ميراث مطهر
ميراث مطهر
|
مطهري مردي جامع در علم و عمل و تعقل و تعبد و در درس و سياست، صاحب اخلاص و صداقت و شجاعت بود و نظير او كم پيدا ميشود. جا دارد بپرسيم ميراثي كه از مطهري به جا مانده است چيست؟ مسلما كتابهاي ارزشمند او ميراث گرانقدري است كه براي ما به جا مانده است. سخنرانيهاي او آموزنده است.
|
خاطرات او راهگشا و دلپذير است؛ اما همه ميراث مطهري اينها نيست. آنچه از مطهري به جا مانده، روش ماندگار اوست .
روش مطهري
براي بيان اهميت روش مطهري بايد توجه كنيم كه او 30 سال پيش از اين ميزيسته و آثارش به چهل پنجاه سال پيش تعلق دارد. جهان به سرعت متحول شده و مسائل امروز ما ديگر مسائل 30 سال پيش نيست. اين سخن به معني كاستن از قدر و ارزش آثار مكتوب شهيد مطهري نيست، بلكه براي جلب توجه است كه ما روش او را در بررسي و برخورد با مسائلي كه در زمانه او مساله بودند، چراغ راه آينده قرار دهيم.
گفتمان ماركسيسم
دنياي 30 سال پيش يعني آن روز كه مطهري شجاعانه قلم بر كف گرفته بود و با تيغ سخن از حقيقت و معنويت دفاع ميكرد، چگونه دنيايي بود؟ گفتمان اصلي، يعني مبحث اصلي 30 سال پيش در ايران، ماركسيسم بود. 50 سال پيش هم همينطور بود. آن روز كه مطهري در كنار علامه طباطبايي اصول فلسفه و روش رئاليسم را نگاشت، مبرمترين وظيفه، دفاع از اسلام در برابر ماركسيسم بود. چالش اصلي در برخورد با ماركسيسم مباني فلسفي ماركسيسم بود و در آن زمان از نظر اجتماعي موضوع عدالت اجتماعي و ليبراليسم غربي به صورتي كه امروز گفتمان اصلي جامعه ماست، مساله اصلي نبود. روزگاري كه ما دانشجو بوديم و استاد مطهري چراغ راه ما بود، در دانشگاهها بحث اصلي بر سر بود و نبود اصل دين بود.
در يك طرف طرفداران ماركسيسم و كمونيسم بودند كه دين را افيون جامعه ميدانستند و در طرف ديگر طرفداران دين. اصولا در آن زمان ليبراليسم غربي منكر اصلي دين نبود و به همين دليل اولويت در بحثهاي فكري و احتجاجات كلامي و دفاع از دين و معنويت، پاسداري از دين در جبهه مجادلات ماركسيستي بود؛ اما امروز جهان به كلي دگرگون شده است. در يك سو ماركسيسم افول كرده و زوال يافته و در ديگرسو، اردوگاه كمونيسم بيفروغ و سرد شده است. ديگر هيچ قدرتي در جهان مردم را به نام ماركسيسم يا كمونيسم دعوت نميكند. از سوي ديگر، انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيد و براي نخستين بار حكومتي به نام دين تشكيل شد و انديشه اسلام سياسي و اسلام اجتماعي به همه آفاق كشورهاي اسلامي سرايت كرد و بر اين اساس نوعي بيداري در جهان اسلام پديد آمد. اينجاست كه چالش اصلي، ليبراليسم غربي است.
موضعگيري استاد در برابر سكولاريسم
بحث سكولاريسم را استاد اواخر عمر خود در كتاب نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير با عنوان «علمانيت» كه در كشورهاي غربي رايج بوده، مطرح كردهاند اما بهدليل اينكه در آغاز پيروزي انقلاب از نعمت وجود او محروم شديم، زمانه به استاد مجال نداد تا در اين آوردگاه گسترده و بسيار جدي وارد شود و انديشه خود را عرضه كند. اينجاست كه بايد بپرسيم در برابر مسائل جديدي كه 30 سال پس از مطهري در جامعه ما عرضه شده و پيش روي ما قرار دارد، چه استفادهاي ميتوانيم از آثار و افكار استاد بكنيم.
مطهري، متفكري عقلگرا
با نگرشي به نوع نگاه و انديشه مطهري در مواجهه با اين مسائل ميتوان گفت روش او در فهم دين سازندهترين و ارزشمندترين ميراثي است كه مقيد به زمان و مساله خاصي نيست. دانشجويان عزيزي كه ميخواهند در عرصه انديشهورزي قدم بگذارند، علاوه بر استفاده از حقايقي كه در آثار شهيد مطهري وجود دارد بايد بكوشند اين روش را انتزاع كنند و به كار بندند.مطهري يك متفكر عقلگرا بود و بر عقلانيت تكيه ميكرد و اين جان و جوهر روش اوست. تفكر مطهري خردمحور است و در آن، مديريت قواي ديگر به دست عقل است.
علاقه او به فلسفه نيز از آن جهت بود كه فلسفه را جلوهاي روشن از عقلانيت آدمي ميديد. اين روش عقلاني در 2 حوزه بهكار ميآيد؛ يكي در حوزه نگرش به دين از درون دين و ديگري در حوزه نگرش به دين از بيرون.اما آثار اين روش و نگاه عقلاني مطهري به دين چه بود؟ فهرستوار به بعضي از جلوههاي نگاه عقلاني مطهري به مباحث ديني از درون دين اشاره ميشود.
آثار روش عقلگرايي
1 - مهار عاطفه و احساس
يكي از جلوههاي اين نگاه عقلاني، كنترل و مهار عاطفه و احساس بود. دين هيچوقت از عواطف و احساسات جدا نيست، چون دين ريشه در قلب آدمي دارد و قلب مركز جوشش و تپش و سرچشمه احساسات و عواطف است. ديني كه از عاطفه خالي باشد دين نيست. در هيچ جاي جهان، ديني كه از كشش و كوشش خالي باشد وجود ندارد. مسلما همه جا دين با عواطف و احساسات قرين است، اما پرسش اين است كه آيا اين عواطف بايد مطيع عقل باشند يا عقل بايد زير دست و پاي عاطفه و در امواج طوفاني عاطفه لگدكوب و فراموش شود؟ اين مسالهاي بسيار مهم است.مطهري مردي عاطفي و روحيهاي عرفاني و دلي متعبد داشت، اهل نماز شب بود و نماز شب او هرگز از آغاز نوجواني ترك نشده بود.
او هنگام ذكر مصائب خاندان پيغمبر بر منبر با اينكه استاد دانشگاه بود، روضه ميخواند و گريه ميكرد. اين وضع، امروز تعجبآور نيست، ولي در فضاي 40 سال پيش دانشگاهها شجاعت ميخواست. مطهري بسيار عاطفي بود، اما با مدير قرار دادن عقل، عاطفه را، هم در وجود خويش و هم در جامعه ديني تحت سيطره عقل ميخواست و معتقد بود كه عاطفه بايد در خدمت مباني دين باشد.
2 - مقابله با خرافات و تحريفات
مقابله مطهري با خرافات و تحريفات مشهود است.
سخناني كه او درباره تحريفات واقعه عاشورا گفته ناشي از اين نگاه عقلاني است. با جعل داستان عروسي حضرت قاسم ميتوان عواطف را بيشتر تحريك كرد، اما حقيقت تابع قضاوت عقل است. شهيد مطهري با خرافات و با سنتهاي غلط مبارزه ميكرد
دفاع شجاعانه او از حقوق زن در اسلام ناشي از همين نگاه عقلاني او بود.بخشي از آثار مطهري را مسائل مربوط به زنان تشكيل ميدهد. آن روزي كه شهيد مطهري كتاب مساله حجاب را نوشت، اظهارنظر درباره حجاب اسلامي خيلي شجاعت ميخواست. در حدود سالهاي دهه 50، يك شب كه به اتفاق از مجلس سخنراني آن شهيد به سمت منزل ايشان ميرفتيم و من رانندگي ميكردم، به استاد گفتم فلاني در مسجد محله ما در پايين شهر، بالاي منبر درباره آراي شما در كتاب مساله حجاب بدگويي ميكرد. خيلي خونسرد و متين، مانند مصلحي كه خود به وظيفه خطير خويش آگاه است، پاسخ مرا داد و من در مجموعه خاطراتي كه از استاد نوشتهام، اين پاسخ را يادداشت كردهام. باري مبارزه با سنتهاي غلط شجاعت ميخواست و او اين شجاعت را به مدد عقلانيت دارا بود.
3 - پافشاري بر مساله اجتهاد
اين كه مطهري بر مساله اجتهاد پافشاري ميكرد، برخاسته از بينش عقلاني او بود. تلاش مداوم او براي تبيين عقلاني و استدلالي اعتقادات اسلامي نيز كه حجم وسيعي از آثار او را در برگرفته ناشي از همين بينش عقلاني است. مطهري در اصول فلسفه و روش رئاليسم، عدل الهي و علل گرايش به ماديگري با ترازوي استدلال ميخواهد سنگيني كفه اسلام را اثبات كند. آنچه در سخن امروز مورد نظر من است بيان اثر اين بينش عقلاني است كه در گفتمان مهم سكولاريسم يا گيتيگرايي جلوه ميكند.
گفتمان امروز با دنياي غرب
مساله اصلي امروز ما با دنياي غرب اين است كه آيا دين امري صرفا ايماني، فردي و قلبي است يا متعهد و متصدي امور اجتماعي؟ آيا دين حكومت دارد؟ آيا نسبت به حكومت نظري دارد؟ آيا دين نوعي احكام اقتصادي دارد؟ نسبت به جنگ و صلح نظري دارد؟ آيا اين آزادي كه از شوون انسان در جامعه است و در ليبراليسم غربي، مقدس و مطلق انگاشته ميشود، از نظر دين جايگاهي دارد؟
مطهري مردي جامع در علم و عمل، تعقل و تعبد و در درس و سياست، صاحب اخلاص، صداقت و شجاعت بود و نظير او كم پيدا ميشود. جا دارد بپرسيم ميراثي كه از مطهري بهجاماندهاستچيست؟
برداشتي كه مدافعان و مروجان سكولاريسم در ايران و در همه جاي جهان از نظر معرفتي و شناختي از دين دارند در زدودن عقلانيت از دين نهفته است؛ يعني آنها دين را ابتدا يك پديده غيرعقلاني معرفي ميكنند، بعد به طور طبيعي از چنين تعريفي سكولاريسم نتيجهگيري ميشود. اما اگر ما دين را نظامي تلقي كنيم كه در ارزيابي گزارههاي آن ميتوان معيار عقل را به كار گرفت، اين نظام با سكولاريسم مطابقت ندارد. به همين دليل است كه ميگويند گزارههاي ديني مثل گزارههاي احساسي نيستند و واقعنمايند. من اگر بگويم از رنگ سبز يا آبي خوشم ميآيد، بيان يك احساس و گرايش دروني است، ولي ثابتكننده واقعيتي در رنگ سبز نيست كه به موجب آن همگان صاحب چنين گرايشي شوند. ممكن است كسي از رنگي كه من دوست دارم نفرت داشته باشد.
وقتي امري صرفا قلبي و ايماني و شخصي شد، ديگر متعلق به خود انسان ميشود. شخص ديگر هم كه رنگ ديگري را دوست دارد، آن هم متعلق به خود اوست و به اين ترتيب در عالم احساس و در عالم گرايشها قلبي، اختلاف و تضاد، طبيعي تلقي ميشود. اين قصه را شنيدهايد كه:
به مجنون گفت روزي عيبجويي
كه پيدا كن به از ليلي نكويي
كه اين ليلي كه در چشم تو حوري است
به هر جزئي ز عضو وي قصوري است
ز حرف عيبجو مجنون برآشفت
در آن آشفتگي خندان شد و گفت
تو مو ميبيني و من پيچش مو
تو ابرو، من اشارتهاي ابرو
تو لب ميبيني و دندان كه چون است
دل مجنون ز شكرخنده خون است
اگر در ديده مجنون نشيني
به غير از خوبي ليلي نبيني(1)
وقتي اين شعر را ميخوانيم ميگوييم لابد ليلي خيلي زشت و سياه و بدتركيب بوده، ولي به چشم مجنون خوب آمده است. كسي هم مجنون را ملامت نميكند، چون همه عالم از آوازه عشق مجنون پر است.
استدلال عقلي بر واقعي بودن احكام دين
در زمان دانشجويي در روزنامه خواندم كه يك كشيش در آلباني صرفا به جرم اين كه يك نوزاد مسيحي را غسل تعميد داده بود، اعدام شد يعني اين طور منكر اصل دين بودند؛ اما امروز كتاب مينويسند و به بهترين ترجمه به فارسي منتشر ميشود و به عنوان دفاع از دين به چاپ چندم هم ميرسد و مترجم ايراني در مقدمه كتاب بصراحت عنوان ميكند اين كه ما متدين باشيم و فكر كنيم بعد از اين دنيا، دنياي ديگري هست، رسيدگي ميكنند و جزا و پاداش ميدهند، هيچ اعتباري ندارد، زيرا گزارههاي دين واقعنما نيست.همه متفكران ما و همه علماي اخلاق استدلال كردهاند كه اگر دين شراب را حرام كرده بر اساس واقعيت بوده، يعني مصلحتي در اين حكم نهفته بوده است، همچنين در بخش كلمات قصار نهجالبلاغه فوايد عيني و عملي و آثار مثبت اجتماعي احكام دين يك به يك ذكر شده و براي آنها استدلال عقلاني آورده شده است. اما اگر نوع نگاه به دين عقلاني نباشد و فقط به دين از زاويه اخلاق، آن هم به معناي عام نگاه شود، اصلا شريعت اهميت خود را از دست ميدهد.
تحقير فقه براي عقلزدايي از دين
اين كه بر سر تحقير فقه از جانب بعضي مدعيان انقلاب اسلامي بسيار پافشاري ميشود، ريشه در اين نوع نگاه دارد. در واقع با چنين نگاهي ديگر شريعت مهم نيست و اجراي آن در جامعه اهميت خود را از دست ميدهد و نوعي عرفان جانشين آن ميشود كه صددرصد نقطه مقابل عرفاني است كه امام راحل پرچمدار و استاد آن بودند. اين تفكر انحرافي، پي در پي دين را درونيتر و فرديتر ميكند و شخص نسبت به مسائل اجتماعي لااقتضاء و ساكت و به دست ليبراليسم سپرده ميشود تا به هر گونه كه اكثريت تصميم گرفتند عمل كند؛ يعني ديگر درك مصالح احكام شرعي موضوعيت ندارد. وقتي فقط صحبت از گرايش غربي باشد و اين كه يكي به يك دين معتقد است و ديگري به دين ديگر و مهم عشق و ايمان است و دينها با هم تفاوتي ندارند، خواهناخواه شريعت نفي ميشود و سكولاريسم به جاي آن مينشيند. (2)
مبناي معرفتشناسي سكولاريسم زدودن عقلانيت از دين است و تفكر عقلاني درباره دين، امروز پادزهر چنين انديشهاي است.
كانت، پدر سكولاريسم
سكولاريسم در فلسفه غربي بسيار مديون كانت است و كانت را ميتوان پدر سكولاريسم ناميد. كانت حساب اخلاقيات و اموري راكه به دين مربوط ميشود به كلي از حساب عقل جدا كرده و مدعي آن است كه اثبات وجود خدا با استدلالهاي عقلي ممكن نيست. اين يعني چه؟ يعني بستن در تفكر عقلاني به روي دين و بعكس. به همين دليل است كه كانت نزد دوستداران اين تفكر خيلي معتبر است.
چنين ديني يك گرايش دروني قلبي به همراه يك سلسله كليات اخلاقي است كه خيلي از كساني كه به ديني هم معتقد نيستند، آن كليات اخلاقي را باور دارند.
اعتدال قامت مطهري
كساني كه خود را براي دينشناسي آماده ميكنند، توصيه ميكنم بكوشيد مساله اصلي روزگار خودتان را درك كنيد. اين خيلي مهم است. مسالهشناسي را از استاد مطهري بياموزيد. استاد مطهري يكي از بهترين هنرهايش اين بود كه در مسالهشناسي از روزگار خويش جلوتر بود. دوم اينكه بكوشيد با خواندن آثار استاد مطهري علاوه بر درك پاسخهايي كه او به مسائل روزگار خود داده، بينش او را درك كنيد و آن را چراغ راه خويش قرار دهيد. در يك كلام، ميراث ماندگار مطهري، بينش عقلاني او در نگاه به دين است. ما امروز بيش از هرچيز ديگري به چنين بينشي محتاجيم و براي اداره منطقي جامعه به اين نوع نگاه نيازمنديم. به اعتقاد من در بوستان روحانيت ما سروي به اعتدال قامت مطهري نروييده است. اين اعتدال او ناشي از تعقل اوست و اين اعتدال را از او بياموزيم.
پي نوشت
1. كليات وحشي بافقي، مثنوي فرهاد و شيرين.
2. پلوراليسم را ميتوان همسايه ديوار به ديوار چنين تفكري دانست.
اين سخنراني در همايش دانشجويي «حكمت مطهر» در ارديبهشت 1384 ايراد شده است.
دين فردي دين اجتماعي
امروز نه كمونيسم و نه عدالت اجتماعي، كه موضوع 30 سال پيش بود، بلكه مساله آزادي، موضوع اصلي و گفتمان اصلي است. امروز چنانكه در جوامع ليبرال گفته ميشود مساله اين است كه آيا دين امري شخصي، قلبي و فردي است يا علاوه بر فردي و شخصي و قلبي بودن، اجتماعي و سياسي نيز است.
مساله امروز ما در ايران و در بسياري از كشورهاي اسلامي همين است. در 26 سال گذشته كه انقلاب اسلامي در ايران به پيروزي رسيده مقالات و كتابهاي اسلامي زيادي از زبانهاي فرنگي به فارسي ترجمه شده كه همه ناظر بر همين مساله است. دو سه سال پيش گفته بودم امروزه حجم مطالبي كه در مباحث كلام جديد در ايران مطرح است، هزار برابر سالهاي قبل از انقلاب است.
در يكي از مطبوعات بر اين سخن من خرده گرفته شده بود و آن را غيردقيق و مبالغهآميز دانسته بودند. امروز معتقدم عدد هزار كم است، يعني اگر در زمينه مباحثي كه در فضاي روشنفكري ديني قبل از انقلاب وجود داشت سالي 100صفحه مطلب داشتيم، امروز بيش از 100 هزار صفحه در سال در مطبوعات، كتابها، فضاي اينترنت و جاهاي ديگر عرضه ميشود و يعني به هيچوجه من اين نسبت يك به هزار را مبالغهآميز و اغراقآميز نميدانم.
مباحثي كه به اينصورت در روزگار ما مطرح است در زمان استاد شهيد مطهري مطرح نبوده است.
|
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی
پنج شنبه 26 اسفند 1389 8:01 PM
تشکرات از این پست