دسته اول: علائمي كه مخصوص به خود آن حضرت هستند. كه هر وقت، بر خود حضرت ظاهر شوند حضرت متوجه قيام خود شده و ظهور مي فرمايند، مثل بيرون آمدن شمشير حضرت از غلاف باز شدن پرچم و علائم ديگر.
دسته دوم: ق
دسته سوم: علائم غير حتمي، هستند كه نشان از نزديكي ظهور حضرت بوده و رخ دادن آنها حتمي نيست يعني اين احتمال وجود دارد كه ظهور بدون اين علائم تحقق يابد و در روايات و احاديث معصومين(عليهم السلام) به آنها اشاره شده است
علائم حتمي ظهور
علائم حتمي، علائمي هستند كه پيش از ظهور حتما اتفاق خواهند افتاد. با ظهور اين علائم، مردم متوجه نزديك شدن، و به پايان رسيدن شب سيه و ظلماني مي شوند و پس از آن حضرت ظهور مي فرمايند و جهان را با عدالت و حكومت خود، از ظلمها و بديها مي رهانند.
در اينجا به تبيين برخي از علائم حتمي ظهور مي پردازيم :
1.دجّال:
دجال شخصي است كه در برخي روايات توصيفاتي براي او ذكر شده است مانند دجال مردي چاق،سرخ رو، موي سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او مانند دانه انگوري است كه بر روي آب قرار دارد
محل خروج دجال است كه در روايات مكآنهاي مختلفي برايش نقل شده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنين سرنوشت دجال كه عاقبت به دست چه كسي به هلاكت ميرسد كه در اين باره روايات دو ديدگاه را مطرح ميكنند بعضي قائلند كه به دست حضرت عيسي و بعضي به دست حضرت مهدي (عج) جهت اختصار ما در پي ذكر روايات نيستيم.
2. سفياني:
در خصوص سفياني دو دسته روايت داريم:
دسته اول اينكه: پيش از ظهور حضرت حجت (عج) مردي از نسل ابوسفيان خروج مي كند كه مردي است ظاهرالصلاح و به ذكر خدا مشغول ولي پليد و فريبكار است و دولت عباسي را براي هميشه منقرض مي كند و شيعيان زيادي را به قتل مي رساند و از ظهور آن حضرت اطلاع مي يابد لشگري براي كشتن آن حضرت مي فرستد كه در بيابان بين مكه و مدينه در زمين فرو مي روند.
دسته دوم: اينكه سفياني جنبه توصيفي داشته باشد نه شخصي يعني در مقابل هر مرد انقلابي و مصلح راستين يك (يا چند) سفياني قد علم خواهند كرد.
3-سيد حسني
بر اساس احاديث و روايات، خروج سيد حسني، از نشانههاي ظهور حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ است.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: سيد حسني جواني خوش سيماست كه از سرزمين ديلم و قزوين براي نصرت و ياري آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ قيام مينمايد و با بانگي رسا و بياني شيوا فرياد بر ميآورد كه به ياري آل محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ برسيد و از شما طلب ياري ميكند. مردان از طالقان كه شوق شديد به جهاد دارند به او پاسخ مثبت ميدهند
سيد حسني، پس از دوران طولاني، زمام امور مناطقي را به دست ميگيرد و اندكي پيش از ظهور به سوي عراق وكوفه ميرود و از ديلم و قزوين تا كوفه زمين را از لوث وجود ظالمان پاك ميكند و سرانجام كوفه را محل اقامت خويش قرار ميدهد؛ مدتي در كوفه اقامت مينمايند و سپس «خبر ظهور مهدي (عج) به ايشان ميرسد، سيد با يارانش به محضر حضرت مشرف ميشوند و از آن حضرت مطالبه دلايل امامت و موارث انبياء را مينمايد.
4-قيام سيد خراساني
قيام سيد خراساني يكي از علائم و نشانه هاي ظهور مهدي موعود (عج) معرفي شده است و روايات زيادي در اين زمينه نظير روايت ذيل وجود دارد «خروج خراساني،سفياني و يماني در يك سال و يك ماه و يك روز است.» و در برخي از روايات خراساني و سفياني به دو اسب مسابقه تشبيه شده اند كه خراساني از مشرق و سفياني از مغرب به طرف كوفه در حركت اند در مجموع از روايات چنين استفاده مي شود كه قيام سيد خراساني از مشرق زمين آغاز و به سوي عراق به پيش مي رود
در مورد صفات جسماني سيد خراساني نيز برداشتهاي متفاوت و گوناگون وجود دارد مثلاً از كلمه «فتي» كه در روايات مربوط به سيد خراساني يا حسني ذكر شده است بعضي جواني سني را فهميده و در نتيجه مي گويند سيد خراساني هنگام قيامش، جوان است در حالي كه برخي ديگر جوان مردي را معني مناسب براي آن مي دانند و مي گويند جوان مردي يكي از ويژگي هاي سيد خراساني است نه اينكه سيد خراساني هنگام قيام در سنين جواني قرار داشته باشديكي ديگر از صفات جسماني سيد خراساني داشتن خال بر گونه و يا دست راست است و در تفسير آن نيز احتمالات مختلف وجود دارد كه آيا به معني خال معروف است و يا اينكه از ماده خلل و به معني آسيب ديدگي و نقص است.
علائم غير حتمي
علايم غيرحتمي، با ظهور ارتباط استلزامي ندارند، زيرا ممكن است برخي از آنها اصلا واقع نشود ولي ظهور تحقق يابد. و احتمال دارد برخي از نشانهها حادث شود ولي ظهور توأم و همزمان با آنها شكل نگيرد و بدين بيان كه: اين نشانهها، بيانگر ظرف تحقق ظهور باشند، مانند اينكه گفته شود: نامه رسان هنگامي ميآيد كه هوا صاف باشد. منظور اين است كه نامه رسان در زمان نامساعد بودن هوا نخواهد آمد، نه اين كه هر وقت هوا صاف بود او ميآيد. در باب علايم ظهور نيز مراد اين است كه حضرت مهدي ـ عليه السلام ـ در غير اين اوضاع ظهور نخواهد فرمود، نه اين كه هر وقت اين اوضاع پديدار شد، حضرتش بايد ظهور كند. از مباحث ياد شده بر ميآيد كه فساد و... شرط ظهور نبوده بلكه نشانههاي ظهور هستند.
از جمله علائم غير حتمي ظهور، گسترش و فراگير شدن فساد مي باشد.
- يكي ديگر از علائمي كه در روايات به آن اشاره و تاكيد شده است، تعطيلي امر به معروف و نهي از منكر در جهان و خصوصاً در بين مسلمين مي باشد
- علامت ديگر كه به عنوان علامت آخر الزمان در روايات وارد شده است، ترويج ربا خواري مي باشد.
- علامت ديگر، قطع رحم مي باشد. در حديث شريفي از پيامبر وارد شده است كه «در آخر الزمان قطع رحم شايع گرديده و مردم به خاطر طعام دادن بر هم منّت گذارند، آنگاه كه بزرگترها بر كوچكترها محبت نكنند و حياي كوچكترها بسيار كم شود.»
- يكي ديگر از علائم اين است كه پدران فرائض مذهبي و ديني را به فرزندان خود ياد ندهند و به فكر يادگيري فرائض الهي و مسائل ديني از ناحيه فرزندان خود نباشند. و در روايت آمده است كه پدران به اين قانع هستند كه فرزندان آنها متاع ناچيزي از دنيا بدست آورند.
- و در روايتي امام صادق ـ عليهالسّلام ـ به يكي از ياران خود نشانه هاي ظهور را چنين برمي شمرد:
1. هرگاه ديدي كه حق بميرد و طرفدارانش نابود شوند.
2. و ديدي كه: ظلم و ستم فراگير شده است.
3. و ديدي كه: قرآن فرسوده و بدعتهائي از روي هوا و هوس،در مفاهيم آن آمده است.
4. و ديدي كه: دين خدا (عملاً) توخالي شده، همانند ظرفي كه آن را واژگون سازند. 5
. و ديدي كه: طرفداران و اهل باطل بر اهل حق پيشي گرفتهاند.
6. و ديدي كه: كارهاي بد آشكار شده و از آن نهي نميشود و بدكاران بازخواست نميشوند.
7. و ديدي كه: مردان به مردان و زنان به زنان اكتفا كنند.
8. و ديدي كه: افراد (به ظاهر) با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نميپذيرند.
9. و ديدي كه: شخص بدكار دروغ گويد: و كسي دروغ و نسبت نارواي او را رد نميكند.
10. و ديدي كه: بچهها، به بزرگان احترام نميگذارند.
11. و ديدي كه: قطع پيوند خويشاوندي شود. 12. و ديدي كه: بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد. 13. و ديدي كه: نوجوانان پسر، همان كنند كه زنان ميكنند. 14. و ديدي كه: زنان با زنان ازدواج كنند. 15. و ديدي كه: انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف ميكنند و كسي مانع نميشود. 16. و ديدي كه: افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤمنين، به خدا پناه ميبرند. 17. و ديدي كه: مدّاحي دروغين از اشخاص، زياد شود. 18. و ديدي كه: همسايه همسايه خود را اذيت ميكند و از آن جلوگيري نميشود. 19. و ديدي كه: كافر به خاطر سختي مؤمن، شاد است. 20. و ديدي كه: شراب را آشكار ميآشامند و براي نوشيدن آن كنار هم مينشينند و از خداوند متعال نميترسند. 21. و ديدي كه: كسي كه امر به معروف ميكند خوار و ذليل است. 22. و ديدي كه: آدم بدكار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نيرومند و مورد ستايش است. 23. و ديدي كه: اهل قرآن و دوستان آنها خوارند. 24. و ديدي كه: راه نيك بسته و راه بد باز است. 25. و ديدي كه: خانه كعبه تعطيل شده و به تعطيلي آن دستور داده ميشود. 26. و ديدي كه: انسان به زبان ميگويد ولي عمل نميكند. 27. و ديدي كه: مؤمن، خوار و ذليل شمرده ميشود. 28. و ديدي كه: بدعت و زنا آشكار شود. 29. و ديدي كه: مردم به شهادت و گواهي ناحق اعتماد كنند. 30. و ديدي كه: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد. 31. و ديدي كه: دين براساس ميل اشخاص معني شود و كتاب خدا و احكام آن تعطيل گردد. 32. و ديدي كه: جرأت بر گناه آشكار شود و ديگر كسي براي انجام آن منتظر تاريكي شب نگردد. 33. و ديدي كه: مؤمن نتواند نهي از منكر كند مگر در قلبش. 34. و ديدي كه: ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد. 35. و ديدي كه: سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند. 36. و ديدي كه: واليان در قضاوت رشوه بگيرند. 37. و ديدي كه: پستهاي مهمّ واليان براساس مزايده است نه بر اساس شايستگي. 38. و ديدي كه: مردم را از روي تهمت و يا سوءظن بشكند. 39. و ديدي كه: مرد به خاطر همبستري با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد. 40. و ديدي كه: زن بر شوهر خود مسلط شود و كارهايي كه مورد خشنودي شوهر نيست انجام ميدهد و به شوهرش خرجي ميدهد. 41. و ديدي كه: سوگندهاي دروغ به خدا بسيار گردد. 42. و ديدي كه: مشروبات الكلي بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش ميشود. 43. و ديدي كه: آشكار قماربازي شود. 44. و ديدي كه: مردم محترم توسط كسي كه مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند. 45. و ديدي كه: نزديكترين مردم به فرمانداران، آناني هستند كه به ناسزاگويي به ما خانواده عصمت ـ عليهمالسّلام ـ ستايش شوند. 46. و ديدي كه: هركس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهياش را قبول نميكنند. 47. و ديدي كه: در گفتن سخن باطل و دروغ بر همديگر رقابت كنند. 48. و ديدي كه: شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولي شنيدن باطل برايشان آسان است. 49. و ديدي كه: همسايه از ترس زبان به همسايه احترام ميكند.
50. و ديدي كه: حدود الهي تعطيل شود و طبق هوا و هوس عمل شود. 51. و ديدي كه: مسجدها طلاكاري (زينت داده) شود. 52. و ديدي كه: راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان درغگو است. 53. و ديدي كه: بدكاري آشكار شده و براي سخنچيني كوشش ميشود. 54. و ديدي كه: ستم و تجاوز شايع شده است. 55. و ديدي كه: غيبت، سخن خوش آنها شود و بعضي بعض ديگر را به آن بشارت كنند. 56. و ديدي كه: صبح و جهاد براي خدا نيست. 57. و ديدي كه: سلطان به خاطر كافر، شخص مؤمن را خوار كند. 58. و ديدي كه: خرابي بيشتر از آبادي است. 59. و ديدي كه: معاش انسان از كمفروشي به دست ميآيد. 60. و ديدي كه: خونريزي آسان گردد. 61. و ديدي كه: مرد به خاطر دنيايش رياست ميكند. 62. و ديدي كه: نماز را سبك شمارند. 63. و ديدي كه: انسان ثروت زيادي جمع كرده، ولي از آغاز آن تا آخر، زكاتش را نداده است. 64. و ديدي كه: قبر مردهها را بشكافند و آنها را اذيت كنند.65. و ديدي كه: هرج و مرج بسيار است. 66. و ديدي كه: مرد روز خود را با مستي به شب ميرساند، و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميّتي به برنامه مردم ندهد. 67. و ديدي كه با حيوانات آميزش ميشود. 68. و ديدي كه مردم به مسجد (محل نماز) ميرود وقتي برميگردد لباس در بدن ندارد، (لباس را دزديدهاند). 69. و ديدي كه: حيوانات همديگر را بدرند. 70. و ديدي كه: دلهاي مردم سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است. 71. و ديدي كه: بر سر كسبهاي حرام آشكار را رقابت كنند. 72. و ديدي كه: نمازخوان براي خودنمايي نماز ميخواند. 73. و ديدي كه: فقيه براي دين خدا فقيه نميآموزد و طالب حرام ستايش و احترام ميگردد. 74. و ديدي كه: مردم در اطراف قدرتمندانند. 75. و ديدي كه: طالب حلال، مذمت و سرزنش ميشود و طالب حرام، ستايش و احترام ميگردد. 76. و ديدي كه: در مكه و مدينه كارهايي ميكنند كه خدا دوست ندارد و كسي از آن جلوگيري نميكنند و هيچكس بين آنها و كارهاي بدشان مانع نميشود. 77. و ديدي كه: آلات موسيقي و لهو در مدينه و مكه آشكار گردد. 78. و ديدي كه مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهي از منكر كند، ولي ديگران او را از اين كار برحذر ميدارند. 79. و ديدي كه: مردم به همديگر نگاه ميكنند، و از مردم بدكار پيروي نمايند. 80. و ديدي كه: راه نيك خالي و راه رونده ندارند. 81. و ديدي كه: مرده را مسخره كنند و كسي براي او اندهگين نشود. 82. و ديدي كه: سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود. 83. و ديدي كه: مردم و جميعتها جز از سرمايهداران پيروي نكنند. 84. و ديدي كه: به فقير چيزي را دهند كه برايش بخندند، ولي در راه غير خدا ترحّم است. 85. و ديدي كه: علائم آسماني آشكار شود و كسي از آن نگران نشود. 86. و ديدي كه: مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسي به جاي ميآورند و كسي از ترس مردم از آنها جلوگيري نميكند. 87. و ديدي كه: انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند، ولي در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد. 88. و ديدي كه: حقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترام براي آنها قايل نيستند بلكه نزد فرزند از همه بدترند. 89. و ديدي كه: زنها بر مسند حكومت بنشينند و هيچ كاري جز خواسته آنها پيش نرود. 90. و ديدي كه: پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد. 91. و ديدي كه: اگر روزي بر مردي بگذرد، ولي او در آن گناه بزرگي مانند بدكاري، كمفروشي و زشتي انجام نداده ناراحت است. 92. و ديدي كه: قدرتمندان غذاي عموم مردم را احتكار كنند. 93. و ديدي كه: اموال حق خويشان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ (خمس) در راه باطل تقسيم گردد و با آن قماربازي و شرابخواري شود. 94. و ديدي كه: به وسيله شراب بيمار را مداوا و براي بهبودي آن تجويز كنند. 95. و ديدي كه: در امر به معروف و نهي از منكر و ترك دين بيتفاوت و يكسانند. 96. و ديدي كه: سر و صداي منافقان برپا، امّا صداي حقطلبان خاموش است. 97. و ديدي كه: براي اذان نماز مزد ميگيرند. 98. و ديدي كه: مسجدها پر است از كساني كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند. 99. و ديدي كه: خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.
100. و ديدي كه: قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.
101. و ديدي كه: استانداران از روي طمع، خائنان را امين خود قرار دهند.
102. و ديدي كه: فرمانروايان، ميراث مستضعفان را در اختيار بدكاران از خدا بيخبر قرار دهند.
103. و ديدي كه: بر روي منبرها از پرهيزكاري سخن ميگويند، ولي گويندگان آن پرهيزكار نيستند.
104. و ديدي كه: صدقه را با وساطت ديگران، بدون رضاي خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
105. و ديدي كه: وقت (اول) نمازها را سبك بشمارند.
106. و ديدي كه: هم و هدف مردم شكم و شهوتشان است. 107. و ديدي كه: دنيا به آنها روي كرده است.
108. و ديدي كه: نشانههاي برجسته حق ويران شده است؛
در اين وقت خود را حفظ كن و از خداوند بخواه كه از خطرات گناه نجاتت بدهد
مكان ظهور
طبق روايات متواتر از طريق شيعه و سنى، كه قيام شكوه مند آن مصلح جهانى از سرزمين و از مسجد الحرام، كنار كعبه ى معظمه، آغاز خواهد شد و تعداد سيصد و سيزده تَن از اصحاب او كه فرماندهان لشكرى و كشورى آن حضرت هستند، در ميان ركن و مقام، با آن حضرت بيعت مى كنند. آن گاه، تعداد دَه هزار نفر تكميل مى شود و وجود مقدّس حضرت بقيه الله (عج) با سپاه دَه هزار نفرى، از مكّه حركت مى كنند و به اصلاح جهان مى پردازند
مفضّل از حضرت صادق(عليه السلام) مى پرسد: «اى آقاى من! حضرت مهدى (عج) از كجا و چه گونه ظهور مى كند؟». حضرت فرمودند: «اى مفضل! او به تنهايى ظهور مى كند و به تنهايى كنار كعبه مى آيد و به تنهايى شب را در آن جا مى گذراند.».
در روايت ديگرى مى فرمايد: «چون مهدى به در آيد، به مسجدالحرام رود. رو به كعبه و پشت به مقام ابراهيم بايستد. دو ركعت نماز گزارد. آن گاه فرياد برآورد: «اى مردمان! منم يادگار امام و يادگار نوح و يادگار ابراهيم و يادگار اسماعيل. منم يادگار موسى و عيسى و محمد... منم صاحب قرآن و زنده كننده ى سنّت..
منبع:انديشه قم