: قرآن كريم در آيات بسياري (از جمله آيه 72 سوره احزاب ) ، انسان را به تفكر دعوت نموده است . همچنين در سوره انفال آيه 22 ، از بدترين جنبندگان سخن به ميان آمده و به خصوصيات گروهي انسانها ، اشاره شده است . اما در آيه 72 سوره احزاب ، از « امانت» سخن به ميان آمده كه به كوه و زمين و آسمان عرضه شد ولي آنها از پذيرش آن امتناع نمودند. پس صرفاً پذيرفتن مطرح نبوده ، بلكه اصل تحمل كردن بوده است معناي عرضه كردن : كمال و فيض از ناحيه خدا عرضه مي گردد اما فقط آنكه استعداد دارد آن را مي پذيرد . در حقيقت امر ، مضايقه نيست . برهمه عرضه مي شود اما فقط افراد خاصي مي توانند بپذيرند و مستعد آنند. چگونه مي توان با مقتضيات زمان هماهنگ بود و خود را تطبيق داد ؟ به مفهوم ديگر ، با توجه به اينكه مقتضيات زمان تغيير مي كند چگونه مي شود انسان ديندار بماند. چون لازمة دينداري اين است كه انسان ، خودش را در مقابل مقتضيات زمان نگهدارد و مقتضيات زمان به ناچار تغيير پذيرند ؟ پس آيا براي ترقي داشتن در اين دنيا ، بايد طرفدار تجدد و نوخواهي بود و دين داري را به بهانه كنهه پرستي كنار گذارد؟