مدينه منوره و مسجدالنبي
سال سيزدهم بعثت بود كه حدود 75 نفر از انصار در عقبه مني با رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بيعت نموده1 و سپس به مدينه منوّره بازگشتند. نزديك به سه ماه از اين قضيه تاريخي گذشته بود كه آنان و گروهي ديگر از مهاجران بسياري از روزها، صبحگاهان به خارج مدينه مي آمدند و در انتظار آن حضرت مي نشستند، سرانجام روز دوشنبه 18 ربيع الاوّل فرا رسيد، طبق معمول بامداد آن روز نيز به خارج مدينه رهسپار شدند و در آنجا تا نزديكى هاي ظهر، چشم به راه نشستند امّا خبري نشد. تا اينكه ظهر آن روز رسول گرامي اسلام از طريق ذوالحليفه وارد مدينه شدند و خبر به مردم مدينه رسيد، زن و مرد، كوچك و بزرگ در نزديكي مسجد قبا به استقبال آن حضرت شتافتند، همگي در نهايت خرسندي و شادماني به يكديگر تبريك مي گفتند و اين شعر را با همديگر مي خواندند:
طَلَع البَدْرُ عَلَيْنا مِنْ ثَنيّات الوداع3 وَجَبَ الشكُر علينا ما دَعالِلّهِ داع4
در آن هنگام ابوبكر جهت عرض خيرمقدم، خدمت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آمده، گفت: مردم مدينه مشتاقانه منتظر قدوم شمايند. پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود در انتظار برادرم علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ هستم.
آن حضرت 15 روز در قبا توقف كرد تا علي عليه السلام ـ به همراه همسرش فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ به آن حضرت ملحق شدند. در اين مدت، مسجد قبا را تأسيس كرد و در ضمن خانه هاي مدينه از بت و بت پرستي پاكسازي گشت،5 سپس رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ سوار بر مركب عازم ناحيه بالاي مدينه منطقه بنوعمرو بن عوف شده و در آنجا مسكن اختيار نمود.6 انس بن مالك گويد:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به همراه بعضي، چهارده شب در آنجا اقامت گزيدند، در اين ايّام بود كه به دنبال گروهي از قبيله بني نجار فرستادند و آنان را به نزد خود فراخواندند آنها هم بلافاصله با شمشيرهاي برهنه به اقامتگاه آن حضرت آمده، در خدمتشان حضور يافتند. انس ادامه مي دهد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ را ديدم سوار بر مركب و ابوبكر با گروهي از بني نجار در كنارش ايستاده و به سوي قبيله بني نجار حركت كردند تا به خانه ابو ايّوب انصاري ره ـ رسيدند،7 حضرت بعد از نزول اجلال اين آيه شريفه را خواندند:
« ربّ انزلني منزلاً مباركاً و أنت خير المنزلين».8
ابن اسحاق مي گويد: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در خانه ابوايّوب انصاري بود تا مسجد و خانه اش ساخته شد و سپس به خانه خود در جوار مسجد منتقل گرديد.9
كوشش رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جهت ساختن مسجدالنبي
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ خطاب به گروهي از بني نجار فرمودند: اين مكان را بهمراه آنچه دارد ارزش يابي و قيمت گذاري كنيد تا جهت بناي مسجد خريداري شود، بني نجار گفتند: به خدا قسم چيزي نخواهيم گرفت; زيرا شما زمين را براي خدا مي خواهيد. در آن زمين نخل خرما، قبر عدّه اي از مشركين و ساختمان مخروبه اي وجود داشت كه به همين جهت در اطراف آن ديواري كشيده شده بود. بعد از جلب رضايت قبيله بني نجار، پيامبر عظيم الشأن دستور داد: درختها را قطع كردند و قبرها را بهمراه ساختمان مخروبه صاف و هموار نمودند، و براي ساختن مسجد آماده ساختند.
سخن نزديكتر به واقع اينكه: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ أسعد بن زراره10 را نزد خود خواسته و فرمودند: زمين متصل به مسجدي را كه در آن نماز مي خوانيم بخريد تا مسجد مناسبي را بنا كنيم. أسعد بن زراره عرض كرد: اي رسول خدا! اين سرزمين متعلق به دو يتيم به نام «سهل» و «سهيل» فرزندان رافع بن عمر و بن نجّار، است كه مسئوليت و سرپرستي آن دو، به عهده من است و شما مي توانيد در اين زمين مسجد را بنا كنيد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمودند: «حتماً بايد قيمت زمين را بگيريد». لذا پس از ارزش يابي قيمت زمين را به يتيمان پرداخت نمودند11 و سپس آن را تصرف كردند.12
پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به همراه ديگر اصحاب ـ كه در بنا و ساختن مسجد دست اندركار بودند ـ ابتدا پايه هاي مسجد را از سنگ چيده، سپس ديوارهاي آن را با خشت هاي خامي كه مسلمانان طبق دستور آن حضرت فراهم كرده بودند، ساختند، ستونهايش را از تنه هاي درخت خرما قرار داده بودند و قسمتي از سقفش را با شاخه هاي نخل خرما پوشاندند و بخش زيادي از سقف آن بدون پوشش ماند.13
نورالدين سمهودي نقل مي كند كه پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هنگام ساختن مسجد چنين زمزمه مي كرد: اللّهم لاخير اِلاّ خير الآخرة فارحم الأنصار و المهاجرة14
و نيز گفته است كه اميرالمؤمنين علي عليه السلام ـ با مهاجرين و انصار در كـنـار رسول خـدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مشغول كار بود و اين رجز را مي خواند: لايستوي من يعمر المساجد يدأب فيها قائماً و قاعد و مـن يـري عـن الـغـبـار حـائـذاً15
وضعيت هندسي ساختمان مسجد النبي در آن روز بدين صورت بود كه: مقدار سه ذراع16 از ديوار به وسيله سنگ و بقيه آن با خشت خام بنا گرديد، و چنانكه گفته شد: سقف مسجد از شاخه هاي نخل خرما بود و اين شاخه ها بگونه اي به همديگر چسبيده و در كنار هم چيده شده بود كه آفتاب به داخل نفوذ نمي كرد. وليكن چنان نبود كه از نفوذ آب باران جلوگيري كند، لذا بعد از مدتي، وقتي باران باريدن گرفت آب به داخل مسجد چكّه كرد، و براي مسلمانان مشكلاتي را بوجود آورد كه بناچار سقف را گِلكاري نمودند.
مراغي از ابن نجار نقل مي كند: از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مورد كيفيّت و چگونگي ساختمان مسجد سئوال كردند، فرمود: عريشي كعريش موسي، خشيبات، والأمر أعجل من ذلك.
مسجد من سايباني همانند سايبان موسي عليه السلام ـ است كه چوبهايي بهمراه داشت، (او سپس فرمود:) مرگ و اجل با سرعت تمام به سراغ انسان خواهد آمد.17
دوراني از عمر مسجد نگذشته بود كه ياران پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيشنهاد كردند مسجد را گسترش دهند و گفتند چنانچه آن حضرت موافق باشند ساختماني محكم تر بسازند، كه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ همان جواب را تكرار فرمودند.18
ارتفاع و بلندي ديوار مسجد به اندازه قد يك نفر مي شد،19 هنگامي كه خورشيد بالا مي آمد، طول سايه ديوار به اندازه يك ذراع (دو قدم) مي شد و نماز ظهر توسط مسلمانان اقامه مي گرديد و آنگاه كه به دو ذراع مي رسيد نماز عصر مي خواندند. نماز رسول خدا و مسلمانان به سوي بيت المقدس برگزار مي شد زيرا از قبله مسجدالنبي از ابتداي تأسيس تا مدت يكسال و أندي به سوي بيت المقدس بود، همانطوري كه رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قبل از هجرت در مكّه به سوي بيت المقدس نماز مي گزارد.
مساحت مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم ـ در اولين مرحله
استاد محمد حسين هيكل مي نويسد:20 مساحت مسجدالنبي در اولين مرحله عبارت است از 35 متر طول و 30 متر عرض كه در مجموع چنين مي شود: 1050 = 30×35 در اين مـرحله، بـخـشي از مسجد جهت سكونت فقرا اختصاص داده شد، آنان مورد توجه رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بودند، و مسلمانان ديگر براي آنان غذا مي آوردند، آنها در وقت نماز اولين صف را تشكيل مي دادند و در ميدان جهاد از پيشتازان بودند. اينان بعد از مدتي به «اصحاب صفّه»21 معروف شدند.
جايگاه اصحاب صُفَّه تا امروز همچنان باقي است كه سادات و اشراف و بزرگان در اين مكان مي نشينند و عبادت مي كنند.
نداي اذان از مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم
پس از سپري شدن كارهاي ساختماني مسجد، نداي ملكوتي اذان توسط وحي مقرر و اعلام گرديد، و وقت نمازها بوسيله اذان معلوم مي شد.
يعقوبي مي نويسد: دوران آغاز و صدر اسلام مؤذّن مسجدالنبي «بلال حبشي» بود و گاهي نيز «ابن ام مكتوم» اذان مي گفت، بدين صورت كه هركدام زودتر در نماز حضور پيدا مي كردند اذان را او و اقامه را ديگري مي گفت.22
تغيير و تعيين قبله مسجدالنبي ص ـ توسط پيامبرـ ص ـ
سال دوّم هجرت ـ نيمه ماه رجب، بعد از غزوه بدر اولي بود كه ـ خداي سبحان اراده كرد تا قبله گاه مسلمانان را از جانب بيت المقدس به سوي كعبه تغيير دهد.23 اينجا بود كه اين آيه را به رسول خدا ناز نمود:
قد نري تقلب وجهك في السماء فلنولينك قبلة ترضيها فولّ وجهك شطر المسجد الحرام، و حيث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره...» .24
ما صورت تو را كه به سوي آسمان نگاه مي كني و در انتظار فرمان ما براي تعيين قبله نهايي هستي مي بينيم و اكنون تو را به سوي قبله اي كه از آن خشنود باشي بازمي گردانيم، پس روي خود را به جانب مسجدالحرام كن، و در هركجا بوديد صورت خود را به جانب آن گردانيد».
رسول گرامي اسلام پس از 17 ماه نماز به جانب بيت المقدس، وقتي خواست قبله مسجدالنبي را تغيير دهد به گروهي از اصحاب خود دستور داد در زواياي مسجد بايستند تا جهت قبله را به سوي مسجدالحرام مشخص كند. در اين هنگام جبرائيل نازل شد و با قدرت الهي تمام موانعي را كه جلو چشم رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار داشت برطرف ساخت، و سپس عرض كرد: اي رسول خدا! قبله را در جاي خود قرار ده ـ پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با ديدن كعبه معظّمه، قبله را در مسجد خود بدان سو تأسيس نمود بطوري كه قبله مسجد در مقابل ناودان كعبه واقع شد. آنگاه جبرائيل عرض كرد: درست قبله در جاي خود قرار دارد.
بعد از پايان يافتن قبله مسجد، جبرائيل با اذن خداوند ـ متعال ـ هرآنچه در مقابل چشم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ جهت ديدن كعبه معظّمه محو شده بود به جاي خود برگرداند.
بدين ترتيب درب جنوبي مسجد بسته شد و قبله و محراب در جاي آن قرار گرفت كه روبروي ناودان كعبه واقع شده است.25
بازسازي و گسترش مسجدالنبي ص ـ به دست مبارك رسول خداـ صلي الله عليه و آله و سلم
6سال از ساختن بناي مسجدالنبي گذشت. در سال هفتم هجري غزوه «خيبر» پيش آمد، رسول گرامي اسلام به همراه مسلمانان در نبرد با يهود در قلعه هاي خيبر به پيروزي رسيدند، پس از آن مدينه منوره يكپارچه در اختيار رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ قرار گرفت و هر روز بر جمعيت مسلمانان افزوده مي شد و عده اي بدانجا هجرت مي كردند. به همين جهت اصحاب و ياران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ پيشنهاد بازسازي و توسعه مسجد را نمودند، حضرت با طرح آنان موافقت نمود، كه به فرمايش امام صادق ـ عليه السلام ـ: رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مرتبه دوّم، مسجد را توسعه دادند و آن را از ناحيه طول و عرض ـ هر كدام ـ به 100 ذرع رسانيدند.26
در اين مرحله شكل و چهار چوبه مسجد تغيير كرد; يعني طول هر ضلع به صد متر رسيد و بصورت مربّع درآمد. و در روايت ديگر آمده است: كه به صورت مربعي درآمد كه هر ضلع آن 50 متر شد. البته شكل اصلي آن تغييري نكرد، زيرا در مرحله اوّل كه از سنگ و خشت خام و تنه درخت خرما و شاخه هاي آن تشكيل شده بود در مرحله بعد نيز از همين مواد و وسائل استفاده شد، ليكن نحوه چيدن ديوارها تغيير كرد بدين نحو: كه خشت ها را بصورت جفت دركنار يكديگر و سپس هر دو را مخالف دوتاي ديگر ـ عمودي و افقي قرار دادند.27
مراغي از ابن زباله نقل مي كند كه: رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ تصميم بر آن داشت كه در قسمت قبله مقداري به مسجد اضافه كند، كه با رحلتش، اين تصميم عملي نگرديد. وي در استدلال براي سخن خود مي گويد: زيرا روزي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در محل اقامه نماز خود ايستاده بود كه با دست مباركش اشاره به ديوار سمت قبله نموده و فرمود: «لوزدنا فى مسجدنا» از اين جمله چنين برمي آيد، كه حضرت آرزو مي كرد مسجد را از جانب قبله توسعه دهد.
توسعه مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم در سال شانزدهم هجري
عمر بن خطاب در زمان خلافت خود (در سال 16 هجري) درصدد برآمد كه مسجدالنبي را از طرف قبله توسعه دهد، از اين رو تصميم گرفت خانه عباس بن عبدالمطلب را كه در سمت قبله مسجد واقع شده بود خريده، به همراه خانه خودش به مسجد ضميمه نمايد كه عباس در آن روزها با فروش خانه اش موافقت نكرد. ليكن پس از مدتي خودش آن را به مسلمانان هديه نمود و خانه او و قسمتي از خانه جعفر بن ابي طالب در توسعه، جزء مسجدالنبي شد.28 و در اين هنگام ستونهاي چهارگوشه آن در كنار خانه مروان بن حكم قرار گرفت و در نتيجه، از قسمت جنوبي 5 متر به مسجد اضافه شد كه محلّ محراب به جلوتر منتقل گرديد. همچنين از قسمت غربي 5 متر و در قسمت شمالي 15 متر توسعه يافت. و از آنجا كه خانه همسران رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در بخش شرقي مسجدالنبي قرار گرفته بود و بعد از رحلت آن حضرت همچنان در آنجا زندگي مي كردند، و از همه مهمتر مدفن مبارك پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و از سويي قبر ابي بكر در آن قسمت در منزل عايشه واقع بود، در قسمت شرقي مسجدالنبي تغيير حاصل نشده و همچنان باقي ماند. در اين مرحله از توسعه، خانه ابوبكر كه در ناحيه غربي بود، در داخل مسجدالنبي قرار گرفت.
گفته شده: كه حفصه دختر عمر خانه ابوبكر را ـ كه در ضلع غربي بوده، و وي در زمان زندگيش نيازمند گشته بود ـ به /4000 درهم خريد كه در دو مرحله (مقداري در زمان عمر و باقيمانده آن در زمان عثمان) ملحق به مسجدالنبي گرديد.29
با همه اين تغيير و تحول، در ساختمان مسجدالنبي تغيير زيادي حاصل نشد; زيرا پايه ها همانند سابق سنگچين و قسمت بالاي ديوار با خشت خام چيده شد. ستون هاي مسجد از تنه نخل خرما و سقف آن از شاخه هاي نخل بود. فقط جهت استحكام از پايه هاي بيشتري استفاده گرديد. و تعداد دربهاي ورودي آن به 6 عدد رسيد.
بازسازي مسجدالنبي صلي الله عليه و آله و سلم در زمان خلافت عثمان ـ مرحله چهارم
در سال 24 هجري كه عثمان به خلافت رسيد، مردم پيشنهاد توسعه مسجدالنبي را به او دادند و در اين زمينه با او صحبت كردند و از كمبود جا در مسجد شكوه نمودند. در پي آن اظهار ناراحتي ها، عثمان با بزرگان از اصحاب، مشورت كرد، كه آنان جهت تخريب و بازسازي مسجد اتفاق نمودند، آنگاه عثمان مردم را دعوت نمود و بر فراز منبر رفت، بعد از حمد و ثناي الهي چنين اظهار نمود: «اي مردم تصميم گرفته ام، مسجدالنبي را خراب كنم و آن را تـوسعه دهم، شنيدم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: هركس مسجدي را براي خدا بسازد، خداوند ـ منّان ـ در بهشت خانه اي براي او بنا خواهد نمود.30
« عمر بن خطاب» قبل از من اين مسجد را توسعه داد، وليكن امروز براي اين جمعيت مكان بيشتري لازم است. من با خبرگان از اصحاب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ مشورت كردم، همه آنها بر خرابي و بازسازي و توسعه مسجدالنبي اتّفاق نمودند.31
مردم سخنان عثمان را تأييد و تحسين كردند و براي او دعا نمودند. بنابراين عثمان مسجدالنبي را تخريب كرده، در ضلع جنوبي و غربي، هركدام 5 متر اضافه نمود مانند آنچه در زمان عمر انجام گرفته بود. گرچه در ضلع شمالي، مقدار توسعه از زمان عمر كمتر شد وليكن در مجموع نزديك به دو برابر زمان عمر بر مساحت مسجد افزوده شد.
در اين مرحله از توسعه، ساختمان مسجدالنبي وضع و كيفيت بهتري پيدا كرد. زيرا در اين بازسازي پايه ديوارهاي مسجد را از سنگهاي زيبا و حكاكي شده، با استفاده از آهك و گچ بنا نهاده و پايه هاي وسط را از سنگهاي سوراخ شده قرار دادند كه در داخل سوراخ ها آهن و سپس اطراف آن را سرب ريختند، سقف مسجد را از چوبهاي مخصوصي بنام ساج پوشاندند، لذا نسبت به سابق از استحكام بهتر و بيشتري برخوردار گشت.
اين بار نيز در ناحيه شرق مسجد هيچگونه تغيير و توسعه اي حاصل نگرديد، چرا كه خانه هاي همسران رسول خدا ـ ص ـ همچنان باقي بود، و بعضي از همسران آن حضرت در آنـجا سـكـونـت داشـتـنـد. كه نزديكترين اين خانه ها، خانه عايشه بود و در اطاق او رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و ابوبكر و عمر دفن شده بودند.
توسعه و زيادي زمان عثمان تا سال 87 هجري باقي ماند، كه تغيير محسوسي نكرد. پس مي توان مساحت مسجدالنبي را به متر مربع در چهار مرحله به ترتيب ذكر كرد:
1- مرحله اوّليه ـ سال اوّل هجرت ـ 1050=30×35
2- مرحله دوم ـ سال هفتم هجرت ـ 2433=33/49×33/49
3- مرحله سوم ـ سال 16 هجرت ـ 4875=75×65
4- مرحله چهارم ـ سال 24 هجرت ـ 5950=70×85
پینوشتها:
1-دكتر محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، ص 172، ـ آنان 73 نفر مرد و 2 نفر زن به نامهاي: اُمّ عماره و اُمّ منيع، از انصار بودند ـ به نقل از «الطبقات الكبري»، ج 1، ص 221.
2- بحارالانوار، ج 19، ص 104، حديث 1.
3- ثنيّة الوداع: كوههاي مشرف مدينه منوره است كه در مسير مكّه واقع شده. مردم مدينه مسافران را تا آنجا مشايعت مي كردند.
4- ترجمه شعر: آشكار شد بر ما ماه شب چهارده از كوههاي ورودي شهر، واجب است بر ما حمد و ثناي الهي، مادامي كه ثناگويي دارد.
5- كامل بن اثير، ج 2، ص 107.
6- بحارالانوار، ج 19، ص 106 ـ روايتي ديگر از ابن اسحاق: رسول خدا ـ ص ـ تصميم گرفت داخل مدينه شود بر شتر خود سوار شد و بهمراه بعضي از صحابه براه افتادند، در ميان كوچه هاي مدينه به خانه هريك از انصار مى رسيد جلوي ناقه او را مي گرفتند و مي گفتند: اي رسول خدا! قبيله ما با آنچه به همراه دارد، در خدمت شما است به خانه ما داخـل شـويد و مـا را مـفتخر ســازيد. رســول خدا ـ ص ـ مي فرمود: «جلوي ناقه را رها كنيد همانا او مأمور است» افسار شتر را بر روي گردنش نهادند. آمد تا در ميان قبيله بني نجّار جلوي خانه «ابوايّوب انصاري» و محلّ مسجد فعلي «مِرْبد» زانو به زمين زد، رسول خدا پياده شد، و اين افتخار نصيب ابوايوب گرديد.
سيره ابن هشام، ج 2، ص 140 ـ تاريخ طبري، ج 2، ص 116.
7-سنن ابي داود، ج 1، ص 123.
8- سوره مؤمنون: 21.
9- سيره ابن هشام، ج 2، ص 143 ـ في منزل الوحي، چاپ هفتم، دارالمعارف، ص 449.
10- اسعد بن زراره از بزرگان قبيله بني نجار بود، او با عده اي ديگر از مسلمانان در آنجا نماز مي گزارد، رسول خدا در ابتداي هجرت با آنان در اطاق كوچكي نماز اقامه مي نمودند زيرا «ابن امّ مكتوم» كه از سوي آن حضرت به مدينه آمده بود عدّه اي را با احكام اسلام آشنا نمود.
11- دينار پرداخته شد «زادالمعاد، ابن القيم الجوزي، ج 2، ص 56».
12- في منزل الوحي، 449.
13- ابن كثير، البدايه و النهاية، ج 3، ص 214. نهاية الأدب، جزء 16، ص 344.
14- ترجمه شعر:
پروردگارا در مقابل خوبيهاي جهان آخرت خوبي وجود ندارد ــ پس رحمت بفرست بر انصار و مهاجرين.
15- دكتر محمد ابراهيم آيتي، تاريخ پيامبر اسلام، ص 211 ـ وفاءالوفا باخبار دارالمصطفي، ج 1، ص 329. سيره ابن هشام، ج 2، ص 142. ابن هشام مي گويد: از بسياري از اهل شعر پرسيدم گفتند علي بن ابي طالب ـ ع ـ را خوانده وليكن معلوم نيست قائل و گوينده چه كسي است؟ آن حضرت يا ديگري، ترجمه رجز: مساوي نيست كسي كه در ساختن مساجد مشاركت دارد و ـ در حال ايستاده و نشسته ـ تلاش مي كند با كسي كه سعي مي كند غبار بر لباسش ننشيند
16-در ذرع هاشمي 33/49 سانتي متر بوده است.
17-الحاوي للفتاوي للسيوطي، ج 2، ص 76. منزل الوحي، ص 450.
18-دلائل النبوة بيهقي، ج 1، فصل مسجدالرسول. زادالمعاد، ج 2، ص 56.
19-و گفته شده يك وجب از قد يك انسان بيشتر بوده است.
20-صفَّة: بضم «صاد» و تشديد «فاء» بر وزن ضُلَّةْ، سكوئي است بزرگ به شكل مربع مستطيل كه در جهت شمالي مقبره رسول خدا ـ س ـ واقع شده و حدود 30 سانتي متر از سطح زمين مسجد بلندتر است. وفاءالوفاء، ج 2، ص 453.
21-سيره ابن هشام، ج 2، ص 156. تاريخ پيامبر اسلام، ص 212.
22-في منزل الوحي، ص 451.
23-دكتر محمد ابراهيم آيتي: تاريخ پيامبر اسلام، ص 218 ـ ابن اسحاق مي گويد: 18 ماه پس از هجرت در ماه شعبان قبله تغيير يافت. ـ سيره حلبي، ج 2، ص 257 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 199 حديث 2 : نقل مي كند: معاوية بن عمار از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال كرد؟ چه زمـــاني رسول الله ـ ص ـ از بيت المقدس به كعبه منصرف شد. امام صادق ـ ع ـ فرمودند: «بعد از برگشت از غزوه بدر».
24- بقره: 144.
25- وفاءالوفاء بأخبار دارالمصطفي، ج 1، ص 365.
26-مدينه شناسي، سيد محمد باقر نجفي، ص 35. به نقل از اعلاق النفيسه، ص 65 ـ 64.
متر 33/49 = 100 ذرع ــ مساحت مسجدالنبي ، مترمربّع 2433=33/49×33/49
27-أخبار مدينة الرسول، ص 93.
28-بين عباس بن عبدالمطلب و خليفه كشمكش زيادي شد تا اينكه در دادگاه قاضي به نفع عباس حكم نمود، آنگاه عموي پيامبر عباس آن را به مسلمين هديه نمود و جزء مسجد شد.
محمد حسين هيكل، في منزل الوحي، ص 453 ـ سيد محمد باقر نجفي، مدينه شناسي، ج1 ص 36 به نقل از «تاريخ ابن عساكر».
29-محمد حسنين هيكل، في منزل الوحي، 454.
30- صحيح مسلم، كتاب المساجد، باب فضل بناءالمساجد و الحث عليها، حديث 24 (533) ص 378.
31-تاريخ الرسل والملوك،ج 5/2113 ـ ترجمه فارسي شده.
منبع: گنجینه معرفت
نويسنده: احمد محمد صالح/ احمد زماني