سخنران: سردار غلامعلي رشيد
تشكر ميكنم از همه عزيزان و سپاسگزار تلاش همه برادران عزيزي هستم كه اين همايش را تنظيم كردند و ترتيب دادند. از برادر عزيزم سردار باقرزاده، سردار رشيد، سردار كرمي و همه عزيزان ابراز تشكر دارم، البته من فكر نميكردم در اين مجلس با عظمت و شما بزرگواران، انديشمندان، اساتيد و محققين و اين مكان قرار است صحبت كنم، اين تصور در ذهن من نبود، بلكه آقاي محسن رشيد امر فرمودند كه من ده دقيقه، يك ربع در يك جلسهاي حضور پيدا كنم و چند نكته را پيرامون همايش، در مورد پژوهش و دفاع مقدس عرض كنم. اما ديشب كه برنامهها را ديدم و تلفني به آقاي محسن رشيد صحبت كردم، فهميدم كه ايشان كلاه سر ما گذاشتند در صورتي كه براي مجلسي با اين عظمت بايد كار بيشتري انجام ميداديم. لذا اميدوارم نكاتي كه عرض ميكنم مورد قبول عزيزان واقع شود.
ضرورت پژوهش در حوزه جنگ 8ساله
اگر زندگي جوامع انساني را از زاويه امنيت و تهديد نگاه كنيم و در حوزه مباحث دفاعي ـ امنيتي جوامع انساني را از اين زاويه تقسيمبندي بكنيم، جوامع انساني يا در شرايط صلح به سر ميبرند يا در شرايط جنگ. حدفاصل صلح و جنگ هم مرحلهاي است به نام بحران، كه به نوعي و با كمي اغماض ما درگير چنين وضعيتي هستيم. ويل دورانت محقق بزرگ، كه تحقيقات طولاني در تاريخ، انجام داده است معتقد است كه در طول سه هزار سال تمدن بشر جوامع انساني بيشتر در جنگ به سر بردهاند و شرايط جنگ بر جوامع انساني بيشتر حاكم بوده تا شرايط صلح. نيروهاي مسلح هم همينطوراند. يك ارتش يا در شرايط صلح زندگي ميكند يا در شرايط جنگ و بحران، تهديد هميشه هست. تفاوتي كه جنگ و تهديد دارد اين است كه جنگ يك تهديد تحقق يافته است هرتهديدي ممكن است منجر به وقوع جنگ شود. بنابراين بروز جنگ و زندگي كردن در شرايط جنگي براي يك جامعه انساني، براي يك ملت، از جديترين حوادث زندگي يك ملت است .
جنگ به ظاهر يك پديده نظامي است اما ريشههاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي بسيار عميقي دارد. جنگ باعث ميشود كه موجوديت، هويت، استقلال و بقاﺀ يك ملت به چالش گرفته شود و به همين دليل در صحنه جنگ دو طرف متخاصم با همه قوا وارد صحنه ميشوند و از همه ابزار و امكانات و روشها براي غلبه بر ديگري و شكست نخوردن استفاده ميكنند.
به همين دليل جنگ يك امر بسيار پيچيده، عميق و حياتي است. تجربيات يك جنگ پس از جنگ - كه ما ميخواهيم در حقيقت پيرامون تجربيات حرف بزنيم - يك ميراث بزرگ و ملي با جوهر نظامي است و براي يك ملت يك سرمايه عظيمي است كه بايد در مقابل تهديدات آينده و براي بقاﺀ خود و استقلال خود و امنيت خود از آن تجربيات استفاده كند. هرگونه بيتوجهي به اين ميراث عظيم و به اين سرمايه ارزشمند در حقيقت بيتوجهي به ثمره خون و ايثار و فداكاري يك ملت و يك نسل است. درست است كه يك نسل ميجنگد، اما حقيقتاً نسلهاي متعددي از اين جنگ بهره مند ميشوند و از تجربيات آن جنگ استفاده ميكنند.
واژه جنگ در زمان وقوع معنا و مفهوم و كاركرد ويژهاي دارد ولي پس از جنگ معنا و مفهوم و كاركرد آن، چيز ديگري دارد. كاركرد اوليه جنگ در خود جنگ است. ما جنگ ميكنيم براي غلبه بر دشمن براي اينكه دربرابر دشمن شكست نخوريم، از بقاﺀ خودمان، هويت خودمان، موجوديت خودمان، استقلال خودمان و از سرزمين خودمان دفاع ميكنيم. ولي واژه جنگ بعد از جنگ كاركرد ثانويهاي دارد كه عمدتاً خلاصه ميشود در بهرهگيري از تجربيات و آماده شدن در برابر تهديدات بنابراين جنگ از شرايط و ضرورتهاي پس از جنگ تأثير ميپذيرد و ما بايد نگران همين باشيم. يعني همه دغدغه و نگراني ما اينجا رقم ميخورد كه پس از جنگ چه بلايي بر سر آن تجربيات و دستاوردهاي جنگ وارد ميشود. نگراني و مخاطرات مان نسبت به مخدوش شدن تجربه و دستاوردهاي جنگ خودمان است كه سرمايه يك ملت در برابر تهديدات آينده است.
من قبل از آنكه در باب پژوهش و موضوعاتي كه بايد روي آنها تحقيق صورت بگيرد صحبت كنم به نكتهاي در مفهوم تحقيق و پژوهش علمي اشاره ميكنم. مفهوم تحقيق و پژوهش علمي يك اطلاق خاص است. هر نوع بررسي و پرداختن به هر موضوعي را نميتوان پژوهش علمي، دانست و بلكه يك تحقيق علمي مشخصات مخصوص به خود را داراست و معمولاً براي پژوهش علمي سه مشخصه را قايلند:
1. ما وقتي وارد يك موضوع تحقيقاتي مي شويم. بايد مسئله براي ما روشن شود، فرضيه، سؤال اصلي و سؤالات فرعي ما بايد مشخص بشود به جمعآوري اطلاعات، تجزيه و تحليل و نتيجهگيري و احياناً ارائه راه كار بايد منجر شود.
2. پيرامون تحقيق علمي توسعه قلمرو معرفت بشري است. تحقيق و پژوهش در حقيقت بايد مطلب تازهاي را كشف كند و به معرفت بشر بيافزايد. يك مجهولي را معلوم كند. بسياري از تحقيقاتي كه صورت ميگيرد متأسفانه فاقد چنين جنبه هائي هستند.
3. شناخت حاصل از نتيجه تحقيق در بيرون ذهن، ما به ازاي خارجي بايد داشته باشد.
مطالعه در باب جنگ از نظر علت آغاز، ادامه و نحوه پايان جنگ، دلايل پيروزي و شكستها در ابعاد تاكتيك و استراتژي، مديريت و نحوه تصميمگيري در جنگ در تمام سطوح. از سطح شوراي عالي دفاع تا سطوح پايينتر تا سطح يك لشكر يك تيپ، يك گردان. ميزان پشتيباني و حضور دولت و ملت در جنگ، در كنار رزمندگان، نقش نيروي انساني و تجهيزات. يعني نيروي انساني و ابزار كه يك بحث بسيار مفصل است و واقعاً انديشهاي در اين دو نگاه نهفته است و بسياري از مسائل ديگر، تواناييهاي ما در جنگ شده بود، ضعفهاي ما، چه بوديم؟ چگونه شديم؟ تاكتيكها و استراتژي دشمنان، همه اين موضوعات و دهها و صدها مسئله ديگر با پژوهش و تحقيق روشن ميشود. اينها با بررسيهاي عادي امكان پذير نيست كه عرضه بشود به ملت، اين موضوعاتي كه من عرض كردم و دهها موضوع ديگر حقيقتاً اين ظرفيت را دارند كه هزاران پايان نامه را در سطح كارشناسي و كارشناسي ارشد و دكترا و بلكه بالاتر به خودشان اختصاص بدهند. اين ظرفيت در اين مفاهيم و در اين مطالبي كه من عرض كردم وجود دارد.
در باب جنگ ما از يك سو با متوليان و مسئولان جنگ ، اعم از فرماندهان، شخصيتهاي بزرگ و نهادها و سازمانها روبرو هستيم و از طرف ديگر با مخاطبين و عموم مردم، نسل بعد از جنگ (كه بخش عظيمي از مردم هستند جنگ را درك نكرده) مخالفين و معارضين كه بعضا يا كل يا مقاطعي از جنگ را مورد پرسش و حتي بي طرفها، اينها همه مخاطبين ما هستند. بايد متوليان امر براي مخاطبان برنامه داشته باشند تا حقايق جنگ را براي آنها روشن كنند. اين امر هم بدون تحقيق و پژوهش امكانپذير نيست.
نياز به رويكرد جديد در عرصه پژوهش جنگ 8 ساله
گذشته از ضرورت تحقيق و پژوهش پيرامون هشت سال دفاع مقدس به اين مسائل هم ما بايد توجه كنيم: اينكه مسئله اساسي ما در دو دهه آينده اين است كه پژوهش چه رويكردي بايد داشته باشد؟ مسئله اساسي در پژوهش علاوه بر روشن شدن "گذشته" با رويكرد توصيفي، تحليلي ، حماسي، عاطفي و اسطورهاي در حقيقت بايد براي تبيين و نظريهپردازي در باب هشت سال دفاع مقدس باشد. البته هر رويكردي مزيت خاص خودش را دارد، من نميخواهم در اين مجلس پيشنهاد بدهم رويكرد
نظريه پردازي بايد حاكم باشد و ازاين پس با چنين رويكردي بايد پژوهش انجام بدهيم همه رويكردها محترم هستند، منتها به نظر ميرسد كه فضاي بهتري ايجاد شده است. اكنون عرصه وسيعتري به وجود آمده، از تحقيق و قضاوت و شعور در باب مسائل هشت سال دفاع مقدس.
دوراني كه تصور ميشد گفتههاي جنگ را نبايد گفت يا طبقه بندي حفاظتي را به عنوان مانع پيش روي محققين ميگذاشتند و يا استدلال ميكردند كه آدمهاي غير نظامي نبايد درباره پيرامون جنگ و مباحث نظامي و ارتش و سپاه تحقيق كنند، اين دوران ديگر گذشته، زمان اين محدوديتهاي غيرواقعي گذشته و عرصه و فضاي بسيار خوبي ايجاد شده و ما ميتوانيم عميقا وارد همه مباحث هشت سال دفاع مقدس بشويم. امروز فضا به ما اجازه مي دهد آن مطالبي را كه فكر ميكرديم ناگفتههاي جنگ هستند، وارد بحث شويم و تحقيق كنيم و پژوهش كنيم. تحمل پذيري ما نسبت به نقد حكيمانه نهادها و سازمانها در برابر همديگر زياد شده است و مطمئناً اين امر دليل بلوغ عقلاني در اين حوزه است.
رويكردهايي اساسي در ارتقاﺀ ادبيات جنگ 8 ساله در دو دهه گذشته
در رويكرد توصيفي ـ تحليل از جنگ لايه ضعيفي از جنگ با تحليل سياسي ـ نظامي مورد بررسي قرار گرفته كه اين رويكرد در خود جنگ شكل گرفته است. اولين كتابي كه نوشته شد كتاب مروري بر دو سال جنگ بود كه مركز مطالعات جنگ سپاه نوشت و آن را چاپ و منتشر كرد و به دو زبان انگليسي و عربي هم ترجمه شد، من چند نسخه از آن را در قرارگاهها جنگ و در همين اهواز همراه خود داشتم. گهگاهي كه مقاماتي از سوريه، پاكستان، ليبي و از ساير كشورهاي ديگر ميآمدند، به آنان هديه ميدادم. اين رويكرد در خود جنگ شكل گرفت و بعد از جنگ هم در مصاحبه با فرماندهان و نوشتن مقاله و كتاب تقويت شد. ميتوان گفت بسياري از تصورات ذهني مردم از جنگ متأثر از اين كتابهاست سپاه يك جور با اين رويكرد برخورد كرد و ارتش هم جور ديگري. به دليل برداشتها و نقش متفاوتي كه در طول جنگ داشتند و همين موضوع هم باعث بروز پارهاي از اختلاف نظر بين ارتش و سپاه شد كه البته هركدام مستند و متكي بر اطلاعات حرف ميزنند.
رويكرد ديگر رويكرد عاطفي ـ حماسي و به عبارتي اسطورهاي است اين رويكرد نگاه انساني به جنگ دارد و در واقع به جوهر اعتقادي رزمندگان اسلام و رفتار رزمندگان اسلام توجه دارد. احساسات، تأملات دروني، اعتقادات، عرفان و معنويت رزمندگان را مورد توجه قرار ميدهد بهترين مثال اين رويكرد فيلمهاي روايت فتح است. مباني اين رويكرد به ماهيت ديني و انقلابي جنگ هشت سال دفاع مقدس برميگردد. اين رويكرد كه در جنگ شكل گرفت، بعد از جنگ با غفلتي هفت ساله روبرو شد ولي مجدداً احياء گرديد و دوباره مورد استقبال قرار گرفت،
رويكرد نظامي - استراتژيك؛ نظريه پردازي
رويكردي كه معتقدم، فضا براي آن مساعد شده رويكرد نظامي - استراتژيكي است براي ماندگاري تجربيات جنگ، براي عرضه آن تجربيات به صحنه جهاني از طريق تبيين و نظريه پردازي مباحث جنگ بايد اقدام كرد.
نظريه پردازي در حقيقت اوج و قله اين بحث ما در بحث هشت سال دفاع مقدس است. ادراك از جنگ گذشته و درك تهديد حال و آينده جوهر تفكر هر انديشمند و محقق نظامي را بايد تشكيل بدهد. هر انديشمند نظامي در حوزه مباحث دفاعي ـ امنيتي بايد قادر به تحليل و توصيف و نظريه پردازي جنگ گذشته باشد و ماهيت و اهداف تهديد را، تهديدي كه الان با آن روبرو هست براي جنگهاي احتمالي آينده و پيشنهادات خلاقانه بايد براي اين چنين انديشمندي مدنظر باشد. نقطه عزيمت براي مباحث دفاعي در آينده همين استفاده از تجربيات گذشته براي آينده، است و تبيين و نظريه پردازي هشت سال دفاع مقدس سه نكته را پيرامون نظريه پردازي عرض ميكنم :
1) لذا تفسير و تشريح نظريهها، كمترين حد قابل قبول است. يعني با مطالعه نظريههاي ديگران معاني و مفاهيم جديدي را استخراج كند. ولي الزاما نظر جديدي هم ارائه نميدهد.
2) بسط و توسعه نظريه، كه يك قدم جلوتر است؛ علاوه بر مطالعه و تشريح، يافتههاي جديد علمي - هرچند محدود - بايد به بدنه اصلي اين معرفت بشري اضافه بشود.
3) سطح نهايي كه مورد انتظار و بحث ماست سطح نظريه سازي يا نظريه پردازي است. اين
نظريهپردازي بايد از چهار ويژگي بايد از چهار ويژگي برخوردار باشد :
الف)- شناخت روشمند و منظم،
ب)- قدرت تعميم پذيري (ممكن است كسي در باب جنگ 8 ساله تحقيق كند وقادر باشد بعد از نتيجهگيري و ارائه راه كار، آن را براي كشور ديگري، در برابر تهديد ديگري آن را تعميم دهد. در نظريه بايد چنين قابليتي وجود داشته باشد).
ج)- تبيين و تحليل روابط بين پديدهها.
د)- از قابليت پيش بيني برخوردار باشد.
پرداختن به ابعاد حماسي و عاطفي جنگ، در قالب داستان، شعر، رمان، فيلم، بسيار مفيد و ارزشمند است اما بايد به سمت رويكرد نظامي استراتژيكي نيز حركت كنيم گويي در همين رويكرد عاطفي و حماسي بايد دست به آثار ماندگاري بزنيم لذا بايد توجه داشته باشيم؛ اگر وارد اين رويكردي نشويم نميتوانيم وجه عقلاني جنگ را به مردم عرضه كنيم. در طراحي عملياتهاي نظامي، گاه ماهها بررسي ميكرديم، بررسي دقيق علمي، زمين را، دشمن را، جو را، اقليم را مورد بررسي قرار ميداديم. راه و كارهاي متعددي را، چون ما با جان انسانها سر و كار داشتيم هر تصميم ما ميتوانست منجر به شكست يا پيروزي بشود. در صورتي كه معمولاً فيلمها و رمانهايي كه نوشته شده، داستانهايي كه نوشته شده، اصلا وارد اين لايه نميشود، يعني ميتوان، گفت سطح آن توليدات از گردان به پائين است، در حد دسته، چند نفر، پشت يك خاكريز، داخل يك كانال اما شما همينطور اين را بيائيد عقب در اين صحنه، مثلا: مثل فيلم پرواز در شب يا فيلم سجاده آتش زوم ميكند روي يك موضوع بسيار كوچك در حد يك گردان 200 تا، 300 تا، 400 تا آدم و آن را به تصوير ميكشد در حالي كه 150 الي 200 هزار نفر نيرو در آن عمليات آرايش داشته و در آن صحنه ميجنگيده در يك جغرافيايي مثلا 100 كيلومتر در 50 كيلومتر.
نقش نظريه هاي بومي در مقطع آزادسازي
در داخل كشور خيلي از مردم تصور ميكنند، نيروهاي بسيجي و سپاهي در كنار ارتش، شب نشستند دعاي توسلي خواندند، دعاي كميلي خواندند و صبح زود تكبيري گفتند و حمله كردند. اين تصوير از جنگ، از عمليات ما در ذهن خيلي از عزيزان است، تصور اينكه قبل از عمليات فرماندهان، كارشناسان عالي رتبه، همه دو الي سه ماه بررسي ميكردند، با هم مشاجره ميكردند از منظر مسائل تخصصي نظريات همديگر را رد ميكردند، كسي همه اين را به تصوير نكشيده، اين را بيان نكرده است.
در برجسته كردن وجه عقلاني جنگ ما از خود جنگ هم ميتوانيم كمك بگيريم. ما به هر حال توانستيم در سال دوم جنگ بر ناكاميهاي سال اول غلبه كنيم ولي اين با چه چيزي اتفاق افتاد؟ در حقيقت از كمند و سيطره نظريههاي وارداتي سابق خودمان را نجات داديم كه موفق شديم اين پيروزيها را كسب كنيم. ديديم كه نظريههايي وجود دارد و اينها دست و پاي ما را بسته است و اگر اينها را كنار نگذاريم و نظريههاي بومي خودمان را كه متخصصين ارتش و سپاه در جلسات ارائه ميدادند مورد توجه قرار ندهيم همچنان در برابر دشمن متوقف ميشويم، در حقيقت آن قفل و زنجير؛ تفكر ابزار محوري را كنار گذاشتيم، سپس موفق شديم.
حال اينجا سئوالات فراواني وجود دارد كه ظرفيت پژوهش و تحقيق دارد. طرح اين سئوال ميتواند براي يك محقق كار بزرگي باشد، چگونه نيروهاي مسلح ما توانستند بر ناكاميهاي سال اول غلبه كنند و موازنه قوا را به سود جمهوري اسلامي ايران تغيير بدهند؟ استراتژي آزادسازي سرزمينهاي اشغالي چه بود؟ علت تقدم و تأخر در اجراي عملياتهاي بزرگ چه بود؟ چرا ما اول ميآمديم عمليات ثامنالائمه(ع) شكست حصر آبادان را انجام داديم، بعد پرداختيم به بستان، چرا نرفتيم سراغ غرب كرخه و فتح المبين، چرا نرفتيم سراغ فتح خرمشهر براي چه صبر كرديم؟ هشت ماه، نه ماه، اين عمليات زنجيرهوار را چرا اينجوري انجام داديم؟ چگونگي شكلگيري عملياتهاي بزرگي مثل خيبر، بدر، والفجر 8 و كربلاي 5 چه بود؟ چرا نتوانستيم همان نقطه برتري خودمان را بر ارتش عراق و بر رژيم عراق ديكته و تحميل كنيم؟ ما برتر بوديم ولي براي نهايي شدن كار چرا اين را به نتيجه نميرسانيديم ؟ چرا بعد از تصرف هر منطقه و مقابله با حملات سنگين هوايي و زميني دشمن قادر به پيش روي بيشتر نبوديم ؟ چرا اين قدرت در ما وجود نداشت؟ چرا متوقف ميشديم؟ بعد از دو روز، سه روزاز پيشروي باز ميمانديم. چرا قادر به تجهيز و سازماندهي وسيع نيروها در دو عمليات به طور همزمان نبوديم؟ اگر ما موفق به اين كار ميشديم جنگ سه سال زودتر تمام ميشد. چهار سال زودتر تمام ميشد. اگر قادر بوديم دو عمليات همزمان در حد بيتالمقدس انجام بدهيم برتري ما بر دشمن تحميل ميشد و كار جنگ تمام ميشد، چرا قادر به پشتيباني مؤثر از نيروها براي يك عمليات دوماهه، سه ماهه نبوديم و بعد از بيست روز، سي روز، سي و پنج روز، چهل روز ديگر امكانات ما، نيروي انساني ما، تجهيزات ما همه چيز به انتها ميرسيد. مشكلات عملياتي ما در پشتيباني به معناي اعم چه بود؟ ما در زمينه خلاقيت و نوآوري و شكستن خط و پيش رويهاي اوليه هيچ مشكلي نداشتيم در حالي كه شايد بتوان گفت شكستن خط مشكل بسياري از ارتشهاي جهان است. اينها همه ميتواند براي محققين موضوع باشد كه در آن تحقيق و پژوهش كنند.
براي تربيت و پرورش نيروي انساني، بايد اقدام به ايجاد يك پژوهشكده كنيم ، يا يك دانشكده علوم و معارف دفاع مقدس را تأسيس كنيم كه به نظر ميرسد بنياد حفظ آثار به اين دومي موفق شده، مصوبه اين را گرفته كه براي آينده هم بتواند نيروي انساني مورد نياز را تربيت كند. بالاخره نسل جنگ اعم از محقق، رزمنده، فرمانده، بايد براي انتقال تجربيات به نسل بعدي اقدام كنند و نسل جديدي را تربيت كنند تا در آينده بتوانيم اين نوع مباحث را ادامه بدهيم و عمق ببخشيم.
نكته آخر روايت صحيح از جنگ است كه بايد پايه و اساس هر اقدامي باشد. نبايد بدون سند، بدون مدرك بحث كنيم. هر ادعايي را در تحقيق خود عرضه ميكنيم بايد منصفانه و روايت صحيحي را از جنگ داشته باشيم تا به هدف خود برسيم.
سر شما را به درد آوردم و فكر ميكنم كفايت ميكند. شادي ارواح شهدا و سلامتي مقام معظم رهبري و اقتدار هرچه بيشتر نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران را از خداوند بزرگ خواستارم.
بر محمد و آل محمد صلوات خ