مرحوم فلسفي و رسانهاى به نام منبر چندين دهه است که با شنيدن نام مرحوم حجتالاسلام فلسفى موضوع خطابه و منبر به ذهن تداعى مىشود. در برخورد با شخصيتهايى همچون مرحوم فلسفى با توجه به شهرت و آشنايى عمومى که با آنها وجود دارد، غالبا دو نوع برخورد مىشود و بهطور غالب از دو جنبه به آنها توصيه مىشود:
اول: جنبه تبليغى و ترويجى است. غالبا در اين نوع نگاه و رويکرد برنامهها، نوشتهها و صحبتها و توجهها به سمت شخصيت ستايى و ايجاد آشنايىهاى اجمالى ساده و ترويجى در جهت ستايش از مجاهدتها و فعاليتها و آرمانهاى اين افراد جلب مىشود. به گونهاى که حتى گاهى از حد تعادل خارج مىشود و در سطح باقى مىماند. هرچند اين نوع فعاليتها در برخورد با شخصيتهاى بزرگ بويژه پس از مرگ آنها مرسوم و قابل قبول است لکن بايد مراقب افراط و تفريطها باشيم تا اين مر سبب نشود که جنبههاى ديگر شخصيت آنها و ابعاد وجود و آرمانهاى آنها مغفول بماند. اين گونه امور ترويجى و تبليغى مىتواند نتايج مثبت و منفى به بار آورد. نتايج منفى که غالبا ناخواسته ايجاد مىشوند آن است که دچار شعارزدگى شويم و به تئورى نقش روى آوريم. به گونهاى که در شناساندن اين افراد جنبههاى خاصى را توجه کنيم و از ساير جوانب غفلت کنيم و در نتيجه هم سليقه مخاطب سطحى و خراب مىشود و مطلب ضايع و کمفايده مىگردد. اما رويکرد و نتايج مثبت بسته به نوع استراتژى فرهنگى و تبليغى ما مىتواند به گونهاى باشد که با تبليغ و شناساندن علمى و روشمند يک شخصيت يا موضوع با هر چيز ديگرى به عمق مطلب برسيم و با بيانى شيوا و با استفاده از ابزارهاى روزآمد و متناسب به ترويج مفاهيم بلند و مرتبط با اينگونه افراد که در حد و شان آنها باشد بپردازيم و اين در مورد مرحوم حجتالاسلام فلسفى مىتواند کاملا صادق باشد.
به نظر مىرسد همين مقدمه ورود خوبى به بحث باشد. هنگامى که قصد داريم پيامى را به کسى يا کسانى برسانيم، ابزار پيام رساندن و مکانيسم آن و چگونگى آن مطرح مىشود و اين يعنى رسانه. عصر امروز عصر رسانه است. البته اين بدان معنا نيست که ابزار تکنولوژيک و مدرن ابداع شده در اين عصر فقط رسانه هستند بلکه رسانه جدا از ابزار و وسايط انتقال پيام، خود يک مفهوم قابل بررسى است که مىتواند تقسيم شود به رسانههاى سنتى ومدرن که هر يک براساس شرايط زمان و مکان جامعه خود با تناسب با آنها ايفاى نقش کرده و منظور و پيام فرستنده را به گيرنده يا مخاطب مىرسانند. شيوه و سبک مرحوم فلسفى در خطابه و سخنرانى که تبحر اصلى و شهرت عمده ايشان مىباشد موضوع مهمى براى بحثهاى مربوط به ارتباطات و فرهنگ و رسانه است. آيا رسانه تنها تلويزيون، راديو،اينترنت، روزنامه و... است يا رسانه و ابزار پيامرسان مىتواند متفاوت از آنها تصور شود؟ آيا منبر يک رسانه نيست؟ در مورد مکانيسم و نوع کارکرد رسانه دو تئورى مرسوم و مهم وجود دارد. تئورى اول فرايند مکانيکى را ترسيم مىکند که در آن يک منبع فرستنده، منبع گيرنده و پيام وجود دارد که در طى آن فرستنده پيام را که کدگذارى شده به گيرنده منتقل مىکند و مخاطب هم آن را مىگيرد و درک مىکند. اما تئورى دوم فرايندى سيال را براى کارکرد رسانه قائل است که در طى آن ميان گوينده و شنونده (فرستنده و گيرنده) فضايى ميان ذهنيتى شکل مىگيرد. همه اين تعابير و اصطلاحات در مورد رسانههاى سنتى و مدرن قابل ترسيم است. منبر و سخنرانى با توجه به ارتباط مستقيم و چهره به چهرهاى که در آن گوينده و شنونده دارند از جمله رسانههاى سنتى محسوب مىگردد که در جوامع مختلف و با توجه به فرهنگهاى گوناگون تاثيرگذارىهاى متفاوت دارد. سنت خطابه و سخنرانى از سنن قديمى بشر در برقرارى ارتباط بوده است و فن خطابه از فنون رايج جوامع، لذا همواره افرادى داراى نبوغ و استعداد سخنرانى در زمانهاى مختلف بودهاند که تاثيرات شگرفى نيز بر تحولات اطراف خود گذاشتهاند. آنچه در دنياى اسلام از صدر تاريخ اسلام تا به حال به نام منبر شناخته مىشود تداعى کننده همين مفهوم رسانه و پيام رسانه و فن خطابه بهعنوان رسانه رايج بوده است. در تقسيمبندى جوامع براساس مولفههاى فرهنگى نيز گفته مىشود که هرچه فرهنگ جامعهاى شفاهىتر باشد و مولفههاى فرهنگ شفاهى از قدرت بيشترى برخوردار باشند قاعدتا سخنراني، فن خطابه و به اصطلاح منبر جايگاه ويژه و بااهميتترى دارد. فرايند انقلاب اسلامى و فعاليتهاى مقدم ساز آن که توسط انقلابيون و مبارزان انجام شده است به روشنى گوياى تاثير خاص سخنرانى و خطابه و منبر علما و اهل منبر بر روحيه مردم و پيشبرد اهداف انقلاب اسلامى است. حال در اين ميان برخى شخصيتها از جايگاه خاصى برخوردار هستند. مرحوم حجتالاسلام فلسفى و عملکرد ايشان از اين جهت داراى جايگاه خاصى است که مىتواند مورد بررسى علمى و پژوهشى از باب مباحث علم ارتباطات و فرهنگ و رسانه قرار گيرد. اينکه چگونه يک شخصيت با توجه به خفقان عصر پهلوى و محدوديت منابر و علما در سخنرانى و ... مىتواند داراى چنان نفوذ کلام و تاثيرگذارى باشد که بيشتر از هر رسانه مدرن مورد توجه باشد و مورد تقدير حضرت امام خميني(ره) نيز قرارگيرد، بحثى علمى و پژوهشى است که به غير از مباحث تبليغى و ترويجى مىتواند مورد نظر و توجه انديشمندان اين عرصه قرار گيرد.
مرحوم فلسفى با نفوذ کلام، بلاغت، فصاحت و شجاعتى که در سخنرانىهاى خود داشتند سالها به ترويج آرمانها و اعتقادات ناب اسلامى پرداختند. از اين ديدگاه عملکرد مرحوم فلسفى هم از لحاظ شکلى يعنى نوع کارها و فعاليتهاى ايشان و فن و مکانيسم خطابه ايشان و هم به لحاظ محتواى غنى که در سخنرانىها و خطابهها داشتهاند امرى بديع و قابلتوجه است. به هرحال امروزه در جامعه ما منبر و خطابه علما از جمله راههاى ترويج علوم و معارف حقه الهى و ارزشهاى والاى انسانى است. لذا مرحوم فلسفى در دو سطح مىتواند بهعنوان الگويى مناسب مورد توجه و بررسى قرار گيرد.
اول: در سطح علما و روحانيون و خطبا و سخنرانان که در روشها و سبکهاى کار ايشان دقت کنند و آن را بازيابى و بازآموزى کرده و مورد استفاده قراردهند و دوم آنکه مىتوان از اين سطح هم عميقتر شده و به الگوهايى جهت رسيدن به مقدمات ساختن رسانه ملى و اسلامى رسيد. چرا که رسانه چه به لحاظ ابزارهاى انتقال پيام يعنى نگاه مادى و مکانيکى و چه به لحاظ محتوا و روش آن متناسب با هر جامعهاى بهطور بومى تعريف مىگردد. لذا جامعه اسلامى ايرانى ما که در اين زمان به شدت نيازمند مطالعات و تلاش در جهت رسيدن به رسانههاى بومى و متناسب خود است توجه به اين الگوها و سيره و سير آنها با توجه به تاخر زمانى و معاصر بودن ايشان بسيار مغتنم و مفيد است. لذا در پايان باز هم تکيه بر اين کلام مىکنيم که در برخورد با شخصيتهايى تاثير گذار همچون مرحوم حجتالاسلام فلسفى نبايد تنها به سطح مباحث ترويجى و تبليغى اکتفا نمود بلکه بايد به گونهاى علمى و پژوهشى به ابعاد مختلف شخصيتى اين افراد پرداخت و نهايت استفاده معرفتى و فرهنگى را از وجود چنين اسوهها و افراد بزرگى که سرمايههاى معرفتى و فرهنگى جامعه ما هستند، برد.
اسماعيل آجرلو
رسالت