كیروش دلسوزتر از مديران فدراسيون
كارلوس كروش روز به روز با فضاي فوتبال ما بيشتر آشنا ميشود. مربي بزرگي كه پس از ماهها تلاش و مطالعه و چند دور مذاكره با فدراسيون فوتبال ايران قراردادي بلندمدت تا جام جهاني 2014 برزيل امضا كرد، قدم به قدم با فرهنگ و نقاط قوت و ضعف فوتبال ما آشناتر ميشود و گاه سخناني به زبان ميآورد كه موجب تعجب ميشود. مانند اين جملهها: «من تنها هستم و به تنهايي نميشود كار كرد»، «اگر خواسته بزرگ داريد، بزرگ فكر كنيد»، «شعار ما برزيل است نه مالديو» يا اين سخن كه «از لغو سفر اوكراين تيم اميد، احساس يأس به من دست داد». كارلوس كروش به راحتي به فوتبال ايران نيامد.
از فدراسيون فوتبال و سازمان تربيتبدني تا سفارت ايران در پرتغال تشريك مساعي كردند تا اين صيد بزرگ در تور فوتبال ما بيفتد. هدف هم هدف كوچكي نبود، صعود به جام جهاني 2014 برزيل و صعود به مرحله دوم اين رقابتها. آرزويي كه بسياري از مردم فوتبالدوست ايراني دارند. اينكه چرا كارلوس كروش اينگونه مسوولان فدراسيون را مورد خطاب قرار ميدهد كه قول ميدهند كارها را انجام دهند ولي كاري نميكنند يا افراد حرفهايتري بايد به فدراسيون بيايند و مسووليت بپذيرند، مساله سادهاي نيست.
الان زمان آن است كه اين زنگ خطر را در فاصلهاي مناسب از جام جهاني جدي بگيريم وگرنه اگر قرار بود مانند دورههاي پيشين اجازه دهيم كار از كار بگذرد و سپس به فكر چاره باشيم چه لزومي داشت با مبلغي كلان پاي كروش را به ايران باز كنيم. كروش تاكيد ميكند: «ما نميتوانيم آرزوهاي بزرگ داشته باشيم اما بخوابيم. من از فدراسيون شما پول نميگيرم كه خوشحال يا ناراحت باشم. من ميخواهم فوتبال ايران پيشرفت كند.»
او دلش بيشتر از ما براي سرمايه ملي ايران ميسوزد، او نميخواهد فقط پول بگيرد و پس از چهار سال با خاطرهاي بد از ايران برود. به يك دليل روشن؛ كروش حيثيت ورزشياش را دوست دارد و نميخواهد پس از رفتن از ايران قضاوت نادرستي در مورد تواناييها و دانش او انجام شود. شايد توقع تمرين در زمين ورزشگاه آزادي به عنوان تنها ورزشگاه آبرومند فوتبال ملي ما توقع زيادي باشد اما ميتوانيم در اين فوتبال كه گردش ساليانهاش به 400 ميليارد تومان ميرسد، چند زمين تمرين آبرومند در آكادمي ايجاد كنيم تا همزمان سه تيم اميد، جوانان و بزرگسالان بتوانند با امكانات مناسب و در سطح ايدهآل و مورد رضايت سرمربي تيم ملي در آن تمرين كنند.
كروش ناآرام است. ميخواهد پس از افتخارآفريني با پرتغال، رزومهاش را در كشوري كه فكر ميكند معدن استعدادهاست كاملتر كند. او به برزيل فكر ميكند اما مدام بايد فكرش مشغول مشكلات ريز و درشت باشد. همانطور كه روي ماشين فراري مسابقه، چرخ پيكان نميگذارند؛ وقتي فدراسيون با يك قرارداد سنگين پاي كارلوس كروش را به فوتبال ايران باز كرد به طور طبيعي بايد امكانات و تداركات هم در حد مطلوب باشد، چون اگر تفكر حرفهاي، بازيكناني با فكر حرفهاي، مسابقات تداركاتي كافي و مناسب و از همه مهمتر سختافزار مناسب و تداركات و امكانات مورد رضايت در اختيار تيم ملي نباشد، بزرگتر از كارلوس كروش هم در مقابله با ژاپن، كره جنوبي و استراليا كاري از پيش نخواهد برد. كافي است به اوضاع و احوال فدراسيونهاي متمول عربي نگاه كنيم كه هم پول كافي و امكانات ماورايي دارند هم اسم سرمربي تيمهاي باشگاهي و مليشان را يك تريلي نميتواند بكشد اما باز هم در برابر فوتبال پيشرو آسيا يعني كره، ژاپن و استراليا در بسياري از اوقات كم ميآورند و درجا ميزنند. بهترين كار اين است كه تكليف خودمان را يكسره كنيم و سياست يك بام و دو هوا را كنار بگذاريم.
اگر به واقع قصد بازگشت به جمع بزرگان آسيا را داريم از همين امروز نگاه خود را به فوتبال ملي و باشگاهي تغيير دهيم چون شكي نيست كه كارلوس كروش هم با دستان خالي هيچ كاري نميتواند انجام دهد و هر چه هم وعده و وعيد دهد و پالس مثبت بفرستد، در نهايت در ميدان عمل با رقبايي طرف است كه با تمامي امكانات و تدارك كامل پا به عرصه رقابت ميگذارند. بنابراين وقت آن رسيده از حرف به عمل برسيم و به جاي آنكه مدام در رسانهها شعار حمايت از تيم ملي را بدهيم، تا دير نشده در عمل فكري به حال و روز تيم ملي كنيم كه فردا دير است.