به گزارش خبرنگار مهر در اصفهان، اتاق کاهگلی مانده و مرد و یک تابوت و لحظههای پر از اضطراب و ماتم و درد، در خجل شد آسمان هم تپید، اکنون گریه بر هجر بانوی دو عالم واجب شد .
با این غم چه کنیم با غروب آفتاب طلعت نورانیت چه کنیم از سر تا قدم خجل شدهایم از نبودنت.
ای پیامبر اکنون هم صدف شکسته است و هم دردانهات از دست رفته. باغ را آتش زدند و گل باغ عصمت از دست رفته.
باغبان از غنچه و از لاله پرپر خجل شده است هجر زهرا شعله بر جان اولاد علی زده است.
ای بانویی که به دریایی که تمام آسمانها در ساحلش پهلو گرفتهاند و تمام فانوسها و ستارگان، در جزر و مد نگاهش شناورند بی تو اکنون چه کنیم ؟ بی تو ای فاطمه (س) که تبسمت تبسم یاس بود و به شباهت آفتاب و عاطفه.
ای فاطمه (س) کدام اندیشه، ریشه در شکوای تو داشت که علی (ع) را در تنگنای کوچه زمان، تنها گذاشتی ؟ تو که شانهای استوار بودی و قلبی بی قرار برای یار یتیمان .
فاطمه سلام الله ! پژواک پست کدام پلیدی بود که میخواست پنجره پنجره پلکهایت را خاکسترنشین آتش کینه توزی و عداوت کند؟
کدام دیوار بود که نمیخواست صدای تو را درخشت خشت خاطرات خویش مخفی کند؟
کدام پرنده بود که در آسمان نگاه تو بال نمیگشود. کدام رودخانه بود که به دریای دامن تو نمیپیوست!
ای کربلای مدینه! ای سنگ صبور صلابت صنوبری مولا، اکنون سیل اشکهایمان راه بینائیمان را گرفته است و بند بندمان عطر زهرائی گرفته ...
چه عشق را از فاطمه آموختهایم و چشم بر دست کبودت دوختیم کدام مدینه بود که نمیخواست عطر تنهایی تو را در آتش باد آورده سرکشیها، سوخته ببیند؟ ای شکوه و غربت کوچههای بنی هاشم! با کدامین مرثیه به استقبال اندوهت بیایم که در خور غربت تو باشد؟ تو که دستت صدها گره وا میکند . دستی که مشکل گشای عالم است و روی آن جای لبان خاتمالانبیا است.
سلام بر تو که تمام بضاعت خویش را نذر تهیدستان نمودی و تمام تنهایی خویش را پشتوانه علی (ع) ساختی. با غلاف تیغ اهریمن پهلویت شکست و سیلی پژمردگی بر جانت پیوند خورد حال علی (ع) با نبودنت چه کند ؟
اکنون سکوت پنهانی ات، روشن ترین چراغ شیون شبهای اندوه مدینه است. چقدر تنها شدهایم با نبودنت ای فاطمهای که با رفتنت هزار مرثیه بغض وانشده در گلوی ما گره خورده است.
حالا مدینه مبهوت فاجعهای است که از گستاخی این قوم، برخاسته است اکنون زمانه، انگشت تحیر به دندان گرفته است و کوچه بنی هاشم در ازدحام بی شرمی گم شده است.
با آه و ناله و بغض گلوبا پهلویی که از لگدهای عدو چه کنیم با گل یاس رفته چه کنیم ؟
عدو اکنون راه را بر مادر سادات بسته است و اکنون خانه علی (ع)قبله دلسوختگان شده است.
آه ای مجنون زبان در کام گیر/ لب فرو بند و کمی آرام گیر
از داغ فاطمه (س)حیدر کرار خم شد حالا یک فاطمه است و بریک جهان غم حاکم شده، اکنون زخمی عمیق و آتشین، بر روح ایمان نقش بسته است چون چراغ راه خاموش شده و غدیر را دنیا طلبان از یاد بردهاند. اکنون علی مانده است دل خسته و زار و دل شکسته و سرایی که درش شکسته ، ای چلچراغ ایمان و معرفت اکنون ما با نبودنت چه کنیم؟؟؟