امام حسین (علیه السلام) دعا كرد پیرزن زنده شد روزی جوانی گریه كنان به مجلس حضور امام حسین ـ علیه السّلام ـ حاضر شد، حضرت فرمود: سبب گریهات چیست؟ عرض كرد یابن رسول الله مادرم امروز مرد، قبل از آن كه وصیت كند و اموال او معلوم نشد، و من از وی شنیده بودم كه میگفت: من در وقت حیات وصیت نخواهم كرد امّا كسی تو را خبر خواهد داد و اموال معلوم میشود، پس حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمود ای یاران برخیزید بجانب این پیرزن برویم و مهم، این جوان را كفایت دهیم.
حضرت با دوستان و محبان روی بخانه آن پیرزن نهادند، چون به آن خانه رسیدند داخل شدند، پیرزن هنوز بر فراش خود خوابیده بود، حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ دست به دعا برداشتند حیات و زنده شدن پیرزن را از حضرت حق طلب نمودند ناگهان پیرزن برخواست و شهادتین جاری كرد و رویش را به حضرت كرد و گفت:
ای سرور اولیاء از زنده شدن من مقصودتان چیست، حضرت فرمود:
وصیت كن تا مورد رحمت خداوند قرار گیری، پیرزن گفت:
ای مولای من اینقدر مال در فلان موضع دارم كه مدفون است و ثلث آنرا نذر كردهام و دو ثلث دیگر از آن پسر من است اگر پسرم از محبان شما است مالم را تسلیم او كن و الا اگر محب شما نبود بهر كس كه لایق میدانی قسمت كن، پیرزن عرض كرد: یابن رسول الله دوست دارم كه شما بر من نماز بخوانی به بستر خود تكیه كرده كلمه شهادت بر زبان جاری كرد جان به حق تسلیم نمود، حضرت بر او نماز خواند و در قبرستان بقیع دفنش كردند.
توئی ای حسین فرمانده، توئی ای حسین فرمان بر بكاری نیست در عالم بغیر از تو كسی دیگر
توئی آمر، توئی ناهی، توئی مأمور و تو منهی توئی محكوم و تو حاكم توئی سالار و تو لشكر
توئی مطلوب و تو طالب، توئی مرغوب و تو راغب توئی معشوق و تو عاشق، توئی سلطان، توئی كشور
توئی مشهود و تو شاهد، توئی معبود و تو عابد توئی مقصود و تو قاصد، توئی سالك، توئی رهبر
توئی گریان، توئی خندان، توئی نالان، توئی بالان توئی درد و توئی درمان، توئی بیدل توئی دلبر