زهد
قسمت دوم و پایانی
یكی از آثار مهم زهد در دنیا عفت و بی نیازی جُستن از دارایی مردم است.قرآن كریم در توصیف این قبیل عفت پیشگان می فرماید:
« لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً »
(این صدقات) برای آن (دسته از) نیازمندانی است كه در راه خدا فرو مانده اند، و نمی توانند (برای تأمین هزینه زندگی) در زمین سفر كنند. از شدت خویشتن داری، فرد بی اطلاع، آنان را توانگر می پندارد. آنها را از سیمایشان می شناسی، با اصرار (چیزی) از مردم نمی خواهند.[1]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ درباره جایگاه بی نیازی جستن از مردم می فرماید: «شرف مؤمن به شب زنده داری و عزت او در بی نیازی از مردم است.»[2] و امام علی ـ علیه السّلام ـ در بیان این كه بی نیازی از مردم به مفهوم عدم معاشرت با آنان نبوده و مغایرتی با حُسن سلوك با آنها ندارد، فرموده است:
باید در دل شما نیاز و بی نیازی از مردم هر دو با هم جمع شود نیاز تو به آنان در نرم زبانی و خوشرویی تو نسبت به آنها است، و بی نیازیت در حفظ آبرو و باقی ماندن عزتت می باشد.[3]
بدون تردید این بی نیازی و عفت پیشگی در امور مالی جز از راه زُهدورزی و عدم دلبستگی به دنیا حاصل نخواهد شد.
موانع زهدورزی
دو مانع اساسی در مقابل زهدورزی و پارسایی انسان وجود دارد: محبت او به دنیا و خمود و بی بهره گی افراطی از آن. سایر مفاهیم از قبیل حرص و طمع در واقع از آثار محبت دنیا هستند و به عنوان نتایج دنیاطلبی مورد بحث قرار می گیرند.
1 . محبت دنیا:
هنگام توضیح مفهوم زهد و ارزش آن، تا حدّی مفهوم دنیا و ماهیت آن آشكار گردید و آیات و روایاتی در نكوهش آن بیان شد. اینك به اختصار به آثار دنیاخواهی كه مانع زهدورزی است، پرداخته می شود.
بدون شك درنظام اخلاقی اسلام دنیا همواره ناپسند و نكوهیده نیست، بلكه چهره ارزشمند و ستوده نیز دارد.دنیا شامل همه اشیایی می شود كه موجب بهره مندی انسان، رفع نیازها و تأمین اهداف او می گردد. این لذت ها و بهره مندی ها همواره بد نیستند، بلكه می توانند كاركرد خوب نیز داشته باشند. «دنیای ناپسند» عبارت است از بهره مندی های زودگذری كه نه خود عمل صالح و اُخروی اند و نه ابزار و وسیله ای برای اعمال خوب و اُخروی هستند. در نتیجه دنیای نكوهیده چیزی جز خوشگذرانی و لذت جویی از راه حرام و برخورداریِ بیشتر از مقدار لازم و ضروری از چیزهای حلال نیست.[4] این همان دنیایی است كه خداوند در نكوهش آن می فرماید:
« زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا »
دوستی خواستنی ها (ی گوناگون) از: زنان و پسران و اموالِ فراوان از زر و سیم و اسب های نشاندار و دام ها و كشتزار (ها) برای مردم آراسته شده، (لیكن) این جمله، مایه تمتّع زندگی دنیا است.[5]
در برخی آیات، با دنیای ناپسند تحت عنوان هوای نفس، ترغیب به مخالفت شده است.[6] قرآن در تبیین حقیقت آن می فرماید:
« اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاهُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَهٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ »
بدانید كه زندگی دنیا، در حقیقت، بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشی شما به یكدیگر و فزون خواهی در اموال و فرزندان است.[7]
و سرانجام به آنان كه زندگی دنیوی خویش را با دنیا سودا كرده اند، در قیامت گفته می شود:
قالَ اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُكَلِّمُونِ؛ (بروید) در آن گم شوید و با من سخن مگویید. أُولئِكَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاهَ الدُّنْیا بِالآخِرَهِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ؛ همین كسانند كه زندگی دنیا را به (بهای) جهان دیگر خریدند. پس نه عذاب آنان سبك گردد، و نه ایشان یاری شوند.[8]
روایات فراوانی در نكوهش این دنیا و بیان آثار ناخوشایند آن در دنیا و آخرت بیان شده و مقدار آنها چنان فراوان است كه در برخی این توهّم ایجاد شده است كه گویا مظاهر دنیایی همواره در اخلاق اسلامی نكوهیده اند. در حالی كه چنین نیست. ما از این روایات به آنچه در بحث زهد گفته شد، بسنده می كنیم.
اما دنیای پسندیده، عبارت است از برخورداری و لذت بردن به مقداری كه ضروری و لازمه بقا، عبودیت خداوند، انجام اعمال صالح و در واقع مقدمه تحصیل آخرت است. این نوع دنیا در اخلاق اسلامی مورد ستایش قرار گرفته است و انسان ها به برخورداری و تحصیل آن ترغیب و تشویق شده اند. در روایات فراوانی خیر دنیا و آخرت به عنوان نتیجه بسیاری از اعمال نیك بیان شده است.[9] در بسیاری از دعاها همواره مطلوب اولیای خداوند بوده است. از جمله خداوند در قرآن كریم می فرماید: از درخواست های اصلی مؤمنان این است كه می گویند: رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الآخِرَهِ حَسَنَهً؛ «پروردگارا ! در این دنیا به ما نیكی و در آخرت (نیز) نیكی عطا كن.»[10]
تردیدی نیست كه مراد از خیر دنیا همان دنیای پسندیده است و مصداق های فراوانی دارد كه در برخی روایات به آنها اشاره شده است. امام علی ـ علیه السّلام ـ در ستایش دنیای پسندیده می فرماید:
دنیا مركب مؤمن است كه با آن به سوی پروردگارش سفر می كند، پس مركب هایتان را آماده (اصلاح) سازید، تا شما را به پروردگارتان رسانند.[11]
در روایات متعددی آمده است كه «كسی كه برای اصلاح معیشت و دنیای خانواده اش از راه حلال تلاش كند، به مثابه مجاهد در راه خدا است.»[12]
آثار محبت دنیا:
مهم ترین آثار محبت دنیا كه به عنوان مانعی در مقابل زهدورزی انسان قرار دارند، حرص و طمع است كه به اختصار از آن دو یاد می كنیم.
الف) حرص ورزی به دنیا:
در فرهنگ عرب «حرص» به مفهوم خواست و اراده شدید در طلب شی مطلوب و محبوب است.[13] حرص ورزیدن در تحصیل نیكی ها امری پسندیده است؛ چنان كه پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ یكی از ویژگی های توبه كاران واقعی را حرص ورزیدن بر خیرات دانسته اند.[14] در روایات متعدد حریص بودن در علم آموزی[15] وفقاهت،[16] انجام اعمال نیك و پسندیده،[17] جهاد در راه خداوند،[18] تحصیل مقامات و درجات اُخروی[19] و امثال اینها، مورد ستایش و تشویق قرار گرفته است.
حرص ورزیدن به دنیا یكی از صفات ناپسند و از موانع زهدورزی است. بر همین اساس در آیات و روایات به شدت مورد نكوهش قرار گرفته و آثار زیانباری در ابعاد مختلف برای آن بیان شده است. مهم ترین ویژگی انسان حریص سیری ناپذیری او است. زشت ترین چهره حرص ورزی از منظر روایات معصومان ـ علیهم السّلام ـ آزمندی عالمان و حكیمان و حریص بودن نسبت به انجام محرمات است. مهم ترین عوامل آزمندی نیز فراموش كردن مرگ و محبت دنیا است. ذلت و خواری و ترك جوانمردی و حیا، فرو رفتن در گناهان وتباه كردن سرانجام و عاقبت، بارزترین آثار آزمندی نسبت به دنیا است. از توكل و قناعت پیشگی و ذكر و یاد مرگ می توان به عنوان شاخص ترین ابزارهای درمان حرص ورزی به دنیا، یاد كرد.
ب) طمع ورزی:
طمع در لغت عرب به مفهوم اشتیاق از روی شهوت و خواهش نفس نسبت به شیئی است.[20]در فرهنگ عالمان اخلاق، طمع عبارت است از توقع و چشم داشت به اموال مردم.[21] امام صادق ـ علیه السّلام ـ می فرمایند: «چه زشت است برای مؤمن كه میل و رغبتی در او باشد كه او را خوار نماید.»[22] امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در ترغیب و تشویق به قطع طمع انسان از آنچه در دست دیگران است فرموده است: «من همه خیر را گرد آمده در قطع طمع از آنچه دیگران دارند، می بینم.»[23] از این رو طمع، منشأ بسیاری از رذایل اخلاقی از قبیل خواری، پستی، حسادت، كینه توزی، بدگویی و امثال آن می شود.
یكی دیگر از آثار محبت دنیا حالت افسوس و حسرت است كه در نتیجه عدم دستیابی به دنیا در آدمی پدید می آید.
2 .خمود:
خمود عبارت است از سستی و تفریط در كسب معاش ضروری زندگی و سستی و بی رغبتی در بهره مندی از لذت های جنسی و سایر لذت ها.[24] همچنان كه محبت و دلبستگی به دنیا مانعی در راه زهدورزی محسوب می گردد، بی اعتنایی افراطی و سستی ورزیدن در تأمین مقدار لازم از ضروریات زندگی و استفاده از مواهب دنیوی مانعی است در راه جهت گیری صحیح نسبت به دنیا. آیات و روایاتی كه درباره ستایش دنیای پسندیده بیان شده است، همگی دلیلی بر نكوهش خمود و سستی در كسب نیازهای ضروری زندگی است.
پی نوشتها:
[1] . سوره بقره، آیه 273.
[2] . شیخ كلینی: كافی، ج 2، ص 148، ح 1.
[3] . همان، ج 2، ص 149، ح 7.
[4] . سوره مؤمنون، آیه 108.
[5] . سوره آل عمران، آیه 14. همچنین ر.ك: منافقون، 9، انفال، 28 و كهف، 47.
[6] . ر.ك: سوره نازعات، آیه 40.
[7] . سوره حدید، آیه 20.
[8] . سوره بقره، آیه 86.
[9] . از جمله ر.ك: كلینی: كافی، ج 2، ص 499، ح 1 و ص 71، ح 2 و ج 5، ص 327، ح 2؛ صدوق: خصال، ص 42، ح 34.
[10] . سوره بقره، آیه 201.
[11] . ابن ابی الحدید: شرح نهچ البلاغه، ج 20، ص 317، ح 640.
[12] . ر.ك: كلینی: كافی، ج 5، ص 93، ح 3 و ص 889، ح 2؛ حرّانی: تحف العقول، ص 445.
[13] . ر.ك: ابن منظور: لسان العرب، ج 7، ص 11؛ راغب اصفهانی:مفردات الفاظ القرآن، ص 227 ـ 228.
[14] . ر.ك: حرّانی: تحف العقول، ص 22.
[15] . ر.ك: نهجالبلاغه: خطبه 193؛ حرّانی: تحف العقول، ص 160.
[16] . كلینی: كافی، ج 2، ص 231، ح 4.
[17] . شیخ صدوق: خصال، ص 515، ح 1.
[18] . كلینی: كافی، ح 2، ص 231، ح 4.
[19] . حرّانی: تحف العقول، ص 286.
[20] . راغب اصفهانی: مفردات الفاظ القرآن، ص 316.
[21] . ر.ك: نراقی، محمدمهدی: جامع السّعادات، ج 2، ص 106.
[22] . كلینی: كافی، ج 2، ص 320، ح 1.
[23] . همان، ج 2، ص 320، ح 3.
[24] . ر.ك: نراقی، محمدمهدی: جامع السّعادات، ج 2، ص 13 ـ 15.