دعوت به سوى امام زمان در شامگاه پنجم محرم و شب ششم، جناب حبيب بن مظاهر اسدي (رحمه الله عليه) به اذن حضرت سيد الشهداء (عليهالسلام) به سوي قوم بني اسد رفته. آنان را به ياري حضرت، دعوت كرد. مقالهاي كه در پيش روي داريد پرده از سرّ اين دعوت بر ميدارد و درس آموزندهاي براي حق طلبان و حق جويان است كه به حضور شما خواننده گرامي تقديم ميداريم:
زنگ كاروان به صدا در آمده و نداي كوچ سر داده شده، كاروان بشر با سرعت و بي درنگ در حال حركت است. به سوي مقصدي بلند و مقدس خوانده شدهاند. به سوي بينهايت حُسن و جمال، حلم و علم، قدرت و كمال، به سوي ابديّت و جاوداني، به سوي بي نهايت نيكيها، به سوي « الله »
انّا لله وانّا اليه راجعون
« ما از خدائيم و به سوي او باز ميگرديم »
اوست كه منتهاي همه چيز و پايان هر سفر است.
وانّ الي ربّك المنتهي
« همه امور به پروردگارت منتهى ميگردد».
اكنون كه هدف نهايي، روشن شد و مقصد، مشخص گرديد بايد ديد راه صحيح و درست به سوي اين هدف بلند چيست؟ راه خدا كدام است؟ راه را شناخت و به ديگر همسفران شناساند.
بايد خطر گاهها و پرتگاههاي اين راه را شناخت و از آن پرهيز كرد و ديگران را از آن بر حذر داشت بايد دزدان و راهزنان راه خدا را شناخت و از كيد و مكر و خطر آنان، ديگران را آگاه كرد.
اما راه خدا و طريق الهي يعني سبيل الله چيست؟
بايد در خزائن كلمات الهي و سخنان پيشوايان دين عليهم السلام به جستجو پرداخت زيرا هر آنكه ما را خوانده راه را نيز نشان داده است.
در قرآن كريم در موارد متعددي از راه خدا به « صراط مستقيم» تعبير شده و در روايات بسيار از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) وائمه اطهار (عليهمالسلام) « صراط مستقيم » به حضرت امير المؤمنين علي (عليهالسلام) و ولايت ائمه (عليهمالسلام) تفسير شده . در دستهاي از آيات شريفه قرآني از راه خدا به « سبيل الله » و « سبيل ربّ » تعبير شده و روايات بيشماري اين « سبيل رب » را وجود مقدس أئمه معصومين (عليهمالسلام) دانسته است . مثلاً در زيارت جامعه كبيره خطاب به آن پيشوايان معصوم چنين ميفرمايد: «انتم سبيل الاعظم و الصراط الأقوم» « شما راه بزرگ (خداوند) و مسير درست (الهي) هستيد»
در دعاي ندبه نسبت به وجود مسعود امير المؤمنين (عليهالسلام) ميفرمايد: « وكان بعده هدي من الضلال ونوراً من العمي وحبل الله المتين وصراطه المستقيم»
« و بعد از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) حضرت امير المؤمنين (عليهالسلام) هدايت مردم در ميان گمراهيها و نوري در كورهاي و تاريكيها وريسمان محكم الهي و راه مستقيم خداوند بودند».
اكنون كه راه خداوند نيز روشن گشت قرآن كريم ميفرمايد:
ادع الي سبيل ربّك بالحكمة والموعظة الحسنة وجادلهم باللتي هي أحسن
« با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشي كه نيكوتر است استدلال و مناظره كن...».
بنابر اين وظيفه هر مسلمان و مؤمني است كه مردم را به راه خدا يعني ولايت ائمه معصومين عليهم السلام دعوت نمايد. از اين مسير حركت كند و مردمان را به اين راه رهنمون سازد.
و بايد هشيار بود كه اين راه اگر چه راهي است روشن و نوراني اما استقامت بر اين راه، شرط وأن لو استقاموا علي الطريقه لاسقيناهم ماء غدقااساسي پيمودن آن است. كه فرمود: .
« واينكه اگر آنان (جن وانس) در اين راه استقامت ورزند با آب فراوان سير ابشان ميكنيم».
والبته استقامت بر اين راه چه مژدهها و پاداشهاي نيكويي دارد إنّ الذين قالوا ربنا الله ثمّكه گواراي وجود پايداران و راد مردان اين راه باد استقاموا تتنزل عليهم الملائكة الا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنة التي كنتم توعدون
« به يقين كساني كه گفتند: پرودگار ما خداوند يگانه است سپس استقامت كردند فرشتگان بر آنان نازل ميشوند كه : نترسيد وغمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به آن بهشتي كه به شما وعده داده شده است».
ولي پايداري بر اين راه مشكل است و طاقت فرسا چرا كه بر سر اين راه راهزني بسيار قدرتمند و هشيار چون ابليس نشسته و قسم ياد كرده كه راهيان اين راه را به پرتگاهههاي هلاكت و گمراهي بياندازد و به قال فيما اغويتني لأقعدن لهم صراطكراههاي كور و مبهم و تاريك منحرف سازد: المستقيم ثم لاتينهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شائلهم ولا تجد . اكثرهم شاكرين
« گفت : اكنون كه مرا گمراه ساختي من بر سر راه مستقيم تو در برابر آنها كمين ميكنم سپس از پيش رو و از پشت سر و از طرف راست و از طرف چپ آنها به سراغشان ميروم و بيشتر آنها را شكر گزار نخواهي يافت».
قال فبعزتك لأغوينهم اجمعين ،الا عبادك منهم المخلصين
« گفت: به عزتت سوگند همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو از ميان آنها».
آري تمام همت خود را صرف ميكند تا راه خدا يعني ولايت امير المؤمنين و أهل بيت (عليهمالسلام) را مسدود نمايد زيرا خوب ميداند كه اگر اين راه بسته شود ديگر هيچ راهي به سوي خدا منتهى نميشود و همه راههاي ديگر جادههاي انحرافي است كه به سوي آتش دوزخ ختم ميشود وإنّ هذا صراطي مستقيماً فاتبعوه ولا تتبعوا السبلچناچه قرآن كريم تذكر فرموده: فتفرق بكم عن سبيله
« اين راه مستقيم من است از آن پيروي كنيد و از راههاي پراكنده (وانحرافي) پيروي نكنيد كه شما را از طريق حق دور ميسازد...».
پس بايد ما نيز تلاش و كوشش خود را در اين صرف كنيم كه ارتباط خود و ديگران با راه خدا يعني امام زمانمان، محكم سازيم و مردم را به سوي اين راه بخوانيم.
آري ! حبيب بن مظاهر آن تك سوار ميدان حق و حقيقت نه تنها بني اسد را به ياري امام زمان خويش دعوت و به صراط مستقيم فرا خواند بلكه در هر فرصتي كه در روز تاسوعا و عاشورا پيش آمد سپاهيان دشمن را مخاطب قرار ميداد و آنان را از خطري كه در پيش روي آنان است و انحرافي كه از حق پيدا كردهاند آگاه ميساخت و سر انجام خود نيز با استقامت و پايداري بر اين راه بر اوج افلاك قدم نهاد و جان خويش را در اين طريق تقديم و از عالم تاريك خاك تا عرش افلاك پر كشيد و ما بايد هميشه زمزمه لبهاي آرزومندمان اين باشد.
« يا ليتنا كنا معك فنفوز فوزاً عظيماً»
« اي كاش با تو بوديم و به اين رستگاري بزرگ ميرسيديم».