شهد عبادت یارب بریز شهد عبادت به كام ما
ما را زما مگیر به وقت قیام ما
تكبیر چون كنیم مجال سوی[1] مده
در دیده بصیرت والا مقام ما
ابلیس را به بسمله[2]، بسمل كن[3] و بریز
زامّ الكتاب[4] جام طهوری به كام ما
وقت ركوع مستی ما را زیاده كن
درسجدهساز، ذروه اعلی[5] مقام ما
وقت قنوت، ذرّهای از ما به ماممان[6]
خود گوی و خود شنو ز لب ما پیام ما
در لجّه شهود[7] شهادت غریق كن
زا ما بگیر مایی ما در سلام ما
هستی ز هر تمام، خدایا تمامتر
شاید اگر تمام كنی ناتمام ما
فیض است و ذوق بندگی و عشق و معرفت
خالی مباد یك دم از این شهد كام ما
یارب تهی مكن زمی عشق جام ما
از معرفت بریز شرابی به كام ما
از بهر بندگیت به دنیا فتادهایم
ای بند گیت دانه ودنیات دام ما
چون بندگی نباشد از زندگی چه سود؟
از باده چون تهی است، چه حاصل ز جام ما؟
با تو حلال و بی تو رام است عیشها
یارب حلال ساز به لطفت حرام ما
این جام دل كه بهر شراب محبّت است
بشكست نارسیده شرابی به كام ما
رفتیم ناچشیده شرابی ز جام عشق
در حسرت شراب تو شد خاك، جام ما
ازصدق بندگیت به دل دانهای فكن
شاید كه عشق و معرفت آید به دام ما
بیصدق بندگی، نرسد معرفت به كام
بیذوق معرفت، نشود عشق حرام ما
از بندگی به معرفت و معرفت به عشق
دل مینواز تا كه شود پخته خام ما
پی نوشتها:
[1] . سِوی: غیر.
[2] . بسمله: مخفف بسم الله الرحمن الرحیم.
[3] . بسمل كردن: ذبح كردن.
[4] . امّ الكتاب: سوره فاتحه الكتاب، قرآن مجید، لوح محفوظ و آیات محكمات (غیاث اللغات).
[5] . ذروه اعلی: بالاترین موضع چیزی، بالاترین حدّ.
[6] . ممان: مگذار.
[7] . لجه شهود: عمیقترین موضع دریا ـ ژرفترین حدّی كه سالكان راه حق از مراتب كثرات گذشته به مقام توحید عیانی رسیدهاند و هرچه بینند حق بینند (غیاث الغیاث).