یکی از اهداف مهم هر حکومت، تأمین امنیت مردم آن حکومت است. بررسی امنیت ملی از دید امامان و معصومین به ویژه آنهایی که حکومت را نیز در دست داشتهاند، مثل علی بن ابیطالب(ع) بسیار مهم و راهگشا خواهد بود. گرچه واژه امنیت ملی در صدر اسلام به کار نمیرفته، اما اصل وجود آن همواره در دروههای مختلف تاریخی از جمله صدر اسلام و در میان حاکمان مسلمان وجود داشته است.
به طور خلاصه امنیت ملی عبارت است از این که کشورها چگونه سیاستها و تصمیمات لازم را برای حمایت از ارزشهای داخلی در مقابل تهدیدات خارجی اتخاذ کنند.
وحدت در مسائل سياسى و اجتماعى
يكى از پايهها و پارامترهاى سازنده امنيت ملى، "وحدت و همدلى" حاكم بر مردم است اگر افراد يك جامعه و يا يك مملكت در مسائل مهم و اساسى مملكت با هم همدل و هم جهت باشند، و در اختلافات جزئى و سليقهاى نسبت به سليقه و نظر خود پافشارى نكنند، خود اين وحدت و همدلى باعث استقرار و دوام امنيّت ملى مىگردد. امير مؤمنان على(ع) آن گاه كه با فتنه خوارج روبرو شد، فرمود: "همواره همراه بزرگترين جمعيتها باشيد كه دست خدا با اين جمعيت است. از پراكندگى بپرهيزيد كه انسانِ تنها و پراكنده بهره شيطان است، همچنان كه گوسفند تكرو طعمه گرگ مىشود."
همچنین وقتی که خلافت از امام(ع) دور شد و دیگران بر مسند جانشینی پیامبر(ص) تکیه زدند. افرادی بودند که امام را به قیام و گرفتن حق خود دعوت میکردند که برخی از روی دلسوزی و ایمان و برخی دیگر با مطامع سیاسی به دنبال تحریک امام بودند. ابوسفیان یکی از این افراد بود که در حکومت ابوبکر میخواست تحت عنوان حمایت از علی(ع) فتنه بر پا کند با این جواب امام(ع) روبهرو شد که فرمود: "امواج دریای فتنه را با کشتیهای نجات بشکافید. از راه خلاف و تفرقه دوری گزینید و نشانههای تفاخر بر یکدیگر را از سر بر زمین نهید.
در جایی دیگر امام (ع) ضمن سخنانی با اشاره به توانایی خود در گرفتن حقش تنها دلیل اقدام نکردن برای گرفتن حق خود را جلوگیری از تفرقه مسلمین بیان کرده، و میفرماید:"به خدا سوگند اگر بیم تفرقه میان مسلمین و بازگشت کفر و تباهی دین نبود رفتار ما با آنان طور دیگر بود."
چنان که ملاحظه میشود امام علی(ع) در راه ایجاد وحدت مسلمین از حق خلافت خود نیز گذاشتند و 25 سال را در حالی به سختی سپری کردند که به فرموده آن حضرت "پس صبر کردم در حالی که چشمانم را خاشاک و غبار و گلویم را استخوان گرفته بود."
امام علی(ع) در دوران خلافت نیز حفظ وحدت را مهمتر از اقدامات نظامی دانسته و در برخورد با بیعتشکنان جمل و خوارج نهروان و سپاهیان شام و معاویه پیش از آن که اقدام به جنگ نماید؛ تمام تلاش خود را به کار بست تا از جنگ و خونریزی میان مسلمانان جلوگیری شود و در همهی جنگها نیز پس از آن که مجبور به جنگ شد یارانش را فرمان داد که آغازگر جنگ نباشند.
به هر حال از آنجا که وحدت یکی از نخستین فاکتورهای مهم برای ایجاد امنیت است، امام علی(ع) نیز همواره بر آن تأکید داشتند و این مهم در گفتار و روش آن حضرت، نمایان است.
جهاد و آمادگى دفاعى عمومي
جهاد و آمادگى دفاعى يكى از پايههاى ايدئولوژى اسلام است. و اين يكى از رمزهاى پيروزى چشمگير مسلمانان به ويژه در صدر اسلام و سدههاى نخستين است.
حضرت در سخنانشان، جهاد را از اركان استقرار امنيت ملى خواند و محروميت از آن را مايه سيهروزى و ناامنى معرفى نمود.
به عنوان نمونه، آنگاه كه به حضرت خبر دادند كه عمال معاويه با ستمگرى كمنظير به شهر «انبار» يورش بردند، و مسلمانان در اين شهر به دفاع از خود به پانخاستند، حضرت در سخنانى به نقش آمادگى دفاعى و جهاد همگانى مسلمانان مىپردازد و مىگويد: "مردمى كه از جهاد روى برگردانند، خداوند لباس ذلّت بر تن آنان مىپوشاند و بلا به آنان هجوم مىآورد، حقير و ذليل مىشوند، عقل و فهمشان تباه مىگردد و به خاطر تضييع جهاد حقّ آنان پايمال مىشود، و نشانههاى ذلّت در آنان آشكار مىگردد، و از عدالت محروم مىشوند. آگاه باشيد، من شب و روز، پنهان و آشكارا شما را به مبارزه با اين جمعيت (معاويه و پيروانش) دعوت كردهام و گفتهام پيش از آن كه با شما بجنگند، با آنان نبرد كنيد. به خدا سوگند هر ملتى كه در درون خانهاش مورد هجوم دشمن قرار گيرد حتما ذليل خواهد شد ولى شما سستى به خرج داديد و دست از يارى برداشتيد، تا آن جا كه دشمن پى در پى به شما حمله كرد و سرزمين شما را تصاحب نمود."
ايمان و تقواي مردمى
ايمان محكم و همراه با تقواى الهى در امنيت ملى نقش بهسزايى دارد، چون كه مسلمان موحد، اولين شعار دينىاش، كلمهاى «لا اله الاّ اللّه» است. مسلمان با اين شعار بيان مىدارد كه سر تسليم به هيچ فردى فرود نمىآورد، جز براى خداوند واحد عزّوجلّ، تسليم هيچ قدرتى نمىشود جز قدرت خداوند و از هيچ چيزى نمىترسد، جز از خداوند سبحان، چنانچه امام على (ع) فرمود:"هركه از خدا بترسد، خدا او را ايمن مىگرداند از همه چيز."
مماشات و تسامح و تساهل همه گروهها
در جامعهاى كه همانند جامعه امروزه ايران در امور سياسى دگرانديشى برقرار است و از گروههاى سياسى متعددى برخوردار است اگر هر يك از اين گروهها با ديگران مماشات داشته باشند و از ديدگاههاى خويش پافشارىها را بزدايند، و تا حدودى با رقيب سياسى خويش كنار بيايند، خود اين كار يكى از پارامترهاى مهم در برقرارى امنيّت ملى به شمار مىآيد.
اين حقيقت را امام (ع) هم در سيره و عمل از خود بروز داده و هم در سخنان خويش، بعد از رحلت رسول گرامى اسلام(ص) با وجودى كه حكومت و زمامدارى مسلمانان حق مسلم آن حضرت بود، آنگاه كه احساس كرد، با پافشارى در اين حقّ مسلم امنيّت ملى تهديد مىشود و دشمنان وسوسه مىشوند از اصرار و پافشارى حقّ خويش خوددارى نمود و در برابر پيشنهاد ابوسفيان و عباس مبنى بر بيعت با آن حضرت پاسخ منفى مىدهد و چنين مىفرمايد: "اى مردم، امواج كوه پيكر فتنهها را با كشتىهاى نجات درهم بشكنيد. از راه اختلاف و پراكندگى كنار آييد. تاج تفاخر و برترى جويى را از سر بنهيد. دو كس راه صحيح را پيمودند، آن كس كه با داشتن يار و ياور نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد؛ و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كنارهگيرى كرد و مردم را راحت ساخت. زمامدارى بر مردم همانند آبى متعفّن و يا همانند لقمهاى گلوگير است. آنان كه ميوه را پيش از رسيدنش چينند، همانند كسى مانند كه بذر را در كوير و شورهزار پاشد."
قانونمداري
اقتدار و موفّقيت نظام و حكومت به اين است كه كارگزاران نظام مردم را راضى نگهدارند.
امام على(ع) براى فرماندار آذربايجان، «اشعث بن قيس» مىنويسد: "فرمانداري براى تو وسيله آب و نان نيست. بلكه امانتى است، در گردنت. تو نيز بايد مطيع مقام بالاتر باشى. درباره مردم حق ندارى استبداد به خرج دهى"
امر به معروف و نهى از منكر
دو مسؤوليت بزرگ همگانى، «امر به معروف» و «نهى از منكر» از پايههاى امنيت ملى به شمار مىآيند. اگر مردم به اين دو وظيفه پايبند باشند و عمل كنند، جامعه روح آرامش و امنيت را به خود مىبيند؛ از جمله سفارشهاى امام على به فرزندانش تذكر آنان به امر به معروف و نهى از منكر است.
حضرت خطاب به آنان فرمود: "امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد چون كه ترك اين دو وظيفه موجب مىشود كه اشرار بر شما مسلط شوند."
اقدامات حضرت امام علی بن ابیطالب(ع) در اثنای حکومت
اقدامات امنیتی
1- خبرگیری از دشمن: یکی از مهمترین اقدامات اطلاعاتی و امنیتی برای مقابله با دشمنان، آگاه بودن از اقدامات و امکانات آنان است.در زمان خلافت امام علی(ع) همواره افرادی از طرف آن حضرت به صورت مخفیانه برای خبرگیری از دشمن به نقاط مختلف فرستاده میشدند که اخبار دشمن و تصمیمات آنها را برای امام(ع) گزارش میکردند.
از باب نمونه امام در نامهای به قثم بن عباس والی مکه چنین نوشتند:"جاسوس من در مغرب(شام) در نامهای به من اطلاع داده که مردمی از اهل شام با دلهای نابینا و گوشهای ناشنوا و دیدههای کور مادرزاد گسیل شدهاند؛ کسانی که حق را از راه باطل میجویند و در مصیبت آفریننده و نافرمانی خدا از مخلوق پیروی میکنند... پس به آن چه در دست توست (حکومت مکه و حفظ امنیت آن) پایداری کن... و مبادا کاری کنی که به عذر خواهی بیافتی."
2- نظارت بر کارگزاران: یکی از تهدیدهای خطرناک برای هر حکومت، ارتباط دشمن با کارگزاران آن حکومت است. رفع این تهدید، نظارت مستمر و پنهانی بر رفت و آمد و ارتباطات والیان را می خواهد. در این راستا علی(ع) به وسیله نیروهای اطلاعاتی خود ارتباطات احتمالی دشمن با برخی کارگزاران خود را نیز زیرنظر داشته و در مواردی ضروری آنها را از خطراتی که در کمینشان بود آگاه کرده و به آنها هشدار میدادند.
چنانچه ، امام علی(ع) در نامهای به زیاد خطر معاویه را گوشزد می کنند و می فرمایند:"آگاهی یافتم که معاویه نامهای به تو نوشته، میخواهد دلت را بلغزاند و میخواهد در زیر تو رخنه کند، پس از او برحذر باش، زیرا او شیطانی است که از پس و پیش و راست و چپ شخص میآید تا ناگهان در هنگام غفلت عقل او را برباید."
نظارت مخفی امام علی(ع) بر کارگزاران خود در موارد دیگری نیز گزارش شده است. برای نمونه میتوان به نامه آن حضرت به مصقله بن هبیره شیبانی حاکم اردشیر خوره از جانب امام و نیز عثمان بن حنیف انصاری حاکم بصره از طرف حضرت اشاره کرد.
3- حفظ اسرار نظامی: برخی از اطلاعات و امکانات هر کشور به ویژه امور نظامی آن در هر مقطع زمانی چه جنگ و چه صلح باید از دید عموم حتی ساکنان و کارگزاران آن کشور مخفی بوده و تنها در موقع لزوم از آن آگاه شوند. اهمیت اسرار نظامی به اندازهای است که سربازان و نیروهای نظامی نیز تا زمان اجرا نباید از آن آگاه شوند تا مبادا دشمن از طریق جاسوسان و نیروهای مخفی خود از آن آگاه شده و در صدد ضربه به آن برآمده و یا به تدارک قوا و آمادگی نیروهایش بپردازد.
همانطور که امیرالمومنین نیز به این نکته توجه داشته و در نامهای خطاب به مرزداران و نیروهای مسلح خود ضمن اشاره به برخی از حقوق آنان بر حاکم میفرماید:"بدانید که حق شما بر من این است که هچ رازی جز اسرار نظامی را از شما پوشیده ندارم."
اقدامات نظامی
1- اقدام پیشگیرانه: یکی از نکات مهم در برخورد با دشمن این است که باید فرصت حمله را از وی گرفته و او را در موضع دفاعی قرار داد. امام (ع) نیز به این نکته توجه داشته و همواره تأکید میکردند که قبل از حمله دشمن باید در مقابل او آماده شد و قبل از آن که در خانه، غافلگیر دشمن شوند اقدام به مقابله کرد.
زمانی که طلحه و زبیر بیعتشکنی کردند و به سمت عراق رفتند، برخی اصحاب امام از آن حضرت خواستند تا از تعقیب آنان خودداری کند، اما امام ضمن رد این درخواست فرمود:"سوگند به خدا من مانند کفتار خوابیده نیستم تا صیاد به او رسیده و او را در دام اندازد، بلکه همراه کسی که به حق رو آورد و شنوا و فرمانبردار است، برگنه کاری که از حق رو گردانیده شک و تردید در آن دارد شمشیر میزنم و می جنگم تا زنده هستم."
در جای دیگر نیز ضمن سرزنش کوفیان و یاران خود و اشاره به تقاضاهای مکرر خود از آنان مبنی بر آماده شدن برای جنگ با دشمنان، به این نکته اشاره میکند که اگر جنگ به میان دیار کسانی کشیده شود باعث ذلت و خواری آنها خواهد شد، یعنی اگر کسانی در جنگ و جهاد سستی کنند تا دشمن وارد دیار آنها شود، آنها شکست خورده و خوار میشوند. در خطبه 27 نهجالبلاغه به این نکته اشاره کرده میفرماید:"آگاه باشید من شما را به جنگیدن (با معاویه) شب و روز، نهان و آشکار دعوت کردم و گفتم پیش از آن که آنها به جنگ شما بیایند شما به جنگشان بروید. سوگند به خدا هرگز با قومی در میان خانه (دیار) ایشان جنگ نشده مگر آن که ذلیل و مغلوب گشتهاند."
2- گزینش سپاهیان: امام علی(ع) علاوه بر اهتمام ویژه به وجود سپاهیان سربازان، رسیدگی به وضعیت آنها و نیز انتخاب فرماندهان شایسته و مهربان نسبت به سربازان را نیز مورد توجه قرار میدادند، چنان که در نامه خود خطاب به مالک اشتر فرماید:"فرمانده سپاهت را کسی قرار ده که برای خدا و رسول او و برای و پیشوایت پندپذیرتر، پاک دلتر و خردمندتر و بردبارترین آنها باشد از کسانی که دیر به خشم میآید و زود عذر پذیرند و به زیر دستان مهربان بوده و به زورمندان سختگیری و گردن فرازی نمایند و از آن که درشتی او را از جای نکند و نرمی او را ننشاند."
3 - توجه به امنیت داخلی پیش از جنگ: نکته دیگری که امام علی(ع) بدان توجه داشتند، آن که پشت سر باید محفوظ بماند و هنگام رویارویی با دشمنان، سرزمینهای داخلی باید در امنیت باشند تا سربازان بدون نگرانی و با آرامش خیال به جنگ با دشمنان بپردازند. وجود خوارج باعث نگرانی سپاهیان و خانواده آنها شده بود و رفتن به جنگ معاویه در حالی که چنین خطری مرکز حکومت علوی را تهدید میکرد، بسیار خطرناک بود. بنابر این لازم بود که ابتدا این خطر برطرف گردد و امام علی(ع) نیز سپاهیان خود را که به قصد رفتن به شام و جنگ با معاویه گرد آمده بودند به سوی خوارج راهنمایی کرد و آنها را از میان برد39 تا بعد از آن به سوی معاویه برود، اگر چه بعد از جنگ خوارج دیگر سپاه امام علی(ع) آمادگی جنگ پیدا نکرد، اما نکته مهم آن بود که خطر خوارج دفع گردد.
اقدامات سیاسی
1 - انتخاب کوفه به عنوان پایتخت: یکی از اقدامات امام در اوایل خلافت، انتقال مرکز حکومت از مدینه به کوفه بود. اگر نگاهی به وضعیت جامعه مسلمانان آن زمان افکنده و وضعیت جغرافیایی و انسانی و اقتصادی عراق به ویژه کوفه را در نظر بگیریم. بهتر میتوانیم به علت این اقدام دست یابیم.
کوفه از جهت اقتصادی، جغرافیایی و نیروی انسانی بر حجاز برتری داشت. از نظر جغرافیایی عراق حالت مرکزیتی برای سرزمینهای اسلامی داشت و بهتر و زودتر میتوانست به مقابله خطرات احتمالی که از نواحی مختلف متوجه سرزمینهای اسلامی میشد، بشتابد، در حالی که مدینه از چنین موقعیتی برخوردار نبود.
از جهت اقتصادی نیز وضعیت اقتصادی عراق با حجاز قابل مقایسه نبود. حجاز سرزمینی خشک و بیآب و از جهت کشاورزی فقیر بود، در حالی که منطقه عراق سرزمینی پر نعمت و سرسبز بود و همین سرسبزی آن که از دور به سیاهی میزد باعث نامگذاری آن به منطقه سواد شده بود.
از جهت نیروی انسانی هم علاوه بر آن که منطقه عراق جمعیت بسیار بیشتری نسبت به حجاز داشت، دوستداران و شیعیان امام علی(ع) در آن جا به ویژه در کوفه فراوان بودند.
2 - مذاکره و نامهنگاری: امام در دوران خلافت همواره بر جلوگیری از جنگ و خونریزی تأکید میکردند و در مقابل دشمنان، نخست به مذاکره و نامهنگاری و استفاده از روشهای دیپلماتیک توجه داشته و تلاش میکردند اختلافات را بدون درگیری و جنگ خاتمه داده و رقیبان و دشمنان را با استدلال و برهان متقاعد کنند. رفتار آن حضرت پیش از جنگ با ناکثین و قاسطین و مارقین که بدان اشاره شد گویای این مدعاست.
موانع بسط امنيّت ملى از ديدگاه امیرالمومنین علی (ع)
سستى و تنبلى در دفاع ملّى
در حكومت چند ساله امير مؤمنان علي (ع) در مورد استقرار امنيّت ملى، فراز و نشيبهايى وجود داشت كه همه آنها براى ما درس زندگى، درس ديندارى و درس حكومتدارى است.
در آن ايّامى كه مردم زير پرچم، به نداى آن حضرت مبنى بر گرم نگهداشتن جبهه نبرد با «ناكثين»، «قاسطين» و «مارقين» لبيك مىگفتند و فعالانه در اين حركت دفاعى ملى شركت مىكردند، امنيت ملى برقرار مىبود؛ ولى در هنگامى كه مردم به جاى لبيك گفتن، به سستى و تنبلى و بهانه تراشى رو مىآوردند، امنيت ملى آنان به خطر مىافتاد و متزلزل مىشد و دشمنان از اين فرصت سوءاستفاده مىكردند.
حضرت على اين حقيقت تلخ را چنين بيان مىدارد: "نفرين بر شما، از بس شما را سرزنش كردم خسته شدم. آيا به جاى زندگى آخرت به زندگى دنيا راضى شدهايد؟! به جاى عزّت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را بر گزيدهايد؟! بر شما اعتماد نيست كه در دفع دشمن به شما تكيه شود... به خدا سوگند شما وسيله بدى براى افروختن آتش جنگ بر ضدّ دشمنن هستيد. "
اختلافات داخلى
امام على(ع) در تفسير و تحليلى كه از آينده جامعه عراق و كوفه نمود، يكى از عوامل ناامنى كه در آينده گريبانگير اين شهر مىشود را اختلافات داخلى بيان نمود.
