0

سفیر آلمان را تا مدتی راه ندهید!

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

سفیر آلمان را تا مدتی راه ندهید!

شبکه ایران - وحید خضاب: در سال 1371، در حالی‌که ایران مسیر تبدیل شدن به یک کشور مقتدر را می‌پیمود، حادثه ای مشکوک در کشور آلمان رخ داد که می‌شد به وضوح رد پای صهیونیست‌ها را در آن دید. ماجرا از این قرار بود که تعدادی از مخالفان سرشناس جمهوری اسلامی (که اخیراً معتدل شده و دست از معارضه برداشته و به شکل آشکاری به سمت جمهوری اسلامی متمایل شده بودند) در یک رستوران به نام «میکونوس» مورد حمله چند نفر ناشناس قرار گرفتند و کشته شدند.
جو‌سازی غربی‌ها و متهم کردن ایران
بلافاصله این ماجرا با جوسازی‌هایی (که غربی‌ها در آن استادند) به صدر اخبار جهان رفت و درحالی‌که هنوز زمانی از حادثه نگذشته بود، انگشت اتهام غربی‌ها به سمت جمهوری اسلامی و مقامات آن نشانه رفت؛ در حالیکه طبق یک اصل ساده عقلی، متهم اصلی هر جنایت کسی است که بیشترین سود را از آن می‌برد و در این ماجرا در اصل، چند تن از دشمنان سابق جمهوری اسلامی که به عوامل بی‌اثر تبدیل شده بودند کشته شدند و این دشمنان سابق جمهوری اسلامی حالا به عنوان دشمنان صهیونیست‌ها مطرح بودند.
دادگاه نمایشی و فرصت طلبی دُوَل غربی
در هر حال این ماجرا با شانتاژهای رسانه‌ای غرب ادامه یافت و برای رسیدگی به آن دادگاهی تشکیل شد (که طبق اظهار نظر کارشناسان قاضی آن بشدت تحت تأثیر صهیونیست‌ها بود) و این دادگاه پس از پنج سال بررسی عادلانه قضایا(!) چند تبعه ایرانی و لبنانی و برخی مسئولان بلند پایه جمهوری اسلامی را در 21 فروردین سال 1376 متهم شناخت.
در پی این اقدام، سفیران اتحادیه اروپایی (که زمینه را برای قلدری و باجگیری مناسب می‌دیدند) همگی ایران را در تاریخ 22/1/1376 ترک نمودند تا از این طریق ایران را تحت فشار قرار داده و بتوانند امتیاز‌گیری کنند.
ایستادگی رهبرمعظم انقلاب و تشریح اصول سیاست خارجی عزتمندانه
در اینجا بود که نقش رهبر معظم انقلاب بروز جدی یافت. در حالی‌که بسیاری از افراد در داخل کشور به دست و پا افتاده بودند (چون گمان می‌کردند سازندگی بدون تکیه به غرب ممکن نیست) حضرت آیت‌الله خامنه‌ای محکم ایستادند و غربی‌ها را مجبور به عقب نشینی کردند.
ایشان در ابتدا اصول نظام را در سیاست خارجی تشریح کردند تا مبنای رفتار جمهوری اسلامی روشن شود. ایشان در اجتماع نیروهای شرکت کننده در مانور طریق‌القدس در تاریخ 3/2/1376 (حدود دو هفته پس از رفتن باج طلبانه سفرای اروپایی) فرمودند: «بعد از آن مدت سی و پنج سال، از اول پیروزی انقلاب تا امروز هم، امریکایی‌ها هر چه توانسته‌‏اند با این کشور و با این ملت دشمنی کرده‏اند. ملت ایران، با مشاهده این وضعیت، حاضر نیست به این آسانی‌ها گناه امریکایی‌ها را ببخشد؛ تمام شد و رفت. ملت ایران حاضر نیست که از گناه رژیم ایالات متحده امریکا صرف‏نظر کند. آن کسانی که در سطح عالم، خودشان را به امریکا وصل می‏کنند؛ خودشان را در جبهه امریکا قرار می‏دهند، به همان اندازه که خود را به امریکا وصل کنند، از نظر ملت ایران، در جرائم دولت امریکا شریکند.
امریکایی‌ها سعی کرده‏اند این طور وانمود کنند و جا بیندازند که غرب، یعنی امریکا؛ و اصلاً بلوک غرب، بدون امریکا معنا نمی‏دهد. البته واقعیت این نیست. من در چند سال قبل از این - در زمان حیات مبارک امام رضوان‏اللَّه تعالی علیه - به یکی از این سیاستمداران اروپایی گفتم: ما هیچ وقت حاضر نیستیم استقلال خودمان را در زمینه‏های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، به هیچ چیزی بفروشیم و معامله کنیم؛ اما غرب به عنوان یک طرف برای جمهوری اسلامی مطرح است؛ مشروط بر این که غرب به معنای امریکا نباشد. ملت ایران از امریکا نمی‏گذرد و با او کنار نمی‏آید. به او گفتم: امریکا سعی می‏کند این طور وانمود کند که غرب مساوی با امریکاست. ما می‏گوییم که این طور نیست؛ اما اگر کشورهای اروپایی می‏خواهند تصدیق کنند که غرب منهای امریکا معنا ندارد، ملت ایران هیچ اهمیتی نمی‏دهد که غرب را به عنوان یک طرف تجاری و سیاسی و معاملی خودش نداشته باشد.
این طور نیست که خیال کنید ملت ایران، به ارتباط با یک کشور، یا با مجموعه‏ای از کشورها نیاز دارد. البته همه کشورها در دنیا، به نحوی از ارتباط با یکدیگر استفاده می‏کنند. به یک معنا، همه به نحوی به هم احتیاج دارند - این محل بحث ما نیست - اما این که کسی خیال کند ملت ایران یا دولت جمهوری اسلامی ایران، ناچار است با فلان مجموعه از کشورها ارتباط داشته باشد، این خطای فاحش و غلط بزرگی است.
امروز هم ما همین حرف را تکرار می‏کنیم. ما دنیا را به یک چشم نگاه نمی‏کنیم. ما کشورهای گوناگون را به یک چشم نگاه نمی‏کنیم. آن دولت‌هایی که به ملت ایران بدی کرده‏اند، با آن دولت‌هایی که به عنوان یک طرف سالم در زمینه‏های گوناگون مطرح شده‏اند، یکسان نیستند.»
تبیین برخورد نظام از سوی رهبر انقلاب
پس از این سخنان، ملت تکلیف خود را در مواجهه با غرب فهمید، ولی برای آنکه تکلیف مسئولان هم در مواجهه با غرب روشن شود، ایشان سه روز بعد در تاریخ 6/2/1376 در جمع مسئولان و کارگزاران نظام به مطالبی مهم اشاره فرمودند و نشان دادند جمهوری اسلامی کوتاه نخواهد آمد: «در همین قضایای اخیر، ملاحظه کردید و دیدید که چه لشکرکشی‏ای کردند. این طور لشکرکشی‌هایی که امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، با همه امکاناتشان به میدان بیایند و یک گوشه دنیا مثل اروپا را در نظر بگیرند و تصمیم بگیرند که هرطور است، اروپا را در مقابل یک حکومت و یک نظام سیاسی قرار دهند، معمولاً برای حکومت‌ها شکننده است و آنها را به زانو درمی‏آورد و وادار به عدول از مواضعشان می‏کند. امریکایی‌ها و صهیونیست‌ها وارد شوند و دولتی مثل دولت آلمان را در مشت خودشان بگیرند و او را وادار کنند که آنچه را که آنها می‏خواهند، برایشان انجام دهد؛ آن هم با ارتباط‌هایی که آن دولت با این نظام داشته است. اگر نظام و رژیمِ جدا و منفردی باشد که با مردم خود این پیوندها را نداشته باشد، این طورکارها برایش کُشنده است. اما شما می‏بینید که در جمهوری اسلامی، نظام و مسئولان و رؤسا و آحادِ مردم و قشرهای گوناگونش سیاسی‌‏اند و همه از قضایا مطلعند. این طور نیست که قضیه‏ای اتفاق بیفتد و مردم از آن بی‏خبر بمانند. همه - چه نظام، چه مردم، چه مسئولان و چه بخش‌های مختلف - مثل کوه استواری ایستاده‏اند و این نسیم‌ها یا این توفانها، حتی کمترین تزلزلی به وجود نمی‏آورد.
آنهایی که طرف مقابل هستند، احساسِ ناتوانی در مقابل این همه استحکام می‏کنند و نمی‏دانند که ادامه کار را چگونه بایستی انجام داد. واقعاً در می‏مانند؛ کما این که درماندند! کسی که تهدید انسان را تحویل نمی‏گیرد و اعتنایی نمی‏کند، در او تهدید اثر نمی‏گذارد. او را از قطع رابطه و دیگر مسائل می‏ترسانند؛ اعتنایی نمی‏کند و می‏بینند که اصلاً در او اثری نکرد. با او چه کار کنند؟
آنهایی که در این بازی و در این دعوا، چندان جدّی نبودند و بازی خورده بودند، به هم می‏زنند و شاید اگر لازم شد، عذرخواهی هم می‏کنند. آن کسانی هم که در متن ماجرا بودند - مثل دولت آلمان – در می‌‏مانند که با جمهوری اسلامی چه باید کرد. حقیقتاً باید هم دربمانند؛ چون با ملّت ایران بدی کرده‏اند. این، به برکت آن است که این نظام سیاسی، نظام سیاسیِ جدا ومنقطع از مردم نیست؛ نظام ولایت و نظام پیوستگی است. این، خاصیت نظام ولایت است».
موضع نهایی رهبر انقلاب و ذلت غرب متکبر
پس از این صحبت‌ها و در حالی‌که موج حمایت از رهبر انقلاب سراسر کشور را فرا گرفته بود ایشان تکلیف را یکسره فرمودند و در دیدار جمعی از کارگران و معلمان در تاریخ 10/2/1376 فرمودند:«عزیزان من، کشور ایران اسلامی، امروز در حال عبور از یک مرحله بسیار مهم و حساس، مثل سال‌های جنگ است. آن، یک طور بود؛ این، یک طور است. در این دوران، دشمنان ما در خارج از کشور - یعنی همین دولت‌ها و ایادی استکباری- نشسته‌‏اند و به کشور ایران خیره شده ‏اند تا ببینند آیا می‏توانند ملت ایران را از مواضع اصولی و اسلامی خود پائین بیاورند یا نه. همّتشان بر این است.ببینید؛ در دنیا یک زنجیره وجود دارد که در رأس آن، همین چند کشور استکباری دنیا - یعنی امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی- قرار دارند، که خودشان را کشورهای پیشرفته عالم می‌‏دانند. اینها در رأس زنجیره‌‏اند و پشت سرشان هم کشورهای کوچک و فقیر و ضعیف و دولت‌های غیرمردمی قرار دارند که توسط همان زنجیره، به طرفی کشیده می‏شوند. آن کشورهای زنجیره‏ای، هر کاری که خودشان می‏خواهند و هر جهتی را که مایلند انتخاب کنند، بر آن پشت سری‌ها تحمیل می‏کنند. این بیچاره‏‌ها هم، آن زورگویان را به زورگویی عادت داده‏اند. کار این دو گروه، مثل بازی‌‏ای است که بچه‌ها می‏کنند؛ یعنی چند نفر جلو می ‏ایستند و بقیه هم دامن آنها را می‏گیرند و دنبالشان می‏دوند و حرکت می‏کنند. به نظر من، تقصیر زورگویی دولت‌های گردن کلفت زورگوی امروز، مقدار زیادی به گردن رژیم‌هایی است که به خاطر ضعف خودشان، آنها را به پررویی و پرتوقعی و زورگویی عادت داده‏اند.
...همین جلسه‏ای را که دیروز وزرای خارجه اروپا داشتند، ملاحظه کنید! حرف‌های بیهوده و بی‌‏ادبانه‌‏ای زدند؛ مواضع غیر صحیحی اتخاذ کردند؛ گفتند و برخاستند! هدف چه بود؟ هدف، فشار بر دولت و ملت ایران بود. ملت و دولت ایران باید نشان دهند که در مقابل دولت‌های زورگو و مستکبر و بی‏ادب، برخوردشان بسیار شدید و قاطع خواهد بود.
یکی از حرف‌های بسیار غلط اینها این بود که دور هم نشستند، عقل‌هایشان را یکی کردند و گفتند برویم از دولت ایران بخواهیم که به موازین حقوق بشر احترام بگذارد! من هر چه با خودم فکر کردم که روی موضع‌گیری اینها چه اسمی می‏شود گذاشت و معنای کارشان چیست، دیدم غیر از کلمه «وقاحت»، هیچ چیز دیگری نمی‏توانم نسبت به کار آنها بگویم.
در بیان این مطالب، آقایان وقاحت به‏خرج دادند. حقوق بشر؟! دولت‌های اروپایی، بیشترین نقض حقوق بشر را در طول این یک قرن اخیر انجام داده‏اند. صد سال، و اگر کسی قبل از صد سال را هم پیش برود، همین است.
من تاریخ اروپا را تا حدود زیادی ورق زده‏ام و نگاه کرده‏ام. حداقل در این صد سال، همین آقایان اروپایی‌ها، دو جنگ جهانیِ پر از مفسده به وجود آوردند. در کمتر از دو قرن، وقوع دو جنگ جهانی، کار اینها بود. همین آقایان اروپایی‌ها؛ همینهایی که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریش‌هایشان را هم قد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، ده‌ها کشور دنیا را استعمار کرده‏اند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملت‌ها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولت‌هایی است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند!
... به خیال خودشان، دولت ایران را می‏ترسانند و می‏گویند ما گفت‌و‌گوهای انتقادی را قطع می‏کنیم. به دَرَک که قطع می‏کنید! اگر انتقادی هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفت‌و‌گوها، از اول غلط بود. من از اول هم می‏گفتم که بگویید این گفت‌و‌گوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادی دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامی خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند! دشمنان جمهوری اسلامی، این‌گونه‌‏اند. البته ملت ایران که بزرگتر از این دشمنیها را دیده است، مثل کوه ایستاده است.مگر کسی اهمیت می‏دهد که اینها چه گفته‏اند؟ البته دستگاه دولتی ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبی در مقابل حرکت‌های زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستی با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اول، سفیر آلمان را فعلاً تا مدتی نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که می‏خواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتی‏ جویانه برگردند، مانعی ندارد. خودشان رفته‏اند، خودشان هم برمی‏گردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتی ندارد. اینها می‏خواهند برگردند، مانعی ندارد؛ اما در رفتن سفرای ایران به کشورهای آنها، هیچ عجله‏ای نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزی مصلحت است؛ هر چه که عزت اسلامی اقتضا می‏کند - همان طور که همیشه گفته‏ایم - همان گونه عمل کنند.
این نکته را، هم اروپایی‌ها و هم دیگران بدانند. اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجی نداریم. ما کشور خودمان را می‏توانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالای لوکس و تجملاتی از فلان جا می‏آید، نیاید؛ چه اهمیتی دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید می‏شود و اگر هم چیزی باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلی از کشورها هستند که صف کشیده‏اند تا به ما بفروشند. چه نیازی به این چند دولت کشور اروپایی است که خیال می‏کنند صاحب دنیا هستند؟! البته به نظر من، در این قضیه اینها فریب صهیونیست‌ها و امریکایی‌ها را خوردند؛ یعنی زیر فشار امریکایی‌ها قرار گرفتند، منتها نفهمیدند که با چه کسی طرفند. نمی‏دانند که ایران اسلامی، کشوری نیست که بشود آن را با این حرف‌ها از مواضعش پائین آورد، یا وادار کرد که در مقابل کسی تسلیم شود....کسانی که می‏خواهند با ایران ارتباط داشته باشند، باید بدانند که اگر ارتباط، ارتباط استکباری شد، ملت ایران پس خواهد زد.».
جالب آنکه دولت‌های قلدر غربی که پس از حکم دادگاه نمایشی میکونوس آن همه خط و نشان کشیده بودند حدود 10 ماه بعد مجبور شدند با وضعی ذلت بار به ایران برگردند وسفیر آلمان هم (علی رغم عجله برای برگشتن) مجبور شد به عنوان آخرین سفیر اروپایی به تهران بازگردد.
این ماجرا همه را به یاد موضع عزتمندانه حضرت امام(ره) در ماجرای سلمان رشدی می‌اندازد (که در آن ماجرا هم دول اروپایی چنین نمایش اجرا کرده بودند و دست آخر با حالتی ذلیلانه و عذرخواهانه به ایران برگشته بودند) و به همگان ثابت می‌کند که «خامنه‌ای، خمینی دیگر است.»

عالم محضر خداست درمحضر خدا گناه نکنید حضرت امام (ره)

چهارشنبه 25 اسفند 1389  3:37 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها