مورد مهمي كه در انتخاب و نمايش اين فيلمها لحاظ نميشود، اين است كه بر موضوع، قالب و داستان اين آثار هيچ نظارتي صورت نميگيرد.
هر واگن قطار بسته به تعداد كوپهها و صندليهاي آن پذيراي 40 تا 70 مسافر است كه كودك، جوان، ميانسال، سالمند، زن و مرد را در بر ميگيرد.
جدا از ذائقه هنري هر يك از اين مسافران، بي شك سن، جنس، سطح سواد و شاخصهاي بسيار ديگري بايد براي انتخاب و پخش فيلم در قطارهاي مدنظر قرار بگيرد.
براي مثال در سفري به مشهد، شاهد پخش فيلمي هنري و بسيار سنگين بودم كه كمتر همسفري را ميديدم كه با آن ارتباط برقرار كند.
وقتي هم به مهماندار واگن گوشزد كردم كه اين فيلم اثري مناسب براي پر كردن اوقات سفر نيست، او كه فارغ التحصيل رشته تئاتر بود، بر تعداد زياد جوايز خارجي فيلم و وجوه هنري آن تاكيد كرد.
اين توضيح آن مهماندار تحصيلكرده، نشان ميداد كه او در انتخاب فيلم به شرايط خاص سفر با قطار توجه نكرده و همه مسافران را مثل خودش از علاقهمندان حرفهاي سينما در نظر گرفته بود. البته اين يك مورد استثنايي بود و بيشتر مواقع مهمانداران قطار از آن ور بام ميافتند.
براي مثال فيلمهاي اكشن رزمي سرشار از صحنههاي خشن و آثار متعلق به سينماي وحشت كه حتي براي اكران در سينماها يا نمايش خانگي هم با محدوديتهاي سني روبهرو هستند، بدون هيچ محدوديتي در قطارهاي مسافري به نمايش در ميآيند.
شايد حالا ديگر وقت آن رسيده باشد تا مسوولان قطارهاي مسافري تنها بر اين كه هر فيلم مجوز داري را پخش كنند، تكيه نكرده و به گزينش فيلمها بيشتر توجه كنند.
در اين ميان چند شاخص را بايد رعايت كرد. اول آن كه در سفر، وجه سرگرم كنندگي فيلمها را نبايد از ياد برد و نميتوان انتظار داشت هر فيلم فاخر و هر درام جدي براي اين اوقات مناسب باشد.
دومين مساله ضرورت تنوع آثار و تازه بودن آنهاست، چرا كه تكرار فيلمها به يكي از آزار دهنده ترين مسائل تبديل شده است.
سومين امري هم كه نبايد از نظر دور بماند، پرهيز از نمايش فيلمهاي سطحي و سخيف است كه بيشتر از هر چيز بر ذائقه تماشاگران اثر منفي ميگذارد.
با اين توضيحات بهتر است نمايش فيلم در قطارهاي مسافري از نظم و برنامهريزي دقيقتر و بهتري برخوردار شود تا كاركرد فرهنگي مناسب تري هم پيدا كند.