محبت امام راحل به ائمه اطهار(علیهم السلام)
شركت در روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
آقاى محمدعلى انصارى مىگويد:
يك روز كه روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود، از امام تقاضا شد كهدر جمع برادران دفتر، كه به همين مناسبت تشكيل داده بودند،حاضر شوند. امام آمدند و نشستند، به مجرد اينكه يكى ازبرادران دفتر شروع به خواندن مصيبت كردند، امام با صداىبلندگريه كردند كه ايشان براى ملاحظه حال امام مصيبت را كوتاهكردند و قطرات اشك هم چون دانههاى مرواريد برگونههايشان فرومىغلتيد و با اينكه دنيا وتبليغات روى گريه امام تفسيرهاىمختلف مىكنند، امام باكى ندارند كه حتى در صفحه تلويزيون نيزبه خاطر ابىعبدالله(ع) گريه كنند و اشك بريزند.
علاقه امام به آقا امام زمان (عج)
آقاى محمدعلى انصارى در اين باره مىگويد:
يك روز يكى از طلاب در مدرسه رفاه به امام عرض مىكند كه: شماچرا در بين صحبتهايتان از امام زمان كمتر اسم مىبريد؟
امام به محض شنيدن اين سخن درجا ايستادند و فرمودند:
چه مىگويى؟ مگر شما نمىدانيد ما آنچه داريم از امام زمان استو آنچه من دارم از امام زمان(عج) است و آنچه از انقلاب داريماز امام زمان است.
شركت در مجالس روضه
آية الله سيد حسن طاهرى خرمآبادى مىگويد:
امام شبهاى محرم، مجالس روضه، كه در محلات قم برگزار مىشد،شركت مىكردند. براى اينكه مردم را تشويق كنند، هم گرمنگه دارند.
آن شب كه ايشان را مىخواستند دستگير كنند، ولى هيچ كس خبرنداشت; تلفنها را قطع كرده بودند، تلفن منزل ايشان قطع شدهبود. نزديك غروب بود من آمدم منزل ايشان، آقاى صانعى به منگفت: تلفن منزل امروز قطع است. فكر مىكرديم تلفن عيبى پيداكرده است. فكر نمىكرديم كه مىخواهند ايشان را دستگير كنند.
مجلس روضه هم صبحها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: كهفردا صبح بياييد منبر برويد. من هم قبول كرده بودم كه فرداآنجا منبر بروم.
آن شب امام رفتند مجلس روضهاى در يكى از محلههاى قم. ماهمرفتيم و مردم استقبال خيلى عجيبى از ايشان كردند و ما آن شبرا خدمت ايشان در مجلس بوديم و ايشان برگشتند.
دوستان به ما گفتند كه: همان نزديكيها كه منزل يكى از رفقابود، بياييد و شب را بخوابيد.
گفتم: نه، مىروم منزل.
رفتم منزل. صبح بود كه من داشتم آماده مىشدم كه به منبر برومكه خبر آوردند كه امام را نزديكيهاى طلوع فجر آمدهاند ودستگير كردند.