حضرت بعد از آگاه شدن ازحمله وحشيانه بسربن ارطاة به مناطق تحت كنترل آن حضرت، فرمود: " به جهت اختلاف و تفرقه شما من شكست شما و تهديد امنيت ملى شما را مىبينم."
كم رنگ شدن ايمان و تعهّد دينى مسلمانان
شكى نيست كه ايمان يكى از پارامترهاى بسيار قوى در توان و انسجام مبارزان به شمار مىآيد حال اگر اين ايمان كمرنگ شود و يا تعهد دينى مبارزان ضعيف شود، طبيعى است كه ملّت براى برقرارى امنيّت خويش، توانش را از دست مىدهد.
چنانچه امام على می فرماید: " هركه بترسد از مردم خداوند سبحان بترساند او را از هرچيز."
جنگ افروزى
اگر فردى، جمعيتى و كشورى در پى تهاجم نظامى و زدودن امنيت ديگران باشد، بازتاب اين كار اين است كه امنيت خويش را از دست مىدهد.
حضرت امیر(ع) فرمود: " هر كه جنگ كند با مردم، ربوده شود اموال او."
قانونشكنى
رواج هر نوع قانونشكنى، پردهدرى، بىحرمتى و هتكحرمت ديگران، خود عامل و زمينهساز ناامنى است.
چنانچه امام على به رعايت هر نوع حقوق مردم سفارش مىنمود. حتّى حضرت اجازه نمىداد به غير مسلمان ظلم و ستم روا داشته شود. چنانكه نوشتهاند: در دوران حكومت حضرت امیر مومنان علی(ع) شخص مسلمانى خوك يك ذمى نصرانى را كشته بود، حضرت به نفع ذمى نصرانى و به ضرر مسلمان حكم كرد كه بايد به خاطر اين كار بهاى آن را به نصرانى بپردازد.
حرمتشكنى نسبت به رهبر
در پايان جنگ صفين و جريان حكميّت عدهاى كه بعدها به خوارج نام يافتند، نسبت به رهبر و امام المسلمين گستاخ شدند، حرمتشكنى كردند، خودشان را بر حضرت علی بن ابیطالب(ع) مقدم داشتند، اين امر زمينهساز هجوم ناامنى براى كوفيان شد.
چنانچه امام على در يكى از سخنرانىها اين حقيقت را بيان مىدارد كه مخالفت با رهبر و حرمتشكنى سبب مىشود كه سرانجام با هجوم دشمن، امنيت ملى به مخاطره افتد و دشمن تفوّق يابد و مايه بدبختى و سيهروزى مردم شود. فرمود" :به من خبر رسيده است كه «بُسر» از عمال معاويه، بر يمن مسلّط شده است، به خدا سوگند، من از قبل مىدانستم و مىدانم كه اينها به زودى بر شما مسلّط خواهند شد، چون كه آنان در يارى از باطلشان متحدند و شما در راه حقّ متفرقيد. شما پيشواى خويش را كه در مسير حق به پا خاسته است اطاعت نمىكنيد ولى آنان پيشواى خويش را كه در مسير باطل است، اطاعت مىكنند. "
غفلت از وجود دشمن
هم جدال و دشمنى و جنگ با مردم باعث ناامنى مىشود. و هم بىتوجّهى و غفلت از دشمن زمينهساز ناامنى است.
چنانچه امام على فرمود: "هر كه ايمن نشيند از ربوده شدن اموال، ربوده شود اموال او."
فساد كارگزاران
حضرت در اين آيندهنگرى و تحليل از وضعيت حال و آينده جامعه عراق يكى از عوامل تحقّق ناامنى را فساد كارگزاران اعلان مىكند. و مىفرمايد: "چون كه شما در شهرهايتان در پى فساد هستيد ولى سپاهيان دشمن در پى صلاح. شما در آيندهاى نزديك شكست مىخوريد."
منابع:
نهجالبلاغه
غرر الحکم
تاریخ طبری
سایت معارف قرآن
فقهاء و مساله امنیت ملی
فصلنامه علوم سیاسی، شماره 9
مواضع سیاسی حضرت علی(ع) در قبال مخالفین
انتهای پیام/105