حسن بیگی متولد 1336 است و تاکنون بیش از 40 اثر داستانی از او به چاپ رسیده است. "اشکانه" پنجمین رمان اوست . حسن بیگی معتقد است همسران جانبازان جنگ غالبا شخصیتهایی هستند که عشقشان را بی پرده بیان نمیکنند. او در این رمان قصد نشان دادن این عشق را به شکلی عیان دارد. در واقع همسر جانبازی که او به تصویر میکشد قبل از هر چیزی یک عاشق است و بعد یک همسر.

سید حسین، جانباز 70 درصدی است که قبل از جانباز شدنش عاشق دختری میشود و پس از مجروحیتش همان دختر _اشکانه_ از او خواستگاری میکند. داستان شرحی از مشکلات فراوان زندگی این زوج است که باید با فقر، جانبازی و بیماری ناشناخته سید حسین، توامان دست و پنجه نرم میکنند. در طول این زندگی کوتاه که در نهایت با شهادت سید حسین و مرگ فرزند او در شکم مادر به نوعی خاتمه پیدا میکند، محبت عاشقانه اشکانه پایه و محور داستان است.
اشکانه که برخلاف نظر مادر با سید ازدواج کرده است، وارد زندگی مشترکی میشود که از هر لحاظ با زندگی او در خانه پدرش متفاوت است. ولی او که فرشتهای است الهی (ظاهرا!)، تمام سختی ها را با عشق به سید نه تنها تحمل میکند که زهر تلخی آنها را نیز از کام سید میزداید.
سویه دیگر این داستان زندگی سه دانشجو میباشد.این سه دوست باهمدیگر به جبهه می روند ویکی ازانها اسیرودیگری جانباز 70درصد ودوست دیگر بدون آسیب بازمی گردد.
درادامه داستان شما نحوه زندگی این سه دوست رامشاهده می کنید .به نظر من این کتاب نمایشی ادبی ازجمله حکیمانه شهید باکری میباشد که بعد ازجنگ رزمندگان به سه دسته تقسیم میشوند.
"محمدحقی"
ابراهیم حسن بیگی
نشر قدیانی
http://ketab-nama.blogfa.com/