0

شاخصه‏هایى از حكومت اميرالمؤمنين(علیه السلام)

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

شاخصه‏هایى از حكومت اميرالمؤمنين(علیه السلام)

شاخصه‏هایى از حكومت اميرالمؤمنين(علیه السلام)

اوّل، پايبندىِ كامل به دين خدا و اصرار بر اقامه دين الهى. اين شاخصه اوّل است. هر حكومتى كه اساس كارش بر اقامه دين خدا نباشد، علوى نيست. در وسط جنگ - آنهايى كه در دوران دفاع هشت ساله، در ميدان بودند مى‏فهمند من چه مى‏گويم - در آن بحبوحه رزم كه هر رزمنده و هر سربازى همّتش اين است ببيند چطور مى‏تواند حمله كند و چطور مى‏تواند از خودش دفاع نمايد، يك نفر نزد اميرالمؤمنين آمد و مسئله‏اى راجع به توحيد پرسيد. گفت در «قل هواللَّه احد» اين كلمه «احد» يعنى چه؟ حالا اين يك مسئله اصلى هم نيست. از اصل وجود خدا سؤال نكرد؛ يك مسئله فرعى را سؤال كرد. دوروبريهاى اميرالمؤمنين آمدند جلو كه مرد حسابى، حالا وقت اين سؤالهاست!؟ حضرت فرمود: «نه؛ بگذاريد جوابش را بدهم. ما براى همين مى‏جنگيم.» يعنى جنگِ اميرالمؤمنين، سياستِ اميرالمؤمنين، جبهه‏بندىِ اميرالمؤمنين، خون دلهاى اميرالمؤمنين و همه خطوط اصلى‏اى كه در حكومت خود انتخاب مى‏كند، براى اين است كه دين خدا اقامه شود. اين يك شاخصه است. اگر در نظام اسلامى و در جمهورى اسلامى كه به نام حكومت علوى خود را معرّفى مى‏كند، اقامه دين خدا هدف نباشد؛ مردم به دين خدا عمل بكنند يا نكنند؛ اعتقاد داشته باشند يا نداشته باشند؛ اقامه حقّ الهى بشود يا نشود و بگوييم به ما چه ربطى دارد - اگر اين طور باشد - اين حكومت علوى نيست. اقامه دين الهى، اوّلين شاخصه است و اين مادرِ همه خصوصيّات ديگرِ زندگى اميرالمؤمنين و حكومت اميرالمؤمنين است. عدالت او هم ناشى از اين است. مردم‏سالارى و رعايت مردم در زندگى اميرالمؤمنين هم مربوط به همين است.
خصوصيت دوم و شاخصه دومِ حكومت اميرالمؤمنين عدالت است؛ عدالتِ مطلق. يعنى هيچ مصلحت شخصى و هيچ سياست مربوط به شخص خود را بر عدالت مقدّم نمى‏كند. «أتأمرونّى ان اطلب النصر بالجور لا واللَّه» . (تحف‏العقول، 185)
من حاضر نيستم پيروزى را از راه ظلم به دست آورم. ببينيد چقدر اين تابلو، تابلوِ درخشانى است؛ چه پرچم بلندى است. به شما مى‏گويند ممكن است در اين ميدان سياست، در اين ميدان مسابقه علمى، در اين ميدان انتخابات، در اين ميدان جنگ، پيروز شويد؛ اما متوقّف به اين است كه اين ظلم را انجام دهيد. كدام را انتخاب مى‏كنيد؟ اميرالمؤمنين مى‏گويد من اين پيروزى را نمى‏خواهم. من شكست بخورم عيبى ندارد، اما ظلم نمى‏كنم. همه اين حرفهايى كه راجع به اميرالمؤمنين درباره عدالت شنيده‏ايد، محورش همين عدالت‏طلبى مطلقِ اميرالمؤمنين است. عدالت براى همه و عدالت در همه شئون؛ يعنى عدالت اقتصادى، عدالت سياسى، عدالت اجتماعى و عدالت اخلاقى. اين يكى ديگر از معيارهاى حكومت اميرالمؤمنين است. تحمّلِ ظلم را نمى‏كند؛ خودش هم به ظلم تسليم نمى‏شود، ولو مصالحش از دست برود. يكى از ظلمهاى بزرگ، تبعيض است؛ چه تبعيضِ در اجراى احكام، چه تبعيضِ در اجراى مقرّرات. اينها به هيچ وجه براى اميرالمؤمنين قابل قبول نيست........
يكى ديگر از خصوصيّات و شاخصه‏هاى حكومت اميرالمؤمنين تقواست. ببينيد؛ اينها هر كدام يك پرچم است، هر كدام يك علامت است. تقوا يعنى چه؟ يعنى آن شدّت مراقبتى كه انسان در اعمال شخصى خود از راه حق هيچ تخطّى نكند؛ اين معنى تقواست. يعنى كاملاً مراقب خود باشد. در دست زدن به پول مراقبت كند؛ در دست زدن به آبروى انسانها مراقبت كند؛ در گزينشها مراقبت كند؛ در طرد كردنها مراقبت كند؛ در حرف زدن مراقبت كند كه برخلاف حق سخنى نگويد. يعنى شدّت مراقبت. شما نهج‏البلاغه را نگاه كنيد، پُر است از اين مطالب... شما نهج‏البلاغه را از اوّل تا آخر نگاه كنيد! سرتاپاى نهج‏البلاغه تحريضِ بر تقواست؛ دعوت به تقوا و پرهيزكارى است. تا انسان پرهيزكار نباشد نمى‏تواند اقامه دين خدا كند. آلوده دامانى بد دردى است. آلوده بودنِ دل انسان به گناه، نمى‏گذارد انسان حقيقت را درك كند، چه برسد به اين كه دنبال حقيقت حركت كند. تقوا يكى از شاخصه‏هاى حكومت اميرالمؤمنين، برخاسته از اراده مردم و خواست مردم است. «تغلّب» - يعنى از راه غلبه و زور بر مردم حاكم شدن - در منطق اميرالمؤمنين نيست. با اين كه خود را بر حق مى‏دانست، اما كنار نشست، تا وقتى مردم آمدند، اصرار كردند، ابرام كردند، شايد گريه كردند، التماس كردند كه آقا شما بيا زمام امور ما را در دست بگير. آن وقت آمد و زمام امور مردم را در دست گرفت. خودش گفت كه اگر مردم نيامده بودند؛ اگر مردم اصرار نمى‏كردند، اگر اين طلب جدّى مردم نبود، من علاقه‏اى به اين كار نداشتم. قدرت در دست گرفتن و اعمال اقتدار، براى اميرالمؤمنين جاذبه‏اى ندارد. قدرت‏طلبى براى كسانى جاذبه دارد كه مى‏خواهند خواهشهاى نفسانى و هواهاى نفسانى خودشان را ارضا كنند، نه براى اميرالمؤمنين. او دنبال تكليف شرعى است؛ دنبال اقامه حقّ است. مردم قدرت را به او سپردند، او هم قدرت را گرفت و بعد با اقتدار آن قدرت را نگه داشت.

فرازی از بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در ديدار با اقشار مختلف مردم به مناسبت ميلاد اميرالمؤمنين على(علیه السلام) 30/6/1381

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

چهارشنبه 25 اسفند 1389  2:09 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها