0

حضور قلب در نماز قسمت چهارم و پایانی

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

حضور قلب در نماز قسمت چهارم و پایانی



حضور قلب در نماز

قسمت چهارم و پایانی

پ. كسالت و خستگي

نماز را نبايد در حال كسالت خواند بلكه ابتدا بايد خستگي و خواب آلودگي را برطرف كرد، آن گاه به نماز ايستاد. امام باقر ـ عليه السلام ـ در اين زمينه حديثي دارند كه مي فرمايند:


«لا تقُم الي الصّلوة مُتكاسلاً و لا متناعساً و لا متثاقلاً فانّها من خللِ النّفاق؛[1] با بي حالي، خواب آلود، كاهلانه به نماز نايستيد، چرا كه اينها از علامات نفاق است». يعني كسي كه در مقابل خدا مي ايستد، بايد در حضور او حاضر و قلبش متوجه او باشد.


ت. جلوگيري از بول

از عوامل حواسپرتي جلوگيري از بول است كه فشار حاصل از جلوگيري، موجب عدم تعادل جسمي و به دنبال آن موجب عدم تمركز حواس و قلب آدمي در نماز مي شود. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:


«لا صلوة لحاقنٍ و لا لحاقبٍ و لحازقٍ و الحاقِنُ الّذي بهِ البُولُ و الحاقبُ الّذي بهِ الغائطُ و الحاذقُ الّذي ضَغَظَهُ الخف؛[2] نماز شخص حاقن و حاقب، نماز كامل نيست و حاقن، كسي است كه بول به او فشار مي آورد و حاقب، كسي است كه غائط به او فشار مي آورد و حازق، كسي است كه جوراب او را آزار مي دهد.» پس بر نمازگزاران لازم است كه قبل از اقامه نماز، به تخليه كامل خود از بول و غائط بپردازند تا اين موانع موجب حواسپرتي در نماز نگردند.


ث. احكام فقهي و ظاهري

از عوامل حواسپرتي انجام دادن مكروهات همانند با سر و ريش و لباس و اعضاي بدن بازي كردن، خاراندن بدن، به اطراف توجه كردن، پوشيدن لباس و جوراب تنگ به پا كردن، خميازه كشيدن اختياري، نگاه كردن به آسمان، گذاردن دست به كمر، فشار دادن بند انگشتها، مقابل آتش ايستادن، مقابل در باز ايستادن و... است.


انجام دادن اين امور، اگر چه موجب بطلان نماز نمي شود، و ليكن موجب حواسپرتي و عدم حضور قلب در نماز مي شود.


شايد سؤال شود كه ترك اين امور چه ربطي به حضور قلب دارد كه امري باطني است؟ در پاسخ مي گوييم: حواس آدمي با كوچكترين حركت و عمل اضافي، مشغول مي شود، لذا براي تحصيل حضور قلب، رعايت اين امور لازم است.


در اين باره از امام باقر ـ عليه السلام ـ روايت شده:


«اذا قُمتَ في الصّلوة فعليكَ بالاقبالِ علي صلاتكَ، فانّما لكَ منَ الصّلوة ما اقبلتَ عليه بقلبكَ و لا تعبَث فيها بيدكَ و لا برأسكَ و لا بلحيتكَ و لا تحدّث نفسك و لا تتثاءب و لا تمُطَّ؛[3] هر گاه به نماز ايستادي كاملا متوجه نمازت باش، چون آن مقدار از نمازت كه با توجه باشد، براي تو مفيد خواهد بود، در نماز با دست، سر و ريش خود بازي مكن و در دل، حديث نفس مكن و در هنگام نماز، دهن درّه مكن و قامت كشي نكن».


10. بيهوده گويي

يكي از موانع حضور قلب، بيهوده گويي و پرگويي در بيرون از نماز است. بيهوده گو، كسي است كه مواظبت بر زبان خود ندارد و زبان را بدون موافقت قلب، ايمان و عقل به حركت در مي آورد. چنين شخصي هيچ ملاك و معياري براي سخن گفتن ندارد و هر چه در ذهن پديد آمد، بدون تعقّل، مطرح مي نمايد.


امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:


«لا تكثُروا الكَلامَ في غيرِ ذكرِ الله فانّ الّذين يكثُرونَ الكلامَ في غيرِ ذكراللهِ قاسيةٌ قلوبُهُم و لكن لا يعلَمُون؛[4] در غير ذكر خدا، زياد سخن نگوييد به راستي آنان كه در غير ذكر خدا پر حرفي كنند، دلهايشان سخت و قسي مي شود، ليكن خودشان نمي دانند».


عارف ربّاني و فيلسوف بزرگ علامه طباطبايي ـ رحمة الله عليه ـ فرموده است: «من از سكوت آثار گرانبهايي را مشاهده كرده ام. چهل شبانه روز سكوت اختيار كنيد و جز در موارد لازم سخن نگوييد و به فكر و ذكر خدا مشغول باشيد تا برايتان صفا و نورانيّت حاصل شود».


11. خودنمايي

اخلاص از شرايط قلبيه مهمّ نماز است و نقطه مقابلش ريا است كه آفت بزرگي است.


حضور قلب يعني حاضر بودن قلب در محضر خدا و خالي كردن قلب از اغيار و از آن طرف، اخلاص يعني خالص كردن نيّت و پاك كردن آن از غير خدا و از طرف ديگر، ريا يعني غير خدا را در نيت آوردن. حال، من و شما كه نماز مي خوانيم و در ذهن خود غير او را قصد مي كنيم و توجه مردم و تظاهر به نماز و چگونگي آن را در قلبمان مي گذرانيم، چگونه قلب خود را حاضر در محضر خدا ببينيم؟ پرواضح است كه در صورت ريا و نبودن اخلاص، قلب متوجه غير خداست و در اين هنگام، حضور قلب بي معناست؛ بله، قلب حاضر است، اما در محضر اغيار!


معيار تشخيص ريا

براي تشخيص عبادت وعمل خالص، از غير آن، بايد به ملاكها و معيارهايي كه گفته شده رجوع كنيم، چرا كه فهميدن و تشخيص وجود ريا مشكل است وچه بسا شخص رياكار متوجه نيست كه عملش رياكارانه است؛ از اين رو امام صادق ـ عليه السلام ـ معياري براي تشخيص ريا تعيين كرده است، آن جا كه مي فرمايد:


«ثلاثُ علاماتٍ للمرائي: ينشطُ اذا رأي النّاسَ و يكسلُ اذا كان وحده و يحبّ اَن يحمدَ من جميعِ اُموره؛[5] براي ريا كننده سه علامت است:


1. در پيش مردم با نشاط اعمال را انجام مي دهد.


2. در تنهايي با كسالت انجام مي دهد.


3. دوست دارد كه در تمام كارهايش مردم او را تمجيد و تعريف كنند».


12. عادت

از اسباب بي توجّهي و غفلت در نماز، مسأله عادت به عبادت است، به اين معنا كه انسان، اصل نماز و افعال و اذكار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري كه به حقيقت و روح نماز (حضور قلب) توجّه نداشته باشد.


از آن جايي كه حضور قلب در نماز بستگي به ميزان آگاهي و توجه قلبي نمازگزار دارد، لذا اگر نماز، به صورت عادت و غير آگاهانه در آيد، موجب غفلت و حواسپرتي خواهد شد، به نحوي كه موجب مي شود گاهي انسان تمام افعال و اذكار را از روي عادت انجام دهد، بدون اين كه بفهمد چه كرده است.


چنان چه در روايات آمده، گاهي طولاني كردن نماز (ركوع و سجود) به صورت عادت در مي آيد و لذا ارزش خود را از دست مي دهد. امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد:


«لا تنظُروا اِلي طولِ ركوعِ الرّجُل و سجودهِ فانّ ذلكَ شيءٌ اِعتادَهُ فلَو تركهُ اِستوحَشَ لذلكَ و لكن انظُروا الي صدقِ حديثهِ و اداءِ امانتهِ؛[6] به طولاني كردن ركوع و سجود كسي نگاه نكنيد، زيرا شايد اين چيزي باشد كه به آن عادت كرده باشد كه اگر تركش كند وحشت مي كند، و ليكن به راستي در گفتارش و اداي امانتش نگاه كنيد».


درمان

اسلام مسأله نيّت را واجب نمود تا عبادتها از روي عادت و ناآگاهي صورت نگيرد. روايات زيادي در باب نيّت وارد شده كه همه تصريح بر اهميت موضوع مي كنند، چنان كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:


«لا عَمَلَ اِلّا بينةٍ؛[7] هيچ عملي، بدون نيّت قبول نيست» و به همين جهت است كه فقها مي گويند:


براي عبادت نيّت لازم است، به طوري كه اگر از انسان در حال نماز، سؤال شود چه مي كني؟ در پاسخ بايد بلافاصله بگويد كه چه كار مي كند و اگر فكر كند و بعد پاسخ دهد، به اجماع علما نمازش باطل است.


فلسفه نيّت، آن است كه آدمي را از سطح ناخودآگاهي به خودآگاهي برساند. نيّت، اگر استمرار داشته باشد، موجب مي شود كه انسان از نماز و توجه به آن، ‌غافل نشود، لذا هر چه ميزان خالص بودن نيّت بالاتر باشد، توجه به نماز و خداوند هم بيشتر خواهد شد.


13. دسيسه هاي شيطان

از مهمترين عوامل حواسپرتي، وسوسه شيطان در نماز است كه نمازگزاران را به دام مي اندازد، از جمله آن دامها كه در خيال نماز گزاران مي پروراند «حضور قلب در نماز واجب نيست» مي باشد تا نمازگزار تحصيل آن ننمايد.


رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي فرمايد:


«انّ العبدَ اذا اشتغلَ بالصّلوة جاءهُ الشيطانُ و قال لَهُ: اذكُر كَذا، حتّي يضلّ الرجلُ ان يَدري كم صلّي؛[8] هنگامي كه بنده خدا مشغول نماز مي شود، شيطان مي آيد و به انسان مي گويد، اين را بگو، اين را بگو، تا اين كه نداند، چطور نماز خوانده است». از اين روايت معلوم مي شود كه وسوسه هاي شيطان در عبادت، هميشگي است و از راههاي مختلف وارد مي شود تا انسان را گمراه كند و چون هواهاي نفساني، جنود و لشكريان شيطانند و به فرمان شيطان عمل مي كنند و با توجه به مختلف بودن هواهاي نفساني، راههاي نفوذ شيطان هم مختلف خواهد شد.


درمان

الف. علم و ايمان به وجود شيطان و نقش آن در عبادت

بايد بدانيم كه شيطان و وسوسه هايش آن در عبادت، واقعيت و حقيقتي است كه اگر به آن توجه نشود، هميشه در گرفتاري خواهيم بود و نمازمان بدون حضور قلب خواهد بود. بايد بدانيم كه به فرمايش خود خداوند كه فرمود:


«اِنّ الشَيطانَ عَدوٌ مُبينٌ؛[9] شيطان دشمن قسم خورده انسان است» و هيچ وقت از وسوسه ما آدميان دست بر نمي دارد.


ب. استعاذه از خداوند

استعاذه از خدا جهت پناه بردن به او از شرّ وسوسه هاي شيطان ضروري است و البته در همين استعاذه هم بايد صادق باشيم، نه اين كه زبانمان استعاذه كند و خاطرمان به غير خدا متعلق باشد و مثل كسي باشيم كه در حصار استواري ايستاده و درنده اي، درصدد است كه او را بگيرد و او پي در پي به زبان گويد كه پناه مي برم از شرّ اين درنده به اين قلعه محكم، و ليكن همين طور برجاي خود ايستاده و درون قلعه نمي رود.


پی نوشتها:

[1] . ميزان الحكمه، ج 5، ص 398.
[2] . سفينة البحار، ج 2، ص 46.
[3] . بحار الانوار، ج 84، ص 201.
[4] . بحار الانوار، ج 71، ص 281.
[5] . اسرار الصلوة، ص 271.
[6] . عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 51.
[7] . اصول كافي، ج 1، ص 70.
[8] . بحار الانوار، ج 84، ص 259.
[9] . يوسف (12) آيه 10.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

سه شنبه 24 اسفند 1389  7:58 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها