0

آیا تحولات منطقه نقشه آمریکاست؟

 
salarezeynab
salarezeynab
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6597
محل سکونت : تهران

آیا تحولات منطقه نقشه آمریکاست؟

آیا تحولات منطقه نقشه آمریکاست؟

 


، بار دیگر با غافلگیرکننده خواندن حوادث اخیر منطقه برای آمریکا، افق پیش روی بیداری ملت‌های مسلمان را روشن توصیف و تأکید کردند: «بیداری اسلامی در منطقه به برکت انقلاب اسلامی قطعاً به نتیجه خواهد رسید.» در این‌باره گفت‌وگوی ما را با دکتر محمد اکرمی‌نیا، کارشناس مسائل خاورمیانه بخوانید.




در سال 85 خانم کاندلیزا رایس با شروع جنگ 33روزه گفت که ما به دنبال شکل‌گیری یک خاورمیانه جدید هستیم. سال گذشته رهبر معظمانقلاب بر این موضوع تأکید کردند که خاورمیانه جدیدی با محوریت اسلام در حالشکل‌گیری است. با توجه به تحولات اخیر منطقه طرح خاورمیانه آمریکایی را چگونهمی­‌بینید؟
آمریکایی­‌ها بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال1991 و مطرح شدن نظم نوین جهانی توسط جرج بوش پدر داعیه رهبری جهان را داشتند؛چراکه موفق شده بودند صدام را نیز از کویت بیرون کنند و همان‌طور که رهبر معظمانقلاب گفتند که آمریکایی­‌ها خودشان را کدخدای جهان می­‌دانستند و می­‌دانند. امامنطقه خاورمیانه از نقطه‌نظر همه کارشناسان مسائل بین‌المللی یک زیرسیستم منطقه­‌ایبسیار مهم و یا به عبارت دیگر می­‌توانیم ادعا کنیم که منطقه خاورمیانه مهمترینزیرسیستم جهان است.

اگر بخواهند اجازه بدهند مردم انتخاب کنند - دموکراسیدر مکتب لیبرالیسم یک ارزش است- کسانی به قدرت می­‌رسند که با آمریکا مخالف هستندیا اگر مخالف هم نیستند اما نفت را به بهای ناچیز به آمریکا و اسرائیل نمی­‌دهند. دلیل اصلی عدم موفقیت سیاست‌های آمریکا در منطقه وجود همین تناقضاتاست.


اهمیت خاورمیانه دلایل زیادی دارد و به مسائل و موضوعات مختلفیبرمی­‌گردد. از لحاظ فرهنگی خاورمیانه محل ظهور همه ادیان الهی است و به همین دلیلمردم این منطقه بسیار دین‌باور هستند؛ به لحاظ جغرافیایی خاورمیانه محل اتصال سهقاره آسیا، اروپا و آفریقا است؛ به لحاظ ژئوپلیتیکی نقاط مهمی مثل باب­‌المندب،تنگه هرمز و کانال سوئز در خاورمیانه واقع شده است و نقاط بسیار مهم استراتژیک درسطح جهان هستند؛ به لحاظ اقتصادی منطقه خاورمیانه بیش از 64 درصد مخازن نفت و گازدنیا را در خودش جای داده است که این هم یک موقعیت ممتاز به منطقه بخشیده است. ازدیرباز یعنی حدود 500 سال پیش نیز تمام قدرت­‌های بین­‌المللی و استعمارگران تلاشکرده­‌اند تا در این منطقه حضور داشته باشند؛ پرتغالی­‌ها، هلندی‌ها، فرانسوی­‌ها،انگلیسی­‌ها و آمریکایی­‌ها پس از جنگ جهانی دوم تلاش کردند در این منطقه حضورداشته باشند و استراتژیست‌­های بزرگ همواره در طول تاریخ گفته‌­اند که برای تسلط برجهان باید بر خاورمیانه مسلط بود. این یک واقعیت است.

لذا آمریکا پس ازفروپاشی قطب دوم قدرت جهان یعنی شوروی تلاش کرد یک سلطه فراگیر در این منطقه داشتهباشد. طرح‌‌های مختلفی مطرح شد؛ در ابتدا نقشه راه، بعد طرح خاورمیانه بزرگ، بعدطرح خاورمیانه جدید و سپس در کنفرانس آناپولیس سعی کردند که مسئله خاورمیانه را بهگونه­‌ای دیگر حل کنند. در شش ماه گذشته نیز آمریکایی­‌ها روند مذاکرات به اصطلاحصلح را آغاز کردند که این هم نتیجه نداد. من قبل از این که بخواهم توضیح دهم چرااین طرح­‌ها به شکست انجامیده است، باید بگویم طرح خاورمیانه بزرگ که آمریکایی­‌هامطرح کردند به استناد گزارش توسعه انسانی سال 2003 سازمان ملل بود. شورای اجتماعی،اقتصادی سازمان ملل یک گزارش از وضعیت 22 کشور عرب منطقه خاورمیانه ارائه کرد که آنگزارش اوضاع انسانی را خوب نشان نمی‌­داد؛ از جمله این‌که مثلاً درآمد 22 کشور عربمنطقه از درآمد اسپانیا که کشور پنجم اروپا است، پایین‌­تر بوده یا مثلاً بیکاری،بی­‌سوادی زنان و... مسائلی بودند که در گزارش توسعه انسانی سازمان ملل آمده بود. همچنین در آن گزارش آمده بود که تا سال 2020 حدود 50 میلیون نفر از جوانان کشورهایمنطقه بیکار خواهند شد.

لذا آمریکایی­‌هااحساس کردند که خطراتی برای جهان غرب ایجاد می­‌شود. اولین خطر این که این­‌ها ازکشورهای عربی به سمت اروپا مهاجرت می­‌کنند و توازن جمعیتی را به هم می‌­زنند؛ ضمناین‌که نظم اجتماعی مورد نظر آن­‌ها نیز با حضور مسلمانان در اروپا به هم می­‌خورد. در کنار این مسائل نیز مسئلهدیگری بود که غربی­‌ها پیش گرفتند، مثل این‌که گفتند تا سال 2040 میلادی اکثر مردمفرانسه مسلمان خواهند شد. اما به هر حال موج مهاجرت جهان عرب به سمت غرب نیز یکواقعیت بود. نکته دیگر رواج گفتمان تروریسم بود. آن‌ها تأکید داشتند که مردم کشورهای عربی با مشاهده ارتباط سرانخود با آمریکا و دولت­‌های اروپایی سرخورده می­‌شوند و به اقدامات تروریستی علیه مارو می­‌آورند، مانند حمله به ناو آمریکا در یمن و سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا. آمریکایی­‌ها احساس کردند که این مسائل برایشان خطر است.

مردم وقتی درکشورهای عربی بیکار می­‌شوند، در فقر به سر می‌­برند، در خفقان سیاسی و استبداد بهسر می­‌برند، ممکن است به اقدامات تروریستی علیه آمریکا نیز روی بیاورند. این همنکته دیگری بود که در طرح خاورمیانه بزرگ بدان اشاره کردند. اقدام سوم این است کهاین­‌ها ممکن است انقلاب کنند و این انقلاب از نوع ایران اسلامی باشد و این یک خطربسیار بزرگ است. آمریکایی‌­ها برای این‌که با این خطرات مقابله کنند در سه محوراقتصادی، سیاسی-فرهنگی و سیاسی تصمیم به انجام اقداماتی گرفتند.

این اقدامات دقیقاً چه بود؟
در محورسیاسی گفتند که فضای سیاسی کشورهای منطقه باید باز شود؛ یعنی سعی کنیم که با افزایشانتخابات‌ها سرخوردگی مردم کمتر شود. این درواقع نوعی فریب مردم است که به نوعیآرام شوند تا از التهاب کاسته شود. در بخش اقتصاد تصمیم گرفتند که نقش دولت را دراقتصاد کم کنند. گفتند که فساد اقتصادی شدید کشورهای عربی را تا حدودی کاهش دهیم تامردم اشتغال داشته باشند و انقلاب نکنند. در محور آموزشی-فرهنگی گفتند که سطح سوادرا بالا ببریم و زن­‌ها را هرچه بیشتر وارد عرصه اجتماع کنیم. زن­‌ها وقتی باآموزه­‌های لیبرالی آشنا می­‌شوند، بچه­‌هایی تربیت می­‌کنند که آن بچه­‌ها دیگربرای ما خطرناک نیستند. ببینید این مسائل در طرح خاورمیانه بزرگ لحاظ شده بود امااین طرح از اساس دچار تناقض ذاتی شد. اولین دلیل این‌که وقتی می­‌خواستند فضایسیاسی را باز کنند، اولین مخالفین این موضوع خود رژیم­‌های منطقه بودند و در رأسآن­‌ها رژیم عربستان و مصر که بیشترین مخالفت­‌ها را با آمریکا کردند. البتهآمریکایی‌­ها نمی‌خواستند فضای سیاسی را باز کنند بلکه فقط می­‌خواستند مردم راآرام کنند و آن­‌ها را فریب دهند. خود این دو رژیم در اجلاس اتحادیه عرب در آن سال،طرحی آوردند که به آن توجهی نشد.

در مورد شبهه دوم نیز در یک نگاه تمدنی، راهبردی واستراتژیک سی سال دوره طولانی‌­ای نیست. سرنوشت ملت­‌ها حداقل طی یک قرن رقممی­‌خورد. اگر آثار انقلاب پس از سی سال در این کشورها بروز و ظهور می­‌یابد، ایندوره، دوره طولانی‌­ای نیست.


طرح خاورمیانه به دلیل تناقضات این‌چنینیشکست خورد؛ یعنی آمریکایی­‌ها از یک طرف از رژیم­‌های مستبد منطقه حمایت می‌کردندتا نفت­شان را غارت کنند و امنیت اسرائیل را حفظ کنند و از طرف دیگر از سران اینکشورها می­‌خواستند که فضای سیاسی کشورهایشان را باز کنند. آن‌ها دیدند که اگربخواهند انتخاباتی مانند انتخابات فلسطین در سال 1385 برگزار کنند، حماس سر کارمی­‌آید، در عراق شیعیان به نوری‌المالکی رأی دادند، در خود مصر إخوان‌المسلمینتعدادی از کرسی­‌های مجلس را به دست گرفتند و در بحرین نیز شیعیان موفقیت چشمگیرییافتند. آمریکایی­‌ها دیدند که با اصرار بر طرح خاورمیانه بزرگ کسانی سر کارمی­‌آیند که مخالف آمریکا هستند. از طرف دیگر دیدند که متحدین خودشان مانند مبارک وملک‌عبدالله از جمله مخالفین این طرح هستند.

لذا این طرح را کنار گذاشتند تااین که در سال 85 تصمیم گرفتند به حزب‌الله حمله کنند که البته آن هم در چارچوب یکطرح کلان­‌تر بود. گفته بودند اگر می­‌خواهیم جمهوری اسلامی را از بین ببریم ابتداباید بازوهای آن را بزنیم، غافل از این‌که بازوهای جمهوری اسلامی در میان مردم است؛یعنی آن دیپلماسی عمومی که آمریکایی­‌ها می­‌خواهند به وسیله آن علیه ما اقدامکنند. این دیپلماسی عمومی را حضرت امام(ره) در اول انقلاب در میانمردم به کار بستو شما وقتی به منطقه نگاه می‌انداختی، اغلب مردم بر خلاف دولت‌ها با جمهوری اسلامیایران بودند. در جنگ لبنان خانم رایس گفت این درد زایمان تولد خاورمیانه جدید است. آمریکایی­‌ها یک رویکرد جدید برای منطقه پیش‌­بینی کرده بودند و پس از این‌کهنتوانستند در جنگ علیه حزب­‌الله پیروز شوند، از بین رفت. پس از آن نیز کنفرانسآناپولیس را مطرح کردند که رهبر انقلاب گفتند به نتیجه نمی­‌رسد و به نتیجه همنرسید. بعد نیز نوبت به طرح صلح رسید.

بنابراینآمریکایی‌­ها به دلیل تناقضات موجود و عدم همراهی متحدینش نتوانستند طرح‌­های خودرا پیش ببرند. دلیل اصلی این‌که آمریکایی­‌ها در تحولات کشورهای مصر، تونس، لیبی وجاهای دیگر شکست می‌خورند این است که آمریکایی‌­ها از یک سو منافع راهبردی در منطقهدارند و از سوی دیگر ادعای ارزش­‌های دموکراتیک. آمریکایی‌­ها و اروپایی­‌هامی­‌بینند که کشورهایی مثل لیبی و عربستان نفت زیادی دارند و می­‌توانند منافعزیادی داشته باشند. عربستان توان تولید 9 میلیون بشکه نفت در روز را دارد و بیشتریننفت خود را به آمریکا و کشورهای اروپایی می­‌فرستد. این منافع راهبردی برای کشورهایغربی مهم است و باید از این کشورها حمایت کنند. اما از طرف دیگر ادعاهای لیبرالیستیو ارزش­‌هایی همچون حقوق بشر و آزادی دارند که آن را از زبان هابز، جان لاک، روسو و... مطرح می­‌کنند. در صورتی که بخواهند آزادی در منطقه وجود داشته باشد، آن منافعراهبردی از میان می­‌رود. بنابراین تضادی بین منافع راهبردی و ارزش­‌های دموکراتیکیوجود دارد که خودشان شعارش را سر می­‌دهند و امروز در آن گرفتارشده‌اند.

اگر بخواهند اجازه بدهند مردم انتخاب کنند - دموکراسی در مکتبلیبرالیسم یک ارزش است- کسانی به قدرت می­‌رسند که با آمریکا مخالف هستند یا اگرمخالف هم نیستند اما نفت را به بهای ناچیز به آمریکا و اسرائیل نمی­‌دهند. یااین‌که دیگر خودشان را در آغوش آمریکا و اسرائیل نمی­‌اندازند و از خودشان استقلالنشان می­‌دهند و آن کاری را که مبارک کرد، دیگر نمی‌­کنند. بنابراین دلیل اصلی عدمموفقیت سیاست­‌های آمریکا در منطقه وجود همین تناقضات است. در حال حاضر با موجبیداری اسلامی، وضع برای آمریکا قابل بازگشت نیست. ببینید! امروز بواسطه توسعهوسایل ارتباط جمعی، پیام انقلاب اسلامی به مردم رسیده است. به نظر من غربی­‌هانمی­‌توانند در لیبی کسی مثل معمر قذافی را بیاورند، دیگر نمی‌­توانند شبیه مبارکدر مصر را بر سر کار بیاورند. چراکه مردم بیدار شده­‌اند و این در اثر موج انقلاباسلامی است که ان‌شاء‌الله شاهد گسترش روزافزون آن خواهیم بود.

در محور سیاسی طرح خاورمیانه بزرگ گفتند که فضای سیاسیکشورهای منطقه باید باز شود؛ یعنی سعی کنیم که با افزایش انتخابات‌ها سرخوردگی مردمکمتر شود. این درواقع نوعی فریب مردم است که به نوعی آرام شوند تا از التهاب کاستهشود. در بخش اقتصاد تصمیم گرفتند که نقش دولت را در اقتصاد کم کنند.


رهبر معظم انقلاب بیشتر از یک دهه است که از بیداریاسلامی بین جوانان و ملت­‌های مسلمان صحبت می­‌کنند. این موضوع تا قبل از اتفاقاتاخیر واقعاً برای خیلی‌­ها غیرقابل باور بود. سؤال این‌جاست که در یک دهه اخیربیداری اسلامی چه سیری داشته است؟
از همان روزهایی که مبارزات ضداستبداد و ضد استعمار در ایران بوده و پس از پیروزی انقلاب، مردم منطقه کم و بیشمتوجه این قضیه شده‌اند. نهضت‌­ها و جریان­‌های بیداری اسلامی از کشمیر پاکستانگرفته تا شمال آفریقا تحت تأثیر انقلاب اسلامی شکل گرفتند، اگرچه دشمنان با توطئهسعی داشته و دارند تا جلوی این حرکت‌ها را بگیرند اما به نظر من این جریانات اخیر،به دلیل پیروزی­‌هایی که ما در عرصه­‌های مختلف داشته­‌ایم، با قدرت و سرعت بیشتریانتشار یافته است. مثلاً در عرصه اقتصادی از همان فروردین سال 58 ما تحریم بودیماما الآن جایگاه ما کجاست؟ تولید ناخالص ملی ایران نسبت به قبل چه رشدی داشته است؟با توجه به این‌که قبل از انقلاب شش میلیون بشکه نفت در روز صادر می­‌شد و الآنحدود دو و نیم میلیون بشکه در روز صادر می‌کنیم و جمعیت بیش از دو برابر شده است،جنگ و تحریم­‌ها را داشتیم، در حوزه فناوری هسته‌­ای، نانوتکنولوژی، سلول­‌هایبنیادین و... به جایگاه بسیار خوبی دست پیدا کردیم. لذا می­‌خواهم بگویم که این موجاز ابتدای پیروزی انقلاب بوده اما امروز به برکت ایستادگی ملت و توسعه وسایل ارتباطجمعی از جمله اینترنت، ماهواره و شبکه­‌های تلویزیونی با شتاب بیشتری حرکت کردهاست.

این‌جا دو شبهه مطرح می­‌شود؛ اولاً برخی معتقدنداین حرکت‌ها را نمی‌توان حرکت‌های اسلام‌گرایانه دانست. ثانیاً چرا این خیزش اسلامیبا 32 سال فاصله پس از انقلاب اسلامی ما اتفاق می­‌افتد؟ عده­‌ای معتقد هستند بهخاطر این فاصله اتفاقات اخیر را نمی­‌توان مرتبط با تأثیر انقلاب ایران یااسلام­‌خواهی دانست.
خیزش­‌های اخیر به چند دلیل اسلام­‌خواهانه واسلام­‌گرایانه هستند. اول این‌که در این کشورها اسلام­‌گراها محور هستند؛ ثانیاًشعارهای مردم این کشورها «الله اکبر» و «لا اله الا الله» است و سوم این‌کهمیعادگاه این مردم نماز جمعه و مساجد است. بنابراین دیگر چه باید باشد تا ما بگوییماسلام­‌گرایانه است؟ در مورد شبهه دوم نیز در یک نگاه تمدنی، راهبردی و استراتژیکسی سال دوره طولانی‌­ای نیست. سرنوشت ملت­‌ها حداقل طی یک قرن رقم می­‌خورد. اگرآثار انقلاب پس از سی سال در این کشورها بروز و ظهور می­‌یابد، این دوره، دورهطولانی‌­ای نیست. مسئله بعد این است که به خاطر امنیت منطقه و موارد اهمیتی که ذکرشد، بالأخره حضور دشمنان، تمرکزشان روی خاورمیانه، رژیم­‌های دست‌نشانده استبدادی،استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موانعی ایجاد کرده است. از طرفیآمریکا و سایر کشورهای غربی مسائلی را در داخل برای ما ایجاد کرده بودند اما باوجود همه این مشکلات، انقلاب ما برای کشورهای منطقه این پیام را داشت که نظامیجمهوری اسلامی که به دنبال اسلام و مردم‌‌سالاری دینی بود، موفق شده است. غربی‌­هاتلاش کردند از رسوخ این پیام در منطقه جلوگیری کنند که در نهایت شکستخوردند.

منبع:khamenei.ir

 

 

یا حسین (ع)

یک شنبه 11 اردیبهشت 1390  5:47 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها