0

شخصيت‏شناسى انسان از ديدگاه قرآن

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

شخصيت‏شناسى انسان از ديدگاه قرآن


شخصيت‏شناسى انسان از ديدگاه قرآن

انسان، موجودى دوبعدى:

بنا بر آيات قرآن كريم، انسان موجودى است دوبعدى. از يك‏سو ريشه در خاك دارد كه همان جنبه مادى اوست و از سوى ديگر رو به بارگاه اعلى و ربوبى دارد كه جنبه باطنى يا بُعد معنوى انسان است يا به بيان ديگر، بُعد ملكوتى آدمى. ميان اين دو جنبه وجودى انسان هماره كشمكش هست. كه در برخى از انسان‏ها بُعد مادى بر بعد ملكوتى چيره مى‏شود و در برخى ديگر جنبه ملكوتى بر جنبه مادى. مولوى در اين ابيات به اين كشمكش اين‏گونه اشاره مى‏كند:


جان گشوده سوى بالا بال‏هتن زده اندر زمين چنگال‏ها


ميل جان سوى ترقى و تشرفميل تن در پى اسباب و علف


از نگاه قرآن، رياكارى و خودنمايى، نيرنگ، آز و ديگر مفاسد اخلاقى ناشى از فساد ملكوت انسان است. راستى و درستى، فداكارى، قرب به خدا و ديگر فضيلت‏هاى اخلاقى روح، نشانه پاكى، بزرگى، عزت نفس و سلامت ملكوت انسان است. «از منظر قرآن اعمال و رفتار انسان بر اساس بعد ملكوتى وى ارزيابى مى‏شود، نه بعد ظاهرى او، و در قيامت هم آدمى بر اساس بعد ملكوتى خود محشور مى‏شوند، نه بعد ظاهرى».


پيام متن:

تنها بعد ملكوتى است كه از انسان مى‏ماند.


عناصر سازنده شخصيت آدمى

از نگاه قرآن كريم، شخصيت و هويت انسان را عناصر زير مى‏سازند:


1. عقل و انديشه

تفاوت ميان انسان و حيوان در اين است كه انسان، جاندارى است كه انديشه‏ورز است و همين خردمندى و دانايى اوست كه نسبت به ديگر موجودات جهان آفرينش به او برترى بخشيده است. در بسيارى از آيات قرآن از واژه‏هاى عقل، تدبر و تفكر براى شكوفايى بُعد انسانى بشر تأكيد شده است. همچنين، قرآن يكى از عناصر سازنده انسان و تكامل وى را پرورش عقل و انديشه مى‏داند. بدين معنا كه انسان از راه رشد مناسب و كافى عقل و انديشه در زندگى، مى‏تواند از حيات طيبه بهره‏مند شود. به تعبير زيباى حكيم سنايى:


عقل، سلطان قادر خوشخوستآنچه سايه خداش خوانند اوست


مولوى


خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد كه انسان به كمك خرد و انديشه‏اش به مبدأ آفرينش پى مى‏برد و هدف‏دارى جهان هستى را درك مى‏كند. جهان آفريدگارى دارد. پس بايد كارها و رفتار و خوى و منش خويش را با هدف برتر كه همانا خرسندى حضرت حق است، هماهنگ سازد. خداوند مى‏فرمايد:


«آيا در خود نينديشيده‏اند كه خداوند آسمان‏ها و زمين و آنچه را در آنهاست، به حق آفريده است».


پيام متن:

اى برادر تو همه انديشه‏اىمابقى خود استخوان و ريشه‏اى


گر بود انديشه‏ات گل گلشنىور بود خارى، تو همه گلخنى


2. دل و قلب

انسان موجودى است آميخته از عقل و عاطفه يا عشق و انديشه كه هر دو در ساختن شخصيت او نقش مهم و بسزايى دارند. قرآن كريم در كنار عقل، به دل كه كانون عواطف آدمى است، توجه دارد. دل، مركز آرامش و اطمينان است. در آيات بسيارى نيز سرچشمه اطمينان خاطر و آرامش روان قلب و دل معرفى شده است:


«كسانى كه آيمان آورند و دل‏هايشان با ذكر خدا اطمينان يابد. آگاه باشيد كه با ياد خدا دل‏ها آرامش مى‏يابد».


اتحاد و هم‏بستگى ميان انسان‏ها از راه دل و قلب، به همراه عقل و انديشه صورت مى‏پذيرد. «تا دل‏هاى شما را به هم نزديك كند و از آن راه شما را ثابت قدم سازد».


منشأ سنگ‏دلى و بى‏رحمى نيز قلب و روان است. دلى كه جايگاه الطاف الهى و شايسته نيك‏خواهى است، گاهى آن‏چنان بيمار كه از سنگ نيز سخت‏تر مى‏شود. بى‏رحمى از ديدگاه قرآن، ريشه بسيارى از بيمارى‏هاى دل و جان است و اگر برطرف نشود، به تدريج به سقوط و هلاكت انسان مى‏انجامد.


خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد: «واى بر آنهايى كه بر اثر قساوت، ياد خدا بر آنها اثر نمى‏كند».


و نيز «اين‏چنين خداوند بر قلب‏هاى كافران مهر مى‏نهد».


در قرآن كريم، پاكى دل عامل رستگارى انسان معرفى شده است و مى‏فرمايد:


«كسى كه (قلب خود را از آلودگى‏ها) پاك نگه داشت، رستگار شد».


پيام متن:

آينه دل چون شود صافى و پاكنقش‏ها بينى برون از آب و خاك


هم ببينى نقش و هم نقاش رفرش دولت را و هم فراش را


مولوى


3. اختيار

انسان موجودى صاحب اختيار است و مجموعه كارهايى كه از وى سر مى‏زند، به اختيار و اراده وى صورت مى‏گيرد. به دليل وجود همين اختيار، در بسيارى از موارد كه مرتكب اشتباه مى‏شود، پشيمان مى‏شود. بى‏شك اگر آدمى به انجام عملى مجبور شود، ديگر لزومى ندارد كه احساس پشيمانى كند. خداوند عالم، پيامبران را فرستاد تا آموزه‏هاى الهى و آسمانى را براى انسان‏ها آموزش دهند. انسان با اختيار خود، راه صواب را از ناصواب انتخاب كند تا در صورت سرپيچى، او را عقاب و به هنگام اطاعت، به وى پاداش دهد. در حقيقت رمز برترى انسان بر فرشتگان، در همين اختيار نهفته است: زيرا فرشتگان در خوب بودن خود مجبورند و از خود اختيارى ندارند، در حالى‏كه انسان به واسط تضاد نيروى خير و شر در درونش، در انتخاب راه آزاد است و آن‏گاه كه راه خير را برمى‏گزيند، مقامش افزون از مقام فرشتگان مى‏شود.


خداوند مى‏فرمايد:


«همانا راه راست را به او (انسان) نشان داديم؛ يا شكرگزار خواهد بود يا كفران خواهد ورزيد».


پيام متن:

آنچه خداوند در برابر اين اختيار آدميان توقع دارد، انتخاب راه خير است.


فطرت يا طبيعت مثبت آدمى، از ديدگاه قرآن

از نگاه قرآن كريم، در طبيعت انسان ويژگى‏هاى مثبتى است كه مى‏تواند او را تا آستان خداوند راهنمايى كند. برخى از آنها عبارتند از:


1. خودآگاهى:

از ديدگاه قرآن، انسان موجودى است كه با بصيرت و آگاهى بر نفس خود و بر كارها و رفتارش بينش دارد و بهتر از هر كسى مى‏داند كه چه‏ها كرده است؛ هم از كارهاى خوب خود آگاه است و هم از كارهاى بد خود. انسان خود از باطن و عملكردش بهتر از هر كس آگاه است. اگر هم توجيه و بهانه‏اى براى كارهايش بياورد، به خاطر اين است كه مى‏خواهد از عذاب قيامت رهايى يابد. در آيات قرآنى نيز به صراحت به اين نكته اشاره شده:


«بلكه انسان بر نفس خويش آگاه است، هر چند عذرتراشى كند».


2. گرايش به خداجويى و خداپرستى:

يكى از اصيل‏ترين نيازهاى فطرى و طبيعى انسان كه در قرآن بارها بدان اشاره شده، گرايش به خداست. گرچه گاهى انسان به خاطر دل‏بستگى‏هاى دنيوى و توجه بيش از حد به امور مادى، خداوند را به فراموشى مى‏سپارد و كفران نعمت مى‏كند، ولى همين كه آسيب و زيانى بر او وارد شد، به ياد خدا مى‏افتد و به فطرت توحيدى خويش باز مى‏گردد. خداوند در اين باره مى‏فرمايد: «و هنگامى كه ناملايمى به انسان برسد، در حال بازگشت به خدايش او را مى‏خواند و سپس چون نعمتى به او بدهد، آن نعمت پيشين را فراموش مى‏كند».


فطرى بودن گرايش به خداوند، از مسائلى است كه بسيارى از انديشمندان بدان اعتراف كرده‏اند. يونگ، روان‏شناس بزرگ معاصر مى‏گويد:


اين را نمى‏توان انكار كرد كه دين، يكى از قديمى‏ترين تظاهرات روحى انسانى است.


از راه مطالعه سخن‏هاى باستانى ناخودآگاه قومى، درمى‏يابيم كه انسان يك كنش مذهبى دارد و اين كنش، با همان نيرومندى در وى مؤثر است كه غرايز جنسيت و پرخاشگرى.


بنابراين، فطرت توحيدى انسان همواره انسان را همچون آهن‏ربا به سوى مبدأ جهان هستى و آفرينش، يعنى خداوند فرا مى‏خواند و جذب مى‏كند، وگرنه هرگز لزومى نداشت كه انسان به هنگام مشكلات و گرفتارى‏ها همه چيز و همه كس را فراموش كند و رو به سوى خدا آورد.


3. استعداد كمال و تعالى‏جويى

انسان موجودى است كه توانايى دست يافتن به بسيارى كمالات را دارد. خداوند در نهاد انسان توانايى خودشناسى و بالندگى را نهاده و فرموده است: «اى انسان، همانا تو به سوى پروردگارت سخت كوشايى. پس با او ديدار خواهى كرد».


ديدار با پروردگار ـ از راه قلب ـ بالاترين حد كمال است كه استعداد آن در انسان‏ها نهاده شده است.


پيام متن:

آدمى، خير و شر خود را مى‏شناسد. او ناخودآگاه به خدا گرايش دارد و توان رسيدن به برترين كمال‏ها را دارد.


هشدار قرآن كريم به جنبه‏هاى منفى شخصيت انسان

قرآن كريم در كنار يادآورى انسان به جنبه‏هاى مثبت طبيعت و شخصيت او، وى را به جنبه‏هاى منفى طبيعتش نيز هشدار داده و از وى خواسته كه مراقب فعال شدن اين بخش از وجود خويش باشد. برخى از آن جنبه‏هاى عبارتند از:


1. ميل به آزادى در خواهش‏هاى نفسانى

انسان به طور طبيعى دوست دارد آزاد باشد و در راه هوا و هوس خود گام بردارد و چون شيفته آزادى است، دوست ندارد هيچ‏كس وى را از خواهش‏هاى نفسانى‏اش باز دارد. خداوند در قرآن كريم اين‏گونه به اين حقيقت اشاره مى‏كند: «بلكه انسان مى‏خواهد كه در طول حياتش، در گناه و هواى نفس آزاد باشد».


طبيعى است كه اگر اين گونه از آزادى كنترل نشود، آسيب‏هاى فراوانى به شخص و هم به جامعه خواهد رساند، يكى از رسالت‏هاى قرآن كريم نيز كنترل اين‏گونه از آزادى‏هاى زيان‏بار است.


2. انسان، موجودى مجادله‏گر

برخى از انسان‏ها با وجودى كه حقيقت را دريافتند، براى رهايى از پذيرش آن به جدل دست مى‏يازند و با سخن‏هايى كه ظاهر آن مستدل است، ولى در حقيقت هيچ بهره‏اى از استدلال ندارد، مى‏كوشند اين حق‏ناپذيرى خويش را توجيه كنند و با سخنانى حقيقت‏نما، به انكار حقيقت برخيزند.


در قرآن كريم به اين خوى انسان اين‏گونه اشاره شده است.


«ما در اين قرآن، از هر مثلى آورديم و توضيح داديم و انسان بيشترين جدال‏كنندگان است».


3. انسان، موجودى ضعيف و در رنج

از منظر قرآن، انسان موجودى ضعيف است؛ هم در بُعد جسمى و هم بعد روحى، روانى. خوردن يك غذاى نامناسب، خستگى و طاقت‏فرسايى مشغله‏هاى روزانه، و يك حادثه ناگوار از جمله مواردى است كه به راحتى انسان از پاى درمى‏آورد. از نظر روحى نيز انسان ضعيف است؛ زيرا نيروهاى درونى وى در ستيزند و هر يك مى‏خواهند كه انسان را به سوى خود بكشانند. آرى: «به راستى كه ما آدمى را در رنج و سختى آفريديم».


انسان از نخستين روزهاى هستى‏اش تا آخرين لحظه‏هاى عرش به رنج و سختى دچار است. باشد كه دريابد اين جهان، مكان آسودن نيست و آسايش خقيقى را بايد در جهانى ديگر جست.


4. نااميدى و ناسپاسى انسان

در قرآن كريم آمده است: «و اگر به انسان نعمتى بچشانيم، سپس از او بگيريم، بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود».


اين آيه نشان‏دهنده طبيعت نااميد و ناسپاس انسان است، به گونه‏اى كه هر گاه اندكى شر به او برسد و يا نعمتى از او گرفته شود، به نااميدى دچار مى‏شود.


«و هر گاه به مردم رحمتى را بچشانيم خوشحال مى‏شوند و اگر مصيبتى به خاطر كارهايشان به آنها برسد، ناگهان نااميد مى‏شوند». البته در قرآن كريم خداوند، نمازگزاران را از اين قاعده مستثنى مى‏داند و چنين مى‏فرمايد:


إِنَّ اْلإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا إِلاَّ الْمُصَلِّينَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ. (اسرا: 19ـ27)


به راستى كه انسان، سخت آزمند [و بى‏تاب] آفريده شده است.


چون صدمه‏اى به او رسد، جز و لابه كند و چون خيرى به او رسد، بخل ورزد. غير از نمازگزاران؛ همان كسانى كه نماز را پيوسته به جاى مى‏آورند.


پيام متن:

خداوند در قرآن كريم به ضعف‏هاى ما نيز اشاره كرد تا با پى بردن به اين ضعف‏ها، در برطرف كردن آن كوشا باشيم.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

دوشنبه 8 فروردین 1390  5:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها