بازشناسى تحريف
مطالعه و بررسى صفحات پر حجم تاريخ و ياد کرد حوادث تلخ و شيرين آن از عوامل رهيافت به تجربيات پيشينيان است که آئينهها را پيشروى مى نهد و نيک و بد را در برابر ديدگان نسلها مجسم مىسازد.
اما در اين ميان ارزش ياد کرد همه حوادث و ماجراها يکسان نيست و نمىتوان ميزان اثرگذارى رخدادها بر انديشهها و افکار آدميان را در يک سطح و يک اندازه برآورد نمود.
حماسه عاشورا نه فقط برگهاى زرين از صفحات دفتر تاريخ که يک مکتب و يک فرهنگ است. کتابى است گرانسنگ که چونان کلام جاودانه الهى محکماتى دارد و متشابهاتي، ظهرى دارد و بطني، تفسيرى و تاويلي، هم هدايت مىکند و هم گمراه، تا رويکردها و نگرشها چگونه باشد و شگفتا که اين مجموعه نيز همانند آيات بينات الهى از گزند کجانديشىها و مواضع نابخردانه جاهلان و تند بادهاى شبهه افکنان مصون نمانده است آنان به مصداق «يحرفون الکلم عن مواضعه» (1) کوشيدهاند تا مگر واقعيت صحنههاى حماسهآفرين و سيماى نورانى پيشواى آزاد مردان را واژگونه جلوه دهند و دريغ و درد که در اين راه به موفقيتهايى نيز دست يافتهاند. اين نوشته ماجراى تحريف در نهضت عاشوراى حسينى را مورد بررسى قرار داده است.
تحريف چيست؟
واژه تحريف به معناى تغيير و دگرگون کردن و از ريشه «حرف» به معناى طرف، جانب و ناحيه گرفته شده است. از مشتقات اين کلمه «تحرف» به معنى کنارهگيري، عدول و ميل به يک جانب است که در قرآن هم آمده است.
«حرف»، «انحرف» و «احرورف» نيز به همين معنا به کار رفتهاند.
گفته مىشود، تحريف عبارت است از تغيير حرف، کلمه يا جملهاى از يک معنا به معناى ديگرى که با معناى اصلى مشابهتى داشته باشد. همان گونه که يهود معانى تورات را به مفاهيم مشابهى دگرگون مىساختند و خداوند درباره آنها با تعبير «يحرفون الکلم عن مواضعه» ياد نمود. (2)
راغب اصفهانى مىگويد: «تحريف الشى امالته کتحريف القلم. و تحريف الکلام ان تجعله على حرف من الاحتمال يمکن على الوجهين، قال الله عزوجل: يحرفون الکلم.» (3)
تحريف يک چيز، کج کردن آن است مثل کج کردن قلم و مايل ساختن آن، بدين معنا که آن را در گوشهاى از احتمال قرار دهى که بتوان بر دو وجه حملش نمود، و به عبارت ديگر کلام صريح را در ورطه احتمال افکندن است.
گويا راغب اصفهانى اين معنا را از کاربرد کلمه تحريف در آيه شريفه «ثم يحرفونه من بعد ما عقلونه و هم يعلمون» (4) برداشت کرده است.
انواع تحريف:
در تحريف لفظي، حروف يا حرکات کلمهاى کم يا زياد مىگردد يا جاى خود را به کلمه يا جمله ديگرى مىدهد. تحريف را به دو نوع لفظى و معنوى تقسيم مىکنند. در تحريف لفظى متن کاسته يا بر آن افزوده مىشود به گونهاى که معنا را تغيير دهد، (5) ولى در تحريف معنوى مفاد و محتواى کلمه يا جملهاى به معناى مشابهى تبديل مىنمايد مانند اينکه صبر به معناى تحمل و قرار همراه با زبونى و ذلت يا زهد به معناى ترک دنيا تفسير شود و يا چونان خوارج نهروان از آيه شريفه «ان الحکم الا الله» نفى هر گونه حکومت و امارت بشر بر بشر و سلب مشروعيت امامت را برداشت مىنمايند. اين قسم از تحريف مصداق مغالطه مىباشد.
به تصور نگارنده بايد نوع سومى هم به دو قسم پيشين افزود که عبارت از تحريف موضعى است، زيرا ممکن است هم متن لفظ و هم معنا بر جاى خود استوار بمانند ولى از جايگاه اصلى خود تغيير يافته و در محل ديگرى قرار بگيرد و به پديدهاى خطرساز تبديل گردد. به گفته مولوي:
موضع رخ، شه نهى ويرانى است
موضع شه، پيل هم نادانى است
بهعنوان مثال در فرهنگ ديني، جهاد اکبر با همه عظمت و اهميتى که از آن برخوردار است، اگر در موضع جايگاه جهاد اصغر «مبارزه با دشمن» قرار گيرد، خسارت بار خواهد بود و روح حماسه درموضع دشمن ستيزى و مواجهه فعال با دشمنان را از مومنان سلب و ملتى را زبون و درونگرا خواهد ساخت. تغيير موضع مفاهيمى چون صلح، جنگ، عفو، انتقام و رحمت نيز چنين است.
کتابهاى آسمانى انبياى گذشته به هر سه نوع تحريف گرفتار آمدهاند اما به اعتقاد مسلمانان ساحت مقدس قرآن کريم همواره از نوع اول تحريف مصون بوده و تغييرى که حجيت و اعتبار آن را مخدوش کند در آن رخ نداده است، اما سوگمندانه حوزه روايات و نيز صفحات تاريخ اسلام شاهد بروز آفتهايى از هر سه نوع بوده است، برخى از احاديث، دچار تحريف و يا تصحيف گشته و حديث شناسان مواردى را تحت عنوان حديث محرف يا مصحف بازشناسى نمودهاند. (6)
پىنوشتها:
-1 النساء، 46.
-2 ر.ک: ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 44،45 .
-3 راغب اصفهاني، المفردات، ماده حرف.
-4 البقره، 157.
-5 ر.ک: به خويي، البيان فى تفسير القرآن، ص 200 -197، مولف محترم از شش نوع سخن گفته است.
-6 ر.ک: غفاري، در اسارت فىعلم الدرايه، ص -42 ؛43 شانهچي، علمالحديث، ص 182.