ترور عماد مغنیه، فرمانده كل نیروهای حزب الله این حقیقت فراموش شده را در اذهان زنده كرد، جنگ دوم رژیم اشغالگر
قدس علیه لبنان همچنان ادامه دارد و به اعتقاد سید حسن نصر الله، رهبر مقاومت اسلامی این كشور جنگ دوم هرگز
متوقف نشده است ؛ زیرا شورای امنیت هنوز قطع نامه ای را در خصوص آتش بس صادر نكرده است و از سوی دیگر،
پرواز هواپیماهای جنگی صهیونیستی بر فراز خاك لبنان همچناهن ادامه دارد و نیروهای زمینی رژیم غاصب عبری نیز
روستاهایی همچون غجر، وزانی و مجیدیه كه در طول خط مرزی میان لبنان و مناطق اشغالی (اسرائیل) واقع شده اند،
را هدف حملات پی در پی خود قرار می دهند و از همه بدتر اینكه تل آویو با ترور یكی از بزرگ ترین رهبران تاریخی حزب
الله در دمشق، جنگ خود علیه مقاومت لبنان را تداوم می بخشد.
سید حسن نصر الله معقتد است كه ارتكاب چنین جنایتی (ترور عماد مغنیه) از سوی اشغالگران صهیونیستی باعث تغییر قواعد بازی می شود ؛ زیرا در گذشته دیاره درگیری میان طرفین صهیونیستی و لبنانی محدود به لبنان و سرزمین های اشغالی (اسرائیل) بود ؛ ولی با ترور عماد مغنئیه، رژیم اشغالگر دایره جنگ را به سرزمین سومی كشاند.
به گفته سید حسن نصر الله، با ترور عماد مغنیه توسط رژیم عبری مكان، زمان و نحوه نبرد و چالش میان دو طرف تغییر كرد و از همین رو، رهبر مقاومت اسلامی لبنان به صراحت خطاب به صهیونیست ها اعلام نمود: "اگر به دنبال یك جنگ تمام عیار و بی حد و مرز هستید، بسم الله"
مفهوم جنگ تمام عیار و بی حد و مرز چیست؟
واژه جنگ تمام عیار و بی حد و مرز متضمن دو معنا است، یكی ادامه جنگ و دیگری گسترش دایره نبرد و امتداد آن به تمامی كشورهای موجود در كره خاكی ؛ یعنی اینكه هیچ محدودیت زمانی و مكانی در مورد آن وجود ندارد.
نگاه دولت صهیونیستی به مسئله جنگ تمام عیار و بی حد و مرز همان است كه در بالا بدان اشاره شد و به همین خاطر تدابیر پیشگیرانه ای را برای حفظ افراد، مسئولان، منافع و پایگاه هایش در داخل و خارج مناطق اشغالی (اسرائیل) پیش گرفته است.
ایالات متحده نیز شدیدا از بروز جنگ تمام عیار و بی حد و مرز ابراز نگرانی كرده است ؛ ولی همچون شریكش یعنی رژیم اشغالگر قدس هیچ بحثی در مورد مشروعیت یا عدم مشروعیت واكنش حزب الله در قبال ترور عماد مغنیه نمی كند ؛ به عبارت دیگر، دولت آمریكا و رژیم صهیونیستی حق مقاومت لبنان در پاسخگویی به جنایت مذكور را پذیرفته اند و منتظر زمان و مكان اجرای آن هستند.
ضربه مقاومت چگونه خواهد بود؟
ایهود باراك، وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس در جلسه هفتگی هیات دولت صهیونیستی اعلام كرد: امكان دارد حزب الله در داخل و یا خارج از اسرائیل به ترور عماد مغنیه پاسخ دهد و ممكن است این اقدام را با كمك دیگر كشورها انجام دهد.
بخش اول اظهارات باراك در خصوص امكان پاسخگویی به ترور عماد مغنیه در داخل یا خارج "اسرائیل" تعجب رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی صهیونیست را برانگیخت و بخش دوم اظهاراتش در مورد امكان مشاركت برخی كشورها در واكنش حزب الله در واقع پیش بینی بروز یك جنگ منطقه ای بود ؛ ولی این پرسش مطرح می شود كه آیا واكنش مقاومت به ترور مغنیه به آغاز یك جنگ منطقه ای خواهد كشید؟
به نظر می رسد كه جواب پرسش فوق در مورد ماهیت و حجم واكنشی نهفته است كه حزب الله در مقابل ترور مغنیه نشان می دهد.
بسیاری از كارشناسان مسائل استراتژیك معتقدند پاسخ مقاومت، انجام اقدامی است كه از نظر ماهیت و حجم هم اندازه ترور فرمانده نیروهای حزب الله باشد ؛ به دیگر سخن، این واكنش یك صبغه امنیتی سری خواهد گرفت و اهدافی حائز اهمیت در آن مطرح است و انجام آن می تواند پژواكی جهانی به خود بگیرد و نتیجه ای مهم را برای مقاومت به دنبال داشته باشد و تاكیدی بر قدرت بازدارندگی مقاومت باشد.
اگر مقاومت به واكنشی با پژواك گسترده جهانی دست زند، رژیم اشغالگر صهیونیستی چه عكس العملی را در مقابل نشان خواهد داد؟
در جواب این پرسش باید بدانیم كه صهیونیست چه هدفی را با انجام چنین اقداماتی (ترور) دنبال می كند. ممكن است رژیم اشغالگر قدس با اجرای طرح ترور عماد مغنیه صرفا به دنبال حذف عملی یكی از فرماندهان اصلی مقاومت بوده باشد، فرمانده ای كه 25 سال مسئولیت عملیات های نظامی علیه صهیونیست ها و وارد آمدن خسارت های سنگین مادی و تلفات جبران ناپذیر جانی به آنها بوده است.
ضمنا ممكن است دشمن صهیونیستی با ترور مغنیه طرح و دسیسه ای گسترده تر را در سر داشته باشد كه همان سوق دادن مقاومت به سمت یك جنگ تمام عیار و بی حد و مرز باشد.
اگر ترور مغنیه با هدف اول (انتقام گرفتن) صورت گرفته باشد، رژیم صهیونیستی پاسخ مقاومت را می پذیرد و دست به اقدام ایذائی دیگری نمی زند و نوعی تعادل میان دو طرف برقرار می شود و دایره جغرافیایی نبرد به همان مرزهای پیشین خاتمه می یابد ؛ اما اگر هدف دوم (گسترش دایره جغرافیایی نبرد) در این میان مد نظر صهیونیست ها باشد، مطمئنا مقاومت اهداف واقعی رژیم اشغالگر عبری را درك می كند و احتمالا از آمادگی و توان كامل برای مقابله با اشغالگران بهره مند است و این قدرت را دارد كه بار دیگر تل آویو را به شدیدترین شكل ممكن شكست دهد و بیشترین ضربات مادی و جانی را بر پیكر دشمن وارد آورد و پاسخی سنگین و بی سابقه را به صهیونیست ها بدهد.
لحن خطاب سید حسن نصر الله، دبیر كل حزب الله لبنان و تهدیدات وی مبنی بر آغاز یك جنگ تمام عیار و بی حد و مرز با رژیم اشغالگر قدس از یك سو و اظهارات ایشان در خصوص آمادگی مقاومت برای نابودی رژیم اشغالگر قدس از سوی دیگر، حكایت از آن دراد كه پاسخ مقاومت به ترور عماد مغنیه شدید و سنگین خواهد بود و در این صورت درگیری میان دو طرف ضرورتا به یك جنگ منطقه ای خواهد انجامید یعنی ایالات متحده به حمایت از رژیم صهیونیستی می پردازد و سوریه و ایران نیز در كنار حزب الله، مقاومت اسلامی لبنان، جنبش حماس و مقاومت مشروع ملت فلسطین در نوار غزه (و شاید در كرانه باختری) باقی خواهند و از آنان حمایت خواهند كرد.
در حالی كه طرف صهیونیستی منتظر پاسخ و واكنش مقاومت به جنایت ترور عماد مغنیه است ؛ سخنرانی سید حسن نصر الله كه آكنده از عزم، اراده و اطمینان بود توانست تاثیر واقعی خود را بگذارد، زیرا امروز در میان محافل سیاسی و رسانه ای صهیونیست مناقشات و جنجال های داغی در مورد پیامدهای ترور مغنیه در جریان است.
گدعون لیوی صهیونیست در مقاله ای كه در روزنامه عبری زبان "هاآرتص" به چاپ رسید، با اشاره به بی فایده بودن ترور عماد مغنیه خطاب به جامعه صهیونیستی چنین نوشت: "از مسافرت بپرهیزید. تابعیت و هویت خود را برای كسی مشخص نكنید. از شركت در مراسم های جمعی و گروهی بپرهیزید.
جوانب احتیاط را بسنجید. نظامیان مستقر در شمال اسرائیل و همچنین سفارت های تل آویو در كشورهای خارجی و جمعیت صهیونیست های مقیم این كشورها نیز باید در حالت آماده باش كامل باشند. سوال بنده این است كه اگر چنین خطرهایی در انتظار ماست، پس ما چه احتیاجی به ترور عماد مغنیه داشتیم؟"
ضمنا بحث و جنجال هایی كه در مورد پیامدهای ترور مغنیه وجود دارد، تاثیر خود را بر عملكرد ستاد مشترك ارتش عبری و به تبع آن باراك خواهد گذارد و ممكن است این وزیر نگران (باراك) مجبور شود كه به منظور آمادگی برای مقابله با واكنش حزب الله، حمله گسترده خود به نوار غزه را به تعویق بیاندازد یا حداقل از شدت و حدتش بكاهد و به این ترتیب است كه مغنیه همچنانكه در زمان حیات خود در راستای حمایت از ملت فلسطین گام بر می داشت، با شهادت خود نیز به این ملت خدمت می كند.
وضعیت در لبنان نیز بعد از ترور مغنیه پیچیده تر شده است. دولت سنیوره و جریان 14 مارس ترس آن را دارند كه جنگی جدید ـ آن هم در یك مقیاس گسترده ـ رخ دهد.
آنها می دانند كه سخنرانی اخیر حسن نصر الله و تهدیدات ایشان مبنی بر آغاز یك جنگ بی حد و مرز علیه صهیونیست ها باعث افزایش محبوبیتش در جهان عرب می شود و از این رو است كه هرگز با حل و فصل سطحی بحران سیاسی رو به رشد كنونی كه تضمین بخش حضور متعادل و متوان شان در دولت آینده نباشد، موافقت نمی كنند ؛ یعنی اینكه در وضعیت كنونی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تشكیل یك كابینه جدید پیش از كنفرانس سران كشورهای عربی در ماه مارس آتی و پیش از پایان دوره ریاست جمهوری بوش در سال 2009 امكان پذیر نیست.
احتمالا مقاومت (و گروه اپوزسیون لبنان) با تعویق زمان حل بحران كنونی موافق هستند ؛ چرا كه در حال حاضر مشغول آمادگی جهت مقابله احتمالی با رژیم صهیونیستی می باشند، ولی چیزی كه باعث نگرانی مقاومت و اپوزسیون می شود آن است كه جریان 14 مارس بار دیگر مسئله جدایی و تفكیك میان طوایف مختلف لبنان را خواستار شود.
ضمنا چیزی كه بیش از هر چیز رهبران جریان اپوزسیون را به هراس واداشته، آن است كه مرحله جدید تمام عیار و بی حد و مرز با رژیم صهیونیستی این فرصت را برای برخی گروه های 14 مارس فراهم آورد كه دست به همان طرح قیدمی خود بزنند و در راستای اجرای یك سری ترتیبات جدید برآیند كه نتیجه آن برای رژیم صهیونیستی بهره مندی از مرزهای امن است و از سوی دیگر، باعث ایجاد جمهوری های كوچك تك طایفه ای و تك مذهبی در منطقه شامات می شود.
به نظر می رسد كه در میان رهبران جریان اپوزسیون لبنان تنها این سید حسن نصر الله، دبیر كل شجاع حزب الله است كه از آرامش تمام برخوردار می باشد و با لبخندی كه بر لب دارد، می گوید كه لبنان هرگز تجزیه نخواهد شد.
منبع: مركز اطلاع رسانی فلسطین