آيا صبر حضرت زينب(علیها السلام) تكويني و جبري بود؟ آنچه در اين رابطه در بعضى منابع كه وقايع كربلا را ذكر كرده اند آمده است اين است كه امام حسين )ع( اشاره به سينه حضرت زينب نمودند واما اين كه با ولاء تصرف يك نوع تصرف تكوينى در دل زينب نموده باشد تفسير بعضى از نويسندگان است. اين كه بعد از اشاره حضرت صبر حضرت زينب زياد شد را مى توان به نحوى تفسير نمود كه به هيچ نحو مستلزم جبر نباشد. براى روشن شدن مطلب ذكر يك مقدمه ضرورى است.
مى دانيم اعمال و رفتار انسان تابع ايدئولوژى و عقايد و جهان بينى اوست و انسانها با توجه به مبانى عقيدتى متفاوت در مقابل يك واقعيت واكنش هاى متفاوت نشان مى دهند. مثلا واكنش افراد در مقابل يك عامل خوفناك قطعا متفاوت است. براى نمونه درباره مالك اشتر نقل شده كه اگر در شب تاريك در جنگل شيرى به او حمله مى كرد نمى ترسد و درباره حضرت امام مكرر شنيده ام كه فرمودند والله در آن شب ]شب 14 خرداد سال 42 ]من نترسيدم. اين با توجه به آن مبانى عقيدتى است كه خدا را هر جا حاضر و ناظر مى داند، لذا هيچ ترسى هم ندارد. همين طور ميزان مقاومت و تحمل افراد در مقابل مصائب متفاوت است و اين تفاوت ناشى از اختلاف مبانى و ايدئولوژيكى آنها است حال گاهى حتى يك اشاره ممكن است موجب توجه به آن مبانى شده و ميزان تحمل فرد را بالا ببرد. مثلا كسى كه به خاطر واقع شدن يك زلزله و مصائب آن بى تابى مى كند يك اشاره به آسمان بدين معنا كه همه اين وقايع به خواست و حكمت و مصلحت خداوند است يقينا آستانه تحمل فرد را بالا خواهد برد.
بعد از روشن شدن مقدمه عرض مى كنم كه در تاريخ عاشورا موارد متعددى چه قبل از اين اشاره حضرت و چه بعدش نقل شده كه امام حسين )ع( با خواهرش صحبت فرمود و او را امر به صبر و تحمل نمود. از جمله فرمود خواهرم پرهيزكارى پيشه كن وبه آن شكيبايى كه خدا بهره ات سازد بردبار باش و بدان كه اهل زمين مى ميرند و اهل آسمان نخواهند ماند و همه چيز هلاك مى شود جز خداوندى كه آفريدگان را به قدرت خود آفريد و موارد متعددى نقل شده كه زينب كبرى مكرر مطالبى را به صورت مرثيه و شكوه نقل نموده تا جنايات و قساوت آن جانيان را به سراسر تاريخ برساند.
براى مطالعه كامل در اين باره ر. ك:
- زندگانى حضرت فاطمه )س( و دختران، رسولى محلاتى
- منتهى الامال، شيخ عباس قمى
- و آثار ديگر كه وقايع كربلا را نقل نموده اند
حال اگر امام حسين به نحو تكوينى در حضرت ايجاد صبر كرده بودند ديگر امر و دستور امام حسين به خواهرش كه صبر و تحمل پيشه كن معنا نداشت. چون امر و دستور فرع اختيار است علاوه بر اين ديگر مرثيه ها و شكوه هاى حضرت زينب معنايى نخواهد داشت. از اين جا روشن مى شود كه اشاره امام حسين )ع( يك امر تكوينى كه جبرا ايجاد صبر كند نبوده بلكه محتمل است اشاره به يك مطلبى باشد كه موجب تحكيم اعتقادات حضرت زينب )س( و در نتيجه بالا بردن آستانه تحمل او شود مثل اين كه اشاره به اين كه قلب و سينه انسان جايگاه جلوه حق است و خداوند به همه اين وقايع آگاه است. بدون اين كه به هيچ نحوى موجب جبر باشد. علاوه بر اين كه پذيرش ولاء تصرف براى ائمه كه يك نوع ولايت تكوينى است در امور هستى به هيچ نحو موجب جبر انسان نخواهد بود و ممكن است از جهت نظارت بر ارواح و نفوس و قلوب زمينه تكامل را در افراد ايجاد كنند كه اين مسأله به هيچ نحو مستلزم جبر نيست كه اين خود بحث مفصل و دقيقى است كه جهت آگاهى كامل در اين رابطه مى توانيد به كتاب مجموعه آثار استاد مطهرى، ج 2، ص 284 به بعد مراجعه فرماييد.