0

ملك الموت روزى پنج بار به هر خانه اى سركشى مى كند

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

ملك الموت روزى پنج بار به هر خانه اى سركشى مى كند



ملك الموت روزى پنج بار به هر خانه اى سركشى مى كند

درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)
 

متن حديث:

عَنِ الزُّهَرى، عَنْ اَنَسِ ابْنِ مالِك قالَ، قالَ رَسُولُ الله(صلى الله عليه وآله وسلم) ما مِنْ بَيْت اِلاّ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ يَقِفُ عَلى بابِه كُلَّ يَوْم خَمْسَ مَرّات;
فَاِذا وَجَدَ اْلاِنْسانَ قَدْ نَفَدَ اَجَلُهُ، وَ انْقَطَعَ اُكُلُهُ اَلْقى عَلَيْهِ الْمَوْتَ فَغَشِيَتْهُ كُرُباتُهُ، وَ غَمَرَتْهُ غَمَراتُهُ; فَمِنْ اَهْلِ بَيْتِهِ النّاشِرَةُ شَعْرَها، وَ الضّارِبَةُ وَجْهَها، الصّارِخَةُ بِوَيْلِها، الْباكِيةُ بِشَجْوِها فَيَقُولُ مَلَكُ الْمَوْتِ: وَيْلَكُمْ! مِمَّ الْجَزَعُ؟ وَ فيمَ الْفَزَعُ؟ وَ اللهِ ما اَذْهَبْتُ لاَِحَد مِنْكُمْ مالا، وَ لا قَرَّبْتُ لَهُ اَجَلا، وَ لا اَتَيْتُهُ حَتّى اُمِرْتُ، وَ لا قَبَضْتُ رُوحَهُ حَتّى اسْتَأمَرْتُ. وَ اِنَّ لى اِلَيْكُمْ عَوْدَةً، ثُمَّ عَوْدَةً، حَتّى لا اُبْقِىَ مِنْكُمْ اَحَداً. ثُمَّ قالَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله وسلم): وَ الَّذى نَفْسى بِيَدِه، لَوْ يَرَوْنَ مَكانَهُ وَ يَسْمَعُونَ كَلامَهُ، لَذَهَلُوا عَنْ مَيِّتِهِمْ، وَ بَكَوْا عَلى نُفُوسِهِمْ، حَتّى اِذا حُمِلَ الْمَيِّتُ عَلى نَعْشِه، رَفْرَفَ رُوحُهُ فَوْقَ النَّعْشِ وَ هُوَ يُنادى: يا اَهْلى وَ وُلْدى، لاَتَلْعَبَنَّ بِكُمُ الدُّنْيا كَما لَعِبَتْ بى. جَمَعْتُهُ مِنْ حِلِّه وَ مِنْ غَيْرِ حِلِّه وَ خَلَّفتُهُ لِغَيْرى، وَ الْمُهَنَّأُ لَهُ وَ التَّبَعاتُ عَلَىَّ، فَاحْذَرُوا مِنْ مِثْلِ ما نُزِّلَ.(1)

ترجمه حديث:

زُهرى از انس بن مالك روايت كرده كه حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
هيچ خانه اى نيست مگر اين كه فرشته مرگ بر در آن خانه در شبانه روز پنج بار مى آيد تا ببيند آيا عمر صاحب اين خانه و افرادى كه در آن هستند تمام شده يا نه؟ اگر ديد پيمانه سر آمده و روزى او تمام شده است، مرگ را بر او مى اندازد و چون سكرات و سختى هاى مرگ تمام وجود او را مى پوشاند; سر و صداى اهل خانه بلند مى شود، موها پريشان مى گردد، بر سر و صورت مى زنند و گريه مى كنند; ملك الموت مى گويد: واى بر شما، از چه جزع و فزع مى كنيد؟ به خدا سوگند! مال كسى را نبرده ام، اجل او را نزديك نساخته ام، من كه بدون دستور به سوى شما نيامده ام، بلكه با اجازه كس ديگرى قبض روح مى كنم. من باز بطور مكرّر به سوى اين خانواده بر مى گردم تاكسى از اين خانواده باقى نماند.
سپس حضرت(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: قسم به كسى كه روح و جان من در دست اوست، اگر جايگاه ملك الموت را، كه بر در خانه ايستاده، ببينند و سخن او را بشنوند مرده خودشان را فراموش مى كنند، بلكه براى خودشان اشك مى ريزند. تا اين ميت را بر تابوت حمل مى كنند روح ميّت بالاى تابوت مى رود بال و پر مى زند و فرياد مى كشد: اى خانواده من، فرزندان من، دنيا با شما بازى نكند آن چنان كه با من بازى كرد من از حلال و حرام جمع كردم و براى ديگران گذاشتم; خوشى و شاديش براى آنها اما مسؤوليتهايش براى من مانده است. بترسيد از اين كه مثل آنچه بر من نازل شد بر شما هم فرود آيد.(2)

شرح حديث:

در اين حديث به توصيه ملك الموت و سفارش مرده به بازماندگانش اشاره شده است. ما در احاديث مكرّر اين مسأله را داريم كه آدم باهوش و سعادتمند كسى است كه زياد ياد مرگ كند. به ياد مرگ بودن بسيارى از مشكلات را حل مى كند، چون 99% غصّه هاى ما براى امور مادّى است. غصه نمى خوريم كه چرا ديشب نماز شب نخواندم؟ يا چرا فلان اطاعت از دست من رفت؟ و يا چرا فلان گناه را مرتكب شدم؟ اصلا و ابداً چنين غصه اى نمى خوريم. وقتى انسان به ياد مرگ مى افتد سبك مى شود براى اين كه عاقبت هركس مرگ است و چيزى كه سرانجامش چنين است اصلا غم و غصه ندارد.
بايد ما به پايان زندگى ديگران نگاه كنيم گاهى در كوچه و بازار كه عبور مى كنيم بعضى از اين پيرمردان و پيرزنان ناتوان را عصا زنان مى بينيم كه به زحمت خودشان را حركت مى دهند يا كسان ديگرى، زير بغلشان را مى گيرند. در نهايت اين سرنوشت، براى همه رقم مى خورد كه زمانى آنان هم جوانى و نشاطى داشته اند و الان ببينيد چه حالى دارند و به چه روزى افتاده اند.
يكى از علماى بزرگ يزدى مقيم قم را - در اوايلى كه به قم آمده بودم - ديده بودم. ايشان از علماى سرشناس حوزه بود. اين اواخر ايشان را در يكى از كوچه ها زيارت كردم. گفتم: حالتان چطور است؟ گفت: «چه كنم نه مرده آن دنيا هستم و نه زنده اين دنيا; بين اين دنيا و آن دنيا قرار گرفته ام. تمام قوا تحليل رفته، خودم را نمى توانم بكِشم و در انتظار مرگ هستم.» هميشه كه اين گونه نبود و اين برنامه هم منحصر به اين فرد نيست، بلكه شترى است كه بر در خانه همه مى خوابد. عدّه اى در پيرى مى ميرند و عده اى در جوانى.
- ياد مرگ، انسان را تربيت مى كند. اگر مردن نبود زندگى كردن بسيار مشكل بود، بلكه مردن از نعمت هاى بزرگ خداست. حال براى اين چند روز دنيا، مى بينيد چه غوغايى به پا مى كند; اگر انسان زندگى جاويدان و ابدى داشت چه مى كرد؟

پی نوشتها:

1. بحار، ج 74، ص 188.
2. آورده اند كه در زمان بنى اسرائيل، يكى از پيغمبران از گورستانى مى گذشت، اصحاب گفتند: اى پيغبمر خدا! از خدا بخواه كه يكى از اين مردگان را زنده كند تا او از احوال جان كندن و سؤال نكير و منكر به ما خبر دهد. آن پيامبر خدا دست به دعا برداشت و بعد از دعا شخصى - كه تمام اعضاى بدن او سياه بود - از قبر بيرون آمد و با سخن فصيح گفت: «يا اَهْلَ الدُّنْيا، أَنَا مِتُّ تِسْعينَ سَنَة، فَما ذَهَبَ مَرارَةُ الْمَوْتِ مِنْ حَلْقى; اى اهل دنيا! نود سال است كه من مرده ام و هنوز تلخى جان كندن از كامم بيرون نرفته است.»
پس شما زندگان، غفلت نورزيد و از حلال و حرام بپرهيزيد و حق و باطل را بشناسيد كه آن جا پشيمانى سودى ندارد. روز و شب در كار سازى آخرت باشيد و ذخيره آن جا را مهيّا كنيد كه كسى از عقبِ شما نمى آورد. بدانيد كه همه بايد شربت مرگ را بچشند. پيغمبر خدا خطاب به او گفت: اى مرد، در دنيا عملت چگونه بود؟ گفت: اى پيامبر خدا، من از اهل دنيا بودم و دنيا را دوست مى داشتم و هميشه حريصانه در پى جمع كردن مال بودم و در عين حال مى شنيدم كه در آخرت اين گونه عذاب ها هست. شيطان ملعون مرا از راه به در برد و دنيا را در چشم من شيرين كرد. هرچه گردآورى كردم، به وارثان واگذاشتم و با دست تهى به اين جا آمدم; و آن مال، وبال من شد، اكنون وارثان آن را مى خورند و هيچ يادى از من نمى كنند. پس شما امروز كه فرصت داريد غافل مباشيد و از گناهان توبه كنيد و دل از حبّ جاه اين دنياى فريبكار برداريد كه آن جا افسوس و پشيمانى سودى ندارد و ملك الموت به گونه اى جان بنده دوستدار دنيا را مى گيرد، كه رگ هاى اعضا، در هم گسسته مى شود و هفت اندام او به درد مى آيد. آن گاه بنده گناهكار، آهى از ته دل و از عمق جان بر مى كشد و مى گويد: «اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرّطْتُ فى جَنْبِ اللهِ...; (اين دستورها براى آن است كه) مبادا كسى روز قيامت بگويد: افسوس بر من از كوتاهى هايى كه در اطاعت فرمان خدا كردم.» (زمر (39) آيه 56) آه و دردا و دريغا! از تقصيرى كه در راه خدا كردم و نامه عملم را سياه و عمر خود را تباه ساختم.
(كليات جامع التمثيل، ص 222)

پایگاه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته)

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

پنج شنبه 26 اسفند 1389  3:37 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها