اشعاری در سوگ حضرت فاطمه(سلام الله علیها) ناگهان زمین چه سوت وکور شد!
ناگهان جهان گیج و منگ ماند!
ناگهان
پرکشیدی از کنار خاک
گریه ات تمام شد
غنچه لبت به خنده باز شد...
آه آسمان
مثل گونه ات کبود
کوه مثل پهلویت شکسته بود...1
حمیدرضا شکارسری
دگر پروانه بال و پر ندارد
نه بال و پر، که خاکستر ندارد
مفسّرها! همه با خون نویسید
که قرآن علی، کوثر ندارد2
علی انسانی
توای غم دل دوشینه می زد
سیاهی سایه بر آیینه می زد
دل من پابرهنه، اشک ریزان
پی تابوت زهرا سینه می زد3
محمدرضا سهرابی نژاد
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست
ای زایر عطر گل! کجا می گردی؟
آرامگه حضرت زهرا دل ماست4
سید حسین موحد بلخی
بانوی ابر و صبر
شگفت نیست که کوتاهی عمرت
برکلاف هیجده آه
گره خورده است
که سهمت از کتاب خدا هم
تلاوت سه آیه کوتاه است.5
هرمز فرهادی بابادی
پی نوشت ها:
1. حمیدرضا شکارسری، باز جمعه ای گذشت، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات، 1375، چ8، ص35.
2. گلچین احمدی، گردآورنده: ذبیح الله احمدی گورجی، ج1، صص 38 و 39.
3. سور باغ محمد(صلّی الله علیه و آله)، برگزیده شعر شاعران در ستایش حضرت زهرا(سلام الله علیها)، مشهد، انتشارات آستان مقدس رضوی، 1382، ص81.
4. همان، ص 139.
5. (( عصمت سبز، مجموعه شعر شاعران کنگرة سراسری شعر میلاد کوثر))، نشر روح، 1375، ص 33.