حيا و عفاف و پوشش، تدبيري است كه خود زن با يك نوع الهام، براي گرانبها كردن و حفظ موقعيت خود در برابر مرد، به كار برده است.
تقريباً همه بر اين نكته تأكيد دارند كه حيا و عفت، قدر و قيمت زن را بالا مي برد. تمام مردان اعم از خواستگار، شوهر، محارم و نامحرمان، به زن با حيا، احترام قائلند و زن بي حيا و بي آزرم را حقير مي شمارند.
ويل دورانت (روان شناس معروف آمريكايي) مي گويد: "زنان دريافتند كه دست و دلبازي مايه طعن و تحقير است و اين را به دختران خود ياد دادند."
منزلتي ناشي از حيا كه نقطه مخالف بي حيايي و به قول ويل دورانت دست و دلبازي است، به گونه هاي مختلف تعبير شده و هر انديشمندي، به شكلي بازتاب آن را در زندگي زن، به توضيح نشسته است.
ويل دورانت حيا را كمين گاهي مي داند كه زن با استفاده از آن مي تواند همسر مورد نظرش را برگزيند يا مطابق دلخواهش اصلاح نمايد: "حجب و حيا براي دختران همچون وسيله دفاعي است كه به او اجازه مي دهد تا از ميان خواستگاران خود، شايسته ترين آنان را برگزيند يا خواستگارش را ناچار سازد كه پيش از دست يافتن بروي، به تهذيب خود بپردازد. موانعي كه حجب و عفت زنان، در برابر شهوت مردان ايجاد كرده، خود عاملي است كه عاطفه و عشق شاعرانه را پديد آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است".
خانم جينا لمبروزو (روان شناس معروف ايتاليايي)، تداوم عفت و حياي زن را مهم شناخته و دلدادگي مرد را در اين رابطه مؤثر دانسته است:" بدون شك منشأ حجب و حياي زن را در عشق و علاقه مي توان يافت، چه اين كه زن وقتي مرد را به خويش علاقمند و خود را نسبت به او متمايل ديد، منظور اصل خود نمايي و جلوه گري از بين مي رود".
استاد مطهري بر اين باور است كه عفت و حجاب، براي زن هم وسيله تصاحب دل مرد است و هم حايل و مانع در برابر گرفتاران به جنون جنسي و انگيزه تجاوز: "حيا و عفاف و ستر پوشش، تدبيري است كه خود زن با يك نوع الهام، براي گرانبها كردن خود و حفظ موقعيت خود در برابر مرد، به كار برده است ... زن همان گونه كه متوسل به زيور، خود آرايي و تجمل شد كه از آن راه، قلب مرد را تصاحب كند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نيز شد، دانست كه نبايد خود را رايگان كند بلكه بايست آتش عشق وطلب اورا تيز تر كند ومقام خود را بالا ببرد ... به طور كلي رابطه اي است ميان دست نارسي و فراق از يك طرف وعشق و سوز وگرانبهايي از طرف ديگر يعني عشق در زمينه فراقها ودست نارسي ها مي شكفتند".
زن هر اندازه متين تر و با وقار تر و عفيف تر حركت كند ... به احترامش افزوده است ...
جلال الدين بلخي، اين معنا را چنين به نظم آورده است:
آب غالب شد برآتش از نهيب***زآتش او جوشد چو باشد درحجيب
چونكه ديگي حايل آمد هردو را***نيست كرد آن آب را كردش هوا
ظاهرا بر زن چو آب از غالبي***باطنا مغلوب و زن را طالبي
يعني، مرد چونان آب است و زن چونان آتش، اگر اين دو بي هيچ مانعي در ارتباط با هم قرار گيرند، آن كس كه مغلوب مي شود وخاموش و سرد و بي خاصيت مي گردد، زن است.
ولي اگر ميان اين آب و آتش، ظرفي حايل شود، آتش سرد و بي خاصيت نمي شود؛ بلكه مي تواند با حرارت دائمي خود، وجود مرد را گرمايش و به غليان و شور وا دارد.
مطهري مي گويد: "مرد درعمق وجودش از ابتذال تسليم و رايگاني زن متنفر است و عزت، استغنا وبي اعتنايي او را مي ستايد مردي وجود ندارد كه آرزوي داشتن همسر عفيف و با حياء را درسر نپروراند يا از زيستن دركنار چنين زني لذت نبرد."
چرا تأكيد بر حجاب و عفاف زن است؟
زن و مرد در طبيعت، هر يك گرايش ها، انگيزه ها، توانها و كاركردهاي خاص خود و آسيب ها و ضرورت هاي ويژة خود را دارند.
اين است كه در كنار تشويق او به ايجاد جذابيت مثبت براي همسر خود، وي را از به كار گيري اين توان در زمينه هاي نادرست بر حذر داشته و از او خواسته است تا با حجاب و عفاف و حيا بر نيروي جذّابيت آفريني خويش فائق آيد و آن را مديريت كند.
برخي از روانشناسان بر اين باورند كه همزمان با آغاز دوران بلوغ احساس تشخيص هويت نيز خود نمايي مي كند؛ همانگونه كه پسران در اين مقطع سني به سلطه جويي مي انديشند. در دختران حالت انقياد، جذب و قدرت جلب توجه آشكار مي شود و در نتيجه علاقه پوشيدن لباسهاي زيبا، آرايش كردن، با عشوه سخن گفتن، با ناز قدم بر داشتن و بروز حالت هاي مادرانه در آنان طبيعي است ولي در مرحله تكامل بلوغ و تعيين هويت انساني زنان بايد به جاي جذب همه مردان، تنها به يك مرد توجه كرده و بقيه توانايي هاي جسمي و روحي خود را صرف سازندگي كنند.
البته اين خطر وجود دارد كه رشد شخصيت توقف پيدا كند و دختران به موجودات كاملا گيرنده تبديل شده، هميشه اسير توجه ديگران باشند. امروز اين خطر به صورت جدي تر مطرح است. در بسياري از جوامع بشري اين توقف به گونه هاي مختلف مورد تشويق قرار مي گيرد. ظهور زنان بي بند و بار و عشوه گر در پرده سينماها و تلويزيون، نقش معرفي الگو را دارد.
نتايج انكار حجاب و نفي عفاف
شايد تصور شود حجاب و عفاف نوعي محدوديت و زحمت را براي زنان به همراه دارد ولي امروز به آساني مي توان مشاهده كرد كه نفي حجاب و عفاف و كنار نهادن آن از سوي زنان، آثار ويرانگري را براي جوامع بشري پديد آورده است و در اين فرو ريزي ارزشها، بيشترين آوارها بر سر زنان فرود آمده و به خود آنان آسيب زده است.
ويل دورانت با توجه به مشاهدات زمان خود در مقام بررسي عفت عمومي و آشفتگي زندگي خانوادگي مي گويد: "به زودي زماني خواهد رسيد كه هيچ مردي نخواهد خواست با زني كه با هم از تپه زندگي بالا رفته بودند، پايين برود و ازدواج بي طلاق چنان نادر خواهد شد كه باكره در شب زفاف".
بر اساس بازرسي كه صورت گرفته است ۸۰ % دختران دانش آموز انگليسي در كيف خود قرص ضد بار داري حمل مي كنند و ۴۵ % دختران جوان در مدارس مختلف عفتشان را از دست مي دهند. اين نسبت در مقطع تحصيلات عالي به شدت افزايش مي يابد.
هايد مي گويد: "بررسي در مورد يك دانشگاه پژوهشي معتبر نشان داد كه ۲۶% اساتيد آن تجربه روابط جنسي را با يك دانشجو پذيرفته اند. لبته اين احتمال كمتر برآورد شده است زيرا ممكن است پاسخ دهندگان اين رفتار را پنهان كرده باشند يافته ها نشان مي دهد ۵۰ % دانشجويان زن توسط اساتيد خود مورد مزاحمت قرار گرفته اند".
حجم تجاوز جنسي چشم گير است، زنان در بسياري از كشورهاي غربي با احساس ترس از تجاوز، زندگي مي كنند و وقتي كه در معرض تجاوز قرار مي گيرند، بينندگان با بي تفاوتي رنج و درد حيثيتي آنها را ناديده مي انگارند. اين واقعيت را از طريق گزارش ها و آمارهاي زير مي توان درك كرد:
"شامگاه روز پنج شنبه ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۸ در ايستگاه قطار شهري شيكاگو در حضور جمعي از مردم زني، مورد تجاوز قرار گرفت، آن هم در ساعت پر رفت و آمد، هيچ كس به استمداد آن زن پاسخ نداد. روزنامه "شيكاگو تريبون" نوشت: رهگذران سر در گم شده بودند زيرا تجاوزگر به قرباني خود دستور داده بود لبخند بزند و او چنين كرد."
"روزي در يك متروي پاريس كه به طرف حومه پاريس در حركت بود، سه جوان فرانسوي دختري را در داخل قطار مورد تجاوز قرار دادند ... مسافران كوپه بغلي هم به سروصدا و فريادهاي ملتمسانه آن دختر اعتنايي نكردند."
"روزي يك دختر خانم كارمند، هنگام غروب آفتاب از سر كارش به طرف منزل بر مي گشت، در راه سه مرد او را دستگير نموده و ابتدا محتويات جيبش را خالي كرده و در همان كنار خيابان به عنف به او تجاوز مي كنند، در حالي كه دو نفر دستهايش را گرفته بودند و دختر از مردم هر چه استمداد مي كند، كسي به او ياري نمي رساند، تنها عكس العملشان به ... گفتن اصطلاح "دگولاس: مشمئز كننده " خلاصه مي گردد."
"براساس تحقيق، در آمريكا در سال ۱۹۹۲ صد و دو هزار و پانصد مورد تجاوز جنسي به ثبت رسيده است، با اين كه به گزارش اف.بي.آي. تجاوز توأم با خشونت و زور از جرائمي است كه كمترين ميزان گزارش دربارة آن وجود دارد."
" طبق بررسي، ۱۰ درصد كارمندان زن دولت مركزي آمريكا، مستقيما تحت فشار، براي برقراري روابط جنسي قرار گرفته بودند ... در واقع دوازده هزار زن كارمند دولت قربانيان تجاوز يا اقدام به تجاوز از طرف سرپرستان يا همكاران خود طي يك دوره دو ساله بوده اند."
زناني كه مورد تجاوز قرار مي گيرند، طبق مطالعاتي انجام شده، وقتي كه به سرزنش خود يا بيان بايدها و نبايدهاي مؤثر در جهت تأمين امنيتشان، مي پردازند، مي گويند:
"اگر من بلوز تنگ را نپوشيده بودم، اگر دامن كوتاه را بر تن نكرده بودم، اگر آنقدر احمق نبودم كه در آن خيابان تاريك قدم بزنم و اگر آنقدر كودن نبودم كه به آن يارو اعتماد كنم."
اين اظهارات، نشان دهنده اين است كه زن غربي آگاهانه يا به صورت نا خود آگاه تجاوز به خود و تأمين امنيتش را بر اساس حريم گيري پوشش و انتخاب پوشيدني زنانه تحليل مي كنند. بهر حال، زن آرايش كرده و نيمه عريان غربي، با هيولاي تجاوز جنسي رو به اوست، هر زني، ۱۴ تا ۲۵ درصد احتمال تجاوز به خود را مي دهد.
فمينيستها مي گويند: "هراس از تجاوز جنسي، روي همه زنان تأثير مي گذارد و تأثير آن، بر شيوه لباس پوشيدن، برنامه ريزي ساعت روزانه و مسيرهاي آمد و شد زنان، مانع از فعاليت هاي آنان مي شود و آزادي آنان را محدود مي كند، اين وحشت به هيچ وجه بي اساس نيست، چون هيچ زني در برابر تجاوز، مصونيت ندارد". همان گونه كه در گزارش ها و اظهار نظرها آمده است، خود زن ها، آگاهانه يا به صورت ناخود آگاه، نقش لباسي و پوشش را در رابطه با تأمين مصونيت خود مؤثر مي شناسند.
بدين ترتيب در غرب كه عفت گريزي به مرز عفت ستيزي رسيده است، احياي حريم گيري و حجاب در روابط بين زن و مرد، باور نكردني است، دست اندر كاران فكر و فرهنگ مي كوشند كه اين وضعيت را به ساير كشورها به خصوص جهان اسلام نيز صادر كنند، همانگونه كه فرانسه در الجزاير براي برداشتن حجاب و چادر به عنوان نشانه اصالت ملي و سازنده استعداد مقاومت، از تن زن الجزايري، جنگ سختي را راه اندازي كرد. امروز نيز غرب استعمار گر جسورانه و يا به قصد دستيابي با اهداف استعماري خود ترويج بي حجابي را كه مقدمه ترويج فساد مي باشد با روشهاي مختلف دنبال مي نمايد
سخن پاياني
تكليف پوشش در سنين آغازين جواني تمريني است كه از توقف رشد شخصيت زنان جلوگيري مي كند و به آنان مي آموزد كه غريزة نمايش محدوديت دارد وهر جلب توجهي به صلاح آنان نمي باشد. گرچه پوشاندن بدن براي دختران جوان مثل رفتن به مدرسه دريك صبح سرد زمستان با رنج وفشار همراه است ولي بايد به اين رنج، تن دهند تا از هدر رفتن غريزه جلب ديگران پيش گيري به عمل آيد و اين غريزه با پذيرش محدوديت درخدمت تحكيم پايه هاي كانون خانواده قرارگيرد.
پوشيدگي زن، همان گونه كه بر اساس تجربه عملي، جلو تجاوز جنسي را مي گيرد و نگراني ناشي از اين خطر را از دل او مي زدايد؛ از نگراني ناشي از عادت به نمايش افراطي و تصور پيري، نيز پيش گيري مي كند و در عين حال به عنوان نماد عفت و حيا، به ميزان مقبوليت و محبوبيت او نيز مي افزايد.
با توجه به آنچه كه مورد مطالعه قرار گرفت، پسر و دختر جواني كه با عفت زيسته و حريم گيري ها را رعايت كرده اند، با اعتماد خوشبيني و عطش به سراغ ازدواج، مي روند و پس از ازدواج از يك نوع محدوديت سختي بيرون مي آيند.
به نقل از وبلاگ حجاب،