غدیر در بیان مقام معظم رهبری قسمت هشتم
غدیر در بیان مقام معظم رهبری
قسمت هشتم
|
● شاخصه نظام اجتماعی و سیاسی
ولایت كه عنوان حكومت در اسلام و شاخصه نظام اجتماعى و سیاسى براى اسلام است، یك معناى دقیق و ظریفى دارد كه معناى اصلى ولایت هم همان است وآن عبارت است از پیوستگى، پیوند، درهمپیچیدن و در هم تنیدگى. این، معناى ولایت است. چیزى كه مفهوم وحدت، دست به دست هم دادن، با هم بودن، با هم حركت كردن، اتّحاد در هدف، اتّحاد در راه و وحدت در همه شؤون سیاسى و اجتماعى را براى انسان، تداعى مىكند. ولایت، یعنى پیوند. «والذین آمنوا و لم یهاجراو مالكم من ولایتهم من شىء حتى یهاجروا» یعنى این.
پیوند افراد جامعه اسلامى، با هجرت حاصل مىشود؛ نه فقط با ایمان. ایمان كافى نیست.پیوند ولایت كه یك پدیده سیاسى، یك پدیده اجتماعى و یك حادثه تعیینكننده براى زندگى است، با تلاش، با حركت، با هجرت، با در كنار همبودن و با هم كاركردن حاصل مىشود؛ لذاست كه در نظام اسلامى، «ولىّ» از مردم جدا نیست. ولایت كه معنایش پیوند و پیوستگى و با همبودن است، یك جا هم به معناى محبّت مىآید، یك جا هم به معناى پشتیبانى مىآید كه همه اینها در واقع مصادیق به همپیوستگى، وحدت و اتّحاد است، والاّ معناى حقیقى، همان اتّحاد و یگانگى و با هم بودن و براى هم بودن است. معناى ولایت، این است.
اگر با این دید به جامعه اسلامى نگاه كنید، ابعاد این وحدت اجتماعى و وحدت سیاسى و وحدت معنوى و روحى و وحدت عملى، ابعاد عجیبى مىیابد كه بسیارى از معارف اسلامى را براى ما معنى مىكند. به سمت مركز عالم وجود حركت كردن انسان، در جهت ولایتاللَّه حركتكردن است. همه ذرّات عالم، خواه و ناخواه در چنبر ولایت الهى، در دایره ولایت اللَّه قرار دارند و انسانهاى آگاه، مختار، تصمیم گیرنده و داراى حُسن انتخاب، عملاً هم ولایت الهى را برمىگزینند و در آن راه حركت مىكنند؛ محبت الهى را كسب مىكنند و خود از محبّت پروردگار، پر مىشوند.
صفاى دنیاى اسلام و محیط اسلامى و محیط معنوى، ناشى از همین ولایت اللَّه است. این ولایت الهى، با ولایت خداوند در عالم سیاست و محیط سیاسى، تفاوت جوهرى ندارد؛ حقیقت هر دو یكى است. لذا در نظام اسلامى، حكومت با محبّت، با ایمان، با وحدت و همدلى، همچنین با هم بودن مردم و حكومت، با هم بودن اجزاى حكومت و با هم بودن اجزاى مردم است؛ اینهاست كه مصداق حقیقى ولایت را در جهانِ متشتّت و متفرّق و متنازع، متمایز و مشخّص مىكند و نشان مىدهد كه این نظام اسلامى است. وجه غالب زندگى در نظام اسلامى و در نظام ولایت، باید تعاطف، همدلى، تعاون و همكارى باشد؛ لذا شما در آیات كریمه قرآن هم كه نگاه مىكنید، مىبینید این مسأله همكارى و همدلى و همراهى، بخش قابل توجّهى از آیات قرآن را به خود اختصاص داده است. آیاتى هست كه صریحاً در این معناست، مثل «واعتصموا بحبل اللَّه جمیعاً» و غیر اینها. آیاتى هم هست كه اگر چه به صراحت در این معنا نیست، اما مفاد و جهت حقیقى آن، اتّحاد دلها و جانها و همگامى انسانهاست و مىدانید كه امیرالمؤمنین صلوات اللَّه و سلامه علیه، مظهر همدلى یك رهبرى سیاسى، یك حاكم سیاسى و یك ولىّ و امام، با آحاد مردم است. مثال زدنىتر از امیرالمؤمنین هم نمىشود كسى را در دنیا و در تاریخ پیدا كرد - علىٌ ولىاللَّه - ولایت به معناى حقیقى، این است. ما از اوّل در نظام مقدّس جمهورى اسلامى، به بركت وحدت و اتّحاد، هر كارى كردیم و توانستهایم بكنیم.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت عید سعید غدیر
21/7/1377
● ولایت در اسلام(1)
یك بعد دیگر در قضیه و حدیث غدیر، همین مسألهی ولایت است; یعنی تعبیر از حكومت به ولایت; "من كنت مولاه فهذا علی مولاه". آن وقتی كه پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاكمیت برای یك شخص است، تعبیر مولا را برایاو بهكار میبرد و ولایتاو را بهولایتخود مقترنمیكند. خود اینمفهومیكهدر ولایتهست، بسیار حایز اهمیتاست. یعنیاسلام، منهای همین مفهوم ولایتـ كهیكمفهوممردمیو متوجهبهجهتحقوقمردمو رعایتآنها و حفظ جانبانسانهاستـ هیچحاكمیتیرا بر مردمنمیپذیرد و هیچعنواندیگریرا در بابحكومتقایلنیست.آن كسی كه ولی و حاكممردماست، یكسلطاننیست; یعنیعنوانحكومت، از بعد اقتدار و قدرتاو بر تصرفملاحظهنمیشود; از بعد اینكهاو هر كاریكهمیخواهد، میتواندبكند، مورد توجه و رعایت نیست; بلكهاز بابولایتو سرپرستیاو، و اینكهولیمؤمنینیا ولیامور مسلمیناست، اینحقیا اینشغلیا اینسمتمورد توجهقرار میگیرد.قضیهی حكومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است.
اگر اینمفهومولایتو آنچهرا كهاسلامبرایولیو والیبهعنوانشرط و وظیفهقرار دادهاست، بشكافیمـ كهدر كلماتائمهیمعصومیندر اینباب، خیلیحرفهایآموختنیوجود دارد، و در همیننامهیامیرالمؤمنینبهمالكاشتر و آنتوصیههایبزرگ، مفاهیمارزندهیزیادیهستـ خواهیمدید كهمردمیتریننوعحكومتایناست. در فرهنگبشریـ یعنی فرهنگ آزادیخواهان عالمدر طولتاریخـ هیچچیزیكهاز حكومتزشتباشد، در مفهومولایتوجود ندارد. مفهوماستبداد یا خودسری، بهمیلخود یا بهضرر مردمتصمیمگرفتن، مطلقا در معنایولایتاسلامینیست. نهاینكهیكشخصینمیتواند بهنامولایتاز اینكارها بكند; خیر، شیاطینیهستند كهبا همهینامهایخوب، همهیكارهایبد را دردنیا كردهاند. مقصود، آموزشو درسو راهاسلامیاست. البتهكسانیكهدلباختهیمفاهیمغربیو بیگانهیاز اسلامهستند، ممكناستحرفهاییبزنند، یا تصوراتیبكنند; لیكناینها براثر نشناختنمفهومولایتاست.
ولایتدر اسلام، ناشیاز ارزشهاست; ارزشهاییكهوجود آنها، همآنسمتو هممردمرا مصونیتمیبخشد. مثلا عدالتبهمعنایخاصـ یعنیآنملكهینفسانیـ از جملهیشرایطولایتاست. اگر اینشرط تأمینشد، ولایتیكچیز آسیبناپذیر است; زیرا بهمجرد اینكهكمترینعملخلافیكهخارجاز محدودهو خارجاز اوامر و نواهیاسلامیاست، ازطرفآنولییا والیتحققپیدا كرد، شرط عدالتسلبمیشود. كوچكترینظلمو كوچكترینكجرفتاریكهخلافشرعباشد، عدالترا سلبمیكند. هر تبعیضی، هر عملخلافو گناهو تركوظیفهیی، عدالترا از والیسلبمیكند. وقتیهمكهعدالتسلبشد، او از آنمنصبمنعزلمیشود.در كدامسیستمحكومتیدنیا، چنینشكلیوجود دارد؟ در كدامطریقهیضمانتو نظارتمردمی، چنینروشیوجود داردكهدر آن، خیر انسانیتو خیر جامعهو مصالحبشریو ارزشها باشد؟ البتهتخلفاز معیارها، در همهیشكلها میتواند صورتبگیرد. بر فرضحفظ معیارها، شما ملاحظهكنید ببینید، اینچهشكلمتینیاستكهاسلاممقرر كردهاست.ما مسلمینباید ولایترا تجربهكنیم. در طولقرنهایمتمادینگذاشتند. چهكسانینگذاشتند؟
همانكسانیكهحكومتبهسبكولایت، آنها را از مسند قدرتو حكومتكنار میزند;والا بهنفعمردماست. كدامكشورها هستند كهاگر در رأسحاكمیتشانیكانسانپرهیزگار پارسایمؤمنمراعاتكنندهیاوامر و نواهیالهیو عاملبهصالحاتو حسناتباشد،برایآنها بهتر نباشد، از اینكهفرد میگسار شهوترانپولپرستدنیاپرستیبر سر كار باشد؟ هر ملتو هر مذهبیكهمیخواهند، داشتهباشند.ولایت، یعنیحاكمیتانسانهایپارسا، انسانهایمخالفبا شهواتو نفسخودشان، انسانهایعاملبهصالحات. این،معنایولایتاسلامیاست. كدامملتو كدامكشور استكهاینرا نخواهند و بهنفعشاننباشد; مفهومآنرا تصور كنند و تصدیقنكنند؟ چهكسانیبا ایناصلو با اینروشمخالفند؟ معلوماست; آنقدرتطلبانیكهدر وجود و نفسخودشان،تحققآنمعیارها ـ یعنیتحققپارسایی، تخلیاز شهواتو بیاعتناییبهزخارفدنیا ـ را عملینمیبینند.
كدامیكاز اینقدرتمندانیكهامروز زمامهایامور را در دنیا بهدستگرفتهاند،حاضرند اساسحكومتو ولایتیباشند كهاسلامگفتهاست؟
ما همیشهاینرا گفتهایمو اینجزو مسلماتانقلابماستكهانقلابو نظامجمهوریاسلامی، یكتعرضعمومیبهفرهنگغیر اسلامیو ضد اسلامیاستكهامروز بر قدرتهایجهانیحاكماستو اركانقدرتجهانیبر اساسآنشكلگرفتهاست. بههمینخاطر، با اسلامو با اینانقلابو ایننظاممخالفند; زیرا اجزایفرهنگسیاسیرایجبینقدرتمندانعالمرا زیر سؤالبردهاست. فرهنگما، فرهنگیمغایر با آنفرهنگهاست; كمااینكهوضعحكومتو قدرتسیاسیو رابطهیآنقدرتبا مردمو پیوندهایبینآنها و مردمرا مشاهدهمیكنید.
سخنرانیدر دیدار با مسؤولانو كارگزاراننظامجمهوریاسلامیایران، به مناسبتعید سعید غدیر
20/4/1369 |
|
|
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی
پنج شنبه 26 اسفند 1389 7:39 PM
تشکرات از این پست