تاريخ بشريت همواره شاهد از خودگذشتگي و جانفشاني رادمردان با ايماني چون هابيل، يحيي و پيامبران بنياسرائيل است كه در راه اصلاح جامعه خويش، خون پاكشان بر زمين ريخت تا نهال رشد و تعالي سرفراز ماند.
جامعه اسلامي با حماسه بدر، احد، احزاب و شهادت نيكاني چون حمزه و حنظلهها، در مدينه به بار نشست؛ اما با غروب خورشيد فروزان مدينه و انحراف از مسير نبوت و ولايت، امويان بر جامعه اسلامي دست يازيدند و آنان كه از ديرباز مترصد چنين فرصتي بودند، گستاخانه آرمانهاي مقدس اسلامي را به چوب حراج زده، ميرفت تا تمامي ارزشهاي ناب اسلامي را به باد فنا دهند.
حماسهسازان عاشورا در برابر هجمه ناجوانمردانه غاصبان اسلامنما، مردانه ايستادگي كردند و موجبات احياي ارزشهاي اسلامي در جامعه و رسوايي حزب اموي را فراهم آوردند.
احياي عاشورا و پاسداشت آن، يادآور نقش ائمه اطهار(ع) در بيداري جامعه اسلامي و ارائه الگوهاي قرآني به جامعه است. «زيارت عاشورا» خود نمودي از اين پاسداشت است، زيارتي كه تكريم چهره مجاهدان في سبيلالله و انزجار از ظالمان و همراهي با احياگران سنت نبوي است. در اين نوشتار بر آنيم تا گوشههايي از مباني قرآني زيارت عاشورا را بازگوييم:
1ـ احياي شخصيت و مرام پاكان
قرآن كريم در آيات نوراني خويش بر احياي نام و چهرههاي پاك و مجاهد در طول تاريخ تصريح دارد؛ تكريم پيامبراني چون حضرت نوح، ابراهيم، هود، موسي و يحيي و ذكر مبارزات و فداكاري آنها در برخورد با طاغوتهاي زمان خود، نمودي از اين سنت احياگري است. بر همين اساس نيز سورههايي از قرآن به نام پيامبران و پاكان نامگذاري شده است.[1]
زيارت عاشورا نيز احياكننده شخصيت و مرام پاك اباعبداللهالحسين(ع) و ياران وفادارش است.
2ـ تكريم چهرههاي محبوب
در قرآن كريم افزون بر پيامبران الهي، چهرههاي تاريخساز و محبوب ـ مانند حضرت مريم، لقمان، آسيه، اصحاب كهف ـ نيز همواره مورد تكريم قرآن قرار گرفتهاند، به گونهاي كه گاه پيامهاي آنها در قالب آيات الهي براي هميشه جاودان مانده است. در اين زمينه ميتوان به دستورات حكيمانه لقمان به فرزندش در سوره لقمان[2] و بيان خواستههاي متعالي اصحاب كهف، در سورة كهف[3] اشاره نمود. قرآن در معرفي زنان پاكدامن و مؤمني چون حضرت مريم و آسيه ميفرمايد: «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلا لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ * وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ»[4]
3ـ رسوا كردن چهرههاي منفور
افشاي شخصيت واقعي چهرههاي منفور و بيزاري جستن از آنها روش ديگر قرآني است، قرآن كريم با اشاره يا صراحت به ترسيم چهرههاي خبيثي چون ابولهب و همسرش،[5] و زنان لوط و نوح،[6] پرداخته است. در سوره مدثر در مذمت وليدبن مغيره آمده است: «إِنَّهُ فَكَّرَ وَقَدَّرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ * ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ يُؤْثَرُ.»[7]
زيارت عاشورا نيز رسواكننده چهرههاي منفوري چون خاندان ابوسفيان و زياد و مروان است.
4ـ مبارزه با جهل و سنتهاي جاهلي
قرآن كريم همواره بر جهل حاكم بر جامعه و نيز رسوم جاهلي به مبارزه برخاسته است، مبارزه با رسومي، چون زنده به گور كردن دختران[8] و تقليد از آباء و اجداد در مسير باطل[9] از اين قبيل است. يكي از رسوم جاهلي كه قرآن با آن به مبارزه برخاسته فخر فروختن به ديگران است تا جايي كه براي فخرفروشي به قبرستان متوسل شده، مردگان خويش را نيز به آمار خود ميافزودند. قرآن در اين باره ميفرمايد: «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ* حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ»[10] تفاخر به بيشتر داشتن، شما را غافل داشت تا كارتان [و پايتان] به گورستان رسيد.
زيارت عاشورا بزرگداشت شخصيتي است كه هدف او امر به معروف و نهي از منكر و رهاسازي مردم از جهالت و گمراهي است.[11]
5ـ درود فرستادن بر پيامبران و اولياي الهي
اهداي درود و سلام به شخصيتهاي انسانساز در طول تاريخ و پيروان آنان افزون بر بيان جايگاه و مقام رفيع آنان، تأكيدي بر احياي فرهنگ و انديشههاي آنان است. از اين رو خداوند خود در جاي جاي قرآن كريم بر پيامبران و اولياي الهي و پيروان آنان درود فرستاده و مسلمانان را نيز به اين امر ترغيب نموده است؛ آيات ذيل نمونههايي از آن است:
«سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ»،[12] «وَالسَّلامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى»،[13] «َسَلامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى»[14]، «سَلامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ»،[15] «سَلامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ»،[16] «سَلامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ»[17]، «وَسَلامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا»،[18] «سَلامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ»[19]، «وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ»،[20] «إِنَّ اللَّهَ وَمَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا»[21] سلام بر امام حسين(ع) و يارانش نيز هماهنگي جسم و جان با حماسه جاويدان آنهاست.
6ـ لعن و بيزاري از ستمگران
اظهار تنفر از ستمگران از ديگر شيوههاي قرآن است. لعن، اعلان برائت و تبيين خط مشي اعتقادي و سياسي است، لعن بر كساني است كه دست خود و ديگران را از دست خداوند و دامان رهبران معصوم جدا كردند، لعن ابراز تنفر از كساني است كه سدّ راه سعادت شده و ديگران را از كمال لايق انساني محروم كردهاند. در فرهنگ قرآن و زيارات ـ خصوصاً زيارت عاشورا ـ عوامل اصلي و فرعي اين محروميت مورد لعن قرار گرفتهاند؛ چنانچه قرآن ميفرمايد:
«أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ»،[22] «وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»،[23] «فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ»،[24] «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا»،[25] «قُتِلَ أَصْحَابُ الأخْدُودِ ... وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ».[26]
7ـ تكريم مجاهدان و شهيدان
تكريم مجاهدان و شهيدان راه حق و برتري مجاهدان بر ديگران و بيان مبارزات و تلاشهاي آنان در احياي حق[27] و تشويق به جهاد در راه خدا از اهداف اساسي قرآن است. «وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا»[28] «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»[29]
زيارت عاشورا نيز زنده نگاه داشتن خط سرخ شهادت و اهداف و مقاصد والاي مجاهدان في سبيلالله و شهيدان والامقام و بستن پيمان مجدد با آرمانهاي آنان است.
8ـ دوستي با دوستان خدا و دشمني با دشمنان او
از آيات تولي و تبري[30] به خوبي بر ميآيد كه مسئله پيوند با ذات پاك خدا و اولياي الهي و جدا شدن از ظالمان و فاسدان و طاغوتها و در يك كلمه حب فيالله و بغض في الله از اساسيترين و اصوليترين آموزههاي قرآن است كه اثري عميق در تمامي مسائل فردي و اجتماعي و دنيايي و آخرتي انسان دارد.
زيارت عاشورا نيز با سلام و درودهاي خويش بر اوصيا و اولياي الهي و نفرينهايش بر ظالمين و فاسدان و طواغيت پيوند انسان را با اولياي الهي وثيقتر و نفرت و انزجار و دوري جستن از دشمنان خدا را صد چندان ميسازد.
9ـ الگو بودن پيامبر(ص) و آل او
قرآن كريم مسلمانان را به پيروي از ابراهيم(ع) و يارانش به عنوان اسوة حسنه و الگوي زيبا و پرارزش دعوت كرده و ميفرمايد: «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ»[31] و نيز پيامبر عظيمالشأن(ص) را به عنوان اسوه نيكو به جهانيان معرفي نموده است كه: « لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ»[32]
زيارت عاشورا نيز با تأسي بر آيات قرآن، پيامبر اكرم(ص) و خاندان پاك او را الگوي انسانها معرفي نموده است. اللهم اجعل محياي محيا محمد و آل محمد و مماتي ممات محمد و آل محمد.
10ـ شفاعت جستن از اولياي الهي
خداوند از روي رحمت بيكرانش باب شفاعت را بر بندگان خويش گشود تا گنهكاراني كه لايق بخشايشگرياند را به خوان نعمتهاي الهي باز گرداند كه: «إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ».[33]
بر اساس آيات نوراني قرآن كريم، خداوند به برخي از اولياي خويش اجازه داده است تا از حق شفاعتي كه مخصوص خداوند است، استفاده نمايند؛ چنانكه خداوند در قرآن ميفرمايد: «وَلا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ»[34] و نيز «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ».[35]
در زيارت عاشورا نيز با الهام از آموزههاي قرآني سر به سجدة درگاه الهي گذارده و امام حسين(ع) را به عنوان شفيع در روزي كه «شفاعتگري در پيشگاه او سود نميبخشد، مگر براي آن كس كه به وي اجازه دهد»[36] قرار ميدهيم و ميگوييم«اللهم ارزقني شفاعةالحسين يوم الورود و ثبت لي قدم صدق عندك معالحسين و اصحاب الحسين الذين بذلوا مهجهم دونالحسين عليه السلام».
پينوشتها:
[1] ـ ذكر مبارزات حضرت موسي(ع) در سورههايي مانند بقره، طه، شعرا و نامگذاري سورههايي مانند نوح، هود، ابراهيم و محمد(ص) از اين قبيل است.
[2] ـ لقمان/ 16-19.
[3] ـ كهف/ 9-26.
[4] ـ تحريم/ 11 و 12.
[5] ـ مسد.
[6] ـ تحريم/10.
[7] ـ مدثر/ 18-24.
[8] ـ تكوير/ 8 و 9.
[9] ـ مائده/ 104.
[10] ـ تكاثر/ 1 و 2.
[11] ـ ر.ك: نامه امام حسين(ع) به محمدبن حنفيه و نيز زيارت اربعين.
[12] ـ رعد/24.
[13] ـ طه/ 47.
[14] ـ نمل/ 59.
[15] ـ صافات/ 79.
[16] ـ صافات/ 109.
[17] ـ صافات/ 120.
[18] ـ مريم/ 15.
[19] ـ صافات/ 130.
[20] ـ صافات/ 181.
[21] ـ احزاب/ 56.
[22] ـ اعراف/ 44.
[23] ـ رعد/ 25.
[24] ـ آل عمران/ 61.
[25] ـ احزاب/ 57.
[26] ـ بروج/ 4-7.
[27] ـ سورة انبياء بيانگر گوشههايي از مجاهدت پيامبران در برپايي قسط و عدالت است.
[28] ـ نساء/ 74.
[29] ـ نساء/ 95.
[30] ـ ممتحنه/ 4و6؛ مجادله/ 13؛ توبه/ 71؛ بقره/ 257.
[31] ـ ممتحنه/ 4.
[32] ـ احزاب/ 21.
[33] ـ نجم/ 32.
[34] ـ سبأ/ 23.
[35] ـ بقره/ 255.
[36] ـ سبأ/ 23.
سيدمحمد حسين ميري عليرضا كمالي
|