به عنوان اولين سؤال، درباره ابعاد و جلوه هاي شخصيتي شهيد مطهري توضيحاتي را بيان كنيد؟
ببينيد، ما در جامعه خود چه در گذشته و چه در زمان حال، در حوزه هاي علميه و در دانشگاه ها انديشمندان و متفكران بزرگي داشته و داريم كه هر كدام به گونه اي منشأ خير بوده و هستند، ولي در اين ميان برخي افراد بيش از ديگران جامع ويژگيهاي يك انديشمند آگاه به زمان مي باشند. معتقدم شهيد مطهري يكي از اين افراد است. با بررسي زندگي و انديشه و مجموعه فعاليتهاي
ايشان، چند خصلت بارز ديده مي شود كه به نظر من باعث مي شود شخصيت و انديشه وي براي همگان، بويژه جوانان، راهگشا و الگو باشد. مطهري نه دينداري سنت گرا بود كه از جامعه غافل شده باشد و به عبادتهاي فردي خود مشغول شود و نه متفكري تجددگرا كه با نقش مثبت دين و دينداري در دنياي امروز مخالفت كند. ايشان در پي اثبات توانايي دين در دنياي معاصر و امكان زيستن دينمدارانه در عصر حاضر بود. اگر دقت كنيد، مي بينيد ايشان كسي است كه در زندگي فردي خود داراي ايمان به خداوند و توجه به امور معنوي مثل تلاوت قرآن و نماز شب است و در جنبه اجتماعي، در متن و بطن برخي از مهم ترين حركتها و جريانهاي سياسي و اجتماعي معاصر قرار دارد. همراهي و همكاري آن شهيد با مؤسسات و مراكزي چون حسينيه ارشاد و انديشمنداني چون مرحوم محمد تقي و دكتر علي شريعتي، همفكري با گروه هاي مبارز سياسي، شركت در جريان انقلاب اسلامي و همفكري و مشاوره با امام خميني(ره)، سخنراني در مجامع علمي مثل دانشگاه ها و مواردي از اين قبيل، جلوه هايي از حضور او در اجتماع است.
• ويژگي ديگر وي، تلاش جدي و مداوم در عرصه تدريس، تحقيق و تأليف و سخنرانيهاي علمي است. اين روحيه دانش پژوهي از نخستين روزهاي حيات علمي او آغاز و تا واپسين لحظه هاي حياتش تداوم يافت. ده ها سخنراني، تأليف ده ها كتاب و مقاله، به همراه يادداشتهاي فراواني از ايشان كه تاكنون حدود ده جلد آن منتشر شده است، در كنار تربيت شاگردان حوزوي و دانشگاهي فراوان، همه و همه نشانگر اين بعد از ابعاد شخصيتي استاد مطهري است.
توجه به نيازهاي زمان براي انتخاب موضوع تأليف يا سخنراني، ويژگي ديگر شهيد مطهري است. همان طور كه خود ايشان در مقدمه كتاب «عدل الهي»، در جلد يك مجموعه آثار، صفحه 40 به آن تصريح كرده است. توجه و اعتقاد ايشان به لزوم تبليغ و ارائه معقول و منطقي دين، يكي ديگر از مهم ترين ويژگيهاي شهيد مطهري است.
مي توان گفت، در باور ايشان بهترين راه معرفي دين به جامعه و بويژه نسل جوان و دانش آموخته آن است كه جمال دل آراي دين را هر چه زيباتر و با بيان منطقي و معقول معرفي نماييم. و از برخوردهاي خلاف اخلاق و منطق بپرهيزيم. نگاه آسيب شناسانه داشتن ويژگي ديگر ايشان است. مطهري چه در مواجهه با سنت و چه در نگرش به مدرنيته و تجددگرايي، نه آنها را به طور كامل مي پذيرفت و نه با آنها به طور كامل و چشم بسته مخالفت مي كرد، بلكه رويكرد او به اين دو مقوله و زير مجموعه هاي آنها رويكردي آسيب شناختي و نقادانه بود. انتقال اين رويكرد به درون مجامع علمي ما يكي از تأثيرهاي شخصيت و انديشه ايشان است. توجه استاد به گفتگو و تضارب افكار و انديشه ها و استقبال از ديدگاه هاي مختلف و مخالف، همراه با نقد و بررسي در يك فضاي علمي و معقول، روحيه عدالت خواهي، توجه به خودباوري علمي و فرهنگي و نفي خودباختگي از ديگر ويژگيهاي ايشان بود.
در اينجا البته بايد نكته اي مهم را نيز مورد توجه قرار داد و آن اينكه آنچه گفته شد به معناي كامل بودن ايشان نيست و خود هم چنين ادعايي نداشته است. ممكن است امروزه ما با ديدگاه هاي ايشان موافق باشيم يا مخالف، مهم آن است كه بتوانيم فردي چون استاد مطهري را به عنوان الگويي در راستاي پيشرفت جامعه خويش و حركت به سوي آينده اي بهتر قرار دهيم و از شخصيت ايشان بهره ها و تجربه هاي لازم را فرا گيريم.
بارزترين ابعاد و جلوه هاي شخصيتي شهيد مطهري چه چيزي است و نسل امروز در كلاس درس كسي چون مطهري چه مي تواند بياموزد؟
در زندگي، انديشه و مجموعه فعاليتهاي استاد مطهري چند ويژگي بارز ديده مي شود كه به نظر من باعث مي شود بتوان ايشان را به عنوان يك الگو و راهنما براي همگان، و بويژه جوانان، مطرح كرد. نسل جوان ما مي تواند از مطهري بياموزد كه چگونه در عين زيستن در دنياي امروز، از موهبت دين، دينداري و معنويت برخوردار شود و چگونه باورهاي ديني خود را بر پايه بصيرت و عقلانيت بنا نهد. مطهري مي تواند براي دانشگاهيان و دانشجويان ما نمونه اي از يك انسان شيفته و سختكوش در راه تحصيل و تحقيق باشد. براي طلاب و روحانيان ما نمونه اي از يك دين شناس زمان آگاه باشد. درس ايشان براي روشنفكران و نوگرايان جامعه ما عدم انقطاع از سنت، بويژه سنت ديني، در عين داشتن نگاه انتقادي به آن، همچنين لزوم ارتباط انديشمندان جامعه با بدنه جامعه است. از طرف ديگر، پيام ايشان براي سنت گرايان ما توجه به تحولات و نيازهاي زمان در عين بهره گيري از عناصر مثبت سنت و پرهيز از پيامدهاي نادرست تجدد است. در عرصه فعاليتهاي سياسي و اجتماعي پيام استاد توجه به اخلاق و عدالت، و حفظ شأن و شخصيت و كرامت انسانهاست. اينها برخي از نكته هايي است كه مي توان از ايشان آموخت و به آن مواردي چون توجه به گفتگو و تضارب افكار و انديشه ها و استقبال از ديدگاه هاي مختلف و مخالف، همراه با نقد و بررسي آنها در يك فضاي علمي و معقول، توجه به خودباوري علمي و فرهنگي و نفي خودباختگي را نيز مي توان افزود كه خود واكاوي و فرصت بيشتري مي طلبد.
استاد مطهري را بيشتر مي توان يك متكلم دانست يا فيلسوف؟
شهيد مطهري خود را بيشتر فيلسوف مي داند تا يك متكلم صرف. البته بنيه علمي و فلسفي خود را در راستاي آموزه هاي ديني به كار مي گيرد. به عبارتي او در عين اينكه سعي مي كند با مشي فيلسوفانه قدم بردارد و چارچوبها و معيارهاي عقلاني را در نظر گرفته و از پيش فرض هايي كه مي تواند مانع از وصول به حقيقت شود دوري كند، به نوعي با اهداف متكلمان سازگار است؛ زيرا هدف كلي فعاليتهاي علمي و اجتماعي او دفاع از دين و برتري نگرش و زندگي ديني است. براي تأييد آنچه گفته شد مي توان به انتقادهاي ايشان از متكلمان و دفاع از سيره و روش حكيمان و فيلسوفان، استناد كرد. نمونه اي از اين ديدگاه را مي توان در كتاب شرح منظومه ايشان، در جلد پنجم مجموعه آثار، صفحه 387 تا 388 ملاحظه كرد. بنابراين، به نظر مي رسد مناسب باشد ايشان را از نظر هدف، «متكلم» و از نظر روش، «فيلسوف» بدانيم، اما به هر صورت صبغه فلسفي ايشان بر صبغه كلامي اش غلبه دارد.
استاد براي فلسفه و فيلسوفان شأن و ارجي والا قائل بود و داشتن نگرش عقلاني و فلسفي را براي فهم و تحليل مسائل ضروري مي دانست. جايگاه فلسفه و فيلسوفان در نگاه استاد چگونه بود؟
البته اين طور نبود كه خود را به برخي بحثهاي كاملاً انتزاعي فلسفي مشغول كند. او بيشتر دغدغه مكتب، انسان و جامعه را داشت. از اين رو در انتخاب مباحث فلسفي و غير فلسفي، مسئله «نياز زمان» را در نظر مي گرفت. انتخاب موضوعهايي در فلسفه تاريخ، نقد انديشه هاي مادي و ماركسيستي، علل گرايش به ماديگري و دفاع از حقوق زنان از سوي ايشان هر كدام ناظر به نيازهاي زمان و داراي شان نزولي است كه بايد در جاي خود بيان شود. ايشان همچنين به رابطه فلسفه با ديگر ساحتهاي انديشه مثل كلام و عرفان توجه داشت و سعي مي كرد از خلط روش و مسائل اينها با يكديگر پرهيز نموده و در عين حال از هر كدام براي ديگري كمك بگيرد.
استاد مطهري در رويكرد به مباحث فلسفي چه شيوه اي را دنبال مي كرد؟
سؤال مهمي است، زيرا بخصوص مي تواند براي طلاب و دانشجويان رشته فلسفه مفيد باشد. از مجموع آنچه در آثار استاد مطهري آمده و آنچه شاگردان گفته اند چند شاخصه مهم به دست مي آيد كه مي تواند بيانگر شيوه و سلوك فلسفي ايشان باشد. يكي از اين موارد، توجه به روش تطبيقي است.
شهيد مطهري در بسياري از موارد وقتي وارد بررسي يك موضوع مي شود براي اينكه هم ديدگاه برگزيده خود را بهتر بيان كند و هم افقهاي بازتري را براي مخاطب بگشايد، به تطبيق انديشه ها و ديدگاه هاي موجود درباره موضوع مورد نظرش مي پردازد. نكته ديگر نگرش تاريخي وي به مباحث فلسفي است. آگاهان به مباحث فلسفي مي دانند كه يكي از ضعفهايي كه هنوز هم كم و بيش در عرصه انديشه ورزي ما وجود دارد، نبود نگاه تاريخي به مسائل است. شهيد مطهري براي اين نگاه تاريخي ارزش فراوان قائل است و در بسياري مواقع هنگام بررسي و تحليل يك موضوع، پيشينه و ريشه تاريخي آن را نيز بيان مي كند. ويژگي ديگر ايشان نگاه تحليلي و انتقادي به انديشه و انديشمندان است. او در مجموعه آثار، جلد 21، صفحه 190 مي گويد:« نقد به معناي عيب جويي نيست، بلكه به معناي محك زدن و تشخيص سره از نا سره است.» از اين رو دامنه نگاه تحليلي و نقادانه وي نه تنها فلسفه و فيلسوفان غربي، كه حكيمان، متكلمان و ديگر انديشمندان اسلامي و حتي استادان خود را هم در بر مي گيرد. نكته ديگري كه در روش شناسي ايشان نمود زيادي دارد، تحقيق و تدريس روشمند و منضبط است.
جايگاه شهيد مطهري در فلسفه اسلامي معاصر چگونه است؟
در تفكيك و تقسيم بندي اهالي فلسفه، چند گروه از هم متمايز مي شوند. كساني كه داراي يك مكتب و سازمان فلسفي ويژه هستند كه اجزاي آن به طور روشمند و نظام مند با يكديگر در ارتباط و داراي انسجام دروني است. كساني چون ملاصدرا و شيخ اشراق را مي توان از اين قبيل دانست. گروه ديگر كساني هستند كه مبدع يك نظام فلسفي نيستند، ولي براي خود در يك يا چند زمينه داراي نظريه مي باشند يا يك اصل فلسفي را پايه گذاري كرده اند. گروه سوم شارحان انديشه هاي فلسفي و گروه چهارم انديشمنداني هستند كه از عهده تدريس و تأليف آثار ارزشمند فلسفي به خوبي بر مي آيند. به همه اين افراد گاه لفظ فيلسوف اطلاق مي شود. از بين اين گروه چهارگانه به نظر مي رسد شهيد مطهري را بتوان بيشتر جزو گروه سوم و چهارم دانست. هر چند ايشان در مواردي هم برخي ابتكارهاي فلسفي از خود بروز داده است. جنبه اي ديگر از پاسخ به پرسش شما ناظر به تأثير فعاليتها و انديشه ورزيهاي ايشان است كه بايد جداگانه بررسي شود.
بخشي از موضوعات مطرح شده در آثار استاد پيرامون انديشه هاي فلسفي غرب است. علت توجه شهيد مطهري به فلسفه و فيلسوفان غربي چه بود؟
شهيد مطهري در عين عنايتي كه به انديشه و انديشوران اسلامي داشت، مي دانست كه در جهان امروز و در عرصه هاي مختلف فكري، اجتماعي و سياسي آن، واقعيتي به نام «غرب» و «فلسفه غربي» وجود دارد. از اين رو در موارد فراواني به سخنان انديشمندان غربي استناد مي كرد، يا آنها را مورد نقد و بررسي قرار مي داد. درباره چرايي اين توجه بايد گفت حضور فعال در ميدان انديشه ها و منازعه هاي فكري و فلسفي جهان معاصر، نشان دادن برتري انديشه هاي اسلامي در مقايسه با برخي از ديدگاه هاي غربي، توجه به دستورهاي ديني كه گفته است حكمت گم شده مؤمن است و آن را هر كجا بيابد در مي يابد، همچنين توانا شدن هر چه بيشتر براي پاسخ گويي به سؤالها و شبهه هاي مطرح درباره دين و دينداري كه فهم و پاسخ هر چه بهتر برخي از آنها منوط به آشنايي با فلسفه غرب است و كمك به خودباوري علمي و عقيدتي جامعه اسلامي، برخي از مهمترين دلايل توجه مطهري به فلسفه غرب بود.
يكي از موضوعاتي كه در آثار شهيد مطهري مطرح شده دين و كاركردهاي آن است. از نظر استاد مطهري شرط ماندگاري اديان و به طور خاص اسلام، در دنياي امروز چگونه است؟
به طور قطع مي توان گفت همه تلاشهاي علمي، سياسي و اجتماعي شهيد مطهري به تبليغ صحيح دين و دفاع از دين و دينداري، و حفظ پويايي و توانايي آن در دنياي معاصر معطوف بود. دليل اين امر آن است كه در نگاه ايشان، دين از جايگاهي بسيار والا برخوردار بود. ايشان دين را يگانه عامل سعادت انسان، امري ديرپا، اصيل و جاودانه در وجود انسان و برخاسته از فطرت انساني مي دانست و معتقد بود كاركردهايي كه دين دارد، چيز ديگري نمي تواند جاي آن را بگيرد. شهيد مطهري بر تحقيقي و اختياري بودن دين تأكيد داشت و ايمان را رمز دينداري واقعي مي دانست.
در جهان اسلام رابطه عقل ونقل همواره در معرض بحث و جدلهاي فراوان بوده است و بعضا درچهره نزاع فلسفه و دين، علم دين يا علوم عقلي و نقلي ظاهر شده است. ورود استاد مطهري به اين موضوع چگونه بوده است؟
موضوعي كه به آن اشاره كرديد بحث مهمي است و تنها به انديشه اسلامي هم اختصاص ندارد. در انديشه هاي غير اسلامي، چه غربي چه غير غربي، همواره در طول تاريخ بحث رابطه «علم و دين» يا «عقل و دين» مطرح بوده و درباره آن صدها كتاب، مقاله و پايان نامه نوشته شده است.
طبيعتاً نمي تواند موضوعي با اين اهميت و تأثير از ديد كسي چون شهيد مطهري مخفي بماند. از نظر ايشان در جهان اسلام از همان ابتدا تا زمان حاضر اين بحث مطرح بوده و گاهي با نام «عقل و دين»، گاهي «علم و دين»، گاهي «عقل و نقل» و مواردي از اين قبيل جلوه گر شده است.
شهيد مطهري به سابقه اين بحث در دنياي اسلام توجه كرده و پس از جمع بندي ديدگاه هاي مطرح در اين زمينه، ضمن مخالفت با عقل گرايي افراطي و عقل ستيزي افراطي، از نظريه اعتدال كه بر گرفته از انديشه هاي اهل بيت(ع) است دفاع مي كند. خلاصه ديدگاه ايشان در اين زمينه آن است كه انسان براي رسيدن به سعادت به دو بال «علم» و «دين» نيازمند است و هيچ يك از اين دو نمي تواند جاي ديگري را بگيرد. ايشان از يك طرف به نقد و رد ديدگاه كساني مي پردازد كه بين دينداري و خرد ورزي منافات مي بينند و از طرف ديگر دلايل نياز ما به علم و عقل و فلسفه از يك طرف و دين و وحي از طرف ديگر را بيان مي كند و در برخي آثار خود، از جمله جلد دوم «مجموعه آثار» بر لزوم بهره گيري تومان از علم و دين تأكيد مي كند.
تلاشهاي علمي و فلسفي استاد مطهري چه پيامدها و تأثيرهايي داشته است؟
چندين دهه كار مداوم استاد در عرصه انديشه و عمل، اثرات و بركات زيادي از خود برجا گذاشت. او توانست علاوه بر نگارش آثار فراوان در زمينه هاي مختلف فلسفي و شرح و نقد برخي از مهمترين متون حكمي اسلامي، همچنين تدريس و سخنراني، به تربيت شاگردان بي واسطه و با واسطه اي بپردازد كه هر كدام به گونه اي و تا اندازه اي ايده ها و آرمانهاي وي را ادامه داده اند. اين افراد امروزه در حوزه هاي علميه و دانشگاه ها به تكميل و تداوم راهي مشغولند كه استاد مطهري آغاز كرده بود. تأثير ديگر ايشان آن بود كه روزگاري كه عرصه علمي و حتي سياسي و اجتماعي ما جولانگاه انديشه هاي مختلف مادي و غيراسلامي بود يا از يك طرف برخي انديشمندان ما از عرصه عمل اجتماعي به دور بودند و از طرف ديگر، بعضي فعالان سياسي و اجتماعي مسلمان از فقر تئوريك رنج مي بردند، مردانه وارد عرصه شد و به ياري هر دو گروه شتافت.
شهيد مطهري از معدود افرادي بود كه با تلاشهاي خود، عقبه تئوريك كنشگران عرصه اجتماعي، سياسي و جوانان مسلمان را پشتيباني نمود. همچنين او نشان داد انديشه اسلامي در دنياي امروز و در جامعه ما هم حرفهاي فراواني براي گفتن دارد، اما براي اثبات برتري خود علاوه بر آنكه نبايد از عرضه ديدگاه هاي ديگر و مناظره با انديشه هاي مخالف ترس و واهمه اي داشته باشد، بلكه بايد از آنها استقبال هم بكند. نگراني ايشان البته از كم كاري و اهمال جبهه انديشه اسلامي بود. بالاخره يكي از مواردي كه مي توان به عنوان تأثيرات ايشان بر شمرد آن است كه مطهري از جمله كساني بود كه نگذاشت چراغ حكمت و فلسفه در دوران معاصر و در برخي مجامع علمي ما رو به خاموشي گذارد. به نظر مي رسد بخش مهمي از تحولات ايجاد شده در حوزه هاي علميه و حتي دانشگاه هاي ما مرهون راه و نگاهي است كه كساني چون شهيد مطهري از پيشروان آن بودند و امروز ما بايد قدردان آنها باشيم.
به نظر شما امروز وظيفه ما در مورد انديشمنداني چون استاد مطهري چيست؟
بهترين «تجليل» از بزرگان «تحليل» انديشه آنها و بهره گرفتن از اندوخته هاي علمي آنان براي تداوم راهشان است. بديهي است، كار هر يك از بزرگان با وجود بزرگي و اهميت، خالي از نقصان و كمبود نيست و اين البته ضعفي براي آنان به شمار نمي آيد زيرا هر يك از آنان در حد وسع و توان انساني خود، و گاه بيشتر از آن هم، تلاش كرده اند. وظيفه امروزيان آن است كه آنچه را ديروزيان گفته اند و خواسته اند بشناسند و در سنجه بررسي قرار دهند و از آنها پل يا نردباني بسازند براي تداوم ايده ها و آرمانهايشان؛ البته با توجه به شرايط و تحولات زمان. كار ديگري كه درباره كسي چون شهيد مطهري بايد انجام شود، پرهيز از استفاده گزينشي از انديشه و نظريات ايشان و مصادره آن به نفع يك انديشه يا ديدگاه خاص و حمله به انديشه هاي ديگر است. براي فهم جامع ديدگاه هاي استاد در هر زمينه اي، لازم است مجموعه آثار ايشان و حتي آثاري كه ديگران درباره ايشان نوشته اند به خوبي مورد مطالعه قرار گيرد، زيرا در موارد فراواني ديده شده كه ايشان بحثي را در يكي از آثار خود مطرح كرده و در كتابي ديگر به تكميل، اصلاح يا نقد آن پرداخته است. بنابراين، بدون اين نگاه جامع، نمي توان نظر يا عقيده اي را به ايشان نسبت داد. كار ديگري كه اميدوارم در مورد شهيد مطهري انجام شود، آن است كه هر چه زودتر آثار منتشر شده ايشان منتشر و گزارشي از سوي مسؤولان براي علاقه مندان ارائه گردد. ترجمه همه يا برخي از آثار و انديشه هاي اين انديشمند به زبانهاي زنده دنيا و گويشها يا زبانهاي موجود در جهان اسلام هم از اموري است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. البته، در هر يك از اين زمينه ها كارهايي انجام شده، ولي اين به معناي بي نيازي از انجام كارهاي بيشتر و تلاشهاي وسيع تر نيست.
نكته ديگري كه در پايان بايد به آن اشاره شود، برنامه ريزي براي تربيت كساني چون استاد مطهري در مجامع علمي ماست. در اين ميان، مسؤولان مراكز حوزوي و دانشگاهي و نهادهاي فرهنگي و رسانه اي ما وظيفه اي بسيار خطير بر عهده دارند. شهيد مطهري در مجموعه آثار جلد بيست، صفحه 144مي گويد: «ما امروز هم نيازمند شيخ طوسي هستيم، ولي شيخ طوسي زمان خودمان، يعني كسي كه با ضميري روشن، عصر خويش را درك كند.» بر اين اساس، مي توانيم بگوييم كه امروز هم ما بيش از هر زمان ديگري نيازمند كساني چون شهيد مطهري براي زمان خودمان هستيم و براي تربيت آنان بايد مقتضيات را فراهم و موانع را بر طرف نماييم. |