه داران رعيت و نمايندگان ملت و سفيران حكومت هستيد».[13] در فرمان معروف خود به مالك اشتر فرمود: «در قلب خود، محبت و مهرباني و لطف به مردم را بيدار كن مبادا مانند يك درنده كه دريدن و خوردن را فرصت مي شمارد، رفتار كني كه مردم يا مسلمانند و برادر ديني تو يا غير مسلمان و در انسانيت با تو شريك اند».[14]
3. عدالت و قاطعيت در حفظ و تقسيم بيت المال
قاطعيت علي ـ عليه السّلام ـ در اجراي عدالت را پيامبر چنين تأكيد كرد: دست من و دست علي در اجراي عدالت برابر است».[15] اين قاطعيت در خصوص بيت المال تجلي خاصي دارد:
ابن ابي الحديد از ابن عباس نقل مي كند: امام علي ـ عليه السّلام ـ در روز دوّم حكومت خويش در مسجد سخنراني كرد و فرمود: «به خدا سوگند آن چه از بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده اند، به صاحب اصلي اش (بيت المال) برمي گردانم، هر چند آن اموال كابين و مهريه زنان بوده و يا كنيزاني خريده باشند، زيرا عدالت گشايش مي آورد.»[16]
و شنيده ايم كه آن امام همام شبي مشغول حسابرسي بيت المال بود، كه طلحه و زبير وارد شدند، حضرت چراغي را كه روشن بود خاموش كرد و چرا غ ديگر روشن نمود، سؤال كردند چه فرقي است ميان دو چراغ، فرمود: روغن اين چراغ از بيت المال است، در كارهاي خصوصي استفاده از آن روا نيست.[17]
علي مظهر عدالت اجتماعي است، تبيين رفتارهاي عادلانه علي در اين سطور نمي گنجد، آنچه گفته شد جلوه هاي از عدالت اجتماعي در حكومت علوي است.
در مجموع مي توان گفت: عدالت اجتماعي در نظام علوي، پايه و قوام حكومت كه در ابعاد گوناگون آن مانند اجراي قانون، احترام حقوق شهروندان، حفظ و تقسيم عادلانه بيت المال و نيز تقسيم عادلانه مناصب اجتماعي و... بايد تجلي يابد، و تنها در اين صورت است كه رحمت الهي نازل و بركات زياد و امنيت اجتماعي تأمين مي شود. و روابط انسان در ابعاد گوناگون آن با خدا، با ديگر انسان ها، با خود و با محيط زندگي به بهترين وجه تنظيم مي گردد چنانكه آن حضرت خطاب به حاكم فرمود: «عدالت را سرلوحه كارت قرار بده، از بي انصافي و ستم برحذر باش كه بي انصافي با مردم آنان را آواره مي كند و سرانجام به قيام مسلحانه وا مي دارد.»[18] و اگر مي خواهي سعادتمند باشي، «دين را پناهگاه خود و عدل را شمشير خود قرار ده تا از هر بدي نجات يابي و بر هر دشمني پيروز شوي.»[19]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مرتضي مطهري، عدل الهي، تهران، صدرا، 1361.
2. سيد اصغر ناظم زاده قمي، تجلي امامت (قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1374)، ص 59ـ111.
3. عباس عزيزي، علي از زبان، استاد شهيد مرتضي مطهري، قم، سلسله، 1379، ص 175ـ180.
4. مجله كتاب نقد، شماره 19 (رفتار علوي 2) ص 68ـ116.
5. سيد جمال الدين موسوي، عدالت اجتماعي در اسلام، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1380.
6. جعفر سبحاني، فروغ ولايت، بي جا، صحيفه، 1368.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج 78، ص 83.
[2] . نهج البلاغه، حكمت 437. براي اطلاعات بيشتر، ر.ك: مطهري، مرتضي، عدل الهي، تهران، صدرا، 1361ش، ص59 به بعد.
[3] . رحمن / 7.
[4] . حكيمي ها، الحياة، ج6، ص 403.
[5] . همان، ج 6، ص 327؛ عبدالواحد، غررالحكم، ج 1، ص 365، حديث 33.
[6] . نهج البلاغه، 544.
[7] . دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، مباني اقتصاد اسلامي، تهران، سمت (ر.ك: مطهري، مرتضي، همان، 1371ش، ص59ـ60) ص 134 و 137.
[8] . عبدالواحد غررالحكم، ج 1، ص 20، حديث 307.
[9] . محمد بن الحسن الحر العاملي، وسايل الشيعه، ج 18، ص 156.
[10] . ر.ك: نهج البلاغه، نامه 5 (نامه امام به اشعث بن قيس) نامه 20 (براي زياد بن اييه) نامه 40 (به ابن عباس) نامه 41 (نامه دوّم به ابن عباس).
[11] . نهج البلاغه، خطبه 216.
[12] . همان، خطبه 216.
[13] . همان، نامه 51.
[14] . همان، نامه 53.
[15] . امالي سيوطي، ص 54، به نقل از سيد اصغر ناظم زاده قمي، تجلي امامت، قم دفتر تبليغات اسلامي، 1374، ص 65.
[16] . شرح ابن ابي الحديد، ج 1، ص 270؛ نهج البلاغه، خطبه 15.
[17] . محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 41، ص 116.
[18] . نهج البلاغه، ص 1304.
[19] . غررالحكم، ج 1، ص 139، حديث 207.


پرسش :

لطفاً منابعي براي فهم معنا و تعريف دقيق عدالت و عدالت اجتماعي از نظر قرآن را برايم معرفي كنيد؟


پاسخ :

عدالت از لحاظ لغوي از ريشه (عدل)‌ گرفته شده و (عدل) در لغت به معني داد و دادگري مي باشد و همچنين به معني مساوي بودن. همسنگ و همتراز بودن هم آمده است[1].
عدل: مقابل ظلم است. راغب در مفردات مي گويد: عدالت و معادله، لفظي است كه معناي مساوات را اقتضاء‌ مي كند. مانند عدل شدن اين كفه ترازو با آن كفه اش.
از يك نظر عدالت به دو قسم تقسيم مي شود. 1ـ عدالت فردي 2ـ عدالت اجتماعي
عدالت اجتماعي: عبارت از اين است كه با هر يك از افراد جامعه طوري رفتار شود كه مستحق آن است و در جايي جاي داده شود كه سزاوار آنست. به عبارتي هر كسي را در جاي خود كه به حكم عقل و يا شرع يا عرف مستحق آن است قرار دهي. نيكو كار را به خاطر احسانش، احسان كني و بدكار را به خاطر بديش عقاب نمائي و حق مظلوم را از ظالم بستاني و در اجراي قانون تبعيضي قائل نشوي[2].
قانون (عدل) وسيعترين و جامعترين قانوني است كه تمام نظام هستي بر محور آن ميگردد. آسمانها و زمين و همة‌ موجودات با عدالت بر پا هستند. (بالعدل قامت السموات و الارض)
و به همين خاطر خداوند بندگان خويش را به اجراي عدالت همراه با احسان امر كرده است, «ان الله يامر بالعدل والاحسان»[3] جامعه انساني كه گوشة‌ كوچكي از اين عالم پهناور است، نمي تواند از اين قانون عالم شمول بركنار باشد و بدون عدل به حيات سالم خود ادامه دهد.
بحث عدالت، خصوصا عدالت اجتماعي از آنجائي كه بحث خيلي گسترده و دامنه داري است، فلذا ما به حد تعريف لغوي و قرآني اكتفاء مي كنيم و جهت تحقيق و مطالعه بيشتر منابع زير را معرفي مي كنيم:
1. ترجمة‌ تفسير الميزان ـ مؤلف علامه طباطبائي (ره) ـ مترجم سيد محمد باقر موسوي همداني. ج 24 كانون انتشارات محمدي ـ‌ سال 1353.
2. ‌تفسير نمونه, مولف آيت الله مكارم شيرازي ـ‌ ج 11 ـ انتشارات دارالكتب الاسلاميه.
3. ‌عدالت اجتماعي «مسائل اقتصادي» خطبه‎هاي نماز جمعه تهران، علي اكبر هاشمي رفسنجاني، چاپ دفتر نمايندگي سازمان تبليغات اسلامي در سازمان صنايع ملي ايران، سال 1362.
4. نظريه عدالت: از ديدگاه ابو نصر فارابي، امام خميني(ره)، و شهيد صدر / م . محمدحسين جمشيدي، تهران: پژوهشكده امام خميني(ره) و انقلاب اسلامي، معاونت پژوهشي، سال 1380.
5. العدل الاجتماعي في الاسلام / عبدالرزاق كمونه الحسيني، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، 1401 ق.
6. العدالة الاجتماعيه في الاسلام / بقلم سيد قطب / مطبعة عيسي البابي الحلبي، 1383 ق.
7. بررسي مقايسه‎اي مفهوم عدالت (از ديدگاه مطهري(ره)، شريعتي، سيد قطب) عليرضا مرامي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، سال 1378.
8. مباني نظري عدالت اجتماعي، مديريت بهره‎وري بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي،‌ تهران، بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي، 1375.
9. اخلاق و عدالت، محمدرفيع محموديان، تهران، طرح نو، 1380.
10. عدالت اجتماعي در اسلام، جمال الدين موسوي، تهران، مؤسسه فرهنگي دانش و انديشه‎هاي معاصر، سال 1380.
11. ترجمه و تحقيق رساله عدالت، تاليف شيخ اعظم مرتضي انصاري(ره)، نگارش: مجيد اسدي، استاد راهنما: رضا سيفي، تهران، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مركزي، 1376.
12. در هواي حق و عدالت، از حقوق طبيعي تا حقوق بشر، محمدعلي موحد: (در هواي حقوق بشر، با طرح‎هاي اردشير رستمي) تهران، نشر كارنامه، 1381.
13. عدالت اجتماعي از ديدگاه اميرالمؤمنين علي(ع) و سه تن از انديشمندان اجتماعي (افلاطون، روسو و راولز) تاليف: حسن حاجي حسيني، استاد راهنما: عماد افروغ، استاد مشاور: حميدپارسانيا، قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، سال 1381.
14. انديشه سياسي آيت الله مطهري(ره) به كوشش نجف لك زايي، با همكاري حميد پارسانيا و ديگران، براي مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي، پژوهشكده انديشه سياسي اسلام، قم، بوستان كتاب ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1381.
15. حاكمان و مردم، جستاري بر حقوق مردم و سيره علوي، بيژن حسين پور، قم، خادم الرضا(ع)، 1383.
16. افق‎هاي نوين عدالت ترميمي در ميانجي‎گري كيفري، تاليف مصطفي ترميمي، تهران: دانشور، 1382.
17. انديشه سياسي مسكويه، محسن مهاجرنيا، تهيه كننده مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي، پژوهشكده انديشه سياسي اسلام، قم: بوستان كتاب قم، (انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم) س 1380.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . المنجد، ترجمه محمد بندر ريگي، ‌انتشارات ايران، ج2.
[2] . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، ‌ترجمه محمد باقر موسوي همداني، ج24، ص‌243.
[3] . نحل / 90.

پرسش :

آيا واقعاً در جامعة ما عدالت اجتماعي وجود دارد؟ عدالت بايد در همة عرصه ها حضور پيدا كند، اين حرف در جامعة ما در حد يك شعار باقي مانده است؟


پاسخ :

عدالت واژه اي دوست داشتني ولي غريب و مهجور است. در ميان جوامع، بسيار كم شاهد چنين موضوعي هستيم. هر كس و هر گروه، هر نحله و هر قومي آن را، آن گونه كه خود مي خواهند تفسير و توضيح مي دهند، نه آن چنان كه بايد امّا مشكل اصلي، تنها تفاسير مختلف و قرائت هاي گوناگون در اين زمينه نيست، بلكه اجراي عدالت و چگونگي آن دغدغه اصلي همة اعصار و همة جوامع بوده و هست.
در حوزة اجتماعي، اكثريت افراد خود را محور عدالت مي دانند، به گونه اي كه تنها زماني طرفدار عدالتند كه منافع آنها را تأمين كند، امّا اگر زماني عدالت و اجراي آن، مضرّبه حالشان باشد، پرچم مخالفت برداشته و نوعي ظلم مي خوانندش.
البته نكته اي كه هرگز نبايد مورد غفلت و بي توجهي قرار گيرد آن است كه اين امر كليت ندارد و چه بسيارند افراد و گروه هايي كه خواهان اجراي عدالت واقعي هستند و حتي حاضرند كه جان خود را در راه اجراي عدالت فدا كنند. به همين دليل، ما نبايد همه را به يك چشم نگاه كنيم و به دليل وجود برخي ظلم ها در پاره اي موقعيت ها، همة افراد، جوامع و كاركردهاي آنان را ظالم و ظالمانه بخوانيم. چرا كه ممكن است اشكال كار از اجانب خود ما باشد.
اماعلت اصلي اين كه اجراي عدالت به معناي واقعي در طول تاريخ توسط اكثريت افراد جوامع، دچار چالش و تزلزل گرديده، چند چيز مي باشد:
1. نبود شناخت و آگاهي كافي از عدالت.[1]
2. نبود مسئولين واقعي و دستگاه هاي كنترل كنندة قوي و قاطع.[2]
3. تزاحم بين امور.
4. پيروي از هواي نفس.[3]
موارد بالا را مي توان از جمله علل و عوامل بروز اختلال در اجراي صحيح عدالت اجتماعي دانست.
جمهوري اسلامي ايران نيز از اين قاعده مستثني نيست، چرا كه همچون ساير جوامع، متشكل از آحاد مردم، استعدادها، موقعيت ها، و ويژگي هاي خاص است. البته اين پندار كه در نظام جمهوري اسلامي، عدالت به معناي تام و تمام كلمه، بايد عملي شود، و گرنه نظام اسلامي نخواهد بود، پنداري غلط ونادرست است. چنان كه اين باور كه در جمهوري اسلامي ايران، تنها اسم اسلام يدك كشيده مي شود، آن هم به دليل وجود مسئولين دنياپرست و ظالم و عملكردهاي ظالمانه و عدالت اجتماعي در حد يك شعار باقي مانده و بس باوري غيرمنصفانه و غيرمنطقي است.
اين دو ديدگاه (افراطي و تفريطي) راه به جائي نخواهد برد. براي تعديل اين دو ديدگاه وتبديل آنها به ديدگاه بين الامرين (متعادل)، بايد موقعيت و جايگاه نظام اسلامي ايران، قدرت و توان اين نظام براي مقابله با موانع اجراي عدالت، بررسي مصالح نظام اسلامي و... مورد بررسي و دقت قرار گيرد. چراكه تا اين گونه مسائل به گونه اي درست تبيين نشوند، همواره، انتظارات نابجائي وجود خواهد داشت. ما در طول تاريخ همواره شاهد جوامع بزرگ اسلامي بوده ايم كه توسط بزرگاني دين مدار، اداره مي شدند. اما جامعه و حتي بسياري از بزرگان آن (خواص) دچار فسادهاي متعدد و ظلم هاي گوناگون شدند.
مثلاً در نظام حكومتي پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه شخص عظيم و بزرگ مرد تاريخ يعني رسول گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ رهبري و ادارة آن را بر عهده داشت، برخي خواص چنان مرتكب فساد و ظلم شدند كه اسلام و مسلمين تا حال از ضربة آن، به خود مي پيچد. چنان ظالمانه و گستاخانه در مقابل تمام فرامين آن بزرگوار ايستادند كه قريب به 25 سال، جانشين بلافصل آن حضرت، يعني حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مجبور به خانه نشيني شد.
يا در زمان حكومت علي ـ عليه السّلام ـ وجود برخي مفاسد و ظلمها در حق تودة مردم، غير قابل انكار است. وجود طلحه و زبيرها، عايشه ها، معاويه ها، عمرو عاصها كه همه و همه به اسم اسلام و در پوششي اسلامي دست در دست هم، در مقابل اسلام ناب، غيرقابل خدشه است.
اينها همه، با وجود يك شخصيت معصوم در رأس حكومت اسلامي، بروز پيدا كرد. با چنين اوضاعي حال و روز جامعه كنوني ما (يعني جمهوري اسلامي ايران) روشن است كه نمي توان انتظاري بيش از حد از آن داشت (مثلاً انتظاري كه در حكومت جهاني حضرت مهدي (عج) وجود دارد، از اين حكومت انتظار داشت).
اين مطلب مي تواند به خاطر، عدم شناخت كافي از عدالت يا مصاديق آن باشد، بحث اجتهاد هم در فقه اسلامي، بر همين اساس است كه احتمال خطا در احكام صادره وجود دارد، برخلاف حكم صادر از معصوم كه چنين احتمالي در آن منتفي است يا ممكن است اجراي عدالت به خاطر وجود مصلحت بزرگتري ترك گردد. كه اصطلاحاً به قاعدة (الاهم فالاهم) يا (دفع افسد به فاسد)[4] مشهور گرديده. اين مطلب خود بحث مفصلي را مي طلبد كه اين نوشتار مجال آن را ندارد. امّا به طور مختصرو گذرا مي توان چنين گفت كه: حفظ نظام و جامعة اسلامي از مهمترين واجبات است به گونه اي كه به خاطر آن، حتي مي توان پاره اي از واجبات ديگر را ترك كرد يا حتي مرتكب برخي اعمال شد كه در حال اختيار حرمت دارند.
اجراي عدالت نيز همين حالت را دارا است، يعني ممكن است، اجراي عدالت به نظام وجامعه در موقعيتي خاص ضربه زند، كه در اين موقعيت به حكم حاكم اسلامي، عدالت اجرا نخواهد شد. براي نمونه حاكم اسلامي مي تواند به خاطر مصالح مردم و جامعه، فردي را موظف كند كه خانة خود را ترك نمايد، يا دولت مي تواند قراردادهايي را كه با افراد بسته، در صورتي كه به زيان مملكت و جامعة اسلامي است يك طرف به هم زند.[5] پس بحث تزاحم هم در اجراي صحيح عدالت دخيل است.
دربارة عدم كارائي برخي مسئولان نيز بايد متذكر شويم كه چون اجراي قانون در مرحلة نخست بر عهدة مسئولان است، حال اگر مسئول يا مسئوليني در اين وظيفه خللي ايجاد كنند، جامعه به چالش كشيده مي شود و دچار نقائصي مي گردد. حال با تشخيص حاكم يا نائب ايشان، آنها از كار بركنار مي گردند، يا به خاطر مصلحت بزرگتري، با همان وضعيت، اما با كنترلي دقيقتر به كار خود ادامه مي دهند.
اما نكته اي كه معمولا مورد غفلت قرار مي گيرد، بحث ضعف نفس، يا هواپرستي افراد است كه سرچشمه اكثريت مشكلات فرد و اجتماع مي باشد. هر گاه انسانها اين گونه باشند (يعني خود را محور قرار دهند) اجراي عدالت با مشكل جدي روبرو خواهد شد، چرا كه دراين حالت، آن چه به ظاهر به نفع نفس باشد، عادلانه شمرده مي شود وغير آن ظلم قلمداد مي گردد. علامة بزرگوار، محمد تقي جعفري (ره) اين حقيقت را چه زيبا بيان فرموده اند: «تمام ناتواني هاي بشر، معلول يك خطاي نابخشودني است، كه عبارت است از مقدم داشتن «مي خواهم» بر «عدالت».[6]
مولاي متقيان، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ از آن سخن بسيار گفته اند، و بسيار از اين آفت خطرناك بيم داده اند. ايشان در نامة خود به مالك اشتر چنين مي فرمايند: و او را مي فرمايد تا نفس خود را از پيروي آرزوها باز دارد و هنگام سركشي ها به فرمانش آرد كه همانا نفس به بدي وا مي دارد جز اين كه خداوند رحم كند.[7]
نفس ايشان هميشه او را به سوي پليديها تحريك مي كند و اگر رحمت خداوند شامل حال او نشود در منجلاب ذلت سقوط خواهد كرد. همة افراد درگير اين وسوسه هستند، امّا نخبگان بيشتر در معرض خطرند، و لغزش آنان در اين موقعيت، آثار خطرناكي به بار خواهد آورد، كه از جمله آنان، عدم اجراي عدالت در عرصه جامعه مي باشد.
اين امر نيز به دليل آن است كه هنگامي كه توسط نخبگان، عدالت اجرا نشود، تمام امور در سيستم سياسي از مسير اصلي خود منحرف مي شوند، كاركرد و نتائج نظام به هم خورده، نابساماني پنهان همه اجزاي نظام و جامعه را در برگفته و خود نظام تبديل به مانعي در برابررشد، توسعه و كمال خواهد شد.[8]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آسيب شناسي انقلاب اسلامي ايران، سيد صادق حقيقت.
2. ديدگاه هاي مختلف پيرامون اجراي عدالت اجتماعي، مجلة مصباح، مهر و آبان، ش 5 ـ 6.
3. امام خميني و احكام حكومتي (احكام حكومي و مصلحت)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام خميني(ره)، ش 7.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ک: مطهري، مرضتي، بيست گفتار، انتشارات صدرا.
[2] . همان.
[3] . شهيدي، سيد جعفر، نهج البلاغه، نامه 53، فراز 95، ص 335.
[4] . يعني در زماني كه توان انجام دوكار را با هم نداري، ابتدا كاري كه مهمتر است انجام ده، سپس به سراغ كار بعدي بروي، يا اگر توان دفع دو فاسد را نداري، ابتدا آن كه فساد بيشتري دارد، را دفع نما، سپس به سراغ بعدي برو.
[5] . موسوي خميني، سيد روح الله، صحيفه نور، ج 20، ص 170 ـ 171.
[6] . جعفري، محمد تقي، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج 24، با تلخيص و تصرف، نشر فرهنگ اسلامي، 72، ص 13.
[7] . نهج البلاغه، نامه 53، ص 325، سيدجعفر شهيدي.
[8] . عليخاني، علي اكبر، توسعه سياسي از ديدگاه امام علي ـ عليه السّلام ـ، نشر بين الملل سازمان تبليغات اسلامي، ص 274.

یا حسین (ع)

دوشنبه 6 تیر 1390  1:56 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها