0

مكان چیست؟

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

مكان چیست؟

مكان چیست؟
شامل: مقدمه، مسئله زمان و مكان، فرق بین جاى و كجایى، حقیقت مكان.
مقدمه
مبحث زمان و مكان از جمله مباحث مهم فلسفى است كه همواره مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان بوده و پیوسته تازگى و طراوت خود را حفظ كرده و هیچگاه دستخوش كهنگى و پژمردگى نگشته و پرونده آن به بایگانى سپرده نشده است و با اینكه نوابغ فلسفه شرق و غرب در باره آنها بسیار اندیشیده و سخن گفته‏اند و از جمله فیلسوف بزرگ شرق ابن سینا در طبیعیات شفاء به تفصیل پیرامون آنها قلم فرسایى كرده است هنوز هم جاى ژرف اندیشى و پژوهش و كاوش در زوایاى این مبحث وجود دارد .
نظریات فیلسوفان و صاحبنظران بقدرى در باره زمان و مكان مختلف و متناقض و مشتمل بر آراء شگفت‏انگیز است كه كمتر مسئله فلسفى را مى‏توان با آن مقایسه كرد مثلا از یك سوى زمان و مكان را از جواهر مجرد شمرده‏اند و از سوى دیگر آنها را تا سر حد امور وهمى و پندارى تنزل داده‏اند و كانت فیلسوف مشهور آلمانى آنها را از امور ذهنى و به تعبیر خودش صورت حساسیت دانسته است ولى غالب فیلسوفان آنها را از اعراض خارجى بشمار آورده‏اند .
در این میان فیلسوف بزرگ اسلامى صدرالمتالهین شیرازى در مسئله زمان گوى سبقت را از همگان ربوده و نظریه بسیار مهم و استوارى را ارائه داده كه مى‏توان آن را سخن نهائى در این مسئله دانست نیز مى‏توان این نظریه را پایه‏اى اساسى براى اثبات حركت جوهریه تلقى كرد كه دست كم تبیین فلسفى آن از ابتكارات و نوآوریهاى این فیلسوف عظیم مى‏باشد چنانكه در مقالات آینده روشن خواهد شد .
مسئله زمان و مكان
در همه زبانها واژه‏هایى معادل جاى و مكان و گاه و زمان وجود دارد و همه مردمان براى اشیاء مادى نسبتى به مكان و زمان قائل هستند كه آن را بصورتهاى گوناگون بیان مى‏كنند خورشید در آسمان است دریا جاى زندگى ماهیها است كتاب روى میز است و . ...
همچنانكه مى‏گویند پیغمبر گرامى اسلام ص در قرن ششم میلادى متولد شد در زمان آن حضرت جنگهایى میان مسلمانان و كافران روى داد دیروز مدرسه تعطیل بود و ... .
بطور كلى درك عمومى این است كه هر جسمى جایى دارد بلكه غالب مردم این حكم را تعمیم مى‏دهند و چنین مى‏پندارند كه هیچ موجودى بدون مكان نیست چنانكه ساده اندیشان براى خداى متعال هم جایى در آسمانها یا بالاتر از آنها تصور مى‏كنند كه البته تصورى است نادرست و در جاى خودش بیان خواهد شد و عین این مطلب در باره زمان و نسبت اشیاء و پدیده‏ها به آن هم جریان دارد .
طبعا فیلسوف كه شناختن و شناساندن حقایق اشیاء را به عهده مى‏گیرد مى‏بایست پاسخى به این سؤال نیز بدهد كه حقیقت مكان و زمان چیست مخصوصا با توجه به اینكه در بسیارى از مسائل فلسفى با این مفاهیم برخورد مى‏كنیم.
نخستین مشكلى كه در تبیین حقیقت مكان و زمان وجود دارد و آن را بصورت مسئله دشوارى در مى‏آورد این است كه مكان و زمان قابل تجربه حسى نیستند و در دام هیچیك از اندامهاى حسى ما نمى‏افتند نه با چشم دیده مى‏شوند نه با لامسه لمس مى‏شوند و نه با هیچ حس دیگرى درك مى‏شوند و در عین حال اشیاء محسوس را به آنها نسبت مى‏دهیم به گونه‏اى كه آنها را از جهان مادى محسوس بحساب مى‏آوریم و درست به همین جهت بود كه كانت آنها را بعنوان كانالهاى ذهنى براى شناختن پدیده‏هاى عینى معرفى كرد و نه بعنوان امور عینى و خارجى و گروهى دیگر از اندیشمندان آنها را امورى وهمى و پندارى شمردند و از سوى دیگر گروهى از فیلسوفان كه نمى‏توانستند وجود خارجى آنها را انكار كنند و نیز نمى‏توانستند وجودى مادى براى آنها قائل شوند معتقد به مجرد بودن آنها شدند و بالاخره بسیارى از فیلسوفان آنها را بعنوان اعراضى مادى تلقى كردند كه وجود آنها با همیارى حس و عقل ثابت مى‏شود .
طبعا هر گروهى دلیل یا دلایلى براى اثبات نظریه خودشان اقامه كرده‏اند و به نقد دلایل دیگران پرداخته‏اند و صدرالمتالهین در مورد مكان قول منقول از افلاطون یعنى مجرد بودن فضا را تایید مى‏كند هر چند صحت نسبت این قول به افلاطون جاى تردید و درخور تحقیق است .
بدیهى است كه بررسى همه اقوال و نقد همه دلیلها در حوصله این نوشتار نیست از این روى به ذكر مشهورترین اقوال بسنده كرده به تبیین نظریه مورد تایید مى‏پردازیم
فرق بین جاى و كجائى و بین گاه و چه گاهى
پیش از آنكه به بحث در باره حقیقت مكان و زمان بپردازیم لازم است این نكته را یادآور شویم كه فلاسفه میان مفهوم جاى مكان و كجایى این و همچنین میان مفهوم گاه زمان و چه وقتى متى فرق مى‏گذارند و مفهوم كجایى و چه وقتى یا چه گاهى را مفاهیمى نسبى مى‏شمارند كه از نسبت‏شى‏ء به مكان و زمان حاصل مى‏شود و در جدول مقولات ارسطوئى در میان مقولات هفتگانه عرضى نسبى قرار مى‏گیرد هر چند بنظر مى‏رسد كه اساسا اینگونه مفاهیم را نباید جزء مفاهیم ماهوى و مقولات بحساب آورد و وجه آن با توجه به ویژگیهاى انواع مفاهیم كه قبلا بیان شد(
[1])، روشن مى‏گردد .
به هر حال ارسطوئیان بر آنند كه مفهوم كجائى و مفهوم چه وقتى هر كدام مفهوم ماهوى مستقل و مقوله خاصى است و ربطى به ماهیت زمان و مكان ندارد و دیگران هم تردیدى ندارند كه اینگونه مفاهیم از نسبت به زمان و مكان پدید مى‏آید و با مفاهیم مكان و زمان فرق دارد از این روى باید توجه داشته باشیم كه بحث در باره مكان و زمان را با بحث در باره این مفاهیم نسبى و اضافى خلط نكنیم
حقیقت مكان
در باره ماهیت مكان اقوال نادرى نقل شده كه بسیار ضعیف بوده و در خور بحث و بررسى نیست و فیلسوف بنامى هم به آنها قائل نشده است مانند قول به اینكه مكان عبارت است از هیولاى اجسام یا از صورتها و فعلیتهاى آنها یا فضاى جسمانى مستقلى است كه جهان در آن گنجانیده شده است .
در میان اقوال دو قول معروف وجود دارد كه یكى از افلاطون نقل شده و بعضى از حكماء اسلامى مانند صدرالمتالهین آن را تایید كرده‏اند و دیگرى از ارسطو نقل شده و اكثر حكماء اسلامى مانند فارابى و ابن سینا آن را پذیرفته‏اند .
اما نظریه‏اى كه از افلاطون نقل شده این است كه مكان بعد جوهرى مجردى است كه مساوى با حجم جهان مى‏باشد .
ظاهر این قول عجیب بنظر مى‏رسد زیرا موجود مجرد هر چند مجرد مثالى و برزخى باشد نسبتى با موجودات مادى ندارد و نمى‏تواند ظرفى براى آنها انگاشته شود اما احتمال دارد كه در نقل و ترجمه این كلام اشتباهى رخ داده باشد یا منظور از لفظ مجرد معناى اصطلاحى آن نباشد و مؤید آن این است كه میرداماد نسبت این قول را به افلاطون انكار كرده است (
[2]) طبق این احتمال مى‏توان كلام مزبور را به این صورت تفسیر كرد كه مكان همان حجم جهان است در صورتى كه بطور جداگانه در نظر گرفته شود و به این معنى تجرید شود .
و اما نظریه‏اى كه از ارسطو نقل شده این است كه مكان عبارت است از سطح داخلى جسمى كه مماس با سطح خارجى جسم دیگر باشد مانند سطح داخلى لیوان كه مماس با سطح خارجى آبى است كه در آن ریخته شده است .
بر این نظریه اشكال شده كه اگر فرض كنیم یك ماهى در نهر جارى ایستاده باشد بدون شك سطح آبى كه مماس با سطح بدن آن است پیوسته تغییر مى‏كند و طبق نظریه مزبور باید بگوئیم كه مكان آن دائما تغییر مى‏یابد در صورتى كه فرض كرده‏ایم كه در جاى خودش ایستاده و تغییر مكانى برایش رخ نداده است .
نكته دقیق دیگرى كه باید مورد توجه قرار گیرد این است كه تعریف مزبور از دو مفهوم اساسى تشكیل شده یكى سطح داخلى جسم حاوى و دیگرى مماس بودن با سطح خارجى جسم محوى اما سطح از قبیل مقدار و از مقوله كم است و اما مماس طبق نظریه ارسطوئیان از مقوله اضافه است و از جمع بین دو مقوله مقوله سومى بوجود نمى‏آید از سوى دیگر مماس بودن حالتى است عرضى براى سطح مزبور و از این روى نمى‏توان آن را فصل و از ذاتیات آن بشمار آورد و بدین ترتیب آن را نوع خاصى از مقوله كم متصل دانست و به هر حال جاى این سؤال باقى مى‏ماند كه سرانجام مكان از چه مقوله‏اى است .
بنظر مى‏رسد اولا مفهوم مكان از مفاهیم نفسى مانند انسان و حیوان یا رنگ و شكل نیست بلكه مفهومى است عرضى مشتمل بر معناى نسبت و اضافه به شى‏ء مكاندار و براى بدست آوردن این مفهوم باید دو چیز را از دیدگاه خاصى با یكدیگر بسنجیم تا یكى را مكان دیگرى بحساب آوریم و این نشانه آن است كه مكان از قبیل مفاهیم ماهوى و داخل در مقولات نیست تا در صدد تعیین مقوله آن باشیم بلكه مفهومى است انتزاعى .
ثانیا براى اینكه چیزى را مكان چیز دیگرى بدانیم لازم نیست كه ماهیت‏خاص یا جوهر آن را در نظر بگیریم مثلا وقتى لیوان را مكان آب مى‏دانیم از آن جهت نیست كه جسمى است بلورین یا هنگامى كه آب را جاى ماهى مى‏نامیم از آن جهت نیست كه مایعى است مركب از اكسیژن و ئیدروژن بلكه از آن جهت كه گنجایش شى‏ء مكاندار را دارد و آنچه در حقیقت لحاظ مى‏شود ظرفیت آن است نه جوهر آن .
با توجه به این دو نكته مى‏توان گفت هر گاه مقدارى از حجم جهان را جداگانه در نظر بگیریم و آن را با جسمى كه در آن گنجیده است بسنجیم حجم مزبور مكان آن خواهد بود .
لازم به تذكر است كه گاهى مكان بر مقدار حجمى اطلاق مى‏شود كه گنجایش بیش از شى‏ء منسوب به آن را دارد چنانكه خانه و شهر را مكان شخص مى‏نامند فلاسفه به این نكته توجه داشته‏اند و چنین مكانهایى را مكانهاى غیر حقیقى نامیده‏اند .

[1] .مقاله اقسام مفاهیم كلی
[2] . ر. ك قبسات ص 164.
استاد محمد تقي مصباح يزدي- آموزش فلسفه،جلد2

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

یک شنبه 1 خرداد 1390  7:48 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها