ارزشهاي دفاع مقدس بخشي از ارزش هاي اجتماعي در جامعه اسلامي محسوب ميشوند كه در مقطع زماني خاصي به عنوان ارزش مطرح شده و حال با گذشت زمان ، اهميت حفظ آنها مسئلهاي اجتماعي است ، مسئلهاي كه لازم است تا با برخورد مناسب از سوي برنامهريزان فرهنگي و شركت فعالانه در جريان « اشاعه فرهنگي » همراه شود . راهكارهاي موثري براي حفظ و ارتقاي ارزشهاي دفاع مقدس عبارتند از:
1)جلوگيري از كمرنگ شدن شدن اين ارزش ها و تبديل وضعيت از سطح ملي به گروهي
2)زمينه سازي براي اهميت يافتن اين ارزش ها از طريق تبيين مباني عقلاني و اعتقادي آن ها
3) باور پذير كردن ارزش ها براي مخاطبان
4)باز آفريني فرهنگي ارزش هاي دفاع مقدس با معرفي نمادها و قهرمانان اين عرصه
5)اعطاي نقش ها و مسئوليت هاي فرهنگي به ايثارگران
6) هدايت و تقويت فرايند كنترل اجتماعي با هدف دفاع از ارزش ها
اكنون با گذشت يك دهه از دوران دفاع مقدس ، در بين بسياري از گروه هاي جامعه از جمله بسجيان ، رزمندگان، جانبازان،آزادگان ، خانواده شهدا و ساير خانوادههاي مذهبي)، شاهد نگرانيهايي در زمينه حفظ و پاسداري از ارزشهاي فرهنگي و معنوي دفاع مقدس در دو وجه هستيم ، اول ؛ حفظ ، به نحوي كه اين نگراني در زمان ما تبديل به مسئلهاي اجتماعي با دو وجه اساسي شده است؛ نخست چگونگي حفظ ارزشهاي فرهنگي پديد آمده در دوران دفاع مقدس و ديگري نحوه عملكرد حاملان اين گونه ارزشها ، زيرا سرنوشت اين گروههاي بزرگ اجتماعي وابسته به دارايي ارزشمندي است كه حامل آن هستند.
بحث از ارزشها بحثي فرهنگي است و به اعتقاد جامعهشناسان اصولا فرهنگ قابل برنامهريزي نيست، بنابراين سخن از چگونگي حفظ ارزشها نيز بيمعنا و دخالت در روند طبيعي تكامل فرهنگي جامعه است. گروهي ديگر معتقدند كه چون فرهنگ، مقولهاي ساخته دست بشر است، لذا برنامهپذير است و منظور از آن زمينهسازي و تسهيل حركت فرهنگي جامعه به سوي اهداف معين است.
در جامعه ما ارزشهاي معنوي و فرهنگي دفاع مقدس به سطح "ارزش اجتماعي " ارتقا يافتهاست.
ارزشهاي دفاع مقدس مانند ايثار، شهادتطلبي و ... هر چند ارزشهايي ديني و عاطفي هستند اما تبلور آنها از نوع ارزش اجتماعي است ، به خصوص در سالهاي مياني و پاياني دفاع مقدس كه اين ارزشها شكل شفافتري به خود گرفتند و تا اعماق لايههاي اجتماعي و دورترين مناطق جغرافيايي حتي روستاها گسترش يافتند. از سوي ديگر اين ارزشها محصول مشاركت در حل مشكلي اجتماعي به نام جنگ هستند نه مشكلي فردي يا گروهي.
ملت ايران تحقق ارزش هاي دفاع مقدس را در قالب انقلاب اسلامي مي داند كه اين ارزشها داراي چند ويژگي هستند:
1- ارزش ها داراي جنبه عيني هستند.
2- ارزش ها در تاريخ و تمدن ديني - ملي ريشه دارند
3- ارزش ها در دوران جنگ تجسم يافتند
4- ارزش ها در اقشاري كه بيشترين ارتباط را با جنگ برقرار نمودند تبلور يافت
5- ارزش ها همراه با ايمان و معرفت هستند
همان طور كه اصول اخلاقي مانند عدالتخواهي، احترام به ديگران و خدمت به خلق جنبه عيني و عقلاني دارند و ارزشهايي نسبي نيستند، ارزشهاي دفاع مقدس نيز كه از همين نوع هستند. البته اين عينيت به معناي سلب كامل جنبههاي ذهني اين ارزشها نيست.
آنچه ما را در دستيابي به شيوهها و ابزارهاي مناسب جهت حفظ و پاسداري از ارزش ها ياري ميدهد نخست تأمل در شناخت خصيصههاي ساز و كار فرهنگ است و ديگري دقت و توجه به تعاليم ارزشمند اسلام درباره تعليم و تربيت.
لذا قبل از پرداختن به راه كارها و شيوههاي اصلي در حفظ و ارتقاي ارزش ها، به اصول كلي در نظام تربيتي اسلام اشاره مي كنيم:
- برخورداري از حس كمال جويي و اعتماد به نفس
- داشتن قدرت اختيار ، شناخت و انتخاب
- ميل به حقيقت جويي و تعقل و تفقه
با تكيه بر اين سه اصل و به منظور گسترش و تعميق ارزشهاي دفاع مقدس ، راه كارهاي اساسي و كلان فرهنگي- اجتماعي در حفظ و پاسداري از ارزش ها را مي توان بيان كرد.
اشاعه فرهنگي
ارزشهاي دفاع مقدس باتوجه به جاذبه خاصي كه دارند ميتوانند در فضاي جديد با قالبي مناسب به عرصه گفتمان فرهنگي وارد شوند. اين ارزشها به دليل بهره مندي ازعناصر قدرتمند ، براي ماندگاري و دروني شدن ناگزير از ورود به فرايند اشاعه فرهنگي هستند يعني بايد عناصري را وام دهند و عناصري را وام گيرند. وگرنه نه تنها پذيرفته نميشوند بلكه براي آنها بهايي تعيين نخواهد شد.
حاملان ارزشهاي فرهنگي بايد به اين نكته توجه كنند كه مي بايست فعالانه در فرايند اشاعه فرهنگي وارد شده و بدانندكه فرايند اشاعه، فرايندي دوسويه است و پيچيدگي تغييرات فرهنگي نيز درهمين نكته است كه تعادل موجود همواره از طريق عوامل خارجي به بحران و بي ساماني مي رسد و اين فرايند در نهايت به سازگاري و شكل گيري تعادل جديد منتهي مي شود. بنابراين ورود عناصر فرهنگي غيرخودي كه تعادل موجود را به هم ميزند و بعضا ممكن است ناخوشايند باشد در نهايت پس از تعامل با ارزشهاي متعالي عرضه شده به تعادل مجدد و جديد مي رسد.
به اين ترتيب غناي ارزشهاي مورد نظر در گرو تعامل با ارزشهاي ديگر است و شرط حيات آنها ورود به عرصه تحولي است كه از آن گريزي نيست.
جدال احسن
نكته مهم ديگر اين است كه در ساز و كار جذب عناصر فرهنگي و ارزشي نبايد از ابزارهاي غيرفرهنگي بهره بگيريم زيرا اين ابزارها نه تنها فرايند گفتمان وتعامل فرهنگي را مخدوش ميسازند ، بلكه آن را به وقفه و بي اعتمادي دچار ميكنند. بايد توجه داشت انچه در اين عرصه قابل قبول است ، همان چيزي است كه در اسلام از آن به عنوان «جدال احسن » ياد شده است.
شهيد مطهري در اين باره مي فرمايد: «ترس و ارعاب و تهديد در انسانها عامل تربيت نيست. يعني استعدادهاي هيچ انساني را از راه ترساندن ، زدن، ارعاب و تهديد نميشود پرورش داد همانطور كه يك غنچه گل رانمي شود به زور به صورت گل درآورد. مثلا غنچه را بشكنيم تا گل بشود. يا نهالي را كه به زمين كردهايم و ميخواهيم رشد بكند با دست خودمان بگيريم به زور بكشيم تا رشد بكند. رشد آن به كشيدن نيست. اعمال زور در آنجا مفيد نيست... در تربيت انسانها هم ترس و ارعاب و وحشت عامل پرورش نيست .»
دشمن شناسي
يكي ازعواملي كه در اين مقطع از تاريخ انقلاب اسلامي ، پرداختن به آن به دليل مصون ماندن از خطرات احتمالي فرايند اشاعه فرهنگي مهم و ضروري است «غرب شناسي» است. مطالعه درباره اين موضوع مستلزم بر داشتن چهارگانه اساسي است:
-شفاف سازي چارچوب ها در حوزه فرهنگ
-شناخت ويژگي هاي فرهنگي خودي و بيگانه
-مقايسه ارزش هاي فرهنگي خودي و بيگانه
-اصلاح فرهنگ با هدف ثبات باورها و ارزشها
براي تمام كساني كه نگران حفظ ارزشها هستند تلاش براي پيمودن اين چهارگام در حوزه انديشه و رفتار اجتماعي همان چيزي است كه «رفتار توسعه يافته » ناميده مي شود و منظور از ان رفتار عقلاني معطوف به هدف است رفتاري كه حتي در ميان مدت نيز ميتواند اثار و نتايج پرباري در پي داشته باشد و ما را با پشتوانه غني به عرصه گفت گوي فرهنگي با فرهنگهاي ديگر وارد كند.
با طي كردن اين مسير، گامهاي فوق حتي اگر رقيب از طريق ترفندهاي تبليغاتي و سياسي و اقتصادي قصد تبديل فرايند اشاعه فرهنگي به تهاجم فرهنگي را داشته باشد مي توان با اعتماد به قوت و قدرت بنيانهاي فرهنگي خودي و اتكا به آنها فعالانه دراين فرايند شركت جست.
توجه به شأن اجتماعي ايثارگران
راهبرد ديگر ، زمينه سازي براي بالاتر رفتن « شأن اجتماعي » ايثارگران است.
به همان اندازه كه شأن اجتماعي ايثارگران و بسيجيان بالا مي رود نقش آنان و انتظارات جامعه از آنان نيز افزايش مي يابد. بديهي است كه نقش اجتماعي يك بسيجي كه مدرك دكترا دارد و با سمت استادي در دانشگاه تدريس مي كند بسيار موثرتر و سودمندتر از ساير بسيجيان است.
ضمن آن كه ارزش ها براي عمق و باروري خود نيازمندند كه "اهميت " پيدا كنند. بدين منظور مباني عقلاني اين ارزشها مي بايست تبيين و عرضه شود. زيرا به همان ميزان كه ارزشها واضح تر مي شوند قابليت پذيرش آنها از سوي ديگران تسهيل مي شود.
نقش نهادهاي تربيتي
راهكارديگر براي اهميت پيدا كردن ارزش هاي دفاع مقدس اين است كه حركت و جهت گيري نهادهاي تربيتي به سمتي باشد كه مدعيان اين ارزشها ، خود نمونه و الگوي عيني ارزشها و تجسم واقعي آنها باشند به گونهاي كه نسل جديدي كه جنگ را نديده و نمي شناسد ، بتواند بسياري از جاذبههاي معنوي دوران جنگ را يافته و الگوبرداري كند.
باورپذير كردن ارزش هاي دفاع مقدس ، راهبردي ضروري براي اشاعه و تعميق آنهاست ، اما بايد توجه داشت كه براي رسيدن به اين مقصودنبايد بيش از حد از حربه تبليغات سود جست ، زيرا اين كار ارزشها را از مفاهيم فرهنگي خود دور ميكند.
متوليان تبليغات ممكن است تمايل داشته باشند كه از قهرمانان و اسوههاي دفاع مقدس شخصيتهايي افسانه اي بسازند اما بايد به اين خطر هم آگاهي داشته باشند كه در اين صورت شخصيت هايي كه به جامعه عرضه و معرفي مي كنند قابل الگوسازي و الگوپذيري نيستند، در حالي كه نسل جوان به الگوهايي نيازمند است كه ضمن هماهنگي با ايده آل ها و علايق آنها ، ساده و منطبق با شرايط ملي و محلي آنها باشند.
توجه به امر به معروف و نهي از منكر
عناصر فعال و مؤثر فرهنگي مي توانند اولا از طريق رسانه هاي جمعي و جهت گيري كلان برنامه هاي فرهنگي جوهره اصلي كنترل اجتماعي را در جهت دفاع از ارزشها زمينه سازي كنند، ثانيا الگوهاي مناسبي براي اجراي صحيح و كارآمد برنامه ها و آنچه بر اساس روايات به عنوان امر به معروف و نهي از منكر مي شناسيم مانند خيرخواهي ، محبت و حسن نيت ، همراهي علم وعمل، شكيبايي ترويج نمايند. ثالثا براي تحقق مواردفوق، مديريت بخش فرهنگ را روز به روز كارآمدتر كنند تا بتوانند بازخوردهاي واقعي را درزمان مناسب و به موقع دريافت نمايند.
نتيجه
در يك مقطع تاريخي شاهد بوديم كه امام راحل (ره) در مقام يك نخبه فكري ، حركت فرهنگيي را سامان داد كه ضمن هدايت جامعه به سوي تحول فرهنگي آن را ازتمامي آسيبهاي موجود فرهنگي اجتماعي حفظ نمود. اين مسير طي نشد مگر از طريق روشنگري ايشان درباره مباني معرفت ديني و آن هم آنچنان قدرتمند و شفاف و بدون واسطه به نظارت اجتماعي قوي ختم شد كه محصول آن تضامن اجتماعي در پيشبرد اهداف مقدس انقلاب اسلامي بود.
پس بايد دقت كنيم و بدانيم كه نبايد اقتدار فرهنگي خود را دستكم بگيريم. بدانيم چه داريم و چگونه بايد از سرمايههاي فكري فرهنگي خود استفاده كنيم.
خودباختگي در فرايند تحول فرهنگي محصول جهل و ناداني ما به سرمايههاي عظيم و دستاوردهاي دفاع مقدس است. حضرت علي در اين باره مي فرمايد: الجاهل بنفسه يكون بقدر غيره اجهل؛ يعني آن كس كه به سرمايههاي خود جاهل است به ارزش سرمايه ديگران جاهل تر است.
سازمان تبلیغات اسلامی
گرد آوری: گروه دین و اندیشه سایت تبیان زنجان
http://www.tebyan-zn.ir/Religion_Thoughts.html