چقدر آدمها متفاوتند!
چه دنیای عجیبی؛
چه آدمهای متفاوتی.
این همون محدودهی صد نفرهایه که کورت توخولوسکی میگه:
هر کسی تو صد نفر خودش به دنیا میاد، زندگی میکنه و میمیره. حتی اسم فیلم یه نفر دیگه رو عوض میکنه و همون فیلمیو که خودش میخواد و دوست داره میبینه.
این روزها دائم به خودم میگم: مراقب محدودهی این آدمهای متفاوت باش. این روزها که به خاطر پوشش اسلامی توی مملکت مسلمان برای یک فنجان قهوه خوردن توی یک کافیشاپ باید به هزار چشم جواب پس بدهیم که چرا؟
الان که دورهی موشک و اتم است نه چارقد و روسری!...
این روزها که مادربزرگها را میگیرند سوار ماشین گشت ارشاد میکنند تا حجاب اسلامی یادشان بدهند اما توی دبیرستانها دخترها برای یادگرفتن مفهوم و ضرورت حجاب دو سه تا آیه و حدیث حفظ کنند تستهای کنکوریش را هم بزنند کفایت میکند.
این روزها که توی کنگرهی آمریکا سر زیادتر شدن بودجهی تبلیغات ضد اسلام دعواست اما ما هنوز هم اسلام را به روش مکتب خانهای به زور یاد مردم میدهیم؛ پشتبندش هم دیشهای ماهوارهها را جمع میکنیم که صورت مساله را حداقل پاک کرده باشیم.
این شبها که از زیر پلهای عابر رد میشوم که محدودهی زنهای خیابان است از قبل از انقلاب تا حالا, بدون هیچ کم و کسری. این روزها که به بچه دبیرستانیهایی که توی میهمانی مشروب خوردهاند جلوی چشم پدر و مادرهایشان سیلی میزنند که یادشان بدهند، ببین مشروب چقدر حرام است.
یاد گرفتی، از عزت نفس تو احترام پدر و مادرت هم حرامتر است، اینقدر حرام است که قبل اجراشدن حکم شرع، خودم هم حق دارم خصومتهایم را با تو حل و فصل کنم. این روزها که آمارها چیزی نشان نمیدهد و ما خیالمان راحت است که از ایدز و همجنسگرایی و اعتیاد برخاسته؛ از فقر خبری نیست اما نمیدانیم پس چرا هست. نیست در عین حالی که هست. اعصاب آدم خورد میشود، ولش کن، بیا فکر کنیم نیست.
این روزها که هنوز هم شهید گمنام میآورند به شهر اما خواهر بسیجی و مادرشهید یک متلک کاملا رسمی وشناخته شده است.
این روزها که همهمان توی محدودهی هم میتازیم و لایی میکشیم. اینقدر که دیگر از همهچیز فقط پوستهاش مانده. حتی دین.
این روزها و شبها دائم به خودم میگویم:
مراقب محدودهی آدمهای دور و برت باش.!!!
مراقب خطوط قرمز، اعتقادات و علایق این آدمهای متفاوت باش.!!!!
اما این ها عجیب نیستند واقعیت اند .......
تلخ اند ، اما حقیقت زندگی من و تو شده اند.........