ما خانم های چادری ، چادر را برای پوشش و حجابمان انتخاب می کنیم، نه اینکه حجاب با مانتو و شلوار یا حجاب با چادرهای ملی یا عربی و یا حتی همان بلوز و دامن بلند و روسری بزرگ حجاب نباشد، نه.
چادر را انتخاب می کنیم، تنها به یک دلیل و آنهم اینکه چادر بهتر و خوب تر از هر چیز دیگری برجستگیها و زیباییهای بدن یک زن را پوشش میدهد و از تیررس نگاه نامحرم به دور میدارد.
كلمه ى چادر واژه اى است پهلوى كه به دو صورت «چادُر و چادَر» به كار رفته و مترادف آن در زبان عربى، «جلباب» و در زبان انگلیسى« WRAPPER »است.
چادر باوقارترین و بارزترین نمود عینى پوشش زن مسلمان است كه سراسر بدن او را مى پوشاند. این حجاب برتر ریشه در قرآن هم دارد.
خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است:
اى پیغمبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه خویشتن را با چادر خود بپوشانند، كه این كار براى آنها بهتر است، تا به عفت و حریت شناخته شوند و از تعرض و جسارت هوسرانان آزار نكشند؛ و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است. 1
«جلابیب» جمع «جلباب» است و جلباب در كتاب هاى لغت معتبر، مثل لسان العرب، صحاح اللغة و معجم الوسیط، به «ملحفه» معنا شده است و ملحفه پوششى گسترده است كه زن خود را در آن مى پیچد. علامه طباطبایى در كتاب المیزان در ذیل همین آیه ى شریفه، جلباب را لباسى مى داند كه زن با آن تمام بدن خود را مى پوشاند.[2] قبل از بررسى معنا و مفهوم جلباب، باید دید چادر رایج در بین زنان مسلمان و ایرانى چه نوع پوششى است و عناصر و مؤلفه هاى اصلى تشكیل دهنده ى آن چیست؟ با اندك تأملى مى توان گفت: چادر داراى دو مؤلفه ى اصلى ذیل است:
* اندازه ى چادر: پوششى وسیع است كه از بالاى سر تا پایین پاى زن را مى پوشاند.
* كاركرد چادر: پوششى جلوباز كه از بالاى سر، روى لباس هاى دیگر پوشیده مى شود و به نحو خاصى كنترل و جمع و جور مى گردد.
حال باید بررسى نمود آیا جلباب قرآنى كه در بعضى تفاسیر از آن به ملحفه تعبیر شده است،[3] دو عنصر مذكور را دارد یا نه؟
اگر دو عنصر یاد شده را بتوان براى جلباب اثبات نمود، مى توان ادعا كرد كه جلباب قرآنى همانند چادرهاى رایج فعلى است و گرنه نمى توان چنین ادعایى كرد؛ از این رو، به بررسى دو مؤلفه ى اندازه و كاركرد جلباب مى پردازیم:
الف) اندازه ى جلباب: تقریباً همه ى كتاب هاى لغت در این كه جلباب پوششى وسیع است اتفاق نظر دارند، ولى دیدگاه هاى كتاب هاى لغت و تفسیر درباره ى اندازه ى دقیق جلباب متفاوت است. از مجموع كلمات لغویان و مفسران در مورد اندازه ى جلباب، به سه دیدگاه مى توان اشاره كرد:
دیدگاه اول: از كتاب هاى لغوى و تفسیرى استفاده مى گردد كه جلباب پوششى فراگیر بوده كه از بالاى سر تا پایین پا را مى پوشانده است.
دیدگاه دوم: جلباب پوششى بزرگ تر از خمار (مقنعه) بوده كه كم تر از مقدار ردا، یعنى تقریباً تا زانوها را مى پوشانده است. این دیدگاه از بعضى از كتاب هاى لغت، مثل مصباح المنیر فیومى استفاده مى شود.
دیدگاه سوم: جلباب همان خمار (مقنعه) است؛ پوششى كه فقط سر و سینه ها را مى پوشاند. این دیدگاه از مفردات راغب اصفهانى به دست مى آید. شواهد مختلفى وجود دارد كه صحت دیدگاه اول و مخدوش بودن دیدگاه دوم و سوم را ثابت مى كند كه بعضى از آنها عبارت اند از:
شاهد اول: درباره ى پوشش حضرت فاطمه ى زهرا(علیها السلام) هنگام خروج از منزل و رفتن به مسجد براى دفاع از فدك این گونه نقل شده است: لاثت خمارها على رأسها و اشتملت بجلبابها[4] .یعنى فاطمه ى زهرا(علیها السلام) خمار و مقنعه ى خویش را بر سر و جلباب، یعنى پوششى كه شامل و دربر گیرنده ى تمام آن وجود مبارك بود، بر تن كردند. از نحوه ى پوشش حضرت در قضیه ى مذكور دو نكته استفاده مى شود:
نكته ى اول: پوشش حضرت در بیرون منزل، همان دو پوشش قرآنى مستقل از یكدیگر به نام «خمار» و «جلباب» بوده است؛ بر این اساس، نظر طرف داران دیدگاه سوم، مثل راغب اصفهانى در مفردات كه جلباب را به خمار معنا كرده است، مخدوش مى گردد.
نكته ى دوم: از عبارت «و اشتملت بجلبابها»، به روشنى استفاده مى شود كه جلباب، پوششى سرتاسرى بوده كه تمام آن وجود مبارك، از سر تا قدم ها را فرا مى گرفته است؛ بنابراین، نظر طرف داران دیدگاه دوم؛ كه قایل بودند جلباب تقریباً تا زانوها را مى پوشانده است، مخدوش مى گردد.
شاهد دوم: از كتاب هاى لغوى، مثل مصباح المنیر فیومى كه گفته اند: «الجلباب ثوب اوسع من الخمار؛ جلباب پوششى گسترده تر از خمار است»، تباین و مستقل بودن خمار و جلباب به خوبى استفاده مى شود.
شاهد سوم: احادیثى هم چون حدیث نبوى «و لغیر ذى محرم اربعة اثواب: درع و خمار و جلباب و ازار»[5] كه از جلباب و خمار به عنوان دو پوشش مستقل نام برده است نیز، شاهد بطلان دیدگاه سوم است.
شاهد چهارم: زمخشرى و آلوسى از ابن عباس، صحابى پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و شاگرد امام على(علیه السلام) نقل كرده اند كه جلباب پوششى بوده كه از بالا تا پایین بدن را مى پوشانده است؛[6] كه با این شاهد بطلان دیدگاه دوم اثبات مى شود.
حاصل این كه جلباب قرآنى از نظر اندازه همانند چادرهاى زمان حاضر از بالاى سر تا پایین پا را مى پوشانده است. اگر چه ممكن است كه از نظر شكلى غیر از چادر فعلى بوده است.
چادر باوقارترین و بارزترین نمود عینى پوشش زن مسلمان است كه سراسر بدن او را مى پوشاند. این حجاب برتر ریشه در قرآن هم دارد
ب) كاركرد جلباب: براى فهمیدن كاركرد جلباب و كیفیت پوششى آن، لازم است معناى «ادناء» در آیه ى (یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ) معلوم شود. آلوسى از ابن عباس و قتاده و زمخشرى از ابن سیرین نقل كرده اند كه مراد از «یدنین» قرار دادن جلباب در بالاى ابرو و گردن و جمع و جور كردن و قرار دادن گوشه هاى جمع شده ى آن در بالاى بینى است،[7] كه معمولا بانوان متدین و حساس نسبت به رعایت حجاب در مواجهه با نامحرم چنین مى كنند. از عبارت ابن عباس، قتاده و ابن سیرین معلوم مى شود كه جلباب همانند چادرهاى فعلى، پوششى جلوباز بوده است كه واژه ى «یدنین» در آیه ى شریفه نیز مؤید این مدعاست؛ بنابراین، از نظر كاركرد و كیفیت پوشش نیز جلباب قرآنى، شبیه چادرهاى امروزى بوده است.
به رغم این كه بحث بر سر الفاظ و نام گذارى نیست و مهم این است كه حقیقت و مصداقى از پوشش، شبیه چادرهاى فعلى، در صدر اسلام موجود بوده است، خوش بختانه در كتاب هاى واژه هاى قرآنى و كتاب هایى كه درباره ى جلباب بحث نموده اند، جلباب به چادر معنا شده است و این مؤید بسیار خوبى است بر این كه آنها نیز به دلیل اشتراك مؤلفه ها و عناصر جلباب و چادر، همانند ما، از جلباب قرآنى معناى چادر را فهمیده اند[8]. حاصل این كه، با توجه به مشابهت بسیار نزدیك جلباب قرآنى با چادر، از نظر اندازه و كاركرد، مى توان ادعا كرد كه چادر ارتباط وثیقى با دین اسلام و قرآن دارد.
حالا تو شاید مانتو و شلوار را انتخاب کرده باشی یا چادر عربی یا ملی یا ... . من فکر میکنم در انتخاب نوع پوشش آزادیم، فقط یک چیز را باید رعایت کنیم و آنهم اینکه با نوع پوششی که انتخاب میکنیم باید همان چیزی را رعایت کرده باشیم که خدا توی قرآنش گفته است:
و زینت خود را -جز آنمقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان )کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد.
فکر میکنی آن حجابی که خدا از من و تو خواسته که رعایتش کنیم و سودش هم برای من و توست و هم جامعهمان، با چه چیزی میشود که رعایتش کرد؟ ...
یقین دارم چیزی را انتخاب نخواهی کرد که زیباییهایت را بیشتر و بیشتر به معرض نمایش بگذارد ...