0

امام خميني و ضرورت تشكيل حكومت اسلامي

 
omidayandh
omidayandh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 7483
محل سکونت : تهران

امام خميني و ضرورت تشكيل حكومت اسلامي

دفاع از اسلام مستلزم حكومت است
از طرف ديگر احكامي كه راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تماميت ارضي و استقلال امت اسلامي است بر لزوم تشكيل حكومت دلالت دارد. مثلا اين حكم: «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخيل» 8 كه امر به تهيه و تدارك هرچه بيشتر نيروي مسلح و دفاعي بطور كلي است, و امر به آماده باش و مراقبت هميشگي در دوره صلح و آرامش.
هرگاه مسلمانان باين حكم عمل كرده و با تشكيل حكومت اسلامي به تداركات وسيع پرداخته بحال آماده باش كامل جنگي مي بودند مشتي يهودي جرات نمي كردند سرزمينهاي ما را اشغال كرده مسجد اقصاي ما را خراب كنند و آتش بزنند, و مردم نتوانند به اقدام فوري برخيزند. تمام اينها نتيجه اين است كه مسلمانان به اجراي حكم خدا برنخاسته و تشكيل حكومت صالح و لايق نداده اند, اگر حكومت كنندگان كشورهاي اسلامي نماينده مردم با ايمان و مجري احكام اسلام مي بودند اختلافات جزئي را كنار مي گذاشتند دست از خرابكاري و تفرقه اندازي برمي داشتند و متحد مي شدند و «يد واحده» مي بودند. در آنصورت مشتي يهودي بدبخت كه عمال آمريكا و انگليس و اجانبند نمي توانستند اينكارها را بكنند هرچند آمريكا و انگليس پشتيبان آنها باشند. اين از بي عرضگي كساني است كه بر مردم مسلمان حكومت مي كنند.
آيه «واعدوالهم ما استطعتم من قوه...» دستور مي دهد كه تا حد امكان نيرومند و آماده باشيد تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز كنند. ما متحد و نيرومند و آماده نبوديم كه دستخوش تجاوزات بيگانه شده و مي شويم و ظلم مي بينيم.
تشكيل حكومت براي تامين وحدت مسلمين
ما براي اين كه وحدت امت اسلام را تامين كنيم, براي اين كه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاي دست نشانده آنها خارج و آزاد كنيم راهي نداريم جز اين كه تشكيل حكومت بدهيم. چون بمنظور تحقق وحدت و آزادي ملتهاي مسلمان بايستي حكومتهاي ظالم و دست نشانده را سرنگون كنيم و پس از آن حكومت عادلانه اسلامي را كه در خدمت مردم است بوجود آوريم. تشكيل حكومت براي حفظ نظام و وحدت مسلمين است, چنانكه حضرت زهرا سلام الله عليها در خطبه خود مي فرمايد كه «امامت براي حفظ نظام و تبديل افتراق مسلمين به اتحاد است» 9.
تشكيل حكومت براي نجات مظلومين
استعمارگران بدست عمال سياسي خود كه بر مردم مسلط شده اند نظامات اقتصادي ظالمانه اي را تحميل كرده اند و براثر آن مردم بدو دسته تقسيم شده اند: ظالم و مظلوم. در يك طرف صدها ميليون مسلمان گرسنه و محروم از بهداشت و فرهنگ قرار گرفته است و در طرف ديگر اقليتهائي از افراد ثروتمند و صاحب قدرت سياسي كه عياش و هرزه گرد و فاسدند. مردم گرسنه و محروم كوشش مي كنند كه خود را از ظلم حكام غارتگر نجات بدهند تا زندگي بهتري پيدا كنند و اين كوشش ادامه دارد, لكن اقليتهاي حاكم و دستگاههاي حكومتي جائر مانع آنهاست. ما وظيفه داريم مردم مظلوم و محروم را نجات دهيم. ما وظيفه داريم پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم. همين وظيفه است كه اميرالمومنين (ع) در وصيت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذكر مي دهد و مي فرمايد: «وكونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» دشمن ستمگر و ياور و پشتيبان ستمديده باشيد10.
علماي اسلام موظفند با انحصارطلبي و استفاده هاي نامشروع ستمگران مبارزه كنند و نگذارند عده كثيري گرسنه و محروم باشند و در كنار آنها ستمگران غارتگر و حرامخوار در ناز و نعمت بسر ببرند. اميرالمومنين (ع) مي فرمايد من حكومت را باين علت قبول كردم كه خداوند تبارك و تعالي از علماي اسلام تعهد گرفته و آنها را ملزم كرده كه در مقابل پرخوري و غارتگري ستمگران و گرسنگي و محروميت ستمديدگان ساكت ننشينند و بيكار نايستند: «اما والذي فلق الحبه و برا النسمه لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علي العلما ان لا يقاروا علي كظه ظالم ولا سغب مظلوم لا لقيت حبلها علي غاربها و سقيت آخرها بكاس اولها و لا لقيتم دنيا كم هذه ازهد عندي من عفطه عتر11... سوگند به آنكه بذر را بشكافت و جان را بيافريد اگر حضور يافتن بيعت كنندگان نبود و حجت بر لزوم تصدي من با وجود يافتن نيروي مددكار تمام نمي شد و اگر نبود كه خدا از علماي اسلام پيمان گرفته كه بر پرخوري و غارتگري ستمگران و گرسنگي جانكاه و محروميت ستمديدگان خاموش نمانند زمام حكومت را رها مي ساختم و از پي آن نمي گشتم و مي ديديد كه اين دنياتان و مقام دنيايي تان در نظرم از نمي كه از عطسه بزي بيرون مي پرد ناچيزتر است !
امروز چطور مي توانيم ساكت و بيكار بنشينيم و ببينيم عده اي خائن و حرامخوار و عامل بيگانه بكمك اجانب و بزور سرنيزه ثروت و دسترنج صدها ميليون مسلمان را تصاحب كرده اند و نمي گذارند از حداقل نعمتها استفاده كنند وظيفه علماي اسلام و همه مسلمانان است كه باين وضع ظالمانه خاتمه بدهند و در اين راه كه راه سعادت صدها ميليون انسان است حكومتهاي ظالم را سرنگون كنند و حكومت اسلامي تشكيل دهند.
مفاسد بي توجهي به لزوم حكومت
چون در گذشته براي تشكيل حكومت و برانداختن تسلط حكام خائن و فاسد بطور دسته جمعي و بالاتفاق قيام نكرديم و بعضي سستي بخرج دادند و حتي از بحث و تبليغ نظريات و نظامات اسلامي مضايقه نمودند بلكه بعكس به دعاگوئي حكام ستمكار پرداختند اين اوضاع بوجود آمد, نفوذ و حاكميت اسلام در جامعه كم شد, ملت اسلام دچار تجزيه و ناتواني گشت, احكام اسلام بي اجرا ماند و در آن تغيير و تبديل واقع شد, استعمارگران براي اغراض شوم خود بدست عمال سياسي خود قوانين خارجي و فرهنگ اجنبي را در بين مسلمانان رواج دادند و مردم را غرب زده كردند. اينها همه براي اين بود كه ما قيم و رئيس و تشكيلات رهبري نداشتيم. ما تشكيلات حكومتي صالح مي خواهيم. اين مطلب از واضحات است.
پاسخ به شبهات آخوندهاي درباري
و آقايان ائمه جمعه و جماعات و همه خطباي كشورهاي اسلامي بايد اين مطلب را به مردم برسانند كه بنابر منطق اين طايفه كه مي گويند «بايد مسلمان در سياست دخالت نكند» و او را طرد مي كنند و شايد لعن بكنند بايد (العياذبالله) رسول الله را طرد كنند. رسول الله پايه سياست را در ديانت گذاشته است, تشكيل مراكز سياست داده است و ساير خلفاي اسلام تا آنجائي كه به انحراف كشيده نشده بود درصدر اسلام. بايد همه آنها را نفي كنند, بايد آنها را اين آخوندهاي درباري و اين سلاطين نوكرماب بايد پيغمبر اكرم و خلفاي اسلام را طرد كنند و بگويند كه آنها مسلم نبودند, براي اينكه آنها دخالت در سياست مي كردند. سياستي كه در صدر اسلام بود يك سياست جهاني بود. پيغمبر اسلام دستش را دراز كرده بود در اطراف عالم و عالم را دعوت مي كرد به اسلام و دعوت مي كرد به سياست اسلامي و حكومت تشكيل داد و خلفاي بعد حكومت تشكيل دادند.
در صدر اسلام از زمان رسول خدا تا آنوقتي كه انحراف در كار نبود, سياست و ديانت توام بودند, اين آخوندهاي درباري و اين به اصطلاح سلاطين آمريكائي يا شوروي يا بايد پيغمبر و پيغمبران را و خلفاي پيغمبر و پيغمبران را تخطئه كنند يا بايد خود و حكومتهاي خود را تخطئه كنند. امر داير بين اين دو است و از اين خارج نيست. نمي شود منطقي كه در مكه از (دخالت در) سياست ما را تخطئه مي كند و مسلمين را كه مي خواهند بر ضد ستمگران شعار بدهند جلوگيري مي كند و در ساير بلاد كه بعضي از ائمه درباري, ائمه جمعه درباري و ائمه جماعت درباري در يك دو راهي واقع هستند, هر كدام را مي خواهند اختيار كنند. يا اختيار كنند كه ـ اسلام را ـ نه رسول الله و نه بعد از او خلفا و نه آنهائي كه متصديان امور اسلام بوده اند از اصحاب و از وابستگان به آنها در صدر اسلام آنها مسلم نيستند يا اقرار كنند كه خودشان و حكومتهايي كه در بلاد خودشان هست مسلم نيستند. جمع ما بين اين دو نخواهد شد.
گرفتاري مسلمين هم در همين است كه به آنها تزريق كرده اند, تبليغ كرده اند كه روحانيون بايد بروند در كنج مدرسه ها و مسجدها بعضي مسائل اسلام را بگويند, نه همه را, اساس مطلب اينجاست كه اسلام آيا دين سياست است و با سياست به همه ابعاد, با مسائل اجتماعي ملتها به همه ابعاد, با مسائل اقتصادي و فرهنگي و... توام است يا اينكه اسلام بايد منزوي باشد و در صدر اسلام آنهايي كه حكومت دادند همه در اشتباه بودند!
سيره پيامبر و تشكيل حكومت
مسلمين بايد بيدار بشوند, مسلمين از سيره انبيا و خصوصا از سيره پيغمبر اكرم بايد مطالعه كنند, ببينند چه كرده است و ما بايد تاسي كنيم. اگر پيغمبر آمده بود و فقط تو مسجد مدينه نشسته بود و قرآن را ذكر كرده بود و ديگر كاري هم نداشت, ما هم مي رفتيم همين كار را مي كرديم. ما تاسي مي كرديم. اما كسي كه آمده است, از همان اولي كه آمده است در مكه مشغول مبارزه بوده است تا وقتي آمد مدينه, در مدينه كه آمد حكومت تشكيل داد, مبلغ فرستاد, حكومت فرستاد در همه جا, آنجايي كه دستش مي رسيد, ايشان مژده داد به مردم كه ما مي گيريم دنيا را, همه (ظالمين) را از بين مي بريم ; روم را از بين مي بريم, ايران را از بين مي بريم ; يعني از آن وضعي كه آنها دارند كه بت پرستي مي كنند يا آتش پرستي مي كنند, اين را از بين مي برند. همين مدت كوتاهي كه پيغمبر اكرم زندگي كرد احيا كرد بشر را. مسلمين بايد تاسي كنند به او كه چه كرد, ما هم بايد آن كار را بكنيم ; او حكومت تشكيل داد ما هم بايد حكومت تشكيل بدهيم, او جنگ كرد ما هم بايد جنگ بكنيم, او دفاع كرد ما هم بايد دفاع كنيم.
(برگرفته از كتاب «آئين انقلاب اسلامي» از انتشارات موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني)
پاورقي ها:
8 ـ «در برابر دشمنان, هر آنچه از سلاح و اسبان آماده مي توانيد فراهم سازيد.» (انفال, 60).
9 ـ كشف الغمه, ج 2, ص.109
10 ـ نهج البلاغه, ص 977, نامه.47
11 ـ نهج البلاغه. ص 52, خطبه.3 (ص 48 ـ 50 صبحي صالح).
احكامي كه راجع به حفظ نظام اسلام و دفاع از تماميت ارضي و استقلال امت اسلام است, بر لزوم تشكيل حكومت دلالت دارد.
ما براي اين كه وحدت امت اسلام را تامين كنيم, براي اين كه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولت هاي دست نشانده آنها خارج و آزاد كنيم, راهي نداريم جز اين كه تشكيل حكومت بدهيم.
بدون تاسيس يك دستگاه عظيم و پهناور اجرا و اداره, نمي توان به وظيفه اجراي احكام الهي عمل كرد.
امام خميني و ضرورت تشكيل حكومت اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي 02/05/82

برای ِ زیستن دو قلب لازم است
قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوست‌اش بدارند
قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد
قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید
قلبی برای ِ من، قلبی برای ِ انسانی که من می‌خواهم
تا انسان را در کنار ِ خود حس کنم.
 

جمعه 6 اسفند 1389  12:38 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها