برگرفته از: مقدمهاى در اصول دين،
آيةالله العظمى وحيد خراسانى.
هر چند امام زمان (ع) غايب از انظار است و اين غيبت موجب محروم شدن امّت از قسمتى از بركات وجود آن حضرت است كه متوقف بر ظهور است، ولى قسمتى از فيوضات وابسته به ظهور نيست.
او همچون آفتابى است كه ابر غيبت نمىتواند مانع تأثير اشعه وجود او در قلوب پاكيزه شود، مانند اشعه خورشيد كه در اعماق زمين جواهر نفيسه را مىپروراند، و حجاب ضخيم سنگ و خاك مانع استفاده آن گوهر از آفتاب نمىشود.
و چنان كه بهرهمند شدن از الطاف خاصّه خداوند به دو طريق ميسّر است:
اوّل: »جهاد فى اللَّه« به تصفيه نفس از كدورتهايى كه مانع از نعكاس نور عنايت اوست.
دوم: »اضطرار« كه رافع حجاب بين فطرت و مبدأ فيض است »أمَّن يجيب المضطر إذا دعاه و يكشف السوء«(1) همچنين استفاده از واسطه فيض خدا كه اسم اعظم و مثل اعلاى اوست به دو طريق است:
اوّل: به تزكيه فكرى و خلقى و عملى كه »أما تعلم أنّ أمرنا هذا لاينال إلّا بالورع«.(2) دوم: به انقطاع از اسباب مادّى و اضطرار. از اين طريق بسيار كسانى كه بيچاره شدند، و كارد به استخوان آنها رسيد، و به آن حضرت استغاثه كردند و نتيجه گرفتند.
به قصور و تقصير نسبت به ساحت قدس آن حضرت اعتراف مىكنيم. او كسى است كه خدا به او نور خود را، و به وجود او كلمه خود را تمام كرده است. او كسى است كه كمال دين به امامت و كمال امامت به اوست.
خداوند متعال در قرآن مىفرمايد: »اوست كه خورشيد را روشنايى و ماه را نور قرار داده است«(3) ، و در وجود حضرت مهدى (ع) خورشيد و ماه هر دو جمعند، و چه بسيار تفاوت است بين خورشيد آسمان دنيا و ماه آن، و بين خورشيد آسمان ملاءِ اعلى و ماه آن.
تفاوت اين است: خورشيد و ماه، روشنايى و نور است، ولى حضرت مهدى (ع) نور فروزان خداوند است، روشنايى پرتوافكن خداوند است، و تأويل آيه شريفه »و أشرقت الأرض بنور ربّها« ظهور آن حضرت(4) است.
اگر ديده تاب ديدن آفتاب آسمان را كه به فرمان خدا روشن است، ندارد چگونه بينش انسان مىتواند حقيقت خورشيد وجود را كه به نور خدا منوّر است، ادراك كند؟! آرى قلم از شرح توانايى »سيف الله«ى كه مظهر قدرت لايزال است عاجز، و زبان از بيان دانايى انسانى كه »نوراللَّه« هميشه روشن است، الكن است.