0

دل پاك يا حجاب؟!

 
salarezeynab
salarezeynab
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 6597
محل سکونت : تهران

دل پاك يا حجاب؟!

دل پاك يا حجاب؟!


دل پاك يا حجاب؟!


مادام كه تلقى ما از خویش عوض نشود، حجاب هیچ مفهومى نخواهد داشت و چیزى جز كفن سیاه و قبرستان خانه و مرگ نشاط زندگى و نابودى شادى‏ها، عنوان نخواهد گرفت.
و هزار عذر، خواهى داشت كه خودت را از آن آزاد كنى:
كه پاكى زن در لباسش نیست، چادرى‏ هاى كثیف و لجن بى‏شماره‏اند.
طلا که پاکه چه منّتش به خاكه.
كه من راه خودم را مى ‏روم، چشمشان كور نگاه نكنند.
كه اصلا دل باید پاك باشد.
كه چادر، بیش تر مرد را كنجكاو و تحریك مى‏كند.
كه این مسائل در كشورهاى مترقى كاملا حل شده‏اند و دیگر مسأله‏اى نیست.
كه روابط آزاد، طبیعى است.
كه محدودیت، عقده مى‏آورد و محرومیت، سركشى را مى‏زاید.


و خلاصه هزار عذر و توجیه و تازه اگر مجبور بشوى كه به خاطر ترسى و یا عشقى، حجاب بگیرى، تازه خود حجاب تو مى‏ شود بازى تو. و چادر تو مى‏شود مترى چندك و رنگش باید فلان و گل‏هایش باید بهمان باشند. و این است كه همان انحراف، در این شكل جلوه مى‏كند. و تو كه هنوز نقش خودت را عوض نكرده‏اى، در هر لباسى همان خواهى بود و همان بازى‏ ها را خواهى داشت و فقط با تنوع ‏ها خودت را فریب خواهى داد و به ریش دیگران خواهى خندید.

زیر بناى حجاب، همین دگرگون كردن بینش و عوض كردن تلقى و برداشت‏هاست. آن وقت آنچه سخت و رنج آلود است شیرین و مطلوب خواهد شد، و راحت و آسان خواهد گردید.

هنگامى كه من با مقایسه ها، ارزش‏هاى بیش تر خودم را یافتم و با شهادت استعدادهایم، كار بزرگ خودم را شناختم و از تنوع و تكرار و از لذت و خوشى، به تحرك و به خوبى‏ ها رو انداختم، با این بینش، دیگر هیچ تنوعى مرا ارضاء نخواهد كرد و هیچ چشمى و هیچ دهانى و هیچ دلى، جایگاه من نخواهد بود، كه من در این تنگناها نمى‏گنجم و در این محدوده‏ها، محبوس نمى ‏شوم.

هنگامى كه با همین مقایسه، عظمت من مشخص گردید و كار من نمودار گشت، ناچار من به شناخت دنیا راه مى ‏یابم. اگر نقش من تحرك باشد و كار من حركت، ناچار دنیا راه من خواهد بود و در این راه من نباید گردى به پا كنم و دلى را بگندانم و كسى را به خود جلب كنم و خودم را در چشم‏ها بنشانم.

با این بینش دیگر هیچكدام از آن عذرها، رنگى نخواهد داشت، چون لباس بینش نمى‏آورد، ولى بینش‏ها تو را وادار مى‏كنند كه گردى بلند نكنى و دلى را به خود نگیرى و سنگ راه نباشى.

مسأله این نیست كه من پاكم، مسأله این است كه اگر كسى با عمل من گندید، ناچار گند او به من هم سرایت مى‏ كند، كه من در جامعه‏ ى مرتبط زندگى مى‏كنم. و مسأله این است كه من از محدوده‏ ى حصارها و دیوارهاى من و خودم گذشته‏ام و در من تمام خلق گنجانده شده و عشق آنها در دل من هم نشسته است.

مادرهایى كه داروهاى سمى را از دسترس بچه‏ هاى فضول دور نگه مى ‏دارند، از همین عشق سرشار شده‏اند. و این است كه بریز و بپاش نمى‏كنند و بزن و برو نیستند.
این عشق و آن ارتباط و پیوستگى، این دو عامل مانع این است كه تو به گندیدگى و آلودگى دیگران بى‏اعتنا باشى؛ كه در هستى نظام یافته و در جامعه‏ى مرتبط نمى‏توان ولنگار و بى‏تفاوت بود.

و اما داستان پاكى دل، ناچار پاكى عمل را به دنبال خواهد آورد، كه درخت زنده بار خواهد داد و دل پاك، عمل پاك خواهد آورد.
اما كنجكاوى ‏ها، هنگامى از درون با شناخت‏ها و بینش‏ها، ارضاء شده باشد، آن وقت نباید از بیرون تحریك‏ها در میان باشند و سنگ‏ها مانع حركت شوند. آن چه كنجكاوى را تحریك مى‏كند، همان به خویش خواندن‏هاست،
چه در حجاب و چه بدون حجاب و این تحریك‏ها در تمام شكل‏هایش، كنترل مى‏شود، در حالى كه راه صحیح برداشت و ارضاء وجود دارد و آنها كه به تحرك رسیده‏اند، بدون احتیاج به تنوع‏ها، تأمین خواهند شد. كنجكاوى هنگامى بیش تر خواهد بود كه، جلوى استعدادها را گرفته باشند، اما اگر رهبرى كرده باشند و جهت داده باشند، دیگر مسأله‏اى نیست.
و اما این توضیح كه این مسائل در كشورهاى دیگر حل شده، به این مى‏ماند كه بگوییم مسأله‏ى رودها در كشورهاى دیگر حل شده، مى‏گذارند هرز برود و باتلاق بشود. هرز كردن استعدادها، با راه حل و بهره‏بردارى از آنها یكى نیست. این كه در آن كشورها، بدون معطلى مى‏توانند این نیروها را هدر كنند، راه حل حساب شده براى بهره‏بردارى نیست. یك دسته این نیروى عظیم را احتكار كرده‏اند و دسته‏ى دیگر بى‏حساب پرورشگاه‏ها و باشگاه‏ها و كلوپ‏ها را به چرخ انداخته‏اند و از این نیروهاى زندگى ساز، جز سوختن ریشه‏هاى خویش بهره‏اى نبرده‏اند، در حالى كه مى‏توانستند با شكل دادن به استعدادها و رهبرى كردن و جهت دادن به آنها، نه محرومیت و عقده را به دنبال بیاورند و نه با روابط آزاد، با نظام‏ها و سنت‏هاى حاكم بر جهان و بر انسان درگیر شوند.

انسانى كه خودش را هرز كرده و خوش بوده و كیف كرده، در واقع از آنجا لذت برده كه نمى‏داند چه از دست داده، فقط حساب كرده كه چه به دست آورده است. ما از حجم استعدادها و از عظمت خویش غافلیم و خود را جزء دارایى حساب نمى‏كنیم و این است كه با لذتى كه در عوض از دست دادن خویش و عمر و هستى خود بدست آورده‏ایم، سرخوشیم و سرشاد.

با این توضیح مى ‏فهمیم كه حجاب تنها مخصوص زن نیست كه مردها هم باید حساب شده حركت كنند و گرد و خاك بالا نیاورند و دل‏ها را به خود گره نزنند، كه هر كس در سر راه دل‏ها بنشیند، او راهزن است و طاغوت. و این مسأله در آن وسعت مطرح مى‏شود كه حتى زن و شوهر را هم مى‏گیرد، كه هیچ یك نباید بر دیگرى حكومت كنند و هیچكدام نباید صاحبدل این و آن باشند، كه دلدار دیگرى است. و هر كس خلق را در خود نگه دارد و باتلاق استعدادهاى عظیم او بشود او هم طاغوت است.

مقدار حجاب و پوشش، با در دست داشتن این بینش و این ملاك، روشن‏ مى ‏شود كه همیشه یك شكل و یك مقدار ندارد. تو در برابر آتش سوزانى كه حتى كفش‏ها و دمپایى‏ها تحریكش مى‏كنند و تمام وجودش را مى‏سوزانند، وضعى خواهى داشت كه در برابر سلمان و یا وجود سازمان گرفته‏ى دیگر ندارى. در برابر آن ها كه در دلشان مرض‏ها و آتش‏هاست، حتى صداى تو و رفت و آمد تو كنترل مى‏شود و پوشیده مى‏گردد.
فاطمه علیها السلام در برابر سلمان و ابوذر، به گونه ‏اى است كه در برابر دیگران نیست و این ملاحظه‏ها براى كسانى كه به این آگاهى رسیده‏اند، هیچ دشوار نیست. این بارها براى این ظرفیت‏ها، ناچیز است.
این دیدگاه وسیع است كه مى‏ تواند روایات مختلف را بیابد و بفهمد، روایاتى كه از حركت فاطمه و زینت و برخورد زن‏هاى مسلمان سخن مى‏گوید و روایاتى كه سعادت زن را در این مى‏داند كه با مرد برخوردى نداشته باشد.
على علیه السلام در نهج البلاغه مى‏گوید: شنیده‏ام كه در بازار بصره لباس زنى با عباى مردى برخورد كرده، از شرم بمیرید.
این یك اصل است، كه برخوردها را محدود مى‏كند، مگر آنجا كه ضرورتى باشد و رجحانى و اهمیتى، كه این اهمیت و رجحان و ضرورت، حتى به اسارت رفتن زینب عریان را، توجیه مى‏كند. و ضربه خوردن فاطمه مدافع حق را توضیح مى‏دهد. با چنین بینش و با چنین ملاك‏هایى است كه‏ مى‏توانى این تفاوت‏ها را بفهمى، كه اسلام نه تنها عمل كه عامل‏ها و انگیزه‏ها را در نظر دارد. و با این ملاك‏ها و معیارها، احكامش را طرح مى ‏كند.

بخشی از کتاب روابط متکامل زن و مرد. عین.صاد

 

یا حسین (ع)

یک شنبه 11 اردیبهشت 1390  4:41 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها