0

مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

مجله پزشکی : مغز و اعصاب


۱۰ عامل مهم تخریب مغز

 
۱۰  عامل مهم تخریب مغز۱) نخوردن صبحانه
اشخاصی که صبحانه نمی خورند، قند خونشان پایین می آید. باید بدانید که تنها منبع غذایی مغز، قند خون است. در نتیجه کاهش قند خون ، باعث تخریب و اختلال در عملکرد مغز می شود.
۲) بیش از حد غذا خوردن
در افرادی که بیش از مقدار مورد نیاز بدنشان، غذا مصرف می کنند، خون رسانی به مغز مشکل می شود و به همین جهت، قدرت فکری آنها پایین می آید.
۳) کشیدن سیگار
اشخاص سیگاری باید بدانند که سیگار کشیدن باعث جمع شدن و کوچک شدن مغز می شود و این عامل باعث به وجود آمدن بیماری آلزایمر(فراموشی) می گردد.
۴) مصرف کردن بیش از حد مواد شیرین
وجود قند اضافی در بدن، باعث توقف جذب پروتئین و سوء تغذیه ناشی از آن و در نتیجه انحطاط مغز می شود.
۵) آلودگی هوا
مغز بیشترین مصرف کننده اکسیژن در بدن می باشد. ورود هوای آلوده به بدن موجب کاهش اکسیژن بدن می شود و به همین علت توانایی مغز پایین می آید.
۶) کمبود خواب
خوابیدن باعث استراحت مغز می گردد. اگر کمبود خواب به مدت طولانی ادامه یابد، موجب تسریع مرگ سلول های مغزی می گردد.
۷) پوشاندن سر هنگام خواب
افرادی که با روسری یا کلاه می خوابند و یا به طور کلی سر خود را هنگام خواب می پوشانند، باید توجه داشته باشند که با این کار، دی اکسید کربن در بدن زیاد می شود و به نوبه آن اکسیژن در بدن کاهش می یابد و این خود باعث ناتوانی در عملکرد مغز می شود.
۸) کار کردن در بیماری
کار کردن زیاد یا درس خواندن در هنگام بیماری، ممکن است موجب کاهش کارآیی مغز و آسیب آن گردد.
۹) تفکر کم
فکر کردن باعث به جریان انداختن خون در مغز می گردد. کسانی که تمرکز و تفکر را کنار می گذارند، موجب کوچک شدن مغز خود می شوند.
۱۰) به ندرت صحبت کردن
بحث کردن و صحبت های عقلانی با افراد دیگر، باعث افزایش کارآیی مغز می گردد.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:54 PM
تشکرات از این پست
fatemeh_75
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب


۱۲ روش ساده برای تقویت مغز

 
۱۲ روش ساده برای تقویت مغزهرچند مغز ما قویترین رایانه در سیاره زمین محسوب می شود اما این رایانه قدرتمند نیز گاهی به خطا می رود. ما انسانها بیشتر وقت خود را صرف انباشتن چیزهای مختلف و بی فایده به داخل مغزمان می کنیم. مهم نیست مغز ما چقدر قدرتمند است آنچه اهمیت دارد این است که بدانیم این عضو نیاز به جبران و احیای خود دارد تا بتواند قالب و توانایی خود را حفظ کند. پژوهشگران روش های مختلفی را برای سوپرشارژکردن و افزایش کارایی مغز ارائه کرده اند که دراین مقاله ساده ترین آنها ارائه شده تا هر فردی بتواند به محض احساس نیاز، به آنها دسترسی داشته باشد و آنها را بکار بسته و از مزایای آن بهره مند شود:
۱) بادام بخورید: بادام حافظه را تقویت می کند و اگر در ترکیب با شیر قبل از رفتن به رختخواب و یا پس از برخاستن از خواب به هنگام صبح مصرف شود تاثیر بهتری دارد.
۲) آب سیب بنوشید: پژوهشگران دانشگاه ماساچوست لوول نشان داده اند؛ آب سیب تولید نوعی انتقال دهنده عصبی حیاتی موسوم به استیلکولین را درمغز افزایش داده و از این طریق قدرت حافظه را نیز تشدید می کند.
۳) خوب بخوابید: تحقیقات نشان می دهد که حافظه بلندمدت در طول خواب با پخش مجدد تصاویر تجربه شده در روز تقویت می شود.
۴) از تفریحات ساده لذت ببرید: استرس قدرت مغزی ما را تحلیل می برد. ذهنی که در استرس گرفتار شده بیشتر منابع حافظه ما را مصرف می کند و به این ترتیب ذهنی ضعیف و کودن برای ما باقی می گذارد. سعی کنید برای خود عادتهای ساده تفریحی در طول روز تعیین کنید تا بتوانید به کمک آنها استرس را از ذهن خود پاک نمایید. برخی از این تفریحات ساده و مفید برای ذهن و بدن و روان عبارتند از: گوش دادن به موسیقی مورد علاقه، بازی با کودکان، قدردانی از دیگران، پیاده روی، دوچرخه سواری و یا شنا به طور روزانه، کارکردن با یک وبلاگ و بالاخره شرکت در کلاسهای یوگا و سلامت به طور روزانه.
۵) ذهن خود را ورزش دهید: همانطور که ورزش جسمی برای بهره مندی از یک بدن قوی و سالم ضروری است ورزش ذهنی نیز به همین اندازه حائزاهمیت است تا بتوانید ذهنی تیز و فعال داشته باشید. آیا تا به حال توجه کرده اید که چرا کودکان قدرت مغزی قوی تری نسبت به افراد بالغ دارند؟ چون کودکان ذهنی بازیگوش دارند و یک چنین ذهنی توان حافظه را بالا می برد. برای رسیدن به چنین توانایی می توانید پازل یا جدول حل کنید، درکارهای گروهی داوطلب شوید، با دیگران تعامل کنید، به یک سرگرمی مانند مطالعه، نقاشی یا حتی تماشای پرندگان مشغول شوید، یک مهارت جدید یا یک زبان جدید بیاموزید.
۶) یوگا یا مدیتیشن انجام دهید: یوگا و مدیتیشن استرس را تخلیه می کند. استرس قاتل حافظه است اما یوگا و مدیتیشن با کاهش استرس، پایین آوردن فشار خون، کاهش سرعت تنفس، کاهش سرعت متابولیسم و آزادکردن تنش از ماهیچه ها، ذهن را تقویت می کند.
۷) مصرف مواد قندی را کاهش دهید: قند غذا نیست بلکه شکلی از کربوهیدرات است که یک انرژی واهی تولید می کند. مصرف زیاد مواد قندی باعث بروز علائم عصبی و رنج آور، ضعف حافظه و سایر اختلالات عصبی می شود. غذاها را بدون افزودن شکر مصرف کنید و از مصرف نوشیدنی های شیرین یا مقدار زیادی شکر یا قند یا کافئین پرهیز کنید.
۸) از گندم سبوس دار استفاده کنید: گندم سبوس دار حاوی لسیتین است. این ماده مشکل سخت شدن سرخرگ ها را آسان می کند و از این طریق موجب بهبود عملکرد مغز می شود.
۹) شب ها غذای سبک بخورید: خوردن غذای زیاد و سنگین درشب باعث بروز استرس طولانی مدت و احساسی به هنگام خواب می شود. توصیه می شود غذای سنگین را در روز مصرف کنید که بدن تحرک بیشتری دارد. شبها با خوردن غذای سبک و میوه و سبزی می توانید خواب بهتری داشته باشید. خواب خوب شب به معنی تقویت قوای مغز است.
۱۰) قدرت تخیل خود را تقویت کنید: یونانی ها اصل خیال پردازی را برای به خاطر سپردن همه چیز یاد می گیرند. این تکنیک احتیاج دارد که فرد یک تخیل واقعی و رنگی را ایجاد کند که بتوان آن را به یک موضوع یا شیء خاص ارتباط داد. اگر شما تمام حواس خود شامل لامسه، بویایی، چشایی، شنوایی و بینایی را درگیر خیال پردازی کنید، می توانید جزییات بیشتری از یک موضوع را به خاطر بیاورید. این کار به تقویت حافظه شما کمک می کند.
۱۱) خشم خود را کنترل کنید: غذاهای تهیه شده از آرد سفید، مصرف زیاد نشاسته یا نان سفید می تواند منجر به بروز حساسیتهای عصبی شود. در نتیجه مصرف این قبیل مواد غذایی پرخاشگری و برخی از رفتارهای افسردگی را موجب می شود. در عوض سبزی تازه بخورید. آب زیاد بنوشید و یوگا و مدیتیشن انجام دهید تا احساسات سمی مانند خشم و استرس از شما دور شود.
۱۲) ویتامین ب کمپلکس مصرف کنید: این ویتامین حافظه شما را تقویت می کند. از غذا و سبزیجات غنی از این ویتامین مصرف کنید. لازم به ذکر است که مواد غذایی نشاسته ای و نان سفید تاثیر مطلوب این ویتامین برای حفظ سلامت حافظه را خنثی می کند.
 
روزنامه کیهان
 
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:55 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آبسه مغزی یا اپی دورال ‌


  آبسه مغزی یا اپی دورال     ‌آبسه‌ مغزی‌ یا اپی‌دورال‌ تجمع‌ چرک‌ ناشی‌ از یک‌ عفونت باکتریال در مغز یا خارجی‌ترین‌ لایه‌ از سه‌ لایه‌ غشایی‌ که‌ مغز و نخاع را می‌پوشانند.
● علایم‌ شایع‌
‌علایم‌ زیر به‌ تدریج‌ در عرض‌ چند ساعت‌ ظاهر می‌شوند. این‌ علایم‌ شبیه‌ علایم‌ تومور یا سکته‌ مغزی‌ هستند:
۱) درد در پشت‌ و کمر، در صورتی‌ که‌ عفونت در غشای‌ پوشاننده‌ نخاع‌ باشد
۲) سردرد
۳) تهوع‌ و استفراغ‌
۴) ضعف‌، بی‌حسی‌ یا فلج‌ در یک‌ طرف‌ بدن‌
۵) راه‌ رفتن‌ نامنظم‌
۶) تشنج
۷) تب
۸) منگی‌، گیجی‌، یا حالت‌ هذیانی‌
۹) مشکل‌ در صحبت‌ کردن‌
● علل‌
‌منشأ اولیه‌ عفونت‌ باکتریایی‌ که‌ موجب‌ بروز آبسه‌ مغزی‌ یا اپی‌دورال‌ می‌شود را اغلب‌ نمی‌توان‌ پیدا کرد. اما سه‌ منشأ زیر شایع‌ترین‌ هستند:
۱) عفونتی‌ که‌ از جمجمه‌ به‌ درون‌ گسترش‌ می‌یابد، مثلاً استئومیلیت‌ (عفونت‌ استخوان‌ و مغز استخوان‌)، ماستوئیدیت‌ (عفونت‌ زایده‌ ماستوئید در پشت‌ گوش )، یا سینوزیت (عفونت‌ سینوس‌ها)
۲) عفونتی‌ که‌ به‌ دنبال‌ شکستگی‌ جمجمه‌ آغاز و گسترش‌ می‌یابد.
۳) عفونتی‌ که‌ از سایر بخش‌های‌ بدن‌ که‌ دچار عفونت‌ شدند، مثلاً ریه ها، پوست، یا دریچه‌های‌ قلب‌، از راه‌ خون گسترش‌ می‌یابد
● عوامل‌ افزایش‌ دهنده‌ خطر
۱) صدمه‌ به‌ سر
وجود یک‌ بیماری‌ که‌ مقاومت‌ بدن‌ را کاهش‌ داده‌ باشد، به‌ خصوص‌ دیابت
۲) بروز اخیر یک‌ عفونت‌، به‌ خصوص‌ در اطراف‌ بینی، چشم ها و صورت‌
۳) بیماری‌ که‌ دستگاه‌ ایمنی‌اش‌ به‌ علت‌ بیماری‌ (مثلاً ایدز ) یا داروها سرکوب‌ شده‌ است‌.
تزریق‌ وریدی‌ مواد مخدر
● پیشگیری‌
‌۱) در صورت‌ بروز هر گونه‌ عفونت‌ در بدن‌ به‌ پزشک‌ مراجعه‌ کنید، به‌ خصوص‌ اگر عفونت‌ در اطراف‌ بینی‌ یا صورت‌ باشد (مثلاً عفونت‌ گوش یا آبسه‌ دندان‌). با مراجعه‌ زود هنگام‌ می‌توان‌ از گسترش‌ عفونت‌ جلوگیری‌ کرد.
۲) در هر گونه‌ فعالیتی‌ که‌ خطر صدمه‌ به‌ سر وجود دارد، از کلاه‌ ایمنی‌ و سایر وسایل‌ حفاظتی‌ استفاده‌ نمایید.
● عواقب‌ مورد انتظار
‌با تشخیص‌ و درمان‌ زودهنگام‌ معمولاً خوب‌ می‌شود.
● عوارض‌ احتمالی‌
۱) بروز حملات‌ تشنج‌، اغماء و مرگ‌، در صورتی‌ که‌ درمان‌ انجام‌ نشود.
۲) آسیب‌ دایمی‌ به‌ مغز
●درمان‌
▪اصول‌ کلی‌
۱) آزمایشات‌ تشخیصی‌ ممکن‌ است‌ شامل‌ موارد زیر باشند: آزمایش‌ خون‌، آزمایش‌ مایع‌ نخاع‌، نوار مغز، سی تی اسکن، عکس‌برداری‌ از جمجمه‌
۲) نیاز به‌ مراقبت‌ ویژه‌ وجود دارد.
۳) درمان‌ طبی‌ یا جراحی‌ بستگی‌ به‌ محل‌ آبسه‌ دارد. معمولاً احتیاج‌ به‌ دادن‌ آنتی بیوتیک و نیز جراحی‌ برای‌ تخلیه‌ آبسه‌ است‌. سایر درمان‌هایی‌ که‌ ممکن‌ است‌ لازم‌ شوند عبارتند از مایعات‌ داخل‌ وریدی‌ و تهویه مکانیکی
‌● داروها
۱) آنتی بیوتیک برای‌ ۶-۴ هفته‌ جهت‌ مبارزه‌ با عفونت
۲)داروهای‌ ضد تشنج‌ برای‌ پیشگیری‌ از بروز حملات‌ تشنجی‌
۳) کورتیکواستروییدها برای‌ کاهش‌ تورم‌ مغزی‌ پس‌ از عمل‌ جراحی‌
● فعالیت‌
هنگامی‌ که‌ در بیمارستان‌ هستید نیاز به‌ استراحت‌ در تخت‌ دارید. پس‌ از طی‌ دوران‌ نقاهت‌ ۳-۲ هفته‌ای‌، به‌ هر اندازه‌ که‌ قدرت‌ بدنی‌ و احساس‌ خوب‌ بودن‌ به‌ شما اجازه‌ می‌دهد، فعالیت‌ داشته‌ باشید.
● رژیم‌ غذایی‌
به‌ هنگام‌ بستری‌ در بیمارستان‌، امکان‌ دارد تزریق‌ مایعات‌ داخل‌ وریدی‌ ضروری‌ باشد. پس‌ از درمان‌، یک‌ رژیم‌ عادی‌ و متعادل‌ داشته‌ باشید.
● در این‌ شرایط‌ به‌ پزشک‌ خود مراجعه‌ نمایید:
۱) اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ تان یکی‌ از علایم‌ آبسه‌ مغزی‌ یا اپی‌دورال‌ را دارید.
۲) اگر تب‌ به‌ ۳/۳۸ درجه‌ سانتیگراد یا بیشتر افزایش‌ یابد.
۳) اگر دچارعلایم‌ جدید و غیرقابل کنترل شده اید. داروهای‌ مورد استفاده‌ در درمان‌ ممکن‌ است‌ عوارض‌ جانبی‌ به‌ همراه‌ داشته‌ باشند.     منبع: www.irteb.com

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:56 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آب‌گرفتگی در مرکز فرماندهی


  آب‌گرفتگی در مرکز فرماندهیبدن انسان پر از شگفتی است. حتی در زمان عادی زندگی کردن شما و آرام نشستن شما هم اعضا و ارگان‌های مختلف بدن‌تان با یک هارمونی و نظم بی‌نظیر در حال کار کردن هستند. اما گاهی یک مشکل کوچک می‌تواند تمام این نظم را به هم بزند؛ مشکلی مانند بسته شدن یک شکاف کوچک درون مغز...
مغز مرکز فرماندهی بدن است. این ارزشمندترین عضو بدن در صندوقچه‌ای محکم و پوشیده به نام جمجه حفاظت می‌شود و به غیر از این درون این صندوقچه هم روش‌های دیگری برای محافظت از مغز وجود دارد. مثل روزنامه‌هایی که کنار یک ظرف چینی ارزشمند داخل یک کارتون می‌گذارند تا مانع ضربه خوردن آن شود، در درون جمجمه هم سیستم مشابهی وجود دارد. ترشح مایع مغزی نخاعی که از عروق مغزی به داخل جمجمه و بطن‌های مغزی ترشح می‌شود، به غیر از سیستم ایمنی و تغذیه و یا شستشوی سلو‌ل‌های مغزی، کنترل فشار داخل مغز و نخاع را هم تامین می‌کند اما گاهی در اثر حوادث مختلفی مسیر تخلیه این مایع مسدود می‌شود و با افزایش ترشح مایع به داخل مغز بیماری خاصی به نام هیدروسفالی به وجود می‌آید.
● هیدروسفالی چیست؟
کلمه هیدروسفالی از ریشه دو کلمه یونانی هیدرو به معنی آب و سفالوس به معنی سر است و در اصطلاح یعنی آب درون‌سر. مسیر حرکت مایع مغزی‌نخاعی از اطراف مغز به درون بطن‌های مغزی و سپس از یک شکاف باریک به قسمت قاعده مغز و از آنجا به اطراف نخاع است. هنگامی که به هر دلیلی تعادل بین ترشح مایع مغزی‌نخاعی و تخلیه و بازجذب آن به خون به هم بخورد، هیدروسفالی به وجود می‌آید. به غیر از مسایل ژنتیکی و بعضی مشکلات مادرزادی، مسایلی مثل آسیب به سر، خون‌ریزی‌های مغزی، عفونت مثل مننژیت و یا تومورهای مغزی می‌توانند با مکانیسم‌های مختلف (بستن مسیر تخلیه، یا ترشح بیش از حد) باعث افزایش مایع مغزی نخاعی درون جمجمه شوند. اما شایع‌ترین علت هیدروسفالی و معروف‌ترین آن، علت مادرزادی است که معمولا یک مورد از هر پانصد مورد تولد را درگیر می‌کند. هیدروسفالی مادرزادی اغلب زمینه ژنتیک دارد و یا نقصی در جریان تکامل سیستم عصبی جنین باعث آن می‌شود اما مشکلاتی مثل خون‌ریزی‌های مغزی هنگام زایمان و عفونت مادر هم هیدروسفالی را به وجود می‌آ‌ورند.
● چه علایمی دارد؟
علایم هیدروسفالی بسته به سن بیمار متفاوت است. سیر بیماری و نوع تطابق هر فرد با هیدروسفالی هم در بروز علایم تاثیر دارند. مثلا در نوزادان که جمجمه هنوز نرم است و شکل نگرفته است، افزایش فشار داخل جمجمه باعث بزرگ‌تر شدن آن می‌شود (شکل معروف هیدروسفالی). بطن‌های مغزی نوزادان هم قابلیت تطابق بیشتری دارد اما به طور کلی علایم این بیماری از همان فشار بر سلول‌های مغزی به وجود می‌آید. در نوزادان، استفراغ، بی‌خوابی، تحریک‌پذیری، پایین‌ رفتن چشم‌ها و تشنج از علایم شایع‌اند. اما در کودکان بزرگ‌تر و بزرگسالان چون جمجمه قابلیت تغییر ندارد، سردرد، تهوع و استفراغ، تورم اعصاب ته چشم، دوبینی یا تاری‌دید، اختلال تعادل، اختلال در راه رفتن، بی‌اختیاری ادرار، خستگی شدید، تحریک‌پذیری و یا حتی اختلالات مزمن‌تری مثل تغییر شخصیت یا از دست رفتن حافظه و همچنین دمانس ممکن است به وجود بیاید.
● روش تشخیص و درمانش چیست؟
معمولا هیدروسفالی‌ خفیف که هنوز جمجمه تغییر نکرده است براساس علایم‌ عصبی و معاینات پزشکی و سپس انجام سونوگرافی از بطن‌های مغز تشخیص داده می‌شود. تشخیص قطعی این بیماری انجام سی‌تی‌اسکن و ام‌آرآی از مغز است که در آن شکل بطن‌های مغزی و میزان مایع مغزی‌نخاعی مشخص می‌شود.
روش‌ها و تکنیک‌های جدیدی وجود دارند که می‌توانند شکل هیدروسفالی مادرزادی را از همان دوران جنینی تشخیص دهند. روش تشخیص هیدروسفالی براساس تصمیم پزشک و با توجه به سن، علایم بالینی و حدس در مورد علت بیماری انتخاب می‌شود.
هدف اصلی در درمان هیدروسفالی کاهش فشار مایع مغزی‌نخاعی است. این کار معمولا توسط روش‌های جراحی و با استفاده از وسیله‌ای به نام شانت انجام می‌شود که مایع مغزی‌نخاعی اضافه را از درون جمجمه به ناحیه‌ای دیگری در بدن که مایع بتواند در آنجا جذب شود، منتقل می‌کنند. در واقع شانت مثل یک ناودان می‌ماند که مایع اضافه را در جایی دیگر (مثلا درون قفسه سینه یا درون فضای شکمی) تخلیه می‌کند.
یک روش درمان خاص هم وجود دارد که در آن با کمک دوربین‌های میکروسکوپی جراح حفره‌ای در کف بطن سوم مغزی‌ ایجاد می‌کند تا مایع از آنجا تخلیه شود البته این روش در بعضی افراد خاص کاربرد دارد. به غیر از این روش‌های درمانی، در درمان هیدروسفالی، علت اصلی به وجود آورنده بیماری هم باید برطرف شود. مثلا تومور مغزی که در صورت امکان باید برداشته شود.
● پیش‌آگهی بیماران چگونه است؟
آینده بیماران مبتلا به هیدروسفالی در مورد هر کسی کاملا متفاوت است. عوامل مختلفی می‌توانند روی پیش‌آگهی این بیماران و کیفیت زندگی آنان تاثیر بگذارند تا با توجه به علت بیماری، زمان تشخیص، روش درمان، نوع پاسخ به درمان و عوارض به وجود آمده برای هر بیماری متفاوت است.
خانواده کودکان مبتلا به هیدروسفالی باید هوشیار باشند که ممکن است در روند رشد فیزیکی و شناختی فرزندشان مشکلاتی به وجود بیاید اما این مساله برای همه بیماران صادق نیست. بسیاری از کودکانی که بیماری‌شان به موقع تشخیص و درمان شده است با اقدامات بازپروری و فیزیوتراپی و گفتاردرمانی و کاردرمانی (با توجه به نوع عوارض) توانسته‌اند زندگی عادی و طبیعی داشته باشند. این مساله با توجه به این نکته که هیدروسفالی درمان نشده می‌تواند منجر به مرگ شود، اهمیت درمان و حمایت‌های بعد از آن و میزان موفقیت آن را نشان می‌دهد و می‌تواند برای خانواده بیماران امیدبخش باشد. با درمان‌هایی مثل استفاده از شانت اگر چه در مواردی عوارضی مثل گرفتگی شانت یا عفونت را به دنبال دارند که آنها هم البته با جراحی مجدد قابل اصلاح است اما استفاده به موقع از آنها می‌تواند ضامن یک زندگی با کیفیت خوب باشد. هم‌اکنون موسسات بین‌المللی مختلفی در حال تحقیق و بررسی برای روش‌های جدید درمان، تشخیص زودتر و درنهایت جلوگیری از به وجود آمدن هیدروسفالی هستند.
بیشتر بخوانید
درباره ساختار و کارکرد مغز می‌توانید مطالب بیشتری در همین شماره در صفحه ۲۴ (اینجا مغز، صدای ما را از مرکز فرماندهی می‌شنوید) بخوانید.
● یک مورد نادر
این عکس، تصویر سی‌تی‌اسکن مغز یک آقای ۴۴ ساله فرانسوی است. قسمت‌های سیاه، مایع مغزی‌نخاعی است و حاشیه خاکستری دور آن، بافت مغزی. این آقا که متاهل و دارای دو فرزند است دچار هیدروسفالی مادرزادی بوده و در ۱۴ سالگی بعد از آنکه شانت مغزی‌اش آسیب دید جراحان آن را خارج کردند و دیگر وی درمانش را ادامه نداد. به مروز زمان و با بزرگ شدن بطن مغزی، بافت مغز وی تحلیل رفت و در جاهایی حتی به اندازه یک صفحه نازک شد. پزشکان با مشاهده تصویر مغز وی کاملا شگفت زده شدند. بررسی‌ها نشان داد بهره‌ هوشی این مرد حدود ۷۵ درصد بوده است اما وی از نظر ذهنی عقب‌افتاده به حساب نمی‌آید.
دکتر مونکه، پزشک این مرد، می‌گوید: «ما از این اتفاق می‌فهمیم که اگر یک مشکل در گذر زمان و به‌طور مزمن به وجود بیاید مغز می‌تواند تا حدودی خود را با آن تطبیق دهد.»     دکتر سید احسان بیکایی
  روزنامه سلامت
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:57 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آب‌گرفتگی در مرکز فرماندهی


  آب‌گرفتگی در مرکز فرماندهیبدن انسان پر از شگفتی است. حتی در زمان عادی زندگی کردن شما و آرام نشستن شما هم اعضا و ارگان‌های مختلف بدن‌تان با یک هارمونی و نظم بی‌نظیر در حال کار کردن هستند. اما گاهی یک مشکل کوچک می‌تواند تمام این نظم را به هم بزند؛ مشکلی مانند بسته شدن یک شکاف کوچک درون مغز...
مغز مرکز فرماندهی بدن است. این ارزشمندترین عضو بدن در صندوقچه‌ای محکم و پوشیده به نام جمجه حفاظت می‌شود و به غیر از این درون این صندوقچه هم روش‌های دیگری برای محافظت از مغز وجود دارد. مثل روزنامه‌هایی که کنار یک ظرف چینی ارزشمند داخل یک کارتون می‌گذارند تا مانع ضربه خوردن آن شود، در درون جمجمه هم سیستم مشابهی وجود دارد. ترشح مایع مغزی نخاعی که از عروق مغزی به داخل جمجمه و بطن‌های مغزی ترشح می‌شود، به غیر از سیستم ایمنی و تغذیه و یا شستشوی سلو‌ل‌های مغزی، کنترل فشار داخل مغز و نخاع را هم تامین می‌کند اما گاهی در اثر حوادث مختلفی مسیر تخلیه این مایع مسدود می‌شود و با افزایش ترشح مایع به داخل مغز بیماری خاصی به نام هیدروسفالی به وجود می‌آید.
● هیدروسفالی چیست؟
کلمه هیدروسفالی از ریشه دو کلمه یونانی هیدرو به معنی آب و سفالوس به معنی سر است و در اصطلاح یعنی آب درون‌سر. مسیر حرکت مایع مغزی‌نخاعی از اطراف مغز به درون بطن‌های مغزی و سپس از یک شکاف باریک به قسمت قاعده مغز و از آنجا به اطراف نخاع است. هنگامی که به هر دلیلی تعادل بین ترشح مایع مغزی‌نخاعی و تخلیه و بازجذب آن به خون به هم بخورد، هیدروسفالی به وجود می‌آید. به غیر از مسایل ژنتیکی و بعضی مشکلات مادرزادی، مسایلی مثل آسیب به سر، خون‌ریزی‌های مغزی، عفونت مثل مننژیت و یا تومورهای مغزی می‌توانند با مکانیسم‌های مختلف (بستن مسیر تخلیه، یا ترشح بیش از حد) باعث افزایش مایع مغزی نخاعی درون جمجمه شوند. اما شایع‌ترین علت هیدروسفالی و معروف‌ترین آن، علت مادرزادی است که معمولا یک مورد از هر پانصد مورد تولد را درگیر می‌کند. هیدروسفالی مادرزادی اغلب زمینه ژنتیک دارد و یا نقصی در جریان تکامل سیستم عصبی جنین باعث آن می‌شود اما مشکلاتی مثل خون‌ریزی‌های مغزی هنگام زایمان و عفونت مادر هم هیدروسفالی را به وجود می‌آ‌ورند.
● چه علایمی دارد؟
علایم هیدروسفالی بسته به سن بیمار متفاوت است. سیر بیماری و نوع تطابق هر فرد با هیدروسفالی هم در بروز علایم تاثیر دارند. مثلا در نوزادان که جمجمه هنوز نرم است و شکل نگرفته است، افزایش فشار داخل جمجمه باعث بزرگ‌تر شدن آن می‌شود (شکل معروف هیدروسفالی). بطن‌های مغزی نوزادان هم قابلیت تطابق بیشتری دارد اما به طور کلی علایم این بیماری از همان فشار بر سلول‌های مغزی به وجود می‌آید. در نوزادان، استفراغ، بی‌خوابی، تحریک‌پذیری، پایین‌ رفتن چشم‌ها و تشنج از علایم شایع‌اند. اما در کودکان بزرگ‌تر و بزرگسالان چون جمجمه قابلیت تغییر ندارد، سردرد، تهوع و استفراغ، تورم اعصاب ته چشم، دوبینی یا تاری‌دید، اختلال تعادل، اختلال در راه رفتن، بی‌اختیاری ادرار، خستگی شدید، تحریک‌پذیری و یا حتی اختلالات مزمن‌تری مثل تغییر شخصیت یا از دست رفتن حافظه و همچنین دمانس ممکن است به وجود بیاید.
● روش تشخیص و درمانش چیست؟
معمولا هیدروسفالی‌ خفیف که هنوز جمجمه تغییر نکرده است براساس علایم‌ عصبی و معاینات پزشکی و سپس انجام سونوگرافی از بطن‌های مغز تشخیص داده می‌شود. تشخیص قطعی این بیماری انجام سی‌تی‌اسکن و ام‌آرآی از مغز است که در آن شکل بطن‌های مغزی و میزان مایع مغزی‌نخاعی مشخص می‌شود.
روش‌ها و تکنیک‌های جدیدی وجود دارند که می‌توانند شکل هیدروسفالی مادرزادی را از همان دوران جنینی تشخیص دهند. روش تشخیص هیدروسفالی براساس تصمیم پزشک و با توجه به سن، علایم بالینی و حدس در مورد علت بیماری انتخاب می‌شود.
هدف اصلی در درمان هیدروسفالی کاهش فشار مایع مغزی‌نخاعی است. این کار معمولا توسط روش‌های جراحی و با استفاده از وسیله‌ای به نام شانت انجام می‌شود که مایع مغزی‌نخاعی اضافه را از درون جمجمه به ناحیه‌ای دیگری در بدن که مایع بتواند در آنجا جذب شود، منتقل می‌کنند. در واقع شانت مثل یک ناودان می‌ماند که مایع اضافه را در جایی دیگر (مثلا درون قفسه سینه یا درون فضای شکمی) تخلیه می‌کند.
یک روش درمان خاص هم وجود دارد که در آن با کمک دوربین‌های میکروسکوپی جراح حفره‌ای در کف بطن سوم مغزی‌ ایجاد می‌کند تا مایع از آنجا تخلیه شود البته این روش در بعضی افراد خاص کاربرد دارد. به غیر از این روش‌های درمانی، در درمان هیدروسفالی، علت اصلی به وجود آورنده بیماری هم باید برطرف شود. مثلا تومور مغزی که در صورت امکان باید برداشته شود.
● پیش‌آگهی بیماران چگونه است؟
آینده بیماران مبتلا به هیدروسفالی در مورد هر کسی کاملا متفاوت است. عوامل مختلفی می‌توانند روی پیش‌آگهی این بیماران و کیفیت زندگی آنان تاثیر بگذارند تا با توجه به علت بیماری، زمان تشخیص، روش درمان، نوع پاسخ به درمان و عوارض به وجود آمده برای هر بیماری متفاوت است.
خانواده کودکان مبتلا به هیدروسفالی باید هوشیار باشند که ممکن است در روند رشد فیزیکی و شناختی فرزندشان مشکلاتی به وجود بیاید اما این مساله برای همه بیماران صادق نیست. بسیاری از کودکانی که بیماری‌شان به موقع تشخیص و درمان شده است با اقدامات بازپروری و فیزیوتراپی و گفتاردرمانی و کاردرمانی (با توجه به نوع عوارض) توانسته‌اند زندگی عادی و طبیعی داشته باشند. این مساله با توجه به این نکته که هیدروسفالی درمان نشده می‌تواند منجر به مرگ شود، اهمیت درمان و حمایت‌های بعد از آن و میزان موفقیت آن را نشان می‌دهد و می‌تواند برای خانواده بیماران امیدبخش باشد. با درمان‌هایی مثل استفاده از شانت اگر چه در مواردی عوارضی مثل گرفتگی شانت یا عفونت را به دنبال دارند که آنها هم البته با جراحی مجدد قابل اصلاح است اما استفاده به موقع از آنها می‌تواند ضامن یک زندگی با کیفیت خوب باشد. هم‌اکنون موسسات بین‌المللی مختلفی در حال تحقیق و بررسی برای روش‌های جدید درمان، تشخیص زودتر و درنهایت جلوگیری از به وجود آمدن هیدروسفالی هستند.
بیشتر بخوانید
درباره ساختار و کارکرد مغز می‌توانید مطالب بیشتری در همین شماره در صفحه ۲۴ (اینجا مغز، صدای ما را از مرکز فرماندهی می‌شنوید) بخوانید.
● یک مورد نادر
این عکس، تصویر سی‌تی‌اسکن مغز یک آقای ۴۴ ساله فرانسوی است. قسمت‌های سیاه، مایع مغزی‌نخاعی است و حاشیه خاکستری دور آن، بافت مغزی. این آقا که متاهل و دارای دو فرزند است دچار هیدروسفالی مادرزادی بوده و در ۱۴ سالگی بعد از آنکه شانت مغزی‌اش آسیب دید جراحان آن را خارج کردند و دیگر وی درمانش را ادامه نداد. به مروز زمان و با بزرگ شدن بطن مغزی، بافت مغز وی تحلیل رفت و در جاهایی حتی به اندازه یک صفحه نازک شد. پزشکان با مشاهده تصویر مغز وی کاملا شگفت زده شدند. بررسی‌ها نشان داد بهره‌ هوشی این مرد حدود ۷۵ درصد بوده است اما وی از نظر ذهنی عقب‌افتاده به حساب نمی‌آید.
دکتر مونکه، پزشک این مرد، می‌گوید: «ما از این اتفاق می‌فهمیم که اگر یک مشکل در گذر زمان و به‌طور مزمن به وجود بیاید مغز می‌تواند تا حدودی خود را با آن تطبیق دهد.»     دکتر سید احسان بیکایی
  روزنامه سلامت
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:57 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آسیبهای نخاعی


  آسیبهای نخاعی● ستون فقرات
نخاع یا طناب نخاعی بخشی از سیستم اعصاب مركزی است. سیستم اعصاب مركزی از دو قسمت عمده، یعنی مغز و نخاع تشكیل شده است. نخاع بافت بسیار ظریفی است كه توسط تعدادی استخوان محافظت می شود. به این استخوانها مهره گفته می شود.
نخاع در وسط این مهره ها قرار گرفته و به محل قرار گرفتن نخاع كانال نخاعی گفته می شود. مهره ها به صورت منظم بر روی یكدیگر قرار گرفته اند. مهره ها ستون فقرات را ایجاد می كنند كه به عنوان ستون بدن عمل می كند و دارای حالت انعطاف پذیری است. بعلاوه مهره ها حفاظت از نخاع را نیز برعهده دارند. دیسكها در بین مهره ها قرار گرفته اند. دیسك از موارد فیبری سفتی تشكیل شده كه در میان آن ماده نرمتری قرار دارد. وظیفه دیسك جذب ضربه است و به ستون فقرات امكان انعطاف پذیری را می دهد.
مهره ها توسط رباطهایی بهم متصل می باشند، این رباطها باعث می شوند ستون فقرات حالت ایستاده به خود بگیرد. علاوه بر این، امكان حركت به ستون فقرات را می دهند. وقتی آسیب نخاعی روی می دهد اغلب این رباطها آسیب می بینند. موارد زیادی اتفاق می افتد كه مهره ها آسیب ببینند، ولی نخاع سالم بماند، اما ممكن است نخاع با وجود سالم بودن مهره ها، آسیب ببیند.
در بدن انسان سی مهره وجود دارد كه ستون مهره ها را قسمت بندی می كنند. این قسمتها شبیه قسمتهای نخاع می باشند و شامل بخشهای زیر می باشند.
▪ گردنی: ۷ مهره
▪ پشتی(سینه ای): ۱۲ مهره
▪ كمری: ۵ مهره
▪خاجی: ۵ مهره (این مهره ها بهم چسبیده اند)
▪ دنبالچه: ۱ مهره
● نخاع
می توان نخاع را بزرگترین عصب بدن نامید. اعصاب، ساختمانهای طنابی شكلی می باشند كه از رشته های عصبی كوچكتر تشكیل شده اند. نخاع مانند كابل اصلی تلفن عمل می كند و مغز را به سایر قسمتهای مختلف بدن متصل می سازد. اگر تصور كنیم كه نخاع به صورت كابل اصلی تلفن عمل می كند، مركز اصلی تلفن مغز بوده و قسمتهای مختلف بدن مشتركین تلفن می باشند. پیامها از مركز تلفن به مشتركین رسیده و همچنین از مشتركین به مركز تلفن می رسد. به این معنی كه دستوراتی كه منجر به حركت اندامها می شود، از مغز صادر شده و از طریق نخاع و سپس اعصاب محیطی به عضلات می رسند و همچنین گیرنده های حسهای مختلف مثل حس لمس و یا درد، آن را ثبت كرده و از طریق اعصاب محیطی به نخاع رسیده و بعد به مغز می رسند و باعث می شوند مغز حسهای مختلف را درك كند. از حسهای مختلف می توان به حس لمس، گرما، سرما و درد اشاره نمود. طول نخاع حدود ۴۵ سانتیمتر است و از پایین مغز شروع شده و تا حدود كمر ادامه می یابد.
سی و یك جفت عصب از نخاع خارج می شود. این اعصاب از قسمتهای مختلف نخاع خارج شده و عمل قسمتهای مختلف بدن را كنترل می نمایند. این اعصاب به صورت زیر دسته بندی می شوند.
۱) گردنی: ۸ عصب؛ كنترل گردن بازو و دستها را به عهده دارند.
۲) پشتی (سینه ای): ۱۲ عصب؛ كنترل تنه و عضلات فوقانی شكم را به عهده دارند.
۳) كمری: ۵ عصب؛ كنترل عضلات پایین شكم و قسمتهای مختلف اندامهای تحتانی را بر عهده دارند.
۴) خاجی: ۵ عصب؛ كنترل قسمتهای پایینی اندام تحتانی را بر عهده دارند، همچنین عملكرد مثانه روده و اعمال جنسی توسط این اعصاب كنترل می شود.
۵) دنبالچه: یك عصب؛ آخرین قسمت نخاع را بر عهده دارد.
● آسیب نخاع چیست؟
ممكن است نخاع در اثر بیماری و یا ضربه آسیب ببیند. در اكثر موارد آسیب نخاع به علت فشار وارد شده از مهره ها می باشد و در اثر این آسیب، نخاع ورم كرده یا دچار خونمردگی می شود. ممكن است آسیب باعث پاره شدن فیبرهای عصبی نخاع شود. عفونت و یا بیماریهای دیگر نیز ممكن است باعث همین نوع آسیبها گردند. برای اینكه نخاع آسیب شدید ببیند، لازم نیست كه حتماً قطع شود. اگر چه مطالعات مختلفی در حال انجام است تا امكان ترمیم نخاع را فراهم سازد و این تحقیقات در حیوانات با درصدی از موفقیت همراه بوده است، ولی در حال حاضر نخاع پس از قطع شدن دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، ولی به تازگی روشهایی برای پیوند نخاع در دست بررسی است و برخی از نتایج اولیه آن امیدوار كننده می باشد. این جمله به معنی عدم بهبود شرایط بیمار آسیب نخاعی نیست و بسته به اینكه علت آسیب خونمردگی یا تورم باشد، بیمار بهبود عصبی پیدا خواهد نمود. این بهبودی شامل تغییر در حس و یا توانایی حركت اندامها و یا هر دو است، مقدار بازگشت حس یا حركت در هر بیمار متفاوت بوده و با معاینه دقیق تا حدی قابل پیشگیری است.
بعد از ایجاد آسیب نخاعی تمامی اعصابی كه بالای محل آسیب قرار دارند به كار خود به همان شكل قبل از آسیب ادامه می دهند،اما در زیر سطح آسیب نخاعی اعصاب نمی توانند پیامها را بین مغز و قسمتهای بدن رد و بدل نمایند، علت این مسأله قطع شدن ارتباط بین دو قسمت نخاع است.
● تشخیص آسیب نخاع
پس از آنكه پزشك به وجود آسیب نخاعی مشكوك شد، برای تشخیص آن چند كار مختلف را انجام می دهد. اولین قدم انجام معاینه عصبی است. معاینه عصبی بر اساس امتحان ۱۰ عضله كلیدی در هر طرف بدن و ۲۷ نقطه استاندارد حسی در هر سمت بدن است. حسهای لمس سطحی و درد در هر دو طرف بدن بر روی نقاط خاصی بررسی می شوند. بسته به نتایج معاینات اولیه، معاینات تكمیلی دیگری نیز توسط پزشك انجام می گیرد. گرفتن عكس رادیوگرافی به تشخیص شكستگی مهره ها كمك می كند و انجام ام.آر.آی به تعیین مقدار آسیب ظاهری نخاع كمك می نماید.
بر اساس یافته های حاصل از معاینه و رادیولوژی، پزشك می تواند اطلاعات بسیاری در مورد آسیب نخاع كسب كند. میزان آسیب در هر شخص و مقدار بازگشت عملكرد در آن فرد با فرد دیگر كاملاً متفاوت است. آسیب فرد بر اساس سطح ضایعه عصبی و نوع آسیب توصیف می شود.
● آسیب كامل و آسیب ناقص
در هنگام معاینه یكی از مواردی كه پزشك آن را بررسی می كند، كامل یا ناقص بودن آسیب است. پزشك حركات عضلات مختلف و حس قسمتهای مختلف را بررسی كرده و بر اساس نتایج معاینه عصبی، ناقص یا كامل بودن آسیب را تعیین می كند. دو نوع آسیب نخاعی وجود دارد؛ آسیب كامل و آسیب ناقص. می توان آسیب كامل را به قطع تمام خطوط ارتباطی تلفن به یك ساختمان تشبیه كرد، ولی در آسیب ناقص تعدادی از این خطوط تلفن هنوز كار می كنند.
مقدار پیام رد و بدل شده بین مغز و اندامهای محیطی بستگی به این دارد كه چه مقدار از این خطوط قطع نشده باشند. برخی افراد با آسیب ناقص، حس نسبتاً خوبی دارند، ولی توانایی حركت ندارند و برخی از آنها توانایی حركت نسبتاً خوبی دارند، ولی حس آنها خوب نیست. اختلاف بسیار زیادی بین افرادی كه آسیب ناقص نخاع دارند وجود دارد زیرا راههای سالم باقی مانده در آنها كاملاً با یكدیگر متفاوت است.
همانطور كه ذكر شد، در حال حاضر امكان ترمیم اعصاب قطع شده در نخاع در دست تحقیق است، اما اعصابی كه دچار تورم یا خونمردگی شده اند، قابلیت برگشت دارند. این روند ممكن است به سرعت اتفاق بیفتد یا بسیار آهسته باشد. برخی افراد فكر می كنند كه آسیب كامل به معنی قطع كامل نخاع است و آسیب ناقص به معنی قطع ناقص نخاع. چنین تصوری صحیح نیست و اصطلاح كامل و ناقص برای تعریف عملكرد نخاع است و منظور آسیب فیزیكی نخاع نمی باشد. مثلاً ممكن است یك كابل تلفن به طور ظاهری سالم باشد، ولی سیمهای داخل آن بطور كامل قطع شده باشند.
● منظور از تتراپلژی (كوادری پلژی) یا پاراپلژی چیست؟
بیمارانی كه دچار آسیب نخاعی می گردند، به دو دسته تتراپلژی (كوادری پلژی) و پاراپلژی تقسیم بندی می شوند. به فردی پاراپلژیك گفته می شود كه حس و حركت تنه و یا اندام تحتانی خود را از دست داده باشد. این نوع آسیب در اثر صدمه به نخاع در ناحیه سینه، كمر یا خاجی ایجاد می شود. بسته به اینكه آسیب در كجا اتفاق بیفتد، كنترل بخشهای خاصی از بدن از دست می رود، هر چه محل صدمه بالاتر باشد، مقدار بیشتری از حس و عضلات نسبت به كسی كه دچار آسیب ناحیه خاجی شده، از دست می رود.
وقتی آسیب در ناحیه گردن اتفاق بیفتد، فرد كنترل حس و حركت اندام فوقانی، تنه و اندام تحتانی را از دست می دهد. به این حالت تتراپلژی می گویند. (تترا و كوادری از لحاظ لغوی به معنی چهار می باشند.)
گاهی اوقات نخاع تنها دچار التهاب و خونمردگی می شود و وقتی كه التهاب یا خونمردگی برطرف شد، امكان بازگشت عملكرد نخاع وجود دارد، ولی در حال حاضر روش قابل اعتمادی وجود ندارد كه مشخص كند كدام اعصاب احتمال برگشت دارند. اما هر چه زمان طولانی تری بگذرد و اعصاب عملكرد خود را به دست نیاورند احتمال برگشت آنها كمتر می شود. اگر مقداری برگشت در عملكرد دیده شد، امید ما برای بازگشت بیشتر عملكرد افزایش می یابد؛ ولی هیچ تضمینی در این مورد وجود ندارد.
برخی افراد چند هفته یا چند ماه بعد از آسیب نخاع دچار حركات خود بخود اندامها، به صورت انقباض عضلات و یا حركت ناگهانی اندام می شوند. این حركات غیر ارادی است و اسپاسم عضلانی می باشند و علامت برگشت كار عضله نمی باشند. فرد قادر به كنترل این حركات نیست. اسپاسم به علت دستورات اشتباه اعصاب است كه باعث حركت عضله می شوند. این دستورات از محلی زیر ناحیه قطع شده نخاع صادر می شوند. اسپاسم معمولاً درد ندارد، اما ممكن است مدتی طول بكشد تا فرد به این حركات غیرارادی عادت كند. اسپاسم عضلات برای فرد می توانند مفید نیز باشند، زیرا باعث می شوند عضلات انقباض خود را حفظ كنند.
به افزایش شدت این اسپاسم ها اسپاستیسیتی گفته می شود. شدید شدن اسپاستیسیتی می تواند علامت وجود مشكلی در زیر سطح ضایعه نخاعی باشد. به عنوان مثال افزایش اسپاستیسیتی می تواند نشانه وجود عفونت ادراری باشد یا حتی رشد ناخن به داخل گوشت و ایجاد عفونت در آن محل می تواند باعث افزایش اسپاستیسیتی گردد. اسپاسمها اگر باعث بیدار شدن در طول شب شده یا باعث درد شوند، می توانند برای فرد مشكل ساز باشند.
علاوه بر مشكلات ایجاد شده در زمینه حس و حركت اندامها، آسیب نخاع باعث بروز تغییراتی در وضعیت تنفسی، وضع روده، مثانه و عملكرد جنسی می شود.
● آیا آسیب نخاع قابل بهبود است؟
تقریباً همیشه پس از آسیب نخاع مقداری بهبودی دیده می شود. تحقیقات بسیار وسیعی در حال انجام است و در برخی حیوانات و حتی در انسانها با موفقیتهایی همراه بوده كه امید به بهبود قطع نخاع را در آینده ایجاد كرده است. آسیبهایی كه همراه با قطع نخاع نباشند، همراه با درجات متفاوتی از بهبودی می باشند. و می توان گفت در بسیاری از بیماران مقداری از بهبودی تورم در نخاع باعث برگشتن عملكرد اعصاب قطع نشده می گردد.
● منظور از بهبودی در وضعیت بیمار چیست و مقدار آن چقدر است؟
بعد از آسیب نخاعی مقداری از قدرت حركتی و حسی بیمار برگشت می كند. این مقدار تحت تأثیر عوامل مختلفی بوده و در بیماران مختلف با یكدیگر متفاوت است، ولی تا حدودی قابل پیش بینی است و بیشتر در طی شش ماه اول پس از آسیب دیده می شود، گاهی حتی سالها بعد نیز بهبودی دیده می شود.     دكتر غلامرضا رئیسی
  روزنامه قدس
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:58 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آشنایی با بیماری آنسفالیت (التهاب مغز)


  آشنایی با بیماری آنسفالیت (التهاب مغز)آنسفالیت در لغت به معنای آماس و التهاب مغز می باشد، اما معمولاً به التهاب مغزی اطلاق می شود که به واسطه ویروس ایجاد شده باشد. این بیماری جزء بیماری های نادر است که تقریباً ۰.۵ از هر ۱۰۰،۰۰۰ نفر به آن مبتلا می شوند که معمولاً در کودکان، سالخوردگان و افرادیکه سیستم ایمنی ضعیفی دارند (مثل افراد مبتلا به ایدز یا سرطان) اتفاق می افتد.
گرچه هر سال هزاران مورد از این بیماری به مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها گزارش می شود، اما تصور متخصصین این است که به خاطر علائم خفیف این بیماری، موراد بسیار زیادی از آن گزارش نمی شوند.
● علائم
علائم این بیماری در انواع خفیف تر معمولاً شامل موارد زیر است:
▪ تب
▪ سردرد
▪ کمبود اشتها
▪ کمبود انرژی
▪ احساس بیماری کلی
در موارد شدیدتر انسفالیت، فرد دچار تب شدیدتری شده و علائم مربوط به سستم عصبی مرکزی را تجربه خواهد کرد که شامل موارد زیر است:
▪ سردردهای پی در پی
▪ حالت تهوع و استفراغ
▪ خشک شدن گردن
▪ گیجی
▪ گم گشتگی
▪ تغییر در شخصیت
▪ تشنج (حمله)
▪ مشکل شنوایی و گفتاری
▪ توهم
▪ از دست رفتن حافظه
▪ خواب آلودگی
▪ کما
تشخیص برخی از این علائم در نوزادان بسیار دشوار است اما علائم مهمتری که باید در پی آن باشیم عبارتند از:
▪ استفراغ
▪ برآمدگی ملاج
▪ گریه ای که متوقف نمی شود و زمانیکه نوزاد را بلند می کنید یا در بغل میگیرید بیشتر می شود.
▪ خشکی بدن
از آنجا که آنسفالیت ممکن است به دنبال برخی بیماری های ویروسی متداول اتفاق بیفتد، گاهی اوقات علائم و نشانه هایی از این بیماری ها را از قبل مشاهده خواهید کرد. اما معمولاً آنسفالیت بدون هشدار قبلی اتفاق می افتد.
● عوامل
از آنجا که آنسفالیت ممکن است به خاطر وجود میکرب های مختلفی ایجاد شده باشد، این عفونت می تواند به طرق مختلف پراکنده شود.
یکی از خطرناکترین و متداولترین عوامل آنسفالیت ویروس بیماری تبخال است (HSV). این همان ویروسی است که زخم هایی کنار دهان ایجاد می کند اما زمانیکه در مغز ایجاد شود می تواند کشنده باشد. خوشبختانه این مورد از آنسفالیت بسیار نادر است.
آنسفالیت می تواند مشکل بسیار نادر بیماری لایم (Lyme) باشد که با انواع ساس و کنه یا گزیدگی حیوانات هار ایجاد می شود.
پشه هم می تواند ویروس انواع مختلفی از آنسفالیت را از جمله آنسفالیت وست نایل (West Nile)، آنسفالیت سنت لوئیس (St. Louis)، و آنسفالیت اسب غربی (Western Equine) منتقل کند. طی چند سال اخیر در ایالات متحده، نگرانی برای انتشار ویروی وست نایل پدید آمده بود که توسط پشه ای که این ویروس را با گزیدن پرنده های بیمار می گیرند، به انسان منتقل می شود.
انواع خفیف آنسفالیت به دنبال برخی بیماری های متداول کودکان اتفاق می افتد، مثل سرخک، گوشک، آبله مرغان، روبلا (سرخجه آلمانی) و .... ویروس هایی مثل آبله مرغان معمولاً از طریق مایع بینی و گلوطی سرفه یا عطسه منتقل می شوند.
به میزان کمتر، آنسفالیت می تواند درنتیجه یک عفونت باکتریایی مثل مننژیت باکتریایی پدید آید و یا می تواند مشکلی از سایر بیماری های عفونی مثل سفلیس باشد. برخی انگل های خاص، مثل توکسوپلاسموسیس (عفونت انگلی پستانداران و پرندگان و انسان) هم می تواند موجب بروز آنسفالیت در افرادیکه سیستم ایمنی ضعیفی دارند، شود.
● سرایت
التهاب مغز به نوبه خود مسری نیست اما هرکدام از ویروس هایی که آنسفالیت را ایجاد کرده اند، می توانند مسری باشند. البته فقط به این دلیل که یک بچه دچار یک ویروس خاص می شود به این معنا نیست که او به آنسفالیت نیز مبتلا می شود. اما باز هم باید کودکان را از افراد مبتلا به آنسفالیت دور نگه داشت.
● پیشگیری
آنسفالیت قابل پیشگیری نیست مگر اینکه سعی کنیم از بیماری هایی پیشگیری کنیم که موجب بروز آن می شوند. آنسفالیتی که با بیماری های متداول در کودکی ایجاد می شود را می توان با واکسن زدن و ایمن سازی درست پیشگیری کرد. طبق برنامه توصیه شده توسط پزشک، کودکتان را واکسینه کنید. همچنین کودکان باید از افراد مبتلا به آنسفالیت دور نگه داشته شوند.
در محل هایی که آنسفالیت ممکن است از طریق گزش حشرات، به ویژه پشه ها، منتقل شود، کودکان باید:
▪ به هیچ وجه در زمان طلوع و غروب خورشید که پشه ها فعالتر هستند، در بیرون نگه داشته نشوند.
▪ از لباسهای پوشاننده ای مثل بلوزهای آستین بلند و شلوارهای بلند استفاده کنند.
▪ از مواد دفع کننده حشرات استفاده کنند.
همچنین آب های راکد در اطراف خانه مثل سطل های آب، ظرف آب پرنده ها، گلدانها و از این قبیل را خالی کرد.
● برای جلوگیری از گزش کنه:
▪ تماس کودک با خاک، برگ و گیاهان را کمتر کنید.
▪ برای کودکانتان در بیرون از خانه از لباسهای آستین بلند و شلوارهای بلند استفاده کنید.
▪ کودک و حیوانان خانگی خود را مداوماً چک کنید تا اثر گزش کنه در آنها نباشد.
● طول مدت
در اکثر موارد آنسفالیت، دوره حاد بیماری (وقتی علائم در شدیدترین حالت خود هستند) معمولاض تا یک هفته طول می کشد. ریکاوری و بهبودی کامل ممکن است کمی بیشتر طول بکشد، معمولاً چندین هفته یا شاید ماه ها.
● تشخیص
پزشکان برای تشخیص آنسفالیت از آزمایشات مختلفی استفاده می کنند که شامل موارد زیر است:
▪ آزمایشات تصویری، مثل سیتی اسکن یا MRI، برای تشخیص التهاب مغز، خونریزی یا سایر مشکلات و ناهنجاری ها.
▪ الکتروسفالوگرام (EEG)، که پیام های الکتریکی مغز را برای تشخیص امواج غیرعادی مغز، ثبت می کند.
▪ آزمایش خون برای تایید وجود باکتری یا ویروس در خون و اینکه آیا فرد در واکنش به میکروب، پادتن ترشح کرده است یا خیر.
▪ سوراخ کردن کمر که در آن مایع مغزی نخاعی (مایعی که اطراف مغز و نخاع را در بر می گیرد) به منظور یافت علائم عفونت بررسی می شود.
● درمان
برخی کودکان که مبتلا به آنسفالیت بسیار خفیف هستند را می توان در خانه پرستاری کرد اما در اکثر موارد نیاز به مراقبت های بیمارستانی است. پزشکان به دقت فشار خون، ضربان قلب، تنفس و همچنین وضعیت مایعات بدن فرد را بررسی می کنند تا از التهاب بیشتر مغز جلوگیری کنند.
ازآنجاکه پادتن ها دربرابر این ویروس ها موثر نیستند، برای درمان آنسفالیت از آنها استفاده نمی شود. اما، می توان از داروهای ضدویروسی برای درمان برخی از انواع آنسفالیت به ویژه نوعی که از طریق ویروس تبخال ایجاد می شود، استفاده کرد. همچنین در برخی موارد برای کاهش التهاب مغز از کورتیکوستیروئیدها استفاده می شود. اگر کودک دچار تشنج شد، داروهای ضد تشنج نیز تجویز خواهد شد.
از داروهای بی نسخه مثل استامینوفن هم می توان برای درمان تب و سردرد استفاده کرد.
اکثر افراد مبتلا به آنسفالیت بهبودی کامل از بیماری پیدا می کنند. اما در یک درصد پایین از مبتلایان این بیماری، التهاب مغز می تواند منجر به تخریب دائمی مغز و مشکلات ماندگاری مثل ناتوانی های یادگیری، مشکلات گفتار، از دست رفتن حافظه، یا فقدان کنترل عضلانی شود. گفتار درمانی، ورزش درمانی یا کار درمانی در این موارد مورد نیاز است.
ندرتاً اگر تخریب مغزی ایجاد شده شدید باشد، آنسفالیت می تواند منجر به مرگ شود. نوزادان کمتر از یکسال و بزرگسالان پیرتر از ۵۵ سال در بالاترین خطر مرگ از آنسفالیت قرار دارند.
▪ چه زمان به پزشک مراجعه کنیم؟
اگر کودکتان دچار تب شدید شد، به خصوص اگر یک بیماری خاص مخصوص دوران کودکی مثل سرخک، گوشک یا آبله مرغان هم داشت یا در دوره بهبودی از آن بود، حتماً به پزشک مراجعه کنید.
اگر یکی از موارد زیر را در کودکتان مشاهده کردید، بلافاصله پزشک را در جریان بگذارید:
▪ سردردهای شدید
▪ تشنج
▪ خشکی گردن
▪ ناتوانی در نگاه کردن به نورهای خیلی روشن
▪ دو بینی
▪ مشکل در راه رفتن
▪ مشکل در گفتار یا شنیدار
▪ مشکل در تکان دادن یک دست یا پا
▪ از دست دادن حس در هر نقطه از بدن
▪ تغییر شخصیتی ناگهانی
▪ مشکل حافظه
▪ خواب آلودگی و کسالت شدید
▪ از دست رفتن هوشیاری
اگر یکی از موارد زیر را در نوزادتان مشاهده کردید، بلافاصله پزشک را در جریان بگذارید:
▪ تب شدید یا هر نوع تب بالاتر از ۱۰۰.۴ درجه فارنهایت (۳۸ درجه سلسیوس) در نوزادان کمتر از ۳ ماهه.
▪ برآمدگی ملاج
▪ هرگونه خشکی بدن
▪ نرم شدن غیرعادی بدن
▪ کمبود اشتها
▪ استفراغ
▪ گریه ای که قطع نشود.    

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:59 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آشنایی با بیماری پارکینسون


  آشنایی با بیماری پارکینسونشاید بسیاری از ما بیماری پارکینسون را مساوی با لرزش اندام بدانیم اما این تنها یکی از مشخصه های بیماری پارکینسون است. بیماری پارکینسون برای اولین بار توسط دانشمند انگلیسی دکتر جیمز پارکینسون در سال ۱۸۱۷ مورد بررسی قرار گرفت و به همین علت این بیماری به نام وی شناخته می شود. از هر ۱۰۰ نفر که بیش از ۶۰ سال سن دارند، یک نفر به پارکینسون مبتلا می شود. این بیماری معمولا در ۶۰ سالگی آغاز می شود. البته افراد جوان تر هم به پارکینسون مبتلا می شوند. حدود ۵ تا ۱۰ درصد افرادی که به پارکینسون مبتلا می شوند کمتر از ۴۰ سال دارند.
بعد از آلزایمر، بیماری پارکینسون معمول ترین بیماری مخرب اعصاب به حساب می آید که افراد مسن به آن مبتلا می شوند. پارکینسون یک بیماری مزمن و همیشه در حال پیشرفت است. این بیماری نتیجه از بین رفتن یا ضعیف شدن و لطمه خوردن سلول های عصبی در مغز میانی است که سفتی عضلانی، لرزش و از دست رفتن مهارت های حرکتی را در پی دارد. سلول های عصبی ماده ای به نام دوپامین ترشح می کنند. دوپامین پیام های عصبی را از سوبستانتیا نیگرا (مغز میانی) به بخش دیگری از مغر به نام کارپوس استراتوم می برد. این پیام ها به حرکت بدن تعادل می بخشند. وقتی سلول های ترشح کننده دوپامین در سوبستانتیا نیگرا می میرند، مراکز دیگر کنترل کننده حرکات بدن نامنظم کار می کنند.
این اختلال ها که در مراکز کنترل بدن در مغز پدید می آیند، باعث ایجاد علایم پارکینسون می شوند. اگر ۸۰ درصد سلول های ترشح کننده دوپامین از بین بروند، علامت های پارکینسون بروز می کنند. علایم پارکینسون در مراحل اولیه بیماری ملایم و بیشتر اوقات در یک سمت بدن دیده می شوند و گاه حتی به درمان پزشکی احتیاج ندارند. ارتعاش در حالت استراحت علامت ویژه بیماری پارکینسون و یکی از معمول ترین علایم آن است. ولی بعضی از مبتلایان پارکینسون هیچ وقت آن را تجربه نمی کنند. بیماران ممکن است دست لرزان خود را در جیب یا پشت پنهان کنند یا چیزی را برای کنترل ارتعاش در دست نگه دارند. لرزش می تواند بیشتر از هر محدودیت جسمی دیگر اثر منفی روحی داشته باشد.
با مرور زمان علایم اولیه بدتر و وخیم تر می شوند. یک رعشه ملایم به یک ارتعاش مزاحم و ملموس تبدیل می شود. ممکن است تکه کردن غذا و استفاده از دست مرتعش به مرور زمان سخت تر شود. برادیکینسیا (آرام شدن حرکت) به مشکلی کاملا محسوس بدل می شود که محدود کننده ترین علامت و اثر پارکینسون است. آرام شدن حرکت می تواند مانع انجام کارهای روزانه شود. در این شرایط ممکن است لباس پوشیدن، ریش زدن و یا حمام کردن وقت بسیاری از فرد بگیرد. تحرک ضعیف می شود و مشکلاتی به وجود می آید که هنگام نشستن روی صندلی و برخاستن از آن یا سوار شدن به اتومبیل و پیاده شدن از آن یا غلتیدن در رختخواب دیده می شود. راه رفتن آهسته تر می شود و بیمار حالت قوز پیدا می کند ( سر و شانه به طرف جلو متمایل می شود). صدای بیمار یکنواخت می شود. کمبود تعادل می تواند باعث افتادن بیمار شود. دستخط ریزتر و ناخوانا می شود. حرکات غیر ارادی مانند حرکت دست در حال پیاده روی کم می شود.
علایم پارکینسون معمولا در یک طرف بروز می کند ولی به مرور زمان به دست یا پای سالم طرف دیگر هم سرایت می کند. این علایم پیشرفت می کند تا سمت دیگر بدن را هم تحت تاثیر قرار دهد. معمولا این پیشرفت تدریجی است، اما سرعت پیشرفت در بیماران، متفاوت است. هدف از به کاربردن شیوه های درمان در مبتلایان به پارکینسون از بین بردن علایم نیست بلکه کنترل عوارض است. این کار به بیمار کمک می کند تا مستقل عمل کند و این بیماری مزمن تحت کنترل درآید. پارکینسون از بین نخواهد رفت ولی کنترل عوارض آن می تواند تا حد زیادی جلوی ناتوانی و از کار افتادگی بیمار را بگیرد.
بیماران مبتلا به پارکینسون اغلب از این موضوع که بیماریشان همواره در حال پیشرفت است، آگاهند و این موضوع می تواند باعث نگرانی شدید آنها شود. آنها ممکن است بخواهند خود و مشکلاتشان را بیش از حد نیاز تحت کنترل درآورند و خود را با دیگر افراد مبتلا مقایسه کنند. نگرانی در مورد پیشرفت بیماری و امکان ادامه کار هم غیرعادی نیست.
پیشگویی و تخمین در خصوص پیشرفت این بیماری در یک بیمار مشخص غیرممکن است. سرعت پیشرفت و محدودیت های جسمی و روحی در بیماران مختلف متفاوت است.
نوعی راهنمایی برای تشخیص پیشرفت این بیماری در بیماران مختلف بر اساس پیشروی بیماری از زمان تشخیص وجود دارد ولی این تنها در حد یک پیشنهاد است. وقتی محدودیت های جسمی پارکینسون به حدی برسد که کارهای روزمره سخت شوند، درمان علایم پارکینسون آغاز می شود.
در حالت صورت و چهره بیماران مبتلا به پارکینسون تغییراتی روی می دهد، از جمله ثابت شدن حالت صورت (ظاهرا احساسات اندکی در چهره نمایان می شود) یا خیرگی چشم ( به دلیل کاهش پلک زدن). علاوه بر اینها، خشک شدن شانه یا لنگیدن پا در سمت تحت تاثیر قرارگرفته، عوارض دیگر (عادی) این بیماری است. افراد مسن ممکن است نمایان شدن یک به یک این نشانه های پارکینسون را به تغییرات افزایش سن مربوط بدانند، ارتعاش را «لرزش» تلقی کنند، برادیکنسیا را به «آرام شدن عادی» و سفت شدن عضلات را به «آرتروز» ربط بدهند.
این بیماری در حال حاضر غیرقابل علاج محسوب می شود. ولی علایم آن با درمان ، قابل تسکین یا کنترل است . این بیماری طول عمر را چندان کاهش نمی دهد. تحقیقات علمی یافتن علل و درمان این بیماری ادامه دارد و امید می رود که درمان های موثر و در نهایت علاج بخش برای آن ارایه شوند. تحقیقاتی که به بررسی پیوند بافت جنینی برای درمان این اختلال پرداخته اند نویدبخش درمان موثری در آینده بوده اند. با این درمان به نظر می رسد سلول های جدید تولیدکننده دوپامین در مغز با پیوند بافتی جنینی تشکیل شوند.
زوال عقل، ذات الریه، یبوست شدید، احتباس ادرار ناشی از داروهای تجویز شده برای درمان این اختلال، افتادن و بروز شکستگی استخوانی ناتوانی از عوارض احتمالی این بیماری است. هیچ آزمون تشخیصی برای اثبات بیماری پارکینسون وجود ندارد. تشخیص بیماری معمولا مبتنی بر معاینه فیزیکی است .
● اصول کلی مراقبت از این بیماران عبارت است از:
۱) درمان فیزیکی
امیدواری و اطمینان دادن به بیماران و درمان بیماری های همراه ، نظیر افسردگی ، روان درمانی یا مشاوره برای کمک به کاهش افسردگی
۲) کار درمانی
۳) گفتار درمانی.
▪ اگر در اطرافیانتان بیمار پارکینسون دارید یا خودتان به این بیماری مبتلا هستید توصیه می کنیم:
ـ از حمام گرم و ماساژ مکرر برای پیشگیری از سفتی عضلانی استفاده کنید.
ـ اصلاح را با ریش تراش برقی انجام دهید.
ـ استفاده از کفش های بدون بند، نظیر کفش های راحتی ، کفش های زیپ دار یا کفش های چسبی نیز توصیه می شود.
ـ محیط منزل را طوری طراحی کنید که از افتادن و آسیب دیدگی جلوگیری شود.
ـ محدودیت های تدریجی بیماری ممکن است باعث عاجز شدن بیمار شود. برای یافتن راه هایی به منظور حفظ عملکرد و کارایی ، از مشاوره تخصصی و اعضای خانواده کمک بگیرید.
● داروها
داروهای آنتی کولینرژیک ، آنتی هیستامین ها، داروهای ضدلرزش ، نظیر آمانتادین یا داروهای ضدپارکینسون از قبیل بروموکریپتین ، لوودوپا و کاربی دوپا. سلژیلین برای به حداکثر رسیدن اثربخشی لوودوپا و کاربی دوپا تجویز می شود. همه این داروها لرزش و سفتی عضلانی را کاهش می دهند ولی اغلب عوارض جانبی قابل توجهی نیز دارند.
● فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری
تا حد امکان به فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری ادامه دهید و به دفعات استراحت کنید. اختلاف زیادی بین توانایی جسمی بیماران دچار این بیماری وجود دارد. محدودیت فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری تنها در بیماران دچار سفتی عضلانی دیده می شود.
● رژیم غذایی
این بیماری به رژیم خاصی نیاز ندارد ، در موارد وجود اختلال بلع ممکن است مصرف غذاهای نرم لازم باشد. برای پیشگیری از یبوست به رژیم غذایی خود، فیبر غذایی یا مواد حجم افزا (نظیر میوه و سبزی) اضافه کنید.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  4:59 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آشنایی با بیماری عصبی (نوروپاتی)


  آشنایی با بیماری عصبی (نوروپاتی)نـوروپاتی نـوعی اختـلال عـصبـی اسـت کـه بـر روی مـیـزان حساسیت و تحریک پذیری اعصاب دست و پا تاثیر میگذارد.در ایـن حالت همواره نوعی احساس کرختـی، بـی حـسی و درد به بیمار دست می دهد. نوروپاتی انواع مختلفی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است:
▪ نوروپاتی دیابتیک
▪ نوروپاتی غیر ارادی
▪ پلی نوروپاتیک
▪ مونو نوروپاتیک
▪ نوروپاتی خارجی
در گونـه هـای مختـلف نـوروپـاتی بـه نـوعی شـاهد اخـتلال سیستم عصبی هستیم، اما از جمله شایع ترین انواع این بیـمـاری، نـوروپاتی خـارجی اسـت کـه بر روی رشتـه هـای عصبی خـارجـی تـاثـیر مـی گـذارد. ایـن اختـلال هـم بر روی اعـصـاب حسـی و هم بر روی اعصاب حرکتی که رابط میـان مغز، ستون مهره ها و سـایـر قسـمت هـای بـدن هستـنـد، تـاثـیر مـی گـذارد. بـا این وجـود از جمله علائمی که بیماران
از آن شکایت می کنند، احساس سوزش در دست ها و پاهای آنهاست. در اکثر بیماران دلیل ایجاد این اختلال مرض قند می باشد که معمولاً با گذشت زمان و استفاده از داروهای مناسب شرایط بهبود پیدا خواهد کرد.
● علائم نوروپاتی
نشانه هایی که در انواع مختلف این اختلال بیشتر شایع هستند، به شرح ذیل میباشند:
▪ بی حسی دست ها و پاها
▪ احساس سوزش
▪ دردهایی شبیه به شک الکتریکی
▪ تشدید حساسیت در قدرت لامسه
▪ نیاز به هماهنگی و کنترل
▪ ضعف عضلانی
کلیه ی علائم ذکر شده در نوروپاتی خارجی بیش از پیش قابل رویت هستند. این نوع بخصوص نوروپاتی بیشتر بر روی اعصاب زیر تاثیر می گذارد: اعصاب حسی که مسئول دریافت محرک هایی نظیر لمس کردن و درد هستند. اعصاب حرکتی که کنترل حرکت ماهیچه ها را به عهده دارند و همچنین اعصاب غیر ارادی که مسئول عملکرد فعالیت های غیر ارادی بدن مانند: فشار خون، سیستم گوارش و ضربان قلب هستند.
● دلایل ایجاد نوروپاتی
چندین فاکتور وجود دارد که می تواند سبب ایجاد نوروپاتی شود؛ اما معمولاً گفته میشود که دلیل ایجاد این اختلال "ناشناخته" است. البته در بیشتر موارد دلیل ایجاد این نوع بیماری "دیابت" گزارش می شود. به هر حال می توان دلایلی را ذکر کرد که منجر به ایجاد نوروپاتی در افراد می شوند:
▪ عوامل وراثتی:
برخی از بیماران نوروپاتی را به صورت ارثی دریافت می کنند.
▪ ایدز و سایر بیماری ها:
افرادی که مبتلا به ایدز هستند نیز درجات مختلفی از نوروپاتی مبتلا می شوند. البته بیماری های دیگری نیز وجود دارند که می توانند سبب ایجاد نوروپاتی شوند مانند: کم کاری کلیه و کبد و کم کاری تیروئید.
▪ فشار دائمی بر روی اعصاب :
اگر فردی برای مدت زمان زیادی در یک حالت بنشیند، و یا کاری را به طور پیوسته انجام دهد مثل: نوشتن، و یا خم شدن، این امر می تواند بر روی سیستم عصبی فرد مورد نظر تاثیر منفی ایجاد کند.
▪ دیابت :
این بیماری یکی از موارد شایع و ابتدایی ابتلای افراد به نوروپاتی است. در این حالت بیماران دائماً از وجود درد و سوزش در دست ها و پاهای خود شکایت می کنند.
▪ الکل و مواد مخدر:
اعتیاد به الکل و یا مواد مخدر می تواند نهایتاً منجر به ایجاد نوروپاتی در افراد شود، چرا که فرد به تدریج به دلیل مصرف مواد فوق نمیتواند یک رژیم غذایی سالم داشته باشد و به مثابه آن کنترل خود را بر روی اعصابش از دست می دهد و دچار نوروپاتی شود.
▪ سایر عوامل:
دلایل دیگری نظیر تاثیرات جانبی مصرف برخی از داروها، مصرف سموم، کمبود ویتامین و .. نیز وجود دارند که به نوبه ی خود می توانند سبب ایجاد نوروپاتی در افراد شوند.
● درمان نوروپاتی
این بیماری را می توان به شیوه های مختلفی درمان نمود؛ اما ابتدا باید درد را از بیمار دور کرد که به این منظور پزشک داروهای ضد درد تجویز می نماید. باید توجه داشت که درمان قطعی بیماری به همین مرحله ختم نمی شود.
پزشک با توجه به تاریخچه ی بیماری، روش های درمانی مختلفی را توصیه می کند. در برخی از موارد که نوروپاتی به واسطه ی تبخال های عصبی ایجاد شده باشد، پزشک انواع لوسین های بی حس کننده را تجویز می کند که این پمادها برای مصرف خارجی بوده و دارای تاثیرات جانبی قابل توجهی نمی باشند. در برخی موارد حاد، داروهای ضد افسردگی نیز تجویز می شوند تا بیمار به سرعت از درد رها شده و بهبودی حاصل شود.     سوده
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:00 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آلزایمر در خانه


  آلزایمر در خانهشب از نیمه گذشته است. شوهرش توی اتاق خوابیده و خوشبختانه صدای خرخرش قطع نمی شود. خوابش عمیق است. بچه ها هم آن طرف توی هال خوابیده اند. هنوز بیدار نشده اند و ای کاش بیدار نشوند. زهرا فردا امتحان دارد. راستی چطور با این صداهای «آقاجان» می توانند بخوابند. یک سره زیر لب با خودش حرف می زند، آواز می خواند، عصبانی می شود و بعد هرچند وقت یک بار از جایش نیم خیز می شود که برود، به کجا؟ باید دست آقاجان را بکشد تا او را توی رختخواب نگه دارد وگرنه تمام این پنجاه شصت متر آپارتمان را چندین بار دور خواهد زد.
او مجبور است تا صبح بیدار بماند و مراقب «آقاجان» باشد تا شوهرش بتواند چند ساعتی بخوابد، بیچاره صبح خیلی زود باید برود تعمیرگاه. تا به حال که چیزی نگفته ولی بالاخره تحمل هر آدمی حدی دارد بالاخره داماد است دیگر،، اگر یک وقت راجع به «آقاجان» بد بگوید چه باید کرد؟ باز «آقاجان» دارد بلند می شود. دستش را محکم می گیرد تا بلند نشود. احساس می کند ناخن دستش در گوشت تن پدر فرو می رود. پدر ناله کوتاهی می کند و آرام دراز می کشد، به اطراف می نگرد و دقایقی زمزمه زجرآورش متوقف می شود. او به چهره آرام پیرمرد می نگرد، بغض گلویش را پر می کند. چهره مقتدر و مهربان پدر را در میانسالی وقتی که ارباب خانه اش بود به یاد می آورد. اما هق هقش را بیرون نریخته، فرو می خورد تا شوهرش بیدار نشود که می داند بالاخره امشب هم مثل شب های دیگر بیدار خواهد شد و به بردباری شب را در بستر خواهد گذراند.
واقعیت این است که نگهداری بیماران مبتلا به آلزایمر در خانه بعد از طی مراحل اولیه در همه جای دنیا کار دشواری است و این کار در بسیاری از خانه های ما که با کمبود مساحت و وقت و پول هم روبه رو هستند مشکلات مضاعفی دارد. مشکلاتی که نه تنها بیماران بلکه خانواده ها و مراقبان را به شدت می فرساید و بر پیکار سهمگین نان و آب آنان مشکلات لاینحلی را می افزاید. مشکلاتی که رنج جسمانی بخش کوچکی از آن و مشکلات و سردرگمی های عاطفی و اخلاقی بخش بزرگتری از آن را تشکیل می دهند. راستی چگونه می توان همسر و فرزندان را راضی و راحت نگه داشت و والد یا والده سالمند و بیمار را هم محدود کرد، در اتاقی نگه داشت، دست و پایش را بست یا حتی به جایی یا کسی سپرد که می دانی مراقبتی درخور نمی کند و پول مراقبت درخور را هم نداری یا اگر داری آنقدر داری که باید بین معلم خصوصی فرزند یا نگهداری مادر یکی را برگزینی که در هر حال خاطری ناآسوده و وجدانی بلاتکلیف خواهی داشت. چگونه می توانی قهرمان کودکی ات، آن که ده ها سال به زیبایی و ناز، سایبانت بوده است را در وضعیتی آشفته و مشمئزکننده ببینی و خاطری آسوده داشته باشی؟
امکانات مدرن پزشکی در تطویل حیات انسان، اعم از امکانات جراحی و آنتی بیوتیک ها و داروهای قلبی مسوولیت مهمی در جهت حفظ کیفیت حیات و صیانت از کرامت انسانی برعهده طب و طبیب نهاده است. مسوولیتی که به نظر می رسد جامعه پزشکی هنوز آن را در بدنه خود به درستی درنیافته. این پیشرفت های پزشکی بی تردید به افزایش شیوع بیماری های ناتوان کننده یی چون آلزایمر می انجامد. و برخورد با آلزایمر به صورتی کاملاً مکانیکی و با استفاده صرف از چند داروی جدیدی که مختصراً حافظه بیماران را برای مدتی ارتقا می بخشد (داروهای آنتی کولین استراز) قطع نظر از معانی و جنبه های فلسفی و اجتماعی این بیماری نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلات بسیاری نیز فراهم می آورد. اولین مشکل اینکه اساساً مفهوم «بیماری» آلزایمر محصول تکنولوژی مدرن پزشکی است. وگرنه قرن ها فراموشی سالمندان نه بیماری که روند محتوم زندگی آنان به حساب می آمد. «بیماری» خواندن آلزایمر و ردیف کردن اسم داروها برای آن دانش طب را در برابر درخواست و انتظاری قرار می دهد که برآوردن آن بسیار دشوار است. از این رو نمی توان به راحتی اظهارنظر کرد که آیا فراموشی کمتر اما انتظار بیشتر همراه با کیفیت حیات بالاتری است یا فراموشی بیشتر اما انتظار کمتر؟ چالش دیگری که طب پیش رو دارد کسی است که رنج می برد در برابر کسی که بیمار نامیده می شود. در آلزایمر در بسیاری موارد آنکه هیچ رنجی نمی برد خود بیمار است. چگونه می توان به کسی که شکایتی ندارد کمکی کرد بدون اینکه او را محدود کنید یا از حقوق اولیه اش محدود سازید؟ چگونه می توان به کسی که مراجعه کرده (همراه بیمار) کمک کرد بدون اینکه به حقوق بیمار تجاوزی صورت بگیرد. برخورد درست با والدین آلزایمری چیست؟
کوتاه سخن آنکه در برخورد با آلزایمر دانستن نام چند آنتی کولین استراز جدید و نوشتن آن روی کاغذ هیچ کار مهمی نیست. کار بزرگ، برخورد همه جانبه با معضلی خانوادگی و حتی اجتماعی است که گاه حتی بستگان را به دردسر بیشتری می اندازد، برخورد همه جانبه یی که باید هم مادی و هم معنوی باشد. برخورد مادی با معضل آلزایمر یعنی تشخیص درست و درمان دارویی یعنی وجود مراکز مناسب برای نگهداری بیماران بدون ایجاد محدودیت یا مزاحمت برای آنان پس از مرحله خاصی که دیگر امکان نگهداری در منزل غیرممکن می شود یعنی وجود نرس های متخصص در نگهداری از بیماران مبتلا به آلزایمر که آموزش درستی به بستگان بیماران می دهند یا درصورت لزوم خود آنها این مهم را برعهده می گیرند. یعنی وجود تیم هایی که بیماران را در منزل تحت پوشش می گیرند و می کوشند اقامت آنها را در منزل و در کنار بستگان، راحت تر و طولانی تر سازند. همه اینها مستلزم هزینه های قابل توجهی است که اگرچه نتیجه زودرس و پرسروصدایی مثل فلان جراحی نخاع یا فلان داروی ایدز ندارد و حاوی هیچ اختراع و اکتشاف و هیچ تخم دوزرده یی نیست اما عین مفهوم سلامت و کیفیت حیات بخش مهمی از جامعه (اعم از بیماران و بستگان) است.     بابک زمانی
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:37 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آلزایمر، بیماری سالمندی یا جوانی


  آلزایمر، بیماری سالمندی یا جوانیآلزایمر با از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن آدرس‌ها و اسم‌ها آغاز می‌شود و کم‌کم تا آنجا پیش می‌رود که فرد حتی راه بازگشت به خانه را فراموش می‌کند.
در سال ۱۹۰۶ میلادی «آلویس آلزایمر»، پزشک آلمانی پس از ۲۰ سال تحقیق توانست تعریفی علمی از این بیماری ارائه دهد. این بیماری برای قدردانی از یک عمر تحقیق آلویس آلزایمر، «آلزایمر» نامیده شد. آلزایمر که به بیماری پیری معروف است، در واقع چیزی بیشتر از یک فراموشی ساده است.
بیماری آلزایمر ۲ تا ۵ درصد اشخاص سالمند را دربر می‌گیرد و گاهی هم به اشخاص جوان‌تر حمله می‌کند. به نظر می‌رسد که آلزایمر در اثر فاسد شدن سلول‌های منطقه «هیپو کامپ» که معمولاً مقدار زیادی «استیل کولین» تولید می‌کنند به وجود می‌آید. سلول‌های مغزی یا نرون‌هایی که آسیب دیده‌اند، پلاک‌هایی جمع می‌کنند و به تعداد زیادی می‌میرند. منطقه آسیب دیده مغز و استیل کولین در تشکیل خاطرات جدید وارد عمل می‌شوند. به همین دلیل یکی از نشانه‌های اصلی بیماری آلزایمر، ناتوانی در تحکیم یک یادگیری تازه (مثل یادآوری آدرس تازه) و دشواری در جهت‌یابی است. البته خاطرات رویدادهای دور معمولاً کمتر آسیب می‌بینند.
● علت بیماری
با بالا رفتن سن و پیر شدن سلول‌ها، ترشح ماده شیمیایی «سروتونین» کاهش می‌یابد. بدین ترتیب ارتباط بین سلولی و انتقال اطلاعات دچار مشکل می‌شود. این مشکل بیشتر از همه در بخش حافظه و خاطرات، خود را نشان می‌دهد. خاطره‌ها ترکیبی هستند از یادآوری دیده‌ها و شنیده‌ها و احساسات که برای یادآوری آن‌ها مغز نیاز به برقراری یک ارتباط پیچیده سلولی بین همه بخش‌ها دارد. به همین علت با بالا رفتن سن و کم شدن ترشح سروتونین در مغز، خاطره‌ها کمرنگ یا فراموش می‌شوند.
این بیماری همیشه به علت پیر شدن سلول‌ها نیست. سکته مغزی که باعث از دست رفتن بخشی از سلول‌های مغز می‌شود، یا شوک عاطفی پس از دست دادن عزیزی، می‌توانند خطر ابتلا به آلزایمر را افزایش دهند.تحقیقات محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نشان می‌دهد بیماری آلزایمر یک بیماری ژنتیکی است. محققان این دانشگاه با انجام آزمایش بر روی هزار و ۲۰۰ مورد دو قلو اعلام کردند که ۷۱ درصد از موارد ابتلا به بیماری آلزایمر به دلایل ژنتیکی است. تحقیقات نشان داد بیماری آلزایمر اول به دلایل ژنتیکی بروز می‌کند و بعد عوامل محیطی.
● نشانه‌های بیماری
در بیشتر موارد، بیماری آلزایمر در اشخاص سالمند و در فاصله زمانی ۸ تا ۲۰ سال رشد می‌کند. قربانی این بیماری، ابتدا افت حافظه پیدا می‌کند و اغلب گم شدن حتی در خانه خود بیمار نیز پیش می‌آید. به مرور زمان، بیمار جهت‌یابی خود را به شدت از دست می‌دهد، اشخاص و حتی اعضای خانواده خود را نمی‌شناسد، هیجان‌های کودکانه نشان می‌دهد و از عهده نظافت خود و لباس پوشیدن بر نمی‌آید.
● پیشگیری، مقدم بر درمان
همه ما، پیر و جوان می‌توانیم یک دفترچه یادداشت و یک مداد در جیب خود یا در کنار تلفن داشته باشیم و پیام‌های خود را خیلی راحت در آن بنویسیم. ما حتی می‌توانیم یک تقویم به همراه داشته باشیم و رویدادهای پیش‌بینی شده، حتی کارهای روزمره را در آن بنویسیم.
اشخاصی که از افت حافظه رنج می‌برند، می‌توانند روی روزهایی که سپری می‌شود خط بکشند. می‌توانند از داروهایی استفاده کنند که مقدار آنها برای هر روز از هفته و ماه مشخص شده است. برقراری نظم روزانه و کمک گرفتن از وسایل کمک حافظه بسیاری از سالمندانی را که توانایی تشکیل خاطرات تازه را ندارند، از دشواری‌های حاد نجات دهد.
● درمان‌
اگر یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ دچار این‌ بیماری‌ است‌، حالت‌ خصومت‌ آنها را به‌ خود نگیرید. محیط‌ خانه‌ را طوری‌ تغییر دهید که‌ فرد بیمار دچار آسیب‌ بدنی‌ نشود.اگر مراقبت‌ از یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ که‌ دچار این‌ بیماری‌ است‌ را به‌ عهده‌ دارید، از دیگران‌ درخواست‌ کمک‌ کنید تا بتوانید به‌ خود استراحت‌ دهید. از این که‌ نیاز به‌ استراحت‌ و فراغت‌ دارید احساس‌ گناه‌ نکنید. حتی‌ اگر بیمار از این‌ مسأله‌ احساس‌ رضایت‌ نداشته‌ باشد.اگر گروه‌ حمایتی‌ برای‌ خانواده‌ بیماران‌ آلزایمر وجود دارد به‌ آن‌ بپیوندید و اگر وجود ندارد، در‌ ایجاد آن‌ تلاش کنید.افراد مراقبت‌کننده‌ از بیمار می‌توانند برخی‌ از مشکلات‌ بیمار را با اجرای‌ بعضی‌ کارها کاهش‌ دهند.مانند تکرار، برای‌ بیمارانی‌ که‌ مشکلی‌ در حافظه‌ دارند شاید یادآوریِ‌ مکرر کمک‌کننده‌ باشد. یک‌ گفتگوی‌ صمیمانه‌ مختصر و در عین‌ حال‌ قوی‌ هم می‌تواند بیمار آشفته‌ را آرام‌ کند. و منحرف‌ کردن‌ ذهن‌ بیمار، که قدم‌ زدن‌ با بیمار می‌تواند در این‌ زمینه‌ کمک‌کننده‌ باشد.
● داروها
خیلی‌ از داروهایی‌ که‌ برای‌ مشکلات‌ دیگر مصرف می‌شوند، می‌توانند باعث‌ گیجی‌ یا خواب‌آلودگی‌ شوند. این‌ داروها را باید در حد امکان‌ قطع‌ کرد. هم‌اکنون‌ داروهای‌ زیاد دیگری‌ مورد بررسی‌ هستند. بعضی‌ از آنها برای‌ کنترل‌ علائم‌ آشفتگی‌ مفید هستند. داروهای‌ جدیدی‌ که‌ با نسخه‌ پزشک‌ تجویز می‌شوند، ممکن‌ است‌ پیشرفت‌ بیماری‌ را در بعضی‌ از بیماران‌ به‌ تأخیر اندازد.
مصرف خشکبار به خصوص فندق به تقویت حافظه کمک می‌کند. فندق دارای پیش ماده سروتونین است. مصرف فندق باعث افزایش ترشح این ماده شیمیایی مخصوص در مغز می‌شود.
● فعالیت و رژیم غذایی‌
تا حدی‌ که‌ امکان‌ دارد بیمار آلزایمری‌ باید فعالیت‌ خود را حفظ‌ کند. با پیشرفت‌ بیماری‌، نهایتا تمامی‌ فعالیتها نیاز به‌ نظارت‌ خواهند داشت‌. رژیم‌ غذایی‌ عادی‌. نهایتاً بیمار برای‌ غذا خوردن‌ به‌ کمک‌ نیاز خواهد داشت‌.
● آیا این بیماری حالت ارثی هم دارد؟
سن بالا، سابقه خانوادگی، زن بودن و سندرم داون، مهم‌ترین عوامل خطر ساز برای آلزایمر هستند. در جمعیت‌های غربی، خطر تجربی آلزایمر در سرتاسر عمر، ۵ درصد است. اگر بیماران، خویشاوند درجه اولی داشته باشند که آلزایمر در او پس از ۶۵ سالگی بروز کرده باشد، خطر نسبی ابتلای آنها ۳ تا ۶ برابر افزایش می‌یابد. اگر بیماران، خواهر یا برادری مبتلا به آلزایمر پیش از ۶۰ سالگی و نیز یک والد مبتلا باشند، خطر نسبی آنها ۷ تا ۹ برابر می‌شود.داشتن زندگی‌های فعال، شرکت در برنامه‌های جمعی، گوش کردن به اخبار و از همه مهم‌تر یاد گرفتن یک چیز جدید مثل یک زبان جدید، مغز را فعال نگاه می‌دارد. برای تقویت حافظه نیاز به داروی خارجی و گران‌قیمت نیست.    

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:38 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آلزایمر، مرگ خاطره ها


  آلزایمر، مرگ خاطره هاآلزایمر در واقع یک بیماری گسترده است که در اصطلاح عام به آن فراموشی و زوال عقل می گویند؛ بیماری ابتدا با فراموشی ساده شروع می شود، مثل از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن اسم ها و آدرس ها اما کم کم کار به جایی می رسد که فرد حتی راه بازگشت به خانه خود را نیز گم می کند. آلویس آلزایمر پزشک آلمانی پس از ۲۰ سال تحقیق توانست در سال ۱۹۰۶ تعریف علمی از این بیماری ارائه دهد و به دلیل قدردانی از آلویس آلزایمر نام این بیماری را، آلزایمر گذاشتند.
● مکانیسم بیماری
میلیون ها سلول عصبی در مغز وجود دارند که هر دسته از آنها با هم بخشی را تشکیل می دهند که کار هر بخش متفاوت است، مانند قوه بینایی، قوه شنوایی، لامسه و...
سلول های عصبی مانند یک مدار الکتریکی با یکدیگر برای انتقال داده ها و بررسی آنها در ارتباطند. بین سلول ها فضای خالی کوچکی وجود دارد که از ماده شیمیایی به نام سروتونین پرشده .این ماده جریان الکتریکی بین سلولی را سریع تر می کند. با بالا رفتن سن و پیر شدن سلول ها، ترشح این ماده کاهش پیدا می کند و باعث اختلال در انتقال و بررسی داده های مغزی می شود. این اختلال بیشتر در بخش یادآوری خاطرات و حافظه خود را نشان می دهد. خاطره ها، ترکیبی از شنیده ها، دیده ها و احساسات هستند که برای به یادآوردن آنها، مغز نیاز به برقراری ارتباط بین همه بخش های سلولی را دارد. اما با کم شدن این ماده در مغز، خاطره ها کمرنگ یا فراموش می شوند. بیماری آلزایمر درمانی ندارد، اما می توان از پیشروی آن جلوگیری کرد. با داشتن یک زندگی فعال و اجتماعی، گوش دادن اخبار و یاد گرفتن یک چیز جدید، مانند یک زبان جدید، می توان مغز را فعال نگه داشت. تحقیقات روی ۱۲۰۰ مورد دوقلو نشان داده که ۷۱ درصد از موارد ابتلا به آلزایمر بر اثر عوامل ژنتیکی رخ می دهد و ۲۹ درصد بر اثر عوامل محیطی که البته عوامل ژنتیکی اهمیت بیشتری نسبت به عوامل محیطی دارد. همچنین تحقیقات نشان داده است که وقوع این بیماری در ۹۵ درصد موارد بعد از ۶۰ سالگی رخ می دهد. آلزایمر با از دست دادن قدرت تکلم، قدرت تشخیص زمان، افسردگی، گوشه گیری و در انتها با مرگ بر اثر مشکلات تنفسی به پایان می رسد. مرگ بعد از پنج تا ۱۰ سال از شروع علائم اتفاق می افتد، اما بیماری حدود ۲۰ سال قبل از ظهور علائم آغاز شده است. آلزایمر دو تا پنج درصد اشخاص مسن را در بر می گیرد. دانشمندان اخیراً به پروتئینی به نام بتاآمیلوئید دست یافته اند که باعث تخریب سلول های مغزی در بیماری آلزایمر شده و به این ترتیب امیدواری برای درمان آن افزایش یافته است. فرد در این بیماری ابتدا دچار فراموشی ساده می شود، گاهی حتی گم شدن در خانه خود نیز امکان دارد. به تدریج جهت یابی خود را به شدت از دست می دهد و حتی اعضای خانواده خود را نیز نمی شناسد، دچار هیجان های کودکانه شده و از عهده نظافت و لباس پوشیدن خود برنمی آید.
● پیشگیری
متاسفانه درمانی برای این بیماری وجود ندارد اما می توان با توجه به نکاتی پیشرفت و شدت آن را کاهش داد. اگر در خانواده یکی از اعضا با چنین مشکلی روبه روباشد هرگز نباید با او با خشونت رفتار کرد بلکه باید محیط خانه را طوری تغییر داد که فرد دچار آسیب بدنی نشود و احساس آرامش کند. اگر عهده دار مراقبت از یکی از بیماران آلزایمری هستید حتماً گاهی به خود استراحت دهید و از دیگران کمک بگیرید و هرگز از اینکه احتیاج به فراغت دارید احساس گناه نکنید. برای بیمارانی که مشکل حافظه دارند یادآوری مکرر می تواند مفید واقع شود و گاهی یک گفت وگوی مختصر و دوستانه بیمار مضطرب و آشفته را آرام می کند. پیاده روی و قدم زدن با بیمار می تواند ذهن فرد را منحرف کند. فعالیت های فکری از مهم ترین راه های پیشگیری از بیماری آلزایمر است. به گفته پزشکان، مغز نیز مانند دیگر اعضای بدن به ورزش و فعالیت نیاز دارد و این تقویت حافظه با خواندن کتاب، فکر کردن و حتی معاشرت با دیگران، مسافرت، آموختن زبانی جدید، حفظ شعر و آموختن موسیقی و... می تواند موثر واقع شود. داشتن یک زندگی ساکت و بدون فعالیت جسمی و فکری باعث کم کاری و ناسالم ماندن مغز می شود و در افرادی که ریسک مبتلا شدن به آلزایمر در آنها بالاتر است، بروز بیماری را سرعت می بخشد.
● رژیم غذایی
مصرف غذاهایی مانند ماهی قزل آلا و ماهی ساردین به دلیل وجود امگا۳ و اسیدچرب ریسک ابتلا به آلزایمر را کاهش می دهد. به توصیه کلیوبالارد مدیر تحقیقاتی انجمن آلزایمر انگلیس مصرف غذاهای فوق به همراه استفاده از رژیم غذایی مدیترانه ای که از آن به عنوان تغذیه ای سالم یاد می شود و سرشار از میوه، سبزیجات، غلات، مقداری ماهی، مقدار کمی لبنیات و گوشت است می تواند میزان خطر ابتلا به آلزایمر را تا ۴۰ درصد کاهش دهد. همچنین داشتن کنترل مرتب فشار خون و کلسترول خون، ورزش و جلوگیری از بالا رفتن وزن، همگی در کاهش خطر زوال عقل در سنین بالا موثرند. تیمی از پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیا به تازگی دریافته اند که میزان سلامت فیزیکی و روابط بین فردی بیماران آلزایمری، با میزان مصرف هورمون جنسی تستسترون به طور چشمگیری تغییر می کند. با توجه به اینکه فرآیند سالخوردگی با کاهش این هورمون همراه است فقدان این هورمون می تواند در مهم ترین دلایل بروز مشکلات دوران سالمندی باشد که آلزایمر نیز جزء آنهاست. یکی از موارد مهم در بروز علائم بیماری آلزایمر، پروتئینی به نام آمیلوئید بتا پتید AB است که به طور منظم در مغز انسان ساخته شده که در برخی شرایط با تغییراتی در آ ن پروتئین به یک ماده مضر تبدیل می شود.محققان به این نتیجه رسیده اند که با تزریق یک آنتی بادی که در مغز به پروتئین AB متصل می شود، می توان از اثرات مضر تجمع این ماده در مغز جلوگیری کرد و با این کار از ایجاد بیماری آلزایمر جلوگیری کرد.
● دارو ها
بیوتکنولوژیک داروهای استاتین در کاهش خطر آلزایمر تاثیر دارد. استاتین ها، علاوه بر کاهش سطوح کلسترول و بهبود عمل گردش خون، تولید یک پروتئین آمیلوئید که در فرآیند بروز این بیماری نقش دارد را سرکوب می کند. در تاریخ صنعت داروسازی جهان استاتین ها جزء پرفروش ترین داروهای تجویز شده قلمداد می شوند. همان طور که گفته شد، ریسک ابتلا به این بیماری، در افرادی که خویشاوند درجه اول داشته باشند که آلزایمر در آنها پس از ۶۵ سالگی بروز کرده باشد، سه تا شش برابر افزایش می یابد. اگر شروع بیماری خواهر یا برادر پیش از ۶۰ سالگی باشد، خطر ابتلا هفت تا ۹ برابر می شود. معمولاً بیماران به دنبال آلزایمر مشکلات روانی و اجتماعی دیگر نظیر افسردگی را تجربه می کنند. شرکت بیماران در گروه های کاردرمانی و حمایت اجتماعی، با هدف کنترل و پیشگیری از این عوارض انجام می شود. در این گروه ها مشاغل ساده و مورد علاقه فرد، مانند نوشتن لیست، یادداشت برداری و حتی نقاشی و کپی برداری که به تقویت حافظه و رشد آن کمک می کند، ایجاد می شود.
● برخی خصوصیات افراد مبتلا به آلزایمر
افراد مبتلا به آلزایمر معمولاً توانایی یادگیری کمی دارند و به عنوان فرد کم هوش شناخته می شوند و با از بین رفتن حافظه قدیمی فرد باعث اختلال و توانایی استفاده از دانسته های قبلی و تجربه های سابق او می شود، بنابراین رفتارهای غیرعادی ناشی از خامی و بی تجربگی از او سر می زند.
اختلالات حافظه در فرد موجب محدود شدن دایره لغات او در گفتار و نوشتار می شود و فرد در پیدا کردن کلمات برای تکمیل جملات خود با مشکل مواجه می شود. همچنین برای اصلاح کاهش حافظه نزدیک خود راه های جبران پیدا می کند، مثلاً بیشتر از واژه های کلی به جای ذکر جزئیات استفاده می کند و به جای استفاده از نام فرد، از عنوان شغلی یا اجتماعی او استفاده می کند، مانند پدر، پزشک و پرستار. فرد بیمار، نیازهای خود را مانند تشنگی و گرسنگی، بسیار فوری می داند و برای رفع آنها بی توجه به قوانین اجتماعی یا تاثیراتی که رفتارش بر دیگران دارد، اقدام می کند. در موارد پیشرفته، توانایی ارتباط با محیط یا کنترل عملیات جسمانی فرد از دست می رود و با پیشرفت بیماری، هوشیاری کاهش پیدا کرده و کما و به دنبال آن مرگ رخ می دهد.
● مراقبت از بیمار
مراقبت از بیمار به موقعیت و شدت بیماری او بستگی دارد. در بعضی موارد تنها نظارت بر رفتارها و کنترل شرایط محیط برای مراقبت از او کافی است اما در مراحل نهایی و پیشرفته که بیمار کنترل امور از دستش خارج می شود، مراقبت های دقیق و اصولی لازم است. فراموشی اغلب باعث بروز مشکلات جدی می شود، فراموشی هنگام آشپزی ممکن است منجر به آتش سوزی و سوختگی شود. فراموشی در پیدا کردن آدرس، گم شدن فرد را در پی دارد، مراقبت از این بیمار گاهی با مشکلات فراوانی همراه است. در مجامع پیشرفته حمایت های مالی و اجتماعی برای مراقبت وجود دارند که نیازهای اقتصادی و اجتماعی فرد، به خصوص بیمارانی که نان آور خانه باشند را برطرف می کنند، ضمن اینکه آگاهی و آموزش لازم را جهت مراقبت و نوع رفتار با فرد بیمار در اختیار اعضای خانواده وی قرار می دهند.
● اولین نشانه ها
شاید برای خیلی ها این مساله سوال باشد که آیا برای پیش بینی این بیماری نشانه هایی وجود دارد؟ تحقیقات نشان می دهد خیلی از علائم می تواند قبل از بروز بیماری ظاهر شود مانند از دست رفتن حس بویایی به دلیل آسیب عصب ناحیه بویایی مغز قبل از آسیب حافظه، اختلال فضای بینایی به دلیل اشکال در اطلاعات بینایی به علت نرسیدن خون کافی و آسیب عصبی در ناحیه بینایی مغز.
تقریباً ۴۹ تا ۵۲ درصد بیماران قبل از بروز آلزایمر به کاهش شنوایی دچار می شوند. البته وجود این علائم تنها راهنمایی است برای در نظر گرفتن احتمالات زوال عقلی، خصوصاً در سنین بالا تا با مراقبت دقیق از پیشرفت و عوارض جدی آن جلوگیری شود.
● نتیجه گیری
در پایان با یک جمع بندی کلی و مرور گفته ها و رفع ابهامات شاید خیلی از ما راحت تر بتوانیم با واقعیت مواجه شویم.
- هرچند عوامل وراثتی نقش مهمی در ایجاد یک بیماری دارد اما تنها پنج تا ۱۰ درصد از کل افراد بیمار از طریق ژنتیکی به آن مبتلا شده اند.
- افزایش سن، ریسک ابتلا به بیماری را افزایش می دهد اما بیماری تنها در افراد سالخورده بروز نمی کند و افرادی نیز بوده اند که این بیماری از ۴۰ تا ۵۰ سالگی در آنها بروز کرده باشد.
- هیچ گونه درمان قطعی برای بیماران آلزایمری وجود ندارد اما امکان اثربخشی درمان در برخی بیماران به وسیله چند نوع دارو و معالجات گوناگون تا حدی ممکن است وجود داشته باشد.
- خیلی از افراد دچار اختلالات حافظه ای هستند اما نباید این شبهه در فرد ایجاد شود که به آلزایمر دچار شده اند اما اگر این اختلال بر زندگی روزمره فرد تاثیر بگذارد و توانایی قضاوت و استدلال و سایر مهارت های ارتباطی خود را از دست بدهد حتماً باید به پزشک مراجعه کند.
- با توجه به اینکه علت ایجاد آلزایمر مشخص نیست پیشگیری از آن ممکن نیست اما می توان با فعال نگاه داشتن بدن و مغز به وسیله انجام تفریحات فکری، ورزش، رژیم غذایی سالم، مصرف میوه، ماهی و سبزیجات تازه، ریسک ابتلا به این بیماری را کاهش داد.
- مبتلا شدن به بیماری آلزایمر به معنی به اتمام رسیدن زندگی نیست، بسیاری از افراد مبتلا به بیماری زندگی فعال و هدفمندی دارند، تشخیص به موقع و انجام اقدامات لازم تاثیر بسزایی در بهبودی فرد دارند.
- ایجاد محیط مناسب و خدمات ویژه، حمایت و وادار کردن آنها به فعالیت و ایجاد شور و شوق زندگی از وظایفی است که باید در قبال این بیماران انجام داد.
- تاثیر این بیماری در افراد متفاوت است. از دست دادن حافظه و وجود پرتی حواس، ناامیدکننده و ترس آور است اما با آگاهی لازم و تغییر رفتار در برابر فرد بیمار، می توان از واکنش های خشن و پرخاشگرانه او اجتناب کرد.
- به یاد داشته باشید که بیماران آلزایمری همان انسان های سابق هستند. باید در مقابل شان با احترام رفتار و ملاحظه آنها را بکنید، بسیاری از آنها متوجه وقایعی که در اطراف شان می گذرد، نیستند اما هستند عده ای که از اتفاقاتی که اطراف شان می گذرد آگاهی دارند.    
 

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:43 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آموزش برخورد با صرع کودکان


  آموزش برخورد با صرع کودکان● مقدمه
بسیاری از افراد مبتلا به صرع اولین تشنج خود را قبل از ۲۰ سالگی تجربه می کنند. بنابراین اگر کودک شما به صرع دچار شده است ، شما تنها نیستید بلکه امروزه شانس بالایی وجود دارد که وضعیت بیمار شما تحت کنترل در آمده و بخوبی حفظ شود. صرع کودکان از نظر نوع، درجه یا شدت بسیار متفاوت است و ممکن است با مساله دیگری در ارتباط باشد.بسیاری از کودکان دچار صرع کودکانی کاملا نرمال و فعال هستند که نیاز چندانی به مراقبت ویژه ندارند.این بچه ها می توانند تمام کارهایی را که دوستان آنها انجام می دهند اعم از شنا، ورزش و بازیهای مختلف را انجام دهند.در بعضی موارد بیماری شدیدتر است و کودکان نیازمند درمان و مراقبتهای طولانی مدت می باشند.
در این مقاله تلاش ما بر این است که به شما به عنوان والدین یا قیم بیمار مبتلا به صرع نکاتی را آموزش دهیم تا با وضعیت کودک خود در مواجهه با مساله رشد و همچنین استقلال شخصیت او آشنا شوید.
● توصیف صرع کودکان
صرع می تواند در هر سنی آغاز شود اما معمولا شروع آن در اوایل زندگی است.هرچند بعضی از مردم فکر می کنند صرع با ناتوانایی های ذهنی و یا جسمی همراه است اما در واقع بسیاری از کودکان مبتلا به صرع از هوش و توانایی های طبیعی برخوردارند. البته بعضی از بیماران نیز مشکلات جسمی یا ذهنی دارند که ممکن است با آسیب مغزی یا بیماری دیگری مرتبط باشد.
● صرع چیست؟
صرع حالتی عصبی است که در آن گروهی از سلولهای مغزی در زمانی نابجا به میزان زیادی فعال شده و ترشح می کنند. با اینکه صرع علت بسیاری از تشنجهاست اما صرع با تشنج تفاوت دارد. کودکی که یک بار تشنج کرده است یک کودک صرعی نیست بلکه ممکن است علل بسیار زیادی بتوان برای تشنج او پیدا کرد.
● علت صرع چیست؟
علت همیشه شناخته شده نیست . گاهی به علت آسیب مغزی ،تومور مغزی یا ضربه به سراست. همچنین میتواند مربوط به مسمومیت،عفونت،تکامل مغزی یا ژنها باشد .
● چه چیزهایی سبب شروع صرع میشوند؟
کودکان با هم تفاوت دارند. در بعضی از کودکان تشنج میتواند زمانی اتفاق بیفتد که فرد مبتلا به صرع صدای یکنواختی را مکرر بشنود. تشنج می توا ند هنگامی که فرد به نوری درخشان نگاه می کند یا جاهای خاصی از بدنش را لمس می کنند رخ دهد.
● انواع مختلف تشنج کدامند؟
نوزادان یا کودکان خردسال مبتلا به تب بالا ممکن است برای چند دقیقه لرز پیدا کنند و دچار کاهش سطح هوشیاری شوند. به این حالت تشنج ناشی از تب گفته می شود.این تشنجها نشانه ای از صرع نیستند و معمولاً با افزایش سن محو می شوند.
● صرع ژنرالیزه
در این مواقع کودک هوشیاریش را از دست می دهد. ممکن است گریه کند یا به زمین بیافتد و همچنین ممکن است کنترل ادرار یا مدفوع خود را از دست بدهد. در این گونه تشنجها تمام بدن کودک می لرزد، احتمالاً چشمانش به بالا منحرف می شود و دهانش پر از کف خواهد شد.
● صرع آبسانس(کوچک)
در این حملات از آنجایی که طول حمله کوتاه است و چند ثانیه طول می کشد لذا کودک بیدار می ماند و ممکن است به کاهش هوشیاری او توجهی نشود. ممکن است کودک به نقطه ای خیره شود و به سرعت پلک بزند.ممکن است کودک حرکاتی شبیه جویدن انجام دهد و یا در صورتش حرکات سریع لرزشی دیده شود.
● آیا من گناهکارم؟
مانند بسیاری از والدین مکن است شما هم به این فکر کنید که آیا کاری کردید؟ یا کاری باید می کردید و نکردید؟ که باعث شروع صرع در کودک شدید. و ممکن است به دنبال علت بیماری گشتن بخشی از تلاش شما را به دنبال صرع کودک شامل شود. بسیار بعید است که شما کاری کرده باشید که مسول تشنج فرزندتان باشید و در بسیاری از موارد علت صرع شناخته نشده است.
● حفظ آرامش
احتمالاً وقتی کودکتان را در حال تشنج می بینید خیلی می ترسید و دستپاچه می شوید. اما باید بدانید که حفظ آرامش در این لحظات بسیار مهم است چرا که باید دقیقاً آنچه اتفاق افتاده را برای پزشک توضیح دهید.
تشخیص صرع معمولاً مشکل است و همیشه نمی توان به راحتی در مورد اینکه کودکی تشنج کرده یا نه قضاوت کرد.بچه ها هم مانند بزرگسالان تشنجهای منتشر و نسبی دارند و باید این وضعیتها از هم افتراق داده شود. علاوه بر این حالاتی وجود دارند که با تشنج اشتباه می شوند مثل تشنج ناشی از تب و حملات بند امدن نفس. بنابراین بسیار برای پزشک حائز اهمیت است که اطلاعات کافی در مورد اتفاقی که برای کودک شما افتاده است داشته باشد. و این اطلاعات را تنها شما می توانید به خوبی در اختیارش بگذارید.
● تشنج ناشی از تب
این تشنج با افزایش سریع درجه حرارت بدن ایجاد می شود و با بیماری کودک مثل گلودرد یا دندان در آوردن ارتباط دارد. خوشبختانه اکثر بچه ها وقتی بزرگ شده و به سن مدرسه می رسند دیگر دچار این تشنج نمی شوند.
● حملات بند آمدن نفس
این حملات واکنش شدید به شوک یا ترس هستند.کودک در هنگام ترس به جای جیغ زدن یا خشمگین شدن ، یک بار جیغ کشیده و نفس عمیقی می کشد به شکلی که انگار می خواهد گریه کند ً سپس نفس خود را مدتی نگه می دارد و همین باعث می شود که نفس کودک بند بیاید.
● وقتی کودکم دچار تشنج شد چه کنم؟
دو مورد مهمی که باید انجام شود این است که :
▪ مطمئن شوید کودک شما نفس می کشد
▪ اجازه ندهید کودک به خودش آسیب بزند.
● آرامش خود را حفظ کنید و این چند مرحله ساده را دنبال کنید:
▪ مطمئن شوید کودکتان نفس می کشد. اگر لبهایش کبود شده نشانگر آن است که نفس نمی کشد
▪ اگر کودک نفس نمی کشد، با اورژانس تماس بگیرید، اگر احیا بلد هستید پیش از رسیدن کمک احیاء را شروع کنید
▪ اگر کودک نفس می کشد او را روی زمین بخوابانید تا زمین نخورد.
▪ کودک را به پهلو بخوابانید تا از خفگی ناشی از انسداد مجاری تنفسی جلوگیری شود.
▪ اطراف کودک را از چیزهایی مثل میز و صندلی خالی کنید
▪ بند لباسهایی که کودک به تن دارد را شل کنید.
▪ بچه را محکم نگیرید و مانع حرکات او نشوید.
▪ هرگز حین تشنج چیزی داخل دهانش نگذارید و سعی نکنید با انگشت دهانش را باز نگه دارید.
▪ در صورت امکان هر چه زودتر با پزشک تماس بگیرید.
▪ احتمالاً بعد از تشنج کودک شما به خواب عمیقی فرو خواهد رفت. این طبیعی است. او را بیدار نکنید. وقتی او خواب است به او غذا و آشامیدنی ندهید.
● مشکلات کنترل صرع
با وجودیکه در اغلب بچه ها دورنمای صرع خوب است اما بعضی از کودکان که به شکلهای وخیم تر بیماری دچار هستند با دارو به سختی کنترل می شوند و تشنجهای ممتد خواهند داشت.
انها ممکن است مشمول "سند رمهای "مختلف باشند .سندرم به گروهی از علائم گفته میشود .یک پزشک متخصص میتواند با شکل تشنجهای کودک شما به سند رم تشنجی فرزندا نتان پی ببرد.کودکانی که دچار صرع با کنترل مشکل هستند ممکن است مشکلات دیگری مانند تاخیر تکامل و یادگیری مشکل داشته باشند.
لازم است بدانید که کودک شما در وضیعتی قرار دارد که نباید دور بماند و این بسیار شایع است که در دوره ای از زمان دچار ناراحتی و غصه شود و شما باید برای این لحظات آمادگی داشته باشید .اگر کودک شما به طور جدی توسط صرع تحت تاثیر قرار گرفت این پمفلت با اطلاعات و توصیه هایی که به شما می دهد باعث میشود که شما برای کودکتان بهترین باشید و با چالشهای ویژه ای که روبرویتان قرار داردآشنا شوید...
● تشخیص
مشاهدات و دانش شما از کودکتان در کمک کردن به پزشک برای تشخیص درست بسیار مهم است همان طور که از آزمایشات تشخیصی معمول مثل آزمایش خون،EEGو تصویر برداری مغز استفاده میشود ،همچنین کودکتان باید از لحاظ تکامل و رفتار نیز مورد ارزیابی قرار گیرد .بنابراین هنگام مراجعه به پزشک حتما کارت رشد کودک و نیز سایر ازمایشات قبل را همراه خود داشته باشید .
● کلی صحبت کنید
شما زمان زیادی برای پرسیدن سوالات و صحبت کردن در مورد نگرانیها یتان در مورد تشخیص کودکتان نیاز دارد .پزشک شما می تواند به شما اطلاعات ، توصیه و اطمینان خاطر بدهد، اما در یک مطب شلوغ وقت برای بحث طولانی وجود ندارد .ازپزشکتان وقت ویژه ای برای مشورت بخواهید و یا اگر در بیمارستان مشاور پرستار ویژه ی صرع وجود دارد از ایشان راهنمایی و مشورت بخواهید . ممکن است شما ازاینکه بفهمید کودکتان صرع دارد شوکه شوید اما به یاد داشته باشید که از ده کودک مبتلا به صرع ،هشت کودک زندگی لذت بخش وطبیعی خواهند داشت .
● درمان و اداره بیمار
هدف درمان طبی کنترل تمایل تشنج کودک شماست به شکلی که کودک شما تا حد امکان زندگی با کمترین اسیب ناشی از صرع را داشته باشد دوری کردن از چیزهایی که باعث تحریک و شروع صرع می شوند و نیز داروهای ضد صرع راههای اصلی دستیابی به این هدف است.کودک شما معمولاً تا قطع کامل تشنجهایش که معمولاً دست کم دو سال طول می کشد باید روی درمان ضد صرع بماند. البته در مواردی باید داروهای ضد صرع به صورت کنترل شده ادامه یابد.معمولاً فرزندتان پس از ۱۶ سالگی از زیر نظر متخصص اطفال خارج و تحت نظر متخصصین اعصاب بزرگسالان قرار می گیرد.
● جراحی
جراحی هم در تعداد اندکی از بچه ها ی مبتلا به صرع های خاصی ضرورت می یابد.
● رژیم غذایی
بعضی بچه ها که دچار انواعی از صرع هستند که درمان آنها مشکل است ً ممکن است رژیم غذایی پر چربی که کتوژنیک نامیده می شود به آنها کمک کند.متاسفانه معمولا پیگیری این رژیم دردسر ساز است و می تواند باعث بد فرم شدن بدن کودک شود اما اگر توصیه پزشکتان باشد و شما عمل نکنید وضع از این بدتر می شود. به هر شکل حتماً قبل از آنکه برای کودکتان از رژیم غذایی خاصی استفاده کنید با پزشکتان مشورت نمایید.
● خانواده
هنگامی که بار اول از صرع کودکتان مطلع می شوید احتمالاً بسیار ناراحت می شوید ومکن است احساس درماندگی کنید. ممکن است از این نگران باشید که صرع چگونه کودکی فرزندتان را تحت تاثیر قرار می دهد و آیا داروهای ضد صرع عوارضی دارد یا خیر. پاسخ این سوالات به درستی شناخته نشده است. مشکلاتی که شما با آن روبرو می شوید برای اولین بار در خانواده تجربه می کنید و باید کاملاً واقع بینانه برای مواجهه با لحظات سخت آماده باشید. باوجود تمام این مشکلات اغلب خانواده ها وقتی برای بار اول می فهمند که دچار چنین مشکلی شده اند و وقتی که راه برخورد با آن را یاد می گیرند به خوبی از عهده آن برمی آیند.
● مثبت بیاندیشید
تجربه ً بصیرت و درک شما، راهنمای خوبی برایتان هستند تا بتوانید بهترین مراقبت را از کودکتان به عمل آورید. در وضعیتی قرار بگیرید تا بتوانید بیشترین اعتماد به نفس را داشته باشید. تواناییهایتان را برای برآوردن نیازهای کودکتان بشناسید. اما در مراقبت از کودک زیاده روی نکنید و تمام توجه و هم و غم خود را به او معطوف نکنید.
● سایر مردم
شاید از اینکه آشنایان، بستگان یا همسایه ها بفهمند کودکتان صرع دارد بترسید. وقتی مردم از صرع چیزی نمی دانند و یا می ترسند احتمالاً واکنشهای منفی نشان می دهند. صراحت و صداقت بهترین راه برای مبارزه با نگاه منفی در مورد صرع است. با اینکار شما در خواهید یافت که اکثر مردم اگر بدانند که چه کمکی از آنها برمی آید ، قلباً به کمک شما می آیند.
● صرع ورفتار
خانواده های کمی هستند که دچار مشکلات رفتاری نیستند- چه کودک مبتلا به صرع داشته باشند و چه نداشته باشند.- . به ندرت پیش می آید که مشکلات رفتاری به طور مستقیم ناشی از صرع باشد و چیزی تحت عنوان " شخصیت صرعی " تنها یک افسانه است.
تشنج برخی از بچه ها با استرس یا هیجان بدتر می شود و در بعضی موارد مشکل رفتاری به دلیل داروهای خاصی بوجود می آید.گاهی بی حواسی زودگذر در جریان یک تشنج کوچک و بی علامت در صرع کوچک می تواند باعث گیجی یا نا امیدی کودک شود که به نوبه خود منجر به مشکلات رفتاری می شود.
اگر کودکتان دچار مشکلی شد سعی کنید تا حد امکان دلیل پیدایش آن مشکل را دریابید. متخصصینی که درگیر مسائل کودکتان هستند به خوبی می توانند به شما کمک کنند. بنابراین از اینکه به آنها بگویید و یا از ایشان سوال کنید واهمه نکنید.
● اذیت وآزار
بعضی از بچه های مبتلا به صرع در مدرسه منزوی می شوند. این به دلیل عدم اعتماد به نفس و توانایی اندک آنها در برقراری ارتباط متقابل می باشد.ممکن است کودک کج خلق یا خشن شده،یا اینکه سوء رفتارهایی مثل فرار از مدرسه از خود بروز دهد.با معلم کودکتان صحبت کنید و مطمئن باشید فرزندتان به اعتماد و حمایت شما پشتگرم است.
● به کودکتان کمک کنید که با صرع زندگی کند
اطلاعات صحیح و خوشبینانه به شما و فرزندتان کمک می کند که از زندگی دوران کودکی او لذت ببرید.به او به اندازه ای راجع به صرع بگویید که احساس می کنید می تواند بفهمد و به او راههای ساده ای را که بوسیله آنها می تواند شرایط را کنترل کند نشان دهید.هر چه قدر بزرگتر می شود شما می توانید او را تشویق کنید تا مسوولیت پذیر تر باشد. خطوط راهنمای زیر می تواند مفید باشد:
● آنچه باید انجام دهید-
▪ کودکتان را آنگونه که هست بپذیرید(به عنوان کسی که صرع دارد) و او را تشویق کنید که به همین شکل عمل کند.
▪ کودکتان را حمایت کنید و اعتماد و اطمینان او را برای قرار گرفتن در شرایط متفاوت افزایش دهید.
▪ به او اطمینان دهید وقت ، علاقه و انرژی شما بین هر یک از بچه هایتان تقسیم شده است.
▪ به جای آنکه به کارهایی که کودکتان نمی تواند انجام دهد فکر کنید، به آنچه می تواند انجام دهد معطوف شوید
▪ در مغز خود این نکته را جا بیاندازید که احساس عصبانیت یا بی میلی نسبت به بچه هایتان که گاهی به سراغتان می آید امری طبیعی است و البته شما آنها را بسیار دوست دارید و مراقبشان هستید.
▪ مانند یک خانواده از با هم بودن لذت ببرید
● آنچه نباید انجام دهید
▪ از کمک به بچه مگر در حالتی که واقعاً به کمکتان احتیاج دارد خودداری کنید
▪ زندگی خود را به این دلیل که کودکی مصروع دارید مختل نکنید
▪ با بچه ای که مبتلا به صرع است متفاوت از دیگر کودکانتان رفتار نکنید
▪ اجازه ندهید کودکتان خود را مریض تصور کند یا ابتلا به صرع را یک گناه بداند
● آموزش
بیشتر کودکان و نوجوانان مبتلا به صرع به مدارس و دانشگاههای معمولی می روند.مدرسه بخش مهمی از زندگی فرزند شماست و بنابراین او باید بتواند در بیشتر فعالیتها مانند سایر بچه ها شرکت کند. شما احتمالاً در می یابید که بیشتر آموزگاران و مددکاران وقتی بداند چگونه با فرزندتان رفتار کنند بسیار کمک کنده و موثر خواهند بود. مثلاً آنها باید بدانند که هر وقتی که کودک دچار تشنج شد لازم نیست او را به خانه بفرستند بلکه بعد از کمی استراحت می تواند به کلاس برگردد.
● صرع و یادگیری
بیشتر کودکان مبتلا به صرع توانایی یادگیری مشابه سایرین دارند و خیلی از آنها درسشان خوب است.البته واقعیتی ناراحت کننده وجود دارد که بعضی از این بچه ها آنطور که باید از مدرسه استفاده نمی کنند.ناتوانی در یادگیری کودک شما ممکن است مستقیماً مربوط به صرع او نباشد بنابراین اگر حدس می زنید که پیشرفت او آنچنان که باید باشد نیست، با معلم و پزشک وی برای حل مسائل مشورت کنید.
● مشکلات یادگیری
بعضی از بچه های مبتلا به صرع یادگیری مشکلی دارند( این واژه هنگامی استفاده می شود که یک کودک نسبت به بیشتر کودکان هم سن و سال خود یادگیری سخت تری داشته باشد.) در این موارد کودک شما به کمک ویژه نیاز دارد تا قابلیتهای خود را باز یابد. خوشبختانه بیشتر مشکلات یادگیری خفیف هستند و آرام آرام پیشرفت می کنند اما گاهی اوقات وقتی که کودک تشنجهای شدید و غیر قابل کنترل داشته باشد، این مشکلات طولانی تر وجدی تر می شوند .
● آموزشهای خاص مورد نیاز
اگر کودک شما به طور جدی از سایر کودکان هم سن و سالش عقب افتاده تر است یا اگر شما فکر می کنید که او همه آنچه که در مدرسه باید به او آموخته شود فرا نمی گیرد ، ممکن است به آموزشهای ویژهای نیاز داشته باشد.
آیا کودک باید به مدرسه خاصی برود؟بیشتر بچه هایی که نیازمند آموزشهای ویژه هستند می توانند در مدارس معمولی درس بخوانند . اما گاهی بهتر است فرزندتان را با مشورت کارشناسان آموزش و پرورش به مدرسه ای بفرستید تا نیازش را برآورده سازد. البته در ایران مدرسه مخصوص کودکان صرعی وجود ندارد اما شما با مشاوره آموزش و پرورش منطقه زندگی خود تحت نظر کارشناسان آموزشی می توانید مدرسه دلخواهتان را بیابید.
● کودکان وتلفن همراه
تلفن همراه اکنون به عنوان بخشی از زندگی روزانه جوانان در آمده است.هنوز هم در مورد بی خطر بودن تلفن همراه اختلاف نظر وجود دارد و این امر باعث نگرانی والدین کودکان مبتلا به صرع شده است. اثرات تلفن همراه بر صرع را از پزشکتان بپرسید.
● نوجوانی به بلوغ
بیشتر نوجوانان نیاز دارند تا نگاه مثبتی را از خودشان داشته باشند و خود را آنگونه که هستند بپذیرند.در میان نوجوانان به طور شایع دیده می شود که بیماری خود را به صورت دستاویزی برای نگرانی و عصبانیت در میآورند. سعی نکنید این امر را خیلی بزرگ کنید. هر چقدر نوجوان شما راجع به بیماریش بیشتر بداند بهتر می تواند تصمیمات موثر تری بگیرد. با حمایت از او و محبت از وی خواهد فهمید که صرع نمی تواند نقش مهمی در زندگی او بازی کند.
در نوجوانان حساس تر بیشتر مراقب باشید اما آنقدری نباشد که آنها از فعالیتهای روزانه مانند ورزش کردن، مسافرت یا اردو رفتن با همسالان باز بماند.
به عنوان یک والد گاهی قبول این مساله که کودکتان بزرگ شده خیلی سخت است.اما باید بدانید که مجبور خواهید شد با فرزندتان در مورد ازدواج و رابطه او با جنس مخالف صحبت کنید.پسران و دختران باید بدانند که صرع نمی تواند لذت آنها را از رابطه زناشویی کاهش دهد. همچنین دختران باید بدانند که داروهای ضد صرع ممکن است روی جذب قرصهای پیشگیری از حاملگی اثر بگذارد و در این مورد باید با پزشکشان مشورت کنند. دختر یا پسر شما می تواند مانند همه مردم ازدواج کرده و فرزندان سالمی داشته باشد.
تا اینجا شما چیزهای زیادی در مورد آنچه که نوجوانتان احتیاج دارد ، دانستید. علاوه بر این باید بدانید که نوجوان شما هنگامی که در بعضی مواقع نمی تواند مانند دوستانش باشد ، ایجاد ارتباط قوی با همسالانش برایش دشوار است. مثلاًفرزند شما تنها زمانی می تواند گواهینامه راندگی داشته باشد که دست کم یک سال تمام هیچ حمله تشنجی نداشته باشد.این موضوع وقتی که سایر دوستانش گواهینامه می گیرند شاید برای او منزوی کننده باشد.
● آماده سازی برای دوران بلوغ
ازنکات زیر می توانید به منظور اطمینان از اینکه نوجوان شما از تمام اطلاعاتی که لازم دارد، بهره می برد استفاده کنید
▪ آیا او می داند چه مراکزی به او خدمات رسانی می کنند و می داند که چگونه باید آنها را پیدا کند؟
▪ آیا او می داند که چرا به درمان دارویی نیاز دارد و اگر تشنجهایش از کنترل خارج شد چه باید بکند؟
▪ آیا می داند چگونه مراقبتهای پزشکی خود را سازمان دهی کند؟

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:45 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آمیوتروفیک لاترال اسکلروز


  آمیوتروفیک لاترال اسکلروز● شرح بیماری
آمیوتروفیک‌ لاترال‌ اسکلروز (ALS) عبارت‌ است‌ از تخریب‌ پیش‌ رونده‌ سلول های‌ طناب‌ نخاعی‌، که‌ منجر به‌ از دست‌ رفتن‌ تدریجی‌ عملکرد عضلات‌ می‌شود. این‌ بیماری‌ مسری‌ یا سرطانی‌ نیست‌. علایم‌ این‌ بیماری‌ ممکن‌ است‌ با علایمی‌ که‌ در اثر بیماری‌ لایم‌ در دستگاه‌ عصبی‌ بروز می‌کند اشتباه‌ شوند. در بیماری‌ ALS ، دستگاه‌ عصبی‌ مرکزی‌ و عضلات‌، به‌ خصوص‌ عضلات‌ دست‌، ساعد، پا، سر و گردن‌ درگیر می‌شوند.
● علایم‌ شایع‌
۱) پرش‌ و ضعف‌ عضلات‌، که‌ از دست‌ها شروع‌ شده‌، به‌ بازوها و پاها گسترش‌ می‌یابد. نهایتاً عضلات‌ مسؤول‌ تنفس‌ و بلع‌ نیز درگیر شده‌، دچار ضعف‌ می‌شوند.
۲) گرفتگی‌ عضله‌
۳) سفتی‌ و انعطاف‌ناپذیری‌ گروه‌های‌ عضلانی‌
۴) کاهش‌ وزن‌ بدون‌ توجیه‌
۵) خورده‌ خورده‌ و نامفهوم‌ صحبت‌ کردن‌
۶) معمولاً توانایی‌های‌ ذهنی‌ مشکلی‌ پیدا نمی‌کنند
۷) حملات‌ ناگهانی‌ خنده‌ یا گریه‌
● علل‌
‌علت‌ دقیق‌ آن‌ نامشخص‌ است‌.
▪ عوامل تشدید کننده بیماری
۱) سن‌ بالای‌ ۴۰ سال‌
۲) سابقه‌ خانوادگی‌ ALS
۳) بروز این‌ بیماری‌ در بین‌ افرادی‌ که‌ شغلشان‌ مستلزم‌ فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری بدنی‌ شدید است‌ بیشتر گزارش‌ شده‌ است‌.
● پیشگیری‌
‌در حال‌ حاضر نمی‌توان‌ از این‌ بیماری‌ پیشگیری‌ کرد.
● عواقب‌ مورد انتظار
۱) در حال‌ حاضر این‌ بیماری‌ علاج‌ناپذیر است‌. بیماران‌ معمولاً در عرض‌ ۵-۲ سال‌ فوت‌ می‌کنند، اما ۲۰% از آنها تا ۵ و ۱۰% از آنها تا ۱۰ سال‌ زنده‌ می‌مانند.
۲) تحقیقات‌ علمی‌ در زمینه‌ علل‌ و درمان‌ این‌ بیماری‌ در حال‌ انجام‌ هستند، بنابراین‌ امید می‌رود که‌ روش‌های‌ درمانی‌ مؤثرتری‌ یافت‌ شوند و نهایتاً علاج‌ آن‌ میسر گردد.
● عوارض‌ احتمالی‌
۱) عدم‌ توانایی‌ حرکت‌ ناشی‌ از بیماری‌ باعث‌ بروز زخم‌های‌ ناشی‌ از فشارآمدن‌ طولانی‌مدت‌ روی‌ نقاط‌ خاص‌ می‌شود.
۲) ذات الریه ناشی‌ از مشکل‌ در بلع‌ و جمع‌شدن‌ ترشحات‌ در راه‌های‌ هوایی‌
۳ـ زوال‌ رفتن‌ پیش‌رونده‌ قوای‌ جسمانی‌ فرد بر جنبه‌های‌ مختلف‌ زندگی‌ وی‌ از جمله‌ روابط‌، کار، درآمد، هماهنگی‌ عضلانی‌ و مسایل‌ جنسی‌ تأثیر منفی‌ می‌گذارد.
● درمان‌
▪ اصول‌ کلی‌
۱) تشخیص‌ شامل‌ آزمون‌ الکترمیوگرافی (نوار عضله‌) است‌. این‌ آزمایش‌ برای‌ ارزیابی‌ انتقال‌ پیام‌های‌ عصبی‌ به‌ عضله‌ انجام‌ می‌گیرد.
۲) هیچ‌ درمان‌ اختصاصی‌ وجود ندارد. برای‌ کنترل‌ علایم‌ و اورژانس‌های‌ عارض‌ شده‌، بیمار تحت‌ مراقبت‌ حمایتی‌ قرار می‌گیرد.
۳) برای‌ پیشگیری‌ از زخم‌های‌ فشاری‌، باید مراقبت‌ پرستاری‌ در حد مناسب‌ انجام‌ گیرد.
۴) بیمار باید تکنیک‌ مکش‌ و بیرون‌ آوردن‌ ترشحات‌ جمع‌ شده‌ در ریه‌ خود را یاد بگیرد.
۵) روان‌ درمانی‌ یا مشاوره‌ برای‌ یادگیری‌ روش‌های‌ مقابله‌ با ناتوانی‌ و معلولیت‌
۶) نهایتاً بستری‌ شدن‌ در بیمارستان‌ یا مراکز نگهداری‌ از بیماران‌ دچار بیماری‌های‌ مزمن‌
● داروها
۱) هیچ‌ دارویی‌ برای‌ درمان‌ ALS وجود ندارد.
۲) آنتی بیوتیک برای‌ مبارزه‌ با عفونت در صورت‌ بروز ذات الریه
۳) داروی‌ باکلوفن ممکن‌ است‌ به‌ کاهش‌ سفتی‌ و انعطاف‌پذیری‌ عضلات‌ کمک‌ کند.
۴) از داروهای‌ ضدافسردگی‌ شاید بتوان‌ برای‌ کاهش‌ تولید بزاق‌ استفاده‌ نمود.
● فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری
۱) تا حدی‌ که‌ امکان‌ دارد بیمار باید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ‌ کند. ضعف‌ عضلانی‌ تدریجاً توانایی‌ جسمانی‌ فرد را کاهش‌ می‌دهد. با استفاده‌ از یک‌ برنامه‌ مخصوص‌ بازتوانی‌ می‌توان‌ استقلال‌ فرد را به‌ مدت‌ بیشتری‌ حفظ‌ نمود.
۲) باید وسایلی‌ تهیه‌ شوند تا فرد را در حرکت‌ کمک‌ کنند، مثلاً واکِر یا صندلی‌ چرخدار.
● رژیم‌ غذایی‌
۱) اگر مشکل‌ در بلع‌ وجود دارد، باید غذاهای‌ نرم‌ و راحت‌الحلقوم‌ خورده‌ شوند.
۲) نهایتاً ممکن‌ است‌ نیاز به‌ دادن‌ غذا از راه‌ لوله‌ وجود داشته‌ باشد.
● درچه شرایطی باید به پزشک مراجعه نمود؟
۱) اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌ تان علایم‌ آمیوتروفیک‌ لاترال‌ اسکلروز (ALS) را دارید.
۲) اگر پس‌ از تشخیص‌ و اقدامات‌ لازم‌، دچار سرفه‌، تنگی‌ نفس‌، یا تب‌ شده‌اید.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:46 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مجله پزشکی : مغز و اعصاب

 

آنچه باید درباره بیماری ام اس بدانیم


  آنچه باید درباره بیماری ام اس بدانیمسالها پیش درمانها مبتنی بر فرضیاتی غلط استوار بودند. اولین اشاره به این بیماری به سال ۱۳۰۰ میلادی برمیگردد. زمانیكه اعتقاد بر این بود كه اساسا این یك بیماری مذهبی است و مربوط به افرادی است كه گناه و معصیتی را نسبت به دیگران روا داشته اند همینطور اینكه بخشش و آمرزش نیز در این رهگذر معجزه محسوب میشد.
در سال ۱۸۰۰ میلادی درمانهاییكه برای این بیماری بكار میرفت عبارت بودند از : زالو انداختن – مالیدن ضماد روی پوست. درمان بوسیله برق نیز گاهی داده میشد نسخه ها شامل گروهی از مواد غیر معمول (عجیب) و سمی بودند مثل جیوه – جوهر گنه گنه و استراكنین.
جین مارتین شاركو یك پزشك تجربی در پاریس در اواسط و اواخر صده ۱۸۰۰ میلادی اولین توضیح آسیب شناسی بیماری را به بیماران و پزشكان ارائه داد شاركو دارو سازی را در دانشگاه پاریس مطالعه كرد جایی كه توانست تجارب بیماران و پزشكان را ادغام كند توضیحات بوسیله كالبد شكافی الگوهای آسیب شناسی بیماری ارائه شدند.
بوسیله در كنار هم قرار دادن علوم بالینی (تجربی) با آسیب شناسی و بررسی بستگی بین آنها شاركو توانست پیشرفت زیادی در درك چندین بیماری حاد مثل ام اس داشته باشد در توضیح سال ۱۸۶۸ شاركو از ام اس او پلاك هایی كه میلین آنها تخریب شده اند را توضیح میدهد و نقش تخریب میلین در پیشرفت بیماری را پیشنهاد میكند شاركو همچنین كسی بود كه نام ام اس را روی این بیماری نهاد sclerose en plaque اگر چه پزشكان آنزمان با این بیماری آشنا بودند اما شاركو تعریفی روشن از بیماری را ارائه داد بنابر این سایر پزشكان ساده تر میتوانستند بیماری را تشخیص داده و درك روشنی نیز از وضعیت بیمار در زمان خودشان داشته باشند.
تا این زمان محققان پیشرفتهای برجسته ای در تبیین فرایندههایی كه مشخصا منجر به گسترش و وخیم تر شدن ام اس می شود داشته اند همراه با یافته های مهم كه تنها در دهه اخیر بدست آمده است. درمانهای جاری مبتنی بر تغییرات سلولی است كه تصور میشود در بدن بیمار مبتلا به ام اس رخ میدهد. و اگر چه بسیاری از جزئیات هنوز بصورت معما باقی مانده است اما محققان به یافتن علت بیماری و پیدا كردن درمان بیماری بسیار نزدیك شده اند.
تحریكات عصبی , آكسونها ( زایده بلند عصبی كه امواج عصبی را منتقل میكند) , و میلین تحریكات عصبی بعنوان پیام رسانان بین مغز و دیگر اعضا بدن عمل میكنند ( از طریق ساقه مغز و ستون فقرات) این تحریكات دستوراتی را برای چگونگی انجام كار ابلاغ میكنند. تحریكات عصبی در طول فیبرهای متصل به هم سفر میكنند این فیبر ها را آكسون می نامند كه برآمدگی نازكی از سلولهای عصب هستند. این برآمدگی یا رشته ها دارای طولهای متفاوت از یك سانت تا چند متر هستند.
آكسونها شبیه به سیمهای برق كه جریان الكتریكی در آنها جاری بوده و باعث بكار افتادن اشیا می شوند هستند. آكسونها به غلاف پوشاننده جهت محافظت از خود نیاز دارند درست مانند سیمهای برق در منزل كه دارای روپوش پلاستیكی هستند بدون چنین پوششی جریان الكتریكی دچار افت شده یا كوتاه و قطع میشوند بنابراین نخواهند توانست تا دستگاه مورد نظر پیش رفته آنرا بكار اندازند.
آكسونها بوسیله لایه محافظی به نام میلین پوشیده میشوند. كه تركیبی است از چربی و پروتئین. میلین بعنوان غلاف برای آكسونها عمل میكند و كارش بهینه سازی و روان سازی جریان تحریكات اعصاب است. تحریكات بطور عادی با سرعت ۲۲۵ متر در ثانیه در طول آكسونها حركت میكنند.
ام اس روی سیستم مركزی اعصاب ( CNS ) كه شامل مغز و ستون فقرات است تاثیر میگذارد. این اختلال عصبی بطور سنتی یك بیماری تخریب میلین شناخته شده است. یعنی اینكه میلین محافظ فیبرهای عصبی تخریب یا از بین رفته اند.
بدون غلافی كه یك آكسون را پوشانده است جریان تحریك عصبی كاهش پیدا كرده آشفته شده یا كوتاهی مدار پیدا كرده و كلا قطع میشود. وقتی چنین اتفاقی رخ دهد پیامهای ارسالی از مغز دیر به مقصد میرسند یا درست به مقصد نمی رسند و یا اصلا به مقصد نمیرسند. در این حال فعالیتهایی كه قبلا بسادگی انجام می شدند حالا نیاز به زمان بیشتری برای انجام شدن دارند و انجامشان دشوار میشود یا حتی انجام شدنشان غیر ممكن میگردد.
تا چند سال پیش تحقیقات ام اس در درجه اول روی از دست رفتن میلین متمركز بود. تحقیقات جدید نشان میدهند كه آكسونها نیز در ام اس دچار ضایعه میشوند. این یافته به محققین اجازه میدهد تا روی سایر رویكردها برای درمان ام اس كار كنند مثل استفاده از داروهایی كه میتوانند از مرگ سلول عصبی جلوگیری نمایند ( عوامل حفاظت عصبی ) یا فرایندهایی كه اعصاب تخریب شده را ترمیم میكنند. در ام اس از نوع عود كننده – فروكش كننده میلین و آكسونها بطور شدید و دائمی تخریب نمیشوند و زمانیكه تورم تخفیف پیدا میكند و عود بیماری پایان می یابد. علائم بطور عادی یا از بین میروند یا بشدت كاهش میابند
تغییرات بارامی روی میلین یا آكسونها رخ میدهد كه منجر به آهسته شدن تحریكات عصبی میشود اما این تغییرات اغلب برای ایجاد علائم كافی نیستند. حركت تحریكات عصبی در طول آكسون دارای یك سرعت كاهش یابنده است اگر چه تصور بر این است كه در چنین حالتهایی بیمار ام اس دچار بی رمقی و خستگی میگردد.
در نوع پیشرونده ام اس میلین و آكسونها دچار تخریب جدی میشوند. گمان نمی رود تورم در سیستم مركزی اعصاب عامل باشد ( آنجائیكه سلولها به دیگر سلولها حمله میكنند ) اما بجای آن سلولها بخودی خود میمیرند كه این پدیده را apoptosis مینامند.
گاهی اوقات ام آر آی پیشرفت مداوم در اختلالات آكسون و atrophy مغز را در مراحل اولیه MS نشان میدهد. این یافته ها این عقیده را كه درمان ام اس بزودی پیدا میشود تقویت میكند. شواهد نشان میدهد كه سلولها نیاز به بازسازی این آكسونها داشته و میلین احتمالا هنوز در نواحی خسارت دیده وجود دارند و درمانهایی برای فعال نمودن این سلولها پیدا می شود.
● ضایعات و سلولهای گلبول سفید
اگر چه محققان هنوز باید تایید كنند كه كدام عامل اولیه منجر به تخریب میلین و آكسون می باشد ولی عوامل بسیاری كه در این مورد درگیر هستند تعیین شده اند. یك عود بیماری ام اس وقتی شروع میشود كه میلین ملتهب و متورم میشود. به این ناحیه متورم شده Lesion یا ضایعه گفته میشود. مویی رگها در ناحیه, بزرگ شده و سلولهای گلبول سفید فعال به بافتهای مغز نشت میكنند. این سلولهای برانگیخته ماده شیمیایی بنام cytokines ترشح میكنند كه سلولهای خاصی بنام macrophages را فعال می كنند این سلولها میلین را تخریب می كنند.
گلبولهای سفید واحد اصلی سیستم ایمنی هستند و بوسیله بدن برای مبارزه با مواد خارجی تولید می شوند مواد خارجی كه میتوانند باعث عفونت و بیماری در انسان شود. اغلب محققان معتقد هستند كه ام اس یك بیماری خود ایمنی است بیماریی كه در آن گلبولهای سفید خون بطور اشتباه به سلولهای خودی حمله میكنند.
▪ Macrophages
سلولهای گلبول سفید خون از thymus , spleen و گره های لنفاو تشكیل شده اند دو نوع از سلولهای گلبول سفید خون در ارتباط با ام اس هستند: سلولهای بزرگتر بنام macrophages و سلولهای كوچكتر بنام lymphocytes .
Macrophages همچنین به سلولهای لاشخور معروفند زیرا با محاصره و خوردن آشغالها باعث تمیزی نواحی می شوند اما برای بیماران ام اس آنها میلین ها را می خورند Macrophages ترشح كنندهproteases هستند كه عامل نابودی میلین ها می باشند. Macrophages همچنین تولید كننده prostaglandins هستند كه تا حدی باعث تورم بیشتر و اختلال در عملكرد سیستم ایمنی میشوند و حتی ممكن است باعث توقف مطلق این سیستم شوند. بعلاوه Macrophages ترشح كننده free oxygen radicals هستند كه تاثیر اساسی روی علكرد سیستم ایمنی بوسیله تخریب سلولها و افزایش نورم دارند.
▪ Lymphocytes
در میان انواع زیاد Lymphocytes دو نوع B-lymphocytes و T-lymphocytes در مغز و استخوان وجود دارند كه immunoglobulins را تولید میكنند ( gammaglobulins نیز نامیده میشوند) كه اغلب آنتی بادی هستند ( سلولهایی كه با بیماریها و عفونتها میجنگند). امروزه تصور میشود آنتی بادیها قادرند به میلین صدمه بزنند.
درمانهایی برای این سلولهای B و آنتی بادی ها ممكن است محور دیگری برای داروهای آینده بر علیه این بیماری باشد.
بیشتر T-lymphocyte ها در غده thymus دوره بلوغ خود را میگذرانند. در یك بیمار ام اس كه دچار عود بیماری شده باشد شمار T-lymphocyte ها در مایع مغزی نخاعی ممكن است افزایش پیدا كنند. مایع مغزی نخاعی مایعی است كه در مغز گردش داشته و خوراك مغز و كانال مهره ستون فقرات را تامین میكند
از میان تعداد زیاد T-lymphocyte ها سه نوع آنها عبارتند از:
۱) سلولهای T-helper كه تعداد این سلولها در جریان تشدید ناگهانی علائم بیماری یا در زمان سامان بخشی پاسخ ایمنی در مایع مغزی نخاعی افزایش می یابد و بعنوان سلولهای T تنظیم كننده همراه با سلولهای T-suppressor در نظر گرفته میشوند.
۲) سلولهای T-suppressor محققین متوجه كاهش فعالیت این سلول در خون در اوائل تشدید جدید علائم بیماری شدند و همانگونه كه از اسمش پیداست ( suppressor یعنی مهار كننده) این سلولها باعث توقف پاسخ ایمنی هستند. فعالیت سلول مهار كننده T بعد از یك حمله ام اس به حالت عادی باز میگردد.
۳) سلولهای T-killer این سلولها برای حمله و نابودی هر چیزی كه سیستم ایمنی آنرا ماده ای خارجی تلقی كند فرستاده میشوند.
همراه با ماكروفوناژها لمفوسیتهای T وقتی با محركی مواجه می شوند فعال میگردند زمانی كه چنین شود لمفوسیتهای T از لحاظ زیست شناسی فعالیتشان بیشتر میگردد اندازه آنها بزرگتر شده و باعث پدید آمدن مواد شیمیایی بنام cytokine ها میشوند اینها مولكولهای پروتئین هستند كه ارتباط بین سلولها و عمل میانجی گری پاسخ ایمنی را تسهیل میكنند چنین فرایندی بوسیله تعامل با گیرنده های خاص سطح سلول ممكن میگردد.
ـ چهار نوع سیتوكین عبارتند از:
۱) Interleukines
۲) Lymphokines
۳) Interferons
۴) Tumor necrosis factor
ـ عملكرد سیتوكینها عبارتند از
۱) افزایش تورم و ضایعه (pro-inflammatory ) یا
۲) كاهش تورم (anti-inflammatory).
ـ سیتوكینهای pro-inflammatory بوسیله عوامل زیر كار میكنند:
۱) افزایش تعداد لیمفوسیتها
۲) فعال نمودن ماكروفاژها
۳ افزایش گردش خون و edema ( بلع از مایع محتبس) از بافت
۴) آوردن سلولهای اضافی گلبول سفید
● سلولهای (T-helper ۱)
این سلولها تولید كننده pro-inflammatory cytokines هستند. اینها سلولهایی هستند كه بیماری ام اس را بدتر كرده باعث ایجاد جراحت در میلین و آكسونها می شوند. كه شامل اینترفرن گاما (IFN-gamma ) فاكتور tumor necrosis (TNF-alpha ) interleukin۱۲ (IL-۱۲ ) , IL-۶ , IL-۲ و IL-۱ هستند. سلولهای Th-۱ تصور میشود در جریان یك حمله ام اس یا تشدید ناگهانی علایم افزایش پیدا میكنند.
سلولهای Th-۲ (T-helper ۲ ) این سلولها تولید كننده سیتوكینهای ضد ا لتهاب هستند و كاركردشان متوقف نمودن التهاب و ضایعه ( lesion ) در ام اس می باشد. كه شامل interleukin ۴ (IL-۴ ) , IL- ۱۰ و فاكتور رشد در حال تبدیل بتا) TGF-b ) . سلولهای Th-۲ در زمان عود و برگشت ام اس كاهش پیدا كرده و در پایان شعله وری بیماری میزان آن افزایش می یابد. درمانهایی كه باعث تغییر سلولهای T از Th-۱ به Th-۲ میشوند و روی ام اس موثرند داروهایی مثل كوپكسون كه نوعی اینترفرون بتا است می باشد.( این دارو به عللی در ایران توزیع نمی شود ).
● سلولهای پلاسما Plasma Cells
برخی از لیمفوسیتهای وارد شده به مغز سلول پلاسما میشوند كه تولید كننده مقدار زیادی ایمیونوگلوبلین ها ( آنتی بادی ها) هستند آنها همچنین پس از یك تشدید علائم بیماری یا شعله وری برای مدت طولانی در سیستم اعصاب مركز باقی می مانند.● سلولهای گلیال Glial Cells
اینها سلولهای غیر نورونی مغز هستند كه یاری دهنده به اعصاب می باشند( نورونها سلولهای متفكر مغز هستند كه به سلولهای خاكستری نیز معروفند). یك نوع از سلول گلیال مربوط به ام اس oligodendrocyte (oligo) می باشد. Oligo ها سلولهای تولید كننده میلین عصبی هستند . گاهی اوقات نیز میلین ها بوسیله همین سلولها ترمیم می شوند فرایندی كه به آن remyelination گفته میشود. وقتی ترمیم میلین صورت بگیرد بیمار ام اس بهبود در علائم بیماری را حس میكند كه به این حالت remission گفته میشود. متاسفانه در بیشتر حالتهای ام اس oligo ها نهایتا كاهش یافته یا باتمام میرسند كه در نتیجه آن میلین از بین میرود و توانایی میلین سازی نیز از دست میرود.
میلین جدید بطور طبیعی بوسیله oligo های تازه یا جوان تولید میشوند این سلولهای تازه میلین طی مراحلی از نوعی سلول دیگر بنام سلول بنیادین بوجود میایند. همچنان كه سن انسان بالا میرود سلولهای بنیادین كمتر قادر به تبدیل به oligo ها هستند oligo های پیرتر خودشان را تقسیم و جایگزین نمیكنند. بدون oligo های جوان یا سلولهای بنیادین تولید میلین remyelination به آهستگی یا ناقص صورت می گیرد.
محققین در حال كار روی مكانیزم كشت oligo های جوان یا سلولهای بنیادین در بیماران ام اس برای كمك به ترمیم میلین در نواحی كه دچار ضایعه هستند می باشند. اگرچه این فرایند تاثیری روی خود بیماری ندارد اما بهبود بالقوه در عملكرد اعصاب در بیماران دچار معلولیت شده را به همراه دارد مانند كاربرد آن برای بیمارانی كه دچار ضایعه ستون فقرات هستند و یا دیگرانیكه از ضایعات عصبی در رنجند.
در مطالعه های گذشته سلولهای گلیال در سگهای دچار ضایعه میلین كشت شدند. این كشت منجر به ترمیم میلین در مقیاس زیاد شد و برای یكی از سگها ترمیم میلین تا ماهها ادامه داشت
احتمال دیگر مربوط به زخمهای دور آكسونهای دچار ضایعه شده در بیماران ام اس می شود. همانگونه كه قبلا اشاره شد مطالعات اینطور نشان می دهند كه سلولها ممكن است هنوز قادر به ترمیم میلین در این نواحی باشند. و محققین شاید بتوانند راهی برای فعال كردن این سلولها بیابند.
عایقبندی میلین در دو سیستم دیگر جدا از سیستم مركزی اعصاب یافت میشود سیستم اعصاب پیرامونی ( PNS ) كه اعصاب متصل كننده ستون فقرات به دستها و پاها را شامل میشود و سیستم اعصاب خودكار ( ANS )كه اعمال خود كار بدن مثل تنفس – تعرق – ضربان قلب ..... را كنترل میكند.
این سیستم ها بنظر میرسد تحت تاثیر ام اس قرار نمی گیرند در واقع بیماران ام اس بسیار كمی علائم مربوط به اختلالات ANS را تجربه می كنند. یك آزمایش در مرحله اول ساختار سلول میلین را از PNS ( كه به سلولهای شوان Schwann cells معروفند ) برداشته و در مغز یك بیمار ام اس كشت داده كه ببینند آیا این سلولها در سیستم مركزی اعصاب تولید میلین میكنند یا خیر برنامه ریزی برای تحقیقات بیشتر بستگی به این آزمایش اولیه دارد.
نوع دیگر سلول گلیال كه در ام اس نقش دارد astrocyte است سلولی كه بطور عادی از آكسونها حمایت می كند. Astrocyte ها وقتی وارد میلین تخریب شده میشوند هم تعدادشان و هم اندازه اشان بزرگ میشود احتمالا خودشان به آكسونها حمله میكند و جلوی ترمیم میلین را میگیرند. Gliosis آستروسیت بیش از حد بزرگ شده است كه باعث ایجاد زخم حول آكسون میشود.
● سد مغزی-خونی و چسبیدگی مولكولها
وظیفه آستروسیت تنظیم عبور مواد قابل حمل بین مجاری خون و دیگر سلولهای سیستم مركزی اعصاب است. برای دسترسی به بافت سیستم مركزی اعصاب سلولها باید از سد مغزی-خونی عبور كنند. تحت شرایط عادی توانایی مواد برای عبور از دیواره مجاری خون به سیستم مركزی اعصاب بسیار محدود است بدین معنی كه بسیاری از سلولها شامل آنهائیكه باعث ایجاد جراحت هستند بطور عادی قادر به عبور از دیواره مجاری و حمله به سلولهای سیستم مركزی اعصاب نیستند.
در ام اس سلولهای گلوبول سفید میتوانند از سد مغزی-خونی عبور كنند و میلین را جهت تخریب مورد حمله قرار دهند. تحقیقات نشان داده است كه سد مغزی – خونی باید در درجه اول برای جلوگیری از بوجود آمدن ام اس و سپس برای جلوگیری از تخریب میلین اصلاح گردد.
چسبندگی مولكولها ساختار پروتئینی داشته و باور بر این است كه به سلولهای گلوبول سفید سیستم ایمنی كمك میكند تا از سد خونی مغزی بگذرند این مولكولها روی سطح سلولهای گلوبول سفید قرار دارند مثل آستر سلولهای مجاری خون.
سلولهای گلوبول سفید ابتدا بایستی به مجاری خون بچسبند و آستری را بكمك مولكولهای چسبنده قبل از عبور از سد خونی مغزی و رسیدن به سیستم اعصاب مركزی بوجود آورند.
محققین در حال آزمایش عامل جدیدی هستند كه مولكولهای چسبنده را بلوك میكند تا از عبور سلولهای سیستم ایمنی از سد مغزی خونی و رسیدن آنها به میلین جلوگیری كند. فاكتورهایی كه تصور میشود احتمالا نفوذ پذیری سد مغزی خونی را افزایش میدهند عبارتند از عفونت ویروسی و واكسیناسیون.
● پلاكها
زمانیكه میلین ملتهب شده و خون به ناحیه نفوذ میكند ( خونی كه حامل ماكروفاژها و لنفوسیتهاست ) برخی تغییرات مهم رخ میدهند.
ـ سلولهای مهار كننده T كاهش می یابند. ( سلولهایی كه پاسخ ایمنی را مهار میكنند)
ـ سلولهای Th-۱ افزایش می یابند ( سلول هائیكه ابتدا پاسخ ایمنی را از طریق سیتوكینها بهتر میكنند)
ـ اینطور تصور می شود كه سلولهای كشنده T و آنتی بادی ها میلین را هدف قرار داده به میلین و آكسونها حمله میكنند به مانند اینكه آنها مواد خارجی هستند( در نتیجه این حمله ما دچار بیماری یا عفونت می شویم).
ـ ماكروفاژها عمل تمیز كردن را بوسیله مصرف و هضم میلین صدمه دیده انجام می دهند.
ـ اولیگوها سلولهایی كه میتوانند میلین جدید تولید كنند كم یا كلا ناپدید می شوند.
ـ استرو سایتها مقدار و اندازه اشان زیاد و بزرگ میشود كه تشكیل بافت ضخیم و متراكمی را با سلولهای دیگر در همان ناحیه میدهند . این فرایند منجر به ایجاد بافت قویی دور آكسونها میشود كه شبیه به زخم یا سوختگی است. این زخم به پلاك مشهور است این نواحی بافت ضخیم كه بوسیله آستروسایتها ایجاد شده اند در آزمایشهای MRI بصورت لكه های سفید در مغز نشان داده میشوند.
تغییر در اندازه – تعداد و محل پلاكها تعیین كننده نوع و شدت علائم بیماری است همچنان كه نموداری دیداری برای پزشك برای اندازه گیری میزان پیشرفت بیماری است. پلاكها ممكن است یك آكسون یا چندین آكسون را در بر بگیرند. آنها در اندازه های متفاوت از سر یك سوزن تا یك اینچ طول اندازه دارند.
از آنجائیكه پلاكها انباشته یا تعدادشان افزایش می یابد كاركرد سیستم اعصاب مركزی به مرور بدتر می شود.
جالب اینكه پلاكها گاهی اوقات بطور گسترده ای در مغز و ستون فقرات پخش میشوند كه مشكل خاصی را بوجود نمی آورند دوكلمه multiple sclerosis نیز از همین جا اقتباس شده است در واقع ریشه در كشف پلاكها دارد. multiple یعنی متعدد و sclerosis یعنی زخم و جراحت.
بیاد داشته باشید كه تورم همیشه باعث ایجاد ضایعه در میلین و تشكیل پلاك نمی شود. برخی از آنها بدون ایجاد ضایعه ای بطور كامل بهبود می یابند. چه عاملی به سلولها دستور میدهد تشكیل پلاك بدهند هنوز ناشناخته است. چه چیزی مانع تشكیل پلاك در سایر موارد میشود نیز هنوز یك راز است. سلولهای Th-۲ ظاهر شده و از خود سیتوكینهای ضد تورم یا anti-inflammatory Cytokines را آزاد میكنند كه شاید یكی از دلایل توقف ضایعه و جراحت باشد.
نورم فقط در مراحل ابتدایی SPMS رخ میدهد و بعدا دژنراسیون (رو به انحطاط گذاردن) اولیه باعث تخریب میلین و آكسون میشود. در این زمان apoptosis رخ میدهد و سلولها بسادگی می‌میرند . مورد اخیر در خصوص یكی از انواع ام اس پیشرفته صدق میكند.
● علل احتمالی
علت هر بیماری در یك یا چند سطح از طبقات زیر قرار دارد
ـ toxic سمی
ـ vascular رگی آوندی(عروقی)
ـ metabolic مربوط به سوخت و ساز
ـ heredity وراثتی
ـ congenital مادر زادی
ـ degenerative بیماریهایی كه بمرور زمان ارگانهایی از بدن تخریب میشوند
ـ psychogenic بیماریهای روانی عقلانی
ـ tumors بیماریهای توده ای
ـ trauma بیماریهای ضربه ای
ـ infection عفونت
ـ allergy حساسیت شدید
بسیاری از طبقات فوق با بیماری ام اس نامربوط هستند و طبقاتی نیز به نظر میرسد در ابتلا به بیماری ام اس نقش داشته باشند اما بیشتر تحقیقات از این نظریه پشتیبانی میكنند كه در ابتلا به ام اس عوامل مركب دخیل هستند تا یك عامل مجرد.
▪ بیشترین احتمالات ابتلا به ام اس مربوط به بیماری های
ـ وراثتی ( مورد استعداد ژنتیكی )
ـ عفونت ( بخصوص عمل آهسته ویروسها یا باكتری كه ممكن است برای سالها در حال كمون بمانند )
ـ آلرژی ( خود ایمنی , وقتی كسی نسبت به بافتهای بدن خودش دچار حساسیت شود)
سایر عوامل محتمل عبارتند از:
ـ رگی ( مربوط به جریان گردش خون )
ـ تجمع سموم / سوخت و ساز موادی چون اكسید نیتریك
۱) وراثت
اگر چه وراثت عامل بیماری ام اس نیست یعنی ۵۰ درصد بیماران بچه هایشان ام اس نمی گیرند, ولی استعداد ژنتیكی ممكن است دخیل باشد. همانگونه كه قبلا اشاره شد داشتن ملیت خاص بیشتر از سایر عوامل میتواند دخیل باشد. به هر حال اگر كسی در خانواده اش یك ام اسی داشته باشد احتمال ابتلا به ام اس برای او بیشتر است. بعنوان مثال شانس یك آمریكایی برای ابتلا به ام اس یك به هزار است ( یك دهم یك درصد ) وقتی عضوی از خانواده ام اس داشته باشد ریسك ابتلا به ام اس تا سه و چهار درصد برای سایر اعضا خانواده افزایش می یابد.
بطور فنی برای اینكه یك بیماری وراثتی تلقی بشود باید بیست و پنج درصد یا بیشتر برادر یا خواهران بیمار و ۵۰ درصد یا بیشتر فرزندان او مبتلا به آن بیماری باشند. درحالی كه وراثتی بودن ام اس تایید نشده است تحقیقات نشان میدهند كه ۵ درصد افراد ام اس دارای برادر یا خواهر با همان بیماری هستند و ۱۵ درصد دارای نسبت نزدیك هستند. مطالعه روی دوقلوها نظریه استعداد ژنتیكی را تقویت میكند. شیوع بیماری ام اس در دوقلوهای برادر( غیر همسان ) به میزان ۵ درصد در مقایسه با دوقلوهای همسان به میزان ۳۱ درصد. بعلاوه كشف جراحتهای ام اس بدون وجود علائم در دوقلوهای سالم همسان در بیش از نیمی از سایر دوقلوهای تحت مطالعه.
محققان ژن پاسخ ایمنی را در كروموزوم ۶ تشخیص داده اند كه به HLA DR۲ موسوم است . آنچه در اروپای شمالی معمول است اینكه بیشتر بیماران ام اس رابطه نزدیكی با ژن مربوطه دارند یافتن یك آنتی ژن معمولی بنام HLAدر كلیه (تمام )بیماران ام اس و آنهاییكه بیشترین استعداد ابتلا به بیماری را دارند غیر محتمل است. تحقیقات بشدت روی عوامل ژنتیكی ام اس تاكید دارند.
۲) عفونت
برای بیش از یكصد سال عفونت ( یك ویروس یا باكتری ) بعنوان مضنون اصلی در ایجاد ام اس مطرح بوده است. یك ویروس دیر – عمل , ویروسی كه میتواند برای سالها خود را در حال كمون نگاه دارد تا زمانیكه ماشه بیماری كشیده شود پنهان می ماند. چنین ویروسی میتواند در این بیماری نقش داشته باشد زیرا سه یافته مهم از این ایده پشتیبانی میكند:
۱) اولین یافته مربوط به رابطه بین استعداد ابتلا به ام اس و محیط پیرامون است ( بخصوص فاصله با خط استوا ) در طول اولین پانزده سال عمر در معرض ویروس قرار گرفته سپس ویروس برای سالها بصورت پنهان باقی می ماند. سایر بیماریهای حاد مثل بیماری پاركینسون از چنین الگوی جغرافیایی مثل ام اس پیروی میكنند. انتقال به ناحیه كم خطر بنظر نمی رسد ریسك ابتلا به بیماری را كاهش دهد مگر اینكه این مهاجرت در زمان كودكی صورت گیرد. محلی كه شخص اولین ۱۵ سال عمر خود را در آن میگذراند بنظر میرسد تعیین كننده احتمالی تشخیص بیماری ام اس در آینده است.
▪ سایر تئوریهای مربوط به عرض جغرافیایی و افزایش تعداد بیماران عبارتند از:
ـ آب و هوا ( و رطوبت مربوطه , هوای خنك و كاهش اشعه امواج فرا بنفش )
ـ محیط پیرامون ( شامل رژیم غذایی و نحوه زندگی )
ـ نظافت
ـ مصونیت نژادیبیشترین میزان شیوع بیماری ام اس در كشورهایی دیده میشود كه از لحاظ استانداردهای بهداشتی در مقام اول قرار دارند. كشورهای فقیر تر كه از نظر بهداشتی در رتبه های بسیار پایین تری قرار دارند دارای كمترین میزان شیوع بیماری ام اس هستند. این وضعیت از این تئوری كه قرار گرفتن در معرض این باكتری یا ویروس در سنین بسیار كم سیستم ایمنی را بر علیه این بیماری آماده میكند تقویت میكند.
۲) دومین یافته مربوط به دنبال نمودن یك ویروس موجود است. بعنوان مثال سطوح غیر عادی آنتی بادیهای ویروسی كه همواره در بیماران ام اس پیدا شده است بمانند ذرات ویروسی مختلف و دیگر نشانه های عفونت ویروسی. اگر چه ویروس بخصوصی در ارتباط با ام اس شناخته نشده است , مطالعات انجام شده برای مدت بیش از ۵۰ سال بیش از ۱۰ نوع از آنتی بادیها را در مایع مغزی-نخاعی در بیماران ام اس نشان داده است.
بیشتر بیماران ام اس حداقل دارای یك نوع آنتی بادی ویروسی هستند (اگر بیشتر نباشد) توجه خاص روی سرخك , تبخال , لنفوم سلول T انسانی , و ویروسهای Epstein-Barr است. تصور دخیل بودن بیش از یك ویروس در كمك به ایجاد ام اس یا عامل اصلی ام اس نیز بسیار قوی است.
تحقیقات گذشته همبستگی جالبی را بین افزایش شدید ویروس هاری ( CDV ) در ناحیه ای كه جمعیت سگها بالا بود ( اشخاص زیادی به نگهداری سگ می پرداختند) و افزایش موارد بیماری ام اس در ۱۰ سال بعد پیدا كردند. این مورد, هم در آیسلند و هم در جزیره ای نزدیك انگلستان ثبت شده است.
محققان متفق القولند كه ام اس قابل انتقال نیست بعبارت دیگر مسری نیست بنابراین از یك فرد به فرد دیگر قابل سرایت نیست ( مگر ژنتیكی ) . همسران بیماران ام اس ریسكی را متحمل نمیشوند و انتقال بیماری در كودكان به فرزندی قبول شده در خانواده ای كه مادر یا پدر ام اس داشته مشاهده نشده است.
محققان شواهدی از ویروس تبخال یافتند كه احتمالا در ایجاد بیماری ام اس موثر است. تجمعی از این ویروسها در لبه پلاكها در كالبد شكافی مغز بیماران ام اس یافت شد در حالیكه در كالبد شكافی مغز افراد بدون ام اس چنین تجمعی از ویروس مشاهده نشد. این ویروس human herpesvirus-۶ ( HHV-۶) ویروس تبخال انسانی – ۶ همان ویروسی است كه در كودكی باعث سرخك می شود. در یك تخمین ۹۰ درصد امریكائیها مبتلا به این بیماری شده اند كه عمدتا در كودكی افراد را مبتلا كرده و باعث تب خفیف میشود.
در تحقیق اخیر سلولهای فعال مبتلا كننده HHV-۶ در بافت سیستم مركزی اعصاب ۷۳ درصد بیماران ام اس وجود داشته اند. ۹۰ درصد بخشهای بافت كه با demyelination فعال مواجه بودند دارای سلولهای مبتلا شده به HHV-۶ بودند. در مقایسه با بافتهای غیر فعال بیماری تنها ۱۳ درصد مبتلا به ویروس بودند. در بافت سیستم مركزی اعصاب از ۲۸ فرد بدون بیماری ام اس تنها دو مورد مبتلا به HHV-۶ بودند و هر دو به بیماری HHV-۶ Leukoencephalitis در آنها تشخیص داده شده بود ( بیماری ماده سفید مغز) .
همچنین در ۵۴ درصد از ۴۱ بیمار ام اس عفونتهای HHV-۶ فعال در نمونه آزمایش خون آنها مشاهده شد. اما در آزمایش خون كه از ۶۱ فرد سالم بعمل آمد وجود این عفونت منتفی بود.
مقایسه بیماران ام اس با عفونت HHV-۶ و بیماران بدون این عفونت تفاوتی در دوره های بیماری مشاهده نشد. اگر چه آنهایی كه آزمایششان مثبت بود در مقابل بیمارانی كه آزمایش آنها منفی بود بسیار جوان تر بودند و برای مدت زمان كمتری دچار بیماری ام اس شده بودند. كه احتمال تغییر آسیب شناسی ام اس را در طول زمان تقویت میكند. با این وجود یك پیوند علی بین ام اس و HHV-۶ برقرار شده است.
۳) ویروس (Epstein-Barr )
این ویروس در ارتباط با ام اس بوده است و برخی از دانشمندان بر نقش این ویروس در ایجاد و سبب شناسی بیماری ام اس تاكید دارند. این ویروس به خانواده تبخالها تعلق دارد و ابتدا بعنوان عامل اصلی تك هسته فزونی؟ بیماری منونوكلئوز ( mononucleosis) شناخته میشود.. EBV عامل بیماریهای دیگر چون سرطان و اختلالات عصبی است.
EBV بسیار شایع بوده و بیش از ۹۵% افراد تا ۴۰ سال در آمریكا آلوده به این ویروس هستند. نتایج دو تحقیق در دانشكده پرستاری دانشگاه هاروارد نشان داده است كه زنان با سطوح بالای آنتی بادی EBV در گلوبول سفید خونشان چهار برابر بیشتر در معرض ابتلا به ام اس هستند از طرف دیگر سایر تحقیقات نشان داده است كه افراد بدون آنتی بادی EBV بندرت دچار ام اس شده اند.
این یافته ها باعث نمی شود كه ویروسی بودن بیماری ام اس قطعی تلقی گردد درحالیكه اینها خبر از شواهد فزاینده در خصوص ویروسهای فعال یا آنتی بادیهای ویروسی در افراد مبتلا به ام اس در مقایسه با افراد بدون ام اس میدهند. محققین نمی دانند نتایج حاصله علت بیماری
ام اس است یا تاثیر آن. از آنجائیكه سیستم خود ایمنی بیماران ام اس بیش از حد فعال بنظر میرسد , یك بیمار ام اس واكنش بیشتری نسبت به ویروسهای خفته نشان میدهد تا افرادی كه سیستم ایمنی منظم تری دارند. در هر حال این یافته ها ما را بسوی آزمایشهای بیشتر در خصوص استفاده از دارو های ضد ویروسی برای درمان ام اس رهنمون میكند.
▪ سومین یافته حاصل از مطالعات نشان میدهد كه چگونه ویروسها میتوانند باعث حالت شبیه فروكش و عود بیماری ام اس و از بین رفتن میلین بعنوان یك بیماری در حیوانات شوند آزمایشهای اولیه اغلب در آزمایشگاه روی حیوانات آزمایشگاهی صورت گرفت كه آنها را به بیماریی موسوم به experimental allergic encephalomyelitis (EAE) مبتلا نمودند.
EAE یك بیماری خود ایمنی است كه با تزریق میلین یا پروتئین های خاص میلین به حیوانات سالم بوجود می آید این پروتئین ها حاوی ارگانیسم های سل كشته شده هستند. EAE شبیه ام اس عمل كرده و به محققین اجازه میدهد تا روی بسیاری از زمینه های تخریب میلین مطالعه كنند. البته به هر حال اختلاف زیادی بین دو بیماری وجود دارد و داروهایی كه روی بیماری EAE موثر بوده اند روی ام اس تاثیر كمی داشته اند.
مدل تجربی دیگر ام اس ویروس Theiler’s murine encephalomyelitis ) TMEV ( می باشد. بوسیله مایه كوبی درون مغزی موشهای مستعد میتوانند دچار این بیماری شوندكه حالت شبیه سازی تورم و تخریب میلین inflammation and demyelination كه در ام اس بوجود می آید را ایجاد میكند.
این مدلهای تجربی MS به محققین بینشی در مورد فرایندهای سلولی كه در ام اس اتفاق میافتد میدهد. این مدلها همچنین برای یافتن درمانهای جدید قبل از آزمایش روی انسان حیاتی هستند زیرا محققین را قادر به مطالعه روی انواع مواد دارویی از جهات امن بودن – كارا بودن و پاسخ بدن به دارو میكند
۴) Allergy حساسیت
از نظر تكنیكی ام اس را میتوان بطور كامل یك نوع آلرژی دانست اما این نوع آلرژی با آلرژی كه ما بطور سنتی ناشی از مواد خارجی مثل گرده و غبار میدانیم متفاوت است بجای آن این نوع آلرژی ناشی از خود ایمنی است و زمانی رخ میدهد كه فرد نسبت به بافتهای بدن خودش حساس شود و آنتی بادیهایی را تولید كند كه به سلولهای سالم بدنش حمله كنند.
ام اس عامل بوجود آمدن آنتی بادی هایی است كه به میلین و آكسون حمله میكنند. سایر بیماریهای خود ایمنی مثل تب، درد مفاصل، آرتریت روماتوئید، لوپوس و میاستنیا گراویس است.
۵) ضربه یا زخم
ایده جراحت یا حتی حمله فشار روحی برای شروع ام اس یا برانگیخته شدن ام اس برای مدتهاست كه مورد بحث و مجادله بین محققین , پزشكان و بیماران است. تعداد زیادی مطالعه برای دستیابی به بینشی عمیق تر در خصوص این تئوری انجام گرفته است , در بیشتر موارد نتایج غیر قطعی بودند اگر چه بسیاری از بیماران ام اس به وجود traumatic یا واقعه تنش زا كه منجر به ایجاد یا وخیم تر شدن ام اس آنها شده است گواهی میدهند.
۶) Vascular مربوط به رگ عروقی
در ارتباط با گردش خون یك عامل رگی یا عروقی برای ام اس تا همین اواخر نا مربوط تلقی میشد. یك مطالعه نشان داد حدود ۵۰ % بیماران ام اس سر درد های میگرنی را گزارش نموده اند در همین حال مطالعه دیگری یافته است كه سر درد های میگرن تا بیش از دو برابر در بین بیمارن ام اس نسبت به گروه های كنترل شایعتر است. بیش از یك سوم بیماران اعلام نمودند كه قبل از تشخیص بیماری ام اس در آنها دچار میگرن بوده اند و ۲۰ % نیز گزارش نمودند دارای سابقه خانوادگی در خصوص میگرن هستند در مقابل ۱۰ % گروه كنترل.
این اطلاعات جدید احتمالا ما را بسوی یك ارتباط عروقی در زیر مجموعه ای از بیماران ام اس هدایت میكند. یك توضیح آن ممكن است این باشد كه عوامل ژنتیك ام اس عامل میگرن نیز هستند در هر حال پیوند تصادفی وجود ندارد.
● تئوریهای مركب
MS ممكن است بیماریی باشد كه ابتدا با یك ویروس آرام عمل كننده شروع شده و سپس منجر به اختلال سیستم خود ایمنی در افراد مستعد از نظر ژنتیكی شود. بخشی از حملات
ام اس تقریبا بلافاصله بعد از یك بیماری ویروسی رخ میدهد، بیماریهایی مانند سرماخوردگی یا آنفولانزا . در صورتی كه سیستم ایمنی در معرض یك ویروس آرام عمل كننده قرار گرفته باشد یك بیماری ویروسی احتمالا در ایجاد ام اس بدتر شونده نقش دارد.
یك تئوری این ایده را دنبال میكند كه سیستم ایمنی به اشتباه بخشی از میلینی را كه ساختارآن شبیه به یك ویروس است ( molecular mimicry ) اصلاح میكند سیستم ایمنی سپس به اشتباه میلین را نابود میكند. تنوری دیگر با ایجاد ضایعه در میلین ناشی از عفونت ویروسی شروع میشود سپس باعث رها شدن مقداری از میلین در جریان خون میگرددكه حاصل آن پاسخ سیستم خود ایمنی برای مبارزه با مواد خارجی است.
بعلاوه عفونتهای ویروسی T-lymphocytes را فعال میكند كه در نتیجه آن interferon-gamma (IFN-gamma) در بدن رها میشود IFN-gamma یك سیتوكین است كه سیستم ایمنی را برای مورد هدف قرار دادن و تخریب سلولها تحریك میكند. مطالعات بالینی نشان داده اند كه IFN-gamma ام اس بدتر شونده را درمان میكند.
Interferon-beta (IFN-beta) در بدن نیز تولید میشود و ام اس را بوسیله كاهش اهداف تشخیص داده , ترمیم BBB(سد خونی-مغزی) و كاهش تورم ناشی از سیتوكینها آرام می نماید. سه نوع داروهای IFN-BETA عبارتند ار بتاسرون – آونكس و ربیف كه همگی آنها برای درمان طولانی مدت بیماری ام اس از نوع عودكننده فروكش یابنده مورد تایید قرار گرفته اند    

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  5:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها