0

كنكور و دانشگاه / ۸ روش موثر برای موفقیت در دانشگاه

 
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / چند توصیه به کنکوریها ؛ ... خوب بخوابید!

 

چند توصیه به کنکوریها ؛ ... خوب بخوابید!
چند توصیه به کنکوریها ؛ ... خوب بخوابید!شبهای امتحان، شبهای پراسترسی هستند، اصلاً واژه امتحان همیشه پر از استرس است، بخصوص اگر این امتحان قرار باشد نتیجه ماهها زحمت كسی را نشان دهد، بی خوابی و استرس بارزترین آفت شبهای امتحان است، شبهایی كه تا هستند زشت و دوست نداشتنی اند، اما وقتی می روند خاطراتشان شیرین و دلچسب است.
این روزها روزهای پراسترس كنكوریهاست، كنكوریهایی كه قرار است با یك امتحان چند ساعته سرنوشت آینده شان را رقم بزنند.
● كنكوریها برای كاهش استرس شیر و خرما بخورند
... و استرس و امان از استرس شب امتحان! یك متخصص تغذیه به كنكوریها توصیه می كند برای كاهش استرس كنكور شیر و خرما بخورند.
غلامرضا مردانی با تأكید بر اینكه خوردن یك عدد خرما قبل از خواب آرامش زاست، گفت: خرما میوه ای انرژی زاست، به طوری كه ۱۰۰ گرم از آن حاوی ۱۶۰ كالری انرژی است.
وی با اشاره به اینكه خرما حاوی ۲۵ درصد ساكاروز و ۵۰ درصد گلوكز، ۱ تا ۳ درصد پروتئین و ۲ تا ۶ درصد فیبر است، افزود: خرما دارای ویتامین های A,B۱,B۲ است، ضمن اینكه خرما دارای مقادیر زیادی پتاسیم، كلر، كلسیم، مس، گوگرد، فسفر، آنزیم و اسیدهای آلی است كه این عناصر در تجدید قوای جسمانی و ایجاد آرامش مفید هستند.
این استاد دانشگاه با تأكید بر اینكه آنزیمهای موجود در شیر در افزایش آرامش بسیار مفید است، گفت: شیر غذای كاملی است كه می تواند به راحتی املاح و ویتامینهای مورد نیاز بدن جوانان را فراهم كند.
جوشانده لیمو عمانی و گل گاوزبان استرس كنكوریها را كم می كند .یك متخصص تغذیه نیز با تأكید بر اینكه جوشانده لیمو عمانی و گل گاوزبان می تواند استرس كنكوریها را كاهش دهد، گفت: استرس سبب درد شكم، سردرد و حالت تهوع می شود.
حمید خیراندیش افزود: وجود كمی استرس برای حضور در آزمون كنكور طبیعی و خوب است، اما وقتی میزان این استرس افزایش می یابد سبب بروز اختلالاتی می شود كه ممكن است زحمت چندین ماهه داوطلبان را هدر دهد.
وی با تأكید بر اینكه در روزهای نزدیك به آزمون كنكور داوطلبان باید از غذاهای سبك و مقوی استفاده كنند، گفت: استرس ممكن است سبب سردرد داوطلبان كنكور شود كه به هیچ وجه در این شرایط دارویی به جز استامینوفن توصیه نمی شود.
این متخصص تغذیه به داوطلبانی كه رژیم می گیرند، تأكید كرد: در روزهای نزدیك به آزمون سراسری، رژیم غذایی را فراموش كنند، زیرا رژیم غذایی برای لاغر شدن و كاهش كالری مورد نیاز بدن سبب كاهش قند خون می شود كه این مورد بازدهی آموخته ها را مختل می كند.
● عسل، خرما و پنیر صبحانه ای مناسب برای روز كنكور
یك فوق تخصص تغذیه نیز با بیان اینكه داوطلبان بهتر است در شب كنكور غذای سبكی بخورند، گفت: عسل، خرما و پنیر مواد غذایی بسیار خوبی هستند كه داوطلبان می توانند در صبح آزمون كنكور استفاده كنند.
احمد خداداد با اشاره به اینكه بهتر است تغذیه روزانه به جای ۳ وعده در روز به ۵ وعده افزایش یابد، افزود: توصیه می شود داوطلبان آب زیاد بنوشند، زیرا مصرف آب سبب كاهش افسردگی و خستگی آنان می شود.
وی با تأكید بر اینكه افزایش وعده های غذایی سبب كاهش كلسترول خون می شود، گفت: افزایش وعده های غذایی سبب می شود قند خون در سطح مناسبی قرار بگیرد.
دانشیار دانشگاه علوم پزشكی تهران با بیان اینكه آرامش در موفقیت آزمون كنكور نقش بسیار مهمی را ایفا می كند، افزود: خواب و لباس راحت عواملی هستند كه سبب كاهش نگرانی و استرس داوطلبان می شوند.
خداداد به داوطلبان سفارش كرد: در روز آزمون با خود تعدادی خرما همراه داشته باشند، زیرا قند موجود در خرما گلوكز مورد نیاز مغز را تأمین می كند.
وی با اشاره به اینكه دوش آب ملایم سبب كاهش استرس می شود به داوطلبان توصیه كرد میوه هایی همچون سیب و موز را در رژیم غذایی خود قرار دهند.
● كنكوریها ماهی بخورند
اما رئیس انجمن تغذیه ایران به كنكوریها تأكید می كند غذاهایی بخورند كه در بردارنده اسیدهای چرب امگا ۳ باشد.
سیدضیاالدین مظهری گفت: مغز با اسیدهای چرب امگا ۳ بهتر و عمیقتر عمل می كند و این اسیدها در ماهی و آبزیان به وفور دیده می شود.
وی افزود: در زمان امتحان كه استرس و نگرانی بیشتر است، نیازهای تغذیه ای متفاوت است و باید موادی استفاده شود كه نیازهای مغز به اكسیژن، ویتامین و انرژی بدن را تأمین كند.
رئیس انجمن تغذیه ایران افزود: استفاده از قندهای ساده به دلیل اینكه سبب افزایش قند خون می شود، انسولین موجود در خون را افزایش می دهد و این عمل سبب افت تمركز، خستگی و خواب آلودگی می شود.
وی با اشاره به اینكه استفاده از آبزیان در رژیم تغذیه می تواند امگا۳ موردنیاز مغز را تأمین كند، می گوید: انواع سبزیها و میوه ها در بردارنده ویتامینهای مورد نیاز مغز هستند و به مغز كمك می كنند تا بتواند مواد مورد نیاز خود را بهتر تأمین نماید.
رئیس انجمن تغذیه ایران با بیان اینكه تعدادی از داوطلبان برای بیدار ماندن در شب از قهوه و كافئین استفاده می كنند، گفت: استفاده از كافئین نه تنها كمكی به یادگیری نمی كند، بلكه در ساعات اول افراد را سر حال می آورد، اما پس از مدتی فرد را دچار خستگی شدید می كند.
وی به داوطلبان توصیه كرد با انجام ورزشهای سبك خون رسانی به مغز را راحت تر و بهتر كنند.
«مظهری» استفاده از سالادهای فصل را در افزایش یادگیری مؤثر دانست و تأكید كرد: داوطلبان از آجیلهایی همچون بادام، پسته و تخمه های بو نداده استفاده كنند.
● كنكوریها خوب بخوابند
یك متخصص اعصاب و روان نیز به كنكوریها تأكید می كند كه خوب بخوابند.
رحیم همتی گفت: با توجه به اینكه سرعت و دقت در كنكور حرف اول را می زند، كنكوریها باید به خواب و تغذیه خود در روزهای نزدیك به كنكور توجه داشته باشند و در شبهای نزدیك به آزمون خوب و به موقع بخوابند.
وی با اشاره به اینكه خواب كافی، تفریح سالم و تغذیه از ملزومات یادگیری مطالب است، افزود: بیدار ماندن به منظور تمرین و یادگیری در شبهای نزدیك به كنكور، جز خستگی و اختلال در حافظه خاصیت دیگری ندارد.
وی با تأكید بر اینكه بیدارخوابی در شبهای نزدیك به آزمون كنكور استرس داوطلب را افزایش می دهد، گفت: با برهم زدن سیستم زمانی بدن فشار مضاعفی به شبكه عصبی وارد می شود كه این فشار مضاعف سبب خستگی، بی حوصلگی و احساس دلهره در داوطلب می شود.
این متخصص اعصاب و روان با تأكید بر اینكه خستگی و احساس دلهره بیش از حد سبب اختلال در یادگیری می شود، اظهار داشت: خواب مناسب سبب می شود بازدهی آموخته ها راحت تر صورت بپذیرد.
 
 
روزنامه قدس
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  11:34 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / چه کنم، چه کنم بعد از کنکور

 

چه کنم، چه کنم بعد از کنکور
چه کنم، چه کنم بعد از کنکورامتحانات دبیرستان یادتان هست. بعد از امتحان، بچه‌ها دور هم جمع می‌شدند. در این جمع، آنهائی که از لحاظ درسی قوی‌تر بودند به سؤال‌ها پاسخ می‌دادند و بقیه بهره می‌بردند. و آن پاسخ‌ها را با جواب‌های خود مقایسه می‌کردند. البته عده‌ای از دانش‌آموزان که فقط شب امتحان تا صبح بیدار بودند و ا جان در بدن داشتند درس خوانده بودند، از این جمع فاصله می‌گرفتند و به دور از این هیاهوها، گوشه‌ای می‌نشسند و ۲۵/۰ و ۵/۰ نمره‌ها را جمع می‌کردند بلکه بتوانند نمره قبولی بگیرند. عده‌ای دیگر هم گوئی در این عالم نبودند و درس و امتحان برایشان اهمیتی نداشت. با بی‌تفاوتی نسبت به همه کس و همه چیز از مدرسه بیرون می‌رفتند تا به‌کارهای دیگری که از نظر آنها اهمیت بیشتری داشت برسند.
اما کنکور! انگار امتحانی فراتر از امتحانات است که هر فرد در زندگی‌اش تجربه می‌کند! بعد از آزمون کسی را پیدا نمی‌کنی که نسبت به آزمون و نتیجه آن بی‌تفاوت باشد. هر کسی به دنبال یافتن کلید سؤالات است تا بتواند نتیجه زحمات خود را محاسبه کند. تمام کنکوری‌ها روزشماری می‌کنند تا زمان اعلام نتیجه فرا برسد و نتیجه زحمات یک ساله خود را ببینند.
به هر حال، آزمون سراسری در کمال صحت و دقت برگزار شد و داوطلبان یک مرحله مهم را پشت سر گذاشتند. اما کنکوری‌ها بعد از آزمون به سه دسته تقسیم می‌شوند:
▪گروه اول: افرادی هستند که یقین دارند پذیرفته می‌شوند، این گروه داوطلبانی هستند که طبق یک برنامه‌ریزی دقیق و حساب‌شده مطالعه کرده و با آمادگی بالا در آزمون شرکت کرده‌اند و صددرصد به عملکرد خود ایمان دارند البته تعداد این افراد خیلی زیاد نیست.
▪گروه دوم: افرادی را دربردارد که دچار تردید هستند یعنی نه می‌توانند بگویند حتماً قبول می‌شوند و نه می‌توانند بگویند حتماً مردود می‌شوند و در این وادی سرگشتگی دست و پا می‌زنند.
▪گروه سوم: افرادی هستند که یقین دارند در این آزمون موفق نمی‌شوند. این افراد برای شرکت در آزمون به مطالعه در چند هفته آخر بسنده کرده و از همان ابتدا به‌صورت آزمایشی در این امتحان شرکت کرده‌اند و چندان به دنبال کسب نتیجه نیستند. اما آنچه که بسیار حائزاهمیت است و گروه اول و دوم باید به آن توجه کند مسئله ”انتخاب رشته“ است. حتماً می‌پرسید چرا؟
به دو دلیل که برایتان مطرح می‌کنیم:
▪اول: آن عده که یقین دارند قبول می‌شوند باید بعد از چند روز استراحت و رفع خستگی ناشی از آزمون، کم‌کم به فکر انتخاب رشته و دانشگاه موردنظر خود باشند. چون ”انتخاب رشته، انتخاب آینده است“. یعنی انتخاب رشته در تمام مراحل زندگی یک فرد مؤثر است. حتی زندگی شخصی، خانوادگی، همسر و فرزندان و آینده فرد و ... هر کدام می‌تواند از انتخاب رشته او متأثر باشد. با توجه به اینکه زمان توزیع کارنامه اولیه انتخاب رشته، اوایل نیمه دوم مرداد ماه است آنهائی که اطمینان به قبولی دارند باید از همین حالا رشته موردعلاقه و دانشگاه موردنظر خود را با دقت مورد تحقیق و بررسی قرار دهند تا بتوانند با دید باز انتخاب رشته کنند.
▪دوم: آنهائی که شک دارند قبول می‌شوند باید دقیقاً همانند گروه نخست بنا را بر قبولی بگذارند و به فکر انتخاب رشته باشند. چون اگر این گروه بنا را بر قبول نشدن بگذارند و در زمان توزیع کارنامه، مجاز به انتخاب رشته باشند، در واقع خیلی از فرصت‌ها را از دست داده‌اند و با یک انتخاب سرسری و به دور از آگاهی، دچار دردسرهای بعید، نظیر تغییر رشته و مشکلات ناشی از آن خواهد شد. (که در پایان همین مقاله نکاتی را در مورد انتخاب رشته خواهیم گفت).
اما گروه سوم که مطمئن هستند پذیرفته نمی‌شوند چه باید بکنند؟ این گروه باید با خودشان رو راست بااشند و تکالیف خود را روشن کنند.
انتخاب رشته، انتخاب آینده است یعنی انتخاب رشته در تمام مراحل زندگی یک فرد مؤثر است. حتی زندگی شخصی، خانوادگی، همسر و فرزندان و آینده فرد و ... هرکدام می‌تواند از انتخاب رشته او متأثر باشد.
آنها امسال به هر دلیلی بدون آمادگی در آزمون شرکت کرده‌اند و اگر نتیجه هم نگیرند، حداقل تجربه کسب کرده‌اند و با توجه به تجارب حاصل شده می‌بایست تصمیم بگیرند آیا می‌خواهند وارد دانشگاه بشوند یا خیر؟
این افراد در صورتی‌که پاسخشان به این سؤال مثبت بود باید به فکر یک برنامه‌ریزی حساب شده باشند و خود را برای آزمون ۸۶ آماده کنند. اما اگر هدفشان راهیابی به دانشگاه نیست، بهر است راه‌های درست دیگری را برای رسیدن به اهدافشان برگزینند، ما هم برایشان آرزوی موفقیت و سربلندی می‌کنیم و یادآور می‌شویم که بسیاری از بزرگان، علی‌رغم اینکه تحصیلات دانشگاهی نداشته‌اند، اما با همت و شکیبائی به اهداف عالیه دست یافته‌اند، اما آنچه که باید مورد توجه داوطلبان و خانواده‌های آنها قرار گیرد این است که: آزمون پایان یافته است و نگرانی و اضطراب شما هیچ تأثیری در نتیجه آن نخواهد داشت. بنابراین به واسطه انتظار کشیدن برای نتیجه کنکور، زندگی را به خود سخت نگیرید. سعی کنید تنها نمائید بلکه به‌کارهای عقب‌مانده معاشرت با افراد خانواده، گردش، ورزش و تفریح بپردازید. این را بپذیرید که خوب زندگی کردن و خوشبخت بودن حتماً در گرو قبولی و ورود به دانشگاه نیست. ضمن اینکه کنکور یک آزمون علمی است و در علم، ملاک برد و باخت نیست. بلکه آنچه ملاک است رقابت صحیح علمی و دستیابی به نتیجه است. نتیجه چه قبولی باشد یا قبول نشدن هر دو ارزشمند است، زیرا الگوی راهیابی به دانشگاه و دومی کوله‌باری از تجربه را به دنبال دارد که اگر با دقت و وسواس از این تجارب استفاده شود انشاءا... در آزمون بعدی به ثمر می‌نشیند.
مهمترین عوامل انتخاب رشته برای داوطلبان کنکور سراسری می‌باشد.
در مرحله اول انتشار اسامی قبول‌شدگان که تقریباً دو برابر ظرفیت دانشگاه‌ها می‌باشد.
به داوطلبان اجازه انتخاب ۱۰۰ رشته / شهر داده می‌شود.
که توصیه می‌کنیم داوطلبان از همین امروز در مورد جمع‌آوری اطلاعات از پذیرفته‌شدگان سال‌های قبل یا اساتید دانشگاهی متخصص اقدام نمایند.
داوطلبان ابتدا و براساس نمرات دریافتی در کارنامه خودبایستی دقت کنند که در کدام یک از زیرگروه‌های اشاره شده در کارنامه نمره بیشتری دریافت کرده‌اند که موضوع استعدادسنجی خودشان را باید براساس همین معیار بسنجند سپس براساس علاقه از بین رشته‌های موجود در دفترچه‌های مربوطه حدود ۱۵۰ رشته / شهر را انتخاب کرده و سپس براساس امکانات موجودشان از بین این تعداد ۱۰۰ رشته را انتخاب نموده و آنها را به ترتیب علاقه‌شان و همچنین اهمیت آن اولویت‌بندی نمایند.
به داوطلبان عزیز توصیه می‌شود (به‌خصوص گروه اول و گروه دوم که توضیحات آن در ابتدای همین مطلب آمده است). در مورد انتخاب رشته خودشان همراه والدین عزیزشان و همچنین کسانی‌که صاحبنظر هستند (اساتید دانشگاهی با قبول‌شدگان سال‌های گذشته) مشورت نمایند و از انتخاب رشته‌هائی که توسط مؤسسات مجاز ارائه می‌گردد فقط به‌عنوان راهنمائی استفاده کنند.
و همان‌طوری که اشاره شده فقط به سه عامل علاقه، استعداد و امکاناتشان توجه ویژه‌ای داشته باشند.
 
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  11:50 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه /حرکت از دانش گاه به سوی دانشگاه

 

حرکت از دانش گاه به سوی دانشگاه
حرکت از دانش گاه به سوی دانشگاهتا زمانی که دانشگاه های ما از درون نیروی بازسازی و توسعه خود را نیابند، باید دست های نامرئی بیرونی آن را هدایت کنند و مغزهای بیرونی برای آن بیندیشند و نخبگان آن به فراسوی مرزها بگریزند بنا به دلایلی که بخش آشکار آن را ذکر خواهم کرد، درخواهیم یافت که چرا سیستم آموزش عالی و به تبع آن دانشگاه نیاز به تغییر نظام آموزشی واصلاح دارد. این نوشته از درون و بیرون به سیستم آمورش عالی و آموزه ها و دانش آموختگان آن می پردازد:لازمه فعالیت در محیط های دانشگاهی همیاری و همفکری است و این درست همان چیزی است که ما از داشتن آن محرومیم. اگر چنین نبود ما با "ناپدیده ای" به نام فرار مغزها مواجه نبودیم.
همین امر به بی اعتمادی جدی نسبت به دانشگاه در میان اقشار مختلف دامن می زند. امروزه در دانشگاه ها جای خالی بسیاری از اساتید رشته های مختلف و افراد شایسته ای که بیرون از محیط دانشگاه فعالیت می کنند; به شدت حس می شود; کسانی که اگر در دانشگاه های داخل زمینه ی فعالیت پیدا می کردند، می توانستند در تحول آموزشی و دگرگونی سیستم دانشگاه نقش عمده ای ایفا کنند و رکود حاکم بر این نهاد را تا حدی از بین ببرند. یکی ازاقداماتی که باید در راستای آن کوشید ریشه یابی گریز این نیروها از دانشگاه است. بخشی از این گریز به نیاز های مادی، گفتمان غالب در دانشگاه ها و همچنین برخی مقررات دست و پا گیر موجود در دانشگاه هاست.
همچنین در دانشگا ه های ما تب مدرک و نمره و تبدیل شدن دانشگاه به ابزاری برای ارتقا» شغلی- موقعیتی که در سطحی وسیع متزلزل به نظر می رسد; مشکلی جدی است. در نتیجه ی این ابزاری شدن از یک طرف نمره و مدرک تبدیل به اسلحه ای خواهد شد که می توان در موارد لازم از آن به عنوان حق السکوت در برابر ناکارآمدی مجموعه ی علمی دانشگاه استفاده کرد و از طرف دیگر تبدیل به غولی می شود که دانشجو بدون آن خود را حقیر و بی آبرو حس می کند. امتحان های پایان ترم تلاش دانشجویان را معطوف به پایان نیم سال تحصیلی و به قول معروف "شب امتحانی" می کند. باید در دانشگاه ها با وجود مقاومت بسیار بالایی که نسبت به این نوع نگرش وجود دارد، از نظام جزوه و امتحان به سمت افزایش فعالیت دانشجویان پیش رفت.
البته بگذریم از این که آیا با وجود مشکلات بسیاری که در حواشی تحصیلات عالی وجود دارد، می توان دست به چنین کاری زد یا خیر؟؟ از طرفی پیشبرد علمی جای خود را به پیشبرد نمره ای، می دهد که این مورد و پیامدهای آن نیز جای بررسی دارد. گاهی افرادی را می بینیم که از نظر کمیت نمرات در سطحی بسیار بالا، اما از نظر کارایی علمی و عملی ناتوان اند و برعکس...! البته ریشه یابی این نوع گرایش به نمره و مدرک را نیز باید در ساختار تربیتی و نوع نگرش فرد به خود، شرایط محیطی وی در خانواده و تبدیل این مقولات به ارزش های کاذب و نیز میزان خودیاری فرد در ارتقا» خود به سطوح ذهنی مترقی تر جستجو کرد. ما در رویای دانش به سر می بریم، اما به نظر می رسد با بینش کمتر رابطه داشته ایم. دانش ما هم کم تر از نتیجه ی بینش و تلاش فردی است و از طرفی افرادی را با محفوظات و مدارک علمی بسیار بالا می بینیم که کارایی خاصی برای وضع موجود ندارند.
برای رفع این معضل به راهکارهای بلندمدت نیاز داریم: نوع نگاه دانشگاهی به پیرامون پیامد سنتزی از افکار ایدئولوژیک شبه علمی است که البته نیاز به بازبینی جدی دارد. یکی از مشکلات عمده ی ما بار کردن محفوظات بر ذهن دانشجو و سوق دادن وی به سمت رکود نیروی خلاقیت و تحلیل است که البته همیشه با "آن چه استاد می گویندهمراهی می شود. ما باید بخوانیم بدون این که بیندیشیم، البته این که چطور باید روش هایی آموزشی ای را در میان مدرسان دانشگاه نهادینه کرد که بتوانند به خلاقیت و افزایش قدرت تحلیل دانشجو کمک کنند; مساله ی دیگری است که سیستم آموزش عالی باید از آن برخوردار شود. دانشگاه های ما بخصوص از نظر کمی و کیفی با نیازهای جامعه سازگار و هماهنگ نیستند، زیرا به نظر می رسد که نهادی بنام دانشگاه نهالی باشد که آن ها را از دیاری غریب جدا کرده و در این سرزمین کاشته اند و یا نهادهایی "ترجمه شده برای فرهنگ ما" هستند که ما هنوز نتوانسته ایم کارکرد خاص و زبان نامفهوم آن ها را دریابیم و یا آن ها را به سویی که باید سوق دهیم. اصولا دانشگاه به شکل امروزی آن، محصول نیاز به جهشی ناگزیر و الزامی در پیکره ی اجتماع ایرانی بوده است که نخستین بار امیرکبیر آن را درک و به سهم خود زمینه ی شکل گیری این جهش را با تاسیس دارلفنون فراهم کرد. اما پرداختن به این امر که چنین نهادی امروز به چه کارکردها و شکل های مسخ شده ای گرفتار شده است، ضروری می نماید.
از یک طرف نیاز جدی جمعیت جوان به آموزش آکادمیک که باید یکی از اولویت های حیاتی باشد، به شکل های مختلف خود را نشان می دهد و از طرف دیگر کمبود جدی تعداد دانشگاه ها و سر برآوردن سد انحرافی کنکور توجه جدی سیاستگذاران و کاربدستان این حوزه را می طلبد. این موضوع تنها بخشی از صورت مساله بوده و موضوع هنگامی پیچیده تر می شود که بخواهیم جذب دانشجو را به سوی سازگاری با نیازهای سیستم اجتماعی موجود سوق دهیم و نیز با در نظر داشتن انسداد نسبی روند ورود به بازار کار، تولیدات دانشگاه را در جایگاه های مربوط به آن ها بکار بگیریم. درس های عمومی ای که در دانشگاه ها ارائه می شوند، در واقع تکرار همان چیزهایی هستند که در دوره های آموزشی گذشته فرد با آن ها سر و کار داشته است. اما در این مورد توضیحات کمی بیشتر و تحلیلی ترست. پیشنهاد می شود درس های عمومی برای دانشجویان زبان های مختلف، به همان زبانی ارائه شود که آن ها به تحصیلش مشغول هستند.
به این ترتیب آن ها با دایره واژگان تخصصی خود با زبان معارف و علوم انسانی و واژگان خاص آن در یک زبان دیگر نیز آشنا می شوند. دانشجویان در دانشگاه ها برای زندگی عملی خود در آینده و مراحل مختلف حیات اجتماعی شان چه می آموزند؟ باید اذعان داشت که آموزه های دانشگاهی از این ضعف نسبی برخوردارند. البته منظورارائه درس های اخلاق و...نیست، بلکه آموزه هایی ست که دانشجو بتواند از آن ها دست کم نحوه درست اندیشیدن را استنباط کند.تقریبا تمامی دانشجویان حداقل یک بار نغمه های هویت اندیشی را در دانشگاه و درس های ذیربط و بیربط به آن شنیده اند; اما بستره ها و ریشه های این آشنایی کجاست؟ تنها زمینه ی آشنایی بیشتر این نسل با هویت تاریخی خود درس های عمومی "ریشه های انقلاب اسلامی" و نیز "تاریخ اسلام" است که به هیچ وجه برای شناخت هویت و جایگاه تاریخی سازگار با نیازهای روز کافی نیست. بنا به آن چه گفته شد نقد آموزه های دانشگاهی و تلاش برای ایجاد روزنه هایی برای توجه به نیازهای روز جامعه از اساسی ترین وظایف قشر دانشگاهی است. دانشگاه ها به مثابه ی جایگاه مغزهای متفکر جامعه و کارگزاران فکری آن عمل نمی کنند و نمی توان آن ها را مراجعی برای ارجاع مسائل جاری جامعه دانست که حتی چرخه ساده و ابتدایی "مسائل جاری،ارائه راه حل یا تربیت نیروهایی برای رفع معضل، رفع خطا،پیشرفت، در مورد آن صدق کند.
از دیگر مشکلات دانشگاه های ما این است که محوریت برخی مسائل تغییر کرده است. به عنوان مثال عده ای در داخل دانشگاه فراموش کرده اند که تمامی این تشکیلات اعم از وجود استاد، سلسله مراتب اداری و کارمندان و...همه و همه بخاطر وجود دانشجویان، آموزش صحیح و شکوفایی استعدادها و انجام خواسته های آن هاست. البته محوریت دانشجو چیزی ست که خود دانشجویان در شکل گیری آن سهیم خواهند بود. به تبع سیستم اجتماعی پدرسالار نظام دانشگاهی ما نیز هنوز از برخی سالاری ها در عذاب است. هنوز در دانشگاه بسامد جملاتی چون: " استاد تعیین می کند.!،
استاد تصمیم می گیرد.!، جز» اختیارات دانشجو نیست.!، دانشجو باید احترام بگذارد.! دانشجو باید به آنچه استاد می خواهد عمل کند و...! " بالاست. چنین عباراتی مقدمه ای برای گرفتن امکان نقد بر اساتید و ترس از بروز استعدادها و توانایی های دانشجو خواهد بود. در واقع ما با خلق انواع سالاری ها در فضای دانشگاه تحرک دانشجو را محدودتر می کنیم از مسائل دیگر دانشگاه حرکت نامربوط به سوی خصوصی شدن است. آیا ما می توانیم در دهه آینده نسبت به ایجاد دانشگاه آزاد دولتیامیدوار باشیم؟! البته آن وقت دیگر به وزارت علوم هم نیازی نخواهد بود! خصوصی سازی دانشگاه در نهایت منجر به خصوصی شدن تحصیلات عالی و شکل گیری نوعی شکاف علمی معطوف به شکاف طبقاتی خواهد شد، چرا که تنها عده ی خاصی آن هم با شرایط مالی خاصی اجازه خواهند داشت، تحصیل کنند و دانشگاه نیز به سوی کارکرد درآمدزایی سیستم آموزش عالی معطوف خواهد شد و نه کارکرد علمی آن.یکی از مواردی که در دانشگاه های ما کمتر برای آن برنامه ریزی شده است، جذب نخبگان خارج از کشور و بکارگیری آن ها در دانشگاه های داخل است که شدیدا به چنین افرادی نیازمندند.
البته این امر جز با ایجاد فضایی امن برای این عده و همکاری سایر نهادهایی که باید در این راستا بستره سازی کنند، حاصل نمی شود. برای جذب این سرمایه ها و منابع انسانی و بازگرداندن آن ها می توان از دوره های موقت تدریس، طرح های تشویقی و پروژه های همکاری مشترک میان این عده و دانشگاه های داخل یاری جست. این کار ممکن است تا حدی به رفع فقر نیروی انسانی کارآمد در موسسات آموزش عالی کمک می کند. دانشگاه ها باید به مراکز جذب نخبگان رشته های علمی که محصول همان محیط دانشگاهی هستند، تبدیل شود در غیر این صورت ما گامی به سوی ایده آل دانشگاه برنداشته ایم. ما باید در دانشگاه محلی برای کم شدن فاصله ی نخبگان عرصه های مختلف از جمله حوزه ی اندیشه با مخاطبان آن ها باشیم. اگر دانشگاه بتواند با برگزاری نشست ها و سلسله سخنرانی ها، محیطی ضمنی برای فعالیت این عده نیز فراهم کند; گام مهمی در تضارب آرا» و افکار و پیشبرد علمی دانشگاه ها برداشته خواهد شد. یکی از بزرگ ترین نقص های سیستم دانشگاهی ما آن است که چهره های علمی، نظریه پردازان و اندیشمندانی که باید در آن کرسی و مسندی داشته باشند; بیرون از آن به سر می برند و فعالیت می کنند! آگاهی از مسائل پیش روی دانشگاه، نخستین گام برای اصلاح این نهاد است. این مهم همان چیزی ست که بستره لازم را برای حرکت از دانش- گاه به سوی دانشگاه و گذار از موانعی را که از آن ها نام بردیم، فراهم خواهد آورد.
 
فرهاد سلمانیان
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  11:51 AM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشجویان خوابگاهی بخوانند

 

دانشجویان خوابگاهی بخوانند
دانشجویان خوابگاهی بخواننددر معاشرت با دیگران، تا زمانی که ما فکر کنیم اخلاقمان خوب است و هیچ عیب و ایرادی نداریم، هیچ گاه برای تغییر آن کاری نمی کنیم. در حدیثی آمده که یکی از نعمت های بزرگ خداوند به بنده اش این است که «او را به عیب و نقص های اخلاقی اش آگاه می کند.»
بهترین روش رفتار با دیگران را می توان از کلام رسول اکرم صلی الله علیه و آله آموخت که فرمود: «هیچ یک از شما مؤمن نیست؛ مگر این که برای برادرش آن بخواهد که برای خود می خواهد» و در جای دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هرکس که می خواهی بگذار و برای او آن بخواه که برای خود می خواهی»۱.
بنابراین، اگر روشی را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هرچه را برای دیگران پیشنهاد می کنید، همان بهترین روش است و شما نیز براساس آن، با آنان رفتار کنید؛ زیرا انسان انتظاری جز خوش رفتاری از مردم ندارد و کمترین اهانتی را از سوی آنان نمی پذیرد و راضی نیست که کسی به او تهمت زند و نمی پسندد که کسی از معایب او پیش دیگران سخن بگوید؛ هرچند آن عیوب را واقعاً داشته باشد. شخصیت انسان، در عرصه روابط گوناگونی شکل می گیرد. این روابط به ترتیب عبارتند از: رابطه انسان با خود، رابطه با خدا و رابطه با دیگران. انسان موجودی اجتماعی است و نیازمند معاشرت، تبادل افکار و ایجاد روابط نیکو با همنوعان است و براثر همین معاشرت ها و تبادل افکار، روابط انسانی شکل می گیرد و فرهنگ انسانی، هویت خود را آشکار می سازد، از دیدگاه اسلامی، جامعه وروابط انسانی آن، رنگ الهی و عبادی به خود می گیرد و همه جنبه های گوناگون رفتار آدمی، در جهت نیل به هدف نهایی که انسان کامل شدن است، معنا و مفهوم می یابد.
آداب معاشرت از نظر اسلام را می توان در دو مرحله «اندیشه» و «عمل» خلاصه کرد.
● مرحله اندیشه
مرحله اندیشه، به این معناست که مسلمانان باید صفحه اندیشه و نیت خود را نه تنها نسبت به برادران دینی خود، بلکه نسبت به تمام انسان ها و بلکه تمام موجودات خدا، نیکو و زیبا گردانند و اندیشه خیرخواهی، نصیحت، دوستی و سعادت آنها را درسر بپرورانند و از نقشه کشی و توطئه بر ضد آنان بپرهیزند. امام علی علیه السلام در این مورد می فرماید: «خدای سبحان دوست دارد که نیت انسان درباره همنوعانش، نیکو و زیبا باشد۲.
● مرحله عمل
اسلام در مرحله عمل، برای تنظیم روابط اجتماعی انسان ها، آداب و وظایفی قرارداده و پایه آن را براساس ایمان به خدا و تقویت روح فضیلت و انسانیت، بنا نهاده است. بسیاری دوست دارند در ارتباط با همنوعان خویش، زندگی موفقی داشته باشند؛ ولی به جهت ناآگاهی از چگونگی معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایی برقراری روابط مناسب و اسلامی را ازدست می دهند و به ناچار، منزوی می شوند. بنابراین، شناخت این آداب در مرحله عمل و توانایی ایجاد ارتباطی مناسب با قشرهای مختلف جامعه، از اهمیت بسیاری برخوردار است. امیر مؤمنان علیه السلام در یک دستور، خطوط کلی آداب معاشرت در مرحله عمل را این چنین بیان می کند: «خویشتن را میان خود و دیگران میزان قرار ده، آن چه را برای خود می خواهی، برای دیگران بخواه و آن چه را برای خود خوش نمی داری، برای دیگران نیز خوش مدار؛ به کسی ستم نکن؛ چنان که دوست نداری به تو ستم شود و به دیگران نیکی کن؛ همان گونه که دوست داری به تو نیکی شود»۳.
آداب معاشرت در مرحله عمل، بحث بسیار گسترده ای است که این نامه، گنجایش آن را ندارد و ما فقط به طور خلاصه مواردی از آن را دراین جا ذکر می کنیم:
۱) احترام به دیگران؛ احترام به معنی عدم تجاوز به حقوق آنان است که شامل احترام به جان، مال، ناموس و آبروی آنها می شود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می فرماید: مسلمان کسی است که مردم از دست و زبان او در آسایش باشند؛ یعنی در رفتار و گفتار خود هیچ زیانی به دیگران نرساند و حقوق چهارگانه آنان را حفظ کند.
۲) سلام و احوال پرسی؛ شایسته است یک مسلمان هنگام دیدار برادران دینی خود، با سلامی آرامش بخش و شادی آفرین، آنان را شاد و مسرور سازد و به این وسیله، روابط اجتماعی خود را تحکیم بخشد.
۳) زیبایی کلام؛ ما در سخن گفتن با دیگران، دو وظیفه داریم؛ اول: سخن خوب بگوییم و از سخن زشت و خلاف ادب، پرهیز کنیم و دوم این که خوب و زیبا سخن بگوییم. گاهی انسان سخنان خوبی دارد؛ ولی آنها را درست بیان نمی کند. به همین جهت در روایات بسیاری سفارش شده که قبل ازسخن گفتن، کاملاً فکر کنید تا نسنجیده سخنی نگویید. چه بسا سخن حقی که در محل نامناسبی بیان شود و باعث بروز مشکلات فراوانی گردد.
۴) مزاح و شوخی؛ اسلام برای مزاح و شوخی هم آداب خاصی دارد. مزاح و شوخی، چون باعث خنده وشادی می شود، یکی از بهترین عوامل آرامش روانی و رفع خستگی روحی محسوب می شود و سبب ایجاد پیوند دوستی بین افراد می شود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نیز اهل مزاح و شوخی بوده اند و برای رفع خستگی و کسالت افراد،از آن استفاده می کردند؛ ولی همان طور که گفتیم، آداب و قوانین خاص هم برای آن قرار داده اند که برخی آداب آن عبارتند از:
الف) باعث آزار واذیت طرف مقابل نشود.
ب) غیبت یا تمسخر مسلمانی در آن نباشد.
ج) زیاده روی و افراط در آن نکنند که باعث می شود هیبت و وقار شخص لکه دار شود و ارزش او در بین مردم از بین برود.
۵) رعایت شئون اجتماعی؛ مانند پاکیزگی، وقار، احترام به بزرگ ترها، نظم و انضباط، وفای به عهد، رازداری، مهربانی و گذشت که میزان نفوذ انسان را در دیگران بالا می برد.
۶) موارد ویژه؛ در آداب معاشرت گرچه بر ما لازم است که نسبت به همه انسانها و بلکه همه موجودات، خیرخواه و مهربان باشیم؛ ولی دین اسلام دربعضی از موارد، تاکید بیشتری کرده است؛ مانند صله رحم و رسیدگی به اقوام و آشنایان و از همه مهمتر، اعضای خانواده، همسایه داری و رعایت حقوق آنان، میهمان نوازی و آداب پذیرایی از آنان، عیادت مریض و رسیدگی به مشکلات او، تشییع جنازه و تسلی دادن به بازماندگان و رسیدگی به مشکلات آنان.
هرکدام از موارد فوق، دارای مطالب و انواع فراوانی است که احتیاج به توضیح و مطالعه وسیعی دارد؛ ولی از مجموع آنها می توان نمایی کلی از آداب معاشرت اسلامی را به دست آورد.
۷) آفات معاشرت؛ معاشرت با دیگران، اگر به صورت رفت و آمد باشد. مانند صله رحم و رفت و آمد اقوام و نیز معاشرت با دوستان و آشنایان، ممکن است دارای آفات و زیان هایی هم باشد که بی توجهی به آنها، اثرات زیان باری به دنبال دارد. بنابراین، لازم است این معاشرت ها، دقیق و حساب شده باشند. ما دراین جا به بعضی از نکات مهم دراین زمینه اشاره می کنیم:
۱) پرهیز از گناه: رفت و آمدها و معاشرت ها، زمانی مفید و موثر و موجب خشنودی خداوند خواهندبود که سبب گناه نشوند؛ چه بسا میهمانی هایی که در آنها شئون اسلامی رعایت نمی شود؛ به طول مثال، حریم بین زن و مرد از بین می رود. شرکت دراین جلسات، برای خانواده ها و به ویژه بچه ها، بسیار خطرناک خواهدبود.
۲) پرهیز از مزاحمت و تشکیل جلسات پرهزینه، ممکن است افرادی به بهانه صله رحم و رفت آمد، سبب تحمیل زحمت و مخارج زیادی برای دیگران شوند، این گونه معاشرت ها، نه تنها جلب محبت نمی کند، بلکه باعث دشمنی و کینه می شود.
۳) پرهیز از خوش رویی و خوش اخلاقی بیجا: یکی از آداب معاشرت، خوش اخلاقی و خنده روبودن است؛ به شرطی که به جا باشد؛ اما گاهی خوش اخلاقی و خنده روبودن، سبب سوءاستفاده افراد می شود و افراد را در انجام وظایف خود سست می کند؛ به طور مثال اگر معلم همیشه با بچه ها شوخی کند و سخت گیری را به بهانه خوش اخلاقی کنار بگذارد، بچه ها دست از درس برمی دارند و هیچ کدام به آن اهمیت نمی دهند. بنابراین، حسن معاشرت، همیشه به معنای خوش رویی و خنده رویی نیست و به همین جهت، در روایتی آمده که با گناهکاران، با چهره ای عبوس روبه رو شوید؛ تا از کارهایشان دست بکشند. در اینجا ما به بعضی از فنون اساسی در رفتار با دیگران اشاره می کنیم:
۱) اگر خواستید شخصی را نسبت به موضوعی متقاعد سازید، سعی نکنید پیرامون آن چه شما می خواهید با او به بحث بپردازید؛ بلکه اول از خواسته خود کوتاه بیایید و خواسته او را درنظر بگیرید و آن گاه نظر خودتان را مطرح کنید.
۲) در روابط اجتماعی با دیگران، سعی کنید از انتقاد، سرزنش و گلایه، خودداری کنید.
۳) سعی کنید نکات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایی کرده، آنها را به خاطر آن ویژگی ها و رفتارها، تحسین کنید؛ نه آن که روی نکات منفی انگشت گذاشته، شخص را مذمت کنید.
۴) سعی کنید شنونده خوبی برای دیگران باشید و دیگران را تشویق کنید تا درباره خودشان با شما حرف بزنند.
۵) به دیگران احترام بگذارید و کاری کنید که احساس کنند مهم و با ارزش هستند و این کار را صمیمانه انجام دهید.
۶) در برخورد با دیگران، با چهره ای گشاده و با لبخند، سخن را آغاز کنید.
۷) به جای این که مستقیما به دیگران دستور دهید تا کاری برای شما انجام دهند، خواسته خویش را به شکل سؤال طرح کنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید تا خواسته تان را عملی کنند.
۸) اگر دیگران کاری برای شما انجام دادند. آنها را به هر طریقی که ممکن است، خوشحال کنید و از آنها تشکر و قدردانی کنید. همچنین لازم است از حقوق دینی، اخلاقی و اجتماعی که دیگران برا نسان دارند، شناخت بیشتری پیدا کنید؛ تا بتوانید برای ادای آن حقوق، تلاش کنید. طبیعی است گاهی «دیگران» پدر و مادر یا برادران و خواهران انسان هستند و گاهی، اقوام و خویشان و گاهی نیز همسایگان و گاهی استادان و معلمان و... می باشند که هر گروهی، ویژگی ها و حقوق خاص خود را دارند که دراین زمینه، باید با مطالعه بیشتر، شناخت خویش را گسترش دهید؛ تا متناسب با روحیات هر گروه، با آنان رفتار کنید.
درباره روابط اجتماعی- از خانواده گرفته تا جامعه، عمل به ارزش های دینی و اخلاقی، بیانگر کرامت و ارزش والای خود شخص است و نباید منتظر این بود که عین این رفتار از طرف مقابل سربزند؛ بلکه در هر شرایطی، وظیفه شما عمل به ارزش های به دست آمده است. هر قدر رفتار و کردار منطبق با اصول ارزشی باشد، سیر پیشرفت و ترقی در مراتب انسانی، آسان تر و سریع تر خواهدشد.
 
پی نوشت: ۱-مجلسی، بحارالانوار، ج۷۱، ص.۲۳۴ ۲-آمدی، شرح غررالحکم، ج۲، ص.۶۶۷ ۳ - نهج البلاغه، نامه .۳۱ ۴- عاملی. وسایل الشیعه، ج۱۱، ص.۴۱۳ منبع: نشریه دانشجویی پرسمان
روزنامه کیهان
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  12:10 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشگاه آینده

 

دانشگاه آینده
دانشگاه آیندهیك دانشگاه دیجیتالی را تصور كنید... كه ابزاركار آن عبارتست از :صندوقی بزرگ پر از دیسكهای ذخیره ای ، شبكه ای انبوه از كابلهای فیبر نوری ، اتصال به اینترنت با پهنای باند گسترده و شاید یك ماهواره.homas H. Thompson دانشگاههای عصر حاضر با یك دگرگونی عمده مواجه می باشند : از یك طرف بعلت كمبود بودجه و افزایش تعداد دانشجویان نیاز به یك تغییر سازمانی دارند كه خود را با نیازهای جدید وفق دهند ؛ از طرف دیگر ، احتمال دارد فن آوری پیشرفته، بجای موقعیت تعدادی از معلمان قرار گیرد و دانشگاهها را به موسساتی كه ماهیت اصلی آنها مجازی است، تبدیل كند.
دانشگاهها سازمانهایی هستند كه بیشترین مقاومت را در مقابل تغییر از خود نشان می دهند. تغییر معمولاً ناخواسته، و در نتیجه پیدایش واقعیتی جدید بوجود می آید تا اینكه نتیجه ابتكار عمل آنها باشد.حتی اگر ما چندین قرن به عقب برگردیم ، متوجه می شویم كه تا قرن ۱۲ كه دانشگاههای بزرگ اروپا تاسیس و راه اندازی شدند، همان الگوهای گذشته را اعمال می كردندكه حاكی از محافظه كار بودن آنها دارد.فن آوری ارتباط رایانه ای این توانایی را در خود داردكه امكان " یادگیری بدون محدودیت زمانی"(۲) را متناسب با زمان و تواناییها و نیازهای دانشجو فراهم كند. این شیوه، در مقایسه با شیوه آموزشی معمول، كه نیازهای دانشجو (با معنی شناخته شده)را نادیده می گیرد و گروهی را در زمان و مكان مشخص و معینی مخاطب قرار می دهد، راهكاری اساسی است. از طرف دیگر، این احتمال وجود دارد كه فن آوری ارتباط رایانه ای به ساخت اجتماعی موجود در موسسات آموزشی آسیب برساند و نشستهای فیزیكی را به حداقل برساند.
● فن آوری و دانشگاه
استفاده از فن آوری برای آموزش در دانشگاهها، تا بحال هیچ تغییر اساسی بدنبال نداشته است. توماس ادیسون(۳) پیش بینی كرده بود كه استفاده از فن آوری پیشرفته آن زمان، كه امروزه به آن سینما گویند، باعث انقلابی در همه زمینه های مربوط به سیستم آموزشی خواهد شد و چایگزین متون مرجع علوم میشود. با ظهور تلویزیون آموزشی در اوایل دهه پنجاه ، بسیاری از وعده های تغییرات اساسی كه می بایست در شیوه های آموختن در دانشگاهها بوجود آید، در معرض عینیت قرار گرفت. واقعیت امروز نشان میدهد كه آن پتانسیل فوق العاده ای كه در دهه پنجاه ذكر شد، در حد همان پتانسیل باقی ماند و هرگز به منصه ظهور نرسید و شیوه های آموزشی در دانشگاهها ثابت مانده است.مشابه با آن نیز، سیتمهای سمعی- بصری دهه۹۰ بعنوان وسایل كمك آموزشی بود كه جز حالتی دل خوش كننده از آن باقی نمانده است، و استفاده از آنها در زندگی امروزه بی اهمیت است.
ظهور اینترنت و محیطهای ارتباط رایانه ای همراه با آن، ما را به یاد وعده هایی می اندازد كه در نتیجه پیدایش دیگر فن آوری های آموزشی بوجود آمده بود و پس از مدتی به بوته فراموشی سپرده شد، ضمن اینكه آنها برای تكامل به سیستمهای موجود و تمایل خود وابسته بودند.دانشگاه مدرنـی كه ما می شناسیم و دوست داریم، بهای خیلی زیادی دارد.آموزش عالی در صورتیكه بصورت فعال و حرفه ایی عمل نكند سهم بازار راازدست خواهــد داد. موسسات آگاهی رسانی و بخش خصوصی برای سود بردن از این فرصت جدید سهیم خواهند شد. یادگیری همیشگی برای دانشگاهها، مركز سود دهی بزرگ خواهد شد، چرا كه آنها با فراهم كردن فرصتهای یادگیری وسیع در محل كار، با تاجران كار می كنند.Western Governors unieversity ۱۹۹۸ b
● یك واقیت در حال تغییر
قرن آینده واقعیتهای اقتصادی متفاوتی را به همراه دارد، كه ادعا دارد شخص باید با هزینه كمتر، كار بیشتر انجام دهد. رشد جمعیت كشورهای در حال توسعه باعث می شود كه نمودار بودجه بین افراد بیشتری تقسیم شود. تقاضاهای افراد نیز افزایش می یابد و آنچه كه متعاقب آن پیش می آید، افزایش قیمت در زمینه های پزشكی، امنیت داخلی، حمل و نقل و غیره است. حوزه آموزش درسراسر جهان نیز مشمول این واقعیت می شود. علیرغم افزایش چشمگیر تعداد دانشجویان، اختصاص بودجه به دانشگاه، مطابق با آن افزایش چشمگیری نیافته است. خود جمعیت دانشجویی هم در حال تغییر است و دانشجویان بیبشتری از گروه سنی بالای چهل سال در این فرایند وارد می شوند.
این دانشجویان بعلت وضعیت خانوادگی، تغییر پذیری زمان (۴)و فاصله جغرافیایی، نیازهای متفاوتی دارند كه این نیازها، ساختار آموزش و شیوه اعمال آنرا تحت تاثیر قرار می دهد. بسیاری از دانشجویان كه در گذشته، از پذیرفته شدن آنها در موسسات آموزشی عالی جلوگیری می شد، علاقمند به گسترش افقهای خود هستند و همچنین از نظر سازمان آنها نیز، این كار ضروری به نظر می رسد. در گذشته دور، دانشگاهها بدین منظور تاسیس شدند كه دانشجویان خود را برای عملكرد و ایفای نقش بهتری در جامعه، بعنوان شهروندانی كار آمد، آموزش ببینند. در قرن پیش و نیز قرن اخیر، این مفهوم تا اندازه ای تغییر كرد و دانشگاههای زیادی، با عنوان ((دانشگاههای تحقیقی)) تاسیس شدند كه هدف آنها آموزش محققان بود و نه ضرورتاً آموزش شهروندانی كه نقش مستقیم آنها بعنوان نیرویی تولیدی در بازار باشد.
این دانشگاهها هزینه های هنگفتی از دولتهایی كه در آن كار می كنند، می گیرند با این حال به سختی می توان میزان نقش مستقیم آنها را در بازار تولید تعیین كرد. موضوع فوق گاهی اوقات با نیازهای مستقیم بازار، كه نیاز به افراد آموزش دیده در زمینه تخصصی است، مغایرت دارد. این تضاد بر بخش تولید در بازار فشار وارد می كند تا در تخصیص منابع، اولویتها را تغییر دهد، و آن را به سمت موسسات آموزشی یا دانشگاههایی هدایت كند كه به آن جمعیت پیش بینی شده آموزش دیده برای عملكرد موثر در بازار، دست یابد. همچنین این تضاد، باعث می شود كه زمینه های جدید دانش مورد نیاز بازار و نیز برنامه های آموزشی پیشرفته برای برآوردن این نیازها شناسایی شود. دلیل دیگر بر این واقعیت مبتنی است كه دانشگاهها، بدلیل رقابت ناسالم، بیش از پیش حالت تجاری به خود می گیرند. تجـــاری شدن، آنها را قادر ساخته كه به بازارهــای جدیدی مثل Life Long Learning یا Corporate Training روی آورند. این بازارهای جدید و خوش آتیه، دانشگاهها را قادر می سازد كه به آن جمعیت پیش بینی شده جدید و بقای خود دست یابند. راه تجاری شدن نیز با فن آوری هموار می شود كه دربسیاری از موارد بازار فوری را بوجود می آورد. عامل دیگری كه در این جریان نقش دارد، غولهای ارتباطی جهانی از قبیل: شركتهای تلویزیونی، غولهای رایانه ای، شركتهای كابل و تلفن می باشد.
در رقابتی كه امروزه در این زمینه بشدت جریان دارد، شركتهای فوق تلاش می كنند كه بخش در حال توسعه بازار را به چنگ آورند و عادات مصرفی انسان را كنترل كنند.یكی از شیوه های آینده دار، آموزش است. استفاده از خطوط ارتباطی كنترل شده توسط این شركتها و تبدیل آنها به یك محصول پر طرفدار برای نیازهای اساسی موجب می شود كه این شركتها خیلی سریع سرمایه گذاری عظیمی در حوزه، توسعه ارتباطات رایانه ای انجام دهند. كمبودهاو فشارها ی اقتصادی نیز باعث خواهد شد كه سرمایه گذاری روی دانشگاهها طوری باشد كه استفاده هوشمند از زیر ساختها برای آن جمعیت پیش بینی شده خود، شامل دانشجویان دائمی، را باعث شود.عامل چهارم در این جریان، مدیران دانشگاهها هستند، روسای دانشگاهها، اغلب مسئولیت جنبه های غیر آموزشی دانشگاه را نیز بعهده دارند، و هدفشان حفظ تعادل و پایایی اقتصادی آن است، استفاده از فن آوری اطلاعات به سازمانی كه این مدیران در راس آن قرار دارند، یك برتری رقابتی بر دیگر دانشگاهها بوجود می آورد، و این مدیران نمی توانند به خود اجازه دهند كه از قافله عقب بیافتند.
بعلاوه آنها می توانند از مزایای استفاده از رسانه های ارتباط رایانه ای شامل توانایی روبه افزایش آنها برای ارائه كارهای تكمیلی مدرسان و موفقیت آنها، توانایی آنها برای استفاده از دوره های پیشرفته دانشگاههای دیگر و كاهش بهای آموزش یا دوره های پیشرفته ، استفاده كنند.این واقعیت در حال تغییر ممكن است یك عامل عجیب ولی معقول برای تغییر نگرش دانشگاهها به سوی فن آوری آموزشی بویژه بسمت فن آوری ارتباطات آنطور كه به آموزش مربوط است، باشد. این تغییر بصورت اختیاری صورت نخواهد گرفت، بلكه ترجیحاً تحت اجبار و نیاز شدید برای مقاومت در برابر وجود فشار اقتصادی انجام می گیرد.● كتاب دیجیتالی و تاثیر آن بر دانشگاه مجازی
رسانه های چاپی در محیط دانشگاهی در قرن اخیر علیرغم اختراعاتی مثل فیلم، تلوزیون و بازیهای رایانه ای جایگاه خود را حفظ می كنند، با این حال امروزه با توسعه شاهراه اطلاعاتی و رایانه و دلایل اقتصادی وموارد مختلف دیگر، با وارد شدن به محیط جدید ارتباطی(و اینكه كاغذ بعنوان یك محصول ارزان كه در حال نابودی جنگل است)یك تهدید واقعی علیه استفاده مستمر چاپ كتابها ونشریات چاپی ایجاد شده است. حجم اطلاعات چاپی در محیط دانشگاه سالانه با سرعت حیرت انگیزی افزایش می یابد. برای مثال، مجله chemical abstract برای رسیدن به یك میلیون مقاله، به سی سال (۱۹۳۷-۱۹۰۷ ) وقت نیاز داشت و برای دست یافتن به دومین میلیون به ۱۸ سال زمان نیاز داشت و در دهه اخیر، یك میلیون مقاله در هر ۷۵/۱ سال نوشته می شود. در زمان مشابه تعداد مجلاتی كه هر سال منتشر می شود، به میزان ۴ الی ۸ درصد در سال افزایش می یابد.
در حیطه چاپ و هزینه ذخیره و بهای خرید برای كتابخانه های دانشگاهی، مشكلات زیادی وجود دارد. در عمل بسیاری از دانشگاهها بدلایل اقتصادی و عملی، تعداد نشریات چاپی را كه برای كتابخانه ها خریداری می كنند، كاهش می دهند، و تبدیل به نسخه های دیجیتالی می كنند. در نتیجه سود تولید نشریات چاپی كاهش می یابد و صرفا چاپ در رسانه های دیجیتالی را شروع می كنند. پدیده مشابهی در حوزه متون مرجع علمی رخ می دهد. عواملی چون بهای تولید كتاب مرجع، پیشرفتهای سریع در حوزه علوم و اشباع بازار با كتابهای مرجع، باعث می شوند كه بسیاری از ناشران و نویسندگان به این نتیجه برسند كه چاپ كتاب به شكل رسانه های دیجیتالی بهتر است.همچنین ناشران ظرفیتهای موجود در این رسانه ها را می دانند و در تدارك دوره های ارتباطات پیشرفته رایانه ای برپایه همان كتابهای مرجع هستند. نتیجه این جریان، افزایش مداوم فشار اقتصادی بر دانشگاهها برای تبدیل به محیطهای ارتباط رایانه ای است.
● مدلهای گوناگون دانشگاههای آینده
واقعیت های اقتصادی به عنوان عوامل موثر در ساختار دانشگاهها چندین شكل از دانشگاههای آینده را متصور می سازند:
۱- دانشگاه مجازی: دانشگاه آینده در حالت اول به صورت یك واقعیت مجازی نمود پیدا می كند. برای رسیدن به این هدف لازم است كه پیشرفت های قابل توجهی در همه زمینه های كار با فن آوری های مربوط به رایانه شامل: تشخیص بیان، نمایش اطلاعات در یك صفحه، ریز نمودن و تغییر شكل آن به صورت فن آوری ماندگار، پهنای باند برای انتقال اطلاعات و سرعت انتقال اطلاعات، صورت پذیرد. این ابزارهای فن آورانه، فن آوری های جدید را به سادگی برای همگان قابل دسترس می سازند و موانعی را كه باعث عدم استفاده وسیع از فن آوری در جهت آموزش شده است، از پیش رو برمی دارند.
۲- مدل مختلط: در این حالت صورت فیزیكی دانشگاه باقی می ماند. درس خواندن و تحصیل در این دانشگاه هزینه زیادی دارد. تعداد اندكی از مردم در این موسسات مشغول به تحصیل می شوند و استفاده زیادی هم از فن آوری های اطلاعاتی بعمل می آورند، اغلب دانشجویان در دانشگاههای مجازی تحصیل می نمایند كه ارزان و دولتی هم هستند.
۳- مدلWGU(۵)i یا دانشگاه دول غربی:WGU نمونه پیشرفته ای از یك دانشگاه مجازی می باشد كه در سال ۱۹۹۵توسط دولتهای هجده ایالت غربی در ایالات متحده تاسیس شدند. و در سال ۱۹۹۸شروع به فعالیت نمودند. این دانشگاه مطالعه و آموزش مجازی از طریق اینترنت را ممكن می سازد و همچنین با پذیرفتن مدارك قبلی دانشجویان در رشته ها و آموزشهای حرفه ای برای رشته ها و آموخته های جدید، مدارك بالاتر را تقدیم دانشجویان خود می نماید. این دانشگاه همبستگی استراتژیك و بین المللی با سازمانهای مشابه در انگلستان و چین پیدا كرده است و با موسسات یادگیری از راه دور مثل دانشگاه آزاد انگلستان به منظور گسترش و تنوع رشته های پیشنهادی همكاری نموده است. موسسات دانشگاهی در چندین ایالت آمریكا و تعدادی از قاره های مشهور جهان گسترش یافته اند.
در حالیكه از طرح ظاهری و صورت فیزیكی دانشگاه خبری نیست. دانشگاهها با هدف چرخش به سمت برنامه های بزرگ مردمی و پیشنهاد آموزش حرفه ای برای كاركنان خود را وفق داده اند. دستیابی به منابع اطلاعاتی همچون كتابخانه های سنتی است كه در نزدیكی محل اقامت دانشجویان قرار دارند. و در یك وسعت ممكن دستیابی به منابع پیوسته، فراهم شده است. مدل اقتصادی دانشگاه ایالات عبارتست از سرمایه گذاری اندك در زیر ساخت های گرانقیمت و افزایش همكاری و خرید خدمات بیرونی به منظور صرف هزینه كمتر در زیر ساخت ها و جایگزینی خدمات اطلاع رسانی و آنچه كه حتی سبب استفاده بیشتر از منابع می شود.
● رویكرد نگرش بالا به پایین در مقابل رویگرد پایین به بالا
حركت به سمت عصر دانشگاه مجازی مطلبی است كه در عمل نیازمند مدیران بالا دست و تحت تاثیر مسائل اقتصادی است. این روش به رویكرد بالا به پایین، اعتقاد دارد. و گاهی تعدادی از اساتید و حتی دانشجویان را كه در این فرایند شركت دارند، ندیده می گیرد. اساتید ممكن است در این فرایند شركت ننمایند چرا كه موقعیت خود را در دانشگاههای مجازی در معرض تهدید می بینند. این خطرتا حدی است كه دانش تصاحب شده بوسیله آموزگاران می تواند بصورت یك رشته ارتباطات رایانه ای انتقال یابد و حتی در چندین دانشگاه به اجرا در آید كه در این صورت به آموزگاران كمتری نیاز پیدا می شود. استفاده از محیط ارتباطاتی رایانه ای بایستی توانایی مدیران دانشگاه را برای نگهداری و حفظ ارتباط نزدیك با پیشرفت های تحصیلی و كامیابی اساتید افزایش دهد، كه البته نگرانیهای زیادی را با خود به همراه دارد. دانشجویان از طرفی بایستی نگران آینده آموزش در دانشگاه و تقاضای آنها برای یادگیری بیشتر و مسئولیت پذیری در فرایند یادگیری باشند.
آموزش به طریقه سنتی به درگیری، فعالیت و مسئولیت كمتری نیاز دارد و دانشجویان را به عنوان شركت كنندگانی منفعل و غیر فعال در فرایند یادگیری بار می آورد، كه البته برای برخی افراد آسانتر و بهتر به نظر می رسد. یك دیدگاه مقایسه ای در روش BOTTOM_UP نشان می دهد كه رقابت و مبارزه در این فرایند تنها با همكاری با اساتید و بها دادن به آنان به صورت مناسب، به موفقیت می انجامد.بدون پاداش مناسب، یافتن اساتیدی كه در روند تغییر آموزش سنتی به آموزش از طریق ارتباطات رایانه ای موثر باشند، غیر ممكن به نظر می رسد. اساتید همچنین در مقابل كسانی كه روش TOP_DoWN را پذیرفته اند استدلال می كنند كه زمان مورد نیاز جهت یادگیری و تاثیر متقابل در محیط های ارتباطاتی رایانه ای بیشتر از زمان لازم برای یادگیری سنتی است و با وجود مزایای اقتصادی فراوانی كه این فن آوری ها دارندهنوز هم دور از دسترس هستند.خلع وجود یك مجموعه عمومی از راهنماها برای ارائه آموزش از طریق فن آوری قابل لمس است. بازار سرگرمی و تجارت الكترونیكی ممكن است سرانجام به ظهوراستانداردهای فن آورانه برای آموزش و تطبیق آن با این فرایند، منجر شود.
● اهمیت فن آوری در دانشگاه آینده
به منظور پیشرفت و درك واقعی از دانشگاه مجازی به تعدادی مسائل مربوط به فن آوری و مفاهیم اصولی نیاز داریم كه در این روند به عنوان ضروریات اولیه محسوب می شوند. امروزه مشكلات مربوط به فن آوری حتی از یك حمایت ساده در جهت اجرای عملی فن آوری آموزشی جلوگیری می كنند.
موارد اصلی مورد تاكید عبارتند از:
۱- راه حلهایی كه بكار می رود خشك و وابسته به محیط كار نباشد. راه حلهای انعطاف پذیر برای موفقیت كاری معلمین و دانشجویان در این فرایند ضروری است. بعلاوه مطلوبست كه مجموعه دارایی های موسسات مختلف را برای جوابگویی به تقاضا در زمینه مواد منحصر به فرد و شكل های مواد نادر، توانا نماییم. برای انجام این كار بایستی درجهت همكاری با تولید كنندگان نرم افزار و سخت افزار و دلایل مشاركت آنها در این فرایند و تشخیص استانداردهای پیشرو و حمایت از آنها، مثل تشریك مساعی در تعیین استانداردها و تعریف نیازهای استفاده كنندگان تلاش نمائیم. استانداردهای تعیین شده بایستی تا حد امكان انعطاف پذیر باشند و بسته به هر رسانه خاص یا محیط های كاری متنوع، قدرت سازگاری و انعطاف پذیری با موقعیت های ممكن را داشته باشند.
۲- اطمینان و سری بودن اطلاعات: از زمان مطرح شدن دانشگاه مجازی، دسترسی به اطلاعات سادگی و آزادی بیشتری نسبت به ذخیره اطلاعات و جلوگیری از استفاده از اطلاعات، پیدا نموده است. بسته های نرم افزاری مهم و زیادی برای ابزارهای توسعه محافظت از ایمنی اطلاعات و محرمانه نمودن آن وجود دارد كه همزمان با دستیابی آزاد تا حد ممكن و حتی تشویق به استفاده از اطلاعات، قادر به فعالیت می باشند. موضوع مهم دیگر توانایی قدرت خرید توسط طرف سوم، از طریق مخفی و پروتكلهای كاربرپسند می باشد.
۳- كار بر پسندی و دستیابی آسان- یكی از مسائل مشكل استفاده از رایانه حمایت از نیازهای استفاده كننده برای بكار بردن این رسانه می باشد. این حمایت برخاسته از ناسازگاری برنامه ها و نرم افزارها با سرعت خارق العاده پیشرفت فن آوری و عدم مطلوبیت فن آوری است. بعلاوه تلاقی بیش انسان و رایانه میزان پیشرفت این تعادل را تعیین می نماید و یكی از اصول كاری در دانشگاه مجازی است.
۴- قابلیت های ارتباط دو طرفه همزمان و غیر همزمان- این فن آوری كه چند استفاده كننده را به صورت دو طرفه همزمان و غیر همزمان به هم مرتبط می نماید، هنوز به تحقیقات زیاد و سازگاری با استانداردها نیاز دارد. مسائلی از قبیل: پهنای باند، فشردگی اطلاعات، قدرت استفاده همزمان تعدادی از استفاده كنندگان و انتقال نمای ظاهری به عنوان بخشی از ارتباط دو طرفه، در این زمینه مطرح می باشند كه نیاز به چاره اندیشی دارند.
 
یادداشتها ۱ . برگرفته از اینترنت با عنوان “ the university of future” ۲ . Asynchronous learning ۳. Thomas Edison ۴.time flexibility ۵.Western Governors University نوشته: دیوید رشتی(David Rashty) ترجمه: محمدرضا امیری كارشناس ارشد كتابداری واطلاع رسانی و كتابدار دانشگاه بوعلی سینای همدان غلام حیدری كارشناس ارشد كتابداری و اطلاع رسانی و كتابدار دانشگاه رازی كرمانشاه
نما مجله الکترونیکی پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  12:11 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشگاه تمدن ساز

دانشگاه تمدن ساز


دانشگاه تمدن سازلازمه سخن گفتن از مفهوم «دانشگاه تمدن ساز» یافتن پاسخ درخور به سلسله سؤال هایی است که در پرتو آن بتوان به برداشت درست و شفافی از این واژه ترکیبی دست یافت. این سؤال ها می تواند از قرار ذیل باشد: تمدن چیست آیا تمدن به خودی خود ساخته می شود یا این که آن را می سازند آیا ساختن تمدن براساس طرح از پیش تعیین شده ای صورت می گیرد یا این که بدون برنامه قبلی و به تدریج ساخته شده شکل می گیرد به تعبیر دیگر آیا شکل گیری تمدن یک پروژه است یا یک پروسه آیا می توان از دستگاه ها، مؤسسات، ساختارها و نهادهای تمدن ساز سخن گفت در این میان نسبت و رابطه دانشگاه و تمدن سازی چه می تواند باشد آیا دانشگاه می تواند تمدن ساز باشد آیا تمدن سازی نیاز به نیروهای پیشرو
(Avant- garde) دارد تمدن سازی دانشگاه چگونه است سهم دانشگاه از تمدن سازی چقدر و چگونه می تواند باشد
در تلاش برای ارائه تصویری از تمدن می توان گفت که تمدن پدیده ای چند ضلعی در زندگی اجتماعی انسان محسوب می شود که اضلاع مختلف آن را دین، علم، اخلاق، فلسفه، حقوق، ادبیات، معرفت شناسی، زیبایی شناسی، معماری، هنر، فن، اقتصاد و سیاست تشکیل می دهد. تمدن برآیند همه اینها در زندگی روبه تحول و تکامل انسان است. تمدن در همه اینها تجلی می یابد و اینها همه سازنده بنای عظیم و حجیم تمدن هستند. لذا هنگامی که از یک تمدن مشخص سخن گفته می شود، این معنا از پیش مفروض گرفته شده است که در آن تمدن ما با مجموعه های همگن، همساز، هم سنخ و منسجم از اجزای مختلف سخت افزاری و نرم افزاری زندگی جمعی انسان رو به رو هستیم. مجموعه ای که در آن باور عقیده ، علم ، اخلاق ، دین ، هنر ، فلسفه ، حقوق و ادبیات ، اقتصاد و سیاست در همخوانی، همگرایی و تعامل با یکدیگر ساختمان معنایی واحدی را شکل می دهد.
امروزه اهمیت دانشگاه در تأثیرگذاری بر تمدن ها تا بدان حد است که می توان به جرأت ادعا کرد که بدون دانشگاه هیچ تمدنی ره به جایی نخواهد برد و دانشگاه های امروز از ستون های برپادارنده تمدن ها به شمار می آیند. دانشگاه به طور مستقیم و غیر مستقیم تأثیرگذار بر هنر ، فن ، اقتصاد ، سیاست ، ادبیات ، فلسفه و اخلاق و دین و بالاخره علم در مفهوم خاص آن است و این یعنی حضور دانشگاه در همه اجزای یک تمدن. دانشگاه کانون انباشت علم برای تمدن سازی محسوب می شود و صد البته هر علمی را توان تمدن سازی نخواهد بود. ساخت تمدن را علمی تمدن ساز لازم است. دانش تمدن ساز از ضروریات دانشگاه تمدن ساز و آن نیز از لوازم تمدن سازی است. البته روشن است که دانشگاه تنها مؤسسه تأثیرگذار بر تمدن و شکل گیری آن محسوب نمی شود. نهادها، مؤسسات و دستگاه های دیگر اجتماعی، فرهنگی و علمی نیز در شکل گیری و رشد و نمود و تعالی تمدن ها تعیین کننده اند.
با ظهور انقلاب مبتنی بر اسلام در ایران سال های ۵۶ و ۵۷ بار دیگر کشور در شکل دهی و احیای «جامعه اسلامی» همان تمدن اسلامی- ایرانی پیشقدم شده است . همچون چهارده قرن قبل، زمینه های شکل گیری تمدن نوینی پدید می آید که در آن فرهنگ و تمدن ایرانی یکی از پایه های اصلی است.
ایران امروز چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ بین المللی در شرایطی قرار گرفته است که چاره ای جز تمدن سازی ندارد. ایران امروز در شرایطی قرار گرفته است که از عوامل شش گانه مؤثر در ساختمان هر فرهنگ و تمدن یعنی روش های معیشتی، شرایط اقلیمی، نژاد، روش های سیاسی،
تأثیر پذیری یا رخنه تمدن های پیروز اکثریت قریب به اتفاق آنها را داراست. اگر عامل دین و عامل انسانی را به این عوامل بیفزاییم، آنگاه ایران در شرایط برجسته تر و حساس تری قرار می گیرد. امروزه اسلام احیا شده و نخبگان مصمم و روابط اجتماعی مستعد، شرایط تاریخی فوق العاده ای را برای احیای تمدن ایرانی- اسلامی آفریده است. بویژه اگر این سخن « توین بی» را بپذیریم که «ظهور تمدن، مرهون مشکلات و سختی هاست، نه نتیجه رفاه و آسانی».
ایران امروز به علت دشمنی سرسختانه تمدن غالب غرب در یکی از سخت ترین شرایط و با دنیایی از مشکلات زنجیره ای آفریده شده در برابر خود قرار دارد. ایران خواسته یا ناخواسته وارد عرصه ای شده است که یا تمدن می سازد و می ماند و یا زیر فشار تمدن غالب غرب از پا درمی آید. ساخت تمدن نوین ایرانی- اسلامی ضرورت ایران امروز است.
واژه «دانشگاه تمدن ساز» مفهوم اختیار شده برای نمایاندن تمام عیار الزامات سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در حوزه آموزش عالی کشور، بویژه در عرصه فرهنگ است. به عبارت دیگر، اصطلاح دانشگاه تمدن ساز ترجمان ایران ۱۴۰۴ در آموزش عالی است که در آن جمهوری اسلامی ایران باید الهام بخش برای جهان اسلام بوده و به لحاظ علمی و اقتصادی رتبه اول را در منطقه از آن خود سازد. اگر این هدف دارای الزاماتی در حوزه های مختلف کشور باشد، در حوزه علوم، تحقیقات و فناوری بهره مند شدن از دانشگاهی تمدن ساز را می طلبد که بتواند با مشارکت در ساخت تمدن نوین ایرانی- اسلامی هدف سند چشم انداز در این حوزه را محقق سازد. «دانشگاه تمدن ساز» یعنی هدف غایی و بستر حرکت دانشگاه های ایران در ۲۰ سال آینده.

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:04 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشگاه دلخواه من

 

دانشگاه دلخواه من
دانشگاه دلخواه منحالا دیگر هر جا كه می روی حرف از دانشگاه و این چیزها است . همه از هم می پرسند چی قبول شدند یا فلانی چی قبول شده و ... خلاصه طوری شده كه همه شدند كارشناس مسائل كنكور و دانشگاه . شاید حالا كه بحبوحه كنكور و ثبت نام و دانشگاه و این ها است ، بد نیست مقایسه ای داشته باشیم میان سیستم پذیرش دانشجو در كشورهای مختلف خدا را چه دیدید شاید یك وقتی به سرتان زد كه برای ادامه تحصیل بروید خارجه .
مالزی : آموزش عالی در دانشگاه های عمومی مالزی از سوی دولت حمایت مالی می شود . متقاضیان ورود به دانشگاه های عمومی این كشور باید در آزمون ورودی شركت كنند یا گواهی ثبت نام در مقاطع عالی را داشته باشند STPM و سوی شورای آزمون مالزی برگزار می شود .
STPM در سطح بین الملل از سوی بسیاری از دانشگاه ها به ویژه دانشگاه های كشورهای مشترك المنافع ، امریكا و جمهوری ایرلند به رسمیت شناخته شده است . اگر چه این آزمون در سطح جهانی اعتبار دارد ، اما به دلیل دشوار بودن در كمتر كشوری برگزار می شود . بسیاری از دانشگاه ها به ویژه در بریتانیا نتایج این آزمون را معادل با نتایج آزمون سطح AGCE می دانند ؛ هر چند آزمون سطح A به دشواری آزمون STPM نیست .
بسیاری از داوطلبان برای ورود به دانشگاه های مالزی در این آزمون سخت شركت می كنند . این آزمون تنها آزمون مورد تأیید برای ورود به دانشگاه های این كشور نیست . برخی متقاضیان ورود به دانشگاه ها در آزمون معادل دیگری موسوم به IPTA نیز شركت می كنند اگر یك كم انصاف داشته باشید ، می بینید كه خداییش كار سختیه .
سوئد : سیستم آموزش عالی سوئد علاوه بر مطالعات سنتی دانشگاهی ، انواع مختلف آموزش از جمله تربیت معلم ، مراقبت های بهداشتی ، فنون و غیره را در نیز در بر می گیرد . این سیستم تحت نظارت دولت مركزی ، مقامات محلی و ذینفعان خصوصی اداره می شود .
كلیه مؤسسات آموزش عالی به جز دانشگاه علوم كشاورزی تحت نظارت وزارت علوم سوئد اداره می شوند . دانشگاه علوم كشاورزی زیر نظر وزارت كشاورزی این كشور قرار دارد . سیستم آموزش عالی در سوئد به ۲ بخش مقطع لیسانس و فوق لیسانس تقسیم می شود .
برای پذیرش در سیستم دانشگاهی سوئد برخورداری از گواهینامه پایان تحصیلات متوسطه الزامی است . همچنین قبولی در آزمون های ورودی شرط اصلی گام نهادن به مقاطع دانشگاهی محسوب می شود . در این میان موارد دیگری نیز برای پذیرش داوطلبان لحاظ شده كه از آن جمله می توان به برخورداری از تجارب كاری برای رشته های خاص و توانایی های هنری برای شركت در رشته های هنری اشاره كرد .
● حالا اگر گفتید این سیستم چه طور دانشجوی غیر بومی می پذیرد ؟
كلیه داوطلبان غیر بومی ملزم هستند مستقیم به دانشگاه ها یا كالج های مورد نظر خود در خواست تحصیل دهند . مشاوران داوطلبان و دفاتر پذیرش اطلاعات لازم و فرم های مربوط به شرایط تحصیلی را در اختیار آنها قرار می دهند . شرایط پذیرش این داوطلبان ممكن است به نسبت وضعیت آنها ، ملیت و برخورداری از زبان سوئدی متغیر باشد ؛ همچنین فرم های در خواست و فرجه های تعیین شده برای ارسال آنها ممكن است در دانشگاه های مختلف متفاوت باشد .
▪ كانادا :
كشور كانادا از تعداد زیادی دانشگاه و كالج برخوردار است كه در هر دو بخش روستایی و شهری واقع شده اند . دانشگاه های این كشور از نظر كیفیت آموزش و پژوهش از شهرتی جهانی بهره مند هستند . مدركی كه پس از تحصیل در این دانشگاه ها به دانشجویان اعطاء می شود با مدارك دانشگاه های امریكا و كشورهای مشترك المنافع برابری می كند .
آزمون ورودی دانشگاهی در سطح كشوری در كانادا برگزار نمی شود و هر دانشگاه به صورت مجزا استانداردهای پذیرش را خود تعیین و صلاحیت هر یك از داوطلبان را ارزیابی می كند .
سال تحصیلی در دانشگاه های این كشور معمولاً از ماه سپتامبر تا ماه می طول می كشد . برخی دانشگاه ها از دوره ۱۶ هفته ای تحصیلی و برخی سیستم ۳ ماهه تحصیلی برخوردارند . تعداد دانشجویان ثبت نام شده تمام وقت در دانشگاه ها از بیش از ۳۵ هزار نفر تا كمتر از یكهزار نفر متغیر است . به علاوه بیشتر دانشگاه های این كشور شمار بالایی دانشجویان پاره وقت دارند . در این دانشگاه ها مدارك مختلفی از لیسانس تا دكتری اعطا می شود ، شهریه دانشگاهی در كانادا به نسبت ایالت ، مؤسسه دانشگاهی و برنامه آموزشی متغیر است .
از آن جا كه مردم كانادا به ۲ زبان رسمی انگلیسی و فرانسه صحبت می كنند ، دانشجویان غیر بومی می توانند مدرك خود را به یكی از این دو زبان دریافت كنند . برخی از دانشگاه ها سیستم آموزشی خود را بر پایه هر دو زبان تنظیم كرده اند .
برای پذیرش در دانشگاه های انگلیسی زبان ، دانشجویانی كه زبان انگلیسی زبان اول آنها نیست باید یك آزمون انگلیسی را بگذرانند . آزمون تافل معمولاً توسط دانشگاه های كانادا به عنوان آزمون زبان در نظر گرفته می شود .
مسئولیت اداره سیستم دانشگاهی و كالج های كانادا به عهده دولت های منطقه ای و ایالتی است . دولت های منطقه ای و ایالتی بخش اعظمی از بودجه مؤسسات عمومی دانشگاهی را تأمین می كنند . بودجه اضافی نیز از محل دولت فدرال هدایای در نظر گرفته شده برای بخش تحقیقات و شهریه های دانشجویی تأمین می شود .
كلیه مؤسسات دانشگاهی در كانادا از حق اعطای مدرك تحصیلی برخوردارند . در واقع می توان گفت دانشگاه هایی كه به عنوان مؤسسات اعطاء كننده مدرك در نظر گرفته می شوند معمولاً مدارك لیسانس ، فوق لیسانس و دكتری را ارائه می كنند . كالج ها دوره هایی با محوریت كار و پیشه را عرضه می كنند كه در نهایت به دریافت گواهینامه و دیپلم منتهی می شود .
كانادا از تعداد زیادی دانشكده های مستقل یا خصوصی و كالج های حرفه ای خصوصی برخوردار است ، عملكرد این دانشكده ها و كالج ها مستقل از سیستم دانشگاهی عمومی است ، ۵ ایالت آلبرتا ، بریتیش ،كلمبیا ، مانی توبا ، كبك و ساسكاتچوان به این دانشكده ها كمك های مالی اعطاء می كنند . كالج های خصوصی هیچ گونه كمك مالی از دولت های ایالتی و منطقه ای دریافت نمی كنند مگر آن كه به یكی از مؤسسات عمومی وابسته باشند .
▪ روسیه :
دولت روسیه قصد دارد طرح برگزاری یك آزمون كشوری به عنوان آزمون استاندارد ورودی در تمام مناطق این كشور را در سال ۲۰۰۹ به دانشگاه ها تصویب كند .
روسیه اجرای آزمایشی طرح برگزاری این آزمون را در سال ۲۰۰۱ در مناطقی منتخب شروع كرد . ۷۸ منطقه در آزمون سال ۲۰۰۵ شركت داده و ۸۰ منطقه نیز برای آزمون امسال انتخاب شدند .
دولت روسیه بیش از این طرح برگزاری آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها را برای سال ۲۰۰۸ در نظر گرفته بود .
همچنین كابینه روسیه طرحی را تصویب كرد كه به موجب آن كالج های این كشور مجازند پذیرش دانشجویان خود را بر اساس نتایج برگزاری آزمون های المپیادها انجام دهند . آزمون های المپیادی از سوی گروه های آموزشی مختلفی از جمله دانشگاه ایالتی مسكو برگزار می شود .
روسیه از سیستم سنتی و بسیار كهن آموزش كیفی برخوردار است و با داشتن یكی از بهترین سیستم های آموزش همگانی در جهان گوی سبقت را در بحث سواد آموزی از دیگر
كشورهای اروپای غربی ربوده به طوری كه آمار سواد‌آموزی در این كشور ۹۸ درصد است .
▪ اتریش :
اتریش یكی از ۳ كشور دنیا است كه آزادترین سیستم پذیرش دانشگاهی را دارد ، به طوری كه داوطلبان تنها با قبولی در آزمون نهایی MATURA می توانند در هر یك از رشته های مورد علاقه خود یا حتی در چند رشته بودن پرداخت هزینه اضافی در دانشگاه های عمومی ثبت نام كنند دو كشور دیگر ، سوئیس و بلژیك است .
این سیستم پذیرش آزاد باعث شده است تعداد دانشجویان در رشته های عمومی چون روان شناسی و روزنامه نگاری افزایش یابد .
MATURA كه واژه ای رایج در كشورهای اتریش ، بوسنی و هرزگوین ، بلغارستان ، كرواسی ، ایتالیا ، لیختن اشتاین ، مقدونیه ، مونته نگرو ، لهستان ، صربستان ، اسلوونی ، سوئیس و اوكراین است ، شامل آزمون نهایی دوره آموزش متوسطه است . به دانش آموزان پس از قبولی در این آزمون مدركی اعطاء می شود كه حاوی نمرات آنها است و به وسیله آن می توانند در دانشگاه ها ثبت نام كنند .
در كشورهایی چون اتریش این مدرك به تنهایی جواز ورود به دانشگاه است ، چه قدر خوش به حالشان است ؟
▪ چین :
پذیرش داوطلبان ورود به دانشگاه ها در چین بر اساس سیستم متمركز ثبت نام پایه ریزی شده و كمیته های پذیرش در سطوح ایالتی زیر نظر وزارت آموزش این كشور فعالیت می كنند .
پذیرش به داوطلبانی تعلق می گیرد كه از صلاحیت آكادمیك ، فیزیكی و اخلاقی لازم برخوردار باشند . مزایای ویژه ای نیز به ملیت های اقلیتی و داوطلبان غیر بومی اختصاص می یابد .
اوایل جولای هر سال ، آزمونی در سراسر این كشور برگزار می شود و داوطلبان می توانند در یكی از دو رشته علوم انسانی یا علوم مهندسی شركت كنند . ثبت نام در دانشگاه های مختلف بر اساس نتیجه این آزمون صورت می گیرد .
پیش از پذیرش دانشجویان در خصوص رفتار اجتماعی داوطلبان و وضعیت اخلاقی آنها تحقیقاتی انجام می شود . همچنین داوطلبان برای ثبت نام در برخی دانشكده های این كشور باید از شرایط خاص فیزیكی برخوردار باشند . سیستم آموزش عالی در چین با هدف تربیت متخصصانی برای همه بخش های توسعه ترتیب داده شده است . برنامه های آموزشی مقطع لیسانس در دانشگاه ها ، كالج ها و مؤسسات چین ۴ یا ۵ ساله بوده است و تكمیل برخی دوره های خاص نیز ۲ یا ۳ سال زمان می برد .
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:05 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشگاه راس هرم مهندسی فرهنگی

 

دانشگاه راس هرم مهندسی فرهنگی
دانشگاه راس هرم مهندسی فرهنگینظم و نسق‌دادن به مجموعه‌ای از مواد یا بازآرایی مجدد آنها به غرض ساختن یک ساختمان جدید را مهندسی می‌نامیم.هر گونه تنظیمی اصولا معطوف به یک غایت است و مهندسی هم از این قاعده استثناء نیست. مهندسی فرهنگی جامعه به معنای تنظیم عناصر فرهنگ در یک جامعه است: به گونه‌ای که در تناسب با غایت مطلوب باشد. در فرایند مهندسی فرهنگی گاهی فقط به کم و زیادکردن مولفه‌های موجود یک فرهنگ و بازآرایی آنها اکتفاء می‌شود ولی گاهی لازم است مولفه‌های جدید بر مجموعه اجزای موجود آن بیفزائیم. مهندسی فرهنگی هم یک فن است و محتاج مهارت‌های زیادی علاوه بر علم و دانش است. تجربه و ذوق سلیم هنری می‌تواند در کنار دانش نظری فرایند مهندسی را هنری و زیبا و از سوی دیگر کم‌هزینه و پربار سازد. از آنجا که فرهنگ مقوله‌ای اجتماعی است و بدون مشارکت جمعی امکان مهندسی آن وجود ندارد و موضوعی نیست که بتوان با زور و تحمیل یک رای و سلیقه در موردش نتیجه گرفت، لاجرم باید در فرایند مهندسی آن هم از تجربه و خرد جمعی مدد گرفت.
اهمیت مهندسی فرهنگی به لحاظ نتایجی که برای سعادت فرد و جامعه دارد به گونه‌ای است که احتیاط در هر گونه اقدام و تصمیم‌گیری در مورد آن را می‌طلبد. البته از همین جا به پاسخ این پرسش می‌رسیم که چه کسانی در طراحی نقشه فرهنگی جامعه و بالتبع مهندسی آن اولویت دارند؟ اهل فرهنگ عموما اعم از پژوهشگران عرصه دین، دانش تجربی، فلسفه، هنر و... و اساتید در یک گفتمان جمعی می‌توانند نقشه اولیه ساختمان جدید فرهنگی جامعه را متناسب با اهداف متعالی آدمی ترسیم کنند و البته از هر گونه جرم‌اندیشی که با ماهیت چنین فنی در تعارض است اجتناب کنند. نقشه فرهنگ عمومی باید همواره در معرفی نقد و و بررسی عمومی قرار گیرد تا مسیر رو به رشد و پویایی داشته باشد. به دلیل ویژگی پویایی فرهنگ جامعه، مهندسی فرهنگی بر خلاف مهندسی یک ساختمان که با پایان‌گرفتن ساختمان پایان می‌یابد، یک پروژه بی‌پایان است و همواره نیازمند بازنگری و تصحیح است.
اساتید دانشگاه به ویژه آنها که دغدغه سعادت و رفاه اجتماع را دارند باید به تناسب رشته خود سهمی در بازآرایی فرهنگی جامعه داشته باشند. روح حاکم بر نقشه فرهنگی اجتماع و مهندسی آن، معنویت و دیانت است اما هیچ بخشی از آن نباید در تعارض با عقل و خرد بشر باشد و این جمع بین عقل و ایمان یا دین و خرد بشری مقوله دشواری است که نیازمند مشارکت اساتید است.
● باید جایگاه علوم در مهندسی فرهنگی مشخص شود
حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر احمد احمدی - عضو مجلس شورای اسلامی و استاد دانشگاه: گفته‌اند واژه هندسه مغرب لفظ اندازه فارسی است و مهندسی یعنی اندازه‌گیری و بر اساس اندازه کارکردن. همه ما می‌دانیم که در ساختن یک خانه باید نخست اندازه زمین معلوم شود سپس بر آن اساس نیاز آینده ساکنان خانه از اتاق خواب و هال و آشپزخانه و سایر نیازها بر روی آن، نقشه‌کشی شود و در حین ساختن هم سخت مراقبت به‌عمل آید که بنا با نقشه منطبق باشد و اگر هر کدام از این مراحل نقصی داشته باشد، ساختمان به همان نسبت ناقص خواهد بود و حتی ممکن است اصلا قابل استفاده نباشد. اکنون پرسش این است که وقتی یک بنای فیزیکی بدون مهندسی دقیق ناقص و نابکار خواهد بود، یک فرهنگ، آن هم فرهنگ انقلاب، و بویژه فرهنگ انقلاب اسلامی با آن پیچیدگی نظری و عملی، به مهندسی دقیق، نخست در طراحی و ترسیم نقشه جامع و سپس در اجرا و نظارت درست بر اجرا، نیاز ندارد؟ می‌دانیم که انقلاب ما در مدتی بسیار کوتاه به پیروزی رسید زیرا نظام شاهنشاهی نظامی پوسیده بود و خیلی زود فروریخت از این رو ما برای انقلاب مهندسی جامع نداشتیم؛ با گروه‌های الحاد و نفاق هم نه تنها وجه مشترک نداشتیم بلکه آنها شماری از مهندسان و معماران انقلاب را از ما گرفتند. جنگ تحمیلی هم هشت سال بهترین نیروهای مهندسی فرهنگی و وقت و توش و توان ما را گرفت. به همین جهت نتوانستیم برای انقلاب - از تدوین قانون اساسی گذشته - یک مهندسی جامع تدوین و اجرا کنیم، آری در زمان تعطیل‌شدن دانشگاه‌ها، به فرمان حضرت امام رضوان‌الله علیه ستاد انقلاب فرهنگی با شش نفر تشکیل شد که یکی از آنها توان این کار را نداشت و بیش از یکی دو جلسه هم، حضور نیافت، یکی هم که به گفته خودش اساسا برای انقلاب فرهنگی بلکه برای ممانعت از تحقق آن، آمده بود، بقیه هم با وجود آن ممانعت ناپیدا، بیشتر به حل مشکلات دانشگاه‌های تعطیل‌شده و در حال بازگشایی پرداختند. [البته گزارش کار ستاد انقلاب فرهنگی و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیاز به فرصت ویژه‌ای دارد که امیدوارم روزی آن را بنگارم و منتشر سازم ] در آذر ۶۳ هم که ستاد به شورا تبدیل شد تا ۶۷ یعنی پایان جنگ، فرصت مهندسی فرهنگی و نیروی لازم برای آن نبود. در دوران بازسازی هم، وقت و توان، مصروف بازسازی شد.
در هشت سال بعد هم آن باور و آن انگیزه و توان به این مهندسی فرهنگی نبود تا اینکه سرانجام خود مقام معظم رهبری، دستور این کار صادر فرمودند. به هر حال، اکنون که زمینه فراهم شده باید نقشه‌ای جامع برای فرهنگ به معنای فراگیر آن ترسیم شود. به این صورت که نخست جایگاه مسائل اعتقادی که بن و بنیاد و در واقع ستون فقرات فرهنگ ما است با دقت تمام و روشن و شفاف تعیین شود، مقام وحی و حقایق وحیانی، از مبدا و معاد و شناخت انسان و آغاز و انجام وی و نیز اخلاق برخاسته از وحی - که در بسیاری از موارد با اخلاق در مکاتب فلسفی به کلی متفاوت است - نیک تدوین شود. جایگاه فقه و فقاهت و اجتهاد، یعنی مواردی که یکسره مربوط به فقیه و مجتهد و عالم دینی است از مواردی که دین دستور مستقیم در آنها ندارد تفکیک شود. بر این اساس جایگاه عبادیات، فلسفه، کلام، اخلاق، تعلیم و تربیت، سیاست و شعبه‌های مختلف آن، حقوق و شاخه‌های گوناگون آن، مکتب اقتصاد، علم اقتصاد و اختصاص یا ارتباط هر کدام از آنها با فقه و علوم دینی روشن می‌شود. رشته‌های دیگر علوم که پیوستگی کمتری با علوم که پیوستگی کمتری با علوم دینی دارند از قبیل روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، مدیریت، جغرافیا، زبان‌های گوناگون، تربیت‌بدنی، هنر و... باید در جایگاه فراخور خویش قرار گیرند. علوم دیگری از قبیل فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، طب، موسیقی، تربیت بدنی، ریاضیات و مانند اینها نیز، هر چند به لحاظ ساختار در چارچوب علوم دینی نمی‌گنجند اما از حیث اهداف و کاربرد و نتایج باید در جایگاهی برازنده آن هندسه کلی نظام، جای گیرند. باید معلوم کنیم که ما در علوم بنیادی، صنعت، صنعت نظامی، شاخه‌های نظری علوم، شاخه‌های عملی آنها چگونه باید عمل کنیم، آیا می‌خواهیم مثل آلمان در شاخه‌های نظری و انتزاعی هر چه بیشتر و در شاخه‌های کاربردی و فنی هم هر چه استوارتر پیش برویم یا مثل ژاپن باشیم که چندان به علوم نظری محض نمی‌پردازد. به سراغ صنعت می‌رود؟ در این میان اخلاق اسلامی که در سراسر رفتار و گفتار ما تاثیر بنیادین دارد باید درست و دقیق تبیین و دسته‌بندی و در جای تا جای زندگی ما - از رانندگی گرفته تا روابط خانوادگی و تا دادوستد تجاری و برخورد با ارباب رجوع و میانه‌روی در مصرف و... - پیاده شود. همین مسائل فرهنگی از آنجا که مهندسی‌شده نیست گروه‌ها و ارگان‌های فراوانی به آنها پرداخته‌اند و یک فرماندهی واحد و یکپارچه میان آنها وجود ندارد که آنها را باهم هماهنگ سازد و هر کدام با همه حسن‌نیتی که دارند به گونه‌ای عمل می‌کنند که حتی گاه با هم رودررو می‌شوند. هم‌اکنون چندین مرکز در باب فلسفه اسلامی، آن هم با بودجه بیت‌المال، کار می‌کنند بی‌آن‌که معلوم شده باشد که چه مقدار به همه اینها نیاز هست و آیا با یکدیگر تداخل ندارند. در باب علوم قرآنی هم‌همین‌طور است؛ البته با این تفاوت که در اینجا همه بودجه از بیت‌المال نیست، اما به هر حال ممکن است کار تکراری انجام گیرد. در هر زمینه می‌توان نمونه‌های فراوانی آورد و رابطه هر کدام را با بقیه اجزاء و در کل به هم‌پیوسته نشان داد. به هر حال طرح مهندسی فرهنگی سبب می‌شود که هر جزئی از سراسر کل و مجموعه نظام به صورت متوازن و حساب‌شده در جای متناسب خودش قرار گیرد و تا این طرح تهیه و پیاده نشود اجزایی از هم گسسته خواهیم داشت آنچنان که هم‌اکنون در بسیاری از موارد داریم.
● تحقق مهندسی فرهنگی نیازمند همکاری همه جامعه است
▪ دکتر مصطفی فضائلی: عبارت «مهندسی فرهنگی» ترکیبی وصفی است که درک مفهوم آن متوقف بر فهم معنای هر یک از اجزای آن است. واژه مهندسی از هندسه می‌آید که علم اندازه‌ها و اندازه‌گیری‌هاست و در مورد مقولاتی مصداق می‌یابد که متشکل از ابعاد اجزا و زوایای متعدد و گوناگون است، و هنگامی که از مهندسی سخن می‌گوئیم مفهوم سیستم به ذهن می‌آید، سیستم کلی است متشکل از عناصر و اجزایی که به لحاظ کارکرد و ساختار به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که در خدمت هدفی واحد قرار دارند. در مهندسی سیستم جایگاه آن عناصر و اجزا و رابطه و نقش آنها به گونه‌ای که در راستای هدف مشترک عمل کنند بررسی و مشخص می‌گردد. اما واژه «فرهنگی» وصف منسوبه به فرهنگ است. فرهنگ از مفاهیم فوق‌العاده پیچیده و با ابعاد و اجزای متکثر است، به گونه‌ای که تعبیری گویا و جامع از آن کاری بس دشوار است. البته تعاریف بسیار متنوعی از آن شده است، لیکن با توجه به حصول این مقام تعبیری کوتاه و به نظرم پذیرفتنی از فرهنگ عبارت است از «مجموعه به هم پیوسته‌ای از شیوه‌های تفکر، احساس و عمل، که کم و بیش مشخص گردیده و از سوی مجموعه‌های انسانی فراگرفته و جریان می‌یابد. به تعبیری فرهنگ جامعه حاوی سه دسته عناصر است: عناصر مبنایی(باورهای ارزشی)، عنصر رفتاری(عواطف، احساسات و...) و عنصر محصولی(اقتصاد، سیاست، حقوق، فرهنگ، صفت، فن‌آوری و...= تمدن.) مراد از مهندسی فرهنگی این است که مهندسی نظام جامعه(شامل نظامات فرعی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی) با رویکرد و جهت‌گیری به سوی فرهنگ هدف باشد. در هر جامعه‌ای فرهنگی حاکم است که در همه نظامات آن ساری و جاری است. حال از نگاه درون فرهنگی، چنانچه میان عناصر فرهنگ جامعه تناسب و همسازی نباشد، نیاز به باز مهندسی خواهد داشت. مثلا، ما در باورهای ارزشی‌مان اعتقاد به تعاون و کار جمعی داریم (تعاونوا علی البروالتقوی، یدالله مع الجماعه ....) اما در عمل روحیه کار جمعی نداریم؛ آرمان شهادت‌خواهی داریم ولی در خیلی حوزه‌های عمل خطرپذیری نداریم؛ اعتقاد به قیامت و معاد داریم ولی روحیه گذشتن از منافع آنی در جهت منافع آتی را نداریم؛ طلب علم را فریضه می‌دانیم ولی اهل مطالعه و پژوهش نیستیم؛ به کرامت و ارزش والای انسانی به عدالت اعتقاد داریم این ارزش‌هایی است که در قانون اساسی مردم اعلام کرده‌اند، اما عناصر رفتاری و محصولی فرهنگی جامعه ما تجلی عینی آن ارزش‌ها نیست. باید ببینیم چرا آن آرمان‌ها و ارزش‌ها به فرهنگ رفتاری و محصولی تبدیل نشده است. این نیاز به مهندسی معکوس و بازمهندسی نظام جامعه دارد. یعنی باید نظام موجود را تجزیه و تحلیل کنیم، ساختارها و کارکردهای نظامات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه را ترسیم کنیم تا نارسایی‌ها و نقاط ضعف و قوت آن روشن شود، آنگاه به بازمهندسی آن بپردازیم و ساختارها و کارکردها را اصلاح کنیم. حال آنچه اهمیت فوق‌العاده دارد و بسیار نیز دشوار و پیچیده است، چگونگی مهندسی فرهنگی است. این دشواری به ویژه از آنجاست که ما از مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی برای جامعه‌ای سخن می‌گوئیم که یک فرهنگ دیرینه و جاری دارد که در تمام تار و پود آن رسوخ یافته است، در اداره‌اش، دادگاه اش، مدرسه و دانشگاه اش و... یعنی از مهندسی یک جامعه تازه متولد شده سخن نمی‌گوئیم.
این در حالی است که هرگونه تغییر و تحولی باید توسط همین نهادها و در همین جامعه اتفاق بیفتد، مسئله قدری معماگونه و پارادکسیکال می‌نماید که جامعه‌ای که با رفتارهایی خوگرفته خودش را متحول کند. بدیهی است به یک باره نمی‌توانیم آنچه هست را براندازیم و طرحی نو دراندازیم. مهندسی فرهنگی یک پروژه محض نیست بلکه در عین حال یک پروسه است که تدریجی و دائمی خواهد بود. باید مقدمات فراهم گردد، نخست مهندسی فرهنگی انجام گیرد، فرهنگ آرمانی شناخته شود، همان که شاخص‌های ارزشی آن در اصول کلی و اصول اعلامی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است. دیگر این که طرح آمایش فرهنگی کشور صورت گیرد یعنی نقشه جغرافیایی فرهنگی ترسیم شود آنگاه شاخص‌ها و مختصات فرهنگ هدف تعیین گردد، سپس کارکردها و ساختارهای متناسب اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مشخص شود. بدیهی است این مهم نیاز به یک پشتوانه نیرومند و همه‌جانبه مطالعاتی، تحقیقاتی و آموزشی دارد. اینجاست که نقش مراکز علمی و به ویژه دانشگاه‌ها و حوزه ظاهر می‌شود. مطالعات، پژوهش‌ها و آموزش‌های علمی روشمند و هدفمند در حوزه فرهنگ با همه ابعاد و اجزایش باید انجام گیرد. این نیاز به بهره‌مندی از همه تخصص‌های موجود و بلکه طراحی تخصص‌های تازه و گشودن حوزه‌های مطالعاتی جدید در دانشگاه، حوزه و مراکز علمی و پژوهشی دارد. بنابراین مهندسی فرهنگی پروژه‌ای نیست که از عهده یک شخص، ارگان یا مجموعه‌ای به تنهایی برآید، بلکه همه جامعه باید با آن درگیر شوند و در راس همه، دانشگاه‌ها و دانشگاهیان قرار دارند، البته به یک مدیریت و هماهنگ‌سازی ستادی نیاز است که به شورای عالی انقلاب فرهنگی محول شده است.
● تشکیل دولت فکر مهم‌ترین راهبرد تحقق مهندسی فرهنگی است
▪ دکتر محمدجواد حیدری خراسانی عضو هیئت علمی دانشگاه: مهندسی فرهنگی یعنی طراحی هندسه معضلات فرهنگی و نگرش سیستماتیک و نظام‌مند به مقوله فرهنگ. فرهنگ به معنای مجموعه باورها، آداب و رسوم و تربیت و آموزش و پرورش و اخلاق، اعمال و... است. برای طراحی هندسه معضلات فرهنگی با نگاهی سیستماتیک و نظام‌مند چهار مرحل باید تحقق یابد:
۱) ترسیم وضعیت مطلوب فرهنگی در کشور
۲) ترسیم وضعیت موجود فرهنگی در کشور
۳) شناسایی و ترسیم فاصله وضعیت موجود با وضعیت مطلوب فرهنگی
۴) شناسایی و ترسیم راهکارهای انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب.
برای تحقق مراحل چهارگانه یادشده انجام امور زیر ضروری به نظر می‌رسد:
ـ تشکیل دولت فکر: یعنی بسیج ظرفیت کارشناسی کل کشور در تمام ساحت‌های فرهنگ مانند جهان‌بینی، آموزش، پرورش، اخلاق، اعمال. دولت فکر یعنی شناسایی متفکران و صاحبان مغز در عرصه‌های مختلف فرهنگ و استفاده از کارشناسی ایشان در هدف‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها زیرا فرهنگ یک سیستم است که اجزای گوناگون دارد برخی از اجزای فرهنگ، نظام‌ها هستند، مانند:
۱) نظام باورها، اعتقادات، مدعیات و مفروضات اساسی
۲) نظام ارزش‌ها و نگرش‌ها (جهان‌بینی و ایدئولوژی)
۳) نظام نمادها و رفتارها. مهندسی فرهنگ یعنی شناخت دقیق اجزای سه‌گانه فرهنگی و طراحی و نوسازی و بازسازی مجدد آن به‌گونه‌ای که ارتباط موزون و منطقی بین ارزش‌ها و نگرش‌ها با مدعیات و مفروضات اساسی، باورها و نمادها و رفتارها برقرار باشد و این مهم انجام نمی‌گیرد مگر با ترسیم مراحل چهارگانه وضعیت مطلوب، موجود، شکاف و فاصله میان دو وضعیت و راهکارهای انتقال. بنابراین مهندسی فرهنگی کشور یعنی بازخوانی، نوسازی و بازسازی کلان نظام کشور، نظام‌ها و دستگاه‌ها، سیاست‌ها، قوانین و سازوکارهای لازم برای تحقق فرهنگ آرمان اسلام. برای رسیدن به مهندسی فرهنگی، مهندسی دولت فکر به عنوان اصلی‌ترین و فراگیرترین کانون ایده‌پردازی و کارشناسی قوه مجریه لازم است نظر به اینکه جامعه ایران و جمهوری اسلامی در اندیشه توسعه بسر می‌برد نخست باید با تشکیل دولت فکر به توسعه در اندیشه دست یابد و توسعه در اندیشه بدون تشکیل دولت فکر امکان ندارد.
منظور از دولت فکر یک شبکه گسترده ملی ایده‌پردازی و برنامه‌ریزی کاملا علمی و سیستمی است که در کنار عالی‌ترین سطوح قوه مجریه (هیئت دولت) تا پایین‌ترین لایه‌های آن (دهیاری‌ها) قرار می‌گیرد و با بسیج تمام ظرفیت کارشناسی کشور و حتی در صورت لزوم با استفاده از ظرفیت کارشناسی جامعه جهانی مجموعه شبکه اجرایی کشور را از نظر فکری و فرهنگی تغذیه می‌نماید. رسالت دولت فکر، کمک فکری برنامه‌ریزی شده و سازمان‌یافته به مجموعه حاکمیت در تمامی سطوح اجرایی جهت نگرش سیستماتیک و نظام‌مند در مقوله فرهنگ و بازخوانی، نوسازی و بازسازی کلیه نظام‌ها و دستگاه‌ها، سیاست‌ها، قوانین و سازوکارهای لازم برای تحقق فرهنگ آرمانی اسلام در جامعه است. مهم‌ترین کار دولت فکر برای رسیدن به مهندسی فرهنگی ترسیم وضعیت موجود نظام باورها، اعتقادات و مدعیات و مفروضات اساسی و همچنین ترسیم وضعیت نظام ارزش‌ها و نگرش‌ها و نظام نهادها و رفتارهاست. به علاوه باید وضعیت مطلوب نظام‌ها تصحیح گردد و راهکارهای انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب نیز با استفاده از دولت فکر و شبکه گسترده ایده‌پردازی و برنامه‌ریزی علمی و کارشناسی صورت گیرد.
● دانشگاهیان در اجرای فرهنگ نظام‌مند نقش مهمی دارند
▪ زهرا خزائی عضو هیئت علمی و مسئول دفتر پژوهش واحد خواهران دانشگاه قم: در ابتدا لازم است تفاوت دو واژه مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی را روشن سازیم. معمولا فرهنگ هر جامعه‌ای را مجموعه‌ای از عناصر گوناگون تشکیل می‌دهد که با توجه به لایه‌های مختلف آن می‌توان پاره‌ای از آن عناصر را به عنوان روبنا مطرح کرد و دسته‌ای دیگر را به عنوان زیر بنا یا مبنایی. زبان، خط، آداب و رسوم و هنر از جمله عناصر رو بنایی‌اند که طبیعتا باید بر عناصری مثل دین، ارزش‌ها، باورها و عقاید مبتنی باشند. مهندسی فرهنگ در اینجا به معنای طراحی، نوسازی و بازسازی سیستم یک فرهنگ است یا قراردادن اجزای هرلایه در جای خود و برقراری ارتباط سیستماتیک بین مبانی و عناصر ظاهری یا ایجاد انسجام و هماهنگی بین لایه‌های گوناگون برای رسیدن به هدف مطلوب یا همان فرهنگ ایده‌آل. و لازمه تحقق این سازگاری، مدیریت صحیح فرهنگ می‌باشد. اما مهندسی فرهنگی به معنای مهندسی کلان نظام کشور، یعنی طراحی، ساماندهی و بازسازی نظام‌های چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مبنای اهداف فرهنگی است. در این راستا باید فرهنگ مهندسی شده، بستر و زمینه‌ساز کلیه نظامات، نهادها، سازمان‌ها و رفتارهای فردی و اجتماعی قرار گیرد و اینها در قالب و فضای آن فرهنگ به بسط و توسعه بپردازند. نتیجه این حرکت، نهادینه‌کردن فرهنگ در همه ارکان نظام یا سلطه فرهنگ بر حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و لحاظ آن به عنوان پایه همه اشکال توسعه می‌باشد. با توجه به اینکه در نظام دینی ایران، فرهنگ دینی - ملی یا اسلامی - ایرانی به عنوان فرهنگ اصیل و صحیح مورد پذیرش قرار گرفته، همه دستگاه‌ها، نهادها و بخش‌های گوناگون یاد شده، علاوه بر اینکه باید در فضای این فرهنگ دینی - ملی بازسازی شوند، موظفند با هماهنگی و انسجام و با یک جهت‌گیری واحد، به سوی تحقق فرهنگ اصیل حرکت کنند. آن‌گونه که در سند چشم‌انداز به آن اشاره شده که ایران در بیست سال آینده باید متناسب با مقتضیات فرهنگی، به یک کشور توسعه‌یافته تبدیل شود و ایرانیان بر اصول اخلاقی و ارزش‌های اسلامی خود تکیه کنند. از این رو مهندسی فرهنگی لازمه تحقق یک فرهنگ است که به عنوان یک پروسه یا فرایند، به صورت تدریجی و در بلندمدت قابل تحقق است. و با توجه به اینکه این مهم تنها در صورتی محقق می‌شود که این بازنگری و بازسازی در همه حوزه‌ها و بخش‌های جامعه صورت بگیرد، در نتیجه نمی‌توان قلمرو مهندسی فرهنگی را محدود به یک حوزه یا نهاد اجتماعی خاص دانست، بلکه سطوح سه‌گانه فردی، اجتماعی و خانوادگی، در سه لایه باور، گرایش و رفتار را شامل می‌شود که اینها باید بر اساس فرهنگ دینی - ملی مورد تحلیل و بازسازی قرار گیرند.
با توجه به توضیحات فوق، لازمه تحقق مهندسی فرهنگی، شناسایی فرهنگ و کاربست آن در همه دستگاه‌های اجرایی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خواهد بود. دانشگاه به عنوان یک موسسه فرهنگی، به لحاظ تمرکز نخبگان فکری در آن، از دو جهت می‌تواند در این فرایند موثر واقع شود. از سویی نخبگان دانشگاهی می‌توانند با آگاهی از عناصر متفاوت فرهنگ و نظام‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و آگاه‌سازی نسبت به این عناصر و ارکان، مقدمات تحقق مهندسی فرهنگ را فراهم آورند. شناسایی عناصر ضعیف و ناسازگار با فرهنگ ملی - دینی، علاج ناهنجاری‌های فرهنگی و تقویت عناصر موجود و مرتبط با فرهنگ و تبیین نحوه ارتباط سیستماتیک و نظام‌وار بین عناصر زیرین و رویین و آگاه‌ساختن دانشجویان و جامعه از این امر می‌تواند به بسترسازی تحقق مهندسی فرهنگی کمک کند. علاوه بر این، نخبگان وابسته به هر یک از حوزه‌ها و نظام‌های برشمرده، می‌توانند با طراحی و بازسازی اصول و عملکردهای متناسب با نظامی که بدان تعلق دارند، بر پایه فرهنگ اصیل اسلامی و با رفع ناهنجاری‌ها یا نواقصی که در این رابطه وجود دارد به اجرای فرهنگ نظام‌مند خود کمک کنند. ایجاد ارتباط و هماهنگی بین دستگاه‌های مختلف و هم اندیشی برای رفع ناسازگاری‌ها و مشارکت‌دادن دانشجویان در این پروسه و آگاه‌سازی جامعه از این تحول، از جمله فعالیت‌هایی است که دانشگاهیان، با توجه به جایگاه علمی - فرهنگی خود می‌توانند در این راستا ایفا کنند. تلاش هوشمندانه و آگاهانه، دلسوزی و احساس مسئولیت و صبر و تحمل از جمله مولفه‌های اساسی است که برای تحقق این فرایند لازم و ضروری است.
● دانشگاه مهم‌ترین بازوی تحقق مهندسی فرهنگی است
▪ دکتر مهدیه سادات مستقیمی: برای تبیین مفهومی مهندسی فرهنگی، نخست باید به تحلیل مفهوم دو عنصر «مهندسی» و «فرهنگ» پرداخت و آن‌گاه بارهای معنایی ویژه این ترکیب اضافی را مورد بررسی قرار داد.
گستره معنایی واژه مهندسی (صرف‌نظر از جزئیات دقیق مرتبط با آن)، القاکننده نوعی عمل‌سازی سیستماتیک و الگوپردازی نظام‌مند و زیربنایی است. مدل نوعی نقشه کاربردی و طرح عملیاتی است و بر اساس مبانی و اهداف طراحی می‌گردد و سیستم نیز مجموعه‌ای روش‌مند رعایت‌مدار است که تعامل سنجیده و دقیق اجزاء علاوه بر کنش‌های مستقل هر یک از آنها در آن مورد ملاحظه قرار می‌گیرد. فرهنگ نیز آمیزه‌ای از جلوه‌های اندیشه‌ها و ارزش‌ها و دین و قوانین، تلقی‌ها و پندارها، سنت‌ها و رفتارها و... در جنبه‌های مهم زندگی یک فرد یا جامعه است و بنا به تعبیری؛ فرهنگ تمدنی زنده است. البته در مورد فرهنگ، حدود پانصد تعریف ارائه شده است و از بین آنها تعاریفی مقبول‌تر است که بر اساس زیرساخت‌ها و مولفه‌ها و شاخصه‌های فرهنگی خودمان، طراحی شده باشد و باید اقرار کرد که ارائه تعریف حقیقی از فرهنگ، سهل و ممتنع است. ترکیب اضافی مهندسی فرهنگی با توجه به مفهوم عناصر و اجزای سازنده آن نوعی معماری و بازسازی و نوسازی فرهنگ بر اساس مدل‌های سیستمی و الگوهای نظام‌دار و تئوری‌های هندسه‌مند است. در قلمرو مهندسی فرهنگی حداقل باید به طراحی و مهندسی سه نقشه اصلی همت گماشت:
۱) طرح دقیق وضعیت فرهنگ و واقعیت‌ها و جریان‌های فرهنگی موجود «بر اساس فلسفه فرهنگ، علم فرهنگ‌شناسی، انواع فرهنگ‌پژوهی‌ها و تحلیل‌های آماری و جریان‌شناسی‌های فرهنگی»
۲) طرح دقیق و مدلی واقع‌گرایانه (و نه آرمان‌گرایانه) برای ترسیم وضعیت مطلوب فرهنگی بر اساس ارزش‌ها و اندیشه‌های بنیادین و دین و فطرت الهی و معیار اصیل و حدیث ثقلین (قرآن و عترت)
۳) مدل مهندسی فرهنگی برای تغییر و تحول وضعیت موجود و وصول به وضعیت مطلوب «بر اساس توجه به مقیاس‌ها، واقعیت‌ها، امکانات و جایگاه اجزاء و عوامل فرهنگی، روش‌ها، تناسب‌ها و نسبت‌ها، تعامل و ترابط اجزاء و روش‌ها و غایات، و...»
قلمرو مهندسی فرهنگی نیز قلمرو وسیعی است البته مدارهای مهندسی، سبب تغییر آن نیز می‌شود.
بر اساس گرایش و محوریتی که در مهندسی فرهنگی وجود دارد می‌توان آن را به مواردی از جمله تقسیمات زیر تقسیم کرد:
۱) مهندسی فرهنگی دین‌مدار
۲) مهندسی فرهنگی فرهنگ‌مدار
۳) مهندسی فرهنگی مردم‌مدار
اگر دین را بتوان به خوبی تعریف کرد و اگر بتوان در گرایش مهندسی فرهنگی، دین‌مداری را برگزید و در تمامی ساحت‌های مهندسی فرهنگی به دین‌داری پایبند بود، آن‌گاه می‌توان ادعا کرد که قلمرو مهندسی فرهنگی دین‌مدار، به وسعت قلمروای است که دین در آن جلوه کرده است از این رو گستره این قلمرو همه ساحت‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فردی، اخلاقی و... را در بر می‌گیرد. در این نوع از مهندسی فرهنگی، برای گذر از وضعیت موجود در رسیدن به وضعیت مطلوب باید با شاخصه‌ها و معیارها و سنجه‌های دینی به ایجاد تحولاتی در زمینه فرهنگ همت گذاشت؛ مهم‌ترین تحولاتی که در قلمرو مهندسی فرهنگی محقق می‌شوند عبارتند از:
۱) تحول توسیعی(تحول در پهنا)
۲) تحول تعمیقی(تحول در ژرفا)
۳) تحول تطبیقی(تحول روبنایی با توجه به تطابق‌ها و تناسب‌ها)
۴) تحول تصحیحی(تحول به منظور تصحیح خطایا و انحرافات)
۵) تحول تاثیری (تحولی که تحت تاثیر پدیده‌های نوین مثل تکنولوژی و... پدید می‌آید.
از سوی دیگر قلمرو مهندسی فرهنگی، سه مقوله
۱) رهیافت‌ها
۲) راهبردها
۳) راهکارها را شامل می‌شود و مهندسی فرهنگی دین‌مدار همه این‌ها را از دین و دین‌مداری به استعاره می‌گیرد. به همین جهت مهندسی فرهنگی دین‌مدار، باید به سوی فرهنگی‌شدن قدسی پیش رو، و به تعبیر دیگر مدل فرهنگی مطلوب در جامعه دینی باید (فرهنگ قدسی) باشد، هر چند مقاومت‌های فزاینده و گسترده‌ای در مقابل فرهنگی‌سازی قدسی وجود دارد ولی تنها مدلی که می‌تواند عالم‌گیر باشد همین مدل فرهنگی است زیرا این مدل متخذ از متن دینی است که با فطرت الهیه سازگاری دارد. آن چه که مهم است این است که دین باید فرهنگ شود و فرهنگ دینی در متعالی‌ترین قرائت‌های آن همان «فرهنگ قدسی» است. قلمرو دین پهنای همه زمان‌ها و مکان‌ها را فرا می‌گیرد و مهندسی فرهنگی دین‌مدار نیز در چنین قلمروای به عرصه ظهور می‌رسد. دین با وجود عنصر ثابت و متغیری که در درون خود دارد، دارای این قابلیت است که انعطاف پیدا کرده و در همه گستره‌ها و مجاری و بسترهای فرهنگی جاری می‌شود.
چنان‌چه بیان شد در مهندسی فرهنگی، باید بر سه مقوله هم‌تباری، هم‌گرایی و هم‌سویی؛ اجزای، عناصر، اهداف، غایات، پیام‌ها، حقوق و مسئولیت‌ها در سیستم فرهنگ و نظام فرهنگی تاکید کرد و در این بین باید به سه مقوله:
۱) تعادل
۲) تناسب
۳) تعامل و ترابط اجزاء در سیستم فرهنگی، دقت فراوان مبذول داشت. شناسایی و مهندسی این مقولات، به توانمندی علمی عمیقی نیازمند است که دانشگاه‌ها می‌توانند آن را تامین نمایند. شاید بتوان در یک کلام مختصر و مفید، نقش دانشگاه‌ها در سه ساحت
۱) بنیادها
۲) نمودها
۳) نهادهای فرهنگ دینی، نقشی موثر و چشمگیر دانست و در هر سه ساحت فوق بدون مهندسی عمیق فرهنگی نمی‌توان به موفقیت نائل آمد. شورای عالی انقلاب فرهنگی نقطه شروع و اتکای مهندسی فرهنگی است ولی دانشگاه‌ها نیز مهم‌ترین بازوهای تحقق این امر مهم‌اند. هر چند شورای عالی انقلاب فرهنگی به منزله مغز و مرکز فرماندهی مهندسی فرهنگی است ولی دانشگاه‌ها به منزله حواس ظاهر و رشته‌های مدار عصبی هستند که می‌توانند اطلاعات و مواد خام و الگوهای اولیه‌ای را برای این مهندسی فرهنگی در اختیار این شورا بگذارند. البته نقش دانشگاه‌ها به موارد فوق منحصر نمی‌شود، بلکه دانشگاه‌ها در تصمیم‌گیری و تعمیم‌سازی و برنامه‌ریزی عملیاتی و تاکتیکی و حتی اجرا و بیان هندسه‌های عملی و تبیین گزاره‌ها و آموزه‌های فرهنگی و جلوگیری از خطا در تطبیق و تشخیص مصداق و موضوع و توجه‌دادن به ظرف زمان و مکان و بسیاری از موارد دیگر می‌توانند نقش چشمگیری داشته باشند.
البته در مهندسی فرهنگی دین‌مدارانه، مهم‌ترین نقشی را که دانشگاه می‌تواند ایفاد نماید در تعامل با حوزه است. احیای فکر دینی در جریان مهندسی فرهنگی مهم‌‌ترین رسالت مشترک حوزه و دانشگاه است. این رسالت در جهان جدید که منشور غرب از نظر فکری و فرهنگی موجب جابجایی و تزلزل و از هم گسیختگی‌های فرهنگی و فکری می‌شود، از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود. شاید این تعبیر شایسته‌ای باشد که بگوییم مهندسی فرهنگی در بعضی از بخش‌ها و بنیادهای فرهنگی باید فیلسوفانه و در بعضی از روبناها و ساختارها و روش‌ها و نمودها باید پیامبرانه و در بعضی از ساحت‌های مدیریتی و سیاست‌گذاری‌های کلان باید اقتداگرایانه باشد و دانشگاه‌ها با اقسام تحقیقات بنیادی و کاربردی و... نه تنها در بخش تئوری و نظری بلکه حتی در بخش نظارت و اجرا می‌توانند فیلسوفانه و پیامبرانه و اقتداگرایانه به ایفای نقش بپردازند.
 
نویسنده: احمد احمدی
خبرگزاری فارس
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:06 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشگاه قرن ۲۱

 

دانشگاه قرن ۲۱
دانشگاه قرن ۲۱امروزه آموزش الکترونیکی به یک صنعت چند میلیارد دلاری با کاربردهای متنوع تبدیل شده است; از آموزش علاقمندان به فراگیری یک موضوع خاص علمی یا فنی گرفته تا آموزش حین خدمت کارکنان شرکت های بزرگ چندملیتی که شعب متعددی در نقاط مختلف جهان دارند. آموزش از راه دور شیوه ای است که در سطوح مختلف(دوره های تک درس، اخذ گواهینامه های علمی - فنی - تخصصی، مدارج دانشگاهی و غیره) به دانشجویان امکان می دهد که تمام یا بخشی از دوره آموزشی را از راه دور(مثلا" در منزل خود و در شهر یا حتی کشوری دیگر) و بدون نیاز به حضور فیزیکی در کلاس درس بگذرانند و درنهایت در صورت موفقیت در آزمون های مربوطه از امتیازاتی مشابه دانشجویان حضوری بهره مند شوند. آموزش از راه دور به کلیه افراد امکان ادامه تحصیل می دهد. حتی کسانی که برنامه کاری و یا محل سکونت، مانع از حضور آنها در کلاسهای درس دوره های حضوری می باشد.
امروزه بسیاری از موسسات آموزش عالی معتبر در سطح جهان، از طریق دوره های آموزشی از راه دور اقدام به اعطای مدارک لیسانس، فوق لیسانس و حتی دکترا می کنند و این مدارک از نظر اعتبار هیچگونه تفاوتی با مدارک اخذ شده در دورهای حضوری ندارند. برخلاف گذشته که دوره های آموزش از راه دور به آموزش مکاتبه ای معروف بود و هیچگونه ارتباط مستقیمی بین دانشجو واستاد و سایر دانشجویان وجود نداشت، با استفاده از امکانات آموزشی جدید مانند شبکه جهانی وب و کلاسهای درس مجازی، دردوره های آموزش از راه دورمدرن غالبا" ارتباط تعاملی میان دانشجو با استاد وهمچنین سایر دانشجویان وجود دارد. آیا آموزش از راه دور از نظر کیفی قابل مقایسه با دوره های حضوری است؟ آیا در دوره های آموزش از راه دور امکان ارتباط و تعامل بین دانشجویان وجود دارد؟شیوه ارزشیابی تحصیلی و آزمون پایانی دوره های آموزش از راه دور درست مانند دوره های حضوری است بنابراین مدارک اعطایی در این دوره ها معادل مدارک دوره های حضوری می باشد.
امروزه به مدد تکنولوژی پیشرفته و امکاناتی که شبکه جهانی اینترنت در اختیار گذارده، این امکان فراهم آمده است که دانشجویان دوره های آموزش از راه دور بتوانند با شرکت در کلاسهای مجازی ضمن بهره مندی از آموزش زنده توسط اساتید، باسایردانشجویان نیز ارتباط زنده ومستقیم داشته باشند. به این شیوه به اصطلاحPaceb-Classگفته می شود. بنابراین، در این گونه کلاسها ایراد برخی منتقدان مبنی بر انزوای افراد و اثرات نامطلوب پرورشی ناشی از عدم ارتباط با سایر دانشجویان شاید چندان موردی نداشته باشد. البته، نوع دیگر آموزش از راه دور هم وجود دارد که به آن Paceb-Self گفته می شود وهر دانشجو در آن به تنهایی و بدون ارتباط با سایر دانشجویان به یادگیری مطالب درسی می پردازد. این شیوه بویژه مناسب افرادی است که به دلایل مختلف امکان حضور به موقع در کلاسهای مجازی را ندارند ویا قادر نیستند که بطور منظم و بر اساس یک برنامه از پیش تعیین شده به مطالعه دروس بپردازند.
دوره های آموزش از راه دور مدرس هم دارد و کلیه دروس توسط اساتید فن طراحی و تدوین شده اند، اما الزاما" نیازی به حضور تمام وقت و آن لاین اساتید وجود ندارد. اما در دوره های گروهی که بصورت کلاسهای درس مجازی برگزار می شود و اصطلاحا" paceb-class نامیده می شوند، معمولا" یک استاد بطور زنده و مستقیم و درست مانند کلاسهای درس معمولی با دانشجویان در ارتباط است و آنها را درآموزش مطالب و رفع اشکالات یاری می دهد. مزایای استفاده از آموزش الکترونیکی برای سازمانها و موسسات را نمی توان نا دیده گرفت. از جمله مهمترین مزیای این شیوه برای ساز مانها و موسسات می توان به کاهش هزینه ها، که مهمترین عامل انتخاب آموزش الکترونیکی است. صرفه جویی ناشی از حذف بخشی از هزینه ها از قبیل حقوق اساتید، اجاره محل کلاسهای درس، هزینه مسافرت و رفت و آمد دانشجویان، هزینه اجاره اتاق یا خوابگاه به راحتی قابل اندازه گیری و محاسبه است; اما شاید مهمترین عامل استقبال شرکتها و سازمانهای بزرگ از این شیوه آموزشی، تقلیل زمان دوری از کار کارکنان، هنگام شرکت در دوره های آموزش حین خدمت باشد.
بر اساس برخی تحقیقات انجام شده زمان آموزش نسبت به شیوه های سنتی بین ۴۰ تا ۶۰ درصد کاهش می یابد. همچنین افزایش به کار گیری عملی آموخته ها در این شیوه آموزش که، تحقیقات مستقل انجام شده در این زمینه حاکی از افزایش ۲۵ درصدی نسبت به روش های سنتی است. اخذ آزمون نهایی دوره های آموزشی و اعطای گواهینامه و مدرک تحصیلی بطور اتوماتیک و بسیار سریع و ارزان که با استفاده از این شیوه آموزش، این امکان وجود دارد که بطور خودکار پس از اتمام دوره دانشجو را مورد آزمون قرار داد و درصورت قبولی به وی گواهینامه گذراندن دوره یا مدرک تحصیلی اعطا نمود. بنابراین دیگر الزاما" نیازی به صرف وقت و هزینه جهت برگزاری امتحانات حضوری و تصحیح سوالات امتحانی و... نمی باشد. مزایای استفاده از آموزش الکترونیکی برای دانشجویان درکنار جذابیت بیشتر، تسریع در یادگیری، و افزایش رفاه دانشجویان، مزایای خاص آموزش الکترونیکی برای دانشجویان عبارتند از: دسترسی آسان و در زمان دلخواه، به دانشجویان امکان می دهد که تحصیل خود را در ساعات فراغت و یا در منزل ادامه دهند.
همچنین تعیین سرعت پیشرفت دروس به خواست دانشجو،این خصوصیت موجب کاهش اضطراب به دلیل ترس از عقب ماندن از کلاس در دانشجویان کند، و افزایش رضایت از تحصیل در دانشجویان تیزهوش تر می شود. قابلیت تعاملی، به دلیل امکان تعامل زیاد بین دانشجو و مدرس و همچنین بین هر دانشجو با سایر دانشجویان در این شیوه، انگیزه آنان برای پی گیری مطالب درسی افزایش می یابد. همچنین آگاهی از اینکه در این شیوه، مطالب درسی از به روز ترین منابع انتخاب شده اند، موجب افزایش اعتماد به نفس دانشجو می گردد. زیرا وی دیگر از این بابت نگرانی نخواهد داشت که مطالب آموخته شده منسوخ شده باشند و یا متناسب با نیاز روز نباشد. منافع آموزش الکترونیکی در ایران علاوه بر منافع کلی مطرح شده در زمینه آموزش الکترونیکی، با توجه به وضعیت خاص کشور منافع دیگری را می توان برای آن برشمرد.از جمله،امکان ارائه آموزش با کیفیت بالا برای علاقمندان فراگیری موضوعات مختلف علمی با توجه به سطح نسبتا" پایین آموزش در بسیاری از دانشگاههای سنتی موجود، علی الخصوص در مناطق دور افتاده. دسترسی آسان به آموزش عالی برای علاقمندانی که به دلیل ظرفیت پایین پذیرش دانشگاههای کشور امکان ادامه تحصیل ندارند. زیرا در آموزش الکترونیکی و دانشگاههای مجازی تقریبا" چیزی به نام محدودیت ظرفیت پذیرش وجود ندارد. مشکلات آموزش الکترونیکی برای سازمانها و موسسات علیرغم همه مزایا، آموزش الکترونیکی به دلیل محدودیتهایی که دارد جواب گوی همه نیازهای آموزشی نمی باشد. برخی از این محدودیت ها به شرح زیر است:
▪ هزینه بالای سرمایه گذاری:
سرمایه گذاری اولیه برای آموزش الکترونیکی، نسبت به شیوه های سنتی بیشتر است.
▪ محدودیتهای تکنولوژیک:
باید دید که آیا سطح تکنولوژی کنونی جوابگوی نیازهای آموزشی مورد نظر هست؟ آیا صرف هزینه بیشتر برای بهبود تکنولوژی آموزشی توجیه پذیر است؟ و آیا درصورت سرمایه گذاری برای ارتقای سطح تکنولوژی نرم افزارهای آموزشی سازگاری کامل بین همه این نرم افزارها و سخت افزارهای موجود وجود خواهد داشت؟ برخی صاحب نظران معتقدند که همه موضوعات بصورت الکترونیکی قابل آموزش نیستند; هرچند که تعداد این موارد محدود است. پذیرش فرهنگی که در برخی مناطق جهان، بنا به ساختارهای فرهنگی و باورهای اجتماعی محلی، مردم اصولا" تمایلی به استفاده از کامپیوتر ندارند، چه رسد به آموزش الکترونیکی. دلایلی که ممکن است باعث شود آموزش الکترونیکی به اندازه سایر شیوه های آموزشی برای دانشجویان مورد استقبال قرار نگیرد می توان به مسائل تکنیکی که در آن بسیاری از افراد فاقد مهارت های تکنیکی لازم برای استفاده از شیوه های آموزش الکترونیکی هستند
. همچنین قابلیت تحرک، که هرچند شبکه اینترنت و استفاده از کامپیوترهای کیفی و جیبی وحتی تلفن های موبایل به شدت گسترش یافته، اما هنوز هیچ یک از موارد فوق از نظر سهولت حمل ونقل و امکان استفاده در همه جا، قدرت رقابت با کتاب و دفترهای سنتی را ندارند. کاهش تعاملات فرهنگی و اجتماعی هم در آموزش الکترونیکی در مقایسه با شیوه های سنتی و حضوری آموزش، ارتباط رو در رو و چهره به چهره و زنده تقریبا" وجود ندارد. این امر می تواند اثرات منفی هم بر میزان پیشرفت درسی و هم بر رشد شخصیتی دانشجویان داشته باشد. البته با پیشرفت مداوم و سریع تکنولوژی، این مشکل مرتب درحال کم رنگ تر شدن است.
مشکلات آموزش الکترونیکی در ایران علاوه بر مشکلات کلی مطرح شده در زمینه آموزش الکترونیکی، با توجه به شرایط داخلی مشکلات دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. مهمترین مشکلات آموزش الکترونیکی در ایران یکی، پایین بودن سرانه کامپیوترهای شخصی در کشور است که متاسفانه هنوز هیچ آمار دقیق و رسمی در مورد تعداد کامپیوترهای خانگی موجود در کشور وجود ندارد. هرچند ظواهر امر حاکی از افزایش روز افزون و بسیار سریع تعداد کامپیوترهای خانگی است، اما هنوز به دلایل مختلف، کامپیوتر شخصی جز» لوازم ضروری منزل در نیامده است. برخی نگرش های منفی و بدبینانه فرهنگی نسبت به ورود کامپیوتر و اینترنت به محیط خانه که شاید خود ناشی از پایین بودن سطح سواد کامپیوتری و عدم اطلاع از قابلیت های مفید کامپیوتر باشد.. آیا منافع استفاده از آموزش الکترونیکی اشکالات آن را جبران می کند؟ وزن و نسبت مزایا و معایب استفاده از آموزش الکترونیکی بسته به اهداف برنامه آموزشی، مخاطبین، زیرساخت های تکنولوژیک سازمان ارائه دهنده و حتی باورهای فرهنگی و اجتماعی متفاوت است. اما جای هیچ بحثی نیست که این شیوه آموزش به سرعت در حال گسترش است و بیشتر صاحب نظران معتقدند که مزیت های چشمگیر این شیوه، تضمین کننده نقش رو به گسترش آن در استراتژی های آموزشی است.
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:14 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دانشگاه گندی‌شاپور

 

دانشگاه گندی‌شاپور
دانشگاه گندی‌شاپوردانشگاه گندی‌شاپور نخستین دانشگاه جهان بود كه در سال ۲۷۱ پیش از میلاد در شهر گندی‌شاپور در خوزستان، به فرمان شاپور دوم بنیان‌گذاری شد. در آن دانشگاه، كه عرب‌ها آن را جندی‌شاپور خوانده‌اند، رشته‌های پزشكی، فلسفه، الاهیات و علوم، به‌ویژه اخترشناسی، آموزش داده می‌شد. گندی‌شاپور یك بیمارستان آموزشی، رصدخانه و كتاب‌خانه‌ی بزرگی نیز داشت كه نوشته‌هایی به زبان‌های پهلوی، یونانی، هندی و سریانی در آن نگهداری می‌شد. آن دانشگاه الگویی برای بنیان‌گذاری بیت‌الحكمه در بغداد شد.
● بنیان‌گذاری گندی‌شاپور
گندی‌شاپور یكی از هفت شهر اصلی امپراتوری ایرانیان در ایالت خوزستان بود. برخی نویسندگان بنیان‌گذاری این شهر را به اشكانیان نسبت می‌دهند، اما برخی دیگر براین باورند كه این شهر را شاپور اول، دومین پادشاه ساسانی، پس از شكست ارتش والریانوس، امپراتور روم، به سال ۲۶۰ میلادی، ساخت و از آن به عنوان پایگاه نظامی و جای نگهداری ۷۰ هزار اسیر رومی بهره می‌گرفت. واژه‌ی وندوی‌شاپور، كه به مفهوم "تسخیر شده به دست شاپور" است، از این نظر پشتبانی می‌كند. فردوسی نیز در چگونگی پدید آمدن این شهر آورده است:
نگه كرد جایی كه بد خارسان
از او كرد خرم یكی شارسان
كجا گندشاپور خوانی ورا
جز این نام نامی نرانی ورا
در خوزیان دارد این بوم و بر
كه دارند هر كس بر او برگذر
از او تازه شد كشور خوزیان
پر از مردم و آب و سود و زیان
یكی شارسان بود آباد بوم
كه پر دخت بهر اسران روم
برخی دیگر از تاریخ‌نگاران نوشته‌اند كه بنیان‌گذاری گندی‌شاپور را اردشیر اول آغاز كرد و پسرش شاپور آن را به پایان رساند. برای نمونه، ابن ندیم می‌نویسد: " اردشیر برای گردآوری كتاب از هند و روم و بقایای آثاری كه در عراق مانده بود، كسانی را بدان ناحیه‌ها فرستاد و از آن‌ها هرچه را متفرق بود گردآورد و آنچه را متباین بود تالیف كرد." به نظر او، اردشیر می‌خواست مدرسه‌ای بسازد كه به بزرگی و شكوه آن مانندی وجود نداشته باشد. اما زمان این كار را پیدا نكرد و پسرش شاپور اول راه او را ادامه داد.
گندی‌شاپور كه در آغاز روستای كوچكی به نام نیلاوه بود در زمان شاپور دوم،ذوالاكتاف، شهری گسترده و آباد شد. هنگامی كه ژولین، امپراتور روم، در سال ۳۶۳ میلادی به ایران یورش آورد، شاپور دوم لشكر خود را در آن شهر گرد آورد. از این رو، وندوی‌شاپور یا شاپور گرد به گنده شاپور، به معنای لشكرگاه شاپور، شناخته شد و آرام‌آرام به صورت گندی‌شاپور در آمد و زمان زیادی پایتخت ساسانیان بود. آن شهر تا زمان یورش عرب‌های مسلمان هم‌چنان از شهرهای مهم خوزستان و ایران بود و در زبان آنان به جندی‌شاپور شناخته می‌شد كه در زبان فارسی نیز به همین نام شهرت یافت. اما پس از بنیان‌گذاری بیت‌الحكمه در بغداد و رفتن بسیاری از دانشمندان وبزرگان آن شهر به آن مركز علمی اسلامی، آرام‌آرام اهمیت خود را از دست داد و پس از ۹۰۰ سال شكوفایی رو به ویرانی نهاد و اكنون ویرانه‌های آن در نزدیكی شوشتر در جایی به نام شاه آباد، بر جای مانده است.
● از پادگان نظامی تا پایگاه دانش
گندی‌شاپور كه در آغاز به یك شهر نظامی می‌ماند، آرام‌آرام چهره‌ی شهر دانش را خود گرفت. گردآمدن برخی از ماهرترین پزشكان روزگار و به وجود آمدن مركزهای آموزش پزشكی در آن شهر، سرآغاز آن دگرگونی بزرگ بود. قفطی، نویسنده‌ی كتاب اخبار الحكما، آغاز آموزش پزشكی در شهر گندی‌شاپور را از زمان اردشیر می‌داند و نوشته است كه دانشمندان و پزشكان سریانی به آن شهر آمدند و آموزش پزشكی را آغاز كردند. هم او نوشته است كه شكوفایی علمی گندی‌شاپور در زمان شاپور دوم بوده است و از زبان شاپور نوشته است كه گفت:"شمشیرهای ما مرزها را می‌گشاید و دانش و فرهنگ ما، قلب‌ها و مغزها را تسخیر می‌كند."
گندی‌شاپور در زمان خسرو انوشیروان(۵۳۱- ۵۷۹ میلادی) به شهرت تاریخی خود رسید، چرا كه به خواست او نهضت علمی توانمندی در ایران پیدا شد. وی بنا بر نوشته‌های اكاثیاس، فلسفه را از اورانوس طبیب و فیلسوف آموخته بود و به عالمان و حكیمان و مترجمان و ادیبان توجهی ویژه داشت و هر یك را به كاری می‌گماشت. چنان‌كه بولس ایرانی را مأمور تألیف كتابی در منطق ارسطو كرد و با كمك جبراییل درست‌بد(Dorostbad)، یعنی وزیر یا رئیس بهداری، در سال بیستم از سلطنت خود پزشكان گندی‌شاپور را گرد آورد تا به روش پرسش و پاسخ كتابی در علوم طب بنویسند. بهره‌گیری او از برزویه‌ی پزشك در ترجمه‌ی كتاب‌های هندی و هم‌نشینی حكیمانه او با بزرگمهر، كه به نظر می‌رسد همان برزویه باشد، مشهور است.
انوشیروان بزرگمهر را، كه ریاست دانشكده‌ی پزشكی را داشت، به هندوستان فرستاد تا كتاب‌های خوب هندی را به ایران بیاورد. از جمله كارهای ماندگار برزویه‌، ترجمه‌ی كتابی از سانسكریت به نام Panchatantra به زبان پهلوی بود كه با نام كلیله و دمنه مشهور شد. او علاوه بر این اثر ارزشمند چند تن از پزشكان هندی را همراه خود به ایران آورد. كتابی هم به نام حكمت هندی، كه در ۴۶۲ هجری/۱۰۷۰ میلادی با تلاش شمعون انطاكی از عربی به یونانی ترجمه شد، نیز به او منسوب است.
از روی‌دادهای علمی مهم دوره‌ی انوشیروان، پناه جستن هفت تن از دانشمندان و فیلسوفان مدرسه‌های روم شرقی به سال ۵۲۹ میلادی است كه از بیم تعصب ژوستی‌نیانوس، امپراطور روم شرقی، به ایران آمدند و به فرمان خسرو به مهربانی پذیرفته شدند. آن حكیمان پیروان شیوه‌ی نوافلاطونی بودند و انوشیروان با برخی از آنان به‌ویژه پریسكیانوس، گفت‌وگوهای علمی داشت و از پرسش‌ها و پاسخ‌های آن دو ،كتابی فراهم شده بود كه اكنون ترجمه‌ی ناقصی از آن به لاتین در كتابخانه‌ی سن‌ژرمن پاریس با عنوان "حل مسائلی درباره‌ی مشكلات خسرو پادشاه ایران" موجود است. این كتاب شامل گفت‌وگوهای كوتاهی در موضوع‌های گوناگون روانشناسی، كارهای اندام‌ها، حكمت طبیعی، اخترشناسی و تاریخ طبیعی است.
از آن‌جا كه در دانشگاه گندی‌شاپور، به‌ویژه در دوره‌ی انوشیروان، نسبت به دانشمندان از هر آیین و ملتی به گرمی رفتار می‌شد، آن نهاد آموزشی و پژوهشی بزرگ‌ترین مركز علمی جهان آن روزگار شد و دانشمندان و پزشكانی از جای‌جای جهان، از چین و هند، از مصر و یونان، از مسیحی و زدشتی و با هر نگرش فلسفی گردهم آمدند. از این رو، جرج سارتون، پژوهشگر تاریخ علم، بر خلاف بسیاری دیگر از پژوهشگران و نویسندگان، از آن مركز علمی و پژوهشی، نه با عنوان مدرسه‌ی كه با عنوان دانشگاه گندی‌شاپور یاد كرده است. گندی‌شاپور به بیان او:" بزرگ‌ترین مركز فكری عصر بود و افكار یونانی، یهودی، مسیحی، سریانی، هندی و ایرانی می‌توانستند در آن‌جا با هم مقایسه شوند و به هم درآمیزند."
● سازمان آموزشی
در دانشگاه گندی‌شاپور آموزش پزشكی اهمیت زیادی داشت و آموزش اخترشناسی و فلسفه پس از آن مورد توجه بود. آموزش پزشكی آمیزه‌ای از پزشكی هندی، یونانی و ایرانی بود و شیوه‌ی آموزشی آن به اندازه‌ی پیشرفت كرد كه برخی از تاریخ‌نگاران آن را شهر بقراط نام داده‌اند و قفطی، نویسنده‌ی كتاب اخبارالحكما آن را از پزشكی یونان كامل‌تر می‌داند. این نظر چندان مبالغه‌آمیز نمی‌نماید، چرا كه پزشكانی از هند، چین، اسكندریه، فینیقیه، میان‌رودان و ایران در گندی‌شاپور گردآمده بودند و باعث آمیزش و پیوند روی‌كردهای پزشكی گوناگون و نقد آن‌ها شده بودند و چنین پیوند و آمیزش علمی و فرهنگی تا آن زمان در جهان به وجود نیامده بود. جهان دانش از این رو به گندی‌شاپور وامدار است كه در دورانی كه برای ارتباط دانشمندان ملت‌های گوناگون و گسترش و پراكنش دانسته‌های علمی ابزارهای كارآمدی وجود نداشته، چنین فرصت ارزشمندی را فراهم كرده است.
شهر گندی‌شاپور كهن‌ترین بیمارستان آموزشی جهان را نیز در خود داشت. پزشكان آن بیمارستان، هم‌زمان به كار درمان بیماران و آموزش دانشجویان می‌پرداختند. به نظر می‌رسد دارای گونه‌ای از سازمان پزشكی نیز بوده‌اند. بهترین پزشك، كه به ریاست همه‌ی پزشكان می‌رسید، با لقب درست‌بد شناخته می‌شد كه علاوه بر ریاست بیمارستان گندی‌شاپور، پزشك ویژه‌ی پادشاه ساسانی نیز بود. جبراییل درست‌بد از شناخته‌شدهترین آنان بود كه اجازه‌نامه‌ی پزشكی را نیز او صادر می‌كرد. بیادق، كه كتاب الماكول و المشروب، به نام او شناخته شده است، استفان ادسی، تریبونوس و برزویه، از جمله‌ی دیگر پزشكانی بودند كه به چنان جایگاهی دست پیدا كردند و بسیار مورد توجه شاهان ساسانی بودند.
در گندی‌شاپور رصدخانه‌ای نیز برپا شده بود كه دانشجویان دانشكده‌ی اخترشناسی از آن بهره می‌گرفتند. پژوهش‌های اخترشناسی شامل گاه‌شماری و نگهداری دقیق زمان، تعیین سال كبیسه، رصد كردن ستارگان، برسی گرفتگی خورشید و ماه، تعیین طول و عرض جغرافیایی شهرها و برخی پژوهش‌ها جغرافیایی بود كه پس از آمدن اسلام به ایران به عربی ترجمه شد و دانشمندان مسلمان از آن‌ها بهره گرفتند. از آن‌جا كه برای برسی‌های اخترشناسی به دانش ریاضی نیاز هست، پژوهش‌های ریاضی نیز مورد توجه آنان بود. پژوهش‌های ریاضی نیز در كار تعیین مساحت زمین، اندازه‌ی مالیات و چگونگی كندن كاریز و مدیریت آب، به كار گرفته می‌شد.
در دانشگاه گندی‌شاپور انجمن‌های علمی ویژه‌ای برپا می‌شد كه به كنگره‌های پزشكی امروزی شباهت زیادی داشت. برای مثال، در دوران انوشیروان، به سال ۵۵۰ میلادی، جلسه‌های مناظره و گفت و گوی طولانی تشكیل شد. در این جلسه‌ها پزشكان مشهور از جای‌جای جهان آن روز در گندی‌شاپور گردهم آمده بودند و نظرها و تجربه‌های خود را به یكدیگر در میان می‌گذاشتند. گاهی خسرو انوشیروان نیز در آن نشست‌ها شركت می‌كرد و خود نیز در گفت و گوها وارد می‌شد. البته، به نظر می‌رسد مناظره‌های علمی پیش از دوران انوشیروان نیز وجود داشته است، چرا كه قفطی، از قول تاریخ‌نگاران می‌گوید:"شاپور هر دانشمند جدیدی را كه برای درس دادن در دانشگاه برگزیده می‌شد، پیش از درس در مجلس دانشمندان احضار می‌نمود و سپس به مناظره امر می‌كرد. اگر دانشمند نو رسیده از این آزمون پیروز بیرون می‌آمد، لباس ویژه‌ی استادی را بر تن می‌كرد كه بسیار آراسته بود. "
آمدن دانشمندانی از روم شرقی به ایران باعث توجه بیش‌تر به فلسفه و گفت و گوهای علمی شد. آن دانشمندان عبارت بودند از:
▪ دمسكیوس سوریانی(از دمشق)،
▪ سیمپلیكوس كیلیایی(از كیلیكیه)،
▪ پولامیوس فروگی(از فریگیه)،
▪ پریسكیانوس لودی(از لیدیه)،
▪ هرمیاس فنیقی(از فینیقیه)،
▪ دیوجانی فینیقی(از فینیقیه)
▪ ایسیدوروس غزی(از غزه).
این استادان، كه انوشیروان آنان را گرامی داشت، باعث ورود فلسفه‌ی نوافلاطونی به ایران شدند و گندی‌شاپور زمینه‌ا‌ی برای پیشرفت این گونه از فلسفه شد. ترجمه‌ی آثار فلسفی یونان به پهلوی نیز در همین دوران اوج گرفت و به شهادت بسیاری از تاریخ‌نگاران، از جمله ابن‌ندیم و ابن‌خلدون، همین كتاب‌ها بودند كه از پهلوی به عربی برگردانده شدند.بزرگ‌ترین كتاب‌خانه ی جهان آن روز نیز در گندی‌شاپور پدید آمد. در آن‌جا كتاب‌های گوناگونی در زمینه‌ی پزشكی، دامپزشكی، گیاه‌شناسی و داروسازی، فلسفه و ریاضی به زبان‌های پهلوی، سریانی، یونانی و سانسكریت نگهداری می شد. آن كتاب‌ها با كوشش دانشمندان و پژوهشگران و نیز همراهی شاهان ساسانی از گوشه و كنار جهان گردآوری شده بود. چنان كه گفتیم، انوشیروان برزویه را به هندوستان فرستاد و او كتاب‌های ارزشمندی از آن‌جا به گندی‌شاپور آورد. آن كتاب‌ها، كه شمار آن‌ها را بیش از ۴۰۰ هزار نوشته‌اند، ترجمه‌هایی از كتاب‌های پیشینیان و تالیف‌هایی از پژوهش‌های استادان گندی‌شاپور بود كه بسیاری از آن‌ها در دوره‌ی اسلامی به عربی ترجمه شد و پاره‌ای از آن‌ها به زبان عربی در دست است. برای نمونه، حنین بن اسحاق، پزشك عرب، اثری را از جورجس‌بن‌جبریل‌بن‌بختیشوع، از دانشمندان گندی‌شاپور، به نام كناش به عربی ترجمه كرده است.
● استادان گندی‌شاپور
گندی‌شاپور جایگاه برخورد نظریه‌های ایرانی، هندی و یونانی بود كه یكدیگر را بارور می‌ساختند. این برخورد نظریه‌ها نتیجه‌ی اهمیت دادن برخی از پادشاهان ساسانی، به‌ویژه خسرو انوشیروان، به گردآوری كتاب از جای‌جای جهان و نیز فراهم كردن فضایی بود كه اندیشمندان سراسر جهان را به سوی گندی‌شاپور فرامی‌خواند.
برزویه: دانشمند و پزشك نامدار دوره‌ی ساسانی كه برخی گمان می‌كنند همان بزرگمهر، وزیر دانشمند خسرو انوشیروان است. وی در قرن ششم میلادی می‌زیسته به فرمان انوشیروان به هندوستان سفر كرده است. رهاورد سفرش نیز كتاب هندی پنچاتانترا (Panchatantara) بود كه آن را از زبان سانسكریت به زبان پارسی میانه یا پهلوی ترجمه كرد و نام كلیله و دمنه را برای آن برگزید. این كتاب مجموعه‌ای از داستان‌های پندآموز است كه جانوران بازیگران اصلی آن هستند. اما برزویه در مقدمه‌ی این كتاب درباره‌ی پزشكی سخن گفته است كه آن را كهن‌ترین مقاله درباره‌ی اخلاق پزشكی می‌دانند. این مقدمه شرح حال یك پزشك به قلم خودش نیز هست. او می‌گوید كه چرا و كی به پزشكی روی آورده است و هدف نهایی پزشك چه باید باشد:
" چون نوشتن آموختم پدر و مادر را سپاس گفتم و به علم روی آوردم. نخستین دانشی كه بدان گرایش پیدا كردم، پزشكی بود كه با علاقه‌ی بسیار به فراگرفتن آن پرداختم. چندان كه اندك بهره‌ای از آن بردم، برتری‌های آن بشناختم و علاقه‌ی من بدان فزونی یافت و با گرایش بیش‌تر روی به آموختن آن نهادم. چون در این دانش به آن‌جا رسیدم كه به درمان بیماران پرداختم، نفس خویش را میان ۴ چیز، كه تكاپوی اهل دنیا از آن نتواند گذشت، مخیر گردانیدم و با خود گفتم: برای شخصی مانند من و در چنین دانشی سزاوار چنان است كه از میان این ۴ چیز یعنی فراوانی مال، لذات حال، ذكر سایر و ثواب باقی، شایسته‌ترین را برگزینم و در این اختیار چنین استدلال كردم كه علم پزشكی نزد همه‌ی خردمندان و در همه‌ی دین‌ها ستوده است و در نظر هیچ‌یك از اهل دین ناپسند نیست ...
و در كتاب‌های پزشكی آورده‌اند كه برترین پزشكان آن است كه بر درمان از جهت ثواب آخرت توجه داشته باشد. پس بر آن شدم كه من نیز در این كار پاداش آخرت بخواهم و در پی مزد نكوشم و گرنه مانند آن بزرگان باشم كه یاقوت خویش را كه می‌توانست با بهای آن ثروت روزگار را به چنگ آورد، در برابر خرمهره‌ای بی‌ارزش می‌فروخت ... پس به امید پاداش جهان باقی به درمان بیماران روی آوردم. هرجا بیماری یافتم كه در وی امید تندرستی بود به یاریش شتافتم و آن كسان را نیز كه در ایشان امید سلامت نبود، اما كاستن از درد و رنج ایشان ممكن می‌نمود، باری از دست ننهادم و در مداوای آنان كوشش فراوان كردم. هر كسی را توانستم خود به پرستاریش پرداختم و آن كه را توان پرستاری نداشتم، به راهنماییش پرداختم و داروهای لازم را در اختیارش نهادم و از هیچ‌فردی در برابر این كارها مزد و پاداش نخواستم و بر هیچ‌یك از مانندان خویش، كه در دانش مانند من و در مال و جاه برتر از من بودند، رشك نبردم" .
▪ بختیشوع اول:
نیادی بزرگ و پزشك شناخته شده‌ی گندی‌شاپور كه فرزندان او پایه‌های پزشكی اسلامی را پی افكندند. بخت از واژه‌ی بختن مشتق شده است و در زبان پارسی باستان به معنای رهایی و نجات است. واژه‌ی یشوع نیز در عبری و سریانی به معنای مسیح است. بنابراین، بختیشوع به معنای نجات یافته‌ی عیسی است.
▪ ماسرجویه:
پزشكی ایرانی سریانی‌زبان یهودی كه در دربار امویان به پزشكی پرداخت و نخستین فردی است كه در دوره‌ی اسلای كتابی را با نام كناش اهرن القس(در داروشناسی) به زبان عربی ترجمه كرد. برخی به نادرست او را با ماسرجویه‌ی مسیحی گندی‌شاپوری، یكی گرفته‌اند.
جورجس بن جبریل بن بختیشوع: در آغاز حكومت عباسیان پزشك ارشد بیمارستان گندی‌شاپور بود. در ۱۴۸ هجری/۷۶۵ میلادی، در كهن‌سالی از سوی منصور، خلیفه‌ی عباسی، به بغداد فراخوانده شد تا در معده‌اش را درمان كند. او مدتی در بغداد بماند و كتاب‌هایی را از یونانی به عربی ترجمه كرد. وی پس از ۴ سال كار در بغداد در ۱۵۲ هجری/ ۷۶۹ میلادی به وطن خود بازگشت و شاگردش، عیسی بن شهلافا، به عنوان جانشین وی به بغداد فراخوانده شد.
جورجس در گندی‌شاپور كتاب‌هایی به سریانی تالیف كرده بود كه اثری از او به نام كناش را حنین بن اسحاق به عربی ترجمه كرده است. كتاب الاخلاط و دیابطا( درباره‌ی بیماری قند) دو اثر از وی است كه در كتاب الحاوی رازی از آن‌ها مطالب زیادی نقل شده است. رازی در الحاوی بر اهمیت درمان یك بیماری حاد به دست جورجس نیز تاكید كرده است.
▪ عیسی بن شهلافا:
شاگرد جورجس
▪ ابراهیم:
شاگرد جورجس
▪ سرجس:
شاگرد جورجس
▪ بختیشوع بن جورجس:
در گندی‌شاپور به عنوان جانشین پدر خدمت كرد و در ۱۷۱ هجری/۷۸۷ میلادی به بغداد فراخوانده شد. وی را بهترین پزشك زمان خود می‌دانستند. كتاب الكناش و كتاب التذكره را به وی نسبت می‌دهند كه نقل قول‌هایی از آن‌ها در الحاوی رازی آمده است.
▪ جبریل بن بختیشوع جورجس:
در ۱۷۵ هجری/۷۹۱ میلادی از سوی پدر به یحی‌بن‌خالد برمكی معرفی شد و پس از درمان موفقیت‌آمیز بیماری یكی از كنیزان هارون در ۱۹۰ هجری/۸۰۵ میلادی به عنوان پزشك ویژه‌ی دربار منسوب شد. ولی هنگامی كه در آخرین ابتلای هارون به بیماری در توس( در خراسان بزرگ) به وظیفه‌ی خود به عنوان مشاور پزشكی بی‌پروا عمل كرد، مورد بی‌توجهی قرار گرفت. اسقفی كه خلیفه به جای بختیشوع با وی مشورت كرد، خلیفه را علیه او برانگیخت و سرانجام هارون فرمان به مرگ او داد. با وجود این، فضل برمكی اجرای فرمان را به تاخیر انداخت و امین، پسر هارون، او به بار دیگر به سمت پزشك ویژه برگزید.
هنگامی كه مامون بر امین پیروز شد، جبریل به زندان افتاد و در ۲۰۲ هجری/۸۱۷ میلادی، آزادی خود را بازیافت. اما بار دیگر مورد بی‌مهری قرار گرفت و دامادش، میخاییل، را به جای وی قرار دادند. با وجود این، در ۲۱۲ هجری/۸۲۷ میلادی، مامون به ناچار او را فراخواند، زیرا بیماری وی را پزشكان دیگر نتوانسته بودند درمان كنند. درمان خلیفه باعث بازگرداندن جایگاه و دارایی‌ها وی شد، اما دیری نپایید كه جبرییل سال پس از آن زندگی را بدرود گفت. وی را در صومعه‌ی سرگیوس در تیسفون(مداین) به خاك سپردند.
ـ فهرست آثار
۱) صفات نافعه كتبها للمامون
۲) رساله الی‌مامون فی المطعم و المشرب
۳) كتاب فی الباء
۴) مقاله فی العین
۵) رساله الی المامون یامره بما اجتمعت علیه فلاسفه الروم و الفرس
۶) ورم الخصی (در الحاوی رازی از آن یاد شده است)
▪ بختیشوع بن جبریل:
پس از مرگ پدر به جایگاه پزشك ویژه‌ی مامون رسید و خلیفه را در لشكركشی‌هایش به آسیای صغیر همراهی كرد و تا زمان مرگش در ۲۵۶ هجری/۸۷۰ میلادی به عنوان پزشك دربار خلیفه فعالیت كرد. با وجود این، یك‌بار به گندی‌شاپور فرستاده شد و در دوره‌ی متوكل به بحرین تبعید شد.
ـ فهرست آثار
۱) رساله التی عملها الی المامون فی تدبیر البدن جوابا عن كتابه یسال ذلك
۲) نصائح الرهبان فی الدویه المركبه
۳) مختصر بحسب الامكان فی علم الازمان و الابدان
۴) رساله فیها نكت من مخفیات الرموز فی الطب
۵) نبذه فی الطب
ابن ابی‌اصیبعه از كتاب الحجامه عی طریق المساله و الجواب نیز نام برده است.
▪ ابویوحنا ماسویه:
ابو زكریا یوحنابن‌ماسویه‌ی‌خوزی(خوزستانی) پدر ماسویه‌ی معروف است كه ۳۰ سال در گندی‌شاپور به كار مشغول بود تا جبریل، پزشك ویژه‌ی هارون الرشید، كه رییس بیمارستان بود به دلایل شخصی او را از كار بركنار كرد. ماسویه به بغداد رفت و فضل بن ربیع او را گرامی داشت. وی با پشتیبانی فضل به عنوان پزشك ویژه‌ی خلیفه و مدیر بیمارستان بغداد برگزیده شد و بر شهرت جبراییل سایه افكند. ماسویه در چشم‌پزشكی مهارت چشمگیری داشت و نخستین پزشكی است كه در دربار خلیفه‌های عباسی به یك شاخه‌ی تخصصی پزشكی(چشم پزشكی) پرداخت ماسویه در یك‌چهارم آغازین سده‌ی ‌۳ هجری/۹ میلادی، دیده از جهان فروبست. درباره‌ی آثار وی چیزی نمی‌دانیم، اما پسرش ابویوحنابن‌ماسویه، مولف توانایی بوده است.
▪ ماسویه:
یوحنابن‌ماسویه مشهور به ابن ماسویه، در سال ۱۶۰ هجری/۷۷۶ میلادی در گندی‌شاپور به عنوان پسر یك داروشناس و پزشك گندی‌شاپور، به دنیا آمد. وی سال‌ها در گندی‌شاپور به كار پزشكی پرداخت تا این كه همراه پدر به بغداد رفت و پس از او به عنوان پزشك ویژه‌ی خلیفه و مدیر بیمارستان بغداد برگزیده شد. وی مدتی نیز در بیمارستان سامرا كار كرد(۲۴۷ هجری/۸۶۱ میلادی).
ماسویه استاد حنین بن اسحاق بود و برخی از آثار پزشكی یونانی‌ها را به سریانی ترجمه كرده است. به فرمان خلیفه‌ی بزرگ، مامون عباسی، میمون‌های انسان‌ریخت برای ماسویه فراهم می‌شد تا ‌ پژوهش‌های كالبدشناسی خود را انجام دهد. همچنین به فرمان مامون به بیزانس فرستاده شد تا كتاب‌های یونانی تهیه كند. آثار و در كنار آثار جالینوس و دیوسكوریدس از مهم‌ترین منابع رازی برای نگارش الحاوی بوده است. رازی در این كتاب بیش از هزار بار از ماسویه یاد كرده است و اعتماد این پزشك نامدار ایرانی به آثار ماسویه، ما را از چیره‌دستی و دانایی او در پزشكی آگاه می‌سازد.
هر چند ماسویه پیرو آیین مسیح بود، بیش‌تر به زبان‌های سریانی و عربی نوشته است. او رساله‌هایی در موضوع‌هایی ماند چشم‌پزشكی، تب‌ها، سردرد، مالیخولیا، صرع ، آزمون پزشكان و فوریت‌های پزشكی نوشته است. نوشته‌های پزشكی و كالبدشناسی با ارزشی به او نسبت داده شده است. ابن ابی‌اصیبعه ۲۴ اثر پزشكی از وی گزارش كرده است به ویژه، دغل‌العین (نارسایی چشم) كه نخستین رساله‌ی منظم در چشم‌پزشكی است و ترجمه‌ی لاتین آن در قرون وسطی شهرت فراوانی پیدا كرد. كتاب الحمیات او كهن‌ترین تك‌نگاری دوره‌ی اسلامی درباره‌ی تب‌هاست و پتروس اسپانیایی آن را به لاتین تفسیر كرده است. او كتابی نیز پیرامون آموزش پزشكان نوشته بود كه در دست ما نیست، اما در كتاب‌ها پزشكان و تاریخ‌نگاران از آن بسیار سخن گفته شده است.
ـ فهرست آثار
۱) نوادر الطب یا الفصول الحكمیه و النوادر الطبیه التی كتبها یحی بن ماسویه الی تلمیذه
۲) كتاب الحمیات
۳) دغل العین
۴) معرفه محنه الكحالین (درباره‌ی چشم پزشكی)
۵) الكناش المشجر
۶) كتاب فی جواهر الطب المفرده باسمائها و صفاتها و معادنها
۷) كتاب اصلاح الادویه المسهله
۸) كتاب خواص الاغذیه و البقول و الفواكه و اللحوم و الالبان و اعضاء الحیوان و الابازیر و الافاویه
۹) كتاب ماءالشعیر
۱۰) كتاب الازمنه
۱۱) كتاب الجواهر و صفتها و صفه الغواصین و التجار
۱۲) ذكر خواص مختبره علی ترتیب العلل
۱۳) المره السوداء
۱۴) المنجح فی التداوی من صنوف المراض و الشكاوی
۱۵) نبذه لطیفه عن ابن ماسویه
۱۶) البستان و قاعده الحكمه و شمس الاداب
۱۷) مختصر فی معرفه اجناس الطب و ذكر معادنه
۱۸) كتاب تركیب العین و عللها و ادویتها
۱۹) رساله فی العین۲۰) كتاب فی الاغذیه
۲۱) كتاب فی الاشربه
۲۲) كتاب فی الفصد و الحجامه
۲۳) كتاب فی الجذام
۲۴) كتاب فی البلغم
۲۵) كتاب علاج النساء اللواتی لایحبلن
۲۶) كتاب المالیخولیا و اسبابها و علاماتها و علاجها
۲۷) كتاب فی صداع و علله و اوجاعه و ادویته
۲۸) كتاب السموم و علاجها
۲۹) كتاب التشریح
۳۰) كتاب الصوت و البحه
۳۱) كتاب دفع مضار الادویه
۳۲) الجامع یا جامع الطب مما اجتمع علیه اطباء فارس و الروم
۳۳) كتاب الكمال و التمام
۳۴) الكامل فی (الادویه) المنقیه
۳۵) كتاب الاسهال
۳۶) كتاب السدر و الدوار
۳۷) كتاب فی ضرر الاغذیه
۳۸) كتاب شراب الفاكهه
۳۹) كتاب الرحم(الارحام)
۴۰) كتاب فی وجع المفاصل
۴۱) كتاب محنه الاطباء(الطبیب)
۴۲) المسائل
۴۳) كتاب الابدال
۴۴) مقاله فی الجنین و كونه فی الرحم( درباره‌ی جنین و رشد آن در زهدان)
ابن ابی‌اصیبعه كتاب‌های دیگری را نیز به او نسبت می‌دهد: البرهان در ۳۰ فصل، كتاب البصیره، كتاب الجوهر، كتاب الرجحان، كتاب السر الكامل، كتاب الدیباج، كتاب الطبیخ، كتاب لما امتنع الاطباء من علاج الحوامل فی بعض شهور حملهن، كتاب مجسه العروق، كتاب المعده، كتاب القولنج، كتاب فی ترتیب سقی الادویه المسهله بحسب الازمنه و بحسب الامجزه، كتاب فی دخول الحمام، كتاب فی السواك و السنونات.
▪ میخائیل‌بن‌ماسویه:
فرزند ابویوحنا ماسویه و برادر ماسویه‌ی نامدار كه به خاطر احتیاط بیش از اندازه در پزشكی شناخته می‌شود. او هیچ دارویی را به كار نمی‌برد مگر آن‌ كه پیش از آن دست‌كم ۲۰۰ سال به كهر رفته باشد. هر چند او به شهرت برادر خود نرسید، همواره از پزشكان مورد اعتماد مامون بود.
▪ كوسج:
سهل‌بن‌شاپور كوسج اهوازی، پزشك مشهور قرن ۲ هجری/۸ میلادی كه پسرش شاپور به شهرتی افزون‌تر رسید. اثری به نام اقراباذین نوشت كه از آن فراوان به نیكی یاد شده و بخش‌هایی از آن را باید در بین آثار داروشناسی عربی جست وجو كرد. وی در آغاز قرن ۳ هجری/۹ میلادی درگذشت.
▪ شاپوربن‌سهل:
پزشك پارسی قرن نهم میلادی كه پیرو آیین مسیح بود. او نخستین پزشكی است كه درباره‌ی پادزهرها كتاب نوشته است. وی در سال ۲۴۷ هجری/۸۶۱ میلادی از سوی متوكل عباسی به بغداد فراخوانده شد و در ۲۵۵ هجری/۸۶۹ میلادی درگذشت.
ـ فهرست آثار
۱) كتاب القرباذین الكبیر(كتاب پدزهرها)
۲) كتاب قوی الاطعمه و مضارها و منفعها
۳) كتاب الاشربه و منافعها و مضارها
۴) ترجمه كتاب صنعه الدویه المركبه از سریانی
▪ ابن ماسرجویه: این ماسرجویه‌ی مسیحی گندی‌شاپوری، اغلب با ماسرجویه‌ی بصری یهودی كه در زمان مروان می‌زیسته است، اشتباه گرفته می‌شود. وی پدر صحاربخت پزشك بوده و عیسی‌بن‌ماسرجویه، كه وی نیز پزشك شناخته شده‌ای بوده ، نوی وی و به نوشته‌ی برخی دیگر، فرزند دوم او بوده است.
ـ فهرست آثار
۱) رساله فی ابدال الادویه و ما یقوم مقام غیرها
۲) كتاب فی الغذا
۳) كتاب فی الشراب
۴) كتاب فی العین
▪ چهاربخت:
یا صهاربخت، فرزند ماسرجویه‌ی مسیحی كه كناش جورجس را از متن سریانی به عربی ترجمه و تفسیر كرده است. ابوریحان در كتاب الصیدنه‌ی خود از نوشته‌ی او بهره‌ی فراوان برده است. بیرونی نام‌های ایرانی گیاهان دارویی را از كتاب او برگرفته است. عیسی پسر چهاربخت نیز در كار پزشكی بود.
▪ عیسی‌بن‌ماسرجویه:
فرزند یا نوه‌ی ماسرجویه‌ی مسیحی كه در ترجمه‌ی آثار سریانی به عربی دست داشته است. او دو كتاب الالوان و الروائح و كتاب الطعوم را نیز نوشته بود كه هر دو از بین رفته است.
▪ حارث بن كلده:
از معاصران پیامبر اسلام(ص) و از پیشگامان پزشكی در میان عرب‌ها بود. بر اساس روایت‌ها وی در گندی‌شاپور آموزش دید و پیوسته با آن‌جا ارتباط داشت. به علاوه، در برخی منبع‌ها از گفت و گوی او با خسرو انوشیروان پیرامون پزشكی نوشته شده است. وی پس از پیامبر نیز زنده بوده و به احتمال زیاد به اسلام نگرویده است. بخش‌هایی از كتاب وی با نام المحاورات فی الطب بینه و بین نوشیروان، در دست است.
فرزند خوانده‌ی او، نظر، نیز پزشكی می‌دانست و ابن‌اسحاق تاریخ‌نگار درباره‌ی او گفته است كه كتاب‌های ایرانی می‌خوانده است و اگر حب "ابن‌حارث" كه ابن‌سینا تركیب آن را در القانون آورده است، به‌راستی از او باشد، باید گفت كه با داروهای ایرانی آشنا بوده است.
▪ حنین‌بن‌اسحاق:
با لاتینی ، یكی از دانشمندان مسیحی كه به عنوان مترجم سهم بزرگی در پیدایش علوم اسلامی داشته است. وی در حیره به دنیا آمد و پدرش در آن جا داروفروشی داشت. حنین در گندی‌شاپور و در بغداد زیر دست پزشك مشهوری چون ابن‌ماسویه، پزشكی آموخت. او با پشتیبانی خاندان بختیشوع و سلمویه توانست آثار بسیاری را از یونانی به سریانی ترجمه كند. سپس، شاگردانش همین ترجمه‌ها را با پشتیبانی بنوموسی، دانشمندان ایرانی، بار دیگر به عربی ترجمه كردند.
▪ سلمویه‌بن‌بنان:
از سریانی‌زبانان گندی‌شاپور و از منتقدان برجسته‌ی ابن‌ماسویه كه در زبان معتصم در ۲۱۸ قمری از پزشكان دربار و پزشك شخصی خلیفه شد. اسحاق‌بن‌حنین به بیان پدر خود او را داناترین مردم روزگار خود در كار پزشكی می‌داند. رازی ۲ بار در بخش درمانی و ۱۳ بار در بخش داروشناسی از او یاد كرده است.
▪ یوحنابن‌سرابیون:
یا یحیی‌بن سرافیون مشهور به ابن‌سرابیون، از شناخته‌شده‌ترین پزشكان سریانی‌زبان دوره‌ی اسلامی بود. گرچه خاستگاه او را به‌درستی نمی‌دانیم، او بررسی آثار او نشان می‌دهد كه از دانش‌آموخته‌های گندی‌شاپور است. دو كناش به سریانی نوشت: كناش بزرگ(الكناش الكبیر) در ۱۲ فصل و كناش كوچك(الكناش الصغیر) در ۷ فصل. كناش كوچك او را در زمانی اندك سه بار به عربی برگداندند و شناخته شده ترین كتاب داروشناسی در میان پزشكان مسلمان بود. ابن‌سینا نزدیك یك سوم كتاب پنجم القانون خود را از روی مقاله‌ی هفتم كناش كوچك رونویسی كرده است. رازی، سید اسماعیل گرگانی، ابن‌بیطار اندلسی(اسپانیایی) و بسیاری دیگر، بارها از او در نوشته‌های خود یاد كرده‌اند. از كتاب او چند ترجمه‌ی لاتین نیز در دست است كه ما را از اثرگذاری او بر پزشكان اروپایی در ونیز و جاهای دیگر آگاه می‌سازد.
▪ احمد نهاوندی
احمد بن محمد نهاوندی(وفات در ۲۲۰ تا ۲۳۰ قمری) اخترشناس و ریاضی‌دان ایرانی كه در گندی‌شاپور به رصدهای اخترشناختی پرداخت و مورد توجه یحیی ین خالد برمكی بود. او بر پایه‌ی رصدهایی كه انجام داد، كتابی با نام الزیج المشتمل را به نگارش درآورد. هر چند از این كتاب چیزی بر جای نمانده، اما از آن در نوشته‌های دانشمندان مسلمان بارها یاد شده است. سه كتاب دیگر نیز به او منسوب است: الجمع و التفریق، المدخل الی علم النجوم و كتاب الی محمد بن موسی فی النیل.
● سرانجام گندی‌شاپور
در سال ۱۴۸ هجری قمری، منصور به بیماری سختی مبتلا شد كه پزشكان نتوانستند او را درمان كنند. از این رو، جرجیس پسر بختیشوع، مدیر بیمارستان گندی‌شاپور، برای درمان او به بغداد دعوت شد. این پزشك ایرانی پس از درمان منصور، چهار سال در بغداد ماند و پزشكی ایرانی را در بغداد آموزش داد. او پس از بازگشت به ایران، عیس‌بن‌ شهلافا را جانشین خود كرد و به این ترتیب، پزشكی ایرانی به دنیای اسلام راه یافت. آرام‌آرام در دوران هارون و مامون عباسی پزشكان مشهور دانشگاه گندی‌شاپور نیز به پایتخت جهان اسلام، بغداد، فراخوانده شدند و جایگاه شایسته‌ای در آن شهر پیدا كردند. با این همه، از پویایی دانشگاه گندی‌شاپور و بیمارستان مشهور آن كاسته نشد و دست كم تا یك سده‌ی دیگر همچنان پیشرفته‌ترین مركز علمی جهان بود.
با روی آوردن دانشمندان گندی‌شاپور به مركز جهان اسلام، دستاوردهای علمی گندی‌شاپور نیز از راه آنان به بغداد و دیگر سرزمین‌های اسلامی رسید و باعث شكوفایی دانش در آن‌جا شد. بنابراین، هر چند ساختمان گندی‌شاپور در سده‌های پس از سوم و چهارم هجری آرام‌آرام به ویرانی روی نهاد، اما نفوذ معنوی آن ادامه پیدا كرد و اگر پیشرفت دانش را كاری پیوسته به درازای تاریخ بدانیم، هنوز هم از دستاورردهای آن بهره‌مندیم. چنان‌كه بیش‌تر بیمارستان‌های جهان اسلام با الگوبرداری از بیمارستان گندی‌شاپور ساخته شدند و خود پیشگام بیمارستان‌های اروپا گردیدند.
چه بسیار داروهایی كه با نام فارسی خود در كتاب‌های پزشكی عربی نوشته شده‌اند و هنوز هم در زبان عرب با همان نام‌ها خوانده می‌شوند. چه بسیار كانی‌هایی كه با نام فارسی خود در زبان عرب وارد شدند. چه بسیار فیلسوفانی كه به عربی نوشتند، اما ایرانی بودند و چه بسیار ریاضی‌دان و اخترشناس مسلمان كه كتاب‌هایی مانند زیج‌الشاه، زیج‌الشهریار را از پهلوی به عربی بازگرداندند. بنابراین، مسلمانان از راه ایرانیان و بنیاد علمی گندی‌شاپور با دانش پیشینیان، هندی‌ها، یونانی‌ها، ایرانی‌ها، چینی‌ها و بسیاری دیگر، آشنا شدند. دانشمندان مسلمان نیز، كه بیش‌ترشان ایرانی بودند، آن دانش‌ها را گسترش دادند و سپس به اروپایی‌ها هدیه كردند.
 
منبع: ۱. صفا، ذبیح‌ ‌الله. علم در ایران، از مجموعه مقاله‌های كتاب ایرانشهر، جلد اول، صفحه‌ی ۶۹۵، چاپخانه‌ی دانشگاه(كمیسیون ملی یونسكو در ایران) ۱۳۴۲ ۲. سزگین، فواد. تاریخ نگارش‌های عربی، ترجمه‌ی كیكاووس جهانداری و به سرویراستاری احمد رضا رحیمی ریسه، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول ۱۳۸۰ ۳. تكمیل‌همایون، ناصر. دانشگاه گندی‌شاپور. دفتر پژوهش‌های فرهنگی، ۱۳۸۴ ۴. صفا، ذبیح‌ ‌الله. مدرسه، از مجموعه مقاله‌های كتاب ایرانشهر، جلد اول، صفحه‌ی ۷۱۴، چاپخانه‌ی دانشگاه(كمیسیون ملی یونسكو در ایران)۱۳۴۲ ۵. نیرنوری، حمید. سهم ایرانیان در تمدن جهانی، انتشارات فردوس، چاپ اول ۱۳۷۲ ۶. نصر، سید حسین. علم و تمدن در اسلام، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم ترجمه‌ی فارسی ۱۳۵۹ ۷. دهخدا، علی‌اكبر. لغت‌نامه(واژه‌ی گندی‌شاپور)، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ ۸. كرامتی، یونس. پزشكی(از مقاله‌های دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، به كوشش سیدكاظم بجنوردی)، انتشارات دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۳ ۹. مولوی، محمدعلی. احمد نهاوندی(از مقاله‌های دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، به كوشش سیدكاظم بجنوردی)، انتشارات دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۷ ۱۰. سارتن. جرج. مقدمه‌ای بر تاریخ علم. ترجمه‌ی غلامحسین صدری افشار. انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۸۳
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:14 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه /در جستجوی تعامل دانشگاه و صنعت

 

در جستجوی تعامل دانشگاه و صنعت
در جستجوی تعامل دانشگاه و صنعتاگر اهل گوش کردن به رادیو باشید حتما نامی از "شبکه رادیویی جوان" شنیده اید و یا دست کم شنونده برخی از برنامه هایش بوده اید. یکی از این برنامه ها "پلاسما" نام دارد که هر روز غیر از جمعه ها از ساعت ۱۱/۴۵ تا ۱۲/۳۰ صبح پخش می شود که سابق بر این عنوان آن "کوانتوم" بود و حدودا در همین ساعت پخش می شد و سه سال و اندی است که این روند لاینقطع ادامه دارد. غرض از اشاره ای که شد توجه دادن شما به موضوع و حال و هوای این برنامه است.
معرفی و تشریح ابداعات و ابتکاراتی که در کشور انجام شده و گفت و گو با فاعلان آنها که عمدتا از جوانان مشغول به تحصیل و یا به تازگی فارغ التحصیل شده هستند، جهت آشنایی با زمینه های علمی و عملی نوآوری هایی که عمدتا در بخش های مرتبط با صنعت به انجام رسیده اند، موضوع اصلی این برنامه را تشکیل می دهد. اگر حتی بدون داشتن هرگونه پیش داوری در استماع این برنامه استمرار به خرج دهید خود به خود متوجه خواهید شد که دانش کسب شده در دانشگاه ها حتی با وجود فضاسازیهای جدید به سختی می تواند نمود مناسب را در بخش صنعت کشور به دست آورد، و این تازه اول ماجراست.
بعد از گذر از دهه های ۵۰ و ۶۰ و تجربهی نرخ بالای رشد جمعیت، از سال های دهه ۷۰ به این سو نظام آموزش و سپس تامین اشتغال آزمونی سخت و دشوار را پیش روی خود دید کرد که هنوز هم درگیر آن است. افزایش بیش از پیش نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده نشان از کاستی هایی عمیق داشت و در حالی که به نظر می آمد با تخصصیتر شدن فرایندهای کسب و کار نیاز نیروی انسانی این بازار از طریق دانشآموختگانی که از مجرای نظام آموزشی کشور عبور کرده بودند تامین شود، ولی این منظور با وجود به کار بستن تمهیداتی در هر مقطع حاصل نشده است. نکته غریب اما اینجاست که هیچ بخشی عهده دار مسئولیت ایجاد یا حل این معضل نشده و نمی شود.
سیستم آموزشی اصولا داشتن هرگونه نقشی در سامان دادن به این وضعیت را رد می کند، در حالی که به نظر می رسد دلایل اصلی را باید در همین قسمت جستجو کرد.. بسیاری از صاحب نظران عدم آموزش مهارت های عملی در کنار کسب دانش نظری و کمک به گسترش آفت مدرک گرایی از این طریق، عدم استفاده از منابع و شیوه های نوین و همگام با سرعت تغییرات جهانی در امر آموزش، نداشتن برنامه ای جامع برای جذب و پرورش نخبگان علمی و اتصال دادن آنان به بازار کار و همچنین سیستم ناکارآمد تشخیص نیازها برای تاسیس رشته های نوپا و انتخاب غیرکارشناسی سرفصل دروس را عمده ترین نارسایی های سیستم آموزش کشور می دانند. خیل عظیم دانش آموختگان مراکز علمی که تخصص آنان با نیازهای بازار همخوانی ندارد و با واقعیت های ملموس کسب و کار آشنایی ندارند درست بودن این انگاره ها را اثبات می کند. اگر مراکز علمی ما برای محصولات نهایی خود برنامه داشته باشند و حداقل بتوانند برای نخبگان این عرصه راه های ورود و تاثیرگزاری بر صنعت و یا کشاورزی را فراهم کنند شاهد مشکلات فزایندهی کنونی نخواهیم بود.
دانشجویی که در مقاطع عالیه دانشگاهی تحصیل می کند ملزم به ارائه پایان نامه خود در مورد شرایط روز جامعه اعم از صنعت و دیگر حوزه ها می باشد و این فرصت گران سنگی است برای پیوند تخصص با صنعت، لیکن موانع و دشواری های سیستم آموزشی و ناآشنایی و دسترسی نداشتن دانشجویان به مراکز صنعتی و مدیران آنها، بسیاری از آنان را وادار به کپی برداری از آثار دیگران می کند و این باعث از دست رفتن چنین فرصتی می شود.
نظام حاکم بر بازار نیز منکر نقایص این بخش و ناتوانی در جذب و ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای نیروی انسانی متخصص در بازار است.. در نگاه محققین سالم نبودن بازار کار و عدم تطابق آن با استانداردها، توجه نداشتن به معیارهای تناسب بخشیدن نوع شغل و شاغل و نیازهای واقعی این دو و استفاده نکردن از تخصص های حرفه ای در مشاغل، پایه مشکلات این بخش را تشکیل می دهد. متاسفانه بسیاری از مدیران صنعتی و غیرصنعتی ما، چه در بخش دولتی و حتی در بخش خصوصی هنوز به روند سنتی مدیریت این مراکز ادامه می دهند، به این معنی که حتی در بخش های تولیدی نیز نگاه بازرگانی و دلالی حاکم است و مدیران حاضر به پذیرش امر تخصصی شدن مشاغل نیستند. به همین علت شاهدیم که در استخدام ها و انتصاب ها، دکتر بر جای مهندس می نشیند و مهندس جای حسابدار را می گیرد و الی آخر.
وقتی که دانشجوی ما برای انجام امور تحقیقاتی خود به مراکز صنعتی مراجعه می کند با نگاه منفی و دلسرد کننده صاحب منصبان مواجه می شود که این نگاه منفی در هنگام استخدام و مورد استفاده قرار گرفتن نیروهای متخصص همچنان پابرجاست.
طرد نیروهای متخصص در حالی انجام می شود که اگر مدیدان و سرمایه گذاران با اعتماد به متخصصین زمینه استفاده بهینه از این سرمایه ها را فراهم آورند علاوه بر آن که هزینه زیادی برای این استفاده نیاز ندارند، سودآوری سرشار و پایداری را نصیب خود می کند.
طرف سوم ماجرا همان مسئله ای است که رد پای آن در تمام امور متصل به اقتصاد به چشم می خورد که همانا کاستی در بخش تامین نقدینگی و امکانات لازم برای به عرصه رساندن آنچه در مراکز علمی پرورش یافته. دانشجوی ما که در رشته ای صنعتی تحصیل کرده است پس از پایان تحصیلات، چون این فرصت را نمی یابد که با تاسیس مرکزی مستقل برای عملی نمودن دانش خود را ندارد و حتی زمینه بروز و ظهور توانایی هایش در دیگر مراکز برای او فراهم نمی شود، ناچار به انجام مشاغلی خارج از حیطه تخصصی خود می شود. تمام این اتفاقات برای جوانی اتفاق می افتد که حاضر و آماده برای تلاش و سازندگی است و این مسئله هزینه بالای فرصت از دست رفته این ماجرا را نشان می دهد. نه دانشگاه های ما چارهای اساسی برای این قسمت دارند و نه ارگان های اقتصادی نظیر بانک ها و یا حتی وزارت تعاون. البته در ظاهر شرایطی برای در اختیار قرار دادن اینگونه نیازهای فارغ التحصیلان دانشگاهی موجود است، اما در واقع پیچیده بودن و سختگیرانه بودن و ناآشنا بودن این مقررات باعث می شود این قبیل افراد از خیر استفاده از تسهیلات مالی بگذرند. حالا که بحث "بنگاه های زود بازده" مطرح است آیا بهتر نیست توجه ویژه ای به دانش آموختگان دانشگاه ها شود و بخشی از اعتبارت در این مورد استفاده گردد؟
واقعیت این است که آموزش ما نتوانسته متناسب با نیازهای بازار کار جلو برود و بازار کار نیز در شناساندن نیازهای خود ناتوان بوده و این پارادوکس و آثار سو» آن مانند دامن زدن به مشکلات اقتصادی کشور از طریق افزایش نرخ بیکاری و کاهش راندمان نیروی انسانی بکار رفته در فرصت های شغلی، نیاز جدی به حل مشکلات در این زمینه را نشان می دهد. به تازگی رویکرد جدیدی در "آموزش متناسب با نیروی کار مورد نیاز" در برخی از دانشگاه ها مانند علمی کاربردی و پیام نور را شاهدیم که با استقبال بخش صنعت نیز مواجه گردیده است. تا جایی که مدیران صنایع با بستن قرارداد با این مراکز، اقدام به آموزش مهارت های مرتبط با مشاغل کارکنان خود می کنند و نیز زمینه ارتقای درجات علمی آنان را فراهم می کنند. اگر چه این اقدام را می توان تحولی مثبت دانست ولی در نظر داشتن این مطلب که این راهکار فقط مناسب کسانی است که پیش از ورود به بازار کار فرصت و توانایی کسب آموزش را نداشته اند و این که بخش بزرگی از دانشجویان کسانی هستند که هنوز در عرصه شغل و حرفه به آینده مشخصی نرسیده اند اثرگذاری این شیوه را محدود می سازد.
خشکاندن ریشه مشکلات البته مانند همیشه سخت و دور از دسترس به نظر می رسد، ولی آنچه روشن است این است که مسیر حل معضلات از حوزه تحت اختیارات همه نهادها و مراکز ذی نفع عبور می کند و عبور از این مسیر جز با ایجاد معبرهای همکاری و هم فکری آنها ممکن نیست. مدیران دانشگاه و صنعت در سطح خرد و کلان به داشته ها و نیازهای خود کاملا واقفند، بنابراین تبادل نظر و تصمیمات مشترک این دو مرکز که در قالب نظام و قاعده مشخص و از پیش تعریف شده اتخاذ می شود، با اضافه کردن کمی پشتیبانی و حمایت دولتی، اکسیری اعجازآور را حاصل می کند که مطمئنا اثرات شگرفی در التیام آلام دارد.
 
نویسنده : محسن دقت دوست
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:15 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / درباره کنکور پزشکی

 

درباره کنکور پزشکی
درباره کنکور پزشکیكنكور پزشكی آزاد و سراسری امسال نیز به پایان رسید. در حدود یك و نیم میلیون نفر داوطلب ورود به دانشگاه بودند كه بخش مهمی از آنها هدف نهایی شان رشته پزشكی بود. و این تب و تاب برخی خانواده ها را به مدت یك و گاه دو سال زیر فشارهای سنگینی قرار داده بود.
رقابت فشرده ای كه به دلیل محدودیت ناگزیر این رشته ها جریان دارد از زوایای مختلفی قابل بررسی است.
در درجه اول باید گفت این اقبال روز افزون به دانش پزشكی آن هم در شرایطی كه به گفته یكی از مسئولین نظام پزشكی تنها بیست تا سی درصد فارغ التحصیلان پزشكی امكان اشتغال می یابند و این واقعیت در سطح جامعه هم ملموس است، از یك سو مایه مباهات جامعه پزشكی است و از سوی دیگر مسئولیت سنگینی برعهده این جامعه و نهادهای تصمیم گیر آن می گذارد. همین جا باید اشاره كنیم كه این عدم اشتغال نه به دلیل عدم نیاز به پزشكان جوان بلكه به دلیل نوعی اختلال در سیستم پزشكی كشور است كه به رغم نیاز مبرم قادر به جذب نیست.
در شرایطی كه بسیاری مشاغل با زحمات كمتر دارای درآمد های بالاتری هستند جامعه پزشكی و كل كشور باید به خود ببالند كه برگزیده ترین جوانان او و خانواده های زیادی همچنان تحصیلات و به خصوص طب را برمی گزینند و بر فرزندان خود این را می پسندند.
بی تردید نحوه منش و سلوك جامعه پزشكی به مثابه یك كلیت در این گزینش بی تاثیر نبوده است. اما جامعه پزشكی باید بداند كه خواه ناخواه الگوی رفتاری برگزیده ترین جوانان كشور است و در این مسیر رقبای سرسختی دارد كه در بسیاری از موارد الگوهای خوبی برای فرزندان ما نیستند. در این زمینه نه تنها صلاحیت های اخلاقی و علمی اهمیت زیادی دارند بلكه مسائل دیگری نیز وجود دارند. لازمه الگو و محبوب جوانان بودن خصوصیات مشروعی است كه در بین جوانان جذابیت ایجاد می كند.
گاه جوانانی را می بینیم كه میل ندارند دنبال بالاترین مدارج تحصیلی بروند چرا كه فلان تحصیلكرده ای كه می شناسند بد لباس می پوشد، خیلی تمیز نیست و به رغم توانایی مالی از امكانات خوبی استفاده نمی كند، میهمانی نمی رود، ورزش نمی كند و كرم كتاب است! نه تنها كیفیت كار پزشكی بلكه كیفیت زندگی پزشكان و سایر تحصیلكرده ها یكی از مهم ترین نكاتی است كه باعث اقبال جوانان به سوی دانش و تبری از انحرافات می گردد. اما مسئولیت مهم در این زمینه برعهده سازمان های تصمیم گیر قرار دارد.
اگر بااستعدادترین جوانان پزشكی را برمی گزینند مسئولیت بسیار سنگینی پدید می آید كه برای این جوانان تحصیلات و آینده مناسبی را فراهم می كند. به جرات باید گفت كیفیت دانشكده های پزشكی ما در حال حاضر در خور این جوانان نیست. بهترین و بااستعدادترین جوانان ما كه برآمده یكی از سنگین ترین مسابقات هوش و حافظه دنیا و بلكه تاریخ هستند پس از شش- هفت سال تحصیل به عنوان پزشك عمومی نه كارایی چندانی می یابند و نه كار چندانی برای آنها یافت می شود. در حالی كه هفت سال بخش مهمی از زندگی است و پزشكان عمومی بالقوه می توانند در این مقطع كارایی بسیار بالایی بیابند و به آن كار گمارده شوند و انتظار چنین كارهایی از آنها برود. در مقام مقایسه مهندسین و وكلا در مدت زمانی بسیار كمتر از این كارایی هایی بسیار بیش از این می یابند.
تازه بعد از طی این دوره پزشكان مجبورند به اجبار مدتی را در شهری به رغم میل خود بگذرانند. یعنی بدون اینكه توافقی اصولی بین آنها و كارفرمایشان صورت بگیرد طبق قانون باید با حقوقی كه كارفرما تعیین می كند در محلی دور از شهر و دیار خود كار و زندگی كنند. و این در حالی است كه همین خدمت بدون اجبارهای قانونی هم صرفاً با رابطه مالی متعارف برای خرید واقعی خدمت امكان پذیر بود! بسیاری از پزشكان حاضرند با یك دریافت واقعی (و نه قانونی) نه چند سال بلكه بخش مهمی از زندگیشان را در مناطق محروم بگذرانند كه البته چنین بودجه ای برای جوانانی كه از چنین غربال های دشواری عبور می كنند وجود ندارد. برای بسیاری دیگر از مشاغل كه صاحبان آنها یا در بند این امتحانات نبوده اند یا در آن رد شده اند چنین قوانینی وجود ندارد.
نكته دیگر پیدایش حرفه كنكور به عنوان یك حرفه نوظهور است یعنی آموزش برای امتحان و امتحان برای آموزش. بخش مهمی از پزشكان جوان نیز جذب این حرفه نوظهور گشته اند كه بعضاً با درآمدهای قابل توجهی كه دارند می رود تا مورد توجه بسیاری دیگر از پزشكان جوان قرار بگیرد. اگرچه باید پذیرفت كه در شرایط موجود وجود چنین پدیده ای اجتناب ناپذیر است اما اشتغال بخشی از بااستعدادترین پزشكان به این حرفه نوظهور نوعی حیف و میل امكانات است كه مسئولین باید راه حلی مدبرانه و البته نرم افزاری برای آن بیابند. با همه اینها و با اطلاع از همه اینها باز هم اقبال جوانان به رشته پزشكی روزافزون است. این باید باعث دلگرمی جامعه پزشكی باشد.
آب زنید راه را زانكه نگار می رسد.
 
دكتر بابك زمانی
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:16 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / دغدغه گذران زندگی یا بالا بردن کیفی اطلاعات علمی

 

دغدغه گذران زندگی یا بالا بردن کیفی اطلاعات علمی
دغدغه گذران زندگی یا بالا بردن کیفی اطلاعات علمیقوطی تن ماهی را به عنوان قندانش استفاده می کند و قوطی های کنسرو لوبیا را به عنوان جامدادیش.
این جا غریب است. دانشجو است. او این جا پشتوانه ای ندارد... یک اتاق دانشجویی کوچک ۸ نفره... کلی تلاش کرده است تا هم اتاقی هایش را راضی کند تا بتواند نیمه شب ها مهتابی اتاق را روشن نگه دارد. آخر هر طور شده باید قسط های کامپیوتری را که از سر اجبار خریداری کرده بپردازد.
چاره ای ندارد... این تنها کاری است که می تواند انجام دهد هر طور شده باید مشکلات مالی دوران تحصیلش را رفع کند.
پول، کتاب، جزوه، ایاب و ذهاب، خوراک، پوشاک، اجاره اتاق خانواده اش هر چند مدت خرجی اش را می فرستند اما... مگر آن قدر کفایت می کند؟
شب ها را تا سحر بیدار می ماند و سفارشات تایپ آن مغازه انتهای کوچه را انجام می دهد.
درس های دانشگاه یک طرف و گذران زندگی پشت چهره های آراسته دانشجویی نیز طرف دیگر.
واقعیت این است که همه ما از دانشجویان به عنوان قشر آبرومند یاد می کنیم و همیشه از آن ها شخصیت هایی ارزشمند به تصویر می کشیم اما باید گفت اکثر دانشجویان به خصوص غیر بومی ها علاوه بر دغدغه درس و دانشگاه اغلب دغدغه گذران زندگی را نیز داشته و در بسیاری از موارد ترس از معیشت زمینه ساز یا تشدید کننده افت تحصیلشان می باشد.
بعضا ممکن است هیچ کس در پشت ظاهر دانشجویی متوجه مشکلات پشت پرده این چهره های آراسته و آرام نباشد و حتی از ظاهر آنان نیز الگو برداری کند اما...
آن چه موضوع گزارشمان جستجو می کند مشکلات مالی دانشجویان در حین تحصیل است که یک معیشت ساده آنان را از کوچک ترین کارها غافل نمی کند.به سراغ دانشجویان می رویم و درباره این موضوع به گفتگو می نشینیم:
زهرا حیدرزاده دانشجوی ترم یک رشته زمین شناسی است وی می گوید: بیشتر دانشجویان به خصوص غیر بومی مجبورند به عناوین مختلف شغل هر چند کوچکی را برای خود دست و پا کرده و به نوعی اوضاع مالی خود را هر چند موقت سامان بخشند.به گفته وی وضعیت اقتصادی خانواده ها و در کنار آن خرج و مخارج تحصیل در شهر غریب باعث شده دانشجویان دغدغه مالی را همیشه در ذهن خود داشته و حتی در کلاس درس نیز فکر وذهنشان به دخل و خرج روزانه مغشوش باشد.
(سمانه-ر) دانشجوی سال سوم رشته معماری می گوید: وضعیت معیشتی دانشجویان غیر بومی به خصوص آن هایی که سعی دارند بار مالیشان را از دوش خانواده ها بردارند مطلوب نیست و فقط امید به اشتغال در شغل های کوچک و در برخی موارد کاذب می تواند تا حدودی دغدغه های مالیشان را برای کوتاه مدت التیام بخشد.
وی می گوید: حتی بسیاری از دانشجویان که در زندگی های مرفه رشد یافته اند و اکنون که در شرایط نامتناسب قرار می گیرند گاهی فشارهای روحی و روانی حاصل از این نامتعادلی علاوه برتغییرات در روحیه توان مقابله با مشکلات و کمبودهای مالی را از آن ها سلب کرده و رفتارهای نامناسبی را از جانب آن ها باعث می شود.
وی تسهیلات دانشگاه اعم از وام های دانشجویی را مکفی نمی داند و توضیح می دهد: این وام ها در موارد خاص و به صورت محدود ارائه شده و بحران های مالی هر ترم دانشجو را قطعا نمی تواند حل کند.از طرفی ارائه این وام ها مهلت بازپرداخت آن را نیز به دنبال داشته و دغدغه دیگری را برای دانشجو ایجاد می کند.یک دانشجوی ادبیات دانشگاه بیرجند حس نیت وزارت علوم در کمک به دانشجویان را واقعیتی محرز می داند و می گوید: ارائه وام از سوی دانشگاه ها هر ساله به دانشجویان انجام می شود اما وامی که ۳ ماه پس از درخواست و به میزان ناچیز به دانشجویان تعلق می گیرد، قطعا نمی تواند مشکلات دانشجو را حل کند.
وی که هم اکنون متاهل است و با مشکلات مالی فراوانی روبه روست می افزاید: دانشجویان شاغل هر کدام مشکلات خاصی دارند اما اگر وام های دانشجویی به موقع پرداخت شود می تواند گوشه ای از مشکلات آن ها را حل کند.
وزارت علوم می تواند برای کمک بیشتر میزان این وام ها یا مهلت بازپرداخت آن را افزایش دهد.
به گفته وی گذران زندگی هر دانشجو بر اساس طبقه مالی خانواده، مجرد یا متاهل بودن، شاغل یا غیر شاغل بودن و سایر ملاک ها متفاوت است اما با نگاه کلی و ورود در بطن دانشجویان آن چه به نظر می رسد وضعیت معیشتی دانشجویان به خصوص آنان که سعی دارند باری از دوش خانواده بردارند وضعیتی مطلوب ندارد و فقط امید به زمان فراغت از تحصیل و با پرداختن به مشاغل دانشجویی تا حدودی آرامشان نگه می دارد.وی می گوید: با این که مسئولان بلند پایه بر رواج ازدواج های دانشجویی تاکید می کنند اما باید گفت این ازدواج ها باید مبتنی بر ارائه یک سری تسهیلات مالی از سوی دانشگاه در دوران تحصیل باشد.
غفوری دانشجوی کارشناسی ارشد عمران هم می گوید: اگر دانشجویی کار نمی کند هنوز خرجی برای خانواده خود است و دغدغه های مالیش را به دوش خانواده اش گذاشته است ولی اگر وضع مالی خانواده خوب نباشد نگرانی و مسئولیت او دو چندان شده و باید جوابگوی مخارج دوران تحصیلش باشد.
وی دغدغه دانشجویان دختر را در این امر کمتر می داند و می افزاید: این مسئله برای محصلان دختر چندان مطرح نیست با توجه به شخصیت استقلال طلبی پسران چیزی که بسیاری از موارد ذهنشان را مغشوش دارد باز کردن وقتی برای پرداختن به یک شغل هر چند کوچک و موقت در دوران تحصیل است که به نوعی پیوند مالیشان را با خانواده سست تر کند.وی می گوید: در حال حاضر دانشجویان زیادی هستند که برای مطلوب تر کردن وضعیت معیشت دوران تحصیلشان در شغل های هر چند کوچک و موقت مشغول به کار بوده که چه بسا هیچ سنخیتی با شخصیت و رشته تحصیلشان ندارد.
یکی دیگر از دانشجویان نیز از عدم برنامه ریزی های جامع و مطلوب برای وضعیت مالی و معیشت دانشجویان به خصوص دانشجویان غیر بومی گلایه مند است و می گوید: بسیاری از مسئولان به پشت چهره های آراسته دانشجویان نمی اندیشند، برخی خانواده ها نیز به دلیل عدم آشنایی با این دوران در رسیدگی مالی به دانشجوی خود کوتاهی می کنند، باید گفت انصافا در حالت کلی دانشجویان وضع مالی مطلوبی ندارند و حتی بعضی اوقات زندگی آن ها به خصوص در کلان شهرها زیر حد استاندارد می باشد.
هاتف دانشجوی رشته ادبیات وضعیت مالی دانشجویان را متناسب با نوع عادتش در خرج کرد می داند و توضیح می دهد: وضع مالی هر دانشجو به نحوه خرج کردن خود او بستگی دارد و این دانشجو است که سخت یا آسان بودن گذران زندگی خود را تعیین می کند.
اما باید اقرار کرد فقط چند روز زندگی درخوابگاه ها به خوبی نشان می دهد وضع دانشجویان آن قدرها هم خوب نیست.
این دانشجویان هستند که خود را نمی شکنند و در سخت ترین شرایط سعی می کنند با حداقل امکانات بهترین نتیجه را به دست آورند، زیرا جز این چاره ای ندارند.
وی پرداختن به شغل های دانشجویی را موثر می داند و توضیح می دهد: شغل دانشجویی از جمله مشاغلی است که معمولا با دو خصیصه همراه است، درآمد نه چندان بالا کسب آموزش کاربردی در کنار آموزش های تئوری دانشگاهی و البته فرصتی برای انتخاب شغل مناسب در آینده.
همیشه اشاره می شود در شغل های دانشجویی نباید انگیزه مادی غالب باشد چون در این صورت هدف اصلی در دوران تحصیل که درس خواندن و فهم مفاهیم تخصصی است فدای پول می شود و اما همان طور که شاهدیم بسیاری از دانشجویان این کارها را به عنوان نیاز و رفع مشکلات مالی و معیشتی شان انتخاب می کنند و چه بسا هیچ علاقه ای نسبت به آن نداشته باشند.
وی در این زمینه پیشنهاد می کند: پرداختن دانشجویان به خصوص دانشجویان غیر بومی در کارهای پژوهشی و تحقیقاتی به عنوان یک کار دانشجویی سالم و متناسب با شخصیت وی گام موثری از سوی مسئولان دانشگاهی می تواند باشد که دانشجو می تواند علاوه بر تامین خرج دوران از سوی دانشگاه محل تحصیلش توانایی های خود را در عرصه عمل افزایش داده و دانسته های علمی و تخصصی خویش را بری موفقیت در آینده شغلی اش ارتقا بخشد.
به گفته وی عملی کردن این کار از سوی دانشگاه علاوه بر این که طرح های پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاه ها را توسعه می دهد دانشجو را از پرداختن به شغل های کاذب و بعضا انحرافی رهایی بخشیده و به سلامت دوران تحصیلی دانشجویان و همچنین اطمینان خانواده ها کمک زیادی می کند.
به نظر وی باید در دانشگاه ها سیستم هایی وجود داشته باشد تا وضعیت مالی دانشجویان به خصوص دانشجویان تحصیلات تکمیلی را سامان بخشیده و مانند سیستم های کاریابی مشاغل مطلوب و متناسب با شان دانشجو را در طول دوران تحصیل فراهم آورد که البته در این زمینه دانشگاه ها و مسئولان هم باید در جهت دهی آن ها نقش ایفا کرده و وجهه اجتماعیشان را حفاظت کند.
وزارت علوم به عنوان مرجع حامی و پاسخگو درباره مشکلات دانشجویان از طریق وام هایی مانند تحصیل و وام صندوق سعی کرده است تا اندازه ای از انبوه مشکلات مالی و معیشتی دانشجویان بکاهد اما ... آیا این طرح به تنهایی موفق بوده است؟
دانشجویان قشر آبرومندی هستند اما آبرومند بودن دلیل بر خوب بودن وضع آن ها نیست.
وقتی دانشجو از ظرف تن ماهی به عنوان قندان استفاده می کند، وقتی دانشجو برای کاهش دغدغه مالی چشمانش را بر روی میوه، سبزی و گوشت و لبنیات می بندد، وقتی از روغن سوخته بارها و بارها استفاده می کند یعنی این که...
 
 
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:24 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / رمز موفقیت در هفته آخر کنکور

 

رمز موفقیت در هفته آخر کنکور
رمز موفقیت در هفته آخر کنکور● تمرکز: چرا؟ چگونه؟ با چه روشی؟
روزهای نزدیک کنکور برای داوطلبان و اولیای آنها از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا بی هیچ تردیدی کنکور با نحوه حضور در آن ، تأثیر به سزایی در آینده دور و نزدیک داوطلبان دارد و بی جهت نیست که سالانه بیش از ۹ میلیون نفر دانش آموز ، دیپلمه ، فارغ التحصیل، دانشجو، معلم، مدیر، طراح سوال، پشتیبانی، مشاوره، کارکنان آموزش و پرورش، بهداشت و آموزش عالی، نشریات و رسانه ها و اولیا و سایر مسئولین آنها درگیر یا علاقه مند به موضوع هستند.
یکی از ویژگیهای طبیعی رویارویی با اتفاقهای "ویژه" و غیر قابل تکرار ظهور پدیده اضطراب است و هر چه میزان نامعلومی و ریسک در آن بیشتر باشد میزان اضطراب نیز به همان نسبت بیشتر است و از دیگر سو هر چه نتیجه قابل پیش بینی با نتیجه دلخواه فاصله بیشتری داشته باشد باز هم به اضطراب منجر خواهد شد.
با تمام مشکلاتی که در رقابت میلیونی کنکور در ایران وجود دارد و در روزهای نزدیک کنکور فزونی می گیرد ؛ برخی از داوطلبان کنکور با درایت ، تأمل و تیز بینی تمام روزهای نزدیک کنکور را سپری می کنند و بی جهت نیست که همین ها جزو افراد موفق کنکور هستند. ویژگی عمده آنها " داشتن برنامه " و " تمرکز" روی آن و " توکل" است.
۱) داوطلبان موفق به شکست فکر نمی کنند و در نتیجه برای شکست برنامه ریزی نمی کنند.
۲) داوطلبان موفق به جای سیر در رویاهای غیر واقعی ، با تکیه بر واقعیت خود سعی دارند کمی بهتر از آن در کنکور ظاهر شوند و برای همان میزان پیشرفت نیز تلاش می کنند.
۳) داوطلبان موفق از دور باطل " اضطراب ← کم کاری ← اضطراب " پرهیز می کنند و در صورت نگرانی از سیکل بازخورد منفی یعنی
" اضطراب ← تلاش ← کاهش اضطراب " بهره می برند.
۴) داوطلبان موفق برای روزهای نزدیک کنکور مشابه سایر روزها برنامه دارند و به " وظیفه" فکر می کنند تا به " نتیجه " برسند.
۵) داوطلبان موفق هر چند روز در یک کنکور خانگی شرکت می کنند و می دانند که بالاخره کنکور سراسری هم یک آزمون مثل همین آزمونهاست.
۶) داوطلبان موفق به اصل " عادی بودن " معتقدند و می دانند با بی خوابی و شب بیداری یا فشرده کاری در چند روز تغییر زیادی در نتیجه حاصل نخواهد شد. بنابراین برنامه " آهسته و پیوسته " خود را ادامه می دهند حتی اگر در سطح متوسط یا پایین قرار داشته باشند.
۷) داوطلبان موفق پراکنده کاری نمی کنند و حول برنامه خویش که بیشتر به آزمون اصلاح (try and true) تکیه دارد متمرکز هستند.
۸) داوطلبان موفق مواظب فیزیک بدنی خود هستند . زیاد تلاش می کنند اما به میزان عادی غذا می خورند و در ساعات شب بیش از شش ساعت استراحت می کنند و کلی هم نرمش می کنند و می دانند که عقل سالم در بدن سالم است.
در اینجا باید یادآوری شود نقش اولیا در کاهش یا افزایش " اضطراب " و در مقابل آن " تمرکز " و " توکل " یک نقش " هم افزا" و مهم است و ما به صورت خلاصه یک نقش مثبت از جانب اولیا در جهت تمرکز داوطلب را ترسیم می کنیم .
۱) ولی یا همراه یا پشتیبان داوطلب یک آزمون جامع را ( ترجیجاً از کنکورهای گذشته ) برای داوطلب برای روز مشخصی طراحی می کند ( مثلاً فردا یا پس فردا) و استدلال این است که داوطلب به جای نگرانی در این آزمون خانگی شرکت کند تا وضعیت وی مشخص شود. در نتیجه داوطلب برای اجرای موفق آزمون خانگی متمرکز است
۲)داوطلب با تمرکز کامل در آزمون خانگی شرکت می کند این آزمون حتی الامکان با آزمون سراسری مشابه سازی شده است و نتیجه آن توسط اولیا تصحیح و در اختیار داوطلب قرار داده می شود.
۳) بی هیچ تردیدی داوطلب در تعدادی از سوالها اشکال داشته است با تأکید بر آنها داوطلب در جهت رفع اشکال آزمون متمرکز می شود با این تأکید مجدد که آزمون بعدی دوباره فردا یا پس فردا گرفته خواهد شد.
۴) با تکرار این آزمونهای متوالی داوطلب در یک فرایند " آزمون - اصلاح " درگیر و متمرکز می شود و این درگیری و تمرکز تا روز کنکور ادامه می یابد.
نتایجی که از این روش حاصل می شود چنین است:
۱) داوطلب در تعدادی آزمون مشابه کنکور شرکت کرده است.
۲) داوطلب در حین آزمون روی دانسته های خود متمرکز است.
۳) داوطلب پس از آزمون روی ندانسته ها یا اشتباههای خود متمرکز و دقیق می شود.
۴) داوطلب با چند هزار یا چند صد تست مشابه کنکور آشنا می شود و سعی می کند که اشکالهای خود را به صفر برساند.
۵) داوطلب یاد می گیرد که در هنگام پاسخ دادن به سؤالهای عمومی یا اختصاصی روی همان سوالها و درهنگام پاسخ دادن به سوالهای یک درس ، روی همان درس و هنگام پاسخ دادن به سوالهای یک مبحث روی همان مبحث و هنگام پاسخ دادن به یک سوال روی همان سوال متمرکز شود.
۶) تمرین تمرکز که با این طریق در روزهای نزدیک کنکور صورت می گیرد ، داوطلب را برای داشتن تمرکز در روز کنکور آماده می کند.
آنچه برای همه روزهای زندگی ضروری است این است که نه تنها برای کنکور بلکه برای همه مسیر نیاز به " توکل " داریم بدون شک روزهای کنکور نیز مانند سایر روزها سپری خواهد شد و آنچه که می ماند سرشت انسان است که می توان به آن امیدوار بود.
 
 
سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:26 PM
تشکرات از این پست
mohammad_43
mohammad_43
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : فروردین 1388 
تعداد پست ها : 41934
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:كنكور و دانشگاه / روش تست زدن چیست ؟

 

روش تست زدن چیست ؟
روش تست زدن چیست ؟در زمان تست زدن لازم است به نکات زیر توجه شود:
۱) با توجه به اینکه در یک درس امتیاز و ضریبی که به یک تست ساده تعلق می گیرد به یک تست در سطح متوسط و مشکل نیز تعلق می گیرد، در نتیجه لزومی ندارد خود را در بدو امر درگیر سوالات مشکل کنیم.
۲) زمانی که جهت پاسخگویی به تست تعلق میگیرد کاملا محدود و استاندارد می باشد.
۳) هر پاسخ صحیح یک نمره و به هر پاسخ غلط یک سوم نمره منفی تعلق می گیرد و اگر سوالی بدون پاسخ باشد نمره مثبت یا منفی ندارد. فرمول روبرو می تواند تاثیر نمره منفی را بخوبی نشان بدهد.
۱۰۰ × تعداد پاسخ غلط - ۳ ×تعداد پاسخ صحیح
= نمره هر درس ×۳تعداد کل سوالات
۴) عاقلانه است که خود را درگیر سوالات مشکل نکنید به طوری که بتوانید ابتدا به سوالات ساده که صد درصد به آن یقین دارید جواب بدهید و و در مرحله بعد به سوالاتی در سطح متوسط و درمرحله آخر به سوالات مشکل پاسخ بدهید.
۵) اگر سوالاتی برای شما مشکل باشد بدانید که برای دیگران نیز مشکل خواهد بود. بنابراین مضطرب نشوید.
۶) بسیاری از دواطلبان در جلسه آزمون، اگر با چند سوال دشوار مواجه شوند، دستپاچه می شوند و نظم ذهنی خود را از دست می دهند و فکر می کنند که کنکور را از دست داده اند. بنابراین باحالت مضطرب حتی به سوالاتی که بلد نیستند جواب می دهند و نمره منفی می گیرند. در صورتی که حتی نفرات برتر کنکور هم قادر به پاسخگویی به تمام سوالات نخواهند بود.
● روش تست زدن چیست؟
۱) سوالات را به ترتیبی که در دفترچه کنکور می بینید ، پاسخ بدهید. اگر در یک درس تسلط بیشتری دارید ترتیب جواب دادن را تغییر ندهید. اما اگر نگران هستید که مثلا با پاسخ به سوالات درس خاصی زمان کافی برای پاسخگویی به سوالات درس بعدی را از دست می دهید به نکات زیر توجه نمایید:
▪ تمام سوالات دفترچه را حداقل یک بار مطالعه کنید. کسانی که یک درس را بطور کامل کنار می گذارند خواه به این دلیل که آن درس ضریب کمتری دارد یا این که آن درس را بلد نیستند کاملا اشتباه می کنند.
▪ برخی از سوالات را بلد نیستید ولی تشخیص می دهید وقت گیر هستند، این گونه سوالات را با علامت ستاره مشخص کنید و با قاطعیت و خونسردی بطور موقت از آنها عبور کنید تا درموقع دوره دقت خود را به آنها اختصاص بدهید.
▪ ممکن است سوالاتی را اصلا بلد نباشید، این گونه سوالات را با علامت منفی مشخص کنید و فورا آنها را رها کنید.
▪ از هیج سوالی نخوانده رد نشوید زیرا ممکن است پس از چند سوال دشوار چند سوال آسان پیدا کنید.
▪ شماره تست ها را با شماره آنها در پاسخ نامه مرتب مطابقت بدهید ، اگر سوالی را اشتباهی در پاسخ نامه با شماره اشتباه علامت بزنید ممکن است که این اشتباه به ترتیب شماره تا آخر ادامه پیدا کند.
▪ پس از آن که یک بار تست های تمام دروس را مطالعه کردید به ساعت خود نگاه کنید و ببیند چقدر از کل زمان کنکور باقی مانده است.
▪ توصیه بسیار مهم : تمام صفحات دفترچه سوالات را بخوبی بررسی کنید و مراقب باشید که بعضی صفحات با بعضی سوال ها را فراموش نکنید.
● یک نکته بسیار مهم
تعدادی از داوطلبان به سوالات در دفترچه پاسخ می دهند و در پایان جواب ها را در پاسخ ها را در پاسخنامه منتقل می کنند با این کار ممکن است وقت تمام شود و فرصت انتقال را پیدا نکنند.
کوشیدن ، جستن و یافتن و هرگز تسلیم نشدن راز موفقیت است.
 
مریم ابدالی
 
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (بگو در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است، سپس خداوند به همین گونه، جهان را ایجاد می کند خداوند یقیناً بر هر چیز تواناست)   /عنکبوت20
پنج شنبه 5 اسفند 1389  2:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها