به نقل از کافه سینما- صوفیا نصرالهی: برنامه «هفت» چند هفتهای با مطرح کردن بحث دستمزد بازیگران و گذاشتن میزگردهایی پیرامون این موضوع با کارشناسان و صاحبنظران و دستاندرکاران سینما جان تازهای گرفت. چیزی که بخصوص به این بحثها دامن زد، شایعه دریافت دستمزد یک میلیارد تومانی یک بازیگر بود. شایعهای که بعدا با دخالت وزارت ارشاد، درحقیقت صحتش اثبات شد.
گویا محمدرضا گلزار با برادران آقاگلیان برای حضور در سریال «قهوه تلخ» و یکی دو اثر سینمایی قراردادی بالغ بر یک میلیارد تومان بسته بود. صحبتها بر سر درست و غلط بودن ماجرا بالا گرفت تا درنهایت معاونت سینمایی و وزارت ارشاد به عنوان نهادهای بالاتر وارد قضیه شدند و دستور به لغو این قرارداد دادند.
البته اینبار رقم خیلی تازه بود وگرنه اصل ماجرا خیلی هم جدید نیست. چند سال پیش هم باز محمدرضا گلزار با 90 میلیون تومانی که برای چند دقیقه حضور در فیلم «دموکراسی تو روز روشن» دریافت کرده بود، خبرساز شد. گلزار 90 ميليون تومان را دريافت كرد و چهره او روي پوسترهاي «دموكراسي تو روز روشن» بر در و ديوارهاي شهر ظاهر شد اما اينبار رقم يك ميليارد آنقدر تكاندهنده بود كه مراجع بالا را وارد ماجرا كند.
بحث پيچيدهاي است و نميشود درباره درست و غلط بودن آن خيلي ساده اظهارنظر كرد. اگر بخواهيم از بعد قانوني ماجرا را بررسي كنيم هيچ دليلي وجود ندارد كه تهيهكنندهاي به ميل و طيب خاطر خودش با بازيگري كه دوست دارد و بهنظرش سرمايه فيلم را برميگرداند، قراردادهايي با رقم بالا نبندد. مگر در كشورهاي خارجي ستارهها در روزهاي اوجشان رقمهاي چند ميليون دلاري طلب نميكنند؟
اما اين وسط نكتهاي وجود دارد كه اين معادله را بههم ميريزد و دخالت معاونت سينمايي را بهجا جلوه ميدهد. نكته اينجاست كه دستمزدهاي دريافتي اين بازيگران چرخ سينما را نميچرخاند. يعني نسبت فروش فيلمها به هزينهها به گونهاي نميشود كه وارد چرخه عرضه و تقاضا بشويم و توليداتمان را چه از نظر كمي و چه از نظر كيفي بالاتر ببريم.
مشكل بزرگتر اينجاست كه بيشتر فيلمهاي ما با كمكهاي دولتي و وامهاي فارابي و ...ساخته ميشوند. چند تهيهكننده خصوصي ميشناسيد كه به تنهايي يا با كمك سرمايهگذاري بخش خصوصي ميتوانند فيلمهايي با حضور ستارههاي سينما توليد كنند؟به همين دليل هم قسمتي از اين دستمزدها حالت سرمايه همگاني سينما را پيدا ميكند كه خب بقيه حق دارند به آن معترض باشند. مسئله ديگر هم اينجاست كه رقم يك ميليارد تومان براي سينماي ما واقعا عجيب و استثنايي است. آن هم با توجه به اينكه ما هنوز هم ستارهاي در قد و قامت جهاني و با چنين پتانسيلي در سينمايمان نداريم كه بخواهيم دست به چنين هزينهاي بزنيم. درست مثل اين است كه تامكروز به جاي دستمزد مثلا 60 ميليون دلاري معمولش يكدفعه يك ميليارد دلار طلب كند. مشخص است كه تعادل طبيعي نظام توليد سينما به هم ميريزد.
همه اينهاست كه باعث ميشود بپذيريم معاونت سينمايي حق داشته جلوي اين قرارداد را بگيرد و معتقديم كه اگر سينماي ما شرايط طبيعي يك سينماي سالم را داشت، آن وقت ديگر نيازي به اين دخالتها از طرف بالا نبود و دو طرف قرارداد واقعا تهيهكننده و بازيگر بودند كه ميتوانستند براي نفع خودشان و فيلم تصميم بگيرند. قرارداد چند ميلياردتوماني ببندند يا مجاني راضي به همكاري با يكديگر شوند.
همه اين ماجراها در كشور ما يك بعد ديگر هم پيدا ميكند و آن هم بعد اخلاقي قضيه است. در كشوري كه به اخلاقيات اهميت زيادي داده ميشود(گيرم كه بيشتر ظاهري)، هر مسئله حاشيهسازي از گل پرسپوليس به استيلآذين گرفته تا ماجراي دستمزد بازيگران از لحاظ اخلاقي هم مورد بررسي قرار ميگيرد.
ساده است كه بازيگر با توجه به قابليت هاي هنري، تجربه و ميزان محبوبيتش در ميان مردم ميتواند از تهيهكننده هر مبلغي درخواست كند. تهيهكننده هم باتوجه به تجربه و توانايياش و حتي نام كارگرداني كه با وي همكاري ميكند، درخواست بازيگر را مورد بررسي قرار ميدهد و درنهايت با رقم پيشنهادي موافقت يا مخالفت ميكند. بالا رفتن رقم دستمزدها هم اخلاقي بودن اين معادله را به هم نميزند. مردم هم مختارند فيلمي كه فلان ستاره در آن بازي ميكند را ببينند و سرمايه تهيهكننده را به وي برگردانند يا نه. اما چيزي كه ممكن است اين ماجراي اخلاقي را از تعادل خارج كند حضور بازيگر در آن فيلم است.
نميخواهم بگويم كه اگر فيلم فرهنگي باشد يا كمدي مبتذل بحث اخلاقي ماجرا به هم ميريزد. اين وظيفه تماشاگران و رسانههاست كه فيلم فرهنگي را (كه از نظر من به معني فيلم خوب است و نه هيچ چيز ديگر) تبليغ و تشويق كنند و در برابر آثار مبتذل موضع بگيرند اما اتفاقي شبيه آنچه در «دموكراسي تو روز روشن» افتاد از اخلاق به دور خواهد بود. محمدرضا گلزار در اين فيلم تنها چند دقيقه حضور داشت اما در پوسترهايي كه به ديوارهاي شهر زده بودند، گلزار جلوتر از همه و تمام قامت ايستاده بود. خب مخاطب عادي كه از حاشيهها و ماجراهاي سينمايي اطلاعي ندارد احتمالا فكر ميكند كه گلزار بازيگر نقش اصلي فيلم است و در بيشتر مدت فيلم هم حضور خواهد داشت در حاليكه واقعيت اين نيست. اگر تبليغات و وجه هنري و حرفهاي كار به درستي رعايت شود، در قضيه دستمزدهاي بالا هيچ مورد غيراخلاقي وجود ندارد.
دو بعد قانوني و اخلاقي ماجراي دستمزدها تحت شرايطي تبديل به معضل خواهد شد. بهتر است به جاي بيشتر پرداختن به اين موضوع، زيرساختها و رويه سينمايمان را چنان تقويت كنيم كه هر كس با هر دستمزدي جايگاه خودش را داشته باشد و اين مسائل هم بين سينماگران حل و فصل شود و نيازي به اعمال دستور از سوي مقامهاي دولتي نباشد.
سينماي ايران از لحاظ اقتصادي و چرخش مالي واقعا دچار مشكل است. تا زماني كه مشكلات اقتصادي سينما حل نشود و جريان خصوصي و چرخه عرضه و تقاضا روند عادي خودشان را طي نكنند، دستمزدهاي غيرطبيعي باعث آسيب بيشتر سينما خواهند شد. رقمها را معمول كنيم و حاشيهها را كمتر و به جايش به محصول توليدي بيشتر فكر كنيم.