0

بيداري اسلامي و مبارزه با فرهنگ غرب از ديدگاه شهيد مطهري

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

بيداري اسلامي و مبارزه با فرهنگ غرب از ديدگاه شهيد مطهري

خبرگزاري فارس: شهيد مطهري معتقد است كه غرب سال‌هاست كه در پي بي‌خبر نگهداشتن مردم است؛ حال روشنفكران مسلمان دو وظيفه بر عهده دارند؛ يكي شناخت صحيح اسلام به عنوان يك فلسفه اجتماعي و ديگري شناخت مقتضيات زمان و تفكيك واقعيت‌هاي ناشي از تكامل علم از پديده‌هاي انحرافي و عوامل فساد.

به گزارش خبرنگار آيين و انديشه خبرگزاري فارس، چندي است كه امواج انقلاب اسلامي ايران و نداي بيداري اسلامي جهان اسلام را به لرزه در آورده است، به گواهي بسياري از كارشناسان سياسي، انقلاب‌هايي كه در چندماه گذشته رخ داده‌اند، حاصل انديشه سياسي انقلاب اسلامي است.


اما بايد دانست كه اگر اين نهضت‌هاي آسيب‌شناسي نشوند به عبارت ديگر اگر در اين نهضت‌ها، دشمن‌شناسي در كنار دوست‌شناسي مورد اهتمام قرار نگيرد، احتمال موج‌سواري از اين نهضت‌ها از سوي فرهنگ‌ غرب وجود دارد.


آسيب‌شناسي نهضت‌هاي بيداري در انديشه شهيد مطهري جايگاه خاصي دارد، لذا برآن شديم كه بيداري اسلامي و مبارزه با فرهنگ غرب را در انديشه مطهري بررسي كنيم؛



مبارزه با اين پديده جديد (استعمار جديد غرب) در كادر كلي اصول اسلامي وجود دارد. اسلام كه در صدر برنامه خودش مبارزه با ظلم و غارتگري را قرار داده است، وقتي كه مبارزه با ظلم و غارتگري فرد را تحمل نمي‌كند، به طريف اولي ظلم و غارتگري يك ملت را بر ملت ديگر تحمل نخواهد كرد. اسلام در تعليماتش نشان داده است كه براي حقوق جامعه حساسيت بيشتري از حقوق فرد قائل است.


امير مومنان(ع) در جمله‌اي در يكي از نامه‌هايشان مي‌فرمايد:


اعظم الخيانه خيانه الامه و الفظع الغش غش الائمه.


يعني بزرگ‌ترين خيانت‌ها خيانت به جامعه است؛ خيانت به فرد هرگز در حد خيانت به جامعه نيست. بنابر اين اسلام با استعمار هم مبارزه دارد؛ گو اينكه استعمار در آن زمان نبوده است. در زمان امير‌مومنان(ع) مبارزه بر ضد استعمار آنچنان كه در اين زمان‌ها وجود دارد وجود نداشته، ولي در برنامه و طرح‌هاي اسلام چيزهايي كه شامل مبارزه با استعمار هم بشود به نحو اكيد و شديد وجود دارد، اصولي كلي هست كه اين اصول كلي در همه جا وجود دارد (1)



* هشدار؛ غرب يكپارچه مي‌شود!


شهيد مطهري معتقد است كه غرب امروز به لحاظ فرهنگ و اقتصاد به صورت يكپارچه در برابر دنياي سوم قرار گرفته است. بنابراين، رنگ‌هاي ملي و تضادهاي ناسيوناليستي را لااقل در حيطه منافع اقتصادي مشترك منطقه‌اي كنار گذاشته‌اند. در كشورهاي دنياي سوم (كم رشد و يا در حال رشد) نيز از يك طرف سررشته اقتصادي و طبقه حاكمه اقتصادي دربند و تحت سلطه و فرمان قدرت‌هاي اقتصادي كشورهاي بزرگ قرار دارد و از طرف ديگر رهبري فرهنگي آنان نيز از طريق روشنفكران تحت تاثير و دنباله‌روي فرهنگ مسلط غرب است.



* رهبري عالمان ديني


شهيد مطهري در كتاب نهضت‌هاي اسلامي در صد سال اخبر معتقد در مقايسه رفتار و عمل سياسي علماي اهل سنت و تشيع معتقد است كه در تاريخ جهان‌تسنن، جنبشي مانند ضد استعماري تنباكو به رهبر رهبران دين كه به لغو امتياز انحصار تنباكو در ايران منجر شد و در مقابل آن استبداد داخلي و استعمار هر دو به زانو در آمد؛ با انقلابي مانند انقلاب عراق كه عليه قيوميت انگلستان بر كشور اسلامي عراق بود و به استقلال عراق منجر شد؛ يا قيامي مانند قيام مشروطيت ايران كه رژيم سلطنتي استبدادي ايران را به رژيم مشروطه مبدل كرد؛ و يا نهضتي اسلامي به رهبري رهبران ديني مانند آنچه در ايران امروز مي‌گذرد؛ مشاهده نمي‌كنيم.



علامه مطهري معتقد است كه اين انقلاب‌ها همه به رهبري روحانيت شيعه صورت گرفت؛ همان روحانيتي كه كمتر درباره اصلاح و طرح‌هاي اصلاحي سخن گفته و طرح داده است. جنبش تنابكو را علماي ايران آغاز كردند و با دخالت زعيم بزرگ مرحوم حاج‌ميرزاحسن شيرازي به پيروزي نهايي رسيد. انقلاب عراق را علماي شيعه عراق كه در راس آنها مجتهد جليل‌القدر آقا ميرزا محمد‌تقي شيرازي قرار داشت رهبري كردند. راستي حيرت‌آور و درس‌آموز است كه از شخصيتي مانند مرحوم ميرزا محمد‌تقي شيرازي، مجسمه زهد و تقوا و تهذيب نفس و به اصطلاح درون‌گرايي، يك مرتبه در شرايط خاص، شخصيتي مجاهد طلوع مي‌كند كه گويي همه عمر با جهاد و مبارزه به سركرده است.


نهضت مشروطيت ايران را در درجه اول مرحوم آخوند ملا محمد كاظم خراساني و مرحوم آقا شيخ‌عبدالله مازندراني از مراجع نجف، و دو شخصيت بزرگ از علماي تهران، مرحوم سيد‌عبدالله بهبهاني و مرحوم سيد‌محمد طبايي رهبري كردند.


در جهان تسنن، هرگز جنبش‌هايي نظير جنبش‌هاي فوق‌الذكر به وسيله اصلاح‌طلبان مذهبي و مقامات روحاني سني صورت نگرفته است و حتي نهضت‌هايي نظير نهضت اصفهان، نهضت تبريز و نهضت مشهد كه در نهضت اخير، مجتهد بزرگ مرحوم حاج آقا حسين قمي در آنها نقش اول را داشت نيز صورت نگرفته است.



* فرياد در برابر خطر غرب



در منظومه غرب‌شناسي مطهري،‌اقبال جايگاه ويژه‌اي دارد، چنانچه در مورد اقبال مي‌گويد: اقبال مردي است اروپا رفته و اروپا شناخته؛ مردي است كه از تحصيلات جديد بهره بسيار عالي داشته است؛ مردي است كه دنياي اروپا او را به عنوان يك متفكر و دانشمند و صاحب‌نظر مي‌شناسد. او كسي نيست كه در گوشه هند منزوي شده و از دور شبحي از اروپا در نظرش مجسم شده باشد و بعد بخواهد انتقاداتي بكند. او اروپا را از نزديك ديده، شناخته و تجزيه و تحليل كرده است. به علم جديد هم بسيار علاقه‌مند است و جوانان مسلمان را تشويق مي‌كند كه علوم جديد را بياموزند. او كسي نيست كه با علوم جديد مخالف باشد يا مسلمانان را پرهيز بدهد كه علوم جديد را نياموزيد. خير! اين طور نيست.



* اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آينده تمدن اروپا را بسيار شوم و خطرناك مي‌داند



با همه اين حرف‌ها، اولين چيزي كه در گفتار اين مرد جلب توجه مي‌كند و آن را در شعرهاي خودش به صورت منظوم بيان كرده است، اين است كه آن چيزي كه امروز آن را تمدن اروپايي مي‌گويند، يعني مجموع شئون زندگي اروپايي، ايده‌آل‌هايي كه تمدن امروز اروپايي به بشر مي‌دهد، راه و رسمي كه به بشر مي‌آموزد، اخلاق و عادت‌ها و بالاخره مسيري كه اروپاي امروز دارد را نه تنها يك چيز خوب نمي‌داند، بلكه يك امر بسيار بسيار خطرناك هم براي بشريت و هم براي خود مردم اروپا مي‌داند؛ يعني اقبال اروپا رفته و اروپا شناخته، آينده تمدن اروپا را بسيار شوم و خطرناك مي‌داند.



* ضرورت بيداري



استعمار غرب سال‌هاست بلكه قرن‌ها در پي بي‌خبر نگه داشتن مردم كوشش مي‌كرد، تا مردم بي‌خبر بودند، خيال او راحت بود مثل معروف مي‌گويد:«دزد، دشمن مؤذن است» چرا؟ چون مردم تا در خواب هستند، دزد مي‌تواند دستبرد بزند، ولي وقتي كه مؤذن رفت بالاي مناره و فرياد كرد: الله اكبر؛ الله اكبر خواب آلوده‌ها بيدار مي‌شوند. وقتي بيدار شدند دزد ديگر نمي‌تواند دستبزد بزند. دزد در حال خواب و در تاريكي مي‌تواند دستبرد بزند نه در بيداري و روشنايي.


در گذشته، مردم ما از نظر اخلاقي تا حدي سلامتي‌هايي داشتند. واقعا اين جهت را نمي‌شود انكار كرد كه مردم قديم از خيلي لحاظ‌هاي اخلاقي مردم سالمي بودند، كمتر دزدي مي‌كردند، كمتر دروغ مي‌گفتند، كمتر مشروب‌خواري مي‌كردند، كمتر فسق و فجور و مي‌كردند، مردماني بودند از نظر اخلاقي سليم، اما مردم اخلاقي سليم ناآگاهي بودند. در آن وقت دشمن به اخلاق مردم كاري نداشت. او از نداشتن چشمشان استفاده مي‌كرد، كوريشان استفاده مي‌كرد، از بي‌خبريشان استفاده مي‌كرد. اما همه را براي هميشه نمي‌شود بي‌خبر نگه داشت. هر كاري بكنيد، آخرش آگاهي از هر روزنه‌اي و از هر گوشه‌اي باشد پيدا مي‌شود. يك آدم آگاه هم كه در ميان مردم پيدا شود ميليون‌ها نفر را آگاه مي‌كند.



* رسالت روشنفكران



به اعتقاد شهيد مطهري براي روشنفكران مسلمان در عصر ما كه از نظر كيفيت زبده‌ترين طبقات اجتماعي باشند و از نظر كميت خوشبختانه قشر قابل توجهي به شمار مي‌روند مهمترين مسئله اجتماعي اسلام و مقتضيات زمان است.


دو ضرورت فوري، مسئوليتي سنگين و رسالتي دشوار بر دوش اين طبقه مي‌گذارد. يكي ضرورت شناخت صحيح اسلام واقعي به عنوان يك فلسفه اجتماعي و يك ايدئولوژي الهي و يك دستگاه سازنده فكري و اعتقادي همه جانبه و سعادت‌بخش؛ و ديگر ضرورت شناخت شرايط و مقتضيات زمان و تفكيك واقعيت‌هاي ناشي از تكامل علم و صنعت از پديده‌هاي انحرافي و عوامل فساد و سقوط.


براي يك كشتي كه مي‌خواهد اقيانوس‌ها را طي كند و از قاره‌اي به قاره ديگر برود، وجود قطب‌نما براي جهت‌يابي و همچنين لنگر محكم براي محفوظ ماندن و غرق نشدن و زيرپا گذاشتن جزر و مدها ضروري است.


همچنان كه شناخت وضع و موقعيت جغرافيايي دريا در هر لحظه امري حتمي است؛ ما بايد از طرفي اسلام را به عنوان يك راهنماي سفر و يك لنگر محكم و نگهدارنده از غرق شدن در جزر و مدها، و هم شرايط خاص زمان را به عنوان مناطق و منازل بين راه كه بايد مرتبا به آنها رسيد و گذشت، كاملا بشناسيم تا بتوانيم در اقيانوس متلاطم زندگي به سرمنزل مقصود برسيم.


براي روشنفكران مسلمان در اينجا مشكل لاينحلي وجود ندارد، فقط آشنا نبودن با حقايق اسلام و يا تميز ندادن ميان عوامل توسعه و پيشروي زمان و جريان‌ها و پديده‌هاي انحرافي كه لازمه طبيعت بشري است ممكن است مسئله را به صورت معما جلوه دهد.

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

یک شنبه 11 اردیبهشت 1390  12:54 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها