زندگی نامه ی آية الله العظمي سيد محمد تقي خوانساري رحمت الله علیه
قسمت دوم
حج نمونه
تا شهريور 1328 ش هفت سال ميگذشت كه ايران از حج محروم بود. در آن سال حضور روحانيان كه تشنهتر از همه مينمودند در اين حج، حضوري پر جلوه بود. حضوري آنچنان كه حج آن سال را حجة العلما ناميدند. روحانيان بزرگي چون آية الله ميرزا محمد فيض و تني چند از علماي برجسته در اين حركت به چشم ميخوردند. آية الله خوانساري هم به دعوت يكي از بازاريان تهران به اين كاروان پيوست.
در همان روزهاي نخست ورود ايشان به مكه او وحدت آفرين گشت و با اعلام ثبوت رؤيت ماه از طرف ايشان اختلاف رخت بربست و وقتي هم كه جمعي از شيعيان از او تقاضاي برپايي جماعت نمودند، او بياعتنا به درخواست ايشان، به نماز جماعت برادران اهل سنت رفت.
چه آنكه اين حج براي همبستگي بود و دلبستگي و دميدن روح برادري، تا در سايه وحدتي ظاهري روحها به وحدت رسند. در مدينه محل اقامت آية الله خوانساري جاي آمد و شد هيأتها و كاروانهاي مذاهب مختلف بود.
از جمله آنها هيأت علماي مصر به سرپرستي شيخ حسن البناء، مرشد عام جمعيت اخوان المسلمين بود. گفتگوهاي دوستانهاي آغاز گشت و تلاش آية الله خوانساري در نزديكي و ايجاد تفاهم هر چه بيشتر بود. در پاسخ به اين خبر اخوان وحدت، خطباي مصري هم با او، همصدا گرديدند.[1]
فتواهاي شورآفرين
آية الله خوانساري همگام با آية الله حاج آقا حسين قمي، پيشگام مبارزه عليه كشف حجاب، در اين مبارزه شركت نمود. او در آن جو پر اختناق در فتواي روشنگرانه بر ضروري بودن حجاب پاي فشرد.[2]
با شروع شكل گيري توطئه اشغال فلسطين، آية الله خوانساري با فرياد آية الله كاشاني همنوا بود. او در فتوايي فداكاري و كمك مسلمانان را در قضيه فلسطين و جنگ صهيونيسم واجب شمرد. سرانجام فريادها كارساز شد و هزاران فدايي اسلام آماده عزيمت به فلسطين گرديدند اما با سنگ اندازيهاي دولت وقت اين اعزام چشمگير انجام نپذيرفت.[3]
همگاني آية الله خوانساري با آية الله كاشاني مرزهاي فراتري پيموده است. او با فتوايي سرنوشت ساز ملي شدن نفت را اعلام كرد و قطع دست غارتگران را از اين سرمايه خدا داد خواهان گرديد. در هنگام برگزاري انتخابات مجلس هفدهم كه پس از پيروزي نهضت ملي انجام گرفت، ايشان بار ديگر به ياري رهبري نهضت آية الله كاشاني شتافت و در فتوايي مهم شركت در انتخابات را اداي وظيفه شرعي دانست و سستي در اين راه را عملي مسؤوليت آفرين در پيشگاه خدا قلمداد نمود. انتشار اين فتوا، تأثير بسزايي در انتخابات مزبور گذاشت. و در تهران تأثير آن شگفت آورتر بود.[4]
وفات
سال 1331 ش. علما و مردم شهر همدان كه از حال نامساعد آية الله خوانساري با خبر بودند، از او خواستند تابستان را در هواي ييلاقي همدان سپري كند. با قبول اين درخواست، آية الله خوانساري با همراهانش آية الله اراكي، آية الله آخوند ملاعلي همداني، آية الله خميني و فرزند بزرگشان سيد محمدباقر، مؤلف محترم آقاي مجتبي عراقي راهي آنجا گرديد.
آية الله خوانساري در استقبالي پر شور وارد شهر شد. در پي اغتنام از انفاس قدسي او مردم شهر از وي تقاضاي اقامه نماز جماعت در مسجد جامع كردند. در يكي از آن روزها كه او براي برپايي نماز به مسجد ميرفت، در بين را دچار حمله قلبي گشت و سرانجام نزديكيهاي ظهر هفتم ديحجه 1371 ق. به احرام جانان در آمد و لبيك گويان به سراي او شتافت كه حج چهرهاي از زندگي هر روز است. و چنين شد كه رؤياي آية الله بروجردي نيز تعبير گشت. او در رؤيايي در همان شبهاي قبل از وفات آن فقيه نامدار ديده بود كه سيد مرتضي رحلت كرده و او را به شهر قم ميآورند. قبر او اينك در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه - عليهم السلام - هم آغوش استادش آية الله حائري قرار دارد.[5]
پی نوشتها :
[1] . مجموعه حكمت، ص 43 - 46؛ آثار الحجه، ج 1، ص 153 و 154.
[2] . آثار الحجه، ج 1، ص 155.
[3] . مجله مجموعه حكمت، ص 9.
[4] . همان، ص 35 - 37؛ روحانيت و اسرار فاش نشده از نهضت ملي شدن صنعت نفت، ص 88 - 90؛ مجله تاريخ و فرهنگ معاصر، ش 5.
[5] . مجله مجموعه حكمت، ص 49 - 51؛ مجله حوزه، ش 12، ص 43؛ مجموعهاي از مكتوبات، سخنرانيها و پيامهاي آيت الله كاشاني، ج 3، ص 56، گنجينة دانشمندان، محمد شريف رازي، ج 1. ص 326.