0

چرا اسلام ؟

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

چرا اسلام ؟



چرا اسلام ؟

چه سنجه‏ها و معيارهايى براى تشخيص دين حق وجود دارد و از كجا بدانيم كه آن دين حق، اسلام است ؟
سنجه‏هاى حقانيت :
شاخص‏هاى اساسى حقانيت يك دين چهار امر است :
 
1. بنياد الهى
اصل الهى بودن يك دين از راه‏هاى زير قابل بررسى است :
1-1- آموزه‏هاى دين
با مراجعه به آموزه‏هايى كه هر دينى براى خود دارد - چه اين آموزه‏ها درقالب كتاب مقدس باشد با گفتارهاى پيامبر آن دين - مى‏توان پى برد كه آيا يك دين، واقعا دين حق الهى است يا خير؟ در اينجا معقول و منطقى بودن، داشتنه ماهنگى و انسجام، پاسخ‏گويى به نيازهاى ابدى و اساسى انسان، وجود نظام اعتقادى، ارزشى و عبادى، هدفمندى و مطابقت با سير و سرشت جوهرى انسان، بهترين شاخص‏هايى است كه مى‏تواند ما را به حق بودن يك دين رهنمون شود.
1-2- تأييد دين قبلى يا بعدى
از آنجا كه اديان آسمانى، با يك ديگر پيوند عميقى دارند و هر دينى مؤيد وتكميل كننده دين قبلى است، مى‏توان با مراجعه به نصوص معتبر رسيده ازپيامبرى كه حق بودن دينش براى ما به اثبات رسيده است، روش از جايگاه ويژه‏اى برخوردار است كه كمتر بدان توجه شده است. از طريق اين روش عدم حقانيت همه اديان ادعايى پس از پيامبر خاتم نيز اثبات مى‏شود.
1-3- اعجاز
معجزه پيامبر يكى از دلايل اثبات صدق نبى و بنياد الهى دين اوست، معجزه پيامبر بايد به طور قطعى اثبات شود. بنابراين كسى كه در حقانيت دينى تحقيق مى‏كند بايد خود آن معجزه را مشاهده كند و يا از طريق نقلى كه صدق آن قطعى و غيرقابل ترديد است با آن آشنا شود. مورد نخست تنها در مورد حاضرين درمحضر پيامبر امكان‏پذير است و غايبان از آن بى‏بهره‏اند، جز در مورد قرآن كه معجزه زنده و ابدى است و همگان مى‏توانند با اين سند رسالت ارتباط مستقيم برقرار كنند و اعجاز آن را تجربه كنند.
1-4- با رجوع به گزارش‏هاى مستند ،
معتبر و كافى تاريخى ، مى‏توان فهميد كه آيا دين خاصى داراى ويژگى‏ها و خصايصى كه بيان شد هست يا خير؟ تاريخ در اين باره، يكى از منابع شناخت ما در اديان مطابق با واقع است . اين چهار روش در عين مجزا بودن از يك‏ديگر، در پاره‏اى از موارد مى‏توانند مكمل يك‏ديگر دراثبات حقانيت يك دين باشند.
1-5- ادعاى خود دين‏
ادعاى خود دين نسبت به بنياد الهى به سه صورت قابل تصور است:
- يا دينى ادعاى الهى و وحياتى بودن دارد.
- يا دينى ادعا دارد كه از سوى خداى هستى نازل نشده .
- يا دين نسبت به اين مسأله سامت است .
در مورد اول بايد صدق مدعا را از طريق راه‏هاى پيشين آزمود. اما اگر دينى ادعاى الهى بودن نداشته يا عكس آن را داشته باشد، مانند اديان ابتدايى وقديم هم چون آنيميسم ، فتيشيسم ، ميترانيسم، هندوئيسم، برهمنيسم، جنيسيم، و اديان تركيبى مانند سيكيسم و با اديان فلسفى چون بوديسم و كنفوسيونيسم و بسيارى از اديان قديم آميخته به شرك مثل تثليث بابلى، تثليث رومى ،
تثليث هندى و...كاملا از مجراى بحث خارج مى‏شوند و حوزه تحقيقات منحصر بهاديان مدعى الهى بودن چون اسلام، مسيحيت، يهوديت و زرتشتى‏گرى مى‏شود .
2- تحريف ناشدگى‏
صرف بنياد الهى در اصل نخستين يك دين براى اثبات حقانيت فعلى آن كافى نيست؛ بلكه بايد وثاقت كتاب آسمانى آم از جهت مصون بودن از تحريف و دست كارى‏هاى بشرى نيز اثبات شود.
براى اثبات وثاقت كتاب آسمانى ، يعنى استناد قطعى آن به پيامبر و تحريف نشدن آن ، مى‏توان از روش‏هاى 1-1 و 2-1 و 4-1 استفاده نمود. در خصوص قرآن به لحاظ اعجاز بودنش روش 3-1 نيز كاربرد دارد.
3- نسخ ناشدگى
نسخ شدن يا نشدن يك دين از دو طريق به دست مى‏آيد:
1- عدم پيدايش شريعت حقه پسين
بر اساس اين ضابطه تا زمانى كه شريعت الهى جديدى نازل نشود شريعت قبلى باقى است و با پيدايش شريعت جديد منسوخ خواهد شد. اين روش نسخ نشدن را به طور موقت ثابت مى‏كند و با آمدن شريعت جديد براى هميشه شريعت پيشين منسوخ شناخته شده مى‏شود از اين رو با آمدن شريعت اسلامى همه شرايع پيشين براى هميشه منسوخ خواهند بود.
2- ادعاى خاتميت ؛
دين كه اصل الهى بودن و تحرف ناشدگى كتاب آسمانى آن اثبات شده باشد اگرادعاى خاتميت كند، به لحاظ صدق قطعى اين ادعا نسخ‏ناپذيرى آن براى هميشه ثابت مى‏شود و ملاكى براى كشف كذب و عدم حقانيت همه اديان ادعايى بعدى خواهدشد. بنابراين خاتميت اسلام به تنهايى دليل قاطع بر كذب و بطلان همه اديان بعد از آن هم چون آيين سميك و بهایيت مى‏باشد . بر اين اساس حقانيت براى هميشه اختصاص به دين مبين اسلام دارد.
4- خردپذيرى
بررسى تطبيقى اديان بر اساس اين مسأله، تحقيق گسترده و فراخ دامن مى‏طلبد. در عين حال به طور فشرده و كوتاه، اشاراتى در مقايسه چند دين بزرگ خواهيم داشت :
الف) مهم‏ترين ركن اساسى يك دين ، «خداشناسى» آن است. در اين راستا آموزه «توحيد»(1) در اسلام، خردپذيرترين آموزه است و ادامه متقن بسيارى بر آن گواهى مى‏دهد . اثبات توحيد به خودى خود، ابطال كننده آموزه «تثليث» و«ثنويت»است. بنابراين همين مسأله، به تنهايى براى اثبات عدم حقانيت اديان غيرتوحيدى كافى است .
ب) بسيارى از اديان، به رغم دارا بودن پيشينه الهى، در طول تاريخ دچارتحريفات چشم‏گيرى شده و اصالت خود را از دست داده‏اند. همين مسأله باعث شدهكه آموزه‏هاى خردستيز بسيارى در اين اديان رخ نمايد. اكنون از باب نمونه تنها به چند نمونه از تحريفات عهدين اشاره مى‏شود . گفتنى است عهد عتيق كتاب مقدس يهوديان و مسيحيان ، هر دو است ، و عهد جديد كتاب مقدس مسيحيان مى‏باشد.
تحريفات عهدين(2)
1. تناقضات : ارنست رنان(3) درباره كتاب مقدس مى‏نويسد: «هيچ تناقضى نبايد درآن كتاب وجود داشته باشد . اكنون با توجه به مطالعه دقيقى كه در كتاب مقدانجام داده‏ام، در عين حال كه گنجينه‏هايى تاريخى و زيباشناختى بر من نمايان شد، اين نكته نيز براى من اثبات شد كه اين كتاب هم چون ديگر كتب قديمى ازتناقضات، اشتباهات و خطاها مستثنا نيست. در اين كتاب داستان‏هاى دروغين، افسانه‏ها و آثارى كه كانلا نگارش يافته انسان است، وجود دارد»(4).
2. اتهامات ناروا به پيامبران :
علاوه بر رسوخ تحريفات بنيادى و اعتقادى در كتاب مقدس، پاره‏اى از اتهامات ناروا و غيراخلاقى به برخى از پيامبران نسبت داده شده است كه قلم از بين آن شرم دارد!!(5)
در عهد قديم درباره حضرت لوط (ع) آمده است كه دخترانش وى را شراب نوشانده، مست كردند و با او هم بستر شدند.(6) هم چنين داستان شرم‏آورى درباره حضرت داوود(ع)در عهد قديم (كتاب دوم سمویيل) آمده است. بر اساس اين داستان، وى ازپشت‏بام زن زيباى «اوريا» را ديد كه در حال شست و شوى خود بود. حضرت داوود (ع) به آن زن علاقه‏مند شد و به گونه‏اى، اسباب فرستادن اوريا به جنگ و كشته شدن وى را فراهم ساخت و پس از گذشت دت ماتم فقدان اوريا، همسر او را به خانه خود برد.(7)
3. وجود افسانه‏ها: وجود افسانه‏هاى بى‏پايه در كتاب مقدس، يكى ديگر زجنبه‏هاى تحريف آن است؛ از جمله مى‏توان به كشتى گرفتن حضرت يعقوب با خدا وغلبه او بر خدا، اشاره كرد!!(8)
«اوريگن» برجسته‏ترين عضو مكتب تفسيرى اسكندريه در رابطه با وجود افسانه‏هاى غيرعقلانى در عهدين مى‏نويسد:«حتى اناجيل مملو از چنين عباراتى است؛ ماننداين جمله كه «وقتى كه شيطان عيسى را بالاى كوهى بلند مى‏برد تا از آنجا قلمرو كل جهان و عظمت آن را به او نشان دهد »(9)... خواننده دقيق صدها عبارت مشابه ديگر در اناجيل مى‏يابد؛ مطالبى كه او را متقاعد خواهند ساخت كه حوادثى كه اصلا رخ نداده‏اند داخل گزارش حوادثى شده‏اند كه به راستى رخ داده‏اند.(10)
4. انسان‏شناسى بدبينانه : مسيحيان معتقدند آدم در بهشت به گناه آلوده واين گناه به حساب همه‏ى فرزندان او نوشته شده است؛ يعنى، انسان ذاتاً با به دوش كشيدن بار گناه، به دنيا مى‏آيد! حتى اگر پس از آمدن به دنيا هيچ گناهى مرتكب نشود از طرف ديگر هر گونه تلاش و عمل او در رهايى از اين خطا، سودى نخواهد بخشيد و تصليب و تنها به دار كشيده شدن حضرت عيسى، كفاره گناه ذاتى و جبلى انسان است ! پس انسان نه با اختيار خويش گنهكار و پليد گشته و نهبا گزينش اختيارى خود پاك مى‏شود.
5. تقويت ظلم : يكى ديگر از آموزه‏هاى نامعقول كتاب مقدس، توجيه ظلم و ستم و دعوت به سكوت در برابر حاكمان ظالم، به بهانه اين است كه آنان، حاكم وسايه خدا در زمين هستند!!(11)
6. علم و معرفت‏ستيزى : ستيز با دانش و آگاهى بشر هم در بن مايه عقايدمسيحى نهفته است و هم در سيره ارباب كليسا در نگرش مسيحى آن چه آدم را ازبهشت بيرون راند تناول درخت ممنوعه دانايى بود( شرح بيشتر اين مسأله درمطالب بعدى خواهد آمد.) وجود آموزه‏هاى غير عقلاتى ، در كنار طرح مسأله تثليث و تجسيم و وجود تناقض‏هاى متعدد در متن كتاب مقدس(12)، دليل روشنى بر عدم حقانيت يهوديت ومسيحيت امروزى در برابر اسلام است .
7. تحقيقات علمى و زبان‏شناختى، بر عدم وثاقت متون مقدس گواهى داده است.توماس ميشل - ستاد الهيات مسيحى - مى‏نويسد :«اكثر متفكران كاتوليك، ارتدوكس و پروتستان عصر حاضر عصمت لفظى كتاب مقدسرا مردود مى‏دانند .»(13)
امتيازات اسلام بر ديگر اديان :
1. خردپذيرى و خردپرورى‏
از جمله امتيازات مهم اسلام، عقلانيت ،خردپذيرى و بالاتر از آن خردپرورىآموزه‏هاى آن است . اين مسأله در امور مختلفى نمودار است ؛ از جمله :1
1-1. نظام فكرى و عقيدتى سلام (مانند خداشناسى، هستى‏شناسى، انسان‏شناسى، راهنماشناسى، و فرجام‏شناسى )؛
1-2. نظام اخلاقى اسلام؛
1-3. نظام رفتارى و قوانين و دستورات عملى ؛
1-4. دعوت به تحقيق و پرسشگرى در انتخاب دين.
خردپذيرى آموزه‏هاى اسلام، از چنان وضوح و روشنى برخوردار است كه قرآن مجيد، آدميان را به بررسى هوشمندانه و انتخاب خردمندانه دين دعوت كرده و هرگونه تحميل و اجبار و پذيرش كوركورانه دين را نهى مى‏كند : «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون أحسنه(14)؛ پس بشارت ده بندگانم را، آنان كه به سخنان (مختلف) گوش فرا داده و برترين را برمى‏گزينند» و «لا إكراه فى الدين قد تبين الرشد من الغى»(15)؛ «هيچ‏گونه تحميل و اجبار در امر دين روا نيست؛ (زيرا) به خوبى راه هدايت از ضلالت روشن شد». اما مسيحيت كنونى به علت قرار گرفتن درتنگناهاى شديد معرفتى و ناتوانى در حل رابطه تثليث و توحيد و تجسد وخدا انگارى مسيح، به جداسازى و گسست ايمان از معرفت فتوا داده و دين وايمان را با عقل و خرد بيگانه ساخته است !(16)
پروفسور لگنهاوزن(17) مى‏گويد :«چيزى كه در اسلام بيش از همه، براى من جاذبه داشت.این بود كه چقدر اين دين از پرسش‏هاى انسان استقبال مى‏كند و همواره دعوت به تحقيقات بيشتر در تعاليم دين مى‏كند».(18)
همو مى‏گويد :« وقتى از كشيش‏ها مى‏پرسيدم كه من نمى‏فهمم چه طور خدا يكى است و سه شخص است ؟ در اكثر موارد جواب مى‏گفتند كه ما نمى‏توانيم به درك اين آموزه برسيم . تنها خدا مى‏داند كه حقيقت اين امر چيست. اين رمزى است كه فقط خدا آن را مى‏داند و عقل در اينجا به بن‏بست مى‏رسد! از جمله چيزهايى كه براى بنده خيلى جالب بود، اين بود كه در اسلان نگفته‏اند اصول دين را چشم وگوش بسته بپذير، بلكه دعوت كرده‏اند كه بپرس، مخصوصا اين خصلت در ميان شيعيان خيلى بيشتر است ».(19)
خانم مارگريت ماركوس (مريم جميله) نيز در اين زمينه مى‏نويسد :« پس از آن‏كه عقايد همه كشيش‏هاى بزرگ را مورد بررسى قرار دادم، به اين نتجيه رسيدم كه به طور كلى مذهب‏هاى بزرگ يكى بودند؛ ولى به مرور زمان فاسد شده‏اند.بت‏پرستى، فكر تناسخ و اصول طبقه‏بندى در كيش هندويى سرايت كرد. صلح‏جويى مطلق و انزوا از مشخصات كيش بودايى شد. پرستش آيا و اجداد جزی عقايدكنفوسيوسى، عقيده اصالت گناه و تثليث و در نتيجه آن مفهوم خدايى مسيح و
شفاعت به استناد مرگ ادعايى عيسى بر روى دار در مسيحيت، انحصارطلبى ملتبرگزيده يهود و... نتيجه اين انحرافات است. هيچ يك از اين انديشه‏هايى كه مرا منزجر ساخته بود، در اسلام پيدا نمى‏شد؛ بلكه به صورت روزافزونى احساس مى‏كردم كه تنها اسلام آن مذهب اصيلى است كه طهارت خودش را حفظ كرده است، ساير مذهب‏ها فقط و فقط بعضى اجزاى آن، مقرون با حقيقت است؛ ولى فقط اسلام است كه تمام حقيقت را حفظ كرده است ».(20)
2. اسلام و علم
به رغم آن چه در تعارض و ناسازگارى مسيحيت با علم و معرفت بيان شد، دين اسلام با دانش و معرفت، پيوندى نزديك و ناگسستنى دارد. وفاق و آشتى دين ودانش در اسلام در سه حوزه چشمگير و در خور توجه است.
يك) تشويق به فراگيرى دانش:
در اين عرصه اسلام گوى سبقت از هر مكتب و آیينى را ربوده است و از اين هم فراتر رفته و كسب دانش‏هاى لازم در جهت تأمين نيازمندى ‏هاى دنيوى و اخروى را ضرورى دانسته است؛ چنان كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ان طلب العلم فريضه على كل مسلم؛ (21)همانا علم‏آموزى بر هر مسلمانى واجب است.»
و نيز آمده است: عالمى كه از دانش او بهره برند از هفتاد هزار عابد برتراست.(22) در كتاب‏هاى روايى و نصوص دينى ابواب مفصلى در اين زمينه وجود دارد.(23)
دو) تقويت روحيه علمى :
اسلام روحيه پژوهشگرى را ارج مى‏نهد و در مسير حقيقت‏يابى و معرفت اندوزى هيچ مانعى نمى‏نهد. قرآن مجيد آواى تحقيق و جست و جوى آزاد و گزينش رهاورد معقول پژوهش را صلا داده و فرموده است : «بشارت ده بندگانى را كه به سخنان گوش فرا داده و برترين آن ها را برمى‏گزينند.»(24)
سه) دارا بودن مضامين علمى :
نصوص دينى اسلام آكنده از مضامين و مطالب علمى است.در اين عرصه اسلام هم دربردارنده، مبانى و پيش فرض‏هاى عام و متافيزيكى علوم است و هم دارنده بسيارى از گزاره‏هاى علمى، به گونه‏اى كه يكى از وجوه اعجاز كتاب آسمانى اسلام اعجاز علمى آن شناخته شده تا آن جا كه دانشمندان مسلمان و غيرمسلمان صدها كتاب ر باب رهاوردهاى علمى قرآن به نگارش درآورده‏اند.
از جهت سازگارى با علم و دانش بشرى نيز اسلام كارنامه درخشانى دارد. موريس بوكاى(25)، دانشمند فرانسوى، به دو امتياز اساسى در اين رابطه اشاره مى‏كند:
1- غناى فراوان قرآن در حوزه مسایل علمى؛ در حالى كه عهد قديم (تورات) وعهد جديد (انجيل) نسبت به بسيارى از آن ها ساكت و فاقد اطلاعات و داده‏هاى مشخصى هستند.(26)
2- استوارى و توافق داده‏هاى قرآن با دستاوردهاى متقن و معتبر علوم روز؛ درحالى كه عهد عتيق و اناجيل به تعارضات آشتى‏ناپذيرى در اين زمينه مبتلاهستند. بوكاى مى‏نويسد :«من بدون سبق ذهن و با عينيت كامل، ابتدا به قرآن توجه كردم و خواستم درجه ناسازگارى اين متن را با معلومات علمى امروز بسنجم... در پايان كار بر من مسلم شد كه قرآن، به ايجاب و اثبات هيچ مطلبى نمى‏پردازد كه در اين دوره معاصر، بتوان آن را از نظر گاه علمى محل انتقاد و ترديد قرار داد.
بر اساس همين روش عينى، عهد عتيق و اناجيل را نيز مطالعه كردم . در مورد عهد عتيق به هيچ وجه نيازى نبود كه پا را از كتاب نخست آن، يعنى، سفرتكوين (پيدايش) فراتر بگذرم، تا به تأكيداتى آشتى‏ناپذير، با معلومات متقن علمى اين روزگار برخورد كنم! در همان صفحه اول انجيل نيز، شجره و نسب حضرت عيسى (علیه السلام) ما را دچار اشكل مى‏كند، زيرا در اين باب متن انجيل متى با متن انجيل لوقا آشكارا در تناقضاست . درباره تاريخ ظهور بشر بر روى زمين نيز مطالب انجيل لوقا با معارف امروزى كاملا ناسازگار است».(27)
البته اسلام در اين‏باره، امتياز اساسى ديگرى نيز بر مسيحيت دارد و آن نوع نگاه اسلام به علم و دانش است . اسلامى دينى است كه به گسست‏ناپذيرى علم، عقل، ايمان، معرفت و رستگارى فتوا مى‏دهد.(28) اما به اعتقاد رسمى مسيحيت شجره ممنوعه - كه آدم و حوا به جرم خوردن آن ازبهشت رانده شدند و به تبع آن همه انسان‏ها مورد خشم الهى قرار گرفته وگنهكار شدند - چيزى جز شجره معرفت و دانش نيك و بد نبوده است :«پس گرفته خداوند پروردگار آدم را در بهشت عدن قرار داد تا او رستگار و مورد عنايت خود سازد و آدم را امر نموده، چنين گفت : آن‏چه از درختان خواهى بخور؛ اما مبادا كه از درخت معرفت نيك و بد بخورى كه هرگاه از آن بخورى خواهى مرد».(29)
در باب سوم مى‏گويد: خداوند پس از تخلف آدم چنين گفت:«اكنون انسان مانند يكى از ما شده كه نيك و بد را تميز مى‏دهد و اكنون است كه دست دراز كند و از درخت حيات نيز بخورد و تا ابد زنده بماند؛ پس او را از بهشت عدن بيرون كرد..»(30).
بر اساس اين آموزه، جست و جوى دانش و معرفت در تعارض با رستگارى و خلود انسان در بهشت است . به عبارت ديگر، چنين وانمود مى‏كند كه يا بايد رستگارى در بهشت را برگزيند و يا در جست و جوى دانش و معرفت برآمد. پس آن‏كه بهشت ورستگارى مى‏خواهد، بايد از پيمودن طريق دانش و معرفت فاصله گيرد و آن كه دانش و معرفت مى‏جويد، بايد بهاى سنگين خروج ازبهشت و سعادت جاودام را بپردازد!
استاد مطهرى در اين باره مى‏نويسد:« بر اساس اين برداشت همه وسوسه‏ها، وسوسه آگهى است؛ پس شيطان وسوسه‏گر همان عقل است».(31)

پی نوشت ها

1. جهت آگاهى بيشتر ر.ك: الف. سيد محمد حسين طباطبايى و مرتضى مطهرى، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5،(قم: صدرا، چاپ چهارم، 1374)؛ ب. مرتضى مطهرى،توحيد،(قم: صدرا، چاپ سوم، 1374).
2. جهت آگاهى بيشتر بنگريد : حميدرضا شاكرين، دين‏شناسى ، (قم: معارف).
3.Ernest Renan
4. رابرت م. گرنت، ديويد تريسى، تاريخچه مكاتب تفسيرى و هرمنوتيكى كتاب مقدس، ترجمه و نقد و تطبيق: ابوالفضل ساجدى، ص 298، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، چاپ اول ، 1385.
5. ر.ك: انجيل يوحنا، 1 : 112، سفر تكوين، 3819 :30 براى آشنايى بيشتر ر.ك : الف، انيس الاعلام، ج 3؛ ب. محمد، صادقى، بشارات عهدين، ص 73 و 177؛ اين در حالى است كه براهين عقلى لزوم عصمت پيامبران را اثبات مى‏كند .
6.سفر پيدايش (38-19:30).
7. كتاب دوم سمویيل ( 31 -11:3).
8. سفر پيدايش ، 3330: 43.
9. متى (4:8).
10. تاريخچه مكاتب تفسيرى و هرمنوتيكى كتاب مقدس، ص 297.
11. انجيل متى، 38 :5 و اكثر نامه‏هاى پولس به روميان.
12. ر جلد دوم كتاب «انيس الاعلام»، 125 مورد تناقض موجود در كتاب مقدس، مورد بررسى قرار گرفته است. نيزنگا: الف . حقيقت مسيحيت، صص 133-127 (قم: مؤسسه در راه حق، چاپ اول 1361)؛ ب. مصطفى زمانى ، به سوى اسلام با آيين كليسا(قم؛ پيام اسلام، 1346).
13. توماس ميشل، كلام مسيحى، ترجمه حسين توفيقى، ص 27، قم؛ مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، چاپ اول، 1377.
14. زمر (39)17 و 18 .
15. بقره(2) 256 .
16. جهت آگاهى بيشترنگا: الف. محمدتقى، فعالى، ايمان دينى در اسلام و مسيحيت، (تهران : مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، چاپ اول 1378)؛ ب: حميدرضا، شاكرين، پرسمان سكولاريسم، (مشكلات كلامى مسيحيت)، (تهران: مؤسسه فرهنگى دانش و انديشه معاصر، 1384).
17. M.(G) Legenhausen.
18. محمد، لگنهاوزن، «با پرسش زنده‏ام»، پرسمان(ماهنامه)، پيش شماره اول، خرداد 80، ص 5.
19. همان، ص 6.
20. مارگريت، ماركوس، نقش اسلام در برابر غرب، غلامرضا سعيدى، ص 9 (تهران :شركت سهامى انتشار، 1348)
21. الشيخ المفيد: الامالى، ص 292.
22. بصائر الدرجات، باب فضل العالم على العابد، ص 6.
23. به عنوان نمونه ر.ك: اصول كافى، ج 1، كتاب فضل العلم.
24. «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه»، (زمر /18)
25.Mourice Bucallie .
26. موريس، بوكاى، عهدين، قرآن و علم، ترجمه حسن حبيبى، بى‏تا، ص 12. (تهران،حسينيه ارشاد).
27. همان، ص 13 - 12.
28. جهت آگاهى بيشتر نگا: اصول كافى، ج 1، كتاب«نفس العلم»و كتاب «العقل و الجهل».
29. تورات، سفر پيدايش فصل 2 آيه 15-17.
30. تورات، سفر پيدايش فصل 3 آيه 22.
31. مرتضى مطهرى، مجموعه آثار، ج 2، ص 30، (قم؛ صدرا، چاپ هفتم، 1377).

حميدرضا شاكرين-- منبع : ماهنامه آموزشى اطلاع ‏رسانى معارف، شماره ی 51 ، آذر 1386

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

دوشنبه 1 فروردین 1390  11:49 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها