0

نگاهي به نقش آيت الله شيخ هاشم قزويني (رحمت الله علیه) در حوزه علميه مشهد

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

نگاهي به نقش آيت الله شيخ هاشم قزويني (رحمت الله علیه) در حوزه علميه مشهد

نگاهي به نقش آيت الله شيخ هاشم قزويني (رحمت الله علیه) در حوزه علميه مشهد

نگاهي به نقش آيت الله شيخ هاشم قزويني (رحمت الله علیه) در حوزه علميه مشهد

بدون ترديد علماي اسلام بويژه علما و فقهاي شيعه در طول تاريخ اسلام، حافظان دين اسلام و احكام شريعت بوده اند و با تمام وجود از اعتقادات مسلمانان و شيعيان پاسداري و نگهباني مي كردند.


به تعبير ديگر علما و فقهاي شيعه از همان صدر اسلام تا عصر حاضر بويژه بعد از غيبت كبراي امام زمان(عج)، مرزبانان حدود و ثغور دين اسلام و تشيع علوي بوده اند.


امام عسگري(ع) از جد بزرگوارش امام جعفرصادق(ع) نقل كرده كه فرمود: عالمان شيعه ما، مرزبانان آن مرزي هستند كه شيطان و ديوهايش در آنجا كمين كرده اند و مانع مي شوند كه از كمينگاه خود خارج شده و بر شيعيان ما كه ضعف اعتقادي و فرهنگي دارند، يورش بياورند و مانع مي شوند كه شيطان و پيروانش يعني نواصب بر آنان مسلط و چيره شوند، آگاه باشيد كساني از شيعيان ما كه خود را به آن مرزباني نصب كنند(به آن كار قيام كند) از شيعه اي كه با ترك و روم و در تنگه كوهها مي جنگد هزار هزار(يك ميليون) بار برتر است. زيرا مرزبان اعتقادي، از دين هاي دوستان ما دفاع مي كند و جنگجويي كه با روم و ترك مي جنگد از بدنهاي دوستان ما دفاع مي كند.


مرحوم آيةا... مدرس قزويني(شيخ هاشم) در طول چند سالي كه حقير در محضر درس رسائل، مكاسب و كفايتين، معظم له حاضر مي شدم، با درايتي خاص در حوزه علميه مشهد مقدس اين مرزباني را بر عهده داشت و با روش خاصي كه مخصوص خود او بود، همانند امام راحل(ره) مرزبانان فراواني تربيت كردند كه در درازمدت خدمات شاياني به امت اسلام بويژه دانش آموزان و دانشجويان و طلاب محترم حوزه ها ارايه دادند كه به خواست خدا در مقاله به ابعاد مختلف اين مرزباني استاد(شيخ هاشم قزويني) خواهيم پرداخت.


مرحوم قزويني از عالمان وارسته و از دنيا گسسته و به حق پيوسته اي بود كه از وسوسه هاي شيطاني و نفساني و خودخواهي به معناي واقعي كلمه رهيده بود و هيچ هوايي نداشت، به خاطر دارم كه در سالهاي 1333شمسي به بعد يكي از اهالي قزوين استاندار خراسان شده بود، روزي به مَدرس مدرسه نواب آمد و با استاد ملاقات و سخناني بينشان رد و بدل شد، بعدها از خود استاد شنيدم كه استاندار از استاد تقاضا كردند ظهر و شب در حرم مطهر امامت كنند و ايشان نپذيرفتند و اظهار داشتند كه خود را لايق اين كار نمي دانم، استاد شبها نماز مغرب و عشا را نزديك ضريح مطهر امام رضا(ع) محاذي با پايين پاي مضجع شريف، فرادي اقامه مي كرد و شنيده بودم كه اگر احياناً يك نفر به ايشان اقتدا كند، ناراحت مي شوند و باور كردنش براي بنده مشكل بود، از اين رو شبي با يكي از همدرسها وقتي ديديم استاد مشغول نماز شد، پشت سر ايشان اقتدا كرديم، بعد از تمام شدن نماز مغرب كه متوجه اقتدا كردن ما شد، صورت را برگرداند و با چهره اي خشم آلود به ما نگاه كرد كه جرأت نكرديم نماز عشا را به ايشان اقتدا كنيم.


اجازه اجتهاد شيخ هاشم از آيةا... نائيني

مرحوم آيةا... ميرزا حسن بجنوردي با شيخ كاظم شاهكويي شاهرودي رفاقت داشت و قبل از سال 1330شمسي كه به مشهد مشرف شدند، به منزل ايشان واقع در كوچه عسكريه وارد شد و بنده به ديدن ايشان رفتم و ميرزا حسن بجنوردي با حاج شيخ كاظم دامغاني هم مراوده داشت و ميرزا حسن با آيةا... نائيني ارتباط تنگاتنگ داشت و از آقاي نائيني براي آقاي دامغاني اجازه اجتهاد گرفت و برايش به مشهد فرستاد، چندي بعد آيةا... دامغاني به عتبات مشرف و خدمت آيةا... نائيني رسيد و براي شيخ هاشم قزويني با توجه به ضرورتهاي روز، درخواست صدور اجازه اجتهاد كرد، آقاي نائيني كه گوشش كمي سنگين شده بود، گمان كرد كه شيخ كاظم براي خودش اجازه اجتهاد مي خواهد و در جواب مي گويد: براي شما توسط ميرزا حسن بجنوردي اجازه فرستادم، آقاي دامغاني مجدداً گفت براي شيخ هاشم قزويني مي خواهم و رساله اي با عنوان (لباس مشكوك) كه تقريرات شيخ موسي خوانساري شاگرد آقاي نائيني بوده و در سالي كه شيخ هاشم در مشهد به درس ايشان مي رفته نوشته است، به آقاي نائيني مي دهد و ايشان با گواهي دو شاهد بر اجتهاد شيخ هاشم و رساله (لباس مشكوك) براي ايشان اجازه اجتهاد صادر مي كند.


بر كرسي استادي و تربيت شاگردان

استاد شيخ هاشم قزويني از علما و فقهايي بود كه در حوزه مشهد در عين نداشتن ادعاي اجتهاد، نقش نيابت عام خود از امام عصر(عج) را بخوبي ايفا كرد، زيرا تمام شرايط احراز اين مقام را دارا بود. پس دليلي نداشت كه از حفاظت و حراست اعتقادات شيعه شانه خالي كند، بويژه كه ايشان برجسته ترين مدرسان حوزه مشهد و مرجع و ملجأ طلاب خوش فكر و پرشور و نشاط همچون آيةا... العظمي سيد علي خامنه اي حسيني رهبر معظم انقلاب و حضرت آيةا... واعظ طبسي توليت عظماي آستان قدس رضوي ، آيةا... سيد حسن مرتضوي شاهرودي، آيةا... حاج شيخ مصطفي اشرفي شاهرودي و آيةا... شيخ علي اصغر معصومي شاهرودي، حاج آقاي رضازاده، حاج آقاي سيدان و... بود.


آيةا... شيخ هاشم قزويني و سياست

از آنجايي كه علما و فقهاي روشن ضمير همانند آيةا... نائيني، ميرزاي شيرازي، آخوند خراساني، شيخ فضل ا... نوري، حاج آقا حسين طباطبائي قمي، سيد جمال الدين اسدآبادي، سيد ابوالقاسم كاشاني، مدرس، امام خميني(ره) و نواب صفوي، سياست را جداي از ديانت نمي دانستند، مرحوم مدرس قزويني هم چنين تفكري داشت، البته اين تفكر، تفكر رسول خدا(ص) است، زيرا پس از هجرت به مدينه حكومت اسلامي تشكيل داد و مسجد مركز تصميم گيريهاي كلان سياسي، نظامي، اجتماعي و... بود.


به هر حال آقاي شيخ هاشم به اين معني فقيهي سياسي بود كه در جريان كشف حجاب و تجاوز رضاخان به حريم قرآن و اسلام با ديگر علما و مردم متدين و غيور مشهد مقدس به عنوان امر به معروف و نهي از منكر در مسجد گوهرشاد اجتماع كردند. در اين جريان پاكروان استاندار وقت مشهد، سخت با رضاخان همكاري مي كرد، اما اسدي نايب التوليه حرم مطهر به رضاخان گفته بود، در مشهد كه شهري مذهبي است كشف حجاب امكان ندارد و به مصلحت نيست. از آنجايي كه رضاخان انجام اين كار را از پاكروان خواسته بود و او هم به شاه قول داده بود، به منظور خوش خدمتي زن و دختر خود و مسؤولان همفكر خود را بي حجاب به راهپيمايي در خيابانهاي مشهد مي فرستد و احساسات مذهبي مردم را جريحه دار مي كند و مردم به علما مراجعه و كسب تكليف مي كنند، علما دستور تحصن مي دهند و علماي طراز اول به مسجد گوهرشاد مي روند. مردم مشهد مقدس از زن و مرد، شهري و روستايي، مسافر و زائر و مجاور در آنجا و رواقهاي حرم مطهر امام هشتم(ع) اجتماع كردند و اعتراض علما و مردم از زبان خطيب تواناي آن عصر مرحوم آقا شيخ محمدتقي بهلول گنابادي(ره) در فضاي ملكوتي حرم و صحن ها و اطراف طنين انداز شد و رژيم سفاك پهلوي و عمال او بويژه پاكروان را به وحشت افكند و شبانگاه حرم مطهر و مسجد گوهرشاد و مردمي را كه در آن اماكن اجتماع كرده بودند به گلوله بستند و حمام خون به راه انداختند و هفتصد نفر را كشتند و بنده كه اواخر اسفند 1325 براي ادامه تحصيل به مشهد آمدم و حلول سال 1326 را در مشهد مقدس بودم، با اينكه چند سال از اين هجوم وحشيانه گذشته بود، هنوز در سقف ايوان مقصوره مسجد گوهرشاد و ديوارهاي مسجد اثر و نشان گلوله ها موجود بود.


اعدام نواب صفوي و موضع گيري حاج شيخ هاشم

سال 1334خورشيدي سالي است كه روحانيت و ملت ايران داغدار شدند، در اين سال در 27 دي ماه حجةالاسلام سيد مجتبي نواب صفوي، عالم انقلابي و مجاهد نستوه و چند نفر از جوانان انقلابي همراه و همفكر او، خليل طهماسبي، مظفر ذوالقدر و سيدمحمد واحدي به دستور شاه معدوم و عمال كثيف او اعدام شدند، مرحوم حاج شيخ هاشم بود كه در مدرسه نواب در درس مكاسب به شاه و رژيم حمله كرد و چنين گفت: درد و مصيبتي از اين بزرگتر هست كه در كشوري كه دين رسمي آن اسلام و مذهب رايج آن تشيع است، يك سيد اولاد پيغمبر با چند جوان مذهبي و متدين را اعدام كنند و هيچ كس هم اعتراض نكند، طلاب حاضر در درس كه بعضي از آنها اكنون جانشين استاد هستند و زنده اند و به ياد دارند كه همه حضار آن روز سخت گريستند، همانند روز عاشورا، چنين مخالفتي با رژيم پهلوي در آن شرايط و در آن جو خفقان را نشانه شجاعت و ديانت و سياست استاد بود و بنده شخصاً در اين مورد هيچ ترديدي ندارم كه مرحوم استاد مخالف كارهاي رژيم پهلوي بود و اين مخالفت را در مواقع ضروري آشكار مي كرد.


در مورد ورود علما به مناصب حكومتي با يك برنامه ريزي درازمدت و آينده نگري خاص در سال 1333خورشيدي آيةا... شهيد و متفكر كم نظير اسلام شاگرد و حاصل عمر خود، شهيد مطهري را به سنگر دانشگاه تهران فرستاد كه با ورود ايشان به دانشگاه موجي در حوزه ها بوجود آمد و هر يك چيزي مي گفت، اما از همان سال به بعد كه در حوزه مشهد مقدس با راهنمايي و ارشاد مرحوم حاج شيخ هاشم كه در امر به معروف و... همان تفكر امام(ره) را داشت، جمعي از فضلاي حوزه سال 1333 بر اين موج سوار شدند و بعضي در سالهاي بعد و پس از چند سال، متوجه شديم كه آقاي مطهري و آقاي دكتر مفتح و دكتر باهنر و آيةا... بهشتي و امثال آنها به اشاره مستقيم امام(ره) در دانشگاه و آموزش و پرورش و... سنگرها را گرفتند.


اين موج تهران و قم و مشهد را درنورديد و تمام شهرهاي ايران را گرفت و گرايش به مدرك فرهنگي و دانشگاهي در تمام حوزه ها معمول شد و جمع زيادي جذب فرهنگ و دانشگاه و ديگر ادارات شدند و در درازمدت به عنوان ياران صديق امام راحل در به چالش كشيدن حكومت ستمشاهي و مخالفت با آن رژيم تن به زندان و تبعيد دادند، بعضي به فيض شهادت نائل شدند و جمعي سنگربان حكومت اسلامي ايران، به رهبري امام شدند، به نظر مي رسد پس از امام(ره) آقا شيخ هاشم در مشهد چنين تفكرات نابي داشته است، تمام شاگردان او و تربيت يافتگان دامن آن استاد به اين امر اعتراف دارند كه او عالمي بيدار و هوشيار بود و اطلاعاتش به روز بود و عجيب است كه در عين تقوا و زهد چيزهايي از او مشاهده مي شد كه موجب بهت و حيرت شاگردانش مي شد، گاه در حين درس عبايش پس مي رفت و روزنامه لوله شده در جيب او ديده مي شد و طلاب با اشاره و با شگفتي آن را به يكديگر نشان مي دادند زيرا روزنامه خواندن در آن شرايط زماني براي عالم از نظر عوام عيب بود.


آقا شيخ هاشم و ملكات اخلاقي

مرحوم استاد شيخ هاشم قزويني در عين اينكه فقيهي روشن ضمير و بيدار دل و آينده نگر و سياسي بود، به معناي واقعي كلمه زاهد بود، زيرا زهد واقعي اين است كه انسان در جامعه و با مردم زندگي كند و به فعاليتهاي اجتماعي بپردازد و با اين حال دين خود را حفظ كند و فرايض و تكاليف ديني خود را انجام دهد و از گناهان كبيره و صغيره بپرهيزد و از خوردن مال حرام و شبهه ناك بر حذر باشد و تمام اين اوصاف مثبت در استاد جمع بود، در زهد و پارسايي استاد همين بس كه با آن مقام علمي و استادي كه داشت، ايام عاشورا و بعضاً ماه رمضان به روستاي خود در شهر قزوين براي تبليغ مي رفت و با آن مبلغي كه در سال از راه منبر به او مي رسيد و نيز ماهيانه اي كه به مدرسان حوزه از موقوفه مدرسه فاضل خان و مدرسه نواب مي دادند، امرار معاش مي كرد و در وجوهات شرعيه تصرفي نداشت و سهم امام نمي خورد و با قناعت زندگي مي كرد. لازم به ذكر است كه مرحوم استاد عائله مند هم نبود و تا آنجا كه به ياد دارم تنها يك دختر داشت كه به خانه بخت فرستاده بود و خودش بود و همسرش. بيشتر اوقات كه از حرم برمي گشت، در مسير خانه اش از جلو مدرسه باقريه مي گذشت و از دو برادر كه روي سكوي ميوه فروشي داشتند، ميوه بويژه سيب خوب مي خريد.


توصيه هاي اخلاقي ضمن درس

استاد(ره) به مناسبت هاي مختلف بويژه در آستانه ماه محرم و رمضان كه ايام تبليغ طلاب فرا مي رسيد، دلسوزانه و پدرانه نصيحت مي كردند كه اگر به شهري يا روستايي براي تبليغ مي رويد، با مردم مهربان و خوش برخورد باشيد. بيشتر به مسايل اعتقادي و ديني بپردازيد، جلسه قرائت نماز بگذاريد، مسايل نماز و روزه را براي مردم بيان كنيد، اگر در روستا عالمي بود كه مورد بي مهري مردم واقع شده بود، او را احترام كنيد كه گاه عالمان ورزيده و پخته اي در روستاها هستند كه مردم و اهالي قدرشان را نمي دانند.


استاد خطاب به شاگردان مي گفت: عزيزانم همان طور كه بارها گفته ام: من خبر دارم كه بعضي از طلاب شبانه كلاس مي روند و درس جديد مي خوانند، بخوانيد و مدرك بگيريد و به ادارات بخصوص فرهنگ وارد شويد و بچه مسلمانها را دريابيد، بقيه آقايان پس از خواندن سطح اگر استعداد ادامه تحصيل را ندارند به روستاها بروند و به ارشاد مردم بپردازند، البته زندگي كردن در روستا و سر و كله زدن با مردم روستا سخت است، اما نوعي جهاد است...


از جمله توصيه هاي استاد به طلاب جواني كه كم تجربه بودند، اين بود كه در هيچ موضوعي و موردي به هيچ كس اعتماد صد درصد نكنيد، اگرچه ملبس به لباس روحانيت باشد، چون دولت بريتانيا جاسوس هاي فراواني در ايران دارد، در لباسهاي مختلف در ميان زنان و مردان، دانشجويان، بازاري، اداري و حتي در لباس اهل علم. آنگاه فرمودند: در درس مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني شركت مي كرديم، يكي از شاگردان در سنين بين 40 تا 45 در درس شركت مي كرد و منزوي بود و شناختي نسبت به او نداشتيم، روزي درس كه تمام شد چند نفر از شاگردان به انتخاب استاد قرار شد بمانند و استاد نام تك تك آنها را به زبان آورد: 1- حاج ميرزا حسن فقيه سبزواري 2- حاج شيخ مجتبي قزويني 3- حاج شيخ كاظم دامغاني 4- شيخ غلامحسين بادكوبه اي معاصر شيخ هاشم قزويني و چند نفر ديگر و آن روحاني ناشناس منزوي هم حاضر بود، مرحوم ميرزا مهدي فرمودند: اين همدرس شما كه شناختي نسبت به او نداريد و خود من هم نداشتم به اقرار خودش اهل لندن است و در خانه يكي از بستگانش كه در شركت نفت ايران و انگليس شاغل است، از دوران كودكي بزرگ شده و مدرسه رفته و سپس وارد حوزه شده و لباس روحانيت پوشيده و مأموريت داشته تا براي انگليس جاسوسي كند و اكنون مستبصر شده و به حقانيت دين اسلام پي برده و مي خواهد در حضور شما شهادتين را بر زبان جاري كند و مسلمان شود و در حضور ما و استاد مسلمان شد و ملتمسانه از ما خواست اين موضوع مخفي بماند تا كشته نشود، لذا استاد در(تپل محله) برايش منزلي اجازه كرد و اغلب مخفي بود، بعضي شبها كه قبل از اذان توفيق تشرف به حرم را پيدا مي كرد، او را در حرم مي ديدم كه سر به شبكه هاي ضريح گذاشته و اشك مي ريزد، ولي روزها آفتابي نمي شد و طولي نكشيد كه فوت شد.


آيةا... شيخ هاشم قزويني در 22مهر 1339شمسي مطابق 1380هجري قمري بدرود حيات گفت و در جوار امام هشتم(ع) آرميد.


منابع و مآخذ
1- ابن شعبه حراني، محمد حسن، تحف العقول، ترجمه احمد جنتي، نشر اميركبير، ص372، تهران، ايران.
2- امام خميني(ره) روح ا...، تحريرالوسيله، ج1، صص 458- 454 مسأله 12- 8
3- تقويم قدس، 1386
4- خراساني، حاج ملاهاشم، تاريخ خراسان، واقعه مسجد گوهرشاد و كشف حجاب، نقل از شيخ محمدتقي بهلول، شيخ عبدالرحيم فيض(ره).
5- شيخ صدوق، اكمال الدين و اتمام النعمه، چاپ سنگي سال1311 شيخ حرعاملي، وسائل الشيعه، ج18، ص101 كتاب القضايا باب 11، حديث 9.
6- مجلسي، محمدباقر، بحار ج2، ص5، حديث 8، چاپ دوم 1403هجري، بيروت، لبنان.
7- مطهري، مرتضي،(علامه شهيد)، حماسه حسيني ج2، ص122.
8- موسوعه كلمات الامام الحسين(ع) صص175- 274، معهد تحقيقات باقرالعلوم(ع).
عبدالعلي صاحبي
قدس

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 26 اسفند 1389  8:19 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها