0

غدیر در بیان مقام معظم رهبری قسمت هشتم

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

غدیر در بیان مقام معظم رهبری قسمت هشتم



غدیر در بیان مقام معظم رهبری

قسمت هشتم

● شاخصه نظام اجتماعی و سیاسی
ولایت كه عنوان حكومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعى و سیاسى براى اسلام است، یك معناى دقیق و ظریفى دارد كه معناى اصلى ولایت هم همان است وآن عبارت است از پیوستگى، پیوند، درهم‏پیچیدن و در هم تنیدگى. این، معناى ولایت است. چیزى كه مفهوم وحدت، دست به دست هم دادن، با هم بودن، با هم حركت كردن، اتّحاد در هدف، اتّحاد در راه و وحدت در همه شؤون سیاسى و اجتماعى را براى انسان، تداعى مى‏كند. ولایت، یعنى پیوند. «والذین آمنوا و لم یهاجراو مالكم من ولایتهم من شى‏ء حتى یهاجروا» یعنى این.
پیوند افراد جامعه اسلامى، با هجرت حاصل مى‏شود؛ نه فقط با ایمان. ایمان كافى نیست.پیوند ولایت كه یك پدیده سیاسى، یك پدیده اجتماعى و یك حادثه تعیین‏كننده براى زندگى است، با تلاش، با حركت، با هجرت، با در كنار هم‏بودن و با هم كاركردن حاصل مى‏شود؛ لذاست كه در نظام اسلامى، «ولىّ» از مردم جدا نیست. ولایت كه معنایش پیوند و پیوستگى و با هم‏بودن است، یك جا هم به معناى محبّت مى‏آید، یك جا هم به معناى پشتیبانى مى‏آید كه همه اینها در واقع مصادیق به هم‏پیوستگى، وحدت و اتّحاد است، والاّ معناى حقیقى، همان اتّحاد و یگانگى و با هم بودن و براى هم بودن است. معناى ولایت، این است.
اگر با این دید به جامعه اسلامى نگاه كنید، ابعاد این وحدت اجتماعى و وحدت سیاسى و وحدت معنوى و روحى و وحدت عملى، ابعاد عجیبى مى‏یابد كه بسیارى از معارف اسلامى را براى ما معنى مى‏كند. به سمت مركز عالم وجود حركت كردن انسان، در جهت ولایت‏اللَّه حركت‏كردن است. همه ذرّات عالم، خواه و ناخواه در چنبر ولایت الهى، در دایره ولایت اللَّه قرار دارند و انسانهاى آگاه، مختار، تصمیم گیرنده و داراى حُسن انتخاب، عملاً هم ولایت الهى را برمى‏گزینند و در آن راه حركت مى‏كنند؛ محبت الهى را كسب مى‏كنند و خود از محبّت پروردگار، پر مى‏شوند.
صفاى دنیاى اسلام و محیط اسلامى و محیط معنوى، ناشى از همین ولایت اللَّه است. این ولایت الهى، با ولایت خداوند در عالم سیاست و محیط سیاسى، تفاوت جوهرى ندارد؛ حقیقت هر دو یكى است. لذا در نظام اسلامى، حكومت با محبّت، با ایمان، با وحدت و همدلى، همچنین با هم بودن مردم و حكومت، با هم بودن اجزاى حكومت و با هم بودن اجزاى مردم است؛ اینهاست كه مصداق حقیقى ولایت را در جهانِ متشتّت و متفرّق و متنازع، متمایز و مشخّص مى‏كند و نشان مى‏دهد كه این نظام اسلامى است. وجه غالب زندگى در نظام اسلامى و در نظام ولایت، باید تعاطف، همدلى، تعاون و همكارى باشد؛ لذا شما در آیات كریمه قرآن هم كه نگاه مى‏كنید، مى‏بینید این مسأله همكارى و همدلى و همراهى، بخش قابل توجّهى از آیات قرآن را به خود اختصاص داده است. آیاتى هست كه صریحاً در این معناست، مثل «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً» و غیر اینها. آیاتى هم هست كه اگر چه به صراحت در این معنا نیست، اما مفاد و جهت حقیقى آن، اتّحاد دلها و جانها و همگامى انسانهاست و مى‏دانید كه امیرالمؤمنین صلوات اللَّه و سلامه علیه، مظهر همدلى یك رهبرى سیاسى، یك حاكم سیاسى و یك ولىّ و امام، با آحاد مردم است. مثال زدنى‏تر از امیرالمؤمنین هم نمى‏شود كسى را در دنیا و در تاریخ پیدا كرد - علىٌ ولى‏اللَّه - ولایت به معناى حقیقى، این است. ما از اوّل در نظام مقدّس جمهورى اسلامى، به بركت وحدت و اتّحاد، هر كارى كردیم و توانسته‏ایم بكنیم.
بیانات مقام معظم رهبرى‏ در دیدار با مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عید سعید غدیر
21/7/1377
● ولایت در اسلام(1)
غدیر  یك ‌بعد دیگر در قضیه‌ و حدیث ‌غدیر، همین ‌مسأله‌ی ‌ولایت‌ است‌; یعنی‌ تعبیر از حكومت‌ به ‌ولایت‌; "من‌ كنت ‌مولاه ‌فهذا علی ‌مولاه‌". آن‌ وقتی‌ كه ‌پیامبر(ص‌) در مقام ‌تعیین ‌حق‌ حاكمیت ‌برای ‌یك ‌شخص‌ است‌، تعبیر مولا را برای‌او به‌كار می‌برد و ولایت‌او را به‌ولایت‌خود مقترن‌می‌كند. خود این‌مفهومی‌كه‌در ولایت‌هست‌، بسیار حایز اهمیت‌است‌. یعنی‌اسلام‌، منهای‌ همین ‌مفهوم ‌ولایت‌ـ كه‌یك‌مفهوم‌مردمی‌و متوجه‌به‌جهت‌حقوق‌مردم‌و رعایت‌آنها و حفظ جانب‌انسانهاست‌ـ هیچ‌حاكمیتی‌را بر مردم‌نمی‌پذیرد و هیچ‌عنوان‌دیگری‌را در باب‌حكومت‌قایل‌نیست‌.آن‌ كسی‌ كه‌ ولی ‌و حاكم‌مردم‌است‌، یك‌سلطان‌نیست‌; یعنی‌عنوان‌حكومت‌، از بعد اقتدار و قدرت‌او بر تصرف‌ملاحظه‌نمی‌شود; از بعد این‌كه‌او هر كاری‌كه‌می‌خواهد، می‌تواندبكند، مورد توجه‌ و رعایت ‌نیست‌; بلكه‌از باب‌ولایت‌و سرپرستی‌او، و این‌كه‌ولی‌مؤمنین‌یا ولی‌امور مسلمین‌است‌، این‌حق‌یا این‌شغل‌یا این‌سمت‌مورد توجه‌قرار می‌گیرد.قضیه‌ی ‌حكومت‌ در اسلام‌، از این‌ جهت‌ مورد توجه‌ است‌.
اگر این‌مفهوم‌ولایت‌و آنچه‌را كه‌اسلام‌برای‌ولی‌و والی‌به‌عنوان‌شرط و وظیفه‌قرار داده‌است‌، بشكافیم‌ـ كه‌در كلمات‌ائمه‌ی‌معصومین‌در این‌باب‌، خیلی‌حرفهای‌آموختنی‌وجود دارد، و در همین‌نامه‌ی‌امیرالمؤمنین‌به‌مالك‌اشتر و آن‌توصیه‌های‌بزرگ‌، مفاهیم‌ارزنده‌ی‌زیادی‌هست‌ـ خواهیم‌دید كه‌مردمیترین‌نوع‌حكومت‌این‌است‌. در فرهنگ‌بشری‌ـ یعنی ‌فرهنگ ‌آزادیخواهان ‌عالم‌در طول‌تاریخ‌ـ هیچ‌چیزی‌كه‌از حكومت‌زشت‌باشد، در مفهوم‌ولایت‌وجود ندارد. مفهوم‌استبداد یا خودسری‌، به‌میل‌خود یا به‌ضرر مردم‌تصمیم‌گرفتن‌، مطلقا در معنای‌ولایت‌اسلامی‌نیست‌. نه‌این‌كه‌یك‌شخصی‌نمی‌تواند به‌نام‌ولایت‌از این‌كارها بكند; خیر، شیاطینی‌هستند كه‌با همه‌ی‌نامهای‌خوب‌، همه‌ی‌كارهای‌بد را دردنیا كرده‌اند. مقصود، آموزش‌و درس‌و راه‌اسلامی‌است‌. البته‌كسانی‌كه‌دلباخته‌ی‌مفاهیم‌غربی‌و بیگانه‌ی‌از اسلام‌هستند، ممكن‌است‌حرفهایی‌بزنند، یا تصوراتی‌بكنند; لیكن‌اینها براثر نشناختن‌مفهوم‌ولایت‌است‌.
ولایت‌در اسلام‌، ناشی‌از ارزشهاست‌; ارزشهایی‌كه‌وجود آنها، هم‌آن‌سمت‌و هم‌مردم‌را مصونیت‌می‌بخشد. مثلا عدالت‌به‌معنای‌خاص‌ـ یعنی‌آن‌ملكه‌ی‌نفسانی‌ـ از جمله‌ی‌شرایطولایت‌است‌. اگر این‌شرط تأمین‌شد، ولایت‌یك‌چیز آسیب‌ناپذیر است‌; زیرا به‌مجرد این‌كه‌كمترین‌عمل‌خلافی‌كه‌خارج‌از محدوده‌و خارج‌از اوامر و نواهی‌اسلامی‌است‌، ازطرف‌آن‌ولی‌یا والی‌تحقق‌پیدا كرد، شرط عدالت‌سلب‌می‌شود. كوچكترین‌ظلم‌و كوچكترین‌كجرفتاری‌كه‌خلاف‌شرع‌باشد، عدالت‌را سلب‌می‌كند. هر تبعیضی‌، هر عمل‌خلاف‌و گناه‌و ترك‌وظیفه‌یی‌، عدالت‌را از والی‌سلب‌می‌كند. وقتی‌هم‌كه‌عدالت‌سلب‌شد، او از آن‌منصب‌منعزل‌می‌شود.در كدام‌سیستم‌حكومتی‌دنیا، چنین‌شكلی‌وجود دارد؟ در كدام‌طریقه‌ی‌ضمانت‌و نظارت‌مردمی‌، چنین‌روشی‌وجود داردكه‌در آن‌، خیر انسانیت‌و خیر جامعه‌و مصالح‌بشری‌و ارزشها باشد؟ البته‌تخلف‌از معیارها، در همه‌ی‌شكلها می‌تواند صورت‌بگیرد. بر فرض‌حفظ معیارها، شما ملاحظه‌كنید ببینید، این‌چه‌شكل‌متینی‌است‌كه‌اسلام‌مقرر كرده‌است‌.ما مسلمین‌باید ولایت‌را تجربه‌كنیم‌. در طول‌قرنهای‌متمادی‌نگذاشتند. چه‌كسانی‌نگذاشتند؟
همان‌كسانی‌كه‌حكومت‌به‌سبك‌ولایت‌، آنها را از مسند قدرت‌و حكومت‌كنار می‌زند;والا به‌نفع‌مردم‌است‌. كدام‌كشورها هستند كه‌اگر در رأس‌حاكمیتشان‌یك‌انسان‌پرهیزگار پارسای‌مؤمن‌مراعات‌كننده‌ی‌اوامر و نواهی‌الهی‌و عامل‌به‌صالحات‌و حسنات‌باشد،برای‌آنها بهتر نباشد، از این‌كه‌فرد میگسار شهوتران‌پولپرست‌دنیاپرستی‌بر سر كار باشد؟ هر ملت‌و هر مذهبی‌كه‌می‌خواهند، داشته‌باشند.ولایت‌، یعنی‌حاكمیت‌انسانهای‌پارسا، انسانهای‌مخالف‌با شهوات‌و نفس‌خودشان‌، انسانهای‌عامل‌به‌صالحات‌. این‌،معنای‌ولایت‌اسلامی‌است‌. كدام‌ملت‌و كدام‌كشور است‌كه‌این‌را نخواهند و به‌نفعشان‌نباشد; مفهوم‌آن‌را تصور كنند و تصدیق‌نكنند؟ چه‌كسانی‌با این‌اصل‌و با این‌روش‌مخالفند؟ معلوم‌است‌; آن‌قدرت‌طلبانی‌كه‌در وجود و نفس‌خودشان‌،تحقق‌آن‌معیارها ـ یعنی‌تحقق‌پارسایی‌، تخلی‌از شهوات‌و بی‌اعتنایی‌به‌زخارف‌دنیا ـ را عملی‌نمی‌بینند.
كدامیك‌از این‌قدرتمندانی‌كه‌امروز زمامهای‌امور را در دنیا به‌دست‌گرفته‌اند،حاضرند اساس‌حكومت‌و ولایتی‌باشند كه‌اسلام‌گفته‌است‌؟
ما همیشه‌این‌را گفته‌ایم‌و این‌جزو مسلمات‌انقلاب‌ماست‌كه‌انقلاب‌و نظام‌جمهوری‌اسلامی‌، یك‌تعرض‌عمومی‌به‌فرهنگ‌غیر اسلامی‌و ضد اسلامی‌است‌كه‌امروز بر قدرتهای‌جهانی‌حاكم‌است‌و اركان‌قدرت‌جهانی‌بر اساس‌آن‌شكل‌گرفته‌است‌. به‌همین‌خاطر، با اسلام‌و با این‌انقلاب‌و این‌نظام‌مخالفند; زیرا اجزای‌فرهنگ‌سیاسی‌رایج‌بین‌قدرتمندان‌عالم‌را زیر سؤال‌برده‌است‌. فرهنگ‌ما، فرهنگی‌مغایر با آن‌فرهنگهاست‌; كمااین‌كه‌وضع‌حكومت‌و قدرت‌سیاسی‌و رابطه‌ی‌آن‌قدرت‌با مردم‌و پیوندهای‌بین‌آنها و مردم‌را مشاهده‌می‌كنید.
سخنرانی‌در دیدار با مسؤولان‌و كارگزاران‌نظام‌جمهوری‌اسلامی‌ایران‌، به مناسبت‌عید سعید غدیر
20/4/1369
 
 

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 26 اسفند 1389  7:39 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها