زندگی نامه ی آیت الله سيد جمال الدين گلپايگاني رحمت الله علیه
قسمت دوم
در وادي سير و سلوك
مرحلة خودسازي
حاج آقا جمال گلپايگاني در دوران جواني كه در اصفهان مشغول تحصيل علوم ديني بود، از محضر جهانگيرخان و آخوند كاشي درس سير و سلوك آموخت و از آنها دستورهاي اخلاقي و تهذيب نفس گرفت.
وي پس از اين كه به نجف عزيمت نمود، به تحصيل دروس سير و سلوك و اخلاق نزد اساتيدي همچون سيد مرتضي كشميري، شيخ محمد علي نجف آبادي و سيد احمد كربلايي پرداخت، تا اين كه از جهت عظمت و مقام و تهذيب نفس از افراد انگشت شمار معاصر به حساب آمد. از وي حالات عجيبي در وادي السلام و مسجد كوفه و مسجد سهله مشاهده شده است.
آيت الله سيد محمد حسين حسيني طهراني درباره او چنين ميگويد:
«از صداي مناجات و گريه ايشان همسايگان حكاياتي دارند. دائماً صحيفه مباركه سجاديه در مقابل ايشان در اطاق خلوت بود و همين كه از مطالعه فارغ ميشد، به خواندن آن مشغول ميگشت، آهش سوزان و اشكش روان و سخنش مؤثر و دلي سوخته داشت... هفتهاي يكي ـ دو بار به منزلشان ميرفتم و يك ساعتي مينشستم، با آن كه بسيار اهل تقيه و كتمان بود، ولي از حالات خود مطالبي برايم نقل ميكرد. همين كه متوجه ميشد كسي وارد اتاق ميشود ولو اين كه از اخص خواص او بود، جمله را قطع ميكرد و به بحث علمي و فقهي مشغول ميشد، تا شخص چنين پندارد كه ما در اين مدت مشغول مباحثه علمي بودهايم.»[1]
ايشان اهل نماز شب و مناجات و راز و نياز با پروردگار خويش بود. همسايگان وي از صداي گريههاي نيمه شب و مناجات او حكاياتي دارند، او در تهذيب به مرتبهاي رسيده بود كه نقل شده وقتي از شهر اصفهان به نجف رهسپار شد، مردم را به صورتهاي برزخي آنان ميديد و خودش فرموده است:
مردم را به صورت وحوش و حيوانات آن قدر ديدم كه ملول شدم. وقتي به حرم مطهر علي ـ عليه السلام ـ مشرف شدم، از حضرت خواستم كه اين حالت را از من بگيرد. حضرت هم آن حال را از من گرفت. از آن به بعد مردم را به صورتهاي عادي ميديدم.»[2]
حاج آقا جمال خيلي به خواندن دعاها اهميت ميداد، به طوري كه بيشتر اوقات به مطالعة صحيفه سجاديه، مناجات خمسه عشر و به خواندن «مناجات المريدين» ميپرداخت.[3]
مواضع سياسي
الف) شركت در جنگ جهاني اول
در سال 1914 م، آتش جنگ جهاني اول توسط كشورهاي قدرتمند اروپايي برافروخته گرديد كه نتيجه اين جنگ تخريب و كشته شدن چندين ميليون انسان و متلاشي شدن دو امپراتور بزرگ آن زمان يعني امپراطوري اطريش و امپراطوري عثماني بود.[4]
در اين جنگ وقتي كفار به سرزمينهاي اسلامي هجوم آوردند، علماي بزرگ شيعه در نجف و ايران عليه كفار به مبارزه برخاستند و خودشان هم در جلوي صفوف مسلمانان به جبهههاي جنگ اعزام شدند. در عراق، وقتي كه آيت الله ميرزا محمدتقي شيرازي فتوا به وجوب جهاد عليه كفار داد و همه اقشار مردم و علما را به مبارزه با دشمنان اسلام فرا ميخواند، آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني همگام با ساير علما از بلاد اسلامي دفاع مينمايد.[5]
ب) انقلاب مشروطيت ايران
در عصر قاجار، سلطه مطلقة شاهان قاجار و استبداد آنها سخت مردم را تحت فشار قرار داده بود؛ به طوري كه كسي را توان مخالفت نبود. در دوران سلطنت ناصرالدين شاه يك سري تحولات سياسي ـ اجتماعي، از ناحيه شكست از روسيه، جنبش تنباكو و ضعف دولتمردان باعث شد تا اقتدار شاهانه سلاطين قاجار شكسته شود. پس از مرگ ناصرالدين شاه، مظفرالدين ميرزا به سلطنت رسيد. در اين دوره، مردم خواهان آزادي و محدود شدن قدرت شاه به وسيلة قانون بودند. سرانجام مبارزات مردم به رهبري علما باعث پيروزي انقلاب مشروطه شد و در سال 1285 هـ . ش. مظفرالدين شاه فرمان مشروطيت را صادر نمود و پس از چند روز از دنيا رفت و محمدعلي شاه حكومت را در دست گرفت كه به مخالفت با مشروطه طلبان برخاست و مجلس را به توپ بست. امّا قيام مردم، باعث شد تا محمدعلي شاه به سفارت روسيه پناهنده شود. سران مشروطه پس از فتح تهران، او را از سلطنت خلع و احمدشاه را به سلطنت منصوب كردند، امّا انقلاب مشروطه پس از مدتي به انحراف كشيده شد[6] و مرحوم آخوند خراساني كه در نجف بود، تصميم گرفت به ايران عزيمت كند تا اقدامات لازم را براي جلوگيري از انحراف مشروطه انجام دهد. قرار شد حدود 15 نفر از علماي نجف، آخوند را همراهي كنند كه آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني از جملة آنها بود، امّا شب قبل از حركت علما از نجف، آخوند خراساني به وسيله ايادي انگليس مسموم شد و دار فاني را وداع گفت.[7]
ج. مخالفت با ملك فيصل
پس از انقلاب 1920 م. عراق، دولت انگليس تلاش فراواني نمود تا ملك فيصل كه يك مهره وابسته به انگليس بود، در عراق حكومت را به دست بگيرد. تا به وسيلة او علاوه بر حفظ سلطه خود بر عراق، به ملك حسين شريف، حاكم حجاز فشار بياورد تا او را وادار به همكاري با انگليس نمايد. قرار شد انتخابات در عراق برقرار گردد و نامزد آن ملك فيصل بود. اعمال خشونت انگليسها در عراق به حمايت از ملك فيصل، باعث شد تا علماي بزرگ شيعه عراق، از جمله محمد مهدي خالصي، سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا نائيني و سيد حسن صدر فتوا به تحريم انتخابات در عراق را بدهند. ملك فيصل هم در قبال آن، دستور تبعيد علماي ايران را صادر كرد.[8]
وفات
سرانجام آيت الله العظمي حاج سيد جمال الدين گلپايگاني در عصر روز دوشنبه 29 محرم الحرام 1377 هـ . ق در 82 سالگي چشم از جهان فاني فرو بست.[9]
وي وصيت كرده بودند كه مرا در مقبرة العلما دفن كنيد. اگر نشد در وادي السلام. وقتي جنازه را به عللي نتوانستند در مقبرة العلما دفن كنند، آن را به قبرستان وادي السلام آوردند، امّا جاي مناسبي پيدا نكردند كه او را دفن كنند، غير از مكاني كه در زمان حياتش هميشه ميآمد و در آنجا مينشست و فاتحه و دعا ميخواند. از اين رو، ايشان را همان جا دفن كردند.[10]
«يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.»
پی نوشت:
[1] . معادشناسي، سيد محمد حسين حسيني طهراني، ج 1، ص 138.
[2] . همان، ج 1، ص 142.
[3] . همان، ج 9، ص 104.
[4] . تحولات روابط بين الملل از كنگره وين تا امروز، احمد نقيب زاده، ص 133.
[5] . پيام حوزه، شماره 8، ص 81.
[6] . اقتباس از تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 1، جلال الدين مدني، فصل هفتم، ص 109 و مقاومت شكننده (تاريخ تحولات اجتماعي ايران...، جان فوران).
[7] . مجله حوزه، شماره 53، ص 51.
[8] . مسائل مرزي ايران و عراق وتأثير آن در مناسبات دو كشور، دكتر آزر ميدخت، مشايخ فريدون، ص 134.
[9] . پيام حوزه، شماره 8، ص 81.
[10] . مجله حوزه، شماره 65، ص 44.