0

زندگی نامه ی فيض كاشاني رحمت الله علیه

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

زندگی نامه ی فيض كاشاني رحمت الله علیه



زندگی نامه ی فيض كاشاني رحمت الله علیه

ولادت و نسب

محمد مشهور به ملا محسن و ملقب به فيض در چهاردهم ماه صفر سال 1007 ق. در يكي از معروف‌ترين خاندان علم، عرفان و ادب، كه سابقه درخشان آنان به حدود چهار قرن مي‌رسد در كاشان به دنيا آمد.


پدرش رضي الدين شاه مرتضي (950ـ 1009 ق) فقيه، متكلم، مفسر و اديب در كاشان حوزه تدريس داشته و از شاگردان ملا فتح الله كاشاني (متوفي 988 ق.) و ضياء الدين محمد رازي (متوفي 1091 ق.) بوده است.


مادر او زهرا خاتون (متوفي 1071 ق.) بانويي عالم و شاعر، دختر ضياء العرفا رازي ( از عالمان بزرگ شهر ري) بوده است. جد فيض تاج الدين شاه محمود فرزند ملا علي كاشاني، عالم و عارفي شاعر و ناموران زمان خويش در كاشان بوده و در آنجا مدفون است.[1]


دوران كودكي و تحصيلات

ملا محسن چهارمين فرزند شاه مرتضي در دو سالگي پدر خود را از دست داد. از آن پس دايي و عمويش[2] تعليم و تربيت او و ديگر برادرانش را به عهده گرفتند وچون فيض از برداران خود باهوش‌تر بود مقدمات علوم ديني و بخشهايي از آن را تا سن بلوغ در كاشان نزد عمو و دايي اش نورالدين محمد مشهور به حكيم و آخوند نورا (متوفي 1047 ق.) فرا گرفت.


بيست ساله بود كه با برادر بزرگش عبدالغفور براي ادامه تحصيل به اصفهان كه در آن روزگار پايتخت كشور ومركز تجمع علماي بزرگ و اساتيد ماهر در رشته‌هاي مختلف علوم اسلامي بود، رهسپار گرديد و از اين موقعيت مناسب كه در هيچ يك از شهرهاي ايران و ديگر ممالك اسلامي يافت نمي‌شد بيشترين بهره‌ها و استفاده هاي علمي را برد.[3]


مشهورترين استادان و ناموران اجازه اجتهاد و نقل روايت فيض در اصفهان، ملا محمد تقي مجلسي (متوفي 1070 ق)، شيخ بهايي (متوفي 1031 ق) در علوم فقه و حديث و تفسير و ميرداماد (متوفي 1040 ق)، ميرفندرسكي (متوفي 1050 ق) و ملاصدرا (متوفي 1050 ق) در فلسفه، عرفان و كلام بوده‌اند. پس از آن ملا محسن با شنيدن خبر ورود سيد ماجد بحراني (متوفي 1028 ق) به شيراز، از اصفهان به آنجا رفت و مدت دو سال نزد ايشان به تكميل علم حديث و روايت پرداخت و از او نيز اجازه نقل روايت گرفت و به اصفهان بازگشت و بار ديگر در حلقه درس و بحث شيخ بهايي حاضر شد و استفاده‌هاي شايان برد.


در اين سالها كه فيض از تقليد مستغني و براي حج مستطيع شده بود عازم بيت الله الحرام گرديد و در آنجا به ملاقات شيخ محمد فرزند حسن فرزند زين الدين عاملي (متوفي 1030 ق) رفت و از آن بزرگوار پس از استفاده‌هاي علمي، اجازه روايت و نقل حديث دريافت كرد.[4]


او پس از مراجعت از مكه به شهرهاي ديگر ايران مسافرت كرد و از دانشمندان آن شهرها بهره برد تا زماني كه ملاصدرا از شيراز به قم مهاجرت كرد و در كهك قم اقامت گزيد. در اين موقعيت كه ملاصدرا دورة رياضت و علم باطني را شروع كرده بود ملامحسن و ملا عبدالرزاق لاهيجي به سويش شتافته، مدت هشت سال مونس تنهايي او بودند و در مصاحبتهاي شبانه روزي با استاد استفادة كامل معنوي مي‌بردند. در اين دوران (1040 ـ 1029 ق) ملاصدرا دو دختر فاضل و عالم خود را به دو شاگردش ملامحسن و ملا عبدالرزاق تزويج كرد و آن دو شاگرد و داماد را به «فيض» و «فياض» لقب داد. در همين زمان از سوي حاكم شيراز از ملاصدرا تقاضاي مراجعت به شيراز شد. او اين دعوت را پذيرفت. فيض نيز به همراه استاد و پدر همسرش به شيراز رفت و نزديك به دو سال در آنجا ماند. بعد از اين مدت او به كاشان بازگشت و به امر تدريس، تعليم، تبليغ و ترويج و تأليف و تصنيف مشغول گرديد و گاه در قمصر و كاشان با جمعي از دوستان نماز جمعه اقامه نمود.[5]


شاگردان معروف فيض

ملا محسن شاگردان فراواني داشت. آنان علاوه بر استفاده‌هاي علمي و معنوي از او به كسب اجازه‌هاي اجتهاد و نقل حديث نيز مفتخر گرديده بودند معروفترين شاگردان ايشان عبارتند از:


* محمد مشهور به عَلَم الهدي (1029 ـ 1115 ق) فرزند فيض كه از دوران كودكي تا پايان عمر نزد پدر حضور داشته و در تأليف و تصنيف كتاب و رساله‌ها با او همكاري مي‌كرده است. علم الهدي از پدر چندين اجازه مختصر و طولاني دريافت نموده و خود او داراي آثار علمي فراوان مي‌باشد.[6]


* احمد مشهور به معين الدين (1056 ـ 1107 ق) فرزند ديگر فيض كه او نيز در فقه و حديث متبحر و داراي تأليفاني بوده است.[7]


* محمد مؤمن فرزند عبدالغفور (برادر فيض): از فقيهان و مدرسان عصر خود كه در يكي از شهرهاي مازندران به تعليم و تدريس طلاب و محصلان علوم ديني اشتغال داشته است.


* شاه مرتضي دوم: پسر برادر فيض و دو فرزند او به نامهاي محمد هادي و نورالدين محمد كه هر سه از فاضلان عصر خود و داراي كتاب و رساله‌هاي متعدد بوده‌اند.[8]


* ضياء الدين محمد: او فرزند حكيم نورالدين، دايي فيض (متوفي 1047 ق) است كه عالمي حكيم و عارفي دانشمند وشاعر بوده است.[9]


* ملا شاه فضل الله و ملا علامي: خواهر زادگان فيض و فرزندان ملامحمد شريف. اين دو در علوم عقلي و نقلي صاحبنظر بودند و شاه فضل الله حدود چهل تأليف در موضوعات فقه، تفسير و كلام داشته است.


* ملا محمد باقر مجلسي (1037 ـ 1111 ق) مؤلف بحار الانوار.


* سيد نعمت الله جزايري (متوفي 1112 ق).


* قاضي سعيد قمي (متوفاي 1103 ق).


* ملا محمد صادق خضري ـ شمس الدين محمد قمي ـ شيخ محمد محسن عرفان شيرازي و ...[10]


تأليفات و تصنيفات

فيض كاشاني عمر خود را صرف تعليم، تدريس و تأليف كرد. او پس از كسب معارف و استفاده علمي و معنوي از استادان بزرگ خود نوشتن كتاب و رساله را از هيجده سالگي آغاز نمود و در طي 65 سال نزديك به دويست جلد اثر نفيس در علوم و فنون مختلف تأليف كرد.


خدمت پر ارج ايشان در اين آثار نسبت به ترويج مذهب شيعه با خدمات و زحمات مردان زيادي از عالمان ديني برابري مي‌كند. فيض در فهرست‌هاي متعددي كه خود نگاشته تعداد تأليفات و تصنيفات را تا هشتاد جلد ذكر كرده و فرزندش علم الهدي تعداد آثار او را يكصد و سي جلد نام برده است. اما برابر فهرست تهيه شده از سوي اديب و شاعر معاصر آقاي مصطفي فيضي تعداد كتابها و رساله‌هاي فيض قريب به يكصد و چهل مجلد بالغ مي‌گردد.[11] كه اكثر آنها به زيور طبع آراسته شده است در اينجا به چند تأليف مهم فيض كه در علوم مختلف نگاشته شده اشاره مي‌كنيم:


1. تفسير صافي:

از كتب معتبر در تفسير قرآن است. فيض اين تفسير را در سال 1075 ق با مطالعه اكثر تفاسير قرآن (از سني و شيعه) نوشته و در ضمن بيان آيات، روايات معتبر و مستند شيعه را گردآورده است.


2. تفسير اصفي:

اين تفسير تلخيص صافي است كه در سال 1077 ق. نوشته شده است.


3. تفسير مصفي:

برگزيده مطالب تفسيري «تفسير اصفي» مي‌باشد.


4. الوافي:

محدث كاشاني براي نوشتن كتاب وافي چهار كتاب معتبر حديث شيعه (كافي، تهذيب، استبصار، من لا يحضره الفقيه) را در سال (1068 ق) تنقيح و با حذف احاديث مكرر، آن را يكجا در اجزاي متعدد جمع كرده و پس از آن فرزندش علم الهدي با نوشتن و افزودن يك جزء كه شامل معرفي رجال حديث، كشف رموز و ... بوده آن را تكميل كرده است. هم اكنون كتاب «الوافي» در مجلدات متعدد چاپ گرديده است.


5. الشافي:

منتخبي از احاديث «الوافي» است كه در سال (1082 ق) نگاشته شده است.


6. النوادر:

مجموعه احاديث نقل نشده در كتب معتبر را گردآورده است.


7. المحجة البيضاء:

فيض در سال 1046 ق. كتاب احياء العلوم غزالي را تنقيح و تصحيح كرد و با استفاده از احاديث و روايات معتبر شيعه آن را شرح و تكميل نمود. سپس در سال 1090 ق. المحجة را تلخيص و به نام «الحقايق» ارائه كرد.


8. مفاتيح الشرايع:

از كتب روايي فقهي و استدلالي فيض است كه در سال 1042 ق. نگاشته شده اين كتاب دربردارندة همه ابواب فقه است. فيض با عنايت شديد به كتاب و سنت معصومين ـ عليهم السّلام ـ و گريز از به كارگيري دلايل عقلي و اجتهاد به رأي، راه نوي فرا روي پژوهشگران در علم فقه قرار داده است.


اين كتاب از آغاز تأليف مورد توجه مجتهدان و محدثان بوده و تاكنون چهارده شرح و چندين حاشيه بر آن كتاب نگاشته شده كه از جمله آنها شرح آقا محمد باقر بهبهاني (بزرگ مجتهد قرن دوازدهم) شايان ذكر است.[12]


9.

از كتب كلامي و عرفاني حكيم و عارف كاشاني كتاب «اصول المعارف» در چند جلد (تأليف سال 1046 ق)، «اصول العقائد» (1036 ق)، رساله‌هاي «علم اليقين»، «الحق اليقين»، «عين اليقين»، «الحق المبين» و «الجبر و الاختيار» و ... مي‌باشند.


10.

در موضوع اخلاق و ادب كتاب و رساله‌هاي متعددي به زبان فارسي و عربي نگاشته است. از آنها «ضياء القلب» (تأليف در سال 1057 ق) «الفت نامه» و «زاد السالك» (بين سالهاي 1040 ـ 1030 ق) «شرح الصدر» (1065 ق)، «راه صواب»، «گلزار قدس»، «آب زلال»، «دهر آشوب»، «شوق الجمال»، «شوق المهدي»، «شوق العشق» و ديوان قصائد، غزليات و مثنويات مي‌باشند.


روحيات فيض

از مطالعه و سير در كتابها و رساله‌هاي اخلاقي، عرفاني و شرح حالهايي كه به قلم خود فيض يا شاگردان و ديگر علما نوشته‌اند اين گونه دريافت مي‌شود كه فيض به دليل كثرت تأليفات و تصنيفات و تنوع آنها عالم و دانشمندي پركار و جامع درعلوم و فنون بوده و سالهاي متمادي به امر تعليم و تعلم و افاضه اشتغال داشته است.[13]


او داراي منشي عالي و نظراتي بلند و از عناوين و القاب گريزان بوده و از به دست آوردن شهرت و قدرت با وجود امكانات خودداري مي‌كرده است. وي گوشه‌گيري و انزوا را براي كسب علم باطني و دانش و تفكر مفيد، بر همه چيز ترجيح داده است.[14]


از رفتن به مهماني و مجالست با اصحاب و انصار ديوان (حكومت) فاصله مي‌گرفته و در جستجوي اهل كمال و كاوشهاي علمي مسافرتهاي زياد كرده است.


فيض در بيان آراء و نظريات خود صريح بوده و از رياء و تظاهر و تملق پرهيز مي‌كرده و نارضايتي خود را از هرگونه بي‌بندباري، تظاهرات صوفيانه، تقدس خشك، عالم نماهاي دنيا پرست ابراز مي‌نموده است.


در راه اعتلاي كلمه حق و عقايد راستين شيعه هيچ ترسي و هراسي به خود راه نداده و آرزوي او اين بوده است كه مسلمانان همه سرزمينها بدور از تفرقه و پراكندگي همزيستي داشته باشند. اين حكيم فرزانه خود را مقلد حديث و قرآن و تابع اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ معرفي كرده و مي‌گويد:


من هر چه خوانده‌ام از ياد من برفت


الاّ حديث دوست كه تكرار مي‌كنم[15]


در سرودن اشعار مختلف به زبان فارسي و عربي توانا و اين فن را فرع بر علوم و دانستني‌هاي ديگرخود شمرده و به تبعيت از اساتيد خود ملاصدرا، ميرداماد و شيخ بهايي كه نيكو شعر مي‌سرودند رباعيات، غزليات، قصايد و مثنوي‌هايي دارد كه در چند كتاب و رساله گردآوري شده است.[16]


آراء و انديشه‌هاي فيض

در لابه‌لاي نوشته‌ها و گفته‌هاي فيض نظرات و آراء ويژه‌اي در مسائل فقهي، فلسفي و كلامي به چشم مي‌خورد كه گوياي شخصيت واقعي اوست و نيز از اين آثار به سير تطور افكار و انديشه‌هاي او و زمانش پي‌مي‌بريم.


ايشان در تمامي ابواب فقه چنانچه از كتاب فقهي روايي او مفاتيح الشرايع استفاده مي‌شود نظراتي خاص دارد.[17] يكي از فتاوا و نظريات مهم فيض كه در موضوع غنا شهرت دارد بدين شرح است.


«فيض به استناد رواياتي معتبر غنا (آواز خواني) را در مجالس عروسي جايز و همچنين در رساله «مشواق» خود غنا و خواندن اشعار ديني و اخلاقي را به صورت خوش براي ترويج روح مؤمنان جايز دانسته است. اما در همه آثار او با بياني روشن مردم را از هر گونه استفاده باطل از غنا و لهو ولعب برحذر داشته و گفته است: در عصر حكومت اسلامي اموي و عباسيان كه با ائمه طاهرين ـ عليهم السّلام ـ همعصر بوده‌اند غنا به گونه مبتذل در درباريان رواج داشت به طوري كه زنان مغنيه در مجالس خلفا و وزرا در ميان رجال به لهو و لعب مشغول بودند و بدون شك اين نوع غنا نمي‌توانسته است مورد قبول پيشوايان بر حق اماميه باشد».[18]


وفات

ملا محسن فيض در 84 سالگي در كاشان بدرود حيات گفت و در قبرستاني كه در زمان حياتش زمين آن را خريداري و وقف نموده بود، به خاك سپرده شد. بر طبق وصيت ايشان، بر روي قبر وي سقف و سايبان ساخته نشده است ولي اهالي مسلمان آن ديار، هر صبح جمعه به «قبرستان فيض» رفته، با قرائت فاتحه و توسل به او، از روح ملكوتي‌اش استمداد مي‌كنند.[19]


پی نوشتها:

[1] . محارن الحكمه في ...، محمد علم الهدي، ج 1، ص 9، 12، انتشارات جامعه مدرسين قم.
[2] . نام وي در كتابها نيامده است.
[3] . رساله شرح صدر، ضميمه ده رساله فيض كاشاني، ص 58، چاپ مركز تحقيقات علمي و ديني اميرالمؤمنين، اصفهان.
[4] . همان، ص 59 . 60.
[5] . همان، ص 61 و 62 و ديوان فيض، سه جلدي چاپ جديد، به تصحيح آقاي مصطفي فيضي، مقدمه جلد اول.
[6] . معادن الحكمه، ج 1، ص 9 و 16.
[7] . همان.
[8] . همان، ص 26 ، 30.
[9] . ديوان فيض، ج 1، ص 95 و 158.
[10] . الوافي، ج 1، نشر مكتبة الامام اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ اصفهان، ص 23 و مقدمه ديوان فيض، ج اول.
[11] . ديوان فيض، ج 1، ص 75 و مقدمه الوافي، ج 1 و مقدمه ده رساله فيض.
[12] . مقالات و بررسي ها، دفتر 45 و 46، دانشكده الهيات و معارف اسلامي تهران، ص 58.
[13] . مقدمه ده رساله فيض.
[14] . رساله شرح صدر و رساله المشواق.
[15] . رساله انصافيه و رساله المشواق چاپ سال 48، ص 9 به بعد، تصحيح آقاي مصطفي فيض.
[16] . ديوان فيض، چاپ جديد به تصحيح و تحقيق آقاي مصطفي فيضي.
[17] . مقالات و بررسي‌ها، نشريه دانشكده اللهيات و معارف اسلامي، تهران، 45، 56، مقالات آقاي دكتر عليرضا فيض.
[18] . مقدمه ديوان اشعار ، ج 1، ص 65، به نقل از الوافي.
[19] . در تدوين اين مقاله، علاوه بر زندگينامه‌هاي مكتوب از سوي فيض در رساله‌هاي «شرح الصدر»، «اعتذاريه»، «الانصاف» و نوشته‌هاي ديگران، از مقدمة محققانة دانشمند و اديب معاصر آقاي مصطفي فيض بر «ديوان اشعار فيض» استفاده برده‌ام.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 26 اسفند 1389  3:17 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها