حالا از آسماني شدنش نزديك به 40 روز ميگذرد. صفدري مجري نسل سوميها بود. صدا و اجراي برنامه معروفش «تا هشت و نيم» براي اين نسل همچون كارتونهاي رنگ و رورفته آن روزها جزئي از نوستالژيهاي اين نسل است.
صفدري سبك جديد اجرايش را كه چند سال در راديو پايهگذاري كرده بود، در اين برنامه تلويزيوني اجرا كرد؛ هر چند خودش معتقد بود «يك مجري يا گوينده، هيچوقت در ابتداي كارش به اين فكر نميكند كه سبك خاصي را در اجرا به وجود ميآورد يا نه، مثل زماني كه برنامه تا هشت و نيم را اجرا ميكرديم، بعد از اتمام برنامه فهميديم و گفتند و تحليل كردند كه نوع تازهاي از كار را ارائه داديم، البته ما فكر و تلاش براي ايجاد فضاي نو براي برنامه نوظهور داشتيم، اما نميدانستيم كه سبك اجراي جديدي را وارد كار كرديم، وقتي كار تمام شد به اين نتيجه رسيديم.»
اما بدون شك تا هشت و نيم برنامهاي بود كه رضا صفدري را به مخاطبان شناساند. رواج برنامههاي تركيبي در اوايل دهه 70 تنها بستري بود كه او بتواند تواناييهاي خود را ثابت كند. او كشف شده بود و خيلي زود اجراي گرم و گيرايش در شبهاي زمستان 74 مهمان خانههاي مردم شد، جزئي از نوجواني و جوانيهاي آدمهاي30-40ساله امروز.
تواناييهاي رضا صفدري تنها به اجراي بدون اشكال در گفتار محدود نميشد و او توانست در مدت اجراي برنامه «تا هشت و نيم» به نوعي شناسنامه برنامه اش باشد. طوري كه اين برنامه بدون او خالي از هرگونه جذابيتي ميشد. مثل همين تكيه كلامهايش در برنامهاش كه هنوز كه هنوز است تصور اداي اين واژهها بدون صداي او ناممكن است: «آسماني باشيد، زعفراني باشيد، به جان گل سرخ».