ایمان و ثبات دما سنج :
آدم زنده را بیاورید در جای گرم و دماسنج را زیر زبانش بگذارید37 درجه را نشان میدهد، بگذاریدش در جای سرد باز 37 درجه را نشان خواهد داد اما آدم مرده را اگر در جای گرم بگذارید، دماسنج ، درجه بالا را نشان میدهد. در جای سرد بگذارید، دماسنج، درجه پایین را نشان میدهد. مرده حرارت بدنش در صفر درجه، صفر است در ده درجه زیر صفر حرارتش 10 درجه زیر صفر است. در چهل درجه حرارت بدنش چهل است. در جایی كه پنجاه درجه حرارت دارد درجه حرارت او هم پنجاه است. چرا؟ چون این مرده است، اما آدم زنده چنین نیست. شما خودتان هوای تابستان كه گرم میشود. درجه بگذارید زیر زبانتان، هوا پنجاه درجه است، اما درجه زیر زبان شما فقط 37 درجه را نشان میدهد زمستان 10 درجه زیر صفر است درجه را می گذارید زیر زبانشان باز دوباره 37 درجه را نشان می دهد و یكنواخت و ثابت روی یك قرار است. این یك قراری، علامت این است كه دستگاهی در وجود این انسان هست حرارتش را همیشه یكنواخت نگه میدارد.
مؤمن و ضعفش اینطوری است كه اگر مثلاً فرض كنید زندگی به او تنگ گرفت صبر میكند. اگر زندگی برایش وسعت پیدا كرد شكر میكند، صبر یك نوع بندگی است، شكر یك نوع بندگی است. حرارت بدنش بندگی را نشان می دهد. یعنی دماسنج كه میگذارید زیر زبانش میبینید37 درجه را نشان میدهد، 37درجه انسان برای ایمانش(بندگی خدا )، عشق به خدا و اعتماد به خداست، وقتی انسان همیشه خدا را در نظر دارد مثل این است كه همیشه حرارت بدن 37 درجه است. گاهی كه انسان مغرور میشود مثل اینكه گرم شده، گاهی كه مأیوس میشود مثل اینكه سرد شده است. اما مؤمن اگر دنیا به كامش بشود، باز احساس میكند بنده خدا است و همه چیز از خدا است هیچ چیز از خودش نیست، مغرور نمیشود. اگر دنیا به كامش نباشد، باز هم میگوید دنیا و همه چیز مال خداست. مأیوس نمیشود به او دنیا را بدهند میگوید خدا، از او هم بگیرند می گوید، خدا، به هر جانب میغلتانندش باز بر میگردد میگوید خدا، و در همه احوالش توجّه به خداوند دارد، اگر این توجه به خدا حفظ شود، میبینیم آن وقت كه نعمتی به او داده میشود حرارت بدن و حرارت بر خوردش همین است، وقتی هوا از او می گیرند همین است، بر خوردش هم همین است. اما وقتی ایمان ضعف است، هوا كه گرم شد حرارت بدن هم میرود بالا. معلوم می شود دستگاه بدن خوب كار نمی كند، دستگاه ایمان خوب كار نمی كند. پس شما باید برای شناختن ایمان افراد، محك بزنید، چطور نبض طرف را میگیرند كه ببینند نبضش می زند یا نه تا بفهمند زنده است یا نیست. وقتی یك منكر می بیند انسان بدش می آید. این نبض ایمان آدم است كه می زند. شما در مجلسی میروید، می بینید كسی دارد خلاف میكند، اینها هم ساكتند، میفهمی كه اینجا اصلاً بحث خدا نیست، بحث امر به معروف و نهی ازمنكر نیست، اگر كسی گفت كه چرا این منكر را بجای می آوری مسخرهاش می كنند. این محك را كه زدی نبضشان را گرفتی، دیدی اینها اصلاً توجه به خدا ندارند